اخلاقی - تربیتیفلسفیمعارف قرآنی

عوامل رشد و زوال عقل

عقل بزرگ ترين نعمت الهي به بشر است؛ زيرا آن چيزي كه به انسان كرامت و شرافت مي بخشد توانائي خاص عقلي اوست. دراين ميان آن چه ارزشي است، به كارگيري عقل در زندگي است كه از آن به تعقل و خردورزي ياد مي شود.

از اين رو قرآن تنها براي اين دسته از انسان ها ارزش و اعتبار قايل است و آنان را به عنوان خردمندان و اولو الالباب مي ستايد و جايگاه ويژه اي براي آنان درنزد خويش اختصاص مي دهد.

 

نويسنده دراين نوشتار به مطالبي از جمله ارزش و جايگاه عقل، زمينه هاي رشد عقلاني، نقش عقل و عوامل زوال آن از نظر قرآن پرداخته است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

چيستي عقل

عقل واژه اي عربي و در اصل به معناي حبس و امساك است. عاقل را از آن رو عاقل گفته اند كه خود را نگهدار بوده و خويشتن را از رفتن به دنبال هواهاي نفساني باز مي دارد.

هرچند كه همه موجودات از نظر قرآن داراي مراتبي از عقل هستند ولي آن چه انسان را از ديگر جانوران زميني جدا مي سازد و برتري خاصي مي بخشد، عقل است. از اين رو عقل را مايه امتياز انسان از ساير جانوران دانسته اند. برخي بر آن هستند كه عقل به معناي فهم و ادراك است كه ضد آن حماقت نيز آمده است. (لسان العرب، ابن منظور، ج 9، ص 326)

برخي ديگر گفته اند: با توجه به معناي اصلي عقل كه بستن و امساك است، بر ادراك با اين خصوصيت نيز عقل اطلاق مي شود؛ چنان چه مدركات و يافته هاي آدمي و نيز قوه اي كه به وسيله آن انسان ميان خير و شر و يا حق و باطل تميز مي دهد؛ عقل ناميده مي شود كه مقابل آن جنون، سفاهت، حماقت و جهل است كه هركدام اعتباري مي باشد. (الميزان، علامه طباطبايي، ج2، ص 247)

در قرآن كريم واژه عقل به اين شكل به كار نرفته، زيرا آن چه از نظر قرآن مهم و ارزشي است، به كارگيري قوه عاقله است نه خود عقل، از اين رو مشتقات آن مانند يعقل، عقلوا، يعقلون و تعقلون آمده است. اما واژگاني ديگر چون قلب، فواد، افئده، الالباب، النهي و حجر بسيار به كار رفته است؛ زيرا اين واژگان اسامي و نام هايي است كه به عقل كاربردي اطلاق مي شود. به اين معنا كه عقل به جهت خاصي كه درآن لحاظ شده و مورد استفاده قرارگرفته ارزشي يافته و شخص را به اين نام ها مي خوانند و او را متصف به اولو الالباب يعني خردمندان و صاحبان خرد مي كنند.

بنابر اين آن چه از نظر قرآن و خداوند يك امر ارزشي تلقي مي شود، به كارگيري عقل در زندگي است و كساني كه اين گونه عمل كنند متصف به عاقل مي شوند و از آن جايي كه كاربردها و كاركردهاي عقل، گوناگون است، با توجه به كاركردهاي آن در زندگي، شخص متصف به يكي از اوصاف عقلي چون حجر و نهي مي شود.

زمينه هاي رشد عقلي

عقل كه يكي از مهم ترين مخلوقات الهي و ارزشمندترين آن است (مومنون آيات 78 و 80 و آيات ديگر) از جمله آفريده هايي است كه قابليت رشد و بالندگي را داراست و انسان هر چه بيش تر از آن بهره گيرد، دامنه كمي و كيفي آن نيز افزايش مي يابد. (يوسف آيات 17 و 22)

اموري مي تواند زمينه ساز و بستر مناسب براي رشد عقل باشد كه در آياتي از قرآن بيان شده است. از جمله مهم ترين عامل رشد و بالندگي عقل بشر، استفاده درست و مناسب از آن است كه در آموزه هاي قرآني از آن به شكر نعمت عقل ياد شده است؛ زيرا شكر واقعي،بهره گيري درست و خوب و مناسب از يك نعمت است. خداوند در آيه 15 سوره احقاف، سپاسگزاري در برابر نعمت هاي الهي و نعمت دهنده حقيقي آن يعني خداوند متعال را عاملي در جهت كمال يابي عقل وانديشه معرفي مي كند و خواهان شكرگزاري براي دست يابي به اين كمال مي شود.

احسان و نيكوكاري به ديگران به ويژه والدين از مهم ترين اسباب رشد و شكوفايي عقل و انديشه است كه در آيه 151 سوره انعام به آن سفارش شده است.

تقوا و پرهيز از هر گونه پليدي و اجتناب از اموري زشت و قبيح چون شرك (انعام آيه 151) پرهيز از قتل نفس از جمله قتل فرزند بخاطر ترس از فقر و نداري (همان) و پرهيز از هر گونه فحشا و كارهاي زشت و قبيح (همان) از ديگر عواملي است كه خداوند از آن ها به عنوان عوامل رشد و كمال يابي عقل ياد كرده است.

بنابر اين مي توان گفت كه بهره گيري از عقل موجب رشد و بالندگي آن مي شود چنان كه پرهيز از هرگونه زشتي و امور قبيح نيز به اين رشد و بالندگي كمك مي رساند.

خصوصيات عاقلان

از نظر قرآن عاقلان و خردمندان نشانه هايي دارند كه مي توان از طريق آن دانست كه چه كسي خردمند است و از خرد خويش به درستي بهره مي گيرد. از جمله نشانه هاي خردمندان مي توان به ترجيح دادن زندگي آخرت بر زندگي دنيا درنزد آن اشاره كرد؛ زيرا آنان زندگي آخرت را ماندگارتر و برتر از زندگي دنيا مي يابند و براي آخرت تلاش مي كنند. (انعام آيه 32)

همين آخرت طلبي، ايشان را به اجتناب از اموري و اقبال به اموري ديگر تشويق مي كند و يا باز مي دارد. فهم ودرك زوال پذير قواي جسماني و ناپايداري سلامتي و دوران نشاط جسماني (يس آيه 68)، درك ناپايداري دنيا و مواهب دنيايي (يس آيه 68)، شناخت خداوند از راه آيات و نشانه هاي او در نظام هستي (بقره آيه 164 و آيات بسيار ديگر)، درس آموزي از آيات خداوند (آل عمران آيه 118)، عبرت و پندآموزي از فرجام هلاكت بار مخالفان و دشمنان خدا و پيامبران (طه آيه 128)، مراعات تقوا در اطاعت از فرمان هاي خداوند (طلاق آيات 8 و 10) ايمان به پيامبران و تصديق حقانيت آنان (اعراف آيه 169و يوسف آيه 109)، تصديق قرآن (انبياء آيه 10)، تصديق حقانيت محمد (ص) و پيامبري او (يونس آيه 16)، احترام و ادب به وي در حضور و غيبتش (حجرات آيه 4)، جهنم گريزي و توجه به هشدارهاي پيامبران (ملك آيات 9 و 10)، دوري جستن از پليدي (مائده آيه 100)، پرهيز از هواپرستي (فرقان آيات 43 و 44) و وحدت گرايي در جامعه و پرهيز از تفرقه (حشر آيه 14) از مهم ترين نشانه هاي خردمندان از نظر قرآن است.

هريك از اين اعمال و رفتارها كه در راستاي گرايش به كمال و امور خوب و نيك و يا مخالفت با امور ضدكمالي و قبيح و زشت مي باشد، بيانگر اين معناست كه شخص به درستي از عقل خويش بهره مي گيرد و آن را در تشخيص حق از باطل و زشت از خوب به كار مي برد. از اين رو در بينش و نگرش و كنش و منش خويش به درستي عمل مي كند و تعادل و عدالت را در همه امور مراعات مي كند و درهر كاري متوجه خدا و آخرت است.

عوامل زوال عقل

چنان كه گذشت عقل، قوه و قدرتي خدادادي در بشر است كه قابليت رشد و زوال دارد. به اين معنا كه مي توان آن را با كمك ابزارها، روش ها و كارهايي به كمال رسانيد و همچنين مي توان آن را از ميان برد و به دست زوال سپرد.

همان گونه كه مهم ترين عوامل رشد و بالندگي عقل، بهره گيري از آن است، عدم بهره گيري از آن مي تواند موجبات تضعيف عقل بشري شود؛ زيرا عدم بهره گيري از عقل موجب مي شود تا انسان در مقام تشخيص و عمل، ناتوان شود و نتواند حق را از باطل و كمال را از نقص بازبشناسد و در زندگي سرگردان شود. سرگرداني و حيراني، ديوانگي مي باشد كه به معنا فقدان عقل است. اين گونه است كه انسان با قرار دادن عقل در موضعي نامناسب، موجب مي شود تا از كار بيفتد و قدرت عمل نداشته باشد.

خداوند در آيه 71 سوره انعام به سرگرداني بشر اشاره مي كند كه به سبب عدم بهره گيري از عقل و حركت در مسير كفر و شرك بدان گرفتار مي شود. به اين معنا كه عقل خويش را از دست مي دهد و مانند متحيران در بيابان راه خويش را نمي تواند تشخيص دهد و به آن سمت برود. (مجمع البيان، ج 3 و 4، ص 493)

برخي از اعمال زشت همانند عدم اجتناب از قتل و زشتي ها و پليدي ها عامل مهم ديگري در زوال عقل است كه آيات پيش گفته به گونه اي به آن اشاره كرده است.

همچنين برخي از خوراكي ها و نوشيدني ها موجب مي شود تا عقل و هوش آدمي زايل شود و شخص ناتوان از بهره گيري از عقل و خرد خود شود. خداوند در آيه 47 سوره صافات، شراب و خمر را مايه ضرر و زيان به عقل و هوش آدمي معرفي مي كند و از خوردن آن بر حذر مي دارد.

دراين آيه از غول سخن به ميان مي آيد كه به معناي فساد عقل است چنان كه نزف به معناي مستي است (مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 692) نفي غول و نزف در شراب هاي بهشتي به معناي آن است كه در شراب هاي دنيوي اين عنصر فساد وجود دارد و به آدمي اجازه نمي دهد تا از عقل سالم برخوردار باشد.

عقلي كه زايل و فاسد شده باشد قدرت تشخيص خود را از دست مي دهد و نمي تواند راهنماي خوبي براي بشر باشد. از اين رو از انسان ها خواسته شده تا با عواملي كه موجب زوال و يا فساد عقل مي شود مبارزه كنند و به آن امور نزديك نشوند.

عقل سالم است كه به آدمي امكان تشخيص عدم يكساني نابينايي با بصيرت را مي دهد و تفاوت جهل و علم را بيان مي كند (انعام آيه 50 و هود آيه 24 و فاطر آيه 19) چنان كه عقل سالم به انسان قدرت تشخيص عبادت آفريدگار و پروردگار به جاي عبادت معبودان ناتوان را مي بخشد و به او كمك مي كند تا خداوند يكتا را به عنوان خدا بشناسد و عبادت كند و يا از دستورهاي پيامبران اطاعت نمايد و حق را شايسته پيروي بداند (يونس آيه 35)

از آن جايي كه عقل، مهم ترين عامل دينداري بشر و توحيدگرايي اوست، خداوند خواهان حفظ و نگهداشت آن از فساد است، زيرا بدون عقل و خردورزي، دينداري معنا و مفهوم ندارد. اصولا اين كه انسان خود را متعبد مي كند و به طور تعبدي به عبادت هاي وحياني عمل مي كند، حكم عقل سالمي است كه به اين نتيجه مي رسد كه خدا حق است و عبادت او لازم، و تنها راه رسيدن به كمال، پيمودن راه دين است.

نقش عقل در زندگي بشر

خداوند براي عقل جايگاه بلند و خاص و كاركردهاي بسياري براي آن در زندگي بشر قايل است. از جمله اين كه عقل مهم ترين وسيله براي شناخت حقايق است. (يونس آيه 16 و حج آيه 8 و روم آيات 24 و 28 و لقمان آيه 20) عقل است كه توانايي جدايي حق را از باطل براي آدمي فراهم مي كند.

عقل هم چنين وسيله تشخيص ارزش ها از ضد ارزش ها و پيدا كردن زندگي بهتر و برتر است (قصص آيه 60)؛ زيرا عقل به آدمي اين توان را مي بخشد تا حسن و قبح را بشناسد و زشتي ها را از نيكي ها و خوبي ها را از بدي ها جدا سازد. (بقره آيه 44 و انعام آيه 151) از اين رو انسان قادر به تشخيص زشتي و قباحت شرك به خدا مي شود (همان) و يا زشتي كشتن فرزند به سبب ترس از فقر و تنگدستي را درك مي كند و زشتي ترك احسان به والدين و قباحت كشتن نفس محترم را مي فهمد. (همان)

عقل انساني، ابزار شناخت پاكي ها و ناپاكي ها و تشويق كننده براي دست يابي به ارزش هاي برتر پاكي هاست. (مائده آيه 100) چنان كه همين عقل موجب مي شود تا انسان در مقام تشخيص خوبي از بدي بتواند درست عمل كند و مسير حق را بيابد و براي زندگي برتر و خوب تلاش كند. (بلد 4 و 10)

خداوند در آيه 128 سوره طه تبيين مي كند كه عقل همانطور كه امكان تشخيص حقايق را به آدمي مي دهد، او را از نابكاري ها نيز باز مي دارد و به عنوان عامل پيشگيري كننده عمل مي كند.

انسان با ابزار عقل آيه بودن رخدادهاي طبيعي را درك مي كند؛ زيرا عقل به وي كمك مي كند تا هدفمندي هر رخدادي را بشناسد و همه چيز را در سايه حكمت الهي تفسير كند. چنين امري موجب مي شود تا رخدادهاي طبيعي را به عنوان آيه و نشانه اي از خداوند بداند و از هشدارهاي متضمن در آن بهره گيرد و مسير درست را بشناسد و از مسير انحرافي و كژروي پرهيز كند و به راه راست باز گردد. (روم آيه 24 و آيات ديگر)

خداوند، عقل را به عنوان ابزار ادراكي براي انسان پديد آورد (مومنون آيه 78) تا انسان با نيروي ادراكي آن، راه خويش را بشناسد و با بهره گيري از نعمت هاي الهي براي تعالي، در عمل شكرگزار نعمت عقل و ديگر نعمت هاي الهي باشد (همان)

از نظر قرآن، انسان لازم است از عقل براي مطالعه نعمت ها و بهره گيري درست و مناسب از آن استفاده كند (انعام آيه 46 و مومنون آيات 78 و 80)؛ زيرا مهم ترين سرمايه بشر در دنيا و آخرت همين عقل و بهره گيري از آن است (شعراء آيه 89)

از نقش عقل همين بس كه آدمي باورها و اعتقادات درست خويش را از راه آن به دست مي آورد و اگر عقل نبود انسان نمي توانست حتي دين را بشناسد و توحيد و معاد و نبوت را اثبات كند و در مسير آن گام بردارد. بنابر اين اين عقل است كه موجب مي شود تا آدمي دين را بشناسد و در مسير آن گام بردارد. (شعراء آيات 75 و 77 و 89) به اين معنا كه شناخت آيات الهي در تكوين و تشريع، تنها با قوه دروني عاقله انساني شدني است و انسان با قوه عقل در مي يابد كه قرآن كتابي حق از جانب خداست؛ زيرا مطابق با احكام عقل مستقل مي باشد و هرگز برخلاف عقل مستقل و كامل، حكمي را صادر نمي كند (يوسف آيه 2 و انبياء آيه 10 و زخرف آيه 3)

آيه 89 سوره شعراء در خصوص جايگاه و نقش ارزشمند عقل مي فرمايد كه تمامي ارزش هاي وجودي انسان، در پاكي و سلامت عقل و قلب است كه تبلور مي يابد و آدمي با چنين عقلي مي تواند خدايي شدن را درك كند وبه مقام متالهين برسد و خلافت الهي را شايسته شود.

با اين همه بسياري از صاحبان عقل و جن و انسان، به درستي از عقل خويش بهره نمي برند و شكرگزار اين نعمت با استفاده از آن نمي شوند. (اعراف آيه 179) و تنها اقليتي از مردم هستند كه با استفاده درست از نعمت عقل، شكرگزار آن مي باشند. (مومنون آيه 78)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا