مناسبت ها

فاطمه زهرا(س)، محبوبه خداوند

قرآن پيامبران را به عنوان بهترين نمونه ها و سرمشق علمي و عملي مردمان معرفي مي كند و به مهم ترين بخش ها و مؤثرترين لحظات سرنوشت ايشان اشاره مي كند تا مردم هر يك به اقتضاي نيازها و ضرورت ها به آنان مراجعه و از روش آنان براي دست يابي به اهداف بهره گيرند.

پس از پيامبران، قرآن به گروهي از مردمان كه از آنان به عنوان اولياي رباني ياد مي كند اشاره مي كند كه با پيروي از آيات كتاب هاي وحياني، خود را چنان ساخته اند كه به عنوان انسان هاي كامل سرمشق و نمونه عيني ديگران قرارگرفته اند.

از اين دست انسان ها مي توان به لقمان حكيم، ذوالقرنين و خضر (عليهم السلام) از مردان و به مريم، آسيه زن فرعون مصر و فاطمه (سلام الله عليه) از زنان اشاره كرد.
اشاره به اين افراد از آن جايي مفيد و سازنده است كه آنان در مقام پيامبري قرار نداشتند تا اين ادعا درباره ايشان مطرح شود كه آنان موجودات برتر بودند كه قابليت پيروي از ايشان وجود ندارد. اين مطلب از آن رو تأكيد مي شود كه در ميان عموم مردم اين باور تقويت شده كه پيامبران(ع) افراد نادر و مردمان با عنايت خاص الهي بودند كه تنها در برخي از امور مي توان از آنان پيروي كرد و نمي توان با همه تلاش ها به مقامي از مقامات انساني ايشان دست يافت.
مقاله حاضر در مقام تبيين اين مطالب است كه توسط نگارنده به زيور طبع آراسته گرديده است. اينك باهم آن را از نظر مي گذرانيم.
گرايش افراطي و تفريطي نسبت به الگوهاي ديني
در ميان مردم دو گرايش افراط و تفريط همواره وجود داشته و دارد. گرايش و نگرشي كه مي گويد پيامبران انسان هاي عادي هم چون ديگر انسان ها هستند و با نگاه به جنبه بشري بودن ايشان امكان هرگونه ارتباط ميان انسان و خدا را سلب مي كنند و دعوي پيامبري ايشان را به جنون و ديوانگي نسبت مي دهند. در اين نگرش به پيامبران، آنان حتي از انسان هاي عادي نيز پست تر و پايين تر مي باشند؛ زيرا به ديوانگي و جنون دچار شده و امكان آن نيست كه با آنان همانند ديگر انسان هاي سالم برخورد و معامله كرد. اين گونه است كه در اقوام پيشين همواره اين گفتمان غالب مطرح بوده است كه شما بشري هم چون ما هستيد و امكان آن نيست كه بشري با خدا كه در سطحي بسيار عالي و والايي است ارتباط برقرار شود و وحي آسماني پديد آيد. بنابراين در همه موارد بي كوچك ترين استثنايي همه پيامبران دروغگو شمرده و تكذيب مي شدند. پيامبران نيز در واكنش به اين بينش و نگرش با اقرار به بشر بودن خويش بر اين نكته پا مي فشرند كه ارتباط ميان بشر و خدا شدني است؛ زيرا اگر انسان مورد توجه قرارگيرد دانسته مي شود كه انسان تنها همين بشره و پوست و جسم نيست تا ارتباط خدا و انسان و يا انسان و خدا شدني نباشد؛ انسان افزون بر جنبه مادي و بشري بودن داراي ويژگي هاي خاصي است كه از آن به روح الهي ياد مي شود. اين جنبه است كه امكان ارتباط دو سويه ميان انسان و خدا را مي دهد. البته اين ارتباط تحت شرايطي خاص و با صعود و عروج از يك سو و نزول مرتبه اي از سوي ديگر امكان پذير و شدني است. از اين روست كه پيامبران با تاييد بشري بودن خويش بر جنبه ديگر خويش نيز تأكيد مي ورزند و به اين نكته اشاره مي كنند كه آنان در فرآيند زندگي خويش در اين دنيا توانسته اند با عنايت الهي خود را به مقامي برسانند كه امكان ارتباط ميان آنان و خداوند فراهم آيد.
از سوي ديگر گرايش افراطي ديگري وجود دارد كه برخاسته از بينش و نگرش فرابشري پيامبران است. اين تفكر در مورد برخي از پيامبران پيش از اين پديدار شده بود. تولد استثنايي و اعجازي روح الله(ع) موجب آن شد تا برخي به جنبه فرابشري پيامبران و يا دست كم برخي از آنان باور پيدا كنند. در اين نگرش، پيامبران هر چند در ميان بشر هستند ولي موجوداتي ديگر و از ما بهترانند و امكان آن نيست كه كسي حتي با تمام ظرفيت و توان خويش بدان دست يابد. به اين معنا كه آنان موجوداتي هستند كه خداوند بر پايه و اساس ديگري آفريده است. هر چند از فرشتگان به شمار نمي آيند ولي در حد بشر و انسان نيز نيستند. آسماني كردن پيامبران و يا برخي از آنان موجب شد تا امكان تصوير درست از آنان فراهم نيايد و زمينه براي سرمشق گيري و الگوبرداري از آنان از ميان برود؛ زيرا كساني كه در مقامي برتر نشسته اند ممكن نيست ما با تلاش و كوشش خود بدان برسيم هرچند كه در اين راه از همه ظرفيت انساني خويش نيز بهره گيريم.
چنين تفكر و نگرشي موجب شد تا پيامبران از دايره سرمشق انساني بيرون بروند و در مقام و جايگاهي دست نيافتني قرارگيرند. برخي از نحله تصوف و عرفاني به اين مسئله دامن زدند و برخي از ظاهرگرايان نيز آن را تقويت كردند. اين گونه است كه برخلاف ديدگاه و نگرش قرآن و آيات وحياني كتب آسماني، پيامبران از حوزه الگوبرداري بيرون رفته و در عمل از اسوه مردمان بودن خارج شدند، هرچند كه به ظاهر از آنان به عنوان سرمشق و الگو ياد مي كنند و به برخي از رفتار و اعمال ايشان استشهاد و استناد مي شود ولي در بسياري از مواقع از چنين استناد و استشهادي خودداري مي شود.
چنين نگرش هاي نادرستي كه با اصول كلي مبناي قرآني در تضاد است و قرآن و ديگر كتب وحياني و آسماني بر اين نكته تأكيد مي ورزند كه آنان هر چند كه بشري همانند ديگران هستند ولي با تلاش و عنايت الهي توانسته اند به مقام خاصي دست يابند كه از آن به مقام انسان كامل ياد مي شود ولي اين گونه نيست كه ديگران نتوانند به اين مقام دست يابند. تنها تمايز ميان پيامبران و ديگر انسان هاي كامل در آن است كه به پيامبران عنايت خاصي مي شود تا در مقام مأموريت و پيامبري قرارگيرند و به نمايندگي از خداوند در ميان بشر راهنماي آنان به كمال و سعادت و حقيقت باشند.
مراتب و مقامهاي معنوي دست يافتني
در فرآيند تكاملي انسان، نيازي نيست كه همه به مقام نبوت و پيامبري دست يابند؛ زيرا مقام پيامبر مقام مأموريت و تكليف است و اين گونه نيست كه اگر كسي مأموريت ويژه اي نيافت به همه مقامات انساني دست نمي يابد. مقام انساني در نهايت كمالي آن دسترسي به همه اسماي الهي و ايجاد و تحقق آن در خود است. اين امكان براي همگان فراهم است تا به اين مقام دست يابد. بنابراين در اصل دست يابي به مقام انسان كامل تفاوتي ميان انسان هاي معمولي و پيامبران وجود ندارد.
و آن چه تمايز خوانده مي شود در حقيقت تمايز حقيقي نيست و موجب نمي شود تا آنان از دايره انسان بودن بيرون رفته و امكان پيروي از ايشان از ما سلب شود.
قرآن با تاكيد بر اين كه ما برادري از شما را به عنوان پيامبر به سوي شما برانگيختيم مي كوشد تا زمينه اين نوع تفكر ونگرش را از ميان بردارد تا انسان ها بتوانند از روش و منش ايشان به تمام و كمال پيروي نمايند. آنان نيز همانند ديگران مي خورند و مي آشامند و زناشويي مي كنند و در كوي و برزن مي گردند و از نعمت هاي خداوند بهره مي برند. اين تاكيد تنها براي آن صورت مي گيرد تا مردمان آنان را در جرگه ما بهتران قرار ندهند؛ چنان كه فرستادن هر پيامبري به زبان قومش نيز براي امكان ارتباط درست تر و آسان تر و پيروي از آموزه ها و رفتار و منش و كنش آنان است.
با اين همه مشكل هم چنان پا برجاست و عده اي نمي توانند اين را بپذيرند. اين در حالي است كه قرآن به نمونه هائي از مردمان عادي و غير پيامبر از اولياي الهي اشاره مي كند تا اين نوع تفكر را از جامعه و مردمانش بزدايد. معرفي اولياي الهي چون اهل بيت عصمت و طهارت از آن رو صورت گرفت تا سرمشق هاي ديگري ارايه گردد كه به نظر بيرون از دايره پيامبري هستند.
در زمان ما مشكل ديگري پديدار شده است كه افراط پردازي درباره اولياي الهي است به گونه اي كه آنان را دور از دسترس قرار مي دهد و امكان پيروي از آنان را از مردمان عادي سلب مي كند. در حالي كه قرآن مي كوشد تصويري انساني از ايشان به دست دهد تا امكان الگوبرداري از آنان براي همگان فراهم آيد.
با اين نگرش است كه در مقاله حاضر به بازخواني آياتي مي پردازيم كه درباره حضرت فاطمه زهرا(س) و اهل بيت عصمت و طهارت وارد شده است تا دريابيم چرا و چگونه آنان سرمشق شدند و از چه راه هائي مي توان به آنان تأسي كرد و به راه ايشان درآمد و همان نتايج را در زندگي و آخرت به دست آورد.
¤ ¤ ¤
فاطمه در نگرش قرآن
قرآن براي فاطمه زهرا(س) خصوصيات و ويژگي هايي را بر مي شمارد كه برپايه آن به مقام انسان كامل دست يافته و در جرگه ايشان درآمده و بر همگان به ويژه زنان است تا از ايشان پيروي و تاسي كنند. اين خصوصيات و صفات هم در آموزه هاي عمومي و كلي قرآن وجود دارد و هم امكان آن براي ديگران فراهم است تا خود را به مقام انسان كامل برسانند. در اين تحليل و تبيين قرآني ما با فاطمه به عنوان يك بشر رو به رو مي شويم نه با شخصيتي كه دست نيافتني مي باشد.
1-كمال اخلاص
نخستين ويژگي كه قرآن براي فاطمه(س) ياد مي كند اخلاص است. اخلاص صفتي است كه مي بايست همه مومنان از آن برخوردار باشند تا به مقام كمال و سعادت برسند. هرچند كه براي اخلاص مراتبي بيان شده است ولي راه آن برروي همگان باز است.
قرآن از اخلاص فاطمي به «لوجه الله» تعبير مي كند و مي فرمايد: انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لاشكورا؛ ما اين طعام خويش به مسكين و اسير و يتيم را تنها براي رضايت و خشنودي او مي دهيم و از شما پاداش و سپاسي نمي خواهيم. (انسان آيه 9)
2- الگوي ايثارگري
از ويژگي ديگر آن حضرت، ايثارگري است كه در آيات چندي اين صفت ستوده شده و از مومنان خواسته شده است كه همواره ايثار را در نظر داشته باشند تا به كمال دست يابند.
آن حضرت همانند مساله اخلاص به اين دعوت الهي پاسخ مثبت مي دهد و صفت ايثار را در خويش تقويت كرده و به عنوان ايثارگر شناخته و از سوي خدا معرفي مي گردد.
فاطمه(س) به عنوان سرمشق عيني و ملموس از سوي خدا معرفي مي شود. آن حضرت با آن كه خود علاقه به خوراك داشته و نياز شديدي بدان احساس مي كرده است با اين همه از علاقه و نياز خويش چشم پوشي مي كند و ديگران را بر خود برتري داده و خوراك دلخواه خويش را به آنان مي بخشد.
در اين مساله آن حضرت به آيه ديگر و آموزه اي از آموزه هاي قرآن نيز عمل مي كند كه مي فرمايد انسان در هنگام انفاق و بخشش و صدقات مي بايست از آن چه دوست مي دارد و علاقه مند بدان است انفاق و بخشش كند كه آن حضرت در اين جا به آن آموزه وحياني نيز عمل مي كند. بنابراين در اين حركت آن حضرت به آموزه هاي چندي از قرآن عمل مي كند و صورت تحققي و تجسمي آن را به ديگران نشان مي دهد. با آن كه نياز شديدي به غذا داشت از خود مي گذرد و از آن چيز بخشش مي كند كه دوست مي دارد و بدان علاقه مند است.
در اين رخداد كه قرآن در آياتي چند آن را گزارش مي كند و مي كوشد تا مردمان از آن الگوبرداري كنند، به مساله نگرش معادي آن حضرت نيز اشاره مي شود و تاثير باور و انديشه قيامت در رفتار و منش انسان در دنيا به خوبي به نمايش گذاشته مي شود.
قرآن گزارش مي كند كه آن حضرت به همراه خانواده بزرگوارش از ترس عذاب آخرت و روز رستاخيز و ايمني از عذاب دردناك آن، از حق و نياز خويش مي گذرد و ديگري را بر خويش مقدم مي دارد: انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا؛ (انسان آيه 10)
آن حضرت نشان مي دهد كه يكي از راه هاي رهايي از عذاب دوزخ و مسايل سخت روز قيامت آن است كه انسان انفاق كند و مخلصانه در راه خدا به نيازمند كمك نمايد.
3-سرآمد صابران
از ديگر خصوصياتي كه قرآن در سوره انسان بدان اشاره مي كند صفت صبر و شكيبايي است كه حضرت فاطمه(س) و ديگر اعضاي خانواده بدان ستوده مي شوند. اين صفت نيز از صفات مومنان است كه قرآن بدان سفارش مي كند و از مردمان مي خواهد كه خود را به اين صفات بيارايند.
فاطمه(س) در زندگي خويش به شيوه هاي مختلف و در زمان هاي بسيار، شكيبايي خويش را به نمايش گذاشت به گونه اي كه مي توان از او به عنوان مجسمه شكيبايي و صبر ياد كرد. اميرمومنان(ع) اين صفت و منش فاطمه(س) را مي ستايد و از او به صابره ياد مي كند. او در زندگي مشترك خويش با اميرمومنان(ع) بسياري از مشكلات و رنج ها را تحمل كرد و در راه رضاي خدا و همسرش دم بر نياورد. در راه عزت دين و سرافرازي اسلام و تعالي كلمه الله آن چنان شكيبايي كرد كه تنها خدا و رسول و همسرش از آن آگاه هستند. اين گونه است كه خداوند خود در مقام ستايش از ايشان برآمده و آن حضرت و خانواده گرامي اش را به عنوان صابران مي ستايد و پاداش جنت را با خصوصيات و ويژگي هاي خاصش كه در آيات چندي بيان مي كند (انسان آيات 8 تا 21) به عنوان امري بديهي براي ايشان ضمانت مي كند. (انسان آيه 12)
4- الگوي ميانه روي
از ديگر ويژگي هايي كه قرآن براي فاطمه و اهل بيت(ع) برمي شمارد و همگان مي توانند بدان دست يابند، اعتدال و ميانه روي در همه حوزه هاي اعتقادي و بينشي و منشي است. آنان هم در اعتقادات خويش و هم در امور زندگي اجتماعي و سياسي و اقتصادي و هم در امور مادي و هم معنوي از اعتدال و ميانه روي برخوردار بودند. اين صفتي است كه قرآن در آيات بسياري مردمان را بدان مي خواند و با اشاره به فاطمه(س) و خانواده اش نشان مي دهد كه آنان به اين صفت دست يافته اند و مي توانند به عنوان سرمشق عملي ديگران مطرح شوند.
قرآن در آيه 143 سوره بقره به امتي ميانه رو بودن آن حضرت و اهل بيت(ع) اشاره مي كند و مي فرمايد: و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس؛ ما شما اهل بيت(ع) را امت ميانه رويي قرار داديم تا به عنوان گواهان عيني و ملموس بر مردمان باشيد. به اين معنا كه كسي مدعي نشود كه ما نمونه و سرمشقي براي ميانه روي نداشته ايم و نمي دانستيم كه چگونه بايد اعتدال و ميانه روي داشته باشيم.
امام صادق(ع) امت وسط را اهل بيت(ع) معرفي مي كند و آنان را به عنوان مصداق اتم و اكمل نشان مي دهد (كافي ج1ص93) علامه طباطبايي(ره) در الميزان توضيح مي دهد كه چون امت وسط و ميانه، شاهد و گواه اعمال مردم مي شوند، مي بايست از حقايق آنان آگاه باشند. در نتيجه امت شاهد بايد افراد خاصي از امت اسلام باشند كه مي توانند به حقايق آگاهي يابند. از اين رو تنها اهل بيت(ع) هستند كه مي توانند گواه و شاهد امت بوده و به عنوان مصداق كامل و اتم امت وسط مطرح شوند (نگاه كنيد الميزان ذيل همين آيه)
البته امت عصر نبوي نيز به عنوان مصداقي از امت شاهد نسبت به ديگر جوامع و انسان نيز مي تواند مطرح باشد ولي چنانكه گفته شد مصداق كامل و اتم امت وسط اهل بيت(ع) و از جمله فاطمه(س) است. از اين رو حضرت براي زنان و مردان شاهدي صادق و راستين است و كسي نمي تواند بگويد كه اين امكان براي من فراهم نبوده كه آنطور كه خداوند و پيامبرانش خواسته اند رفتار كنم و به مقام انسان كامل برسم؛ زيرا مصاديق عيني و گواهاني وجود دارند كه با تلاش خويش به اين مقام رسيده اند و حتي به عصمت خاص دست يافته اند.
5- مظهر نيكوكاري
از ديگر ويژگي آن حضرت مي توان به مظهر نيكوكاربودن وي اشاره كرد. قرآن بيان مي كند كه آن حضرت و خانواده بزرگوارش مظهر ابرار و نيكان هستند (انسان آيه 5 و 6)
اين صفات و صفات ديگر موجب شده است كه آن حضرت به عنوان پيشوا مطرح شود. البته امامتي كه براي فاطمه(س) مطرح است از جهاتي با ديگر ائمه اهل بيت تفاوت هايي دارد كه اين مقام جاي بحث و بررسي آن نيست ولي با اين همه در برخي از ويژگي هاي امامت با ائمه ديگر همراه مي باشد. از آن جمله مي توان به پيروي از ايشان در امور سياسي و اجتماعي و فرهنگي و موارد ديگر اشاره كرد.
آن حضرت از همين رو به عنوان مصداق بارز راسخان در علم و عالمان به تأويل قرآن در قرآن ياد شده است (آل عمران آيه7) كه مي بايست مردمان به ايشان رجوع نمايند، چنان كه تاريخ نيز گزارش كرده است آن حضرت اين گونه بود و مردم براي كسب علم تأويلي آيات قرآن به ايشان مراجعه مي كردند.
نتيجه تلاش ها و مجاهدات آن حضرت در انجام دستورها و آموزه هاي قرآن، وي را به مقامي از انسانيت رساند كه از آن به عصمت ياد مي شود. قرآن به صراحت در آيه 33 سوره احزاب از عصمت آن حضرت از پليدي ياد مي كند و به اين عنوان وي را مي ستايد.
آثار خصوصيات زهرا(س)
آثار اين ويژگي ها، اموري است كه قرآن بدان پرداخته و در حوزه هاي چندي آن را بيان مي كند. اين حوزه ها شامل حوزه هاي اخلاق فردي و جمعي و دنيا و آخرت است. در اين جا به برخي از آثاري كه قرآن براي خصوصيات روحي و رواني آن حضرت بيان داشته اشاره مي شود.
1- لزوم محبت فاطمه(س)
از جمله اين آثار مي توان به لزوم دوستي آن حضرت(س) اشاره كرد. بنابر حكم قرآني، بر مردمان است كه وي را دوست بدارند و رفتار و اعمالي را در پيش بگيرند كه خشنودي وي را موجب مي شود. اين مسئله براي كساني كه به آن حضرت عشق مي ورزند و محبت مي كنند سود دنيوي و اخروي خواهد داشت. (شورا آيه 23) البته دوستي آن حضرت به ابراز ارادت قلبي نيست بلكه به پيروي از آن حضرت و عمل به رفتار و كردار اوست. بنابراين كسي كه مي كوشد تا به حكم تكليف و وظيفه دوستي خويش را به آن حضرت نشان دهد مي بايست رفتار و منش و كنش آن حضرت را نيز سرلوحه زندگي خويش قرار دهد.
قرآن به دو مورد از نتايج دوستي به آن حضرت و اهل بيت(ع) اشاره مي كند كه چگونه دوستي و محبت به ايشان موجب مي شود انسان از آمرزش و لطف الهي برخوردار گردد. (شورا آيه 23) و نيز از پاداش خاص الهي بهره مند شود. (سبا آيه 47)
امام باقر(ع) در اين باره به توضيح و تبيين اين مسئله مي پردازد كه چرا در آيه اي پيامبر مزدي براي رسالت نمي خواهد ولي در آيه 23 شورا از مردم مزد رسالتي خواسته شده كه همان محبت به اهل بيت(ع) است؛ امام باتوجه به آيه 47 سوره سبا مي فرمايد كه جمله فهو لكم بيان مي دارد كه اين مزد براي خود مردمان است و آنان خود از آثار اين مزد بهره مند مي شوند. (تفسير قمي ذيل آيه)
2- امكان توسل به فاطمه(س)
از ديگر آثاري كه قرآن برمي شمرد امكان توسل به آن حضرت و بهره مندي از مقام ايشان براي رفع گرفتاري ها و رسيدن به خواسته هاي مشروع است. چنان كه حضرت آدم(ع) براي توبه پذيري به ايشان و خانواده اش تمسك جسته و خود را رهانيده است. (بقره آيه 37) در برخي از ادعيه آمده است كه ذكر: اللهم بحق فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها؛ مي تواند در توسل به حق نقش مفيد و تأثيرگذاري را ايفا كند و اين مسئله از سوي بسياري به عنوان مجرب ياد شده است.
3- نجات از عقبات قيامت
رهايي از ترس از قيامت و آثار دردناك و وحشتناك آن يكي از آثاري است كه قرآن در آيات 7 تا 10 سوره انسان بدان پرداخته است.
4- درود و صلوات
از ديگر آثار رشد و تعالي آن حضرت، مي توان به مسئله صلوات از سوي خداوند و فرشتگان و وجوب آن بر مؤمنان اشاره كرد. اين مسئله از آن رو مطرح مي شود كه صلوات در حقيقت ياد كرد هميشگي مقام ايشان و بهره مندي از روش و منش آنان است. (احزاب آيه 56)
5- حضور در ميدان مباهله
از ديگر آثاري كه قرآن بدان اشاره دارد مسئله حضور آن حضرت در مباهله است كه بيانگر مقام والاي انساني آن حضرت در پيشگاه الهي است كه اگر نفرين و دعايي كند مستجاب مي شود. (آل عمران آيه 61) در حقيقت مستجاب الدعوه شدن يكي از آثاري است كه آن حضرت به پشتكار و تلاش خويش بدان دست يافت و اين امكان براي پيروان آن حضرت فراهم است كه در صورت تأسي به اين اثر و ديگر آثار دست يابند.
آن چه بيان شد گوشه اي از فضايل و درجات آن حضرت در پيشگاه خداست كه هر انسان مؤمني مي تواند با پيروي از ايشان به اين مقام انساني نائل شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا