اخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

خاستگاه بغض و کینه و آثار‌ آن

بسم الله الرحمن الرحیم

برخی از اخلاقیات تاثیرات شگرفی در روحیه فردی و اجتماعی دارد به گونه ای که از نظر روانی شخصیت انسان را تخریب و از نظر اجتماعی،‌ جامعه را با بحران مواجه می سازد. از جمله این امور اخلاقی می توان به حسادت و بغض اشاره کرد. در آموزه های اسلامی اینها به عنوان لشکریان جهل معرفی می شوند که عقل انسانی را تهدید کرده و اجازه نمی دهند تا عقل حاکمیت خود را اعمال نماید.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا برخی از علل و عوامل بغض و کینه و آثار فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کینه و بغض از لشکریان جهل

بغض ضد حب به معنای کینه و نفرت نفس به چیزی است که بدان میل و گرایشی نداشته بلکه از آن بیزار است.( مفردات الفاظ قرآن کریم، ص‌136، «بغض»)

امام صادق(ع) بغض را از جنود و لشکریان جهل معرفی می کند، در حالی که ضد آن یعنی حب را از لشکریان عقل دانسته است.( بحار الأنوار، ج ۱، ص ۱۱۰ ،ح ۷ ) مراد از جهل در این عبارت نادانی در برابر دانایی و علم نیست؛ بلکه جهل به معنای بی عقلی و سفاهت است؛‌ زیرا گاه انسانی دارای علم حتی از نوع یقینی و قطعی آن است، اما به سبب بی عقلی و سفاهت ضد آن عمل می کند.(نمل، ‌آیه 14)

بر اساس آموزه های وحیانی اسلام،‌ انسان برای این که عمل و کاری را انجام دهد، همان طوری که در حوزه اندیشه و حکمت نظری نیازمند جزم اندیشه ای است، در حوزه عمل و حکمت عملی نیازمند عزم ارادی است. آن چه موجب نجات انسان از خسران و زیان ابدی و سبب وصول انسان به بهشت است،‌ عقل عملی است. از این رو، وقتی از عقل در روایات سخن به میان می آید، ناظر به عقل عملی است. امام صادق(ع) می فرماید: العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان؛ عقل آن چیزی است که بدان خداوند رحمان عبادت و پرستش می شود و بهشت بدان به دست می آید. (اصول کافی، ج۱، ص۱۱)

این حجت باطنی(همان، ج۱، ص۱۶) بهترین دوست(همان، ج۱، ص۱۱)، ستونِ وجودِ آدمی(عِلَلُ الشَّرایع، ج۱، ص۱۰۳) و رسول و فرستاده حق تعالی است.(غررُالحکم، ص۱۵) از این رو، کسی که عقل را به کار گیرد از نور و فطانت و زیرکی برخوردار می شود که او را از جنود و لشکریان جهل و شیطان چون حسادت و بغض دور نگه می دارد. از این روست که خداوند کسانی که عقل را به کار می گیرند مانند اولوا الالباب، اولی النهی و مانند آن را می ستاید؛ چرا که از شیطنت شیاطین و اخلاق زشت و رفتار شیطانی در امان هستند و از بخل و حسادت و کینه و مانند آن دورند.

بغض خوب و بغض بد

البته باید توجه داشت که بغض و کینه و نفرتی از جنود شیطان و جهل است که تحت مدیریت عقل نباشد؛‌ اما بغض نیز همانند غضب و شهوت اگر تحت مدیریت عقل قرار گیرد به عنوان جنود عقل کارایی بسیار مهم و مفیدی دارد.

به سخن دیگر، در انسان اموری است که اگر به حال خود رها شود بسیار خطرناک و زیانبار است اما اگر تحت راهنمایی عقل و شریعت قرار گیرد نه تنها زیانبار نیست بلکه بسیار مفید است؛ زیرا برخی از کمالات انسانی با این ها تحقق می یابد.

به عنوان نمونه شهوت غذایی و یا شهوت جنسی اگر تحت مهار و مدیریت عقل قرار گیرد،‌ موجب حفظ و بقای انسان و عامل تشکیل خانواده و بقای نسلی و مانند آن است؛ اما اگر آنها به حال خود رها شوند، بسیاری از بدبختی های بشر را موجب شده و آدمی را به خسران و زیان ابدی دچار می کنند و به سوی دوزخ می کشانند.

از برخی از روایات این معنا به دست می آید که حب و بغض ارثی است. این که پیامبر(ص) می فرماید: الوُدُّ يُتَوارَثُ ، وَالبُغضُ يُتَوارَثُ؛ دوستی و محبت و بغض و کینه ارث برده می شود(كنز العمّال : ج ۱۶ ،ص ۱۱۶ ، ح ۴۴۱۱۷ ) شاید مراد همین معنا باشد که این امور جزو طبیعت و ذاتیات آدمی است که فرزندان از والدین به ارث می برند.

بر اساس آموزه های قرآنی و روایی، ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. فضيل بن يسار می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: آيا حب و بغض از ايمان است؟ آن حضرت(ع) فرمود: هل الايمان الا الحب و البغض؛ ايمان، چيزى جز دوستى و نفرت نیست.( بحارالانوار، ج69، ص 421؛ ميزان الحكمه، ج 2، ص 944؛ و نیز بحارالانوار، ج27، ص 95)

خداوند در آیاتی از قرآن از جمله آیات 31 و 32 سوره آل عمران به این مطلب توجه می دهد که ایمان چیزی جز حب به خدا و پیامبر(ص) نیست که به شکل اطاعت خودنمایی می کند. خداوند هم چنین در آیه 7 سوره حجرات بر نقش حب در ایمان توجه داده است.

اصولا یکی از مهم ترین اصول اسلام مساله تولی و تبری است که به معنای ولایت و محبت و سرپرستی اولیای الهی و دشمنی و برائت از دشمنان است. از این روست که خداوند در آیه 29 سوره فتح پیامبر(ص) و مومنان واقعی را به این صفت می ستاید که: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ؛ محمد فرستاده خدا و کسانی که با اویند بر کفار سخت گیر و با خودشان مهربان هستند.

به هر حال، آن بغض و کینه ای مذموم و ناپسند است که تحت مهار و مدیریت عقل نیست،‌ بلکه آزاد و رهاست و شیطان از آن برای مقاصد خویش بهره می گیرد.

خاستگاه بغض مذموم و ناپسند

از آن جایی که بغض به معنای تنفر و بیزاری از چیزی که نفس بدان گرایش و میلی ندارد، یک حالت باطنی و روانی و نفسانی انسان است، اصل آن را می بایست در طبیعت و فطرت انسان دانست؛ زیرا انسان به طور طبیعی باید یک شاخص و معیارهای داشته باشد که مثل جهت قطب نما عمل کند به طوری که نسبت به کمالات، خوبی ها و زیبایی ها گرایش داشته و از نواقص، ‌بدی ها و زشتی ها نفرت و بیزاری داشته باشد.

همین فطرت و طبیعت پاک انسانی است که انسان را در مسیر درست و متعادل پیش می برد و با الهامات درونی و باطنی، او را به سمت پرهیز و تقوای از زشت سوق می دهد و به سمت کمالات می کشاند(شمس، آیات 7 تا 9؛ و آیات دیگر)

اما این که گفته می شود که بغضی مذموم و ناپسند است،‌ مراد همان تسلط هواهای نفسانی و شیطانی بر امور نفس است. پس وقتی ما از خاستگاه و منشای بغض سخن می گویم،‌ شکی نیست که این امر همانند شهوت جنسی و غذایی از خداوند نشات گرفته است و خاستگاه هر چیز مفید و خوب همان خداوند است؛‌ اما وقتی این امر به درستی مدیریت و مهار نشود و مورد سوء استفاده قرار گیرد در آن صورت این بدی و زشتی منسوب به آدمی است.(نساء، آیه 79 و آیات دیگر)

به هر حال مراد از خاستگاه و منشای بغض همان تصرف باطل و غیر سازنده هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی است. به این معنا که هرگاه بغض تحت مدیریت و مهار عقل نباشد ، تحت مدیریت شیطان و نفس اماره به بدی خواهد بود و آثار و تبعاتی زشت نیز به همراه خواهد داشت. چنان که خداوند در باره این بغض مذموم در آیات 90 و 91 سوره مائده آن را به شیطان نسبت می دهد و می فرماید که شیطان در میان مومنان با اموری چون شرب خمر و قمار و مانند آن می خواهد دشمنی و نفرت ایجاد کند و شما را گرفتار عداوت و بغضاء نماید.

پس مهم ترین عاملی که بغض را به سمت بغض مذموم سوق می دهد تا میان مومنان نفرت و بیزاری ایجاد شود و آنان به جان افتند و یک دیگر را بکشند و علیه هم توطئه نمایند، شیطان وسوسه گر است. از این روست که در روایات بسیاری نسبت به شیطان و اعمال شیطانی هشدار داده شده است تا رفتارهایی چون شراب خواری و قمار بازی و مانند آن را مومنان انجام ندهند تا تحت سلطه و ولایت شیطان در آیند و نفرت میان مسلمانان را موجب شود.( الكافي ، ج ۳ ، ص ۴۸۱ ، ح ۱ ؛ و ج ۵ ، ص ۵۰۰ ، ح ۱)

البته عواملی دیگر در تغییر جهت و رویکرد بغض نقش اساسی دارد. به این معنا که بغض انسان و نفرت و بیزاری در او را نسبت به بدی،‌ نقص، زشتی و مانند آن به سمت بیزاری از کمال، خوبی، زیبایی و مانند آن سوق می دهد. از جمله این عوامل می توان به امور زیر اشاره کرد:

1. کفر و شرک: کفر و بی ایمانی و شرک از عواملی است که بغض را به جای آن که نسبت به بدی و زشتی باشد به سمت نفرت از خوبی و زیبایی سوق می دهد.(مائده، آیات 14 و 46؛ ممتحنه ،‌آیه 4) به این معنا که کفر به طور طبیعی موجب می شود تا انسان راه های کسب معرفت و شناخت حقایق را مسدود سازد و یا آن را دگرگون نماید و فطرت خود را از دست دهد. در نتیجه پاداش و کیفر کفر این خواهد بود که گرفتار تغییر ذائقه شود و هم خوب و بد و باطل و حق را نشناسد و هم به جای خوبی و زیبایی به سوی بدی و زشتی بگرایید. این افراد ملعون خداوند هستند و نمی توانند نسبت به خیر و کمال محبت داشته و بدان گرایش یابند.(مائده، آیه 64)

2. تکاثر و مال دوستی: این که انسان گرفتار دنیاطلبی شود و آخرت را فراموش کند یا به طور کامل کنار بگذارد، به بغض مذموم و ناپسند دچار می شود؛‌ زیرا خداوند به پاداش و کیفر نگرش باطلش،‌ کاری می کند که گرفتار بغض مذموم شود و به جای محبت به خوبی و زیبایی نسب به آنها نفرت پیدا کند. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: دنيا به روى هيچ كس ، باز نمى شود ، مگر آن كه خداوند عز و جلميانشان تا روز قيامت ، دشمنى و كينه مى افكَنَد.(كنز العمّال : ج ۳ ، ص ۲۳۷ ، ح ۶۳۲۷ )

3. بخل: کسی که حاضر نیست از نعمت های کسی دیگر بهره برد و بلکه حاضر نیست حق سائل و محروم را که در مالش به امانت گذاشته شده را به صاحبان آن باز گرداند(ذاریات ، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25) چنین افرادی گرفتار بغض مذموم می شوند و از هر گونه کار خیر و خوب که برای آنان سرمایه ابدی است خودداری می ورزند.(مائده، آیه 64) امیرمومنان علی(ع) می فرماید: البُخلُ يوجِبُ البَغضاءَ؛ بخل موجب بغض است.( غرر الحكم : ج ۱ ، ص ۱۹۹، ح ۷۸۰)

4. بدکاری: بدی در حق دیگران موجب بغض ناپسند و مذموم است. پیامبر(ص) می فرماید: دل ها ، بر دوست داشتن كسى كه به آنها نيكى كند ، و بر نفرت از كسى كه به آنها بدى روا دارد ، سرشته شده است .( بحار الأنوار : ج ۷۷ ، ص ۱۴۰ ، ح ۱۸)

5. بدخویی: خلق بد و زشت نیز عامل ایجاد بغض و نفرت مذموم است. امام علی(ع) می فرماید: كسى كه اخلاقش بد باشد ، خودش را عذاب مى دهد و جا دارد كه از او متنفّر باشند .( كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۹۰ ح ۵۸۳۴ .) از این روایت به دست می آید که نخستین کسی که از بغض و نفرت ضرر و زیان می کند خود فرد است.

6. بدگمانی و سوء الظن: این نیز یکی از عوامل ایجاد بغض و نفرت ناپسند است. از حضرت عیسی بن مریم(ع) روایت است که فرمود: به درستى برايتان بگويم : اى بندگان دنيا! بعضى از شما ، ديگرى را به صِرف گمانْ دشمن مى دارد ، ولى با وجود يقين [به بدى خويش] ، از خود نفرت به دل نمى گيرد . به درستى برايتان بگويم : بعضى از شما ، هر گاه عيبى از او كه حقيقت دارد ، برايش گفته شود ، خشمگين مى شود ؛ ليكن هر گاه او را به چيزى كه در او نيست ، بستايند ، شاد مى گردد .( بحار الأنوار : ج ۱۴ ص ۳۱۵ ؛)

7. خودشیفتگی و عجب: این نیز از عوامل بغض مذموم است. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: ثَمَرَةُ العُجبِ البَغضاءُ؛ بغض میوه خودشیگفتی است.( غرر الحكم : ج ۳ ص ۳۲۵ ح ۴۶۰۶ )

8. عوامل دیگری چون خمر، قمار، حسادت، سخن چینی و نمامی،‌ کبر و غرور، سرزنش زیاد و بسیار،‌ سفاهت ،‌ خوردن مال یتیم و مانند آن از دیگر عوامل ایجاد بغض است که در آیات و روایات بدان اشاره شده است. به تعبیر قرآن هر گونه نافرمانی و مخالفت با اوامر و نواهی الهی و بلکه حتی احکام عقلی می تواند زمینه ساز و عاملی برای گرفتار شدن در بغض مذموم باشد.(مائده، آیات 91 و 92)

آثار بغض و کینه ورزی

در آیات قرآنی و روایات اسلامی برای کینه مذموم و ناپسند برخی از آثار بیان شده که به برخی از آن ها اشاره می شود:

1. بی عدالتی: کسی که اهل نفرت و بغض است نمی تواند عدالت ورزد؛ زیرا نفرت او را کور و کر می کند و حاضر به پذیرش حق و اجرای احکام عادلانه نیست. از این روست که خداوند در آیه 8 سوره مائده بغض را زمينه‌ساز انحراف از عدالت معرفی کرده و به مسلمانان در این باره هشدار می دهد.

2. ظلم و تجاوزگری: از دیگر آثار بغض ناپسند و مذموم این است که انسان را گرفتار ظلم و تجاوز گری می کند. خداوند این مطلب را در آیه 2 سوره مائده بیان کرده است. پس تعدی به حقوق دیگران و ظلم در حق ایشان از پیامدهای بغض و نفرتی است که مذموم و ناپسند است. شاید این پرسش مطرح شود که بغض در مومنان نیز وجود دارد و حتی بدان سفارش شده که در قالب تبری و نفرت از دشمنان آن را بروز دهند،‌ پس باید گفت که آثار بغض چون بی عدالتی و ظلم و تعدی در ایشان نیز بروز خواهد کرد. در پاسخ باید گفت که مومنان چون حب و بغض ایشان الهی است و رضایت خداوند را می جویند،‌ هرگز ظلم و تعدی و بی عدالتی نخواهند ورزید؛ زیرا این گونه بغض را بر اساس هواهای نفسانی و شیطانی دانسته و به شدت از آن پرهیز می کنند. این مطلب از آیات قرآنی و نیز سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) گزارش شده است.

3. مانع پیروزی: بی گمان بغض و نفرت ناپسند و زشت موجب می شود که انسان نتواند در کارش موفق باشد و پیروز از میدان بیرون آید. خداوند در آیه 64 سوره مائده به مسلمانان هشدار می دهد که كينه‌توزى در جامعه، مانع پيروزى و موفقيّت در جنگ خواهد بود. مومنان در یک جامعه اسلامی نمی بایست نسبت به هم کینه توزی داشته و بغض ورزند بلکه حب عامل وحدت و انسجام میان آنان است. از این رو بر مسلمان است تا هماره دعا کند تا خداوند بغض و کینه نسبت به مومنان دیگر را از دلهایشان بزداید و دل های آنان را به محبت مسلمانان و مومنان سرشار گرداند.(حشر، آیه 10) زیرا این گونه است که با وحدت و اتحاد الهی می توانند بر دشمنان پیروز شوند. پس کسی که اهل ایمان و تقوا و عمل صالح است هرگز کینه و بغضی نسبت به مومنان نخواهد داشت.(اعراف،‌ آیات 42 و 43؛ حجر، آیات 45 تا 47)

4. تنگی دنیا: از دیگر آثار کینه ورزی و بغض ناپسند آن است که دنیا برایشان تنگ و سخت خواهد شد. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: ضاقَتِ الدُّنيا عَلَى المُتَباغِضينَ؛ دنيا بر كينه ورزان ، تنگ مى شود.( المواعظ العدديّة : ص ۵۸ )

5. تشویق به باطل: بغض انسان را به باطل می کشاند و تشویق می نماید. هم چنین افرادی که نسبت به تو بغض دارند تو را تشویق به باطل می کنند و از کارهای خوب نهی می نماید. امام علی(ع) می فرماید: مَن أحَبَّكَ نَهاكَ ، ومَن أبغَضَكَ أغراكَ؛ كسى كه دوستت دارد ، تو را [از باطل] نهى مى كند و آن كه دشمنت دارد ، تو را [به باطل] تشويق مى كند .( غرر الحكم : ج ۵ ص ۱۴۹ ح ۷۷۱۸ و ۷۷۱۹)

6. زوال دولت و حکومت: بغض و کینه در جامعه موجب زوال حکومت ها و دولت هاست. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: الاِستِئثارُ يوجِبُ الحَسَدَ ، وَالحَسَدُ يوجِبُ البِغضَةَ ، وَالبِغضَةُ توجِبُ الاِختِلافَ ، وَالاِختِلافُ يوجِبُ الفُرقَةَ ، وَالفُرقَةُ توجِبُ الضَّعفَ ، وَالضَّعفُ يوجِبُ الذُّلَّ ، وَالذُّلُّ يوجِبُ زَوالَ الدَّولَةِ وذَهابَ النِّعمَةِ؛ انحصارطلبى و خودخواهى ، موجب حسادت مى شود و حسادت ، موجب [كينه و] نفرت مى گردد و نفرت ، موجب ناسازگارى مى شود و ناسازگارى ، موجب پراكندگى [و جدايى] است و جدايى ، موجب ناتوانى مى شود و ناتوانى ، موجب خوارى مى گردد و خوارى ، موجب زوال دولت و از بين رفتن نعمت .( شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۲۰ ص ۳۴۵ )

7. دین زدایی از شخص و جامعه: بغض مذموم در شخص و جامعه، ‌دین را از دل و جامعه می زداید مانند تراشیدن مو. پیامبر(ص)‌می فرماید: آگاه باشيد كه در كين ورزى به يكديگر ، زُدودن است . مقصود ، زُدودن مو نيست ؛ بلكه زُدودن [و ريشه كن شدن] دين است.( الكافي : ج ۲ ص ۳۴۶ ح ۱) امیرمومنان علی(ع) نیز همین مطلب را در خطبه 86 نهج البلاغة بیان کرده است.

این ها تنها بخشی از آثار مخرب و زیانبار بغض و نفرت مذموم است که شخص و جامعه را با مشکلات بسیار بلکه شقاوت و بدبختی دنیوی و اخروی گرفتار می کند. اکنون بغض و کینه ای که میان مسلمانان افتاده است به گونه ای است که شخص به سادگی با خودکشی و عملیات انتحاری بسیاری از مسلمانان بی گناه از جمله زن و کودک و پیر را می کشد در حالی که در جوامع دیگر هیچ گونه کینه و بغضی این گونه نیست که در میان مسلمانان نسبت به یک دیگر است. تاکنون شنیده نشده که بودایی ها با تفاوت مذهبی یا حتی مسیحی ها و یهودیان با هفتاد و دو ملتی که هستند علیه یک دیگر این گونه بغض و کینه و نفرت داشته باشند و یک دیگر را بکشند. اعاذنا الله من شرور انفسنا

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا