اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

خصوصیات و ویژگی های اولیای الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولیای الهی شامل پیامبران(ع)، امامان(ع) و ربیون و ربانیون است که خداوند در یک جمله از آنان به عبادالله یاد می کنند. برخی از این عبادالله با نام های دیگری چون ابدال، اوتاد و اقطاب معرفی شده اند. ویژگی ها و خصوصیات این افراد می تواند راه کسب سیر و سلوک عرفانی را به ما بیاموزد. از این روست که نویسنده توجه خاصی را به این بندگان صالح خداوند داشته تا با ذکر و بیان خصوصیات آنان راه درست عرفان و سیر و سلوک شرعی را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

بندگان خاص الهی

انسان ها هر چند که در ظاهر مثل هم هستند و به تعبیر قرآن از نظر بشریت هیچ تفاوت ماهوی ندارند؛ اما تفاوت های معناداری از نظر انسانیت دارند که برخی از آنان را پست تر از جمادات و گیاهان و جانوران می سازد(بقره، آیه 74؛ اعراف، آیه 179) و برخی را بر تارک هستی می نشاند به طوری که نزدیک تر از ایشان به خدا کسی نیست.(نجم، آیات 8 و 9)

انسان های برتر نیز دارای تفاوت های فضلیتی هستند. خداوند در آیاتی از جمله 253 سوره بقره از تفاوت تفضیلی میان پیامبران و فرستادگانش سخن گفته است.

به سخن دیگر،‌همان طوری که انسان در میان آفریده های الهی در مقام کرامت به تفضل الهی نشسته اند(اسراء، آیه 17) ولی در میان خودشان نیز تفاوت های مبتنی بر فضلیت است که می تواند تفاوت را در حد آسمان و زمین قرار دهد.

در میان مردمانی که با آنان زندگی کنیم برخی از افراد هستند که از مقامات معنوی و خاص الهی برخوردار هستند. این افراد با نام هایی چون ابدال، اقطاب و اوتاد شناخته می شوند. این ها دارای ویژگی هایی هستند که شناخت آنان می تواند ظرفیت انسان را در سیر و صعود و عروج انسان بیان کند.

معنا و مفهوم شناسی

واژه «اَبدال» ، جمع «بَدَل» ، «بِدْل» و «بديل» ، از ريشه «بدل» به معناى جاى گزين كردن چيزى به جاى چيزى ديگر ، و نيز به معناى دگرگون نمودن شكل چيزى به شكلى ديگر است.( لسان العرب : ج ۱۱ ص ۴۸ مادّه «بدل» ؛ و نیز معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۲۱۰ مادّه «بدل»)

ابو العبّاس گفته : حقيقت بدل ، اين است كه صورت آن ، به صورت ديگرى در آيد؛ ولى جوهر آن به حالت اصلى بماند.( تهذيب اللغة : ج ۱ ص ۲۹۴)

واژه «اَوتاد» ، جمع «وَتَد» ، به معناى ميخ است ؛ ولى برخى از لغت شناسان ، وَتَد را ضخيم تر از ميخ مى دانند . شيخ طوسى ، در التبيان فى تفسير القرآن ، آورده : وَتَد ، همان ميخ است ؛ امّا سخت تر از آن است . به همين جهت ، گفته مى شود : ميخ هاى رنج ، وقتى كوبيده مى شوند ، گويى از جهت سختى و كوبيدن ، ميخ هاى آهنين هستند ، و اگر سخت شود ، بر آن وَتَد گفته مى شود . از همين روست كه كوه ها را به ميخ هاى زمين ، دانسته اند ؛ زيرا با سختى و استوارى اى كه دارند ، زمين را از لغزش ، باز مى دارند.( التبيان فى تفسير القرآن : ج ۱۰ ص ۲۳۹ )

واژه «اَقطاب» ، جمع «قُطب» ، ميله آهنى ثابت در سنگ زيرين آسياست كه سنگ رويى آسيا ، به دور آن مى چرخد . در لسان العرب ، آمده که قُطْب و قَطْب و قِطب و قُطُب به معنای ميله سنگ آسياست و جمع آن ، «اَقطاب» و «قطوب» است .( لسان العرب : ج ۱ ص ۶۸۱ مادّه «قطب» )

آن چه بیان شد در حوزه معناشناسی لغوی این واژگان بوده است؛ اما از نظر اصطلاحی و مفهومی که در این جا اراده می شود می بایست به منابع دیگر غیر از لغت مراجعه کرد. در اصطلاح اهل تصوّف و منابع آنان، اين الفاظ ، معانى نزديك به هم و مشابهى دارند . مثلا در تعريف «ابدال» ، گفته شده كه : «آنها ، عدّه مُعيّنى از مردان خدا هستند كه جهان ، به وجود آنها برپاست و هيچ گاه از وجود آنها ، خالى نمى شود» . همين معنا ، در تعريف اوتاد نيز آمده است .

در روایات اسلامی این معنا آمده است که زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود؛ زیرا در صورت خالی شدن، زمین اهل خودش را می بلعد و نابود می شود.

سید حیدر آملى در المقدمات، ضمن بر شمردن طبقات مختلف اوليا ، اين نكته را نيز يادآور مى شود كه گاه از ائمّه معصومين عليهم السلام ، تعبير به «اقطاب» و «ابدال» مى شود و ظاهرا اين معنا ، مُقتَبس از روايات شيعه است . همچنين او به اين نكته اشاره دارد كه گاه مقصود از ابدال هفتگانه ، [مجموع] اوتاد چهارگانه و دو امام و قطب است .

خصوصیات ابدال در روایات

البته در روایاتی که از پیامبر(ص) نقل شده تصرفاتی صورت گرفته است که مفهوم آن را تغییر داده اند. از این روست که امام رضا(ع) به نقد مشهوراتی می پردازد که در میان اهل تسنن رواج داشته است. ایشان می کوشد تا معنای حقیقتی برخی از مفاهیم از جمله مفهوم حقیقی ابدال را تبیین کند. در كتاب الاحتجاج ، از خالد بن ابى هيثم فارسى ، از امام رضا عليه السلام نقل شده است که او مى گويد : به ابو الحسن الرضا عليه السلام گفتم : همانا مردم مى پندارند كه در زمين ، ابدال هستند . ابدال ، چه كسانى هستند؟ امام عليه السلام در پاسخ فرمود : صَدَقُوا ، الأَبدالُ هُمُ الأَوصِياءُ ، جَعَلَهُمُ اللّهُ عز و جل فِى الأَرضِ بَدَلَ الأَنبِياءِ إذا رَفَعَ الأَنبِياءَ وَ خَتَمَهُم بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ؛ راست مى گويند. ابدال ، همان اوصيا هستند . خداوند عز و جل ، زمانى كه پيامبران را بُرد و سلسله آنها را به محمّد صلى الله عليه و آله ختم كرد، آنها را جاى گزين پيامبران قرار داد.( الاحتجاج : ج ۲ ص ۴۴۹ ح ۳۱۲ ، بحارالأنوار : ج ۲۷ ص ۴۸ ح ۱ )

پس ابدال همان اوصیای الهی هستند که پس از پایان نبوت و رسالت مسئولیت امور هستی را به عنوان خلفای الهی به دست گرفته اند. از ویژگی ها و خصوصیاتی که برای آنان بیان شده می توان دریافت که بسیاری از مدعیان دروغین نمی توانند در این مقام باشند.

از پیامبر(ص) سه ویژگی برای ابدال بیان شده است. پیامبر(ص) می فرماید: سه خصلت است كه در هر كس وجود داشته باشد ، او از ابدال است ؛ همانان كه بقاى دنيا و اهل آن ، به واسطه وجود آنهاست: خشنودى به قضا[ى الهى]، خوددارى از محرّمات الهى، و خشم گرفتن به خاطر خداوند عز و جل .( كنزالعمّال : ج ۱۲ ص ۱۸۷ ح ۳۴۵۹۹ )

این خصوصیات با امامان (ع) منطبق است و کسانی چون معاویه و دیگران هرگز نمی توانند در این جایگاه قرار گیرند، چنان که معاویه بارها کوشید تا خود و برخی از یارانش را در چنین جایگاهی قرار دهد.

از پیامبر(ص) هم چنین در باره خصوصیات و ویژگی های آنان این گونه آمده است: ابدال امّت من ، بر اثر فراوانىِ روزه و نماز به بهشت نمى روند ؛ بلكه به واسطه رحمت خدا و سلامت دل و سخاوتمندى و مهربانى نسبت به همه مسلمانان ، به بهشت مى روند.( كنزالعمّال : ج ۱۲ ص ۱۸۸ ح ۳۴۶۰۵ )

البته در روایاتی دیگر عبارت «وَالنُّصحِ لِلمُسلِمينَ، نصحیت و خيرخواهى نسبت به همه مسلمانان » آمده است.( كنزالعمّال : ج ۱۲ ص ۱۸۸ ح ۳۴۶۰۴ )

امیرمومنان علی(ع) از پیامبر(ص) در باره خصوصیات آنان این گونه نقل می کند: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره ابدال پرسيدم. فرمود: «آنها شصت مَردند». گفتم : اى پيامبر خدا ! آنان را برايم وصف كن. فرمود: «آنان ، نه مردمانى گزافه گويند، نه بدعت گذار ، نه تن آسا و خوش گذران . به آنچه رسيده اند ، نه بر اثر فراوانىِ روزه و نماز و صدقه ؛ بلكه بر سبب روحيه بخشندگى، درستى دل و خيرخواهى براى پيشوايانشان است . اى على! اينان در ميان امّت من ، كمياب تر از كبريت احمرند» .( الأولياء : ص ۳۴ ح ۸؛ كنزالعمّال : ج ۱۲ ص ۱۸۹ ح ۳۴۶۰۸)

پس می توان ویژگی هایی آنان را این گونه بر شمرد: رضای الهی، ترک محرمات،‌ خشم برای خدا، سلامت دل،‌ سخاوت مندی و خیرخواهی و مانند آن است.

پیامبر(ص) از دیگر برکات وجودی آنان می فرماید: همواره ، چهل مرد وجود دارند كه خداوند به خاطر آنها ، زمين را حفظ مى كند، و هر گاه مردى از آنها بميرد ، خداوند ، ديگرى را جاى گزين او مى كند، و او در همه جاى زمين هست.( الدرّ المنثور : ج ۱ ص ۷۶۵)

آنان در حکومت امام مهدی(عج) نیز نقش مهمی دارند. پیامبر(ص) می فرماید: چون زمان ظهور قائم ، فرا مى رسد ، منادى اى از آسمان ، ندا مى دهد كه : «اى مردم! دوران حكومت زورگويان بر شما ، به سر آمد و بهترين فرد امّت محمّد ، بر سرِ كار آمد. پس ره سپار مكّه شويد» . از اين هنگام، نجيبان ، از مصر ، ره سپار مى شوند، و ابدال ، از شام، و عِصابه ها از عراق. پارسايان شب و شيرانِ روزند و دل هايشان ، چونان پولاد است و در ميان رُكن و مقام ، با او (قائم) بيعت مى كنند.(الاختصاص : ص ۲۰۸ عن حذيفة ، بحارالأنوار : ج ۵۲ ص ۳۰۴ ح ۷۳ )

هم چنین در روایتی دیگر می فرماید: با مُردن خليفه اى، اختلاف ، ايجاد مى شود . پس مردى از اهالى مدينه ، به مكّه مى گريزد. در آن جا ، شمارى از مردم مكّه نزدش مى آيند و او را به زور ، بيرون مى آورند و ميان رُكن و مقام ، با وى بيعت مى كنند. پس سپاهى از شام به سوى او اعزام مى شود ؛ امّا بيابان ميان مكّه و مدينه ، آنها را در كام خود فرو مى بَرَد. چون مردم ، اين حادثه را مى بينند، ابدال شام و عِصابه هاى عراق ، نزد او مى آيند و با او بيعت مى كنند.( بحارالأنوار : ج ۵۱ ص ۸۸ )

امیرمومنان على عليه السلام در باره ياران امام مهدى عليه السلام می فرماید: آنان ، ابدال اند؛ همانها كه خداوند عز و جلدر وصفشان فرموده است: «همانا خداوند ، توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست مى دارد» ، و پاك شدگانِ از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله ، همتايان ايشان هستند.( بحارالأنوار : ج ۵۲ ص ۲۷۴ وج ۵۳ ص ۸۴ )

آن حضرت (ع) هم چنین می فرماید: زمانى كه قائم آل محمّد صلى الله عليه و آله ظهور كند، خداوند ، اهل مشرق و مغرب را براى او گِرد مى آورد و مانند ابرهاى پاييزى به هم مى پيوندند. رُفقا ، از مردم كوفه اند و ابدال ، از مردم شام.( ينابيع المودّة : ج ۳ ص ۲۶۴ ح ۱۴ .)

از امام باقر(ع) نیز می فرماید: سيصد و اندى، به تعداد رزمندگان بدر ، در ميان رُكن و مقام ، با قائم بيعت مى كنند كه نجيبان مصر و ابدال شام و اخيارِ (برگزيدگانِ) عراق ، در ميان ايشان اند. پس تا هر زمان كه خدا بخواهد بمانَد ، مى مانَد [و حكومت مى كند ].( الغيبة للطوسي : ص ۴۷۷)

اوتاد، میخ های جهان

آنان هستند که در حقیقت میخ های بقای موجودات هستند؛ چنان که کوه های میخ های زمین هستند و آن را از اضطراب و نابودی حفظ می کند. بر اساس روایات پیامبر(ص) ابدال همان امامان (ع) هستند که خلفای خداوند و حجت الهی و ضامن روزی و بقای موجودات و حبل الله و عروه الوثقی و مانند آن هستند. پیامبر(ص) می فرماید: من و دوازده تن از فرزندانم و تو ـ اى على ـ ، دكمه زمين (يعنى ميخ ها و كوه هاى آن) هستيم خداوند به واسطه ما، زمين را ميخكوب كرده تا اهلش را فرو نَبَرد. پس هر گاه دوازدهمين فرزندم [ از ميان ] برود ، زمين ، اهل خود را فرو مى بَرَد و مهلت داده نمى شوند.( الكافي : ج ۱ ص ۵۳۴ ح ۱۷)

از امام باقر(ع) نیز می فرماید: اى مردم! خداوند ، اهل بيت پيامبرتان را به كرامت خويش ، مفتخر ساخته است ، و با هدايتش ، عزّتشان بخشيده است و آنان را براى دين خود ، برگزيده است و به دانش خود ، برترى شان داده است و دانش خويش را به آنها سپرده و نگهبان آن ، قرارشان داده است و از غيب خود ، آگاهشان ساخته است. ستون هاى دينِ او و گواهى دهندگان بر او، ميخ هاى زمين او و بر پا دارندگان فرمان او هستند . پيش از آن كه چيزى را بيافريند ، آنها را به صورت سايه هايى در سمت راست عرشش آفريد، و در علم او ، برگزيده بودند.( بحارالأنوار : ج ۲۶ ص ۲۵۵ ح ۳۰)

آن حضرت هم چنین می فرماید: خداوند عز و جل جمعى از آفريدگانش را آفريد و آنها را حجّت بر [ ديگر ]آفريدگانش قرار داد. پس آنان ، اَوتادِ (ميخ هاى) زمينِ او و بر پا دارندگان امور او و برگزيدگانِ در علم او هستند . پيش از آن كه چيزى را بيافريند، آنان را گزينش كرد و سايه وار ، در سمت راست عرش خويش ، قرارشان داد.( الكافي : ج ۶ ص ۲۵۶ ح ۱ )

البته از برخی از روایات به دست می آید که برخی از یاران امامان(ع) به درجه می رسند که از آنان نیز به اوتاد یاد می شود. از جمله امام صادق(ع) در باره برخی از آنان می فرماید: اوتاد (ميخ هاى) زمين و پرچمداران دين ، چهار نفرند: محمّد بن مسلم، بُرَيد بن معاويه، ليث بن بَختَرى مرادى و زُرارة بن اَعيَن .( رجال الكشي : ج ۲ ص ۵۰۷ ح ۴۳۲ ) اینان همان یاران امام صادق(ع) در آن زمان بودند که در مقام اوتاد به فعالیت می پرداختند.

در روایات ویژگی هایی که برای اوتاد بیان شده عبارتند از : يقين، خوى نيك، بخشندگى و مهربانى با مردمان(بحارالأنوار : ج ۷۷ ص ۲۹ )

البته امیرمومنان علی(ع) برای آنان خصوصیات دیگری نیز بیان می کند که در این حدیث طولانی گفته شده است: اى بندگان خدا! از محبوب ترينِ بندگان خدا در نزد او ، بنده اى است كه خداوند ، او را در برابر نفسش يارى كرده است. در نتيجه ، آن بنده ، اندوه را جامه زيرين خويش قرار داده است و ترس [از خدا و عذاب الهى] را جامه رويين خود . چراغ هدايت ، در دل او افروخته گشته است و وسائل پذيرايى را براى روزى كه ميهمانش مى شود (پس از مرگ و روز قيامت) ، آماده ساخته است . دور را در نظر خويش ، نزديك، و سخت را آسان نموده است. نگريست و ديد، و [خدا و قيامت را] ياد كرد و [بر عمل و تلاش خود] افزود، و از چشمه شيرين و گوارايى كه آبشخورهايش براى او هموار شده است ، نوشيد و سير نوشيد، و راه هموارى را پوييد. جامه خواهش ها را [از تن نفس خويش] بركَنْده است و از هر آرمانى تهى گشته است ، مگر يك آرمان كه خود را منحصر در آن كرده است. بدين سبب، از كورى [باطنى] و مشاركت با هوسرانان ، بيرون آمده است و خود، از كليدهاى درهاى هدايت و قفل هاى درياى هلاكت گشته است. مسير خويش را ديده است و راه خود را پيموده است و نشانه هاى راهش را شناخته است و سختى ها و خطرهاى آن را درنورديده است و به محكم ترين حلقه ها و استوارترين ريسمان ها ، چنگ آويخته است. پس يقينى به روشنىِ پرتو خورشيد دارد. براى [ خداوند ] سبحان، خويشتن را در بالاترين جايگاه نهاد: سيراب كردن هر تشنه[ ى معرفت] كه بر او وارد مى شود، و باز گرداندن هر شاخه اى به ريشه اش.۱چراغ تاريكى هاست، زُداينده كورى ها ، كليد مُبهمات، برطرف كننده معضلات، و راه نماى در بيابان هاست . [به موقع ]مى گويد و مى فهمانَد ، [و به موقع] خاموشى مى گزيند و سالم مى مانَد . براى خدا ، اخلاص ورزيده است و خدا هم او را خالص گردانيده [و براى خود ، برگزيده] است. پس چنين كسى ، از معدن هاى دين خدا و [ از ] اوتاد زمين اوست .( نهج البلاغة : الخطبة ۸۷)

اقطاب، قطب آسیاب هستی

این نیز از ویژگی های امامان (ع) است هر چند که برخی به تبعیت از آنان به این مقام نیز دست می یابد ولی در حقیقت چون در مقام فنا با امام (ع) هستند همان حکم را به سبب مقام فنا کسب می کنند. در حقیقت آنان هر کاری می کنند همان خواست و اراده امامان(ع) است.

امیرمومنان علی(ع) در باره امامان(ع) که قطب هستی هستند می فرماید: امام ، خورشيدى است كه بر بندگان ، نورافشانى مى كند ، و دست ها و ديدگان ، بدو نمى رسند و اين سخن خداوند متعال ، اشاره به اوست كه: «عزّت ، از آنِ خدا و پيامبرش و مؤمنان است» ، مؤمنان، على و عترت اويند . پس عزّت ، از آنِ پيامبر صلى الله عليه و آله و عترت است، و پيامبر صلى الله عليه و آله و عترت ، تا پايان روزگار ، از يكديگر جدا نمى شوند. آنان ، سرِ دايره ايمان و قطب هستى اند .( بحارالأنوار : ج ۲۵ ص ۱۷۰)

اقطاب هم چنان که قطب هستی هستند هم چنین قطب قرآن هستند. امام صادق(ع) می فرماید: خداوند ، ولايت ما اهل بيت [ پيامبر صلى الله عليه و آله ] را قطب قرآن و قطب همه كتاب ها[ ى الهى] قرار داده است. قرآنِ استوار ، بر گِرد آن مى چرخد و كتاب ها[ ى آسمانى] ، از آن به بزرگى ياد كرده اند و به واسطه آن ، [راهِ] ايمان ، روشن مى گردد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، به پيروى از قرآن و خاندان محمّد ، فرمان داده است ، آن جا كه در آخرين سخنرانى خود ، فرموده است : «من در ميان شما ، دو چيز گران سنگ بر جاى مى گذارم: گران سنگِ بزرگ، و گران سنگِ كوچك . گران سنگ بزرگ، كتاب پروردگارِ من است، و گران سنگ كوچك ، عترتم [ ، يعنى ] خاندانم هستند . پس با پاسداشت اين دو ، مرا پاس بداريد؛ زيرا تا وقتى به اين دو چنگ در زنيد ، هرگز گم راه نخواهيد شد» .( تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۵ ح ۹)

ایشان در مقام حکومت دنیا نیز محور و قطب هستند و شرعیت حکومت بسته به ایشان است. بنابراین هر حکومتی بیرون از مدار ایشان باطل و طاغوتی است. از این روست که امیرمومنان علی(ع) درباره نقش قطبیت امامان(ع) در حکومت حق می فرماید: من [براى حكومت ، به مثابه ]قطب آسيا هستم و [سنگ] آسيا[ى حكومت] ، بر محور من مى چرخد ، در حالى كه من بر جاى خود استوارم. پس اگر از جاى خود جدا شوم [و كوفه را ترك كرده ، به ميدان جنگ بروم] ، گردش آسيا بر هم مى خورد و سنگ زيرين آن ، لرزان مى شود.( نهج البلاغة : الخطبة ۱۱۹)

آن حضرت(ع) در جایی دیگر درباره ابوبکر می فرماید: هان! به خدا سوگند كه فلانى (ابو بكر) ، جامه خلافت را در پوشيد ، حال آن كه مى دانست جايگاه من در آن (حكومت) ، چونان جايگاه قطب [و ستون آهنى] نسبت به آسياست. سيلاب [ـِ علوم و معارف] ، از من سرازير است، و پرنده ، به اوج [عظمت ]من نمى رسد.( نهج البلاغة : الخطبة ۳)

مقام قطب بودن تنها محدود به حکومت و دنیا نیست بلکه در همه امور هستی است. امیرمومنان علی(ع) در این باره تاکید می کند و می فرماید: من و يارانم ، نه شرقى هستيم و نه غربى! ما، خود، محور قطب و نشانه هاى فلك هستيم.( الإحتجاج : ج ۱ ص ۵۶۰)

به هر حال، با نگاهی به این روایات به خوبی دانسته می شود که برخی از مدعیان امروزین قطب و ابدال و اوتاد مردمانی دروغگو و کذاب هستند که به دروغ در جایگاه بلند مرتبه ای چون قطب نشسته اند و خود را از ابدال و اوتاد زمانه می شمارند. درنگ در این فکر و فعل این افراد و تطبیق و مقایسه با آموزه هایی که در این روایات آمده به خوبی می تواند نشان دهد تا چه اندازه اینان از حقیقت این مفاهیم دور هستند و جز دنیا طلبی و ریاست خواهی بر مردم دنبال چیزی نیستند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا