اجتماعیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

راه های مقابله با تهدید امنیت ملی

samamosبی گمان امنیت از مهم ترین دغدغه بشر است. از این روست که در همه بخش هایی زندگی امنیت را به شکلی تعریف و از آن دفاع می کند تا جایی که آن را بخش و مولفه ای از دو مولفه اصلی خوشبختی می شناسد و برای دست یابی به آن به عنوان هدف اصلی برنامه ریزی های دقیقی انجام می دهد.
از امنیت جان گرفته تا امنیت غذایی تا امنیت شخصی گرفته تا امنیت جمعی می توان آن را به عنوان مهم ترین انگیزه بشر و هدف از حرکت ها و کنش ها بر شمرد. این گونه است که بهشت کامل انسانی جایی است که انسان در آن از همه نوع از انواع امنیت و آرامش برخوردار می باشد. اگر دغدغه آرامش روحی و روانی برای هر فردی ، دغدغه و هدف اصلی است، آرامش و امنیت جمعی نمی تواند از این دایره بیرون باشد. از این روست که امنیت و آرامش به شکل لایه های در هم تنیده خودنمایی می کند. بنابراین تلاش انسان دست یابی به همه انواع و اقسام ارامش و امنیت و حفظ ونگهداشت آن است.

امنیت اجتماعی و امنیت ملی نیز شاخه ای از شاخه های این درخت عظیم است که به نظر می رسد به عللی یکی از شاخه های مهم واساسی آن می باشد. از این روست که هر کسی که بخواهد امنیت و آرامش شخصی و فردی خویش را تامین کند به امنیت اجتماعی و ملی نیز توجه و اهتمام ویژه ای پیدا می کند، زیرا بی تامین امنیت اجتماعی و ملی شاید دست کم در جوامع امروزی سخن گفتن از امنیت و آرامش شخصی لغو و بیهوده باشد. 
بر پایه این نظریه و رویکرد به امنیت ملی و اجتماعی است که هر کسی حتی برای تامین امنیت و آرامش شخصی ، به امنیت اجتماعی و ملی توجه پیدا می کند و در مقابل تهدیدات می ایستد تا امنیت جامعه و کشور به هر شکلی حفظ شود و در سایه سار آن از امنیت شخصی بهره مند شود.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا راهکارهای قرآنی مقابله و برخورد با انواع تهدیدات نسبت به امنیت ملی و جمعی را به دست دهد و مردم را به عمل بدان دعوت نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
امنیت شخصی در سایه امنیت جمعی
شاید در دوران بسیار قدیم که تاریخ از آن چیزی حکایت و گزارش نمی کند، اشخاص امنیت و آرامش را در امنیت و آرامش شخصی تعریف می کردند، ولی دیگر در جهان معاصر نمی توان از امنیت شخصی سخن گفت بی آن که از امنیت اجتماعی ، امنیت جمعی، امنیت جامعه و یا امنیت ملی سخنی به میان آورد؛ زیرا امنیت و آرامش شخصی چنان با امنیت ملی در هم تنیده شده است که اگر این دومین تامین نشود سخن گفتن از امنیت شخصی و آرامش حتی روحی و روانی فردی سخن گفتن از امری گزاف و لغو می باشد.
کسانی که در کشوری چون عراق و افغانستان زندگی می کنند، از هیچ ارامشی برخوردار نمی باشند؛ زیرا هر آن در انتظار وقوع رخدادی چون تجاوز به حریم خصوصی ، غارت اموال و هتک حرمت ، عرض و آبرو و از دست دادن جان به شکلی از اشکال چون حملات انتحاری هستند.
در چنین فضایی امکان سرمایه گذاری بلندمدت برای افراد و یا شرکت ها نیست. از این رو تنها در اندیشه گذران زندگی و عبور از فاجعه امروز می باشند. این گونه است که تنها برای حفظ جان و کمی سرمایه و توشه برای فردا زندگی می کنند و هیچ گونه سرمایه گذاری فکری و مالی و بدنی حتی برای میان مدت انجام نمی دهند ، چه رسد آن که برای آینده ای طولانی و بلند مدت برنامه ریزی و سرمایه گذاری کنند.
حضور مهاجمان بیگانه و عناصر تخریب گری که همه بنیاد جامعه وملت را هدف قرار داده و بی توجه به کرامت و شرافت انسانی تنها در اندیشه قتل و غارت و تجاوز به نوامیس می باشند ، نمی تواند مفهومی برای فکر و برنامه و آینده و سرمایه به جا گذارد. وضعیت زیست در جوامع بی دولتی چون سومالی یا دولت های نیم بندی چون عراق و افغانستان، بسیار فاجعه بار است به گونه ای که نمی توان حتی آن را با جنگل و جانوران آن مقایسه کرد، زیرا در جنگل ، جانورانی زیست می کنند که دست کم قوانین تکوینی طبیعت را رعایت می کنند و حدود و ثغوری برای رفتارهای خویش دارند. این گونه است که در هنگام سیری متعرض کسی نمی شوند. اما انسانی که از مقام انسانیت هبوط و سقوط کرده و در مقام " بل هم اضل" نشسته است از جانوران جنگل نیز خطرناک تر و بی باک تر می باشند. درنده خویی انسان به سبب همان وجود کمالات خاص و ویژه انسان به وی این امکان را می دهد که بسیار زشت تر و پست تر عمل کند. از این روست که قتل و کشتارهای انسان های بی گناه به شکل میلیونی و بمب های خوشه ای ، اتمی و حملات کورکورانه و بی هدف ، نه تنها داستان روزانه مردمان است که بدان عادت کرده اند بلکه بازیچه کودکان است تا در بازی های رایانه آن را تمرین کنند و در یک فرآیند عادی سازی بدان عادت نمایند.
در چنین فضا و موقعیتی سخن گفتن از امنیت روانی، یا امنیت شخصی ، سخن گفتن از فسانه هاست. بنابراین اگر کسی در اندیشه امنیت شخصی و روانی و روحی برای خود است می بایست نخست به امنیت جمعی و اجتماعی و ملی توجه یابد و در تامین آن اقدام کند.
امیر مومنان علی (ع) در نامه های بسیار و متعددی که برای مردم فرستاده و سخنرانی های چندی به ایشان گوشزد می کند که اگر بخواهند امنیت شخصی خود را تامین کنند نمی توانند با بی توجهی به مساله جهاد و تامین امنیت جمعی آن را تامین کنند. وی در نامه سر گشاده که در آن عموم مردمان را مخاطب خویش می سازد می فرماید برای تامین امنیت شخصی و عدم تجاوز به عرض و مال و ناموس خویش می بایست از خانه و شهرها بیرون رفت و به مقابله دشمن در بیرون مرزها آمد؛ زیرا هر قومی که دست از اسلحه بشوید و جامه رزم بر کناری نهد و در خانه خویش سکونت یابد مورد تجاوز قرار می گیرد و هستی اش بر باد می رود.
ایشان حتی تبیین می کند که برای تامین امنیت خانه و شخص می باید به امنیت عمومی و جمعی اندیشید، زیرا دشمن اجازه نمی دهد که شخصی ولو بی گناه از امنیت برخوردار باشد. به این معنا که اگر شخص بخواهد با کنار کشیدن خود از مسایل و موضوعات اجتماعی جامعه ، خود را در دژ امنیت و ارامش قرار دهد، خیالی باطل کرده است؛ زیرا دشمن در هنگام حمله و یورش به تفکیک وجداسازی نمی پردازد و دست کم حملات کورکورانه و یورش های بی امان نخستین همگان را به تیغ می کشد و جان و مال می برد.
آن حضرت (ع) در نامه ای می نویسد : گزارش ها نشان می دهد که دشمنان وارد خانه زنان مسلمان و زنان اهل کتاب و هم پیمان وارد شده و خلخال از پا و گوشواره از گوش کنده و بی هیچ مزاحمتی رفته است. وی در همان نامه در جایی دیگر می نویسد: ملتی در خانه هایشان مورد هجوم دشمن قرار نگرفتند مگر آن که خوار و ذلیل شده اند. 
به نظر امام (ع) اگر ملتی برای هجوم و یورش های دشمنان ، خود یورش پیشگیرانه ای نداشته باشد ،دشمنان خود را از مرزها می گذرانند و به داخل شهرها و خانه های شما می آیند و با غارت و تجاوز و تعدی شما را خوار و ذلیل می کنند و کشور شما را اشغال کرده و مالک جان و مال و عرض شما می شوند.
در حقیقت امام (ع) به این مهم توجه می دهد که امنیت و آرامش شخصی در خانه و کاشانه زمانی تامین می شود که امنیت ملی و جمعی تامین شده باشد. بنابراین هیچ کسی نمی تواند خود را از تعرضات مصون بداند، چه این شخص طرفدار این گروه باشد یا آن گروه ، چه از اهل ایمان و اسلام باشد یا اهل پیمان و اهل کتاب باشد، همه در هنگام یورش های دشمن به شهرها و درون کشور از امنیت بی بهره خواهند بود و آثار و تبعات آن گریبانگیر آنان می شود.
راهکارهای مقابله با تهدیدات
بی گمان علت اصلی گستاخی دشمنان را می بایست در تفرقه و اختلاف امت و ملت دانست. تا زمانی که مردم از اتحاد و وحدت برخوردار و بهره مند هستند دشمن نمی تواند در ملتی و مردمی نفوذ کند و از راه حملات و یورش های بیرونی بشکند و آسیب جدی بر ایشان وارد سازد. 
خداوند در ایاتی چند تبیین می کند که اختلاف های کوچک و بزرگی که در امت پدید می آید موجب می شود تا دشمن از رخنه پدید آمده استفاده کند و با بزرگ نمایی و یا بزرگ کردن رخنه برای خود راهی فراهم آورد و به اهداف خود دست یابد.
این سنت و قانون الهی است که هر ملتی که در دام اختلاف افتاد، از درون و بیرون تحت فشار قرار گرفته و از میان رفته و جز نام و نشانی از آن ها باقی نمانده است. در برخی از آیات از برباد رفتن سخن می گوید و می فرماید که اختلافات موجب می شود تا " یذهب ریحکم" . این بدترین تعبیر در باره از میان رفتن و نیست شدن است که در فرهنگ قرآن و ادبیات عربی گفته شده است.
بنابراین مهم ترین عامل نه تنها در مقابله با تهدیدات بلکه عامل بازدارنده از حملات، حفظ وحدت اجتماعی و انسجام ملی است. از این روست که دشمن می کوشد پیش از هر حمله فیزیکی نخست این سد استوار را بشکند و با ایجاد اختلافات و تفرقه در صفوف ملت و امت آنان را به خود سرگرم نماید.
از دیگر راهکارهای قرآنی برای مقابله با تهدیدات ، آمادگی کامل نظامی و روحی و معنوی از سوی امت و ملت است، از این روست که فرمان می دهد تا از نظر منابع انسانی و مالی و تدارکاتی خود را تجهیز کنید به اندازه ای که در دل دشمن ترس و وحشت بیافتند: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه … ترهبون به عدوالله و عدوکم.
شاید بسیاری از تجهیزات هرگز به کار گرفته نشود ولی هر عامل ارهابی که بتواند ترس و رهب در دل دشمن افکند می بایست از عامل انسانی و غیر انسانی فراهم آید تا در نقش عامل پیشگیرانه عمل کند. به سخن دیگر ، آمادگی کامل و در حد نهایی می بایست هماره به گونه ای باشد که دشمن از هر نظر در وضعیت پایین تر و پست تر باشد تا وسوسه حمله و هجوم به دل را ندهد و هماره از شما در ترس و وحشت به سر برد. 
در حقیقت سیاست های تهاجمی دولت اسلامی و ملت وامت اسلام می بایست به عنوان یک راهبرد اساسی در برنامه ها وجود داشته باشد. دشمن نمی بایست فرصت این را بیابد که ترس و وحشت از وی دور شود و احساس امنیت کند. بنابراین ایجاد ناامنی روحی و روانی در دشمن می بایست به عنوان سیاست اصلی مورد توجه امت و دولت اسلامی باشد تا فکر و اندیشه دشمن هماره دیگر بوده و به خود اجازه ندهد تا اندیشه تجاوز کند چه رسد که آن را عملی سازد و یا حتی به درون شهرها و خانه های مسلمانان وارد شود؛ زیرا چنان که دیدیم و امیرمومنان علی (ع) نیز گوشزد کرده است هر گاه دشمن وارد شهرها و خانه های شما به هر شکلی وارد شده باشد، امنیت و ارامش و اسایش را از شما سلب می کند.
در جهان معاصر، دشمن خود را از نظر تجهیزات و نفرات در آمادگی بالاتری قرار داده است و بلکه با ابزارهای پیشرفته مخابراتی حتی در خانه های مسلمانان اشیانه کرده و حضور بیست و چهار ساعته دارد. رسانه های آنان تفرقه و اختلاف را دامن می زنند و وحشت و هراس در دل مسلمانان می افکند تا مالکیت و تسلط انان را بپذیرند و آقایی و سروری آنان را تایید کنند.
برای تامین اتحاد و وحدت می بایست نخست به اصول اساسی وحدت امت یعنی توحید و یکتاپرستی بازگشت و در سایه رهبری و امامت امام گام برداشت. از این روست که خداوند بازگشت به اصول اساسی دین و پیروی و اطاعت از آن و هم چنین رهبری را به عنوان مهم ترین عامل وحدت مورد تاکید و توجه قرار می دهد و در ایاتی بسیار بر اطاعت و پیروی از خدا و رسول پافشاری می کند.
البته مومنان برای این که وحدت را در میان خویش تقویت کنند می بایست رفتارهای ملایمت و ملاطفت آمیز را در پیش گیرند و نسبت به یک دیگر سخت گیری نکنند، زیرا نرمی و ملاطفت بین مردم موجب می شود تا انسجام و وحدت تقویت شود و کینه ها و کدورت ها از میان برود.
از آن جایی که دشمن در درون دل ها لانه می کند و با وسوسه های خویش مردم را می هراساند و دل هایشان را خالی می کند ، لازم است تا با این پدیده و روش با استفاده از ذکر الله و یادکرد دایم وی مبارزه شود. در جهان امروز دشمن با استفاده از ابزار رسانه در درون خانه ها و شبانه روز ترس و واهمه را تلقین می کند. بنابراین تنها با ذکر الله و نام اوست که آدمی می تواند طمانینه به دست آورد و قدرت مقاومت و دفاع را بیابد.
در آیات 32 و 33 سوره یوسف ، خداوند از ذکر الله به عنوان یکی از مهم ترین علل و عوامل برای مقابله با هر گونه تهدیدی یاد می کند وبه مردمان گوشزد می کند که چگونه می توان با دشمن که از راه وسوسه درونی وارد می شود حتی مقابله کرد و تهدیدات او را از میان برداشت.
در شرایط سخت و دشوار که امید را هر کسی بریده می شود لازم است که انسان یاد خدا را بر زبان و دل داشته باشد و با توکل و به خدا به مقابله با دشمن برخیزد.(آل عمران آیه 172)
بی گمان هر کسی بر این باور باشد که اگر کشته شوم و یا پیروز در هر دو حالت پیروز میدان است نمی توان چنین کسی را هرگز شکست داد. انسان مسلمان ومومن به سبب باور به وظیفه و تکلیف می داند که اگر به وظیفه خویش به عنوان تقرب الی الله عمل کند در هر دو حالت پیروزی و شکست ، اوست که پیروز می باشد ، زیرا به وظیفه و تکلیف خود عمل کرده و در صورت پیروزی از نعمت های بزرگ و کمال بخش دنیا چون آرامش و آسایش بهره مند می شود و اگر شهید شود نیز در بهشت رضوان الهی جای می گیرد و از اسایش و ارامش ابدی برخوردار می شود. بر این اساس هرگز ترسی به نام شکست او را نمی ازارد و نمی هراساند. این در حالی است که دشمن تنها به پیروزی در دنیا می اندیشد و اگر احتمال شکست دهد هرگز به جنگ نمی اید، زیرا کشته شدن را عین نابودی و هلاکت می داند و به جهان آخرت و پاداشی باور و اعتقادی ندارد.
بنابراین برای مقابله با تهدیدات دشمن می بایست روحیه و باور مردمان را افزایش داد و به آنان فهماند که آن چه وظیفه وتکلیف بشر است انجام تکلیف و مسئولیت است و این که انسان مامور به وظیفه می باشد نه مامور به نتیجه. بنابراین چه کشته شود و چه کشته نشود و پیروز گردد او تنها موفق و پیروز واقعی است.
گاه لازم است که انسان نسبت به تهدیدات دشمن بی اعتنایی کند و آن را در دایره جنگ روانی قرار دهد؛ زیرا گاه دشمن تنها به خالی کردن دل ملت و امت توجه دارد و با ابزارهای روانی می کوشد تا دل ها را بهراسند. در این جا است که مومنان می بایست تنها از خداوند هراسناک و خوفناک باشند و از غیر او ترسی به خود را ندهند و تهدیدات دشمن را به عنوان جنگ روانی ارزیابی کرده و به آن بی توجهی کنند؛ زیرا توجه کردن به این گونه تهدیدات ممکن است دشمن را به این فکر و اندیشه افکند که در کار خویش می تواند موفقیت کسب کند. اما هرگاه تهدیدات وی با بی اعتنایی مواجه شود دشمن در می یابد که اصولا ملت در یک فضا و موقعیت برتری قرار دارد که برای تهدیدات وی پشیزی ارزش قایل نیست. این روش را پیامبرانی چون ابراهیم (ع) در برابر دشمنان خویش به کار می بست که آیات 80 و 81 گزارشی از این سازوکار به دست می دهد.
در شرایط کنونی که تمام کفر در برابر تمام ایمان و اسلام ایستاده و در تمامی سرزمین های اسلامی مومنان را تهدید می کند می بایست با حفظ وحدت و توکل به خدا و فراهم اوری عوامل بازدارنده دشمن را نه تنها به بیرون مرزها برانیم بلکه می بایست کاری کنیم که دیگر وسوسه حمله به خود راه ندهد

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا