اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنی

دشمن در کمین مومنان

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دشمنان تظاهر به محبت و حقوق بشر و صلح و مانند آنها می کنند؛ زیرا توان تقابل را با خدا و مومنان ندارند؛ اما اگر روزی دسترسی پیدا کنند، چهره دژخیمان تاریخ را با اعمال شنیع و ننگین خویش روسپید می کنند و جنایتی را علیه زن و کودک و پیر و جوان شما می کنند که گوش توان شنیدن و چشم توان دیدن ندارد؛ زیرا درنده خوتر ازایشان نمی توان یافت؛ چرا که هیچ اعتقادی به معاد و حسابرسی قیامت نداشته و پای بند هیچ اصول اخلاقی جز اصالت لذت ندارند؛ پس از خشونت آن چه را درتوان دارند، اعمال می کنند تا دلهایشان خنک شود که هرگز نمی شود؛ زیرا خشونت را هم چون شهوت پایانی نیست ؛ چرا که خشونت و شهوت چون آب شور دریا می ماند که هر چه تشنه از آن می نوشد، تشنه تر می شود. خوی خشونت و شهوت در دشمنان نسبت به اهل ایمان این گونه پایانی ندارد، و جز به اسراف بی پایان به جای راه نمی برد.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، ویژگی های دژخیم و سطح بی پایان شهوت و خشونت کافران و منافقان را بیان می کند و چگونگی مقابله با آن را ترسیم می نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کافران و مساله اصالت لذت در شهوت و خشونت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کافران و منافقان جز به دنیا و مادیات آن هیچ اعتقادی نداشته و مرگ را فوت و نیستی می دانند، نه وفات و توفی. بنابراین، هیچ اعتقادی به بقای نفس و روح انسانی نداشته و به عالم برزخ و آخرت باوری نداشته و اگر خدایی را نیز قبول داشته باشند، آخرت و محاسبه در آخرت را باور ندارند؛ بلکه آن را امری عجیب و بعید می شمارند.(ق، آیات 2 تا 3)

بی گمان کسی که به ربوبیت و پروردگاری خدا و آخرت و حسابرسی آن اعتقادی ندارد، همه معنا و مفهوم زندگی را در همین عالم شهادت و دنیا می جوید و برای آن تلاش می کند. پس براساس فلسفه زندگی و هستی شناسی، چنین شخصی تلاش می کند تا هر آن چه برایش لذت بخش است فراهم آورد و درکسب آن کم نگذارد.

از آن جایی که مهم ترین قوای نفسانی مربوط به دنیا و مادیات غضب و شهوت است، کافران به آن اهمیت بنیادین می دهند تا هر طوری شده آن را ارضا کرده و کم نگذارند. از این روست که در خشونت و شهوت مسیر «ظلوم و جهول» را می روند و به هر شکلی و روشی شده برای ارضای آن تلاش می کنند؛ زیرا از هیچ کسی باکی و پروایی نداشته و بی باک و بی پروا برای تامین آن می کوشند. اصول اخلاقی برای این افراد معنا و مفهومی ندارد؛ بنابراین، عدالت، صداقت، امانت و وفا هیچ جایگاهی در افکار و رفتار آنان ندارد. پس اگر ترس از قدرت مادی دیگری خواه فرد یا دولت نباشد، به هیچ قانونی شفاهی یا کتبی پای بند نیستند؛ از همین روست که پاسبانی درونی ندارند تا مانع از قانون گریزی و قانون ستیزی آنان شود و ظلم و خیانت و بی وفایی نکنند و برای رسیدن به مقاصد خویش دروغ نگویند و فریب و نیرنگ نکنند. پس اگر دیده می شود که کافران گاه مطابق قوانین کشور خویش عمل می کنند؛ نه از باب ایمان و اعتقاد به این اصول بلکه از سر ناگریزی است؛ ازهمین روست که هر گاه بتوانند آن را نادیده می گیرند و خلاف آن عمل می کنند.

از نظر قرآن فقدان ایمان به خدا و آخرت و حسابرسی اخروی موجب می شود که شخص برای ارضای خشونت و شهوت خویش دست به اسراف بزند و حدود حقیقی و اعتباری هر چیزی را نادیده بگیرد. از همین روست برای ارضای لذت خشونت، به هر جنایتی دست می زند و حیوانات را به لذت می کشد و جانشان را می ستاند و انسان ها را برای لذت خشونت «مثله» و «تقتیل» یعنی تکه تکه می  کند ؛ چنان که بارها دیده شده که چگونه افرادی خویشان یا مردمان دیگر را با اره برقی مثله و تکه تکه کرده تا شهوت خشونت خویش را ارضا کنند و لذت ببرند. جنایاتی که سربازان و افسران دولت های استکباری با مردم عراق و افغانستان انجام داده اند، تنها گوشه ای از ارضای خشونت است.

از نظر قرآن، در شهوت جنسی نیز این گونه عمل می کنند؛ از همین روست که نه تنها به زنان تجاوز و تعدی می کنند، بلکه به سبب عدم ارضای کامل، به سراغ هم جنس بازی و در نهایت حتی به سراغ حیوانات می روند تا با آنان شهوت جنسی خویش را ارضا کنند. استفاده از سگ و گربه برای ارضای شهوت در میان کافران به یک امر عادی تبدیل شده است؛ در حالی از نظر قرآن، چنین شیوه ای چیزی جز از مصادیق «اسراف» نیست که قوم لوط بدان مبتلا بوده و خدا ایشان را نیست و نابود کرده است.(اعراف، آیه 81)

خشونت بی پایان دشمن علیه مومنان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان نمی بایست به لبخند و محبت ظاهری دشمنان دلخوش دارند؛ زیرا آنان اگر به شما لبخندی می زنند و محبت می ورزند، از این حیث است که توان مقابله وتقابل با شما را ندارند، بنابراین به شیوه مکر و کید و غرور و فریب رو آورده اند تا این گونه شما را بفریبند و قدرت شما را محاسبه کرده و بستری را برای تضعیف قدرت و اقتدار شما بیابند و در زمان مناسب به شما ضربه بزنند. آنان با محبت دروغین به شما می خواهند در میان شما نفوذ کرده و از نزدیک اطلاعات کاملی از نقاط قوت و ضعف شما به دست آورند.(ممتحنه، آیات 1 و 2؛ آل عمران، آیه 118)

از نظر قرآن، دشمن اگر توان و قدرت مقابله با شما را پیدا کند، دمی درنگ نمی کند. بنابراین، آنان هماره به عنوان «دشمن» به شما می نگرند و هرگز دست دوستی واقعی به شما نمی دهند؛ از همین روست که هر گاه فرصتی بیابند با انواع اعمال خرابکارانه و تبلیغات رسانه ای سنگین و زبان تند و تیز خویش دشمنی را آشکار می کنند تا شما نیز به ملت و آیین کفر ایشان نگرویید، دست از این اعمال و رفتار بر نمی دارند.(ممتحنه، آیه 2؛ آل عمران، آیه 118)

البته دشمن ممکن است از خویشان و دوستان بلکه فرزندان شما باشند؛ زیرا کفر و ایمان مرز جغرافیای نمی شناسد و جغرافیای آن دلهای افراد و قلوب مردمان است.(ممتحنه، آیه 3) از این روست که کافران را می توان در میان خودتان نیز بیابید که گاه به شکل منافقان با شما زندگی می کنند تا جایی که در ظاهر با شما و در باطن تابعیت کفر و دشمنان را دارند و در خدمت اهداف و مقاصد پلید دشمن هستند و نه تنها جاسوسی و خبررسانی می کنند، بلکه با شایعات دروغین و اراجیف خبری لرزه در میان امت مسلمان می اندازند تا از مواضع حق خویش عقب نشینی کنند.

دشمنان در شرایطی که قدرت سرکوب مومنان را ندارند واز اقتدار آنان می ترسند، کینه و بغض خویش را فرو می خورند و بیان نمی کنند؛ اما همین افراد وقتی دقت در گفتار و رفتارشان شود، معلوم می شود که تا چه اندازه نسبت به مومنان دشمنی دارند. از همین روست که وقتی مومنان به مشکی بر می خورند و رنج و گرفتاری می افتند، از لابلای سخنان و رفتارهای آنان میتواند بغض و کینه و نفرت ایشان را مشاهده کرد؛ زیرا نمی توانند بغض و نفرت خویش را نسبت به مومنان پنهان کند؛ البته آن چه از نفرت و بغض آشکار می شود، خیلی کم تر آن چیزی است که در دلها دارند؛ زیرا بغض و نفرت ایشان بس بزرگ است تا جایی که دوست دارند سر به تن مومنان نباشد. البته خدا هر ازگاهی کاری می کند که دشمنان خودشان را رسوا کنند و نتوانند بغض و کینه خویش را نهان دارند و این گونه مومنان را بفریبند و کارشان را پیش برند.(آل عمران، آیه 118) غیظ و خشم آنان نسبت به مومنان تا اندازه ای است که از شدت این غیظ می خواهند بمیرند؛ یعنی شدت غیظ در کافران نسبت به مومنان چنان است که نزدیک است که ایشان را بکشد.(آل عمران، آیه 119)

از نظر قرآن، دشمنان شما از خوشی و خیری که به شما می رسد بسیار اندوهگین و عصبانی می شوند و این عصبانیت را به اشکال گوناگون نشان می دهند؛ هم چنین اگر بدی و ناخوشی به شما برسد خوشحال می شوند.(آل عمران، آیه 120)

شیوه ها و روش  مقابله با دشمنان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان می بایست هوشیار و بیدار باشند و با صبر و توکل بر خدا تحت تاثیر اعمال و رفتار و تبلیغات دشمن قرار نگیرند. دشمنان اگر دست به شما پیدا کنند چون فرعون زنان شما را برای استثمار جنسی می برند و کودکان شما را برای بیکاری و مردان شما را تکه تکه می کنند و با شکنجه و عذاب به قتل می رسانند. آنان مردان شما را به صلیب می کشند و میخ و آهن در تن ایشان می کنند و «تقتیل» و تکه تکه کرده و اعضای سالم در بدن شهدای شما نمی گذارند؛ چنان که فرعون این گونه با مومنان عمل کرد و حتی ساحران مومن و همسرش آسیه را که از قوم فرعون بودند به سبب ایمان با شکنجه کشت. در حقیقت برای دشمن فرقی نمی کند که از کدام قوم و قبیله و ملت باشید، بلکه دشمن کسی جز دشمن ایمان نیست؛ پس برایش فرقی نمی کند که این مومن از کدام قوم و قبیله است.(قصص، آیه 4؛ اعراف، آیه 124؛ طه، آیه 71)

پس از نظر قرآن همین افرادی که به ظاهر مدعی تمدن هستند و به قول خودشان قوانین کشوری مبتنی بر عقلانیت رشدی و هدایت ترین راه سعادت را دارند؛ چنان که فرعون مدعی بود(غافر، آیه 29)، وقتی پای کار می رسند چنان ضد اصول عقلانی و رشد و اخلاق و قانون عمل می کنند که حیوانات جنگل رو سپید می شوند؛ زیرا اینان همانند فرعون از هیچ خشونتی ابا نمی ورزد و هر بلایی که ممکن است بر سر مومنان و مردمان از زن و کودک می آورند؛ و فرقی میان خودی و غیر خودی نمی شناسند. از همین روست که مستکبران همان بلایی که بر سر مردم عراق و افغانستان می آورند، بر سر حتی مردم آزاده و عدالت خواه و حق جوی کشور خویش نیز می آورند. از این روست که اینان نیز هم چون فرعون دست و پای مردمان را با شکنجه قطع می کنند و مردمان را بر دار می آویزند و میخ و آهن در تن و بدن آنان فرو می کنند و با اشکال گوناگون شکنجه زجر کش می کنند.(طه، آیه 71؛ شعراء، آیه 49)

بنابراین مومنان می بایست مراقب باشند تا دردام مکر و کید دشمنان نیافتند و به ظاهر حقوق بشری و صلح خواهی و عدالت گرایی آنان بسنده نکنند و به لبخند آنان دل خوش نکنند؛ زیرا آنان هدفی جز دست یابی و سلطه بر شما ندارند تا هر بلایی که دلشان خواست بر سر شما بیاورند.(آل عمران، آیات 118 تا 120؛ ممتحنه، آیات1 و 2)

مومنان می بایست در آمادگی کامل باشند و تجهیزات و نفرات به اندازه کافی بسیج کنند؛ چنان که مومنان می بایست نسبت هر کسی و گروهی که احساس خیانت می کنند، پرهیز کرده و با اجتناب از ایشان اجازه ندهند تا خیانتکاران به مقاصد خویش برسند.

البته مومنان می دانند که دشمنان با بهره گیری از هر مکر و کید و ابزاری که بخواهند نمی توانند مومنان را نیست و نابود کنند؛ زیرا خدا هماره با مومنان است و حکم الهی غلبه مومنان بر کافران ونیز بهره مندی از امدادهای غیبی است.(انفال، آیات 57 تا 62)

از نظر قرآن، از آن جایی که خطر دشمنان داخلی از منافقان بیش تر از خطر خارجی کافران است، می بایست هماره مراقب منافقان فتنه گری باشند که از درون مرزها در خدمت دشمنان هستند. از نظر قرآن، فتنه گری منافقان داخلی از جنگ و هجوم دشمن خارجی خطرناک تر است؛ زیرا اینان از درون خانه به مومنان حمله می کنند و آسیب جدی و بدتری بر بنیان امت و بنیادها و نهادهای نظام سیاسی وارد می سازند. بنابراین، خدا فرمان می دهد تا فتنه گران را هر جا یافتید بکشید و آنان را از کشور بیرون برانید و اجازه ندهید در میان شما و در کشور باقی بمانند.(بقره، آیه 191)

از نظر قرآن فتنه گران هر جایی شرایط فتنه فراهم باشد آن جا حضور می یابند و از نقاط ضعف برای ضربه زدن بهره می گیرند. اینان هر زمانی آماده اند که درون فتنه ای قرار گیرند و آشوبی بر پا کنند. پس نمی بایست نسبت به آنان اطمینان خاطر داشت، بلکه امنیت زمانی حاصل می شود یا اینان کشته شوند یا از کشور اخراج گردند. پس هر گاه دست از فتنه و جنگ و آشوب بر نداشتند، با آنان بجنگید و آنان را به قتل برسانید و بکشید؛ و اگر تسلیم شدند بپذیرید ولی مراقب آنان باشید تا دوباره علیه شما دست به فتنه و آشوب نزنند.(نساء، آیه 91)

از نظر قرآن بسیاری از اهل کتاب از مسیحی و یهودی علیه مومنان برنامه دارند و اکثر ایشان چون فاسق هستند و حتی خلاف اعتقادات خودشان عمل می کنند، غیر قابل اعتماد هستند. البته آنان به مومنان ضرر اساسی وارد نمی کنند ولی اذیت و آزاری را می رسانند . پس با آنان نیز می بایست جنگید و صلح نکرد؛ زیرا برای فاسقان از یهود و مسیحی ذلت را رقم زده است مگر آنان بر اساس اعتقادات و آموزه های وحیانی تورات و انجیل عمل کنند. آنان همان طوری که پیامبران خودشان را کشته و شهید کردند به شما نیز رحم نمی کنند؛ پس صلح با این گروه فاسق معنایی ندارد.(آل عمران، آیات 111 تا 112)

اما به نسبت به منافقانی که با اراجیف خبری و شایعه سازی و تهدید و تطمیع در میان مسلمانان زندگی و علیه آنان فعالیت می کنند، می بایست به آنان هشدار داده و از کارهای زشت باز داشت؛ پس اگر قبول کردند که خوب؛ اما اگر نکردند و ادامه دادند، تبعید می شوند و در نهایت در صورت تداوم فتنه گری به دشت مجازات و به قتل می رسند؛ زیرا آنان در حکم باغی و محارب خواهند بود و این سنت و قانون الهی است که چنین افرادی مجازات شوند.(احزاب، آیات 60 تا 62)

از نظر قرآن، خطر فتنه منافقان بیش از هر خطری دیگر است؛ آنان به اشکال گوناگون به امت و امام ضربه می زنند تا نابودی اسلام و قرآن از کار باز نمی ایستند. بنابراین، هوشیاری و بیداری امت لازم است. البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان طوری که حفظ قرآن بر عهده خداست، حفظ امت مومن با خدا است و خدا همان طوری که از آغاز پیامبران را یاری رسانیده تا انجام آنان را یاری می رساند و فعالیت های دشمنان داخلی و خارجی چیزی جز اذیت و آزار نیست و هیچ ضرری اساسی نمی رسانند. باید به این دشمنان داخلی و خارجی گفت: عرصه سیمرغ نه جولانگه توست؛ عرض خود می بری و زحمت ما می داری.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا