اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

سِحر در قرآن

samamosسِحر با واژه سَحَر نزدیک است؛ زیرا قبل از طلوع فجر حالتی پیش می آید که فریبا  و گول زننده است و انسان گمان می کند روز شده است. زیبایی آن نیز آدمی را مجذوب و محسور می سازد و آدمی را در خیالات و اوهام فرو می برد.

ساحر کسی است که در حواس دیگری تصرف می کند تا چیزی را ببیند یا بشنود که واقعیت خارجی ندارد. پس ساحر دارای یک نوع انرژی و قدرت غیر طبیعی است که در مردم عادی وجود ندارد. علم سحر ، دانشی آموختنی و تعلیمی و تعلمی است هر چند نسبت به علوم دیگر ، غریب و ناشناخته نسبت به عموم مردم است و مانند ریاضی و کشاورزی و مانند آن از علوم قریب نیست.

در آیات قرآنی نکاتی برای سحر و ساحران بیان شده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:

  1. البته از آیات قرآنی از جمله 44 سوره شعراء دانسته می شود که ساحران از ابزارهای ساده ای چون حبل و عصا یعنی ریسمان و چوبدستی استفاده می کردند، هم چنان که در هیپنوتیزم از ابزارهایی برای تمرکز و خواب کردن استفاه می کنند. پیامبر اکرم(ص) نیز متهم به سحر کلامی بود که مردم را با کلام خود مسحور می کرد و ایشان را تابع فرمان خویش می نمود.
  2. هم چنین از آیه 102 سوره بقره به دست می آید که سحر از تعلیمات شیاطین است که به نظر همان شیاطین جنی است. (سبا، آیه 14)
  3. هم چنین از همین آیه به دست می آید که تعلیمات هاروت و ماروت غیر از سحر بوده است؛ زیرا آن تعلیمات برای آن بوده تا مردم با استفاده از آن سحر شیاطین را ابطال کنند؛ هر چند که خود این ابطال سحر بعدها در خدمت کارهای شیطانی قرار گرفت.
  4. هم چنین از آیه به دست می آید که سحر در یهودیان رواج داشته و مستندات آن را حضرت سلیمان(ع) با بهره گیری از شیاطین و دو ملک هاروت و ماروت می دانستند. از آن جایی که حضرت سلیمان(ع ) با شیاطین جنی را به خدمت گرفته بود و برایش صنعت گری می کردند و اشیاء عظیم را جا به جا می کردند(انبیاء، آیه 82 ؛ نمل، آیه 39) و حتی آصف بن برخیا وزیر ایشان دارای قدرت های شگفتی از جمله جا به جایی تخت ملکه سبا در کم تر از پلک زدن بود(نمل، آیه 40)، ایشان سحر را امری مقبول و پسندیده دانسته و به تعلیم و تعلم آن پرداخته و در زندگی به کار می گرفتند.
  5. قرآن در این آیه بیان می کند که کاری که حضرت سلیمان(ع) انجام می داد از مصادیق سحر نبوده است؛ هم چنین تعلیمات دو فرشته نیز از مصادیق سحر نیست؛ بلکه خود یهودیان از تعلیمات سحر شیاطین بهره می بردند و برای برائت خود از کفر ، سحر را به پیامبر و فرشتگان نسبت می دادند. پس نفی سحر از فرشتگان و  حضرت سلیمان به معنای آن است که آن دو کافر نبودند و از آن جای که سحر را مصداق کفر دانسته است، پس ساحری نوعی کفر است. البته این کفر می توان به معنای لغوی یا اصطلاحی باشد؛ زیرا کفر به معنا پوشاندن حقیقت است و ساحر این را انجام می دهد یا مراد کلامی باشد که همان کفر نسبت به خداوند و خروج از دایره ایمان اسلامی است. البته از آخر همین آیه به دست می آید که کسی که دور و بر سحر بگردد آخرتی ندارد.  این حرف ما به المیزان هم خوانی ندارد؛ زیرا المیزان علم هاروتی و تعلیمات آنان را از مصادیق سحر می خواند در حالی که چنین تعبیری در قرآن نیست، بلکه با عنوان ما یعلمان  بیان می کند که این تعلیمات چیزی دیگر غیر از سحر است.
  6. هم چنین از آیه 102 سوره بقره دانسته می شود سحر چون از تعلمیات جنیان شیطانی است ، به کفر گرایش دارد و انسان را از ایمان دور می سازد.
  7. هم چنین بر اساس این آیه و آیات دیگر ساحر با ابزارهایش تصرف در حواس ظاهری می کند. در این عمل، حقیقت و واقعیت برداشته می شود و چیزی به جای آن نشان داده می شود که واقعیت نما و حقیقت نما است. از این روست که در آیه 45 سوره شعراء و 117 سوره اعراف، از سحر به افک تعبیر می کند که به معنای گرداندن هر چیزی از صورت اصلی اش است.(نگاه کنید: المیزان ذیل آیه 117سوره اعراف)
  8. از ویژگی های تعلیمات هاروتی و فرشتگان این بود که قابلیت دوگانه دفع و ابطال سحر از یک سو و ضرررسانی به دیگران از همان روش را دارا بوده است ؛ از این روست که به مردم هشدار می دادند.(بقره، آیه 102)
  9. هم چنین از همین آیه به دست می آید که تاثیر سحر یک تاثیر بر اساس مشیت و سنت ها و قوانین حاکم بر جهان است ؛ یعنی همان طوری که بر اساس قانون جاذبه نمی توان جز با پیشرانه قوی چیزی را از مدار جو زمین خارج کرد و قانون جاذبه اجازه خروج به سادگی را نمی دهد؛ هم چنین بر اساس سنت و قانون حاکم الهی ، سحر شیطانی می تواند چنین تاثیراتی را داشته باشد و موجب دگرگونی چیزی شود که اصل آن معلوم نباشد. به سخن دیگر همان طوری که با علم هیپنوتیزم شخص به خواب می شود، با سحر شیطانی تصرفاتی در شخص مسحور انجام می شود. پی این که خداوند می فرماید بدون مشیت الهی تصرفات ساحر شدنی نیست، به معنای آن است که مشیت الهی حاکم بر خود خدا نیست و یجب عنه است نه یجب علیه. اما این بدان معنا نیست که آتش نسوزاند و سحر عمل نکند؛ مگر آن که خداوند به اعجاز آتش را گلستان و سحر را ابطال نماید. پس تعلیمات هاروتی نوعی اعجاز برای ابطال سحر بوده است؛
  10. از آیات قرآنی از جمله همین آیه و نیز آیه 69 سوره طه به دست می آید ساحر هر چند با انرژی و تعلمیات خود تاثیراتی را ایجاد می کند که فریبا و گول زننده است ؛ ولی از این راه بهره مادی نمی برد؛ زیرا برکت از مالی که از این راه به دست می آید ، از دست می رود و هم چنین سحر در نهایت نمی تواند بر همه قوانین هستی حاکم شود؛ زیرا سحر محدودیت دارد و ساحر بر بخشی از هستی تصرف دروغین دارد که قوانین بازدارنده دیگر هستی اجازه نمی دهد تا موجب رستگاری و پیروزی و فلاح او شود؛
  11. هم چنین از آیه 102 سوره بقره به دست می آید که علم سحر هر چند از مصادیق علم و قابل تعلیم وتعلم است، ولی علم مفید و کاملی نیست؛
  12. هم چنین آیه می گوید انسان به جای تعلیم علم سحر اگر از ایمان وتقوا استفاده کند  به علم الهی دست می یابد که خداوند تعلیم می دهد و آن همان علم لدنی که خضر(ع)  و آصف بن برخیا از آن بهره مند بود.(نگاه کنید: بقره ، آیه 282؛ کهف، آیات 65 تا 75 ) پس انسان با سیر و سلوک قرآنی می تواند  به علمی برسد که نه تنها علم هدایتی است بلکه قدرت برتر تصرف را ایجاد می کند؛
  13. از نظر قرآن ممکن ساحر ایمان به اسلام و خدا داشته باشد، ولی در مقام عمل از دستور خدا خارج شده و بر خلاف دستور خداوند رفتار وعمل می کند؛
  14. هم چنین از آیه به دست می آید که سحر از وحی شیطانی است. از این روست که با انزال تعبیر شده است و در روایات است که ابلیس آن را آموزش داده است.(مجمع البیان، المیزان ذیل آیه)
  15. هم چنین از واژه تلاوت به دست می آید که این تعلیمات خواندنی بود و ممکن است روی طومار باشد که در روایت امام باقر(ع) به این نکته توجه داده شده است. تلاوت به معنای مالکیت بر چیزی به شکل ترتیبی است. پس کسی نخست بر بخشی از مطلب مالکیت یافته و سپس بر بخش دیگر و در نهایت بر کل مالک می شود؛ زیرا ریشه آن همان ولی یلی ولایت است؛
  16. نکته ای که باید توجه داشته باشد بهره گیری از اسباب عادی ناشناخته است که این امر غیر از سحر است؛ مانند استفاده از پوشش های نادیدنی و رفتن در آتش یا نوشتن مطلب با آب پیاز. این امر غیر از اسباب غیر عادی است که همان نیرو و انرژی است که مرتاضان هندی و مانند آن به کار می گیرند. این از مصادیق سحر نیست بلکه از دیگر انواع علوم است؛ از جمله افعال خارق عادت می بایست به اخبار از غیب و آینده اشاره کرد؛
  17. اين گونه كارها هر چند سبب مادى و طبيعى ندارند، و لكن اگر به طور كامل در طريقه انجام رياضت ‏هايى كه قدرت بر اين خوارق را به آدمى مى ‏دهد، دقت و تامل كنيم، و نيز تجارب علنى و اراده اين گونه افراد را در نظر بگيريم، برايمان معلوم مي شود: كه اين گونه كارها با همه اختلافى كه در نوع آنها است، مستند به قوت اراده، و شدت ايمان به تاثير اراده است، چون اراده تابع علم و ايمان قبلى است، هر چه ايمان آدمى به تاثير اراده بيشتر شد! اراده هم مؤثرتر مي شود، گاهى اين ايمان و علم بدون هيچ قيد و شرطى پيدا مي شود، و گاهى در صورت وجود شرائطى مخصوص دست مي دهد، مثل ايمان به اينكه اگر فلان خط مخصوص را با مدادى مخصوص و در مكانى مخصوص بنويسيم، باعث فلان نوع محبت و دشمنى مي شود، و يا اگر آينه ‏اى را در برابر طفلى مخصوص قرار دهيم، روح فلانى احضار مى ‏گردد، و يا اگر فلان افسون مخصوص را بخوانيم، آن روح حاضر مي شود، و از اين قبيل قيد و شرط ها كه در حقيقت شرط پيدا شدن اراده فاعل است، پس وقتى علم به حد تمام و كمال رسيد، و قطعى گرديد، به حواس ظاهر انسان حس درك و مشاهده آن امر قطعى را مي دهد، تو گويى چشم آن را مى‏بيند، و گوش آن را مى‏ شنود.
  18. انواع علوم غریبه : علومى كه از عجائب و غرائب آثار بحث مى‏كند، بسيار است، به طورى كه نمي توان در تقسيم آنها ضابطه‏اى كلى دست داد، لذا در اين بحث معروف ترين آنها را كه در ميان متخصصين آنها شهرت دارد نام مى‏ بريم.
  19. 1- يكى از آنها علم سيميا است، كه موضوع بحثش هماهنگ ساختن و خلط كردن قواى ارادى با قواى مخصوص مادى است براى دست يابى و تحصيل قدرت در تصرفات عجيب و غريب در امور طبيعى كه يكى از اقسام آن تصرف در خيال مردم است، كه آن را سحر ديدگان مي نامند، و اين فن از تمامى فنون سحر مسلم‏ تر و صادق‏ تر است.
  20. 2- دوم علم ليميا است، كه از كيفيت تاثيرهاى ارادى، در صورت اتصالش با ارواح قوى و عالى بحث مى‏كند، كه مثلا اگر اراده من متصل و مربوط شد با ارواحى كه موكل ستارگان است، چه حوادثى مى ‏توانم پديد آورم؟ و يا اگر اراده من متصل شد به ارواحى كه موكل بر حوادثند، و بتوانم آن ارواح را مسخر خود كنم و يا اگر اراده‏ ام متصل شد با جنیان، و توانستم آنان را مسخر خود كنم، و از آنها كمك بگيرم چه كارهايى مي توانم انجام دهم؟ كه اين علم را علم تسخيرات نيز مى‏ گويند.
  21. 3- سوم علم هيميا، كه در تركيب قواى عالم بالا، با عناصر عالم پائين، بحث مى‏ كند، تا از اين راه به تاثيرهاى عجيبى دست يابد، و آن را علم طلسمات نيز مي گويند، چون كواكب و اوضاع آسمانى با حوادث مادى زمين ارتباط دارند، همان طورى كه عناصر و مركبات و كيفيات طبيعى آنها اين طورند، پس اگر اشكال و يا بگو آن نقشه آسمانى كه مناسب با حادثه ‏اى از حوادث است، با صورت و شكل مادى آن حادثه تركيب شود، آن حادثه پديد مى‏ آيد، مثلا اگر بتوانيم در اين علم به آن شكل آسمانى كه مناسب با مردن فلان شخص، يا زنده ماندنش و يا باقى ماندن فلان چيز مناسب است، با شكل و صورت خود اين نامبرده‏ ها تركيب شود، منظور ما حاصل مي شود؛ يعنى اولى‏
  22. 4- علم ريميا است و آن علمى است كه از استخدام قواى مادى بحث مى ‏كند تا به آثار عجيب آنها دست يابد، به طورى كه در حس بيننده آثارى خارق العاده در آيد و اين را شعبده هم مي گويند.
  23. علم کیمیا : و اين چهار فن با فن پنجمى كه نظير آنها است، و از كيفيت تبديل صورت يك عنصر، به صورت عنصرى ديگر بحث مى‏ كند يعنى علم كيمياء همه را علوم خفيه پنجگانه مى ‏نامند كه مرحوم شيخ بهايى در باره آنها فرموده: بهترين كتابى كه در اين فنون نوشته شده، كتابى است كه من آن را در هرات ديدم، و نامش (كُلّهُ سِرّ: همه‏اش سر) بود، كه حروف آن از حروف اول اين چند اسم تركيب شده، يعنى كاف كيمياء و لام ليميا، و هاء هيميا، و سين سيميا و راء ريميا، اين بود گفتار مرحوم بهايى. و نيز از جمله كتاب هاى معتبر در اين فنون خفيه كتاب (خلاصه كتب بليناس و رساله‏ هاى خسروشاهى، و ذخيره اسكندريه و سر مكتوم تاليف رازى و تسخيرات سكاكى) و اعمال الكواكب السبعة حكيم طمطم هندى است.
  24. باز از جمله علومى كه ملحق به علوم پنج‏گانه بالا است، علم اعداد و اوفاق است كه از ارتباط هايى كه ميانه اعداد و حروف و ميانه مقاصد آدمى است، بحث مى‏ كند عدد و يا حروفى كه مناسب با مطلوبش است در جدول هايى به شكل مثلث و يا مربع، و يا غير آن ترتيب خاصى قرار مي دهد و در آخر آن نتيجه‏ اى كه مي خواهد به دست مى‏آورد.
  25. و نيز يكى ديگر علم خافيه است، كه حروف آنچه را مي خواهد، و يا آنچه از اسماء كه مناسب با خواسته‏ اش مي باشد مى‏ شكند، و از شكسته آن حروف اسماء آن فرشتگان و آن شيطان هايى كه موكل بر مطلوب اويند، در مى ‏آورد، و نيز دعايى كه از آن حروف درست مي شود، و خواندن آن دعا براى رسيدن به مطلوبش مؤثر است، استخراج مى‏ كند، كه يكى از كتاب هاى معروف اين علم كه در نزد اهلش كتابى است معتبر كتب شيخ ابى العباس تونى و سيد حسين اخلاطى و غير آن دو است.
  26. باز از علومى كه ملحق به آن پنج علم است علم تنويم مغناطيسى و علم احضار روح است كه در عصر حاضر نيز متداول است و همان طور كه قبلا هم گفتيم از تاثير اراده و تصرف در خيال طرف بحث مى‏ كند، و در آن باره كتابها و رساله‏ هاى بسيارى نوشته شده و چون شهرتى به سزا دارد حاجت نيست به اين كه، بيش از اين در اينجا راجع به آن بحث كنيم، تنها منظور ما از اين حرفها كه زياد هم به طول انجاميد اين بود كه از ميان علوم نامبرده آنچه با سحر و يا كهانت منطبق مى‏ شود روشن كنيم.(نگاه کنید: المیزان، ذیل آیه 102سوره بقره)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا