اعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

قدرت معنوی خاستگاه قدرت ظاهری

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قدرت توانایی ارادی انجام و ترک چیزی است بی آن که جبر و زوری از بیرون نباشد. بنابراین، قوت به تبع آن قدرت، به عنوان یک فضلیت کمالی برای انسان مطرح است و هر کسی دوست دارد که دارای قوت و قدرت باشد.

بر اساس آموزه های قرآنی، خاستگاه قدرت و اقتدار ظاهری را می بایست در قدرت معنوی انسان جست که چیزی جز ذات الهی نیست؛ زیرا همه کمالات از خاستگاه خدا است. پس کسی که به خدا متصل باشد و از آن منشاء کمالی بهره مند است، از قوت و قدرت کمالی به میزان اتصال و درجه و مرتبه آن بهره مند است. این همان قدرت حقیقی است که مومنان دنبال آن هستند؛ زیرا دیگر از هیچ کسی و هیچ قدرتی دیگر نمی هراسند؛ زیرا قدرت های دیگر را توهمی و پوشالی می شمارند و در زمانی که به ظاهر آمریکا یکه تاز جهان و ابرقدرت ظاهری است، با صراحت تمام بی واهمه ای می گویند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.»

خدا خاستگاه فضلیت کمالی قوت و قدرت

از نظر آموزه های قرآن، خدا خاستگاه اصلی هر کمال و فضلیتی است. از همین روست که خدا به صراحت می فرماید که خاستگاه کمال عزت خداست: العزه لله جمیعا(یونس، آیه 65)، چنان که خاستگاه هر قوتی است: ان القوه لله جمیعا(بقره، آیه 165) و نیز می فرماید: لا قوه الا بالله.(کهف، آیه 39)

از نظر قرآن، همین قوت الهی است که به عنوان توان اصلی خاستگاه قدرت برای خدا به خدا امکان می دهد تا هر کاری را بخواهد انجام دهد یا ترک کند: ان الله علی کل شی قدیر.(بقره، آیه 20) این قوت الهی تا جایی است که خدا برای ایجاد هر چیزی نیازی به کارگیری اسباب ندارد؛ زیرا به اراده می تواند «کن فیکون» کند و هر چیزی را ایجاد نماید.(نحل، آیه 40؛ مریم، آیه 35؛ یس، آیه 82)

همین قوت و قدرت الهی ویژگی «عزت» دارد که جایی برای نفوذ و سلطه ای برای دیگر نمی گذارد(بقره، آیه 129) و «قهر» آن اجازه نمی دهد تا فوق آن چیزی باشد.(انعام، آیات 18 و 61) بنابراین خدا هر چه را مشیت کرد تحقق می یابد(کهف، آیه 39) و هیچ چیزی جلوی او را نمی گیرد.

هم چنین از نظرقرآن، قوت و قدرت الهی حکیمانه است و هرگز به دور از حکمت علمی و عملی نیست؛ بنابراین، هماره اهدافی که برای مخلوق در نظر گرفته تحقق می یابد.(بقره، آیه 129؛ ص، آیات 17 و 20)

به هر حال، هر کسی قوت و قدرتی را بخواهد می بایست به خدایی متصل و متکی باشد که منشاء و خاستگاه آن است؛ یعنی همان گونه که برای کسب عزت می بایست به خدای عزیز تکیه کرد، در هر کمال دیگری از جمله قوت نیز می بایست به خدای «القوی و القدیر» عزیز متصل شد.

قوت معنوی الهی خاستگاه قوت ظاهری

از نظر آموزه های قرآنی، قوت و قدرت ظاهری در انسان نمی تواند بدون قوت و قدرت ظاهری باشد؛ زیرا قوت و قدرت به ساحت اراده باز می گردد. بنابراین، اگر کسی اراده قوی نداشته باشد، قدرت بر انجام یا ترک کاری نخواهد داشت. پس قوت و قدرت ظاهری را می بایست در قوت و قدرت باطنی و اراده شخص دانست.

از آن جایی که قوت و قدرت باطنی و اراده انسان در نفس انسانی شکل می گیرد، می بایست گفت که نفس انسانی تا زمانی که مظهر اسماء الله و صفات نباشد، چنین قوت و قدرت باطنی در نفس شکل نمی گیرد. البته از نظر قرآن، نفس انسانی که روح دمیده الهی است در سرشت خود همه صفات و اسمای الهی را داراست، ولی می بایست آن را با اعمال عبادی که عقل فطری و نقل وحیانی کشف می کند، اظهار کرده و ظهور بخشد.

در حقیقت از نظر قرآن، قوت و قدرت باطنی در نفس انسان زمانی شکل می گیرد که مظهر اسم القوی و القدیر شده باشد. بنابراین، می بایست شخص خود را به این دو اسم الهی برساند و آن را در خویش ظهور دهد تا القوی و القدیر باشد. از نظر قرآن، ایمان قوی(انفال، آیات 65و 66) عامل ظهور قوت و قدرت در نفس انسانی و ظهور آن در اعمال انسانی است؛ زیرا اگر شخص دارای ضعف در نفس و روان خویش باشد موجب ضعف ایمان شده و آن قوت و قدرت در شخص تحقق نمی یابد.

البته در تحقق ایمان لازم است تا انسان معرفت و شناخت صحیح داشته باشد و نسبت به حقایق هستی از «فقاهت» و ژرف اندیشی بهره مند باشد که ریشه در عقل فطری دارد. این فقاهت که عقل فطری آن را درک می کند، در نفس مستوی و معتدل و قلب سالم تحقق می یابد که دفن و دسیسه یا ختم و طبع نشده باشد.(اعراف، آیه 179) بنابراین، لازمه تحقق ایمان قوی در شخص همان معرفت فقیهانه است که در نفس مستوی و قلب سالم تحقق می یابد. هر چه معرفت و شناخت فقیهانه قلب انسان قوی تر باشد، به همان میزان و مرتبه نیز ایمان قوی تر شده و قوت و اقتدار در شخص بیش تر و قوی تر ظهور می کند.(انفال، آیه 65)

از نظر قرآن، نفس انسانی که در حالت سلامت و استوا است، نه تنها مظهر ظهور اسمای الهی چون قوی و قدیر است، بلکه می تواند مظهر اسم حلیم و صبور باشد که خروجی آن قوت و قدرتی مضاعف است. پس هر چه نفس در کمال خویش به این اسمای الهی نزدیک تر باشد، به همان میزان قوت و قدرت افزایش می یابد.(انفال، آیات 65 و 66)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اموری چون صداقت(اسراء، آیه 80)، سلطنت علمی و برهانی(همان)، احسان و بندگی الهی و رویت خدا در بحران ها (یوسف، آیه 56)، استغفار و قرار گیری تحت پوشش مغفرت الهی(هود، آیه 52)، توبه و بازگشت حقیقی به خدا(همان)، بریدن دایم از غیر خدا و اتصال به خد(ص، آیات 17 تا 20)، اطاعت از خدا و پیامبر(انفال، آیه 46) از مهم ترین اموری است که عامل قوت و قدرت باطنی در نفس و ظهور آن در انسان بلکه افزایش و تشدید دایمی آن است.

بنابراین، از نظر آموزه های قرآنی، قوت و قدرتی که انسان دنبال آن است، جز از راه اتصال به خاستگاه و منشای قدرت تحقق نمی یابد؛ بنابراین، اگر قدرت ظاهری را کسی می جوید می بایست نخست نفس خویش را قوی و قدیر سازد تا در اعمال و رفتارش ظهور کند. این بدان معنا است که هر کسی زمانی به کمال مطلق قوت و قدرت می رسد که نفس او با خدا در عبودیت مطلق در آید.

به سخن دیگر، اگر نفس انسان متصل به خدا نباشد، هرگز قوی و قدیر نخواهد بود و اقتدار و قدرت ظاهری نخواهد داشت و اگر مدعی قوت و قدرت است، توهمی بیش نیست؛ اما کسی که به خدا متصل است و توکل به خدا داشته باشد، از قوت و قدرت حقیقی در باطن و ظاهر برخوردار بوده از عزتی سود می برد که در هیچ کسی دیگر نیست.(انفال، آیه 49)

از نظر قرآن، قوت و قدرت مانند از دارایی الهی ارزشی است که عقل فطری آن را تایید و امضا کرده و در قالب دعا از خدا خواسته می شود.(نحل، آیه 75) شکر نعمت نیز استفاده درست از قوت و قدرت است.(نمل، آیه 40) البته قوت در قدرت علمی و عملی بروز می کند که در سلطنت و اقتدار ظاهری دولت ها بسیار مهم و اساسی است.(بقره، آیه 247)

آثار و کارکردهای قوت و قدرت الهی نفس انسانی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، وقتی نفس الهی شود و مظهر قوت و قدرت  گردد و اسم القوی و القدیر و العزیز در او تحقق یابد و مظهر آن ها گردد، آثاری برای آن است که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

  1. اقامه و اجرای عدالت: از نظر قرآن، اگر شخص یا گروهی بخواهد عدالت به ویژه عدالت قسطی را به عنوان فلسفه اجتماعی بعثت پیامبران اقامه و اجرایی کند، لازمه است تا از قدرت و قوت برخوردار باشد. در حقیقت همان گونه که برای اقامه عدالت نیاز به ابزارهایی چون شمشیر و ترازو و مانند آنها است، هم چنین لازم است تا شخص و گروه از قوت و قدرت باطنی نفسانی برخوردار بوده و انسانی خودساخته و الهی شود.(حدید، آیه 25)
  2. سلطنت و پیروزی: از نظر قرآن، از آثار و کارکردهای قوت و قدرت نفس الهی این است که با سلطنت الهی و علم قطعی به پیروزی می رسد. شخصی که در هر کاری با صدق و راستی الهی وارد یا خارج می شود، از چنین سلطنتی برخوردار خواهد شد و پیروزی برای او رقم می خورد(اسراء، آیه 80) و بر دشمنان غلبه می کند؛ زیرا خدا برای مومنان غلبه را رقم زده  است.(مجادله، آیه 22)
  3. تصرف و استعمار و آبادانی: از نظر قرآن، قوت و قدرتی که خدا به انسان داده دارای حکمت هایی است که افزون بر اقامه عدالت قسطی، تصرف و آبادانی زمین است(روم، آیه 9)؛ زیرا از نظر قرآن، خلافت الهی انسان دارای ابعادی است که از جمله آنها می توان به استعمار الارض و آبادانی آن اشاره کرد.(هود، آیه 61)
  4. حفاظت از حقوق: از دیگر کارکردهای قوت و قدرت الهی آن است که انسان برای حفظ حقوق خویش و دیگران می بایست دارای قدرت باشد؛ زیرا بدون قوت و قدرت امکان حفاظت از حقوق دیگران نیست.(آل عمران، آیه 75) اصولا وقتی انسان با کسانی رو به رو می شود که یا اعتقادی به حق و حقوق دیگران ندارند، یا اگر داشته باشند تا زمانی که قوت و قدرت شخص یا ملتی را می بینند؛ یعنی اگر زور و قدرت و شمشیر بالای سر آنان نباشد، تن به پذیرش حقوق دیگران نمی دهند و حتی اگر امانتی به آنان داده شده باشد، خیانت می کنند و حاضر به پس دادن آن نمی شوند. قدرت و قوت است که می تواند به حفاظت از حقوق و نیز استیفا و بازگشت حقوق خود و دیگران کمک کند.(همان)
  5. حفظ تعالیم الهی: از نظر قرآن، قدرت و قدرت و حاکمیت حکومت الهی است که می تواند ضامن و حافظ تعالیم الهی و اجرا و اقامه حدود شرعی الهی باشد. اصولا اقامه اموری چون نماز و اخذ زکات و امر به معروف و نهی از منکر و اقامه اجرای تعالیم الهی جز به قوت و قدرت شدنی نیست.(بقره، آیات 63 و 93؛ اعراف، آیات 145 و 171؛ مریم، آیه 12؛ حج، آیه 40)
  6. محبت: شاید به ظاهر قوت و قدرت یعنی اعمال زور باور به این معنا که موجب جلب محبت می شود، سخت و دشوار کند؛ اما حقیقت این است که انسان وقتی قوت و قدرت شخص یا گروه یا ملتی را می یابد بدان ها گرایش می یابد و محبت می ورزد؛ زیرا احساس می کند تحت سلطه قوت و قدرت می تواند به مقاصد خویش برسد. از همین روست که برخی به اشتباه و خطا گمان می کنند که غیر خدا قدرتی دارد و به آنها محبت و گرایش می ورزند، در حالی که چنین نیست و قوت و قدرت واقعی و حقیقی تنها در اختیار خدا است نه غیر خدا.(بقره، آیه 165)
  7. مجازات ظالمان: از نظر قرآن، قدرت ابزار مهم اقامه عدالت از یک سو و مبارزه و مجازات ظالمین و مجرمان است. بنابراین، نمی توان از قوت و قدرت برای حمایت از ظالمین استفاده کرد که به معنای سوء استفاده از قدرت و قوت تلقی می شود.(قصص، آیه 17)
  8. امر به معروف و نهی از منکر: از نظر قرآن، از کارکردهای قوت و قدرت امر به معروف و نهی از منکر است؛ چون بدون قدرت نمی توان این امر اجتماعی را اقامه کرد.(حج، آیه 41)
  9. ارایه خدمات به خلق: قدرت و قوت برای آن است که تا به مردم خدمت رسانی شود. بنابراین، خدمات رایگان را می بایست جزو مظهر قدرت الهی دانست.(کهف، آیات 83 تا 95)
  10. دفع فساد و مفسد: قدرت همان طوری که برای اقامه امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظالمین و مجرمین به کار می رود، می بایست دفع فساد و مفسد نیز به کار گرفته شود.(همان؛ بقره، آیات 246 و 247)
  11. لیاقت: از نظر قرآن، قدرت و قوت موجب می شود تا شخص لیاقت و شایستگی برخی از امور از جمله حکومت و مانند آنها را پیدا کند.(زخرف، آیه 32)

سوء استفاده از قدرت و آثار زیانبار آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بسیاری از مردم از قوت و قدرت استفاده نادرست دارند و این گونه به جای شکر نعمت کفران نعمت در پیش می گیرند. از نظر قرآن، بسیاری از مردم از قدرت و قوتی که در اختیار دارند گرفتار توهماتی می شوند که از جمله آنها می توان به ادعای ربوبیت(بقره، آیه 258)، استکبار نسبت به مردم(قصص، آیات 76 تا 78؛ فصلت، آیه 15)، استهزای انبیای الهی(غافر، آیات 82 و 83)، انکار آیات خدا(فصلت، آیه 15)، انکار قدرتی برتر از خود(بلد، آیات 5 و 6)، باطل گرایی(توبه، آیه 69) فساد و افساد در زمین(بقره، آیه 205)، تحقیر دیگران(کهف، آیات 34 و 39)، تفاخر(کهف، آیه 34)، تکذیب پیامبران(روم، آیه 9)، طغیان(فجر، آیات 6 تا 11)، ظلم به خویشتن و دیگران(کهف، آیات 34 تا 36)، عجب و خودپسند(کهف، آیات 34 و 36)، غرور و فریب کاری(همان)، غفلت(قصص، آیات 76 و 78) ، کفر و حق گریزی(همان)، گناه(غافر، آیه 21) و مانند آنها اشاره کرد.

از نظر قرآن، کسانی که گرفتار توهم قدرت هستند بیش تر گرفتار این امور هستند؛ زیرا این قدرت و قوت حقیقی نیست، بلکه قوت و قدرتی است که برخاسته از توهم است؛ زیرا این قدرت حقیقی نیست؛ زیرا قدرت حقیقی از خدا است و قدرت حقیقی خدا در نفس مستوی و معتدل به وجود می آید.(بلد، آیات 4 و 5؛ عنکبوت، آیه 4؛ انفال، آیات 59)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا