اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

راه های کسب تفضل اکتسابی

بسم الله الرحمن الرحیم

فضل هر زیادتی است که به احسان و عطا به دیگری داده می شود. فضل الهی به دو بخش تقسیم می شود، یکی فضل ابتدایی مانند فضل قرآن، اسلام، نبوت، امامت و مانند آنها و دیگر فضل ثانوی که می توان از آن به فضل اکتسابی یاد کرد؛ زیرا فرد با آن که لایق چیزی نیست، ولی به سبب برخی از کارهای نیک، مورد عنایت قرار می گیرد و خدا به تفضلات خویش او را می نوازد.

البته از نظر قرآن، فضل مانند هر امر معنوی دیگر، دارای درجات و مراتبی است؛ بنابراین قابل ازیاد و تشدید است؛ یعنی هر چه رضایت الهی از شخصی یا گروهی بیش تر شود، به میزان تقرب شخص به خدا، تفضلات الهی هم از نظر کمیت و هم کیفیت افزایش می یابد. بنابراین، هر کسی که دوست دارد از فضل الهی بهره مند شود یا بهره ای بیش تر برد می بایست راه های کسب تفضلات الهی را بشناسد و از آن بهره گیرد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، به این راه های کسب تفضلات و تشدید  وافزایش آن اشاره کرده که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

راه های کسب فضل الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، راه های بسیاری برای بهره مندی از فضل الهی وجود دارد که همگی مرتبط با خدا و تحقق رضایت الهی است. از نظر قرآن مهم ترین راه های کسب فضل الهی عبارتند از:

  1. ایمان: از نظر قرآن، اگر کسی بخواهد برخورداری از تفضلات اکتسابی الهی به این است که شخص به خدا ایمان داشته باشد و به خدا و عالم غیب ایمان داشته باشد و فلسفه زندگی خویش را مرتبط با خدا و ایمان به عالم غیب قرار دهد؛ زیرا بدون ایمان به خدا، برخورداری از تفضلات الهی معنا و مفهومی ندارد.(نساء، آیات 173 و 175؛ روم، آیه 45؛ شوری، آیه 26)
  2. عمل صالح: از نظر قرآن، ایمان هر چند که خود عمل صالح است؛ زیرا بر اساس تفاسیر معصومین(ع)، ایمان، همان اذعان قلبی، اقرار زبانی و عمل بدنی است. پس ایمان، خود مصداقی از عمل صالح است؛ اما با این همه از نظر قرآن، ایمان زمانی با جان انسان آمیخته می شود که با اعمال صالح همراه شود که خدا از طریق عقل فطری و نقل وحیانی به ما آموخته است؛ از همین رو، در همه آیاتی که به ایمان به عنوان راه کسب تفضل الهی اشاره شده در کنار آن از عمل صالح نیز سخن به میان آورده است. (نساء، آیات 173 و 175؛ روم، آیه 45؛ شوری، آیه 26)
  3. تقوای الهی: از نظر قرآن، کسی دارای تقوای الهی است که زندگی خویش را بر اساس آموزه های کشف شده از طریق عقل فطری و نقل وحیانی سامان دهی کرده باشد؛ زیرا عقل و نقل است که انسان را نجات می دهد و در مسیر الهی و صراط مستقیم هدایت قرار می دهد.(ملک، آیه 10) به سخن دیگر، عقل و نقل مطابق هم هستند و شریعت نقلی همان چیزی را امضا و تایید می کند که عقل فطری آن را کشف و بیان کرده است.(روم، آیه 30) از نظر قرآن، کسانی که تقوای الهی را بر اساس عقل و نقل داشته باشند، مورد عنایت خدا قرار گرفته و از فضل عظیم الهی بهره مند می شوند.(انفال، آیه 29؛ حدید، آیات 28 و 29)
  4. اطاعت از خدا و پیامبر(ص): از نظر قرآن، اطاعت از خدا و پیامبر(ص) از اسباب تفضل اکتسابی و عنایتی خدا است؛ زیرا از نظر قرآن، اطاعت از معصومان(ع) عین اطاعت از خدا است و کسی که بخواهد محبوب خدا شود می بایست اطاعت معصوم را اصل قرار دهد.(آل عمران، آیات 31 و 32؛ مائده، آیات 3 و 55؛ نساء، آیه 59) از نظر قرآن کسی که مطیع خدا و رسول الله(ص) و در استمرار مطیع اولیای الهی از معصومان(ع) است، در شمار و جرگه پیامبران و شاهدان، صدیقین و  صالحان قرار می گیرد و خدا آنان را به عنوان بهترین رفیقان از فضل خاص خویش بهره مند می سازد.(نساء، آیات 69 و 70)
  5. انفاق پاک و طیب: از نظر قرآن، یکی از بزرگترین و مهم ترین ابزارهای کسب تفضل الهی، انفاق از اموال پاک و طیبی است که خدا در اختیار انسان قرار داده و او با اعتقاد به خدا و لزوم انفاق و احسان، به دیگران کمک می کند.(بقره، آیات 267 و 268) از نظر قرآن، نمی بایست انسان چیزی را بدهد که خود اگر در مقام گیرنده باشد آن را نپذیرد و اگر بپذیرد به اکراه و چشم پوشی بگیرد؛ یعنی انسان چیزی را که خود نمی پسندد نمی بایست برای دیگری پسندیده بداند و هر چیزی که خود پسندد برای دیگران نیز پسندیده بداند و از همان چیز بدهد و ببخشد.
  6. اعتصام: از مهم ترین راه های کسب تفضلات اکتسابی الهی، اعتصام به کتاب الله و عترت(ع) یعنی اعتصام به ثقلین است که پیامبر(ص) حتی در آخرین وصیت خویش بدان تاکید داشته و آن را عامل سلامت در دین و اجتناب از هر گونه گمراهی و ضلالت است. از نظر قرآن، کتاب الله و عترت طاهره(ع) یک حقیقت به عنوان صراط مستقیم و حبل الله است که تمسک و اعتصام به آن عین دست یابی به عصمت الهی است که انسان را از گمراهی وضلالت حفظ می کند و به کمال در دنیا و سعادت در آخرت می رساند؛ زیرا حقیقت آنان نور واحدی است که به دو شکل انسانی و کتاب الله تدوینی خودنمایی و بروز و ظهور کرده است.(نساء، آیات 174 و 175؛ مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 227؛ المیزان، ج 5، ص 152) در حدیث ثقلین پیامبر(ص) می فرماید: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی…؛ من در میان شما دو چیزی ارزشمند کتاب الهی و عترت خویش را گذاشته ام؛ آنها از هم جدایی ندارند تا در حوض کوثر بر من در آیند؛ و هر کسی بدان تمسک جوید هرگز گمراه نشود.
  7. دعا و نیایش: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دعا و نیایش از مهم ترین عوامل دیگر تفضلات الهی است؛ زیرا بر اساس آیات قرآنی اگر نیایش و دعا نبود خدا به کسی اعتنا نمی کرد و هنگامی که انسان دعا و نیایش می کند خدا عنایت خاص خویش را مبذول می دارد. از همین روست که اگر کسی خواهان تفضلات الهی است، می بایست به دعا و نیایش توسل جوید و آن را مبنای کسب فضل الهی بداند.(نساء، آیه 32؛ فرقان، آیه 77)
  8. کسب و کار: از نظر قرآن، در هر چیزی حتی رزق مادی هر چند که خدا چیزی را به عنوان رزق مقسوم تضمین کرده است، اما اگر بیش تر از آن می خواهد که به اصطلاح زیادت و فضل است، می بایست خود تلاش کند که در امور معنوی همان راه های کسب تفضلات پیش گفته است و در مسایل مادی نیز ابتغا و کسب آن به کار و تلاش است.(بقره؛ آیه 198؛ نساء، آیه 32) باید توجه داشت که ابتغای فضل و کسب و کار و تجارت و مانند آنها عامل تفضلات مادی است.(مائده، آیه 2؛ نحل، آیه 14؛ اسراء، آیات 12 و 66)

آثار فضل الهی از نظر قرآن

فضل الهی که از طریق راه ها  و روش های پیش گفته کسب می شود، می تواند آثاری داشته باشد که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

  1. بهره مندی از احکام شریعت وحیانی: چنان که بارها گفته شده، در هرنفس انسانی نرم افزار هدایت فطری – تکوینی است که به انسان قدرت شناخت ادراکی و گرایش صحیح را می دهد تا در مسیری حرکت کند که او را اهداف خلقت می رساند.(طه، آیه 50) به سخن دیگر، نفس در مرتبه قلب و فواد می داند و می تواند حق و باطل و مصادیق آنها را تشخیص داده و گرایش صحیح نسبت به حق و مصادیق آن و گریزش نسبت به باطل و مصایق آن داشته باشد. از این روست که به طور فطری نفس انسان گرایش به تقوا و گریزش از فجور دارد، مگر آن که نفس به هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی دفن و دسیسه شود و کارکردهای فطری خویش را از دست داده باشد.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 18) بنابراین نیازی به حجت ظاهری ندارد وقتی حجت باطنی به نام عقل در انسان قرار داده شده که ادارکات صحیح و گرایش های صحیح را به او نشان می دهد. با این همه وقتی کسی تقوای الهی را بر اساس همان کشفیات عقل از احکام در پیش می گیرد و از راه ها و روش هایی پیش گفته استفاده می کند، خدا به فضل خویش او را از افزون بر حجت باطنی با حجت ظاهری بهره مند می کند تا به شکل دقیق تر و تفصیلی تر با احکام الهی آشنا شود که در قالب شریعت وحیانی بیان می شود(روم، آیه 30)؛ از همین روست که خدا در قرآن، اولا بهره مندی از وحی را برای متقی به تقوای فطری ثابت می داند(بقره، آیات 2 تا 5) و ثانیا آن را فضل الهی به این متقین می شمارد.(نور، آیات 6 تا 10 و 19 و 20)
  2. افزایش فضل: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهره مندی از راه ها و روش های پیش گفته هم چنین بر افزایش کمی و عددی و تعدد در فضل موجب افزایش کیفی فضل می شود و شخص از انواع تفضلات الهی در شرایط بهتری برخوردار می شود. از همین روست که خدا به صراحت از «یؤت کل فضل فضله؛ فضلی دیگر به صاحب فضل داده می شود»(هود، آیه 3) سخن به میان می آورد که بیانگر تعدد فضل و نیز تنوع آن است.(نور،آیات 37 و 38)
  3. ابتلاء: از نظر قرآن، یکی از سنت های الهی سنت ابتلاء به شرور و خیرات است.(انبیاء، آیه 35، فجر، آیات 15 تا 17) از نظر قرآن، همان گونه که مال و فرزند؛ یعنی ثروت و قدرت، ابزار ابتلاء و فتنه الهی است(تغابن، آیه 15)، هم چنین فضل الهی می تواند به عنوان ابتلاء و فتنه باشد تا معلوم شود که چه کسی از فضل الهی برای مقاصد کمالی خویش و دیگران استفاده می کند و شکر عملی دارد و چه کسی این گونه نیست. بنابراین، اگر به کسی به فضل الهی قدرتی چون حکومت، طی الارض، دیدن ملکوت انسان ها و مانند آنها داده می شود برای آن است تا از آن ها برای کمال خویش و دیگری بهره گیرد و این گونه شکرگزار عملی نعمت الهی باشد نه آن که با سوء استفاده از آن همانند سامری و بلعم باعورا علیه دین و رهبرانی الهی استفاده کند.(نمل، آیه 40؛ اعراف، آیات 175 و 176؛ طه، آیات 85 تا 96)
  4. فرقان: از نظر قرآن، راه ها و روش های پیش گفته می تواند موجب شود تا خدا به شخص توانایی فرقان را دهد که جداسازی حق و باطل است. این فرقان می تواند به معنای بهره مندی از بصیرتی باشد که ملکوت انسان را بتواند ببیند و اشخاص را بر اساس ملکوت از هم جداسازد؛ زیرا وقتی شخص فرقان داشته باشد می تواند ببیند چه کسی دارای چه ملکات و شاکله شخصیتی است؛ آیا انسان فرشته یا انسان حیوان است؟(انفال، آیه 29)
  5. تکفیر و تبدیل: انسان در حالت عادی وقتی گناه می کند یا زشتکاری دارد و حتی خصوصیات زشتی را ملکه خویش ساخته باشد، وقتی استغفار و توبه می کند، خدا به سبب توبه و استغفارش حالت او رابه حالت قبل باز می گرداند یا تکفیر کرده و بدی و زشتی اش را می پوشاند؛ اما گاه وقتی از راه ها و روش های بهره مندی از تفضل الهی استفاده می کند، نه تنها این  اتفاق می افتد بلکه خدا به سبب عمل صالحی که پس از توبه و استغفار در قالب اصلاح عمل خویش انجام می دهد، حتی بدی ها و زشتی هایش را به نیکی و خوبی تبدیل می کند و این گونه تفضل خویش را به عنوان غفور رحیم در قالب جایگزین سازی به نمایش می گذارد.(انفال، آیه 29؛ فرقان، آیه 70)
  6. بی نیازی و غنی: از نظر قرآن کسی که به خدا متصل شود، فقر او به غنا تبدیل می شود؛ زیرا از غنی حمید بهره مند می شود که نخواسته می بخشد و منت و پاداشی نمی خواهد. از نظر قرآن، بهره مندی از روش های تفضل الهی موجب می شود تا انسان به غنای حمید برسد.(توبه، آیات 28 و 78؛ نور، آیات 30 تا 33)
  7. نور الهی: همه انسان ها بلکه همه هستی پرتو نور الهی هستند(نور، آیه 35)، اما وقتی مومنان متقی از راه ها و روش های کسب تفضلات الهی بهره می گیرند از نوری خاص برخوردار می شوند که آنان را در همه احوالات راهنمایی می کنند و بصیرت و رویتی به آنان می دهند تا در همه شرایط حتی ظلمات فتنه یا عوالم و نشئات به سادگی عبور کرده و با نوری که همراه دارند از هر ظلمتی بگذرند.(حدید، آیات 28 و 29) همین نور الهی است که توانایی شناخت ملکوت هر چیزی از جمله ملکوت انسان ها را می دهد و می توانند باطن و ملکوت افراد را ببیند. دوستانی دارم که از چنین توانایی به نور الهی برخوردار هستند و نه تنها نور و ظلمت افراد را می بینند بلکه ملکات و شاکله شخصیتی آنان از نور و فرشته خو یا پروانه و پرنده خو بودن تا چارپا و سنگ بودن آنان را ببیند.
  8. محبت الهی: از نظر قرآن، استفاده از راه و روش های کسب تفضل الهی موجب می شود تا شخص محبوب خدا شوند و خدا در قالب «یحبهم و یحبونه» از آن تجلیل و ستایش نماید.(مائده، آیه 54)
  9. تواضع در عین قدرت و اقتدار: از نظر قرآن، کسانی که از تفضلات اکتسابی الهی برخوردار می شوند در عین قدرت و اقتدار در برابر مومنان تواضع و تذلل دارند(همان)؛ یعنی در همان حال که اشداء علی الکفار هستند رحماء بینهم هستند و شدت خشونت را در اوج رحمانیت به نمایش می گذارند.(فتح، آیه 29) پس در جهاد نفس و جهاد مال و تن آنان پیشگام هستند و هرگز در مسیر حق از تنهایی و ملامت سرزنشگران نمی هراسند و باکی ندارند.(مائده، آیه 54)
  10. توحید محض: کسی که به تفضل اکتسابی دست یابد به توحید محض دست می یابد و این گونه شکر نعمت الهی را به جا می آورد.(یوسف، آیه 38)
  11. نعمت خاص الهی: خدا در قرآن از مردم می خواهد تا او بخواهند آنان را در صراط مستقیم هدایتی قرار دهد که «منعم علیهم» باشند.(حمد، آیات 6 و 7) از نظر قرآن کسانی که به اطاعت و روش های دیگر از فضل اکتسابی برخوردار می شوند، جزو همین منعم علیهم از پیامبران، شاهدان، صدیقین و صالحین قرار می گیرند و به عنوان رفیقان با آنان محشور می شوند که فضلی بس بزرگ از سوی خدا به این افراد است.(نساء، آیات 69 و 70)
  12. حکمت: حکمت عصاره علوم و معارف است و کسی که به این عصاره دست یابد همانند کسی است که فراتر از آب علم، به شیر حکمت بلکه عصاره های آن نزدیک شده و از آن بهره مند گشته است. بهترین و نیکوترین عقاید و گفتار و رفتار را دارد که در آیات نخست سوره اسراء و لقمان بیان شده است. بنابراین، از آثار تفضل الهی می بایست به حکمت اشاره کرد که «خیر کثیر» است.(نساء، آیه 113؛ جمعه، آیات 2 تا 4)
  13. رحمت اختصاصی: از نظر قرآن، خلقت بر اساس رحمت است(هود، آیه 119)؛ اما کسی که راه های کسب تفضل الهی را می رود، به رحمت اختصاصی الهی دست می یابد که از «رحیمیت» بر می خیزد.(بقره، آیه 105؛ آل عمران، آیه 74؛ حدید، آیات 28 و 29)
  14. بهره مندی از نبوت: بهره مندی از نبوت خاصه و عامه از دیگر آثار تفضلات الهی است که به افراد در راه الهی داده می شود. همین تفضلات است که انسان را در محدوده امنیت کمال اعتقادی و جانی قرار می دهد و سعادت را برایش تضمین می کند.(بقره، آیه 105؛ آل عمران، آیات 73 و 74؛ نساء، آیات 54 و 113؛ حدید، آیات 28 و 29)
  15. تزکیه الهی: تزکیه نفس به معنای رشد باطنی است که انسان را به درجه عالی می رساند و نفس را به نوعی عصمت می کشاند. این تزکیه نفس در سایه بهره مندی از راه های پیش گفته تفضل است.(جمعه، آیات 2 تا 4)
  16. تعلیم الهی: همان گونه که خدا نفوسی که راه کسب تفضلات را در پیش گرفته تزکیه می کند، خود نیز به علوم خاص آنان تعلیم می دهد که از مصادیق علم شهودی، علم رویت، علم غیب، علم حضوری و علم لدنی و مانند آنها است. این تعلیم الهی غیر از تعلیم حصولی و درسی است؛ زیرا خاستگاه آن نه درس، بلکه تقوای الهی است.(همان؛ بقره، آیه 282)
  17. رضوان الله: بهره مندی از فضل الهی در قالب رضوان الله نیز با بهره گیری از همان روش ها و راه های پیش گفته است. این گونه است که شخص به فضلی دست می یابد که هیچ بدی وسوء در آن نیست.(مائده، آیه 54)
  18. عصمت: از نظر قرآن کسی که از راه و روش های پیش گفته استفاده کند به تفضل الهی به جایی می رسد که معصوم خواهد بود و شیطان بر او سلطه و نفوذی ندارد.(نساء، آیه 83؛ نساء، آیه 113)
  19. کرامات: از نظر قرآن معجزه مخصوص پیامبران برای اثبات ادعای پیامبری است؛ اما کسانی که راه ها و روش های بهره گیری از تفضلات الهی را در پیش می گیرند به کراماتی می رسند که فراتر از مساله پیامبری است. به این معنا خدا به آنان توانایی و قدرت های خاص می دهد که فهم سخنان حیوانات، به کارگیری شیاطین و استخدام آنان، هم آوایی مخلوقات در تسبیح ، نرم شدن آهن در دست، انتقال اشیاء از جای دور، طی الارض و بسیاری دیگر از قدرت های خارق عادت از جلوه ها و تجلیات آن است.(سباء، آیه 10؛ نمل، آیه 19 و 40)
  20. سرور : از دیگر تفضلات الهی خاص به این افراد این است که آنان از سروری برخوردار می شوند که هیچ خوف و حزنی در آن راه نمی یابد.(آل عمران، آیات 170 و 171)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا