اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

عوامل اجتماعی بدبختی و گرفتاری بشر

samamosانسان در زندگی خویش هماره با انواع و اقسام گرفتاری رو به رو است. هر چند که برخی از آن ها را می بایست در جرگه آزمون ها و ابتلائات خداوندی قرار داد که به قصد ظرفیت بخشی و فعلیت آوری توانمندی های بشر انجام می گیرد، ولی بسیاری از گرفتاری ها و بدبختی های بشری به سبب اموری دیگر از جمله گناهان پدید می آید. از این روست که حتی گفته اند اگر گرفتار بدبختی و مصیبت و مشکلی شده اید، از گناه خویش استغفار کنید و نگویید که عامل طبیعی موجب زلزله شده است.

به این معنا که حتی آسیب ها و زیان هایی که به سبب زلزله ها و برخی دیگر از پدیده های طبیعی چون سیل و توفان به فرد و جامعه می رسد به سبب گناهان می باشد. به سخن دیگر، زلزله ها و سیل و توفان هر چند که به عنوان یک پدیده طبیعی می بایست رخ دهد، ولی دست کم آسیب رسانی آن ارتباط تنگاتنگی با نحوه عمل انسان دارد.
بنابراین ریشه بسیاری از بلایا و بدبختی های بشر را می بایست در رفتارهای آدمیان جست. در این میان رفتارهای اجتماعی نقش بسیار تعیین کننده و تاثیرگذاری را ایفا می کنند. اگر به مجموعه علل و عواملی که در آیات قرآنی برای عذاب ها و مصیبت های بشر آمده توجه کنید. به جز اندکی از آن ها که به مساله باورهای چون کفر و شرک توجه دارد، به مسایل رفتاری به ویژه رفتارهای اجتماعی آدمی اشاره می کند.
این بدان معناست که علل و عوامل اجتماعی و رفتاری آدمی از مهم ترین و اصلی ترین علل و عوامل بدبختی ها و گرفتاری های بشر می باشد. نویسنده با این پیش فرض نگاهی به آیات قرآنی داشته تا تحلیل قرآن را در این باره به دست دهد. با هم این مطلب را با هم می خوانیم.
طنز تلخ 
یکی از روش های الهی در مسیر آموزش و پرورش ، بهره گیری از طنز است. ادبیات طنز کمک می کند تا موقعیت کاریکاتوری بشر بیش از پیش نمایانده شود. بسیاری از مردم در پس ظاهری از زیبایی و خردورزی کارهای بسیار زشت و نابخردانه ای را انجام می دهند که تنها با بهره گیری از طنز است که می توان آن را آشکار کرد و زشتی و نابخردی آن را به شخص و یا دیگران نمایش داد.
در هر جامعه ای می توان افرادی را یافت که رفتارهای بسیار نابه هنجار و زشتی را انجام می دهند که تنها در صورت اشکارسازی واقعی می توان آنان زشتی ها و نابخردی هایشان را فهمید و ظاهر کرد؛ زیرا این افراد و حتی برخی از اطرافیان ایشان بر این باورند که آنان انسان های بسیار زیرک و خردمندی هستند که هرگز دم به تله نمی دهند و به سبب همین زیرکی و زرنگی به قدرت و ثروت هنگفت دست یافته اند. در هر جامعه کسانی که به دزدان یقه سفید معروف هستند از این دسته افراد زیرک و زرنگ به شمار می آیند. انان با چرخاندن یک قلم می توانند میلیاردها را بخورند بی آن که به ظاهر آبی از آبی تکان بخورد. شاعری می گفت که شخصی ده ها کامیون تریاک دولت را خورد و چیزی نشد. این ظاهر فلسفی و خردورزی افراد است که امر را بر خود ایشان و دیگران مشتبه ساخته است و در مسیری هبوط و سقوط واقعی گام بر می دارند و گمان می کنند به چیزی دست یافته اند که دیگران عرضه آن را ندارند.
خداوند برای این که زشتی کار این افراد و نیز بی خردی و سرانجام زشت و بد آنان را به خودشان و دیگران نشان دهد، از طنز و طنز تلخ بهره می گیرد. نمایش و نقش کاریکاتوری که خداوند از موقعیت این افراد با کلمات ترسیم و نشان می دهد ، به خوبی زشتی و بدفرجامی عمل را آشکار می سازد. 
در بسیاری از ایاتی که به مساله توجه می دهد، می توان کلماتی را یافت که کاریکاتوری بودن رفتار و چهره واقعی و بدفرجامی این افراد را نشان می دهد. از جمله می توان از واژه بشارت یاد کرد که در طنز تلخ الهی بسیار بهره گرفته شده است. 
بشارت واژه ای است که به خبر مسرت آور و شادی بخش گفته می شود.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 125 ذیل واژه بشر) ابن منظور در کتاب لسان العرب بر این باور است که بشارت به طور مطلق تنها در مورد خیر به کار می رود و در صورت به کار رفتن آن در شرور همواره با قید استعمال می شود.(لسان العرب، ج 1 ، ص 414) 
به نظر می رسد که کاربرد آن در شر از آن روست که این واژه برای تبیین موقعیت ظاهری شخص در هنگام شنیدن خبر خوش و یا بد به طور طبیعی به خود می گیرد. در حقیقت هر کسی هنگام شنیدن اخبار خوش و بد به طور ناخودآگاه و طبیعی ، واکنش و احساسی را از خود بروز می دهد که در پوست و بشره آشکار می شود. از آن جایی که واکنش های احساسی چون خوشحالی و خشم در چهره بهتر اشکار و هویدا می شود ، این دسته اخبار را به سبب بروز احساسات در پوست و چهره شخص ، به عنوان بشارت تعبیر می کنند.
به سخن دیگر، اخبارهای بسیار مهم و جدی می توانند به سرعت اثار واکنشی را در چهره شخص آشکار سازد و برافروختگی از خشم و شادی را پدید آورد. بنابراین اخبار خوش و بد مهمی که موجب برافروختگی و تاثیر شدید در چهره شخص می شود ، به عنوان اخبار بشارتی یاد می کنند.
بنابر آن چه راغب و ابن منظور تفسیر کرده اند، می بایست گفت که خداوند از واژه ای که در امور خوش و خیر به کار می رود برای آشکار سازی و ترسیم موقعیت خنده دار و طنز اشخاص بدکار و به ظاهر زیرک و زرنگ به خوبی در آیات قرآنی بهره گرفته است. خداوند در آیات بسیاری هنگامی که می خواهد از بدفرجام و قرار گرفتن در موقعیت زشت و بد این اشخاص سخن بگوید از واژه بشارت سود می برد تا موقعیت طنز آمیز آنان را به خوبی آشکار سازد و زیرکی و زرنگی آنان را به تمسخر و استهزا گیرد.
دزدان یقه سفید و بدکاران به ظاهر زبل و زرنگ به سبب ظاهر موجه خود می بایست با ترسیم و تصویری به نمایش در آیند که به ظاهر زیبا و خوب است ولی اگر دقت و توجه کافی مبذول شود دانسته می شود که این اشخاص در چه موقعیت زشت و بدفرجامی قرار دارند. یعنی در پس از این ظاهر زیبا و موجه و موفقیت آمیزشان ، شکست و بدبختی و زشتی است که موج می زند.
عوامل تمسخر الهی 
اکنون این پرسش مطرح می شود که چه علل و عواملی موجب می شود تا خداوند این گونه طنزآمیز و تمسخر آلوده به این افراد و رفتارهایشان می نگرد؟ چه رفتارهای خاصی موجب می شود که خداوند این گونه مردمانی را تمسخر کند و موقعیت کاریکاتوری ایشان را با کلمات به تصویر کشد؟
به نظر می رسد که عامل این گونه تصویرسازی با کلمات را می بایست در زشتی باطنی اعمال و رفتاری جست که به ظاهر رفتاری طبیعی و خوب و پسندیده است ولی در باطن زشت و پلید می باشد. در حقیقت موقعیت ایشان همانند دزدان یقه سفیدی است که به جای آن که از دیوار مردم بالا روند و کالا و پول اندکی را بدزدند، در ظاهری موجه و با جعل سند و تقلب ، اموال و ثروت هنگفتی را می دزند و به غارت می برند بی آن که به ظاهر از خود ردی به جا گذارند.
اگر به این دسته از آیات توجه شود به روشنی دانسته می شود که بسیاری از این علل و عوامل موقعیت ساز، رفتارهای زشت و نابه هنجار اجتماعی است. 
از جمله این عوامل می توان به استکبار اجتماعی برخاسته از تکبر و خودبزرگ بینی شخص اشاره کرد. خداوند در آیه 7 سوره لقمان افرادی را ترسیم می کند که در برابر حق و حقیقت ، چنان رفتاری را در پیش می گیرند که گویی حقیقت چیزی جز زشتی و پلیدی نیست که می بایست به آن پشت کرد.
خداوند در آیات آغازین سوره بقره به واکنش منافقان و کافران نسبت به دعوت الهی اشاره می کند و می گوید که ایشان خود را نه تنها خردمند می دانند بلکه مومنان را به دور از هر گونه علم و عقل ارزیابی می کنند و عنوان سفیه و نابخرد را زیبنده مومنان می دانند.
خداوند در آن آیات به موقعیت بدتر کافران و منافقان اشاره می کند و آنان را انسان های بی شعوری معرفی می کند که حتی شعور و قدرت تشخیص ابتدایی جانوران را ندارند ؛ زیرا شعر به معنای درک و فهمی است که از راه احساس و موهای بدن به دست می آید، ولی کافران مدعی فرزانگی ، خرد و علم و عقل از آن نیز بی بهره هستند. 
به سخن دیگر، کسانی که مدعی عقل و درک بالا هستند ولی کفر و نفاق می ورزند تنها نمایشی از عقل و خرد و علم و فرزانگی به نمایش می گذارند ؛ زیرا اگر پرده این طنز به کار رود به روشنی آشکار می شود که ایشان حتی از ادارک حیوانات و جانوران که از راه شعر و مو به دست می اید نیز بی بهره اند؛ زیرا اگر حتی ادارکی درست به دست آمده از احساس را داشتند می توانستند درک کنند که خداوندی وجود دارد که پروردگار جهانیان است و مومنان راه درست را در پیش گرفته اند.
در آیه 7 سوره لقمان تصویری دیگر از ایشان به دست داده می شود. در این جا معلوم می شود که اینان که به حق و حقیقت پشت می کنند و استکبار و خودبزرگ بینی خود را این گونه به رخ دیگران می کشند، در حقیقت در موقعیت احمقانه و تمسخر آمیزی قرار دارند که اگر خوب دقت کنند در می یابند که آن چه به ظاهر خیر و شادی آور است در حقیقت بلا و بدبختی ای بیش نیست.
انسان هایی که گوش ناشنوایی دارند و راه شنوایی انان به دلایلی بسته شده ، هنگامی که سر و صدایی را می شنوند نمی توانند موقعیت خویش را نسبت به صدا تشخیص دهند، از این رو واکنش هایی نشان می دهند که هر کسی به سادگی متوجه می شوند که ناتوان از شنیدن هستند. انسان های مستکبر، به ظاهر انسان های بزرگ و فرزانه ای هستند، ولی در موقعیت های عمل است که نشان می دهند چه کسانی هستند. به عنوان نمونه کسی که مدعی شنوایی قوی و قدرتمندی است هر گاه در موقعیت عمل ، نتواند تشخیص دهد که صدا از کدام سمت می آید، نشان می دهد که تا چه اندازه میان واقعیت و خیال فاصله است. این گونه است که موقعیت ها او را رسوا می سازد. 
خداوند در این آیه بر آن است تا موقعیت شخص را هنگام مواجه شدن با حق آشکار سازد و ترسیم نماید و همین موقعیت است که خودبزرگ بینان را رسوا می سازد و موجبات تمسخر و خنده دیگران را فراهم می آورد.
بنابراین مستکبران اگر به خوبی موقعیت خویش را در هستی و نسبت به حق وحقیقت بسنجند به خوبی می توانند دریابند که در چه موقعیت طنز و مسخره آمیزی قرارگرفته اند. نادانی و کری و کوری برخاسته از استکبار ورزی این مردمان ، نه تنها موجب خنده و تمسخر مومنان و دیگر ناظران می شود بلکه گرفتاری ها و بدبختی های بسیاری را برای آنان فراهم می اورد که از گرفتاری های دیگران رنج آور و دردناک تر است؛ زیرا این مدعیان استکبار و کبر ، خود را در موقعیتی می یابند که به ظاهر انتظار آن را نداشتند. از این روست که خداوند از این گونه گرفتاری های دنیوی و اخروی که از موقعیت نابه هنجار خودشان پدید آمده است به رنج دردناک یاد می کند.
خداوند در ایه 138 سوره نساء منافقان و انسان های دورو و در ایات 7 و 8 جاثیه و آیه 3 سوره توبه و 21 و 22 سوره انشقاق موقعیت کافران را ترسیم می کنند و رنج دردناک و عذاب الیم ایشان را به تصویر می کشد.
در حقیقت این دو گروه از انسان ها، به سبب آن که مدعیان دروغین عقل و خرد و خوشبختی هستند به گونه ای ترسیم و تصویر می شوند تا موقعیت طنز امیز انان به سادگی برای مومنان اشکار شود. اینان با رفتارها و نابه هنجاری هایی که بروز می دهند موقعیت واقعی و حقیقی خود را ترسیم و هویدا می سازند و اسباب تمسخر دیگران و رنج و عذاب سخت و دشوار خود می شوند.
غیر از اموری که مربوط به باورها و بینش های شخص نسبت به خدا و موقعیت خود در هستی چون کفر و نفاق می شود، امور دیگری که موجبات تمسخر و عذاب دردناک مردمان می شود، مسایل اجتماعی است که در ادامه به آن ها پرداخته می شود.
خداوند در آیه 34 سوره توبه به گروه از احبار و رهبان اشاره می کند که می توان از آنان به دزدان یقه سفید یاد کرد. اینان از نظر قرآن کسانی هستند که بر خلاف ظاهری که نشان می دهند رفتار می کنند. احبار به خردمندان و دانشمندان بزرگی اطلاق می شود که به دانش و قوانین الهی آگاهی کامل داشته و بر مسایل و مطالب آن تسلط دارند. رهبان نیز کسانی هستند که جز از خداوند از هیچ چیزی نمی ترسند و همین ترس و خوف از خداست که آنان را از دنیا غافل کرده و تنها در اندیشه خداوند هستند. 
به نظر می رسد که احبار و رهبان می بایست به سبب این ویژگی های انسان های قانون مدار، خوب و پاکی باشند، با این همه تصویری که قرآن در این ایه از ایشان نشان می دهد، برخلاف توقع و انتظاری است که می بایست از ایشان داشت. احبار و رهبان به جای آن که خداترس باشند و در پی آخرت و اطاعت از خدا بروند، به سوی ثروت اندوزی و گردآوری مال و ثروت می روند. با علم و دانشی که دارند و به قول خود به سبب زرنگی و زیرکی خویش، مال مردم را می خورند بی آن که اب به ظاهر از ابی تکان بخورد و کسی متوجه رفتار زشت و زننده آنان شوند. 
این مدعیان خرد و علم و خداترسی و پارسایی و ترسایی به جای آخرت گرایی به دنیا گرایی گرفتارند و در اندیشه کاخ و ماشین و پول مردمان را فریب می دهند و از اموال مردم می دزدند. اینان به سبب تفاوت آن چه ادعا می کنند و هستند، بزرگ ترین دشمن دین و دیانت مردم می باشند، زیرا در لباس علم و روحانیت ، به ثروت اندوزی و اشرافیت رو می اورند و راه بر ایمان مردمان می بندند؛ زیرا هنگامی که مردم به این اهل دین و دیانت می نگرند ، آنان را برخلاف آن چه مدعی هستند می بینند . از این روست که از دین و دینداری بیزار می شوند.
خداوند در این آیه و آیات دیگر موقعیت بد و زشت ایشان را ترسیم می کنند و می فرماید که این گروه از افراد اگر خوب بنگرند در می یابند که این ثروت و مال مایه عذاب ایشان است و خداوند با همین سیم و زر بدن هایشان را داغ می نهد.
موقعیت دیگری که طنز آمیز ترسیم می شود برای کسانی است که به ثروت اندوزی مشغول هستند و در اندیشه دستگیر و کمک به مردمان نمی باشند. این گروه نیز به سبب این که راه را گم کرده اند و خود را انسان های زرنگ و زیرکی می شمارند که ثروت انبوهی فراهم آورده اند، در موقعیت طنز آمیز عذاب دردناک قرارمی گیرند و خداوند به انان بشارت و مژده رنج و گرفتاری های سخت و دردناک می دهد. 
اینان گمان می کنند که آسایش و ارامش در اندوختن ثروت و گردآوری آن است و به جای آن که با انفاق و صدقه به مستمندان و نیازمندان ، ذخیره آخرتی و توشه راهی برای خود فراهم اورند، در انبارها و خزائن ذخیره می کنند که برای ایشان سودی نخواهد داشت؛ زیرا از این اموال نه خود بهره می برند و نه اجازه بهره مندی به دیگران می دهند. 
تارکان انفاق و زکات از مال می بایست به نگاهی به خود و موقعیتی که در آن قرار گرفته اند پند گیرند و بدانند که آن چه می اندوزند تنها وبال گردن انان می باشد نه آن که مایه سعادت و خوشبختی انان شود و آسایش و ارامش را برای ایشان به ارمغان آورد؛ زیرا در هر حال دنیا به پایان می رسد که هر کسی می بایست به جهانی دیگر برود. افزون بر این که می بایست هماره گرفتار و دغدغه حفظ مال را داشته باشد و در حفظ و نگه داری مال شب و روزش را تلخ کند و اسایش و ارامش واقعی را از خود سلب نماید. 
اگر به موقعیت طنز آمیز گردآوردندگان ثروت توجه شود به خوبی روشن می شود که این افراد واقعا انسان های نابخرد و سفیهی هستند که مال را برای دزدان و یا وارثان گرد می اورند و جز عذاب حفظ و دغدغه نگهداری و جمع آوری در دنیا و زجر و شکنجه به زر و سیم آتشین در آخرت بهره ای از آن نمی برند.(توبه آیه 34)
خداوند در همین آیه موقعیت حرام خواران را نیز ترسیم می کند و در آیات 7 و 8 سوره جاثیه تصویری طنز آمیز از دروغگویان را به نمایش می گذارد تا مردمان از آن عبرت و پند گیرند و در پی این امور نروند.
اگر به این آیات و ایات بسیار دیگر مراجعه و دقت شود به روشنی دانسته می شود که بسیاری از گرفتاری هایی که آدمی در دنیا و آخرت به آن مبتلا و گرفتار می اید به سبب رفتارهای زشت و نابه هنجاری است که در طول زندگی انجام می دهیم. استکبارگرایی ، حرام خواری، ثروت اندوزی ، دروغگویی و دیگر گناهان نه تنها ما را در موقعیت طنز آمیز و مسخره ای قرار می دهد بلکه درهای رحمت و فضل الهی را بر ما می بندد و اسمان برکات خود را به شکل نقمات بر ما جاری می سازد و زمین به جای آن که نعمت های خویش را بر ما ارزانی دارد بلایای را به رخ ما می کشد و رنج و سختی را بر ما تحمیل می کند. باشد با در پیش گرفتن راه تقوا و دوری از پلشتی ها و رفتارهای نابه هنجار برکات آسمان و زمین بر ما ارزانی شوند و از درد و رنج و بلایا رهایی یابیم

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا