اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

صفات و حالات مومنان حقیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

مومنان حقیقی کسانی هستند که چهارده معصوم (ع) را اسوه حسنه و سرمشق نیکوی خویش قرار داده اند. آنان تلاش می کنند تا صفات و حالاتی را به دست آورند که چهارده معصوم(ع) بدان متخلق بودند و به «خلق عظیم» از سوی خدا ستوده شده اند.

البته در آموزه های وحیانی قرآن، صفات مومنان به تفصیل بیان شده است؛ البته از آن جایی که ایمان و تقوا و علم دارای مراتب و درجات گوناگون است، در آیات قرآنی صفات بسیاری مطرح شده که به همه مراتب و درجات آن اشاره دارد. هم چنین در روایات و حتی زیارت و ادعیه ماثور صفاتی برای مومنان بیان شده که ماخوذ از آموزه های وحیانی قرآن است؛ از جمله این روایات می توان به زیارت امین الله اشاره کرد که در آن صفاتی برای مومنان بیان شده که عالی ترین و برترین صفات کمالی است. در این جا به مهم ترین صفات از زبان امام محمد باقر(ع) از پدرش امام سجاد(ع) اشاره می شود که در زیارت امین الله مطرح شده است.

  1. اطمینان به مقدرات الهی: یکی از مهم ترین صفات عالی و برجسته مومنان، مرتبه اطمینان است که از طریق ذکر الله به دست می آید.(رعد، آیه 28) نفس مطمئن مخاطب به عناوین و صفاتی چون «راضیه مرضیه» است که مراد از آن رضایت دو سویه خدا و خلق است.(فجر، آیات 27 تا 30) نفس مطمئن اطمینان خویش را از خدایی دارد که خاستگاه همه چیز است. چنین نفسی می داند که خدای حکیم، علیم، قوی، قدیر و غنی براساس مشیت حکیمانه قبل از خلقت انسان درعالم امر و ام الکتاب سرنوشت محتوم هر کسی نوشته شده و جاری می شود. بنابراین، نه تنها مقدرات کلی شخص مشخص و معین است، بلکه انواع ارزاق مادی و معنوی او مقسوم بلکه مضمون و از سوی خدا تضمین شده است.(یس، آیه 12؛ حدید، آیات 22 و 23؛ زخرف، آیه 32) امام صادق(ع) می فرماید: علمت ان رزقی لایاکله غیری فاطماننت؛ دانستم که روزی مرا دیگری نمی خورد پس اطمینان یافتم.(بحارالانوار، ج 78، ص 228، حدیث 10) امام حسن عسکری(ع) نیز می فرماید: لکل زارع ما زرع لایسبق بطیء بحظه و لایدرک حریص ما لم یقدر له. من اعطی خیرا فالله اعطاه و من وقی شرا فالله وقاه؛ هر که آن چه کشت درو کند. پس نه کندرو از بهره و نصیب خویش باز ماند و نه حریص به بیش از مقدر خویش رسد. به هر کسی خیری برسد از خداست؛ و هر که از شرّ و بدی حفظ شود، خدا نگه داشته است.(تحف العقول، ص 489) امام عسکری(ع) خواهان آن است که انسان به مقدرات و مقسوم الهی اطمینان داشته باشد و خودش را به زحمت نیاندازد؛ زیرا بیش از مضمون و مقسوم به انسان چیزی نمی رسد حتی اگر تمام همت خویش را مصروف آن کند؛ از همین روست ایشان به انسان هشدار می دهد و می فرماید: لا یشغلک رزق مضمون عن عمل مفروض؛ مبادا روزی تضمین شده تو را از کار واجب باز دارد.(تحف العقول، ص 489) از نظر آن حضرت(ع) آن چه واجب است همان اعمال به واجبات دینی است؛ کسی که مشغول روزی شود ممکن است از اشتغال به عبادت واجب باز ماند. بنابراین، نیازی نیست که انسان برای چیزی خود را مشغول کند که از سوی خدا تضمین شده است.
  2. راضی به قضای الهی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مقدرات به اراده و مشیت الهی در زندگی انسان تحقق می یابد که از آن به قضا یاد می شود. قضا یعنی حکم قطعی که تحقق آن ضروری است. از این روست که به حکم قضایی، این عنوان داده شده است؛ زیرا حکم قطعی است که به عنوان فصل الخطاب از سوی قاضی صادر می شود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از مهم ترین صفات مومنان، رضایت به قضا و قدر الهی است. بنابراین، قلب مومن مطمئن به مقدرات الهی است که این مقدرات الهی هماره به حکم مشیت حکیمانه برای کمال یابی است؛ زیرا هرگز خدا تقدیری برای انسان رقم نزده است که او را به شقاوت ابدی اندازد، بلکه خلقت برای رحمت بوده است.(هود، آیه 119) پس مقدرات الهی هماره به خیر او است هر چند که به ظاهر همراه با شرور باشد و انسان از آن کراهت داشته باشد؛ زیرا خیر انسان در این امور است؛ مانند مصیبت هایی که به انسان در جنگ یا غیر جنگ می رسد، هر چند که به ظاهر مصیبت است، ولی در باطن خیر و برکت است(بقره، آیه 216)؛ پس انسانی که مقدرات مطمئن است، هرگز از قضای الهی ناخشنود نبوده و کراهت ندارد، بلکه رضایت دارد. ازهمین روست که خدا نفس مطمئن به مقدرات الهی را «راضیه مرضیه» می داند؛ زیرا به قضای الهی که براساس مقدرات است رضایت می دهد و بدان خشنود است.(فجر، آیات 27 تا 30) چنین انسانی در برابر مصیبت ها هم چنین صابر و شکیبا است و جزع و فزع نمی کند.(بقره، آیات 155 تا 157)
  3. ولع نسبت به ذکر الهی و نیایش: یکی از مهم ترین صفات مومن، ذکر الله است؛ زیرا در زندگی مومن خدا حضور دایم دارد و مومن خود را در محضر خدا می یابد. ذکر الهی به معنای یادکرد به اشکال گوناگون خودنمایی می کند که شامل ذکر زبانی و ذکر قلبی است. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که ذکر الله دارد هرگز از صراط مستقیم عبودیت خارج نمی شود و به مقام اطمینان و بصیرت می رسد.(رعد، آیه 28؛ اعراف، آیه 201) خدا در قرآن، از مومنان می خواهد کثیرالذکر باشند.(جمعه، آیه 10؛ احزاب، آیه 41) البته مصادیق چندی برای ذکرالله است، که شامل رسول الله(ص)، قرآن، اهل بیت(ع) است. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دعا و نیایش از دیگر امور مرتبط با ذکر الله است؛ زیرا هر کسی که دست به دعا و نیایش بر می دارد، در حال ذکر است. از نظر قرآن، کسانی که مستکبر هستند دست به دعا و نیایش نمی شوند و این گونه از عبادت الهی سرباز می زنند(غافر، آیه 60)؛ اما مومنان نسبت به ذکر الهی و دعا و نیایش ولع دارند و با نوعی اشتیاق شدید به این کارها می پردازند. آنان در همه حال در ذکر و نیایش هستند و خواسته ها وحاجات خویش را به درگاه خدا می برند و از او هر چیزی حتی نمک غذا خویش را می خواهند تا این گونه تواضع و عبودیت خویش را به نمایش بگذارند. امام حسن عسکری(ع) درباره ذکر الهی و مصادیق آن می فرماید: اکثروا ذکر الله و ذکر الموت و تلاوت القرآن و الصلاه علی النبی فان الصلاه علی رسول الله (ص) عشر حسنات؛ زیاد یاد خدا و مرگ باشید و قرآن را زیاد بخوانید و بر پیامبرش فراوان صلوات بفرستید که صلوات بر ایشان ده حسنه دارد.(بحارالانوار، ج 78، ص 372، حدیث 12)
  4. محبت اولیای الهی: ازنظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان چیزی جز محبت و کراهت یا حب و بغض نیست.(حجرات، آیه 7) همین محبت و کراهت در قالب تولی نسبت به خدا و اولیای الهی و تبری نسبت به طاغوت و اولیای شیطانی خودش را نشان می دهد. از این روست که مومنان نسبت به مومنان و اولیای الهی محبت داشته و تحت ولایت سرپرستی آنان وارد می شوند، نسبت به کفر و فسوق و عصیان کراهت دارند.(همان) محبت اصلی مومنان به خدا است؛ زیرا خدا را از هر چیزی در عالم هستی بیش تر دوست داشته و «اشد حبا لله» هستند.(بقره، آیه 165) از نظر قرآن، هر کسی که خدا را محبوب خویش می داند، می بایست مودت اولیای الهی از جمله پیامبر(ص) و عترت معصوم(ع) را در دل داشته باشد. این محبت را نیز می بایست در اتباع و اطاعت از آنان نشان دهد.(آل عمران، آیات 31 و 32؛ شوری، آیه 23)
  5. محبوب در زمین و آسمان: مومنان حقیقی همان طوری که محبت خدا و اولیای او را در دل دارند، محبوب خدا هستند و وقتی محبت دو سویه میان خدا و مومنان بر قرار شد(مائده، آیه 54) به حکم سنت الهی محبت همه مخلوقات هستی به سوی آنان جلب و جذب می شود و این گونه است که آنان محبوب خلق عالم می شوند و در آسمان و زمین محبوب می گردند. این یکی از جلوه های مقام محمود است که همگی آن را می ستایند و نسبت به آن غبطه می خورند؛ زیرا کسانی محبوب خدا و محبوب خلق می شوند که لایق حمد الهی شده و تجلیگاه و مظهر حمید می شوند. از این روست که آنان در میان خلق محبوب هستند و در آسمان و زمین حمد و ثنا ایشان گفته می شود و همگی آنان را دوست می دارند؛ چنان که امام حسن عسکری در این باره می فرماید: من کان الورع سجیته و الکرم طبیعته و الحلم خلته ، کثر صدیقه و الثناء علیه و انتصر من اعدائه بحسن الثناء علیه؛ کسی که پارسایی جزو سرشت او و سخاوت جزو طبیعت او و حلم و بردباری جزو ذاتش باشد، دوستانش بسیار و ثناء بر او زیاد می شود و از دشمنانش با ستایش کردن بر او انتقام می گیرد.(اعلام الدین، ص 314)
  6. صبر در بلایا: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، از سنت های الهی دردنیا، ابتلاء و فتنه به شرور و خیر و مصیبت و نقمت است.(انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیات 2 و 3؛ بقره، آیه 155) در این ابتلاء الهی است که هر کسی قیمت خودش را نشان می دهد و معلوم می شود که مومن است یا ایمان لقلقه زبان؛ زیرا مقدرات الهی بر این است تا انسان آزموده شود و به ابتلاء و فتنه دچار شود. این ابتلائات شامل دادنی ها و گرفتنی ها است که از قبل مقدر شده است.(حدید، آیات 22 و 23) بنابراین، اگر در مصیبت ها صبر ورزد و استقامت کند و آن را مقدر الهی بداند، نشان می دهد که معتقد به خدا و مشیت حکیمانه اوست و این را در عمل نشان می دهد؛ به سخن دیگر، کسی که بداند که صفر تا صد او ملک خدا است و خدای حکیم و علیم و قدیر و غنی او را ولایت و سرپرستی می کند تا به کمالات برساند، چنین کسی در مصیبت ها جزع و فزع نمی کند و صبر می ورزد.(بقره، آیات 155 تا 157) پس از نشانه های مومن حقیقی صبر در مصیبت ها و بلایا است.
  7. شاکر تفضلات الهی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نسبت ایمان و کفر را می بایست در نسبت شکر و کفران دید؛ زیرا مومن کسی است که نعمت های الهی را می شناسد و با استفاده مناسب و درست و صحیح از آن ها در جایی که حق تعالی تعریف کرده ، شکر عملی را به جا می آورد؛ اما کافر کسی است که ناسپاس نسبت به نعمت ها است و آن را در امور نامناسب و بی جا هزینه می کند و کفر عملی دارد.(انسان، آیه 3؛ نمل، آیه 40) از نظر قرآن، اکثریت مردم ناسپاس هستند و تنها شماری اندک از مردم در قول و فعل شاکر خدا هستند.(سباء، آیه 13) پس از صفات مومن حقیقی شکر نعمت نسبت به همه چیز است؛ البته از آن جایی که خدا تفضلات خاص نسبت به مومنان دارد، شکر عملی آن نیز سخت تر ودشوارتر است؛ زیرا عالم می بایست در تعلیم خویش شکر عملی را به جا آورد و سرمایه دار می بایست در انفاقات و خیرات آن را به نمایش بگذارد. مومنان حقیقی این گونه هستند که شاکر نعمت ها به ویژه نعمت های خاص از جمله اسلام و ایمان و ولایت الهی هستند.
  8. اشتیاق به لقاء الله: از نظر علمی این مطلب ثابت است که شوق پس از تصور نعمت و تصدیق آن است؛ زیرا وقتی انسان جزم اندیشه ای داشته باشد که نعمتی است بدان شوق می یابد. هر چه نعمت ارزشی تر باشد، شوق و اشتیاق بیش تر و قوی تر و در مقام عزم عملی و ارادی همت و استقامت بیش تر می شود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در نهایت در قالب «انا لله و انا الیه راجعون»(بقره، آیه 156) به سوی خدا باز می گردد و لقاء الله انجام می شود؛ زیرا انسان در صیرورت و شدنی متوالی است که البته می تواند این صیرورت و شدن «نعم المصیر» یا «بئس المصیر» باشد؛ زیرا گاه شخص با الله در تمامیت کمالی آن ملاقات می کند و گاه تنها با وجه جلالی خدا که همان غضب الهی است ملاقات می کند و وارد دوزخ می شود. به هر حال، سعی انسان در دنیا در قالب صیرورت و شدن در حال انجام است و لقاء الله خواسته و ناخواسته رخ می دهد.(انشقاق، آیه 6) اما بهتر است که انسان با وجه الله ملاقات کند نه با وجه جلالی او. مومنان چون در مسیر صراط مستقیم عبودیت حرکت و صیرورت دارند، در نهایت صفات الهی را در خود ظهور داده و مظهر اسماء الله و خلیفه شده و مظهریت در ربوبیت و پروردگاری پیدا می کنند. این گونه است که آنان شوق به لقاء را در حد کمال و تمام دارند که از آن به اشتیاق یاد می شود؛ زیرا آنان چنان در دنیا در اشتیاق ملاقات هستند که فرحناکی و هیجان کامل در همه هستی آنان تجلی می کند؛ چرا که فرحناکی فراتر از سرور نوعی هیجان شدید است که نسبت به امور دنیوی و مادی مذموم(حدید، آیات 22 و 23) و نسبت به امور اخروی و معنوی ممدوح است.(یونس، آیه 58؛ روم، آیه 4)
  9. برگیرنده ره توشه تقوا : از نظر آموزه های وحیانی قرآن، صراط مستقیم عبودیت و احکام و قوانین آن موجب می شود تا انسان به تقوای الهی برسد(بقره، آیه 21) و این گونه متقی شود و اعمالش به عنوان متقین پذیرفته و قبول گردد(مائده، آیه 27) و در نهایت به بهشت کمال در آید.از نظر قرآن هر چه تقوای الهی قوی تر در انسان بروز و ظهور کند، در کمالات بیش تر و قوی تر خواهد بود و در مراتب عالی بهشت جایگاه می یابد.(قمر، آیه 55) مومنان حقیقی کسانی هستند که ره توشه سفر اخروی خویش را تقوا قرار داده و لباس تقوا را به تمام وجود خویش پوشانده اند.(بقره، آیه 197؛ اعراف، آیه 26) آنان در سفر آخرت با ره توشه تقوا و لباس آن وارد بهشت می شوند و از پاداش الهی بهره مند می شوند.
  10. بهره مند از سنت اولیای الهی: سنت های اولیای الهی همه چیزی است که آنان خود را بدان ساخته و پرداخته اند. سنت های الهی اگر قوانین حاکم بر هستی هستند، سنت های اولیای الهی قوانین درونی است که ساختار وجودی اولیای الهی را ساخته و شاکله شخصیتی آنان را شکل داده و اعمل آنان از آن شاکله خارج می شود.(اسراء، آیه 85) سنت هایی که اولیای الهی از خود به جا گذاشته و می بایست به عنوان سنت الهی ازآن بهره گرفت و سبک زندگی خویش را بدان سامان داد، همان سنت های نیک الهی است. بنابراین، با سرمشق قرار دادن از این اسوه های الهی درسنت و سیره ایشان، می توان به کمالات رسید. از نظر قرآن، مومنان حقیقی چنین هستند و همه سبک زندگی خویش را از اولیای الهی سرمشق می گیرند و آنان را اسوه خویش قرار می دهند.(احزاب، آیه 21؛ ممتحنه، آیات 4 تا 6)
  11. فارق از اخلاق دشمنان: از نظرآموزه های وحیانی قرآن، مومنان می بایست خود را از صفات و اخلاق دشمنان جدا سازند و همانند آنان نباشند؛ زیرا اخلاق دشمنان دین و مومنان، چیزی جز رذایل اخلاقی نیست؛ درحالی که مومنان دنبال فضایل اخلاقی، و محاسن و مکارم آن هستند و تلاش دارند تا بهترین شیوه را در پیش گیرند و اگر صفات خلقتی زشتی است آن را تغییر داده ومهار نمایند؛ چنان که عجول بودن را به صبر و هلوع بودن را به اعتدال و میانه روی تبدیل می کنند و از ظلوم و جهول بودن خود را می رهانند و به عدالت قسطی و علم الهی متصف می شوند. مومنان بدی را با نیکی پاسخ می دهند و با کرامت و سلام از کنار رفتار زشت نادان و بی خرد عبور می کنند.(فرقان، آیات 65 و 72؛ رعد، آیه 22؛ قصص، آیه 54)
  12. مشغول به حمد و ثناء: کافران و حتی مسلمانان سست ایمان مشغول به دنیا هستند؛ در حالی که مومنان چون روزی خویش را مضمون و مقسوم می دانند و خدا را ضامن، خود را مشغول به دنیا نمی کنند و تمام وقت خویش را به حمد وثنا و ذکر الهی و قرائت قرآن و امور عبادی می پردازند.(مزمل، آیه 20) چنان که گفته شد امام حسن عسکری(ع) از اشتغال به اموری که تضمین شده است، باز می داشت و می فرمود خود را مشغول به اموری مکنید که از سوی خدا تضمین شده است. رزق دنیوی تضمین شده است و نمی بایست دنبال آن رفت و خود را بدان مشغول داشت.(تحف العقول،ص 489) اصولا کسی که به فکر آخرت است، از اشتغال به مادیات دنیوی دست می کشد؛ چنان که امام صادق(ع) درباره نگرش خویش به دنیا می فرماید: ما منزله الدنیا من نفسی الا بمنزله المیته اذا اضطررت الیها اکلت منها؛ موقعیت دنیا در نزد من همانند مرداری که ناچارو از سر اضطرار از آن می خورم.(وسایل الشیعه، ج 13، ص 312، حدیث 6)
  13. قلوب والهه: دلهای مومنان واقعی از شدت گرایش به خدا می تپد و با ذکر الهی آتش دلهای خویش را خاموش نگه می دارند. هیچ چیز دلهای آنان را آرام نمی سازد و از جز با ذکر الهی از تپش شدید به اطمینان و سکونت نمی رسد.
  14. شریعت محور: رغبت و گرایش دلهای مومنان حقیقی در راه هایی است که خدا در آن می یابند و خود را در کنار او می بینند. از همین روست که شریعت محور هستند و خود را به آبراهه ای می رسانند که بتوانند از آن طریق از دریای عظیم رحمت و فضل الهی بهره مند شوند. آنان هماره در حال مناجات بوده و فریادهای آنان از شوق لقاء الله به آسمان است تا خدا ایشان را به نزد خویش بطلبد و با آنان در ملاء اعلی عشق بازی کند و نرد عشق ببازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا