اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنی

زیبایی‌های فطری عفت و حیا

فطرت انسان با هدایت تکوینی به سوی حق و مصادیق آن گرایش ذاتی دارد و از باطل و مصادیق آن‌گریزش. این‌گونه است که به طیبات، حسنات، زیبایی‌ها، خوبی‌ها، ارزش‌ها، هنجارهای نیک اجتماعی و مانند آنها به عنوان مصادیق حق گرایش داشته و از زشتی‌ها، بدی‌ها، ضد ارزش‌ها، نابهنجاری‌های بد اجتماعی و مانند آنها به عنوان مصادیق باطل‌گریزان است. فطرت آدمی به عفت و حیا و ابزارهای آن از جمله حجاب گرایش دارد و از برهنگی و فجور و منکراتی چون زنا و مانند آن‌گریزش دارد. از نظر قرآن، فطرت الهی انسان، عفت و حیا را به عنوان یک امر زیبا و فضیلت می‌شناسد و بدان گرایش دارد؛ بنابراین، اگر کسی  به دنبال بی‌عفتی و بی‌حیایی می‌رود، نه تنها از فطرت الهی خویش دور شده، بلکه به جای گرایش به فضیلت و زیبایی به رذیلت و زشتی گرایش یافته است.در مطلب حاضر آثار زیبای عفت و حیا و زشتی‌های بی‌عفتی بیان شده است.
***
تقابل زشت و زیبا در عفت و بی‌عفتی
حقیقت عفت و بی‌عفتی را باید در تقابل «حسنات» و «سیئات» دید؛ به این معنا که عفت امری نیک و زیبا است که نفس فطری بدان گرایش دارد و اگر از بی‌عفتی‌گریزان است، به آن سبب است که آن را زشت و پلید می‌یابد و از پلشتی و پلیدی آن‌گریزان است.
شاید برای برخی پذیرش چنین امری سخت و دشوار باشد که بی‌عفتی و بی‌حیایی را از مصادیق پلشتی و پلیدی و زشتی بشمارد؛ زیرا فرهنگ برهنگی به عنوان نمادی از بی‌عفتی و بی‌حیایی در بسیاری از کشورها یک فرهنگ حاکم و غالب است؛ اما وقتی در امر باطن امور همان کشورها دقت نظر شود به این حقیقت می‌توان دسترسی یافت که اغلب مردم، از برهنگی شرم آور‌گریزان هستند و محدودیت‌هایی را برای برهنگی حتی به شکل قانونی وضع کرده‌اند. این بیانگر آن است که انسان‌ها به طور فطری گرایشی به بی‌عفتی و بی‌حیایی از جمله برهنگی ندارند و از رفتار خارج از چارچوب زناشویی کراهت داشته و از آن‌گریزش دارند و به نوعی حریم‌هایی برای ساحت شهوت جنسی قائل هستند و خروج از آن را به عنوان هنجارشکنی و امری ضد ارزشی می‌دانند؛ زیرا فطرت الهی انسان، این امور را به عنوان پلشت و پلید می‌شناسد و از آن‌گریزان است.
نگاهی به آثارعفت و بی‌عفتی می‌تواند به ما در فهم ارزشی و ضد ارزشی بودن دو امر عفت و بی‌عفتی یاری رساند. از همین رو خدا در قرآن به آثار هر دو اشاره کرده تا این حقیقت برای مردم آشکار شود و خود در مقام ارزیابی و ارزشگذاری به داوری بنشینند.
آثار زیبای عفت و حیا 
نفس در حالت اعتدال فطری خویش گرایش به حق و مصادیق آن داشته و از باطل و مصادیق آن‌گریزان است و این‌گونه‌، در حالت فطری‌، عفت و حیا را به عنوان حق و حقانیت می‌پسندد و بی‌عفتی و بی‌حیایی را به عنوان باطل‌، زشت می‌داند. در حقیقت تقوای الهی به طور فطری در نفس انسانی وجود دارد و از فجور‌گریزش دارد، مگر آنکه نفس و فطرت و هدایت تکوینی و فطری دفن شده باشد.(شمس، آیات 7 تا 10)
در روایات تفسیری و تبیینی معصومان(ع) از این حقیقت به گرایش نفس به حیا و دینداری تعبیر شده است تا جایی که در روایت آمده وقتی انسان عقل را انتخاب کرد، دین و حیا گفتند که ما ملازم عقل هستیم و هر جایی که عقل باشد ما در کنار آن جضور داریم.(اصول کافی، ج 1، ص 11، کتاب عقل و جهل) این بدان معناست که نفس فطری به سبب آنکه از عقلانیت برخوردار است. دین و حیا را با خود دارد و هر کسی بی‌دینی و بی‌حیایی را پیشه کند در حقیقت از عقلانیت خارج شده و گرفتار سفاهت است. این همان چیزی است که خدا در قرآن بصراحت از سفاهت کسانی سخن به میان آورده که از دین اسلام‌گریزش دارند.(بقره، آیه 130) از آن‌جا که حیا و دینداری تابع عقلانیت است، کسی که دنبال بی‌حیایی و بی  دینی می‌رود، گرفتار سفاهت است. چنین شخصی گرفتار هواهای نفسانی بوده و مدیریت و مهار نفس را به جای عقل و ملازمان آن یعنی دین و حیا‌، در اختیار هواهای نفسانی قرار می‌دهد و با شهوت و غضب از مسیر اعتدال خارج شده و گرفتار اسراف در شهوت و غضب می‌شود. اما عاقل در مسائل جنسی راه اعتدال می‌رود(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31)
بنابراین، می‌توان گفت که انسانی که دنبال عفت و حیا و دین می‌رود، انسانی عاقل است و آثار این عقلانیت در همه رفتارهایش نمایان می‌شود. برای همین است که به زناشویی در حد اعتدال گرایش دارد و از ورود به اسراف در این زمینه از جمله زنا و برهنگی و خبائث و پلیدی‌ها و پلشتی‌ها در این ساحت از جمله لواط پرهیز می‌کند.(نور، آیات 26 و 33؛ احزاب، آیه 59)
از آثار دیگر عفت و حیا می‌توان به رهایی از اذیت و آزار بیماردلان و کسب مصونیت دانست؛ زیرا کسی که عفت و حیا در قول و فعل را در پیش می‌گیرد و حجاب و پوشش را مراعات می‌کند، به مصونیت از اذیت و آزار می‌رسد.(احزاب، آیه 59)
از جلوه‌های عفت و حیا می‌توان به «طیب» نفس اشاره کرد که رهایی از «خبث» و پلیدی و پلشتی و زشتی باطنی، از آثار آن است. همین امر موجب می‌شود که جمعی از افراد طیب در کنار هم قرار گیرند؛ زیرا اصولا طیب به سوی طیب و خبیث به سوی خبیث گرایش دارد؛ پس کسی که طیب شد یا طیب ماند، طیب به سوی او می‌آید و اگر خبیث شد خبیث بدو گرایش می‌یابد.(نساء، آیه 25؛ مائده، آیه 5؛ نور، آیه 26)
زشتی‌های بی‌عفتی و بی‌حیایی 
نفس و عقلانیت فطری گرایش به بی‌حیایی و بی‌عفتی و برهنگی و بی‌حجابی ندارد و آن را زشت می‌شمارد و هرگز این امور را بر عفت و حیا و حجاب ترجیح نمی‌دهد.
اصولا از نظر فطرت الهی انسان، این امور به معنای خروج از حالت عدالت و گرایش به ظلم است که از نظر عقل فطری و دین وحیانی جزو زشتی‌ها و قبایح است که قبح عقلی دارد و عقل آن را قبیح می‌شمارد و دین نیز مهر تایید بر آن می‌زند. کسی که به جای صیانت از عفت و حیا و حفاظت از پاکدامنی خویش دنبال آشکار‌سازی زشتی‌ها و پلشتی‌ها است، در حقیقت از حدود عقلانیت فطری و زیبایی‌ها و ارزش‌های فطری خارج شده است و در شمار «عادون» قرار می‌گیرد(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31)؛ زیرا از نظر قرآن عقل فطری با دین وحیانی معتبر هماهنگ هستند و هرگز دو حکم متضاد ندارند؛ چون هر دو عامل کشف حقیقت و احکام الهی هستند.(روم، آیه 30؛ ملک، آیه 2)
همچنین بی‌عفتی و بی‌حیایی و آثار آن از جمله بی‌حجابی و برهنگی و زناکاری و مانند آنها نشانه‌ای از خروج نفس انسانی از حالت «طیب» به «خبث» است؛ یعنی نفس از طیبات خارج شده و به خبائث گرایش یافته و از حالت فطری خود خارج شده است. از این رو خدا بی‌عفتی و بی‌حیایی را نشانه‌ای از خباثت نفس می‌داند.(نور، آیه 26)
البته ممکن است گفته شود که اگر چنین است، چرا مردان و زنانی در همه جهان با بی‌حیایی و بی‌عفتی با هم به سر می‌برند و هرگز  نسبت به هم‌گریزش ندارند؛ در پاسخ باید گفت که این گروه از مردان و زنان همانند بیماران روانی هستند که در کنار هم  مدتی به سر می‌برند، ولی همواره از یکدیگر‌گریزان هستند و انواع مشکلات روحی و روانی و بدنی و رفتاری را در زندگی شخصی و  جمعی و اجتماعی دارند. همچنین باید توجه داشت که اصولا زنبور عسل گرایش به شیره شیرین گلها دارد، ولی زنبورهای وحشی یا خرمگس گرایش به نجاست و کثافت.
بنابراین، آنانی که روح خویش را خبیث کرده‌اند، گرایش به نجاست و کثافتی دارند که از نظر خدا آلودگی حقیقی است که نفس به سبب فجور گرفتار آن شده است.(همان)
از نظر قرآن، بی‌عفتی و بی‌حیایی افزون بر ایجاد شرایط اذیت و آزار بیماردلان برای این افراد، موجب می‌شود تا دیگران به حقوق آنان تجاوز کنند؛ زیرا هنجارشکنی آنان بستری است که ظلم و تجاوز دیگران برای آنان را به دنبال خواهد داشت.
البته باید توجه داشت که مردان بی‌عفت و بی‌حیا نه تنها هنجارشکن هستند، بلکه به حقوق دیگران تجاوز می‌کنند و بی‌عفتی و بی‌حیایی خویش را به ساحت اجتماع وارد می‌کنند و به حقوق دیگران به اشکال گوناگون تجاوز می‌کنند؛ زیرا آنان انسان‌های وقیح هستند.(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31) این افراد تحت تاثیر نفس‌اماره قرار دارند و به سادگی مرتکب انواع زشتی‌ها می‌شوند و نفس آنان چنین امری را برای آنان زیبا جلوه می‌دهد و تحت تاثیر تسویل و تزیین شیطان رفتار می‌کنند.(یوسف، آیات 51 تا 53؛ نور، آیه 21)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا