اخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

علل و آثار دلهره و اضطراب در انسان

samamosبیم و نگرانی زمانی که وجود انسان را در بر می گیرد و رفتارهای وی را تحت تاثیر شدید قرار می دهد، مهم ترین عامل برای رفتارهای غیر عادی و به دور از عقل و حکمت است.
دامنه رفتارهای غیرعادی هنگام بروز دلهره واضطراب، وابسته به شخصیت انسان ها بسیار وسیع و گسترده است. از این رو نمی توان حکم یگانه ای برای رفتارهای غیر عادی افراد بشر صادر کرد. برخی در این هنگام نسبت به عامل و یا عوامل ایجادی واکنش های تند و خشونت آمیزی بروز می دهند و برخی دیگر به گوشه ای می خزند و از عامل می گریزند و دچار افسردگی شدید می شوند.

از سویی برخی به خدا استمداد می جویند و توجه ایشان به خداوند جلب می شود واز غفلت بیرون می آیند و برخی دیگر به سبب خودباختگی درونی شکست را بی هیچ مبارزه و مقاومتی می پذیرند و تن به هر ذلت و رذیلتی می دهند.
بر این اساس نمی توان گفت که اضطراب و پریشانی تنها امری منفی است، هر چند که این مساله بی توجه به متعلق و یا عوامل و آثار امری منفی شمرده می شود، با این همه توجه به برخی از آثار آن می تواند به عنوان یک ابزار تربیتی و پرورشی مناسب مورد توجه قرار گیرد، چنان که به نظر می رسد که از سوی خداوند مورد توجه و بهره برداری بوده و به عنوان یکی از ابزارهای آزمونی به کار گرفته می شود.
نویسنده با توجه به این فرضیه بر آن است تا مساله اضطراب و پریشانی و نقش آن را در زندگی بشر بر اساس آموزه های وحیانی تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
اضطراب و فقدان امنیت
انسان به امنیت و آرامش به عنوان مهم ترین انگیزه و دغدغه می نگرد، زیرا بی آرامش و امنیت زندگی جز پریشانی و نگرانی نخواهد بود که آدمی را از همه چیز بیزار می کند و انگیزه حرکت و تحرک را از وی می گیرد. از این روست که به عنوان یکی از مهم ترین انگیزه های حرکتی بشر مورد توجه واهتمام ویژه قرار گرفته است.
هر کسی می کوشد تا از اضطراب و پریشانی درونی و تهدیدات بیرونی رهایی یابد و امنیت و آرامش خویش را به هر شکلی فراهم آورد. آرامش و امنیت پایدار چیزی است که به عنوان یکی از دو مولفه اصلی سعادت و خوشبختی ، آرزو و آرمان انسان شده است.
هر چند که اضطراب و پریشانی حالتی روان شناختی دانسته و معرفی شده است ولی ارتباط تنگاتنگ آن با مسایل اجتماعی آن را از مساله شخصی بودن بیرون می اورد و معنا و شکل دیگری می بخشد. از این رو می توان آن را از مقوله روان شناسی اجتماعی بر شمرد.
در اصطلاح روان شناسی ، اضطراب و پریشانی به حالتی گفته می شود که همراه با احساس بیم و نگرانی است و با نشانه های جسمانی که از وجود فعالیت مفرط دستگاه عصبی حکایت دارد به صورت خودکار مشخص می شود.(چکیده روان پزشکی بالینی، ص 110 )
همان گونه که امری باطنی و درونی مرتبط به روان در تن آثار خود را نشان می دهد، در رفتارها نیز تاثیر می گذارد و رفتارهای اجتماعی شخص را نیز تحت تاثیر مستقیم قرار می دهد. از سویی دیگر، بسیاری از علل و عوامل پدیداری و ایجادی اضطراب را می بایست در عوامل بیرونی جست و جو کرد. بنابراین نمی توان از تاثیر و تاثر تن و روان و یا بیرون و درون بی توجه گذشت.
بر این اساس نیز نمی توان ارتباط میان اضطراب و فقدان امنیت را نادیده گرفت. انسانی که احساس ناامنی می کند و خود را از هر سو در خطر می بیند ، نمی تواند آرامش داشته باشد و پریشان نباشد. فقدان امنیت اجتماعی، جانی، مالی و مانند آن که به سبب علل و عواملی چون جنگ و زلزله و یا حتی شایعات پدید می آید ، موجب سلب آرامش روحی و روانی شده و دستگاه های عصبی را تحت تاثیر شدید قرار می دهد. این گونه است که سراسیمگی، بی تابی، پریشانی و نگرانی، تمام حرکات و سکنات شخص را در بر می گیرد و رفتارهایی به دور از عقل و حکمت از خود بروز می دهد و از مسیر طبیعی و عادی خارج می شود.
آثار اضطراب 
برای آن که تحلیل درست تری از مساله داشته باشیم، به برخی از آثار اضطراب در زندگی اشخاص توجه می کنیم تا دانسته شود که چرا تفاوت شخصیت و یا تفاوت و تعدد علل و عوامل می تواند آثار و پیامدهای مختلفی داشته باشد. این مساله به ما کمک می کند تا در شناسایی و ریشه یابی اضطراب و درمان آن واقع بینانه تر برخورد کنیم و از یک شیوه و روش بهره نگیریم.
برخی از شخصیت ها به سبب دوری از ایمان و یا عدم پذیرش مفهوم ربوبیت و پروردگاری خداوند در عین پذیرش آفریدگاری وی ، نسبت به علل و عواملی چون جنگ و زلزله ، واکنش های افراطی و عصبی از خود نشان می دهند؛ زیرا حتی اگر ایمانی به خداوند و رستاخیز داشته باشند، از مدیریت خداوند نسبت به هستی غافل می باشند و یا حتی اگر مدیریت و ربوبیت خداوندی را بپذیرند آن را تنها در چارچوب مدیریت کلان قرار می دهند واز این که خداوند نسبت به هر موجودی یا هر لحظه از زندگی موجودی دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم داشته باشد، غافل می باشند. این گونه است که شخص خود را موجودی رها شده در انبوه خطرها و مصیبت ها می بیند و هنگام رو به رو شدن به خطری چون زلزله و جنگ ، خود را بی پناه می یابد و بیم و هراس تمام جانش را در بر می گیرد.
این در حالی است که اگر شخص دارای ایمان واقعی و قوی نسبت به خداوند و پروردگاری او و نیز قدرت و بصیرت وی داشته باشد، هرگز چنین واکنشی نسبت به عوامل خطر آفرین از خود بروز نمی دهد. ایمان شخص هر چه قوی تر باشد، احساس امنیت بیش تری دارد، زیرا می داند که خداوند هستی همه زندگی وی را به شخصه مورد توجه و نظر دارد و دمی او را به حال خود واگذار نمی کند، بنابراین هر امری که او را به هر شکلی تهدید می کند، بر اساس مشیت و خواست الهی است و هرگز نمی تواند بیرون از مشیت و اراده او باشد. براین اساس آن را یا تنبیهی و اخطاری می یابد که به سبب گمراهی و خطا و گناهی بدان گرفتار شده و می بایست هوشیاری و بیداری خود را بازیابد و در مسیر اصیلی و درست گام بردارد، یا آن که آن را آزمونی بر شمارد تا بدان ظرفیت ها و توانمندی های سرشت در ذات خویش را به این ازمون فعلیت بخشد.
چنین شخصیت و باوری است که عامل اضطرابی و پریشان زا را به عاملی آرامش بخش تبدیل می کند و رفتارها را به شکل دیگری سامان می بخشد. 
البته هر شخصی به طور طبیعی در وهله نخست در برابر عوامل پریشانی زا واکنش های عصبی و تندی انجام می دهد، ولی مدیریت آن بستگی به شخصیت و ویژگی های آن دارد. به این معنا که اجازه نمی دهد تا رفتارها و کردارهایش بیرون ازدایره عقل و حکمت باشد و عواطف و احساسات متاثر از عوامل اضطرابی رفتارهایش را تحت کنترل و مدیریت بگیرد.
خداوند در آیه 214 سوره بقره به این نکته توجه می دهد که آزمون یکی از اساسی ترین اصول نظام هستی به ویژه نظام زندگی بشر است. بر این اساس هرگز انسان نمی بایست خود را بیرون از دایره آزمون های سخت و بزرگ و یا پیدا و پنهان ببیند. انسان برای دست یابی به ظرفیت نهایی خود لازم است تا در میدان آزمون ها قرار گیرد و توانمندی های خویش را اشکار سازد ، چنان که در این آزمون هاست که هر کسی خود را می شناسد و مدعیان دروغین معرفی می شوند؛ زیرا بسیاری تنها در زبان از همه ظرفیت ها برخوردار می باشند و مدعی بزرگی و کمال و رشد یافتگی هستند، اما در هنگام عمل و در آزمون خود واقعی خود را آشکار می سازند و دست کم واقعیت امر بر خود ایشان روشن می شود؛ زیرا برخی امر بر ایشان مشتبه می گردد هر چند که هر انسانی بر نفس خود بصیرت و آگاهی کامل و تمامی دارد.
به هر حال قرار گرفتن در پریشانی و اضطراب شدید موجب می شود تا هر کسی شخصیت خویش را چنان که هست بروز و ظهور دهد و ظرفیت ها و توانمندی های خویش را آشکار سازد و خود واقعی خود را بشناسد.
در همین ایه این مطلب نیز تبیین می شود که هر کسی در هنگام پریشانی و اضطراب به چیزی چنگ می افکند که بدان باور داشته و آن را پناهگاه واقعی و دستگیره محکم و استوار می شمارد. در داستان نوح(ع) و فرزندش کنعان این معنا در آزمون توفان آشکار می شود که کنعان هیچ گونه ایمانی به خداوند و پروردگاری وی نداشته است. به نظر وی کوه های عظیم می تواند پناهگاهی مطمئن برای در آسیب ماندن از خشم الهی باشد. 
به سخن دیگر، هر کسی در مشکلات و سختی هاست که نشان می دهد به چه چیزی تا چه اندازه باور داشته و آن را دستگیره محکم زندگی خویش می شمارد. کسانی که اهل ایمان قوی و باور استوار هستند در هنگام شداید و سختی ها به سوی خداوند می روند و از وی استمداد و یاری می جویند. 
بنابراین آزمون هایی از این دست که موجبات اضطراب و دلهره همگانی است، مومنان را به استمداد جویی از خداوند وادار می سازد و میزان و درصد باور به خدا و غنای ذاتی او و نیز فقر ذاتی خود را معلوم و مشخص می دارد.
خداوند در آیات 63 و 64 سوره انعام و 22 و 23 سوره یونس روشن می سازد که یکی از علل و فلسفه وجودی اضطراب ها ، توجه دهی به مقام ربوبیت الهی است. 
به سخن دیگر، بسیاری از انسان ها همانند کنعان می اندیشند و اگر به آفریدگاری و حتی پروردگاری خداوند ایمان داشته باشند نوعی شرک در ایشان وجود دارد. همین شرک است که آنان را به سوی غیر خدا می کشاند. بارها دیده شده و یا شنیده شده کسی چیزی یا کسی را عامل خوشبختی خود می شمارد و برای آن کس و یا چیز مقام ربوبیت و پروردگاری قایل می شود وهمین امر نیز موجب می شود تا آن چیز را معبود خود قرار دهد.
بسیاری از مردم پول و ثروت را عامل اصلی خوشبختی و ارامش و آسایش خویش می شمارند از این روست که آن را به عنوان معبود می جویند و می پرستند. به نظر ایشان خوشبختی تنها به پول و ثروت تحصیل می شود. بر این اساس شبانه روز در اندیشه ثروت اندوزی می باشند تا این گونه خوشبختی یعنی آرامش و اسایش خویش را تضمین کنند.
این در حالی است که پول و ثروت ارامش و آسایش انسان را تضمین نمی کند. این گونه است که خداوند به اشکال مختلف می کوشد تا باور غلط را از انسان بزداید و او را در مسیر درست قرار دهد. در این جاست که آزمون هایی پدید می آید که عامل اضطراب و دلهره آدمی می شود تا وی را به سوی خداوند و ربوبیت مطلق و کامل او هدایت کند و توحید محض را در جان ایشان افکند.
انسانی که از ثروت و سرمایه بی پایان چون گنج قارونی سود می برد و یا در قدرت و شوکت فرعونی به سر می برد ، هنگامی که به ازمونی سخت و دشوار گرفته می شود در می یابد که نه قدرت فرعونی و نه گنج قارونی برای او سودی ندارد و نمی تواند او را از حوادث روزگار چون غرق و بیماری و مرگ و مانند آن حفظ کند و نگه دارد.
انسانی که در زمین لرزه های شدید گرفتار می اید و مرگ را جلوی چشم خویش ظاهر و آشکار می بیند و جانش به لبش رسیده ، در می یابد که جز خداوند هیچ پناهگاه مطمئنی نیست و اوست که می تواند او را حفظ کند و از بلا و مصیبت برهاند. این ازمون های الهی که موجب اصلی اضطراب و تشویش آدمی است، هر چند که عامل مهم پیدایش حالت های غیر عادی و رفتارهای به دور از عقل و حکمت در بسیاری می شود، هم چنین موجب تقویت ایمان و یا بازگشت واقعی انسان به سوی خداوند نیز می شود، زیرا آدمی را با حقیقت هستی و ربوبیت آشنا می سازد. البته این امر بستگی به شخصیت انسان ها دارد . به این معنا که هر چه شخصیت انسانی در طول زندگی به سوی حق و حقیقت بیش تر رفته باشد ، اثار ایمانی در وی قوی تر بروز می کند.
البته برخی از آزمون های الهی به گونه ای است که حتی خفتگان را بیدار می سازد و از خواب غفلت بیرون می آورد. با این همه هستند کسانی که خود را به خواب زده اند و دل هایشان به کینه و گناه چنان زنگار گرفته است که هم چون کنعان به هیچ آزمونی بیدار و هوشیار نمی شوند و به ارباب های دیگری چون دکتر و پول و دیوارهای بتونی پناه می برند و از آنان استمداد می جویند.
عوامل اضطراب 
چنان که گفته شد بسته به نوع شخصیت انسانی و هم چنین فلسفه وجودی می بایست به بررسی و تحلیل اضطراب پرداخت. از این رو در مساله عوامل و نیز راهکارهای درمانی اضطراب نیز می بایست بسته به شخصیت و علل و فلسفه وجودی اضطراب به درمان واموری از این دست توجه یافت.
به عنوان نمونه شخصیت هایی که دچار بیماری شرک هستند ، هر عامل کوچک وخردی چون شایعه و جنگ و آشوب و شورش آنان را دچار دلهره می کند و اضطراب و تشویش روح و جانشان را تحت فشار سنگین قرار می دهد که گاه حتی نومیدشده و برای رهایی از فشار سنگین دلهره ها دست به خودکشی می زنند.
بنابراین بسته به شخصیت افراد ، عوامل اضطراب و هم چنین شدت و ضعف آن متفاوت است. برخی از انسان ها به سبب ساختار سست و ضعیف شخصیت متاثر از شایعه جنگ و زلزله خود را می بازند و زندگی را بر خود و اطرافیان سخت می کنند. این گونه است که رفتارهای غیر عادی از خود بروز می دهند و پیش از این که جنگ جانشان را بگیرد ترس جانشان را می گیرد و روح از تنشان فارغ می شود.
خداوند در ایه 60 سوره احزاب تبیین می کند که برخی از منافقان به سبب آشنایی با جامعه و امت اسلامی و آگاهی از شدت و ضعف ایمان ، از شایعه بهره می گیرند تا ترس و دلهره در جان مردم افکنند. 
انسان های سست ایمان به سادگی تحت تاثیر شایعات منافقان قرار می گیرند و رفتارهای غیر عادی در پیش می گیرند که حتی موجب شکست جامعه اسلامی و ایمانی می شود. 
در حقیقت دشمنان با بهره گیری از سستی ایمان برخی از افراد جامعه که می توان گفت اکثریت مردمان را نیز تشکیل می دهند می کوشند با جنگ روانی به اهداف خود برسند. این گونه است که با ایجاد توهماتی از جنگ و شکست ، جامعه را به واکنش های تند و به دور از عقل و حکمت وادار می سازند و پیش از آن که دشمن جانشان را بگیرد این دلهره و ترس است که جانشان را می گیرد. 
البته مسلمانان نیز از این عامل برای غلبه و چیرگی بر دشمنان استفاده کرده اند، زیرا در یکی از جنگ هایی که میان مسلمانان و یهود اتفاق افتاده بود، جنگ روانی و شایعات چنان موجب ترس و دلهره در یهودیان مدینه می شود که خود ایشان به نابودی خانه ها و از میان بردن درختان و بریدن آن می پردازند.
به نظر می رسد که سرزمین سوخته را نخستین بار یهودیان مدینه اجرایی کردند. آنان برای این که مسلمانان پس از پیروزی به چیزی دست نیابند خود به دست های خویش و از روی ترس و دلهره ، خانه ها و زمین ها و باغ های آباد خویش را سوختند و از نابود کردند.
خداوند مخالفت با فرمان های الهی را یکی از علل و عوامل ایجادی اضطراب و پریشانی بر می شمارد. جامعه ای که در برابر قوانین خداوندی مخالفت می ورزد گرفتار ترس و اضطرابی می شودکه خداوند در دل های ایشان می افکند. همین مساله موجب شده بود که یهودیان مدینه خود به کوچ تن دهند و مدینه را ترک کنند.
آیاتی چون 2 و 4 سوره حشر و نیز 12 و 13 سوره انفال یکی از مهم ترین علل و عوامل ایجادی اضطراب در فرد و جامعه را مخالفت با فرمان های خداوند و پیامبرش بر معرفی می کند و به انسان ها هشدار می دهد که برای رهایی از اضطراب های روحی و روانی و فقدان امنیت و ارامش از هر نوعی ، می بایست به سوی اطاعت از فرمان های خداوند و پیامبرش باز گردند.
اصولا از نظر خداوند بسیاری از گرفتاری ها و مصیبت هایی که بشر به آن دچار می شود، به سبب گناه و شرک و مانند آن است. از این روست که از بشر می خواهد برای رهایی از گرفتاری ها و مصیبت ها و در نتیجه دست یابی به ارامش و رهایی از اضطراب و پریشانی درونی و ناامنی بیرونی به ترک گناه و بازگشت و توبه به سوی خداوند اقدام کنند.
آیاتی چون 63 و 64 سوره انعام به شرک و گرفتاری های آن اشاره می کند تا نشان دهد که چگونه امور اعتقادی و یا رفتارهای گناه آلود بشر می تواند وی را دچار گر فتاری ها و بدبختی هایی نماید که عامل اصلی اضطرابات و پریشانی های بشر است.
بنابراین برای رهایی از هر گونه پریشانی بهتر است تا در اعتقادات و رفتارهای خود تجدید نظر کنیم و به جایی آن که از خداوند نومید و دور شویم به سوی او بازگردیم و همه چیز از جمله آرامش و اسایش را در کنف توجهات او جست و جو نماییم

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا