اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

روش ها و آثار محبت به فرزند

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از نعمت های الهی به انسان، فرزند است. بسیاری از آرزوی فرزند دارند و خود را به آب و آتش می زنند تا فرزنددار شوند؛ آنانی که فرزند دارند، همه وجودشان را صرف فرزندانشان می کنند تو گویی که هدف دیگری در زندگی ندارند. این گونه است که حتی آخرت خود را تباه می سازند تا آرزوهای فرزند را برآورده سازند و با او همراهی کرده و از هر گونه مخالفتی با او پرهیز کنند تا این گونه دل فرزند را به دست آورند و به او محبت کنند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا روش های درست محبت و حدود و مرزهای آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فرزند نعمت الهی

فرزند به معنای کودکی که از ازدواج میان مرد و زن زاده می شود و موجب بقای نسل است، یکی از نعمت های الهی است. خداوند در آیه 189 سوره اعراف می فرماید که داشتن فرزند سالم از آرزوهاى هر زن و مرد از نوع انسان است. از همین رو، در دعا و نیایش خویش خواهان فرزند سالم می شوند و به خداوند وعده می دهند که اگر فرزندی سالم داشته باشند سپاسگزار و شکرگزار این نعمت خواهند بود.

البته از همین آیه و آیه پس از آن به دست می آید که بسیاری از همین وعده دهندگان تخلف می کنند و بر خلاف وعده خویش پس از آن که خداوند فرزندی سالم به آنان می بخشد ناسپاسی پیشه می کنند و شکرگزار نعمت فرزند نیستند.

این آیات هم چنین بیان می کند که نخستین موجودات انسانی یعنی آدم (ع) و حوا خواهان فرزند بودند و آرزوی داشتن فرزند را داشتند. خداوند این آرزوی آنان را نیز برآورده ساخت.

البته بسیاری از مردم و حتی پیامبران دارای فرزند نشدند و نمی شوند؛ از این روست که برخی از آنان با توسل و تمسک به دعا و نیایش به درگاه خداوند خواسته خویش را بیان کرده و خواهان فرزند می شوند. خداوند در آیات 83 تا 101 سوره صافات از دعا و خواسته و آرزوی حضرت ابراهیم(ع) در فرزند داشتن وی سخن گفته است. همین آرزوی بود که حضرت زکریا(ع) داشت و به خداوند عرضه کرد که مرا تک و تنها و بی وارث قرار مده!(انبیاء، آیه 89؛ آل عمران، آیه 38؛ مریم، آیات 6 و 8)

فرزند پسر و دختر

از نظر آموزه های قرآنی فرزند داری مهم و اساسی است و پسر و دختر هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند؛ زیرا بقای نسل برخلاف تصور عوامانه تنها به پسر نیست، بلکه با دختر نیز اتفاق می افتد. از این روست که در آیات قرآن حضرت عیسی(ع) به حضرت ابراهیم(ع) نسبت داده شده است در حالی که از طریق مادر به آل عمران(ع) و حضرت ابراهیم(ع) می رسید.

پیامبر اکرم(ص) نیز نسل خود را از طریق فاطمه(س) دارد و حسنین(ع) به عنوان ابناء الرسول وفرزندان پیامبر(ص) شناخته و معروف هستند.

در تفکر جاهلی گفته می شد که : بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعه ؛ فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما پسران مردان بیگانه اند.

هم چنین، در آموزه های اسلامی، دختر رحمت است که از آن بازخواست نمی شود، در حالی که از پسر که نعمت است بازخواست خواهد شد. امام صادق(ع) می فرماید: اَلبَنونَ نَعیمٌ وَ البَناتُ حَسَناتٌ وَ الله یَسألُ عَنِ النَّعیمِ وَ یُثیبُ عَلَی الحَسَنات؛ پسران نعمت و دختران حسنه هستند و خداوند از نعمت سؤال می کند و بر حسنه پاداش داده می دهد.( وسائل الشیعه، ج15، ص199)

این که از نعمت پرسش می شود در آیه 8 سوره تکاثر به صراحت بیان شده است: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ؛ سپس در همان روز است كه از نعمتِ روى زمين‏ پرسيده خواهيد شد. البته باید توجه داشت که مهم ترین نعمتی که خداوند به بشر داده بر اساس آیه 3 سوره مائده نعمت ولایت است. از این روست که در روایات تفسیری به عنوان مصداق اتم و کامل نعمتی که از آن سوال و پرسش می شود از مساله ولایت نام برده شده است.

پیامبر (ص) در بیان علت رحمت بودن دختر می فرمایند: چه فرزند خوبی است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده.( مکارم الاخلاق، ص54)

دختر مانند هبه الهی و رحمت و هدیه ای است که وقتی به کسی داده می شود سوال نمی شود که با آن چه کرده ای؟ اما درباره پسر که نعمت است سوال می شود که این نعمت و سرمایه ای که به تو داده ام تا از آن در مسیر درست استفاده و هزینه کنی در کدام ردیف هزینه کرده ای؟ آیا به درستی هزینه شده؟ در ردیف خود به کار گرفته شده یا آن که این گونه نبوده است؟

هم چنین امام صادق(ع) می فرماید: آن گاه که انسان دارای دختری گردد، خداوند ملکی را به سوی او می فرستد و بال خویش بر سر و سینه آن دختر می گسترد… آن کس که هزینه دختر را تأمین کند به او کمک می شود.(وسائل الشیعه، ج15، ص104)

در روایات اسلامی آمده که وقتی دختری در خانواده ای متولد می شود، ناودانی از رحمت خدا به سوی خانواده گشوده می شود.(تفسیر نمونه، ج11، ص275) و هم چنین آمده که وجود زن و دختر در خانه خود مایه رحمت و برکت آن خانه است؛ یعنی زنان اگر چه کاری اقتصادی نداشته باشند و به خانه داری بپردازند، مایه برکت و موجب گشایش و ریزش رحمت حق هستند.(دفاع از حقوق زن، محمد حکیمی، ص162)

آداب و آثار محبت

در آموزه های قرآنی بر ادب و تادیب فرزند تاکید شده است. پیامبر گرامی(ص) می فرماید: أكرِمُوا أولادَكُم و أحسِنُوا آدابَهُم ؛ به فرزندان خود احترام بگذاريد و آنها را نيكو تربيت كنيد .(ميزان الحكمه ، ح ۲۲۷۴۷ )

رفتارهایی که خداوند از فرزندان پیامبران نقل می کند، اوج ادب ایشان را نشان می دهد. از جمله ادبی که حضرت اسماعیل(ع) در برابر حضرت ابراهیم(ع) نشان می دهد و خود را تسلیم محض پدر دانسته و فرمان او را بی چون و چرا می پذیرد(صافات، آیات 83 تا 102) و نیز ادب حضرت یوسف(ع) که در برابر پدر از خود نشان داده و به استقبال والدین می رود.(یوسف، آیات 99 و 100)

خداوند در آیات بسیاری روش تادیب فرزند را بیان می کند و بیان می کند که فرزندان چگونه باید تربیت شوند که مطیع والدین بوده و به احسان و نیکی والدین بپردازند.(بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 36؛ انعام، آیه 151؛ اسراء، آیه 23؛ عنکبوت، آیه 8 و آیات دیگر)

باید فرزند را طوری تربیت کرد که به والدین احترام بگذارد و از والدین جز در کفر و شرک اطاعت نماید و بی آن که والدین درخواست های خودشان را مطرح کند، درخواست ها و نیازهایشان را بشناسد و احسان نماید.(همان آیات)

امام سجاد (ع) مساله تربیت و تادیب فرزند را چنان مهم می داند که از خداوند طلب یاری در این زمینه می کند و می فرماید: وَأعِنّي عَلى تَربِيَتِهِم و بِرِّهِم ؛ ‏ خدايا ! مرا در تربيت و نيكى به فرزندان يارى فرما .(الصحيفة السجّاديّه ، ص ۱۳۵)

حضرت امیرمومنان علی (ع) می فرماید: گرانبهاترین چیزی كه پدران برای فرزندانشان به ارث می‏گذارند، ادب است.(خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6، ص 438)

امام صادق(ع) نیز مساله تادیب را بسیار مهم تر از هر امری در زندگی کودک و فرزندان می داند و می فرماید: إنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأِبنائِهِم الأدَبُ لاَ المالُ ؛ ‏ بهترين ارثى كه پدران براى فرزندان باقى مى‏گذارند ، ادب است نه ثروت .(. الكافى ، ج ۸ ، ص ۱۵۰)

انسان باید محبت خود را نشان دهد و احترام به کودکان را در عمل بیاموزد. رویه و روشی که پیامبر(ص) اتخاذ کرد بیانگر آن است که با کودکان چنان برخورد شود که محبت را با جان و پوست خویش بفهمد و دریابد. این گونه رفتار در آینده کودک تاثیر به سزایی دارد؛ زیرا احساس کمبود محبت نخواهد داشت و در آینده به ویژه دختران در دام محبت دروغگویان نمی افتد.

روایت است: دعی النبی صلی الله علیه و آله الی صلوة و الحسن متعلق به فوضعه النبی صلی الله علیه و آله مقابل جنبه و صلّی، فلمّا سجد أطال السجود فرفعت رأسی من بین القوم فاذا الحسن علی کتف رسول الله صلی الله علیه و آله فلمّا سلّم علیه السلام قال له القوم: «یا رسول الله! لقد سجدت فی صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها کأنّما یوحی الیک»، فقال صلی الله علیه و آله : لم یوح الی و لکنّ ابنی کان علی کتفی فکرهت أن أعجّله حتّی نزل؛ رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به نماز فرا خواند. حسن علیه السلام طفل خردسالی بود و با آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. حضرت یکی از سجده های نماز را خیلی طول داد. راوی می گوید: من سر از سجده برداشتم و دیدم حسن علیه السلام از جای خود برخاسته و روی کتف پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته است. وقتی نماز تمام شد، نمازگزاران گفتند: «ای رسول خدا! چنین سجده ای از شما ندیده بودیم. گمان کردیم وحی بر شما رسیده است». فرمود: وحی نرسیده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم. آن قدر صبر کردم تا طفل خودش از کتفم پایین آمد.(بحارالأنوار، ج 43، ص 294.260)

امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل کرده است که می فرماید: پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم، یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است. در انجام این اعمال مراقبت دارم تا بعد از من به صورت سنتی بین مسلمین بماند و معمول شود.

هم چنین پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ کانَ لَهُ و لَدٌ صَبا؛ هر کس که کودکی دارد باید در راه تربیت او، خود را تا سر کودکی برساند و خود را با عوالم او هماهنگ ساخته، رفتاری که در خور درک اوست پیش گیرد.( وسائل الشيعه، ج 5، ص 126)

آن حضرت در جایی دیگر نیز می فرماید: مَن كانَ عِندَهُ صَبِيٌّ فَليَتَصابَّ لَهُ ؛ ‏هر كس كودكى دارد ، بايد با او كودكانه رفتار كند.( كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۴۸۲؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 126)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است: «کسی که کودکی دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد طفولیت و کودکی تنزل دهد.»

در سیره پیامبر(ص) آمده که : و التلطّف بالصّبیان من عادة الرسول؛ لطف و عنایت به کودکان، از عادات حمیده و صفات پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله بود.( محجة البیضاء، ج 3، ص 366.)

این لطف را باید نشان داد و محبت را ابراز و اظهار کرد. از این روست که بوسیدن فرزند بسیار مورد تاکید قرار گرفته است و امام صادق (ع) فرموده است: و اَكثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ اَوْلادِكُمْ فَاِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً؛ فرزندان خود را بسيار ببوسيد زيرا براي شما در هر بوسيدن درجه‌اي است.(بحار الانوار، ج101، ص92)

رسول خدا – صلي الله عليه و آله – فرمود: مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَكَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اِسْمعيلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَيْنَ ابْنٍ فَكَاَنَّمابَكي مِنْ خَشْيَةِ اللهِ؛ كسي كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند كسي است كه بنده‌اي را از فرزندان (حضرت) اسماعيل، آزاد كرده باشد، و آن كس كه پسر بچه خود را مسرور و ديده او را روشن كند مانند كسي است كه از خوف خدا گريسته باشد.(مكارم الاخلاق، ص 114)

امام كاظم (ع) به آثار رفتار والدین در خردسالی و آثار آن در بزرگسالی اشاره داشته و می فرماید: تُستَحَبُّ عَرامَةُ الغُلامِ في صِغَرِهِ لِيَكوُنَ حَليما في كِبَرِهِ ؛ ‏پسنديده است كه فرزند در كودكى به بازى و جست و خيز بپردازد تا در بزرگ‏سالى بردبار و باوقار باشد .(. بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۳۶۲ )

امتحان به فرزند و خطوط قرمز محبت

یکی از مهم ترین سنت های الهی سنت امتحان و ابتلاست(عنکبوت، آیه 2 و 3؛ آل عمران، آیه 14 و آیات دیگر) این امتحان با دو چیز خیلی سخت تر است؛ یکی با اموال و دیگری با فرزند.(اسراء، آیه 6؛ مومنون، آیه 55؛ شعراء، آیه 133)

خداوند به مؤمنان نسبت به آزمايش آنان از طريق فرزند هشدار می دهد.(انفال، آیه 28؛ تغابن، آیات 14 و 15) این آزمایش ها از راه های مختلفی انجام می گیرد که از جمله آن ها مرگ فرزندان یعنی میوه دل آنهاست.(بقره، آیه 155)

پيامبر (ص) در این باره می فرماید: إنَّ لِكُلِّ شَجَرَةٍ ثَمَرةً و ثَمَرَةُ القَلبِ الوَلَدُ ؛ ‏ هر درختى ميوه‏اى دارد و ميوه دل ، فرزند است.(ميزان الحكمه ، ریشهری، ح ۲۲۶۰۸ )

شاید یکی از مهم ترین آزمون هایی که حضرت ابراهیم(ع) با آن مواجه شد، آزمون با دستور ذبح اسماعیل(ع) بود؛ زیرا اسماعیل فرزندی است که پس از سالیان سال و در پیری به معجزه ای نصیب آن حضرت شده بود و اکنون فرمان ذبح آن در نوجوانی وارد شده بود.(صافات، آیات 83 تا 102)

فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می‏دهد، كه گاهی ممكن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ امام علی علیه‏السلام درباره زبیر فرمود: مازال الزبیر رجلاً منّا اهل البیت حتی نشاءَ ابنه المشۆوم عبدالله ؛ پیوسته زبیر مردی از ما اهل بیت علیهم‏السلام بود تا اینكه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا كرد. ( نهج‏البلاغه، قصارالحكم، شماره453 ، معجم‏المفهرس نهج‏البلاغه اثر محمد دشتی، ص124)

برخی مردم فرزند را تا جایی بالا می برند که او را در حد خدا می پرستند. این گونه است که خدا را کنار می زنند و تابع فرزند شده و این فرزند است که خدایی می کند و آنان اطاعت می نمایند. به تعبیر قرآن: وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ؛ و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهايى [براى او] برمى‏گزينند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مى‏دارند ولى كسانى كه ايمان آورده‏اند، به خدا محبت بيشترى دارند. كسانى كه [با برگزيدن بتها، به خود] ستم نموده‏اند اگر مى‏دانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو [ها] از آنِ خداست، و خدا سخت‏كيفر است.(بقره، آیه 165)

این عشق و علاقه شاید طبیعی باشد ولی اگر برای خدا و در راه خدا نباشد ممکن است بسیار آسیب زننده باشد. امیرمؤمنان على ـ علیه السّلام ـ در وصیت نامه ى خود خطاب به فرزندش امام مجتبى ـ علیه السّلام ـ ضمن هشدار نسبت به تاثیر شگرف فرزند در پدر به نقش تاثیرگذار تربیت اشاره کرده و مى نویسد: وَجَدْتُکَ بَعْضِى بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّى حَتّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصابَکَ أَصابَنِى وَ کَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتاکَ أَتانِى فَعَنانِى مِنْ أَمْرِکَ ما یَعْنِینِى مِنْ أَمْرِ نَفْسِى؛ تو را جزیى از خود، بلکه همه ى وجود خود دیدم تا به آن جایى که اگر چیزى به تو ضرر برساند، مثل آن است که به من زیان رسانده و گویى اگر مرگ به سراغ تو بیاید، به سراغ من آمده، بنابراین همان اهتمامى را که در اصلاح امور خود مى نمایم درباره ى تو دارم. (نهج البلاغه، نامه ى 31)

پس اگر تربیت درست نباشد محبت شدید و علاقه پدر به فرزند ممکن است موجب گمراهی شود. این که خضر(ع) فرزندی را می کشد به دلیل آن که در آینده با بزرگ شدن موجبات تباهی والدین صالح را فراهم می آورد تنها یک نمونه قرآنی است.(کهف، آیه 80)

در اسلام مدار و محور تربیت محبت است چنان که امام صادق(ع) درباره تربیت خدا می فرماید : ان الله عزوجل ادّب نبیه علی محبته؛ خداوند پیامبرش (ص) به محبت مودّب کرد و مدار تادیب خدا، محبت است. با این همه می بایست در محبت خطوط قرمز مراعات شود و به گونه ای نشود که محبت خدا برود و جایش محبت فرزند بنشیند؛ چرا که چنین رویه و روشی موجب می شود تا خدا از یاد برود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا