اجتماعیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

راه های کسب عزت

کاوشی در پیرامون شعار مقدس حسینی: «هیهات مناالذله»

samamosیکی از سخنان مشهور امام حسین(ع) در مواجهه با ستم حاکمان، هیهات من الذله است که به معنای دور بودن از ذلت و خواری است که ستمگران و مستکبران بر شخص یا جامعه تحمیل می کنند. انقلاب اسلامی با این شعار آشناست و در طول سی سال از انقلاب هرگز تن به هیچ گونه ذلت و خواری نداده و عزت مداری را سر لوحه راهبردهای اساسی خود قرار داده است. امروز انقلابیون بحرین و دیگر مناطق جهان در راستای کرامت و عزت و رهایی از ذلت و خواری، به اشکال گوناگون این شعار حسینی را تکرار می کنند و در برابر ستمگران و مستکبران جهانی و ایادی وابسته به آنان با خون و شهادت از عزت خود دفاع کرده و زندگی با خواری و ذلت را ننگ و عار می شمارند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا به تبیین و تحلیل این شعار پرداخته و نگره اسلام و قرآن را به نسبت به این شعار مقدس حسینی بیان نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عزت ویژگی آزادگی انسان

انسانی که از بندگی و بردگی غیر خدا آزاد شده باشد، و با شعار الله اکبر همه چیز را خوار و ذلیل بشمارد، هرگز چیزی بر او مسلط نمی شود و اراده او را در اختیار نمی گیرد. چنین حالتی همان عزت است؛ زیرا عزت حالتى است كه مانع مغلوب شدن انسان مى شود و عزيز كسى است كه قاهر است و مقهور و مغلوب نمى شود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عزّت حقيقى و هميشگى از آنِ خدا و رسول و مؤمنان است.( مفردات الفاظ قرآن کریم،‌راغب اصفهانی، ص 563، «عزّ».)

هر انسانی به طور طبیعی عزت را کمال می داند؛‌ زیرا انسان به طور طبیعی گرایش به آزادگی دارد و نمی خواهد کسی یا چیزی بر او مسلط و چیره شود و او را خوار و ذلیل نماید. همین گرایش طبیعی به عزت و گریز از ذلت است که انسان ها را به نوعی دچار سرکشی و عصیان می کند و فرمانپذیر نیست؛‌چرا که دوست نمی دارد که فرمانبر کسی باشد که بر او سلطه و چیرگی دارد و اراده او را محدود و آزادیش را مقید می کند و اجازه نمی دهد تا هر آن چه را دوست می دارد انجام داده یا ترک کند. گریز از فرمان و اراده دیگری به عنوان یک امر کمالی در ذات انسان ها نهفته است و هر کسی دوست می دارد که اراده خود را اعمال نماید و از اراده دیگری رهایی یابد. در حقیقت هر انسانی به طور طبیعی خواهان عزتی است که بتواند سلطه خود را بر خود و اعمالش داشته باشد و تحت سلطه دیگری نباشد و رفتار نکند.(فاطر، آیه 10)

اما مشکل انسان این است که نمی تواند به سادگی از اراده و سلطه دیگری خارج شود؛ زیرا محدودیت های انسانی که از آن به فقر ذاتی تعبیر می شود، اراده و هم چنین اختیار و انتخاب و آزادی او را محدود ساخته است. از این رو، انسان ها همواره در این اندیشه هستند که رهایی را بیابند تا به آزادگی برسند و اراده کامل را به دست آورده و حق انتخاب و اختیار داشته باشند و آزاد بتوانند مقاصد خود را تحقق بخشند و از سلطه و چیرگی اراده دیگری رهایی یابند.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن که تنها راه رهایی و رسیدن به آزادی و آزادگی و در نتیجه عزت، بندگی خداوند است؛ چرا که تنها موجودی که عزت دارد و سرچشمه و خاستگاه عزت است خداوند است و هر راه دیگری جز بردگی و بندگی های بسیار و اغلال و زنجیرها و قیود بی شمار نیست، به گونه ای که هرگز به عزت نخواهد رسید و بلکه حتی به اشکال گوناگون ذلیل و خوار شده و اراده و آزادی او محدودتر و تنگ تر می شود. پس عزت از آن خداست و اوست که خاستگاه هر عزتی است.(فاطر، ایه 10؛ نساء، آیه 139)

این بدان معناست که انسان می بایست عزت را در بندگی خداوند و رهایی از بردگی و بندگی غیر او بجوید؛ چرا که هر راه دیگری انسان را به ذلت می کشاند و آزادی او را سلب کرده و او را بنده و برده امور بسیاری می کند. انسانی که بنده خداست؛ از هر بندگی دیگری آزاد است و به جای این که اولا پاسخ گوی بسیاری باشد، تنها پاسخ گو در برابر خداوند است؛ (یوسف، آیه 39) و ثانیا از آن جایی که خداوند جز کمال برای مخلوق و آفریده خود نمی خواهد، و نیازی به دیگری ندارد، این بندگی هیچ سودی جز برای خود بنده ندارد و موجبات آزادی و کمالات انسان می شود؛ از این روست که پیامبران بندگی خداوند را عین راه هایی از بندهای گوناگون و بردگی های متنوع و مختلف معرفی می کند و آن را عین آزادگی بر می شمارند.(اعراف، ایه 157) این گونه است که شخص آزاد و رها می شود و کسی نمی تواند بر او مسلط شود و او را به خواری و ذلت کشاند.

خداوند همه کمالات را برای انسان می خواهد و برنامه هدایتی در دو قالب تکوین و تشریع، برای رسیدن به این هدف و رهایی از نواقص است که در انسان به طور طبیعی وجود دارد. انسان به دلیل فقر ذاتی نیازمند خداوندی غنی و حمیدی است که نیازی به بنده خود ندارد و صمدانیت او مانع از آن می شود تا جایی را خالی گذارد و نیازی داشته باشد.(فاطر، آیه 15؛ محمد، آیه 38) پس برای این که انسان به غنا و بی نیازی دست یابد می بایست خود را مظهر خدای غنی و حمید کند و با اتصال و قرب به خداوندی از چنین منزلتی بهره مند گردد. از این روست که راه اسلام را راه عزت دانسته و در آیاتی از جمله آیه 10سوره فاطر بیان می کند که از آن جایی که عزت واقعی و حقیقتی تنها در خداوند است پس تنها کسانی به این عزت دست می یابند که در این مدار قرار گیرند و در جرگه اهل ایمان در آیند؛ چرا که اهل ایمان در مسیر تقرب چنان پیش می روند که مظاهر صفات و اسمای الهی شده و متاله و ربانی می گردند. از همین روست که ایشان نیز بهره مند از عزت الهی شده و خواری و ذلت از وجوه ایشان زدوده می شود.

به هر حال، بندگی خداوند که عین آزادگی است، زمینه ساز عزت مندی انسان می شود و هر کسی که عزت را بجوید می بایست آن را در بندگی خداوند و آزادگی با خاستگاه بندگی خداوند بجوید.

ذلت گریزی تکلیف انسانی و الهی

چنان که گفته شد، عزت طلبی از خواسته های طبیعی انسان است(فاطر، آیه 10) و هر انسانی به طور طبیعی و فطری از هر گونه چیرگی دیگری و محدودیت در اراده و آزادی اش گریزان است و آن را نمی پذیرد. از این روست که یکی از مهم ترین دغدغه ها و خواسته ها و درخواست های طبیعی هر انسانی آن است که به عزت برسد و از ذلت رهایی یابد.(همان)

همین مساله ذلت گریزی و عزت گرایی طبیعی در انسان، موجب شده که هر کسی خود را موظف و مکلف بداند تا به عزت دست یابد و سرافراز شود و اجازه ندهد تا کسی بر او سلطه و چیره شده و اراده و ازادی او را بگیرد یا محدود سازد.

از آن جایی که اسلام نیز بر مدار فطرت نزول یافته و آموزه های آن بر تقویت و تحکیم حقایق فطری است(روم، آیه 30) عزت را به عنوان یک فضلیت کمالی انسان شناسایی و معرفی کرده و راه هایی برای دست یابی به آن بیان کرده که از مهم ترین و اصلی و اساسی ترین آن ها بندگی خداوند و رهایی از هر گونه بندگی و بردگی غیر از جمله هواهای نفسانی است که زمینه ساز و بستر آزادگی انسان از هر غل و زنجیری است.

از نظر اسلام راه رهایی انسان از نواقص و رسیدن به کمالات آن است که انسان به مقام و حالتی دست یابد که اراده ای غیر از اراده او موجب نشود تا کاری را بکند یا ترک کند؛‌بلکه خود انسان باشد که هر اراده ای کرد همان باشد؛ و به سخن دیگر، به مقامی برسد که همانند خداوند هیچ اراده ای مسلط بر اراده اش نباشد. پس اگر انسان به در دلیل بیرونی و یا درونی، دچار محدودیت در اراده و یا انجام و ترک کاری یا امری یا چیزی باشد، او ذلیل و خوار است و هرگز کمال مطلق را درک نخواهد کرد.

ذلت که نقیض عزت است،‌ به حالتی گفته می شود که اراده انسان تحت سلطه کس یا چیزی دیگر باشد. به سخن دیگر، ذلت حالت تسليم شدن انسان در برابر قهر و غلبه (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 330، «ذل») و انقياد از روى اجبار و اكراه است.(معجم الفروق اللّغويّه، ص 220، ش 854 ) چنین حالتی هرگز امر کمالی و یک فضلیت انسانی نیست، بلکه ضد کمال و رذیلتی است که انسان را از رسیدن به هر کمالی دیگر باز می دارد.

اسلام با بیان عوامل ذلت بر آن است تا انسان ها را از هر آن چه موجب می شود تا گرفتار ذلت شده و از عزت دور شوند، باز دارد. از این روست که تکالیف و احکامی را در راستای عزت مداری بیان کرده است.

از نظر قرآن هر گونه عملی که صالح نیست (تین، آیات 4 تا 6) باز می دارد؛ زیرا این گونه اعمال زشت که مصداق خروج از عدل و عدالت است موجب می شود تا آدمی از عزت دور شود. قرآن به برخی از مصادیق آن از جمله سخنان بیهوده(لقمان، آیه 6)، درشت خویی و بداخلاقی(قلم، آیات 13 و 16)، بخل(بقره، آیه 90)، استهزاء و ریشخند دیگران(لقمان، آیه 6) و مانند آن به عنوان عوامل ذلت انسان اشاره می کند.

به هر حال هر گونه روحیه تجاوزگری و خروج از حدود عقل و وحی(نساء، آیه 14؛ بقره، آیه 61) و ظلم و ستم(شوری، آیات 44 و 45) و نیز فسق و فجور و اعمال زشت(احقاف، آیه 20) و خروج از بندگی خدا و گرایش به شرک و کفر(فرقان، آیات 68 و 69) مهم ترین عوامل ذلت و خواری بشر در دنیا و آخرت است. پس لازم است که با نگاهی به فطرت و عقل و وحی موارد و مصادیق ذلت شناسایی کرده و از آن اجتناب کنیم تا به عزت واقعی و حقیقی دست یابیم و گرفتار عزت خیالی و وهمی نشویم چنان که بسیاری شده اند.(کهف، آیات 32 و 34؛ بقره، ایه 206؛ مریم،‌ایات 81 و 82؛ منافقون، آیات 7 و 8؛ دخان،‌آیات 34 تا 49)

اطاعت از ظالم و مستکبر، ذلت دنیا و آخرت

در آموزه های قرآنی برای ذلت مراتب چندی بیان شده است. این بدان معناست که ذلت و مصادیق و عوامل آن یکسان نیست؛ چرا که برخی از مراتب ذلت، خیلی شدیدتر و زیانبارتر از برخی دیگر است.

به عنوان نمونه خداوند در آیه 16 سوره فصلت عذاب و ذلّت آخرتى را شديدتر از عذاب و ذلّت دنيايى دانسته است و در آیات 5 و 6 سوره تین نیز انسانهاى بى ايمان و فاقد عمل صالح را در پايين ترين مرتبه ذلّت و خوارى معرفی می کند.

از نظر قرآن ترك تعاليم قرآن، موجب سقوط انسانها به پايين ترين مرتبه ذلّت و خوارى از سوى شيطان می شود(فرقان، آیه 29) و هم چنین دشمنان خدا و پيامبر در جايگاه خوارترين و ذليل ترين مردمان قرار می گیرند.(مجادله، ایه 20)

پس می بایست توجه داشت که برخی از مصادیق ذلت از برخی دیگر خطرناک تر،‌زیانبارتر و نیز شدیدتر است و آدمی می بایست بکوشد تا اگر نتواند از برخی از مصادیق ذلت رهایی یابد از این دسته مصادیق رهایی پیدا کند و اجازه ندهد تا در قیامت و آخرت گرفتار خواری شود که از نظر کمیت و کیفیت بسیار متفاوت از ذلت و خواری دنیوی است؛ چراکه خواری اخروی دایمی و سرمدی است و بسیار سخت تر و شدیدتر است.

اصولا انسان های کامل به هیچ وجه هیچ گونه ذلت و خواری را بر نمی تابند و بر آن هستند تا از کوچک ترین و ضعیف ترین مصادیق آن نیز در امان باشند. این گونه است که با اتصال به مبدا و منشای عزت خود را به عزتی می رساند که دیگر کسی نتواند ایشان را خوار و ذلیل نماید؛ چرا که می دانند ایمان به خدا و اتصال به آن مبدا هر انسانی را مصون از خواری و ذلت می کند.(یونس، آیه 98؛ هود، آیه 66؛ فصلت، آیات 16 و 18 و ایات دیگر)

از نظر اسلام هر گونه رفتار ظالمانه از جمله کفر و شرک که ظلم عظیم است(لقمان، ایه 13) مهم ترین عامل ذلت انسان و دوری از عزت است. همراهی با ظالم و مستکبر نیز موجب ذلت می شود که می بایست از آن اجتناب کرد.(فرقان، ایات 28 و 29 و ایات دیگر) چنین اموری موجب می شود تا انسان ها گرفتار ذلتی شوند که آثار آن در آخرت خواهد بود و هرگز از آن ذلت و خواری سرمدی و ابدی رهایی نخواهد یافت.

امام حسین(ع) و ذلت گریزی

امام حسین(ع) بارها در کلمات و سخنان خویش از هر گونه ذلت خود را مبرا و پاک می داند؛ چرا که انسان کامل و معصوم هرگز به هیچ ذلتی تن نمی دهد،‌به ویژه ذلتی که آثار آن در آخرت باقی خواهد بود و انسانیت انسان و آزادگی و بندگی خداوندی را از او سلب می کند.

امام حسین(ع) آزاد مردی بود که در آزادگی ضرب المثل است. پس نمی توانست به ذلت بیعت با مستکبر و ظالمی چون یزید بن معاویه تن دهد. این گونه است که بارها بر این شعار به اشکال گوناگون تاکید می کند و می فرماید: هیهات من الذله؛ ذلت از ما دوراست.( کلمات الامام الحسین(ع) ص423)

آن حضرت(ع) با مقایسه خود و یزید می فرماید: مثل منی با مثل یزید بیعت نمی کند؛ چرا که یزید کافر ستمگری است که افزون بر غضب خلافت، به فساد و فسق و فجور شهره بود و از اهل فساق و شرابخواره به شمار می آمد که به زنبازی و میمون و سگ بازی مشهور بوده است.

آن حضرت(ع) در باره رفتار ستمگرانه یزید می فرماید: الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه؟ لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا؛ مردم!نمی‏بینید که به حق عمل نمی‏شود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ در چنین شرایطی مومن باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگی‏ای ترجیح بدهد.

و در جایی دیگر می فرماید:لا اری الموت الا سعادة و الحیوة مع الظالمین الا برما؛ من مرگ را جز خوشبختی نمی‏بینم،من زندگی با ستمکاران را جز ملالت و خستگی نمی‏بینم.( بحار الانوار،ج 44، ص 381)

آن حضرت(ع) در روز عاشورا فرمودند: الموت أولی من رکوب العار؛ مرگ از پذیرش ننگ، برتر است.( علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 128) در حقیقت ذلتی که از حاکمیت و سلطه یزیدی با پذیرش بیعت پدید می اید از مرگ نیز بدتر است. انسان اگر بمیرد بهتر است که در حاکمیت ستمگران و ظالمانی فاسق و مستکبرانی ضعیف کش باشد که عدالت را تباه می سازند و فلسفه وجودی انسان و اسلام را نادیده می گیرند و ظلم را بر جامعه چیره می گردانند. از این روست که امام حسین (ع) در جای دیگر فرمودند: موت فی عِزٍّ خیر من حیاة فی ذلٍّ؛ مردن با عزت از زندگی با ذلت بهتر است.( همان، ج 44، ص 192)

به هر حال،‌ شعار اسلام همان عزت مداری و فرار و گریز از هر گونه مصادیق ذلت و خواری به ویژه ذلتی است که تبعات و اثار اخروی آن باقی و برقرار خواهد بود و آدمی و جامعه انسانی را از رسیدن به کمال و کمالات باز می دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا