اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

صفات متقین از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

شناخت متقین از نظر قرآن کمک می کند تا نسبت به حقیقت تقوا و نیز تاثیر آن در افکار و رفتار انسان دانش بیش تری یافته و در فهم حقیقت تاثیر شگرف اخروی آن نیز آگاهی به دست آورده و انگیزه برای کسب ملکه و مقوم تقوای الهی در ما نیز برانگیخته یا تقویت شود. نویسنده بر همین اساس با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا ضمن معرفی متقین و صفات آنان، نشانه ها و آثار این ملکه و مقوم تقوا را بیان کند.

قبولی اعمال متقین از نظر قرآن

از نظر قرآن، صحت اعمال به داشتن تقوا در هنگام عمل است، اما قبولی اعمال متوقف بر کسب درجه ای از تقوای الهی است که از آن به «متقین» تعبیر می شود. خدا به صراحت می فرماید: انما یتقبل الله من المتقین، خدا جز از متقین قبول نمی کند.(مائده، آیه ۲۷)

این بدان معناست که هر گاه دو نفر همزمان با نیت تقرب به خدا به عنوان حقیقت تقوای الهی، عملی نیک هم چون قربانی را به جا آورند، از یکی به سبب آن که متقی است،‌ قبول و پذیرفته شود، اما از دیگری به سبب آن که متقی نیست، پذیرفته نشود، در حالی که هنگام عمل نیک قربانی برای تقرب، تقوای الهی را مراعات کرده باشد.(همان)

پرسش این است که چرا عملی یکسان با نیتی یکسان تنها به دلیل تفاوت عامل، پاداش متفاوتی دارد؟ ریشه اختلاف در قبولی را می بایست همان ملکه و مقوم تقوا یافت، زیرا هر دو عامل هر چند در نیت و عمل یکسان هستند، ولی شاکله وجودی آنان متفاوت است، زیرا یکی هر چند که با تقوای الهی اقدام به کاری کرد و نیت نیک و عمل نیک داشت، اما این عمل تنها وجه صحت داشته است، ولی وجه قبولی نخواهد داشت، زیرا این شخص تقوای الهی را ملکه  و مقوم ذات خویش نکرده است.

به سخن دیگر، در صحت هر عملی نیک، نیت تقوای الهی و تقرب به خدا و وجه الله کفایت می کند، اما در قبولی هر عملی ، شرط آن است که شاکله عامل به گونه ای باشد که متصف به متقی باشد. در حقیقت این شاکله شخصیت عامل است که فراتر از صحت عمل، موجب می شود تا عملش قبول و پذیرفته شود.

از نظر قرآن متقین کسانی هستند که تقوای الهی، ملکه و مقوم ذاتی آنان شده و هویت اصلی آنان را شکل می دهد و به صورت  شاکله در آنان تجلی می یابد و جزو ساختار ذاتی و ذاتیات آنان در می آید.

مراتب تشکیکی تقوا و تاثیر آن در اعمال

از نظر قرآن، تقوا همانند ایمان و نور به سبب ماهیت تشکیکی آن، دارای مراتب و درجات متعدد و متنوعی است، زیرا چنان شدت و ضعفی در میان مراتب آن است که گویی مرتبه عالی آن غیر از مرتبه دانی آن است.

خدا در قرآن از ازدیاد ایمان و تقوای الهی سخن به میان آورده که بیانگر ماهیتی تغییر پذیر آن است که می تواند شدت یابد و ازدیاد پیدا کند.(مائده، آیه ۹۳) پس از نظر قرآن، کسب تقوا و ایمان در مرتبه ای به معنای تمامیت یابی آنان در شخص نیست،  بلکه به معنای تجلی حقیقت آنها در مرتبه و درجه از درجات و مراتب آن، به شکل ضعیف یا متوسط یا قوی آن است.

از نظر قرآن، وقتی انسان صفتی را در خود با تکرار عمل مناسب با آن تقویت می کند و در سنت ابتلائات آن را به نمایش می گذارد تا به جایی می رسد که آن صفت جزو ملکه ذات او می شود، می توان او را متصف به آن صفت کرد و به شکل اسمی از آن صفت برای او سخن گفت.

به سخن دیگر، گاه در قالب افعال می گوییم: آمن و اتقی ، یعنی ایمان آورده و تقوا پیشه کرد. در این موارد عمل شخص به این معنا است که شخص در کاری، دو صفت را در عمل خویش به نمایش گذاشت که ممکن است تکرار نشود و یا اگر هم تکرار شود، در شرایط خاصی آن ایمان و تقوا را کنار بگذارد و برخلاف آنها عمل کند، چنان که اگر کسی در کاری عدالت ورزید یا حتی در کارهای چند، عدالت پیشه گرفت، دلیل نمی شود که او در همه کارهای خویش عدالت ورزد، بلکه ممکن است که در شرایطی برای خودش یا خویشان، عدالت را کنار بگذارد و ظلم و تعدی بکند، زیرا عدالت برایش ملکه و مقوم ذات نشده است.

اما وقتی شخص در هر شرایطی ایمان و تقوا و عدالت را مراعات کند حتی اگر مثلا اقامه این عدالت علیه خودش باشد، آن جاست که عدالت ملکه یا مقوم وجودی و هویتی و ذاتی او شده است. این شخص هرگز حتی نسبت به دشمنان بی عدالتی روا نمی دارد،‌ زیرا «قوامین بالقسط» شده و عدالت قسطی مقوم ذاتی و هویتی او شده است. (نساء، آیه ۱۳۵، مائده، آیه ۸)

در فرهنگ عربی و قرآنی در این موارد به جای کاربرد افعال ماضی چون : «آمنوا، اتقوا و اقسطوا» یا افعال مضارع و مستقبل چون: «یومنون، یتقون و یقسطون»، اسمایی چون: «مومنین، متقین و مقسطین» به کار می رود، زیرا آنان به جایی رسیده اند که آن صفات را جزو شاکله وجودی خویش قرار داده اند. از همین روست که  خدا در قرآن بارها درباره آنان می فرماید: مومنان، متقین و مقسطین را محبوب خود می دارد، زیرا آنان این صفات را ذاتی و شاکله شخصیتی خویش کرده و این صفات را به عنوان ملکه و مقوم ذاتی خویش در آورده اند به طوری که می توان گفت آنان مجسمه تقوا و ایمان و قسط هستند.

از نظر قرآن، هر کسی می بایست در کسب صفات نیک چنان تلاش کند تا آنها را ملکه  و مقوم ذات و شاکله هویتی خویش کند، زیرا در این صورت است که اعمال آنان با چنین شاکله ای تحقق می یابد و می تواند مقبول الهی شود.

خدا در قرآن می فرماید با آن که متقی به عنوان شاکله شخص در آمده است، این بدان معنا نیست که به تمامیت آن رسیده است، زیرا متقی نیز می بایست به این نکته توجه داشت باشد که به سبب آن که تقوای الهی دارای مراتب تشکیکی است، مراتب متقی نیز تشکیکی خواهد بود. پس اگر شخصی ملکه تقوای ضعیف را در خود ایجاد کرده می بایست تلاش کند تا به مرتبه قوی تر آن برسد و آن را نیز ملکه و مقوم خویش سازد.  بنابراین از نظر قرآن هر چند که متقی در مرتبه ضعیف تقوا یعنی همان تقوای عام  به تمامیت آن در آن مرتبه رسیده است، ولی نمی بایست در آن مقام منزل نماید، بلکه می بایست از آن منزل به مقام عالی تر و برتر برود. این تلاش می بایست تا آن جا به درازا بیانجامد تا شخص متقی، عالی ترین مرتبه تقوای الهی را در تمامیت کمالی آن به دست آورد و از آثار آن بهره مند شود.

بر این اساس، باید گفت: وقتی از صفات متقین سخن به میان می آید به سبب مراتب تشکیکی آن، لازم است تا به این نکته توجه داشت که هر صفتی در متقین خود می تواند دارای مراتب تشکیکی باشد. به این معنا که ایمان و نور در مرتبه عام تقوا، نیز در سطح ایمان و نورانیت ضعیف خواهد بود، چنان که در مرتبه تقوای خاص نیز متوسط و در مرتبه تقوای اخص در مرتبه شدید و قوی آن خواهد بود.

هم چنین، بر این اساس می بایست گفت: عمل هر متقی در هر مرتبه ای با عمل وی در مرتبه دیگر نیز فرق دارد، زیرا چنان که خدا در آیه ۸۴ سوره اسراء فرموده است: کل یعمل علی شاکلته، هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت خویش عمل می کند. پس اگر شاکله تقوای شخصی در مرتبه ضعیف آن باشد، عملش غیر از عمل همان شخص در مرتبه متوسط یا شدید آن خواهد بود.

از آن جایی که عمل هر کسی در شخصیت نیز تاثیر متقابل دارد، باید گفت: هر چه مطابقت عمل بر اساس شاکله قوی تر باشد، شاکله نیز قوی تر می شود، و این گونه است که اعمال متقی در مرتبه ای با مراتب دیگر از جهات گوناگون فرق داشته و آثار آن نیز متفاوت خواهد بود.

تفاوت آثار مراتب سه گانه تقوای متقین

از نظر قرآن،‌ دست کم سه مرتبه را می توان برای ایمان و تقوای متقین مطرح کرده که شامل ایمان و تقوای عام و ابتدایی و ضعیف، ایمان و تقوای خاص و متوسط، و تقوای اخص و شدید است.

مرتبه نخست ایمان و تقوای عام پس از اسلام با گفتن و قول اعتقادی شهادتین، زمانی شکل می گیرد که شخص در آزمون ها و ابتلائات الهی در قالب اطاعت کامل از پیامبر(ص) و عدم عصیان از ایشان، سر بلند از آزمون ها بیرون آید.(حجرات، آیه ۱۴)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان با قرار گیری در صراط مستقیم اسلام و عمل بر اساس آن، در مسیر رشد قرار می گیرد. این رشد در افراد ادامه می یابد تا جایی که ایمان محبوب قلوب آنان شده و دلهایشان به ایمان مزین و آراسته شود تا جایی که عمل ایشان صالح به دور از هر گونه کفر و فسوق و عصیان باشد و تولی و تبری در وجود ایشان نهادینه شود.(حجرات، آیه ۷)

از نظر قرآن متقی در مرتبه نخست تقوای عام در انجام اعمال خویش به تکالیف و وظایفی می پردازد که به عنوان واجبات و محرمات مطرح شده است. این احکام و قوانین به سبب شمار اندک خویش ناظر به مصالح و مفاسد اهم و بسیار مهم است که شخصیت الهی انسان را می سازد و شاکله اصلی او را شکل می بخشد. از آثار تقوای الهی عام، کسب نورانیتی از علم الهی است که موجب علم الیقین می شود، زیرا از نظر قرآن هر مرتبه از مراتب تقوای الهی موجب نوعی علم خاص است (بقره، آیه ۲۸۲) که در سطح عام آن از آن به علم الیقین(تکاثر، آیه ۵) و در مرتبه خاص به عین الیقین(تکاثر، آیه ۷) و در مرتبه اخص به عنوان حق الیقین(واقعه، آیه ۹۵) معرفی شده است.

پس وقتی ایمان و تقوای الهی در این مرتبه در شخصی، ملکه و مقوم و شاکله شخصیتی اش شود، به عنوان متقی درجه عام، از آثار آن بهره مند می شود که همان نور یقین علمی و علم الیقین است.

سپس در مرتبه دوم که تقوای خاص است، شخص در اعمال خویش نه تنها واجبات دارای مصالح اهم و محرمات دارای مفاسد اهم را ترک می کند، بلکه دایره اعمال خویش را گسترش داده و به انجام مستحبات دارای مصالح مهم و ترک مکروهات دارای مفاسد مهم می پردازد. این گونه است که متقی در مقام احسان عفو قرار می گیرد و به عنوان محسنین اخلاق رفتاری خویش را ساماندهی می کند. آثار احسان عفوی متقین، بهره مندی از نور یقین علمی در سطح عین الیقین است.

در نهایت شخص در مرتبه سوم که تقوای اخص است، اعمال خویش را در چارچوب مباحات نیز به گونه ای طراحی می کند که حتی از مباحاتی چون شهوت جنسی با حلال خویش یا شهوت غذایی کم کند و قوای غضبی خویش را نیز مهار و مدیریت نماید تا جایی که به احسان ایثاری و اکرامی برسد(مائده، آیه ۹۳)، یعنی حتی از دشمن خویش برای مصالح اهم بگذرد و برای صیانت از اسلام از حقوق خویش در گذرد، چنان که سابقون مقربون از پیامبران و معصومان(ع) این گونه بودند، یعنی هم چون هارون نبی(ع) و امیرمومنان امام علی (ع) برای حفظ وحدت و صیانت از اسلام و مسلمین، از خلافت ظاهری بگذرد(طه، آیه ۹۴، اعراف، آیه ۱۵۰ و روایات تفسیری) و چون اهل بیت(ع) به دشمن حربی اسیر خویش از طعام مورد نیاز و دوست داشتنی خویش بگذرد.(انسان، آیه ۸ و ۹)

شخص در مرتبه سوم تقوای اخص از نور علم الهی برخوردار می شود و خدا در مقام تعلیم چنین شخصی او را به مرتبه حق الیقین می رساند که یقین جزو ذاتیات او می شود به طوری که اگر کشف الغطاء‌ انجام شود، به یقین او چیزی اضافه نشود، چنان که امیرمومنان امام علی(ع)‌ امام المتقین می فرماید: لو کشف الغطاء‌ لما ازددت یقینا، اگر کشف الغطاء‌ شود، هیچ به یقین من افزوده نشود.

برجسته ترین و شاخص ترین صفات متقین

از نظر قرآن، متقین دارای شاخصه هایی هستند که ایشان را از دیگران متمایز می کند. از مهم ترین شاخص ها می توان به صفات زیر اشاره کرد:

1.   ایمان به غیب: از نظر قرآن متقین کسانی هستند که به غیب ایمان دارند.(بقره، آیات ۲ و ۳) بنابراین آنان افزون بر عالم شهادت به عالم غیب نیز اعتقاد دارند و عوالم هستی را محدود به عالم شهادت نمی کنند که در این نشاه زندگی می کنند و آن را به همه ابزارهای شناختی و ادراکی خویش می شناسند. آنان افزون بر این نشئه به نشئات دیگر نیز ایمان دارند و می دانند که سیر تکاملی آنان به سوی آنان عوالم و نشئات است.(واقعه، آیات ۶۱ و ۶۲) باید توجه داشت که غیب از نظر قرآن مجموعه ای از حقایق است که شامل خدا، روز قیامت و فرشتگان است.(بقره، آیه ۱۷۷) البته هم چنین به این نکته توجه داشت که مراتب ایمان متقین با هم فرق دارد و متمایز از یک دیگر است،‌ زیرا برای هر مرتبه از تقوای الهی،‌ ایمانی است. پس ایمان افراد در سه مرتبه تقوا با هم فرق دارد. هر چه تقوای الهی شدیدتر باشد، ایمان نیز قوی تر خواهد شد و بر عکس.

2.   اقامه نماز: متقین هم چنین افزون بر جزم اندیشه در مقام عزم عمل و انگیزه نیز به گونه ای عمل می کنند که بازتاب عقاید و ایمان آنان است. از این روست که به اقامه نماز برای خدا می پردازند، زیرا خدا را شایسته بندگی و عبودیت خویش دانسته و محبانه و مطعیانه در محبت و طاعت او می کوشند و آن را در نماز خویش به نمایش می گذارند.(بقره، آیات ۲ و ۳) باید توجه داشت که نوعی اقامه نماز در افراد متقی بر اساس درجات  و مراتب تقوای آنان فرق دارد. این فرق در کمیت و کیفیت به خوبی قابل مشاهده است.

3.   انفاق از ارزاق: آنان در عمل اجتماعی حقوقی را برای دیگران به ویژه محرومان و سائلان قایل هستند(معارج، آیات ۲۴ و ۲۵، ذاریات، آیه ۱۹) و به آن عمل می کنند. از این روست که هر چه از ارزاق مادی و معنوی نصیب آنان می شود، در راه خدا انفاق می کنند.(بقره، آیات ۲ و ۳) در عمل انفاق اجتماعی نیز فرق میان درجات تقوا قابل مشاهده است تا جایی که اهل تقوای اخص، از خودشان ایثار می کنند در حالی که بدان نیاز شدید دارند و حتی جان و بقای آنان به آن متکی است،‌ اما حاضرند برای نجات دیگران از قطره آب نجات بخش خویش بگذرند و در جهاد فی سبیل الله برای امنیت و امان مردم و صیانت از اسلام، جان خویش را فدا کنند. از نظر آموزه های وحیانی قرآن،‌ انفاق متقین در شرایط دارایی و نداری اتفاق می افتد  و آنان از کم خویش نیز انفاق می کنند  واین گونه نیست که تنها در هنگام گشایش انفاق کرده و در هنگام تنگدستی انفاق نداشته باشند.(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴)

4.   ایمان به کتب آسمانی: از نظر قرآن متقی کسی است که به همه کتب آسمانی ایمان دارد. این بدان معناست که آنان به پیامبران نیز ایمان داشته و هیچ فرقی در مساله پیامبری آنان قایل نیستند و احترام پیامبران را نگه می دارند.(بقره، آیات ۲ و ۴ و ۱۷۷)

5.   یقین به آخرت: متقین کسانی هستند که به آخرت نه تنها ایمان دارند،‌ بلکه ایمان آنان بر اساس شناخت علمی است که سطح آن به یقین رسیده است تا جایی که هیچ شک علمی و تردید عملی نسبت به آخرت نداشته و فلسفه و سبک زندگی خویش را بر اساس آن سامان می دهند.(بقره، آیات ۲ و ۴) باید توجه داشت که از نظر قرآن آغاز ایمان می تواند با علم در سطح ظنون همراه باشد، از همین روست که خاشعین که به اقامه نماز می پردازند، کسانی هستند که ظن فراتر از شک نسبت به ملاقات پروردگارشان دارند(بقره، آیات ۴۵ و ۴۶)، زیرا همین درجه از علم ظنی انسان را به حکم فطرت عقلی وادار می سازد که احتیاط کند و از خطر دوری نماید. به هر حال،‌ ایمان به غیبی چون آخرت با ظن می تواند حاصل شود،‌ اما متقین کسانی هستند که ایمان ایشان برخاسته از یقین است.

6.   هدایت پاداشی تشریعی: از نظر قرآن، هر مخلوقی دارای هدایت فطری تکوینی است.(طه، آیه ۵۰) این بدان معناست که حق و باطل را به سبب هدایت فطری می شناسد و گرایش به حق و گریزش از باطل به همان فطرت و الهامات الهی دارد.(شمس، آیات ۷ تا ۱۰) اگر کسی از همان هدایت فطری بهره مند باشد، به تقوایی دست می یابد که برخاسته از فطرت است. این تقوای فطری موجب می شود تا انسان در چارچوب استحاله ارتفاع و اجتماع نقیضین، در سلب و ایجاب اموری چون عدل و بی عدالتی، نور و بی نور، وفا و بی وفایی و مانند آنها انتخابی درست داشته باشد و به جای عدالت و نور و وفا و امانت، به ظلم و ظلمت و جفا و خیانت گرایش نداشته باشد. همین نرم افزار فطری تکوینی هدایت فطری موجب می شود تا انسان رشد کرده و در شرایطی قرار گیرد که از هدایت های پاداشی الهی در قالب تشریع بهره مند شود، در حالی که دفن و دسیسه کننده هدایت فطری و گرایش های آن، خود را از هدایت تشریعی پاداشی نیز محروم می کند، زیرا صلاحیت بهره مندی از آن را نخواهد داشت.  این گونه است که به سبب انتخاب باطل گرفتار اضلال کیفری خدا می شود،‌ در حالی که متقی به هدایت فطری، از هدایت پاداشی الهی برخوردار می شود.(بقره، آیات ۲ تا ۵، شمس، آیات ۷ تا ۱۰) به نظر می رسد که متقین در آیه ۲ سوره بقره ناظر به همین تقوای فطری باشد که زمینه ساز بهره مندی از هدایت کتاب الله در قالب هدایت تشریعی می شود که پیامبران از جمله رسول الله(ص) آورده است، زیرا در آیات بیان می شود که شخصی مقتی به هدایت فطری این صلاحیت و قابلیت را دارا می شود که ایمان بیاورد و این گونه است که به هدایت تشریعی و کتاب الهی ایمان می آورد و آن را به عنوان غیب می پذیرد، زیرا اگر کتب آسمانی نباشد، هرگز انسان به امور غیبی آگاهی نمی یافت و به درجه از علم و یقین نمی رسد که به آن ایمان بیاورد، چرا که این علوم جزو علومی است که قابل دست یافتنی جز به علم وحی نیست.(بقره، آیه ۱۵۱، آل عمران، آیه ۱۶۴)

7.   ابرار: از نظر قرآن، متقین از ابرار هستند. ابرار کسانی هستند که می توان گفت که دریا دل به تعبیر فارسی هستند، زیرا بر به معنای دشتزار وسیع و گندم دشتزار است که بیانگر بخشش وسیع شخص نسبت به دیگری است. ابرار این گونه هستند که همگان از احسان آنان برخوردار هستند. از نظر قرآن، این حالت احسان با نمازگزاری تنها به دست نمی آید،‌ بلکه لازم است تا شخص اهل ایمان به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب و پیامبران باشد و مال محبوب و مورد نیاز خویش را به خویشان و یتیمان و مساکین و ابن سبیل و سائلین و بردگان بدهد  و اهل اقامه نماز و دادن زکات باشد  و به عهده خویش وفا کند و در کارزار جهاد و هنگامه مواجه با ضرر و رنج و سختی های زندگی  استقامت ورزد و صبر نماید و قول و اعتقادش را با فعلش تصدیق نماید و صداقت و راستی داشته باشد، چنین افرادی که ابرار هستند همان متقین هستند.(بقره، آیه ۱۷۷) پس درجه از تقوای الهی و منزلتی از منازل متقین همین درجه ابرار است که فراتر از آن درجه سابقون مقربون است.(مطففین، آیات ۱۸ تا ۲۸)

8.   موعظه پذیری: از دیگر صفات متقین آن است که سنت های الهی را می شناسند و زندگی خویش را بر اساس آن سامان می دهند. موعظه پذیری به معنای بهره مندی از وقایعی است که در زندگی بشر تجربه شده یا می شود. آنان نیازمند نصحیت نیستند تا در جزئیات و امور شخصی مورد به مورد گوشزد شوند،‌ بلکه از سنت های الهی درس می گیرند و بر اساس آن عمل می کنند. از نظر آنان تجربیات موجود در وقایع خود بیانی کامل و هدایتی الهی و پندی مهم است که می بایست از آن بهره مند شد. پس نیازی نیست تا مورد به مورد به او امری گوشزد شود.(بقره، آیات ۱۳۸)

9.   فروخوری خشم: خشم و غضب امری تکوینی و جزو ساختار وجودی نفس انسانی است،‌ زیرا انسان همان طوری که به قوه جاذبه در قالب شهوت برای بقای خویش و جلب نیازهای ضروری نیازمند است، هم چنین به قوه دافعه و غضب برای بقا در برابر موارد تهدید زا و خطرناک نیازمند است. از این رو، غضب  و خشم و غیظ امری فطری در نفس انسانی است. اما مدیریت و مهار آن بسیار مهم است. بر این اساس، خدا در وصف متقین می گوید که آنان مهار و مدیریت قوی غضبیه خویش در اختیار دارند و در هنگام خشم و غیظ که واکنشی هیجانی در برابر کنش باطل یا غلط دیگری است، با فروخوری خشم و غیظ خود نشان می دهند که اختیار قوای خویش را به دست دارند.(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴)

10.                    عفو از مردم: از نظر قرآن نزدیک ترین عمل به تقوای الهی، عفو از دیگران است.(بقره، آیه ۲۳۷) عفو به معنای نادیده گرفتن چیزی است که انسان بدان نیاز ندارد. پس وقتی عفو می کنیم،‌ از چیزی می گذریم که برای ما مفید نیست و نیازی به آن نداریم . این عفو ممکن است از مالی باشد که بدان نیازی نداریم یا انتقامی باشد که هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد یا هر چیزی که به نظر می رسد نیازی به آن نیست ولی دیگران به آن نیازمند هستند. از همین روست که انسان می تواند از عفو یعنی موارد بی نیاز خویش به نیازمندان به آن بدهد. از خصوصیات متقین این است که از مردم در هر کاری در می گذرند  و عفو می کنند.(همان) البته عفو در مسایل مالی و انتقام خون و مانند آنها بسیار مهم تر و اساسی تر است. از این روست که در قرآن به آن تاکید خاص می شود. از نظر قرآن متقین، اهل عفو از مردم هستند.(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴) و این گونه احسان خویش را به نمایش می گذارند که خلق حسن و عمل بر اساس محاسن اخلاقی از محبوب های خدا و ماموریت های رسول الله (ص) به عنوان فلسفه بعثت است.(همان، روایات تفسیری)

11.                    اهل ذکر و استغفار: از نظر قرآن، متقین کسانی هستند که وقتی فحشاء‌ و ناشایستی را مرتکب می شوند یا ظلمی را در حق خویش دارند ، به یاد خدا می افتند و از مقام غفاریت خدا طلب آمرزش  و غفران از ذنوب و آثار و پیامدهای آن می کنند.(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۵) البته از نظر قرآن، آنان می دانند که غفران ذنوب تنها به دست خدا است  و هیچ را نرسد که از گناه  و پیامدهای آن بگذرد.(همان)

12.                    عدم اصرار بر زشتی ها: از نظر قرآن متقین هر گاه زشتی را مرتکب شده اند، پس از استغفار به آن باز نمی گردند و اصرار و پافشاری بر انجام زشتی نمی کنند.(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۵)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا