سیمای اهل اخلاص در قرآن
اخلاص اساسیترین صفتی است که قبولی عملی را موجب میشود؛ زیرا اگر عمل صالحی را بدون اخلاص انجام دهیم، مورد قبول خدا نخواهد بود. از همین رو در آیات قرآن بر خلوص در نیت تأکید شده و از مومنان خواسته میشود تا اعمال نیک خویش را با خلوص نیت و اخلاص تمام انجام دهند.
* * *
اخلاص، سرّ الهی
واژه اخلاص از «خلص» گرفته شده که در اصل به معنای سفیدی، روشنی و پاکیزگی است. آب خالص، همان آب صاف، پاکیزه، روشن و سفید است. همچنین به چکیده ماست و کلام موجز، خلص و خلاصه میگویند. همچنین، کلمه اخلاص از ریشه خلص به معناى پیراستن از آمیختگى و برگزیدن به کار رفته است.(لسانالعرب، ابن منظور، ذیل واژه «خلص»)
در اصطلاح و فرهنگ قرآنی، اخلاص، سرّى است الهى که تنها در قلب بندگان محبوب الهى قرار مىگیرد.(مجمعالبیان، ج1-2، ص409) در حقیقت قلبی که خدا خالص گردانیده به عصمت الهی دست یافته است؛ از همین رو خدا در قرآن بیان میکند که «خالص شدگان الهی» یا همان «مُخلَصین» دارای عصمت الهی بوده و شیطان هیچگونه سلطه برآنان ندارد: قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ اِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛ شيطان گفت: پس به عزت تو سوگند كه همگى را از راه به در مىبرم، مگر آن بندگان خالص شده تو را.(ص، آیات ۸۲ و۸۳؛ حجر، آیات 39 و 40)
همه در قیامت حاضر میشوند و باید حساب و کتاب خود را پس بدهند، اما خالصشدگان که اهل عصمت کامل و تمام هستند؛ چنین نیستند؛ خدا میفرماید: فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبَادَ اللهِ الْمُخْلَصِينَ؛ پس او را دروغگو شمردند؛ و قطعا آنها در آتش احضار خواهند شد، مگر بندگان خالص شده خدا.(صافات، آیات ۱۲۷و ۱۲۸)
همچنین از نظر قرآن، توصیف خدا شایسته کسی جز بندگان خالص شده نیست؛ و تنها آنان هستند که شایسته هستند تا خدا را توصیف کنند: سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا يَصِفُونَ اِلَّا عِبَادَ اللهِ الْمُخْلَصِينَ؛ خدا منزه است از آنچه در وصف مىآورند، مگر توصیف بندگان خالصشده.(صافات، آیات ۱۵۹ و ۱۶۰)
همین امور موجب شده تا مفسران، «اخلاص» را که خدا در قلب پیامبران خویش قرار میدهد، بهعنوان «سرّ الهی» بدانند؛ زیرا این سر الهی آنان را در عصمت کامل و تمام قرار میدهد و شایستگی شناخت خدا و معرفت او را نصیب آنان میسازد. به این معنا که از نظر معرفتی و رفتاری ،آنان در برترین و بهترین شرایط قرار دارند. لذا خدا پیامبران بزرگ خویش را با این صفت خالص شده و مخلص ستوده است(مریم، آیه 51) و آن را سبب عدم سلطه شیطان و به نوعی موجب نوعی عصمت در ایشان میداند.(ص، آیه 83)
مرتبه پایینتر از«مخلصین» به فتح لام، «مخلصین» به کسر لام هستند که ایشان اخلاص را در خود ایجاد میکنند و به نوعی عصمت اکتسابی دست مییابند؛ زیرا چنین افرادی نیز از غیرخدا بریده و به خدا پیوسته و خود و اعمال خویش را تنها برای خدا و رضایت الهی انجام میدهند. از همین رو راغب اصفهانی انجام هر کاری برای خدا همراه با بیزاری از غیرخدا را نشانه اخلاص در شخص دانسته است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه «خلص»)
پس، تفاوت ماهوی میان دو نوع اخلاص تفضلی و اکتسابی است. نوع تفضلی آن، موجب میشود تا شخص بیرون از دسترس شیطان باشد و اصولا شیطان به او دسترسی نداشته باشد، چنانکه تفضل الهی موجب میشود که شناخت و معرفت او نسبت به خدا نیز خالص باشد و توصیفی که از خدا دارد، توصیف مبتنی بر شناخت حقیقت اسماءالله و صفات الهی باشد؛ در حالی که نوع اکتسابی از اخلاص نه تنها معرفت بینقص و خالص را موجب نمیشود، بلکه موجب نمیشود تا بطور کامل و مطلق از دسترس ابلیس و شیاطین خارج شود؛ از همین رو در روایات آمده که پیامبر(ص) فرموده است: «اَلنّاسُ كُلُّهُم هالِكُونَ الاّ العالمونَ وَ العالمونَ كُلُّهُم هالِكُونَ الاّ العاملونَ وَ العاملونَ كُلُّهُم هالِكُونَ الاّ المخلِصونَ والمُخلِصونَ فى خَطَرٍ عَظيم؛ مردم همگی در هلاکت هستند مگر عالمان؛ و عالمان همگی در هلاکت هستند مگر عاملان؛ و عاملان همگی در هلاکت هستند مگر مخلصین(به کسر لام)؛ و مخلصین نیز در خطر عظیم هستند.(مجموعه ورّام، ج 2، ص 118؛ نراقی، جامعالسعادات، نجف، مطبعه النعمان، ج 1، ص 220؛ و نیز نگاه کنید: محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 7، ص 245، روايت 18 شبیه روایت رسولالله(ص)، از امام صادق(ع))
با نگاهی به آموزههای قرآن دانسته میشود که مخلصین اکتسابی، یعنی افرادی که خود به اخلاص رسیدهاند، نه آنکه خالص شده از سوی خدا باشند، در خطر عظیم هستند؛ چنانکه سامری دارای بصیرت (طه، آیات 96 و 97) و بلعم باعورا(اعراف، آیات 175 و 176) با همه دارایی و دانایی هلاک شدند.
عوامل اخلاص اکتسابی
اخلاص اکتسابی امری ارزشی است؛ زیرا خدا بدون وجود اخلاص در شخص، عمل صالح او را نمیپذیرد؛ بنابراین، قبولی اعمال صالح و مترتب شدن آثار اعمال صالح در گرو تحقق اخلاص در قلب عامل است.
خدا در قرآن بیان میکند که کسب اخلاص در اعتقاد و عمل، مایه ارزشمندى انسان نزد خدا است؛ یعنی اگر انسان بخواهد انسانی ارزشمند و دارای کرامت در نزد خدا باشد، باید نیت و کارش را خالص گرداند.(بقره، آیه 112؛ آلعمران، آیات 162 و 163) داشتن خلوص یا همان صداقت است که انسان و عملش را ارزشمند میسازد(اسراء، آیه 80)؛ زیرا واژه «صدق» در آيه فوق به معناى اخلاص است؛ به اين معنى كه از خداوند درخواست مىشود كه ورود و خروج انسان در هر كارى خالص و ظاهر و باطن آن يكسان باشد. (الميزان، ذيل آيه)
همچنین اخلاص و توجّه کامل به خدا در امور، نشانه تمسّک به ریسمان محکم و عروهًْالوثقی است.(لقمان، آیه 22) افرادی که دنبال اخلاص در ایمان و عمل صالح هستند از جمله کسانی هستند که مورد رضایت الهی قرار میگیرند و خدا و پیامبرش از آنان راضی است.(فتح، آیه 18)
اخلاص و حُسن نیت، سبب قبولى عذر برخى از افرادی میشود که در جهاد شرکت نکرده و در خانه ماندهاند(توبه، آیه 91)؛ چرا که واژه «نصحوا» از ريشه «نُصح» به معناى اخلاص نيز آمدهاست. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ذیل ماده نصح)
براساس آموزههای قرآن، ایمان به خدا و آخرت، انفاق از روى قصد قربت(توبه، آیه 99)، خوف از خدا و عذاب قیامت(انسان، آیات 8 تا 10)، توجّه به پاداش الهى(شعراء، آیات 109 و 127 و 145 و164 و 180) و توجّه و باور به ربوبیّت مطلق خداوند (همان) عامل اساسی ایجاد اخلاص در انسان است.
در حقیقت، خوف و طمع و محبت و ربوبیت عامل اساسی در اخلاص نسبت به خدا است. به نظر میرسد که خاستگاه اخلاص تفضلی و اخلاص اکتسابی، ربوبیت و پروردگاری الهی است؛ زیرا همه اعمال انسانهای خالص شده از پیامبران، تحت ربوبیت الهی است که به چنین خلوصی رسیدهاند.(انعام، آیه 162)
همچنین، عوامل طمع نسبت به پاداش الهی یا خوف از عذاب او میتواند در کنار عامل محبت و تقرب جویی به خدا عامل اخلاص اکتسابی باشد؛ هر چند که اخلاص تفضلی، نیازی به این امر ندارد؛ زیرا اخلاص تفضلی عنایتی از خدا برای مسئولیت و وظایفی است که برای خالص شدگان درنظر گرفته شده است. البته از آیات قرآن به دست میآید که همین عوامل میتواند در این افراد موجب تقویت اخلاص و ایجاد اخلاص اکتسابی به عنوان اخلاص تشدیدی شود؛ یعنی شخص خالص شده به دلیل طمع و خوف نیز به درجهای بالاتر از اخلاص میرسد.
به سخن دیگر، در پیامبران درجهای از اخلاص برای مسئولیت پیامبری یعنی تحقق عصمت لازم است؛ اما درجه عالیتر از اخلاص که نوعی تشدید اخلاص است، میتواند با اخلاص اکتسابی به دلیل خوف و طمع باشد؛ چنانکه این امر درباره اهل بیت(ع) مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا آنان با آنکه به دلیل امامت از اخلاص تفضلی و عصمت خاص آن مسئولیت برخوردار هستند، به سبب خوف و طمع نیز اخلاص اکتسابی را در خود ایجاد کرده و درجه اخلاص خویش را تشدید کردهاند.(انسان، آیات 8 تا 12) آنان برای اینکه از موانع اخلاص اکتسابی عبورکنند، به ایثار و اکرام میپردازند و ازرفاه زدگی دوری میکنند؛ زیرا مهمترین مانع جدی بر سر راه اخلاص اکتسابی است.(همان؛ یونس، آیات 22و23)
مجاهدانی که جان و مال خویش را ایثار میکنند(آل عمران، آیات 173 و 174)، مهاجرانی از این نوع(نحل، آیه 41؛ حشر، آیات 8 و9) و مقربان الهی(اعراف، آیه 206) همان اهل اخلاص هستند که به اخلاص اکتسابی دست یافتهاند. اینان هر چند که در سطح مخلصان تفضلی خلق نشدهاند، ولی به توفیق الهی به این درجه از کمال دست یافتهاند که از اخلاص اکتسابی بهرهمند شوند و خود را در سطح مقربان الهی بالا بکشند. این گونه است که آنان نیز در همه چیز از اعمال و عقاید خالص شده و از غیربریده و به خدا پیوستهاند و به زبان ابراهیمی(ع) میگویند: بگو در حقيقت نماز من و ساير عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا، پروردگار جهانيان است كه او را شريكى نيست و بر اين كار دستور يافتهام و من نخستين مسلمانم.(انعام، آیات ۱۶۲ و۱۶۳) و برهمین اساس آنان نیز مانند مقربان درگاه الهی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) میگویند: ما براى خشنودى خداست كه به شما اطعام میکنیم و پاداش و تشکری از شما نمىخواهيم؛ ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت هراسناكيم.(انسان، آیات ۹ و۱۰) پس همواره به ایثار میپردازند و از چیزهای مورد نیاز ضروری و محبوب خویش برای رضایت خدا میگذرند و به نذر خویش وفا میکنند و امید پاداش الهی را میکشند تا در مقام قرب الهی ازهمه نعمتها بهویژه رضوان الله که برترین نعمت است، بهره مند شوند.(انسان، آیات 7 و8؛ آل عمران، آیات 162 و 173؛ توبه، آیه 109)