اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

شخصیت و کمالات زن از نظر قرآن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

زن جنس مادینه از انسان و در مقابل مرد است. بر اساس آموزه های اسلامی همه چیز در عالم جفت و زوج آفریده شده است. بنابراین، وقتی از انسان سخن به میان می آید، کمال آن را می بایست در جفت و زوج آن دید؛ چرا که هریک بی دیگری ناقص است و مادینه و نرینه در کنار هم است که به کمال می رسند و نواقص یک دیگر را برطرف می کنند.

پس وقتی سخن از کمال در زن می رود به معنای خصوصیات و ویژگی های انحصاری است که در زن است و وجود آن هاست که نواقص مرد را برطرف کرده و مرد را به کمال می رساند؛ چنان که وقتی از کمالات مرد به میان می آید مراد همان کمالات اختصاصی است که موجب می شود تا نواقص زن برطرف شود؛ چرا که برخی از خصوصیات کمالی درمرد و زن مشترک است؛ ولی آن چه نقش تکمیل کننده را دارد، همان ویژگی های کمالی انحصاری هر یک از دو جفت است.

نویسنده بر همین اساس تنها به سراغ کمالات و ویژگی های انحصاری زن رفته است و خواسته تا نظر قرآن را درباره کمالات اختصاصی و انحصاری زن و نقش را در تکمیل مرد بیان کند؛ در حقیقت بر آن است تا نقش کلیدی زن را در تحقق آن چه کمال انسانیت است تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کمال تمام عیار انسان در زوجیت

موجودات هستی جفت و زوج آفریده شده اند؛ یعنی بر اساس آموزه های قرآنی آفرينش همه موجودات هستى به صورت زوج است.(یس، ایه 36؛ زخرف، ایه 12؛ ذاریات ، آیه 49؛ طه، آیات53 و 54؛ رعد، آیه 3) این بدان معنا خواهد بود که هر واحدى يكى ديگر از جنس خودش با آن است.( فرهنگ لاروس، ج 1، ص 1145، «الزّوج») این جفت و زوج به شکل مذکر و مونث در حیوانات خواهد بود. البته در کاربردهای عربی به هر دو قرين در غير حيوانات نيز زوج اطلاق مى گردد و به هر چيزى كه براى او مثل يا ضدّى باشد و يا مركّب از مادّه و صورت و يا جوهر و عرض باشد نيز زوج گفته مى شود.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 384 و 385، «زوج»)

خداوند انسان ها را نیز جفت آفریده است که همان جنس مذکر و مونث است.(نساء، آیه 1؛ نحل، آیه 72؛ روم، آیه 21) هدف از آفرینش جفت در انسان، آن است که انسان در کنار هم به آرامش کمالی برسند؛ زیرا فقدان نقص هرگز موجب آرامش نیست؛ پس اگر جفت موجب آرامش است، بنابراین در جدایی از یک دیگر هرگز آن آرامش خاص کمالی که با جفت حاصل می شود، وجود ندارد؛ چرا که این آرامش خاص تنها در کنار جفت به دست می آید و در هنگامی که جفت و زوجیت تحقق نیابد، چنین آرامشی نیست. پس هر یک از قرین انسانی دارای خصوصیاتی هستند که موجب می شوند تا در کنار هم به آرامشی برسند. این بدان معناست که این آرامش به سبب تحقق کمالی که زن و مرد به یک دیگر می بخشند به دست می آید. از همین روست که خداوند در بیان فلسفه ازدواج و تحقق زوجیت و جفت در میان انسان ها، به مساله سکونت(آرامش) مودت و محبت ، رحمت و مانند آن اشاره کرده است. پس مرد و زن هر یک دارای خصوصیات و ویژگی های انحصاری هستند که وقتی به شکل زوجیت در کنار هم قرار می گیرند، یک دیگر را تکمیل کرده و آن آرامش و سکونت، مودت و محبت ، مهر و رحمت و مانند آن را ایجاد می کنند.(روم، آیه 21)

به سخن دیگر، هر یک از دو فرد انسانی که به نام مذکر و مونث و مرد و زن شناخته می شود، دارای نواقص و از سوی دیگر کمالاتی هستند. نواقص آنان اجازه نمی دهد تا به تنهایی به کمالاتی چون سکونت، مودت و رحمت برسند؛ اما اگر در کنار هم به عنوان زوجیت قرار گیرند و جفت شوند، در آن حالات است که نوعی همپوشانی رخ می دهد و هر یک از کمالات مرد و زن در جای نواقص یک دیگر قرار گرفته و این گونه کمالی تمام عیار شکل می گیرد که نتیجه این کمال همان سکونت، مودت و رحمت خواهد بود.(همان پیشین)

پس نقش زوجیت را می بایست در رسیدن مرد و زن به کمال تمام عیار دانست که برآیند آن آرامش، سکونت و مودت و رحمت خواهد بود که خود از مهم ترین مولفه های خوشبختی و سعادت در انسان است؛ چرا که انسان دغدغه اصلی به نام سعادت و خوشبختی دارد و آن را به عنوان یک فضلیت متعالی مطلوب دانسته و در اندیشه تحصیل و کسب آن بر می آید. مهم ترین مولفه ها و عناصری که خوشبختی را معنا می بخشد، آرامش و آسایش است که در سایه سار زوجیت امکان تحقق آن می رود.

شخصیت زن

بر اساس آن چه گذشت می توان دریافت که شخصیت زن هر چند در کلیت مانند مرد اشتراکاتی دارد ولی تفاوت هایی برجسته ای درزن و مرد است که نمی توان آن را نادیده گرفت؛ چرا که مرد و زن دارای نواقص انحصاری خاص خود و هم چنین کمالات انحصاری ویژه خود هستند که شکل زوجیت آن را تکمیل می کند و نواقص را بر طرف می نماید.

به سخن دیگر، زن و مرد مانند دو قطعه از یک ‍پازل و جورچین هستند که وقتی در کنار هم جفت می شوند، یک تصویر کمال از انسانیت شکل می گیرد که نتیجه کمال هردو و برآیند آن خوشبختی و سعادت زن و مرد است.

برای درک بهتر این مساله به لولای در نگاه کنید که دو قطعه مجزا است و هر یک دارای کمالی و نقصی است ولی وقتی این نر و ماده در هم قرار می گیرند یک دیگر را به کمال می رسانند و امکان گردش در را فراهم می آورند.

بر این اساس وقتی ما سخن از شخصیت زن می کنیم به آن ابعاد زن توجه پیدا می کنیم که کمال انحصاری و ویژگی اختصاصی زن است و در مرد یا اصلا نیست یا به شکل ناقص آن وجود دارد؛ چنان که شخصیت مرد نیز این گونه است که دارای کمالات انحصاری است که یا در زن نیست یا به شکل ناقص است و وقتی این دو در کنار هم قرار گیرند مانند نر و ماده یک چیز جفت می شوند و یک چیز کمال را ارایه می دهند.

از نظر اسلام ، در کلیت مرد و زن هر دو دارای شخصیت یکسانی هستند ؛ چرا که هر دو فردی از افراد انسانی تلقی می شوند و این گونه نیست که انسانیت در فرد مرد قوی تر و روشن تر و در زن کم رنگ تر باشد. از همین روست که هر یک از زن و مرد به عنوان یک وجود مستقل شناسایی می شوند و احکام خاص خود را خواهند داشت. هر یک حقوق و وظایف و تکالیفی دارند که اگر از انجام آن سرباز زنند و یا بر خلاف تکالیف عمل کنند مجازات می شوند ؛ همان گونه که عمل به وظایف و تکالیف موجب می شود که هر یک پاداش عمل خود را بگیرد؛ چرا که مرد و زن دارای نفس و روانی هستند که متاثر از رفتار خود فرد است و بر همین اساس مجازات نفس در دنیا و آخرت بر اساس اعمال خود شخص است. هر نفسی پاسخ گویی آن چیزی است که انجام می دهد و به تعبیر قرآنی کسب می کند.(بقره، ایه 281؛ آل عمران، ایات 25 و 161)

خداوند به صراحت در آیه 32 سوره نساء وضعیت استقلالی مرد و زن را در برابر اعمال خود بیان می کند و می فرماید: و زنهار، آنچه را خداوند به سببِ‏ آن، بعضى از شما را بر بعضى ديگر برترى داده آرزو مكنيد. براى مردان از آنچه به اختيار كسب كرده‏اند بهره‏اى است، و براى زنان نيز از آنچه به اختيار كسب كرده‏اند بهره‏اى است. و از فضل خدا درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست.

از نظر قرآن مرد و زن از این جهت در برابر خدا و اعمال خودشان یکسان هستند و از نظر احترام و مقام انسانیت هیچ کدام چیزی از دیگر کم ندارد.(نساء، آیه 19؛ توبه، آیات 71 و 72؛ نمل، ایه 19؛ احزاب، ایه 35؛‌حدید، ایه 12)

مرد و زن از جهت رسیدن به کمالات و حتی الگو شدن برابر هستند؛ هر چند که خداوند از میان زنان کسی را به پیامبر بر نگزید به سبب آن که این مسئولیت خطیر و اجتماعی از توان فیزیک زن بر نمی آید، هر چند که از نظر نفس و روان و روح تفاوتی نیست، ولی تفاوت های فیزیکی که بخشی از همان تفاوت ها میان زن و مرد است، موجب شده تا این مسئولیت به عهده زنان گذاشته نشود، ولی با این همه زن در کمالات می توان به همان جایگاهی برسد که مردان می رسند و از همین روست که اگر پیامبری برای زن نیست،‌ولی در کمالات می تواند به جایی برسد که نه تنها الگو و سرمشق زنان بلکه مردان باشد.(تحریم، ایه 11)

خداوند در بیان تفاوت های فیزیکی مرد و زن که موجب می شود تا برخی از مسئولیت ها را به عهده نگیرد ولی همین به معنا نقص نیست، به این مطلب اشاره می کند که طبیعت زن لطیف و به دور از خشونت است و نمی تواند با دیگران درگیر شود(زخرف، ایه 18) و همین مساله لطافت فیزیکی موجب می شود تا مسئولیت های سخت و دشواری چون پیامبر و قضاوت و حکومت و کارهای سنگین فیزیکی به عهده او گذاشته نشود؛ چنان که مردان نیز به سبب خشونت طبیعت نمی توانند مسئولیت هایی چون مادری و تربیت کودکان را به عهده گیرند که نیازمند لطافت است. زنان در امور و کارهای لطیف خبره هستند و در بیان مطالب لطیف و شیرین استاد و در آموزش زبان و امور دیگر به کودکان استاد هستند در حالی که مردان از عهده چنین مسئولیت هایی نمی توانند بر آیند.

امیرمومنان علی(ع) نیز در بیان لطافت وجودی و فیزیکی زن می فرماید :وَلاتُمَلِّكِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نَفسَها فَإِنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ وَلَيسَت بِقَهرَمانَةٍ… ؛ كارى كه در توان زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُلى است (ظريف و آسيب پذير) نه قهرمان و كار فرما. (نهج البلاغه، نامه 31)

پس از نظر شخص و فیزیکی میان زن و مرد تفاوت هایی است ولی از نظر شخصیت یعنی همان شاکله اصلی وجودی یعنی نفس و رسیدن به کمالات هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و آن چه اصالت دارد همین شخصیت است.

کمالات اختصاصی زنان

مرد و زن هر دو دارای کمالات مشترکی هستند. به این معنا که هر دو دارای نفس هستند که هیچ تفاوتی با یک دیگر ندارد؛ زیرا این امر مجرد و از عالم مجردات در مرد و زن یکسان است(نساء، آیه 1 ؛ روم، ایه 21؛ آیات دیگر) بر همین اساس می توان از کمالات مشترکی در مرد و زن سخن گفت که ریشه در ذات و نفس انسانیت دارد. از این جمله کمالات می بایست به عقل، علم ، قدرت، و همه صفات کمالی که در خداوند است و خداوند در انسان به ودیعت نهاده است، به عنوان کمالات مشترک مرد و زن سخن گفت.(بقره، آیات 30 و 31)

بر همین اساس تکالیف و وظایف مشترکی دارند که از آن جمله اسلام(احزاب،‌ایه 35؛ تحریم، ایه 5)، ایمان (همان)، اطاعت از خدا و رسول(همان)، توبه و استغفار از گناه(تحریم، آیه 5 و آیات دیگر)، چشم پاکی و چشم فروهشتن(نور، ایه 31؛ صافات، آیه 48)، خشوع و فروتنی در برابر خدا(احزاب، آیه 35)، دوام ذکر و یاد خدا(احزاب، آیات 34 و 35)، صداقت و راستگویی(همان)، روزه داری(همان)، صبر و شکیبایی(همان)، صدقه دادن و روح بخشندگی داشتن(همان)، عبادت و بندگی خدا(تحریم، ایه 5)، عفت و حیا و پاکدامنی(نساء، آیه 34 ؛ احزاب، ایه 35)، عفو و گذشت از حقوق مسلم خود(بقره، ایه 237؛ نساء، آیه 128)، احسان و نیکوکاری(احزاب، آیه 29) و مانند آن اشاره کرد.

بنابراین، داشتن این کمالات و فضایل اخلاقی و انسانی و عقلانی و عقلایی امری است که تفاوتی در آنها برای مرد و زن نیست و هر دو می بایست آن را داشته باشند.

اما برخی از کمالات خاص زنان است که می بایست آن را بیش تر مورد توجه قرار دهند. از این روست که در ادبیات و فرهنگ قرانی و روایی از آن ها با واژه احسن تعبیر شده است. به این معنا که اگر کاری برای مرد و زن حسن و نیک است برخی کارهای برای مرد و زن احسن و نیکوتر است. به عنوان نمونه در باره عفت و حیا زن در روایات آمده است که زن می بایست در این مساله بسیار حساس تر باشد. رسول اكرم (ص) می فرماید :اَلحَياءُ عَشَرَةُ أَجزاءٍ فَتِسعَةٌ فِى النِّساءِ وَواحِدٌ فِى الرِّجالِ؛ حيا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و يك جزء در مردان. (كنزالعمال، ج3، ص121، ح5769)

از این روست که در بیان تربیت دختران و زنان می فرماید :عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُكُم؛ پاكدامن باشيد تا زنانتان پاكدامن باشند.(نهج الفصاحه، ح 1089)

امام على (ع) درباره نقش عفت و حیا زن در کمال بخشی به او می فرماید :صيانَةُ المَرأَةِ أَنعَمُ لِحالِها وَأَدوَمُ لِجَمالِها؛ محفوظ بودن و پاكدامنى براى سلامتى زن مفيدتر است و زيبايى او را بادوام تر مى كند. (غررالحكم، ج4، ص200، ح5820)

پيامبر (ص) نیز وقتی به بیان کمالات و فضایل انسانی می پردازد، با همان شیوه برخی از کمالات را برای برخی خوب و برای برخی دیگر خوب تر می داند و می فرماید : اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَْغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛ عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر. (نهج الفصاحه، ح 2006)

در این روایت به خوبی معلوم می شود که حیا در زنان نیکوتر است و می بایست به عنوان یک فضلیت مهم در خود تحقق بخشند و اصولا زن به حیا و عفت شناخته می شود و شخصیت می یابد.

به هر حال، برخی از امور ویژه هر یک از مردان و زنان است که باید به شکل برجسته تری خودنمایی کند و اگر این امر تحقق یابد کمال انسانیت تحقق می یابد. در حقیقت این همان چیزی است که موجب کمال مرد و زن می شود و اگر این دو در کنار هم قرار گیرند می توانند یک دیگر را به کمال تمام عیار برسانند.

به سخن دیگر ، هر کمالی در مرد و زن هست ولی در مرد و زن کمالاتی انحصاری است که می بایست آن را بروز و ظهور دهد. البته شاید این تفاوت ها در تمامیت مکارم و فضایل و کمالات به سبب همان فیزیک یا امور دیگری باشد که میان مرد وزن تفاوت دارد.

به هر حال، زنان می بایست کمالاتی را بیش از آن چه در مرد وجود دارد به نمایش بگذارد. به عنوان نمونه در آیات 237 سوره بقره و نیز آیه 128 سوره نساء‌سخن از کمالی چون عفو و گذشت شده است. تفاوتی در مرد و زن نسبت به این کمال نیست،‌ ولی برخی از مصادیق کمالی را زن می بایست بیش تر بروز دهد. از همین روست که خداوند در آیه 128 سوره نساء پیشنهاد می دهد که زن از برخی از حقوق خويش چشم پوشى کند تا این گونه بنیاد خانواده استحکام یابد. در حقیقت ایثار و احسان و عفو و گذشت خاصی که زن در خانواده از خود بروز می دهد نقشى مؤثّر در استحكام بنيان خانواده دارد. از همین روست که آن را به عنوان یک کمال اختصاصی مطرح می کند.

رفتار زن در خانواده اگر به گونه ای باشد که جلو ولخرجی گرفته شود، این خود کمالی است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است؛ چرا که در برخی از روایات رفتار کمالی زن در حکم کسب و کار مرد تلقی شده است؛ گویی کسب و کار مرد یک طرف و شیوه اقتصادی زن در خانه یک طرف است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در این باره می فرماید: اَلمَرأَةُ الصّالِحَةُ أَحَدُ الكاسِبَينِ؛ زن شايسته يكى از دو عامل پيشرفت خانواده است. (بحارالأنوار، ج103، ص238، ح39)

به سخن دیگر، کمال زن در مدیریت اقتصاد خانواده بسیار مهم و اساسی است و تدبیر اوست که مرد را خوشبخت یا بدبخت و خانواده را به ارامش و آسایش یا بدبختی می کشاند.

اصولا زن به سبب برخی از کمالات طبیعی و ذاتی که دارد، نقش مهم و اساسی را در سعادت بشر دارد. از همین روست که که اصولا زن خیر و برکت دانسته شده است. امام صادق عليه السلام در این باره فرموده است: أَكثَرُ الخَيرِ فِى النِّساءِ؛ بيشترين خير و بركت در زنان است. (من لايحضره الفقيه، ج3، ص385، ح4352)

حال تصور کنید زنی صالح و عاقل و مدبر و مقتصد در خانه باشد، این خیر به شدت افزایش می یابد و نقش زن در کمال بخشی خانواده خودنمایی و جلوه ای خاص پیدا می کند.

گذشت و عفو از حقوق یک اصل برای زندگی خانوادگی است. مرد و زن می بایست چارچوب زندگی خود را بر مدار احسان و نیکوکاری قرار دهند؛‌ زیرا از نظر اسلام، زوجیت در مدار مودت،‌ رحمت و محبت است که نیازمند احسان و ایثار دو سویه است. (روم، ایه 21) در این میان مرد به سبب طبیعت خشن خود شاید کم تر این امور را نشان دهد،‌در این جاست که طبیعت لطیف زن موجب می شود تا نقش احسان و ایثارگری بیش تری را نشان دهد و حتی از حقوق قانونی خود چشم پوشی کند تا خانواده در سلامت و آرامش باشد. اگر زن بخواهد بر اساس قانون و حقوق رفتار کند، زندگی سخت خواهد شد. از همین روست که رسول اكرم (ص) در بیان زن با کمال و خوب می فرماید :اَعظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَيسَرُهُنَّ صَداقا ؛ با بركت ترين زنان، كم مهريّه ترين آنان است.( السنن الكبرى، ج 7، ص 235)

چنان که گفته شد، مرد و زن هر دو در اصل کمالات کلی مشترک هستند ولی برخی از کمالات در زن بروز و ظهور بیش تری دارد و نقش کلیدی خود را نشان می دهد. از جمله نقش استثنایی زن در تناسل نقشی انحصاری و مهمی است. هم چنین نقش زن در تربیت کودک ؛ چرا که تربیت کودک بر اساس برخی از روایات از همان آغاز پیش از نطفه گذاری آغاز می شود و لقمه های که زن می خورد یا هر کار و امر دیگری که انجام می دهد در آینده کودک تاثیر مثبت و منفی به جا می گذارد. از همین روست که اموری چون عفت و حیا اگر برای مرد و زن یک کمال و ارزش و هنجار است ولی برای زنان مهم تر است چرا که نقش اساسی در تربیت خانواده و بلکه جامعه دارد و انحرافات و عدم انحراف جنسی جامعه را می بایست در همین عناصر عفت و حیا زنان جست. رسول اكرم (ص) وقتی به بیان بهترین زنان می پردازد و ویژگی ها زن خوب را بر می شمرد، می فرماید: إِنَّ خَيرَ نِسائِكُمُ الوَلُودُ الوَدُودُ لعَفيفَةُ، العَزيزَةُ فى أَهلِهَا، الذَّليلَةُ مَعَ بَعلِهَا، المُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الحِصانُ عَلى غَيرِهِ الَّتى تَسمَعُ قَولَهُ وَتُطيعُ أَمرَهُ… ؛ بهترين زنانتان، آن زن زايا، بسيار مهربان و پاكدامن است كه براى شوهرش خودآرايى مى كند و از غير او خود را محفوظ نگه مى دارد، حرف شوهرش را مى شنود و فرمان او را اطاعت مى كند… . (كافى، ج5، ص324، ح1)

آن حضرت(ص) چنان که آیات قرآنی به شکلی دیگر بیان کرده در بیان زنان خوب می فرمایند:وَنِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ رُؤُوسُهُنَّ كَأَسنِمَةِ البُختِ المائِلَةِ لايَدخُلنَ الجَنَّةَ وَلايَجِدنَ ريحَها وَإنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِن مَسيرَةِ كَذا وَكَذا؛ (در آينده) زنانى پيدا مى شوند كه در عين پوشيدگى برهنه اند (لباس هاى بدن نما و جوراب هاى نازك مى پوشند) هوسباز و دلفريب مى باشند، موهاى خود را طورى آرايش مى كنند كه مانند كوهان شتر جلوه مى كند. اينان داخل بهشت نمى شوند و حتى بوى آن را استشمام نمى كنند، با اين كه بوى بهشت از راه بسيار دور شنيده مى شود. (صحيح مسلم، ج3، ص1680، ح2128)

چنان که گفته شد هر کمال زن در کودک و نسل های بعد تاثیر خواهد داشت. رفتار مادر بسیاری از شخصیت کودک و آینده او را ترسیم می کند. از این روست که سفارش های بسیاری در باره تغذیه مادر در دوره بارداری بیان شده است . از جمله پيامبر (ص) می فرماید :اَطْعِمُوا الْمَرأَةَ فى شَهْرِها الَّذى تَلِدُ فيهِ التَّمْرَ فَاِنَّ وَلَدَها يَكونُ حَليما نَقيّا ؛به زن، در ماهى كه زايمان كرده ، خرما بدهيد ، چرا كه فرزند او بردبار و پاك مى‏شود. (مكارم الأخلاق ، ص 169)

و در جایی دیگر می فرماید :ما مِن اِمْرَاَةٍ حامِلَةٍ اَكَلَتِ الْبِطِّيخَ اِلاّ يَكونُ مَولودُها حَسَنَ الْوَجْهِ وَ الْخُلُقِ ؛هيچ زن باردارى نيست كه خربزه بخورد ، مگر اين كه فرزندش زيبا و خوش اخلاق مى‏گردد . (طب النبي صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، ص 10)

مساله تناسل چنان که گفته شد یک مساله اساسی برای انسان است. تناسل افزون بر این که یک وظیفه طبیعی است بلکه آثار و برکاتی در کمال یابی انسان از مرد و زن دارد. در این میان نقش زن در تناسل کلیدی است. از همین روست که در آیات قرآنی عنایت خاصی به مادر شده است؛ چرا که مدت سی ماه را به سختی جان می کند تا کودکی را بپروراند.(احقاف، ایه 15)

بارداری و آبستنی زن چنان ارزشمند است که رسول اكرم (ص) در این باره در بیان اجر و پاداش زن باردار می فرماید :اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعيلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ ؛ هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى كه شير بدهد ، در هر بار مكيدن ، پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل عليه السلام براى اوست و آن گاه كه شيردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گويد : «عمل را از نو آغاز كن كه بى ترديد ، آمرزيده شدى» .(امالى صدوق، ص 496، ح 678)

از دیگر خصوصیات برجسته زن می بایست شوهرداری را بیان کرد. اصولا اگر برای مرد امری چون جهاد که ارتباط با خشونت و طبیعت او دارد، کمال است ،‌برای زن شوهرداری جهادی استکه مرتبط با نفس لطیف اوست. امام كاظم(ع) می فرماید :جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛ جهاد زن، خوب شوهر دارى كردن است.( الكافى – ج 5 – ص 507 میزان الحکمة ج5-ص100-ح 8077 ؛ نیز از امیرمومنان علی(ع) خصال، ص 620)

بر همین اساس رسول اكرم(ص) نیز می فرماید:أَيُّمَا امرَأَةٍ ماتَت وَزَوجُها عَنها راضٍ دَخَلَتِ الجَنَّةَ؛هر زنى، از دنيا برود و شوهرش از او راضى باشد، به بهشت مى رود. (نهج الفصاحه، ح 1022)

امام باقر (ع) درباره نقش کلیدی این کمال در سعادت ابدی زن می فرماید :لا شَفيعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛ هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست. (خصال، ص 588)

البته زن که این گونه ایثار و فداکاری و احسان و از خودگذشتگی می کند مرد نیز می بایست رعایت زن و لطافت طبعیت او را بکند. از این روست که رسول اكرم (ص) می فرماید :اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَيرا؛ يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.(بحارالأنوار، ج33، ص628، ح744)

آن حضرت (ص)‌هم چنین می فرماید :حَسِّنوا أَخلاقَكُم وَالطُفوا بِجيرانِكُم وَأكرِموا نِساءَ كُم تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ؛ اخلاق خود را نيكو كنيد و با همسايگان خود مهربان باشيد و زنان خود را گرامى بداريد تا بى حساب وارد بهشت شويد. (التوحيد، ص 127)

و در جایی دیگر می فرماید :إنَّ اللّه تَبارَكَ وَتَعالى عَلَى الناثِ أَرأَفُ مِنهُ عَلَى الذُّكُورِ وَما مِن رَجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً عَلَى امرَأَةٍ بَينَهُ وَبَينَها حُرمَةٌ إِلاّ فَرَّحَهُ اللّه تَعالى يَومَ القيامَةِ؛ خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هيچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى كند، مگر آن كه خداوند متعال او را در قيامت شاد مى كند. (كافى، ج6، ص6، ح7)

پس اگر شوهر آزاری بد است، چنان که پيامبر اکرم(ص) می فرماید :أیُّما امراةٍ آذَت زَوجَها بِلِسانِها لَم یَقبَلِ اللهُ مِنها صَرفاً وَ لا عَدلاً وَ لا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حَتَّی تُرضیهُ وَ إن صامَت نَهارَها وَ قامَت لَیلَها … وَ کانَت فی أوَّلِ مَن تَرِدُ النّارَ وَ کَذَلِکَ الرَّجُلُ إذا کانَ لَها ظالِما؛ هر زنی که شوهر خود را بیازارد، خداوند هیچ انفاق و عوض و کار نیکی را نمی پذیرد تا او را راضی کند، حتی اگر روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند و … چنین زنی اولین کسی است که وارد آتش خواهد شد، و همچنین است اگر مرد به زنش ستم روا دارد. (وسائل الشیعه ج20 ص211) هم چنین زن آزاری بدتر از هر چیزی است که فشار قبر یکی از مجازات های زن آزاران است. باشد که اسوه خویش را اهل بیت(ع) قرار دهیم و این گونه خوب با یک دیگر زندگی کنیم و کمالات دیگر را موجب شده و از نقص رهایی بخشیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا