اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

حقیقت ربوبیت مظاهر الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر قرآن، گزینش و انتخاب فرشتگان و پیامبران در مقام «ارباب»، باطل و کفر است، اما همین قرآن در برخی از آیات از ربوبیت پیامبران و مومنان سخن به میان آورده و آنان را به عنوان «ربیون»، بلکه «ربانیون» معرفی کرده است. این پرسش مطرح می شود که به چه معنا ربوبیت انسان باطل و به چه معنا صحیح و حق است؟ زیرا اثبات و نفی که در آیات قرآنی بیان شده، ناظر به دو ساحت متفاوت است که توجه بدان می تواند حقیقت جایگاه انسان در نظام هستی به نام خلیفه الله و نقش او را تبیین کند.

اقسام شرک ربوبی و عبادی از نظر قرآن

از نظر قرآن، خدا نه تنها خالق هستی، بلکه رب و پروردگار آن است. این در حالی است که برخی از کافران، خالقیت خدا را نفی می کند و حتی وجود او را منکر هستند، و برخی دیگر ضمن پذیرش خالقیت برای خدا، نقشی برای او در ربوبیت و پروردگاری قائل نیستند و بر این باورند که افراد یا اشیاء دیگر از فرشتگان، انسان ها، ستارگان، بتها و مانند آنها در نقش پروردگاری قرار می گیرد. این گونه است که برای خدا شریک یا شریکانی قائل هستند که در جایگاه ربوبیت قرار می گیرد و به همین عنوان می تواند معبود قرار گیرد تا نه تنها از شرور ارباب در امان باشند، بلکه از خیرات آنان نیز بهره مند شوند. این گونه است که حتی ارباب را معبود قرار می دهند، زیرا نقش ارباب را در هستی و زندگی خویش، قوی تر و برتر و مهم تر می دانند، زیرا اگر خلقتی برای خدای خالق است، ولی آن که می دهد و می گیرد همان ارباب هستند. بنابراین، از نظر آنان، کسب رضایت ارباب مهم تر است و می بایست ارباب را در جایگاه معبود عبادت کرد.

البته برخی بر این باورند که این دسته از عوامل به عنوان اسباب الهی مطرح هستند که قرار دادن آنان در مقام معبود برای تقرب به خدا است. (زمر، آیه ۳)

خدا در قرآن بیان می کند که همین تصور و تصدیق باطل از سوی مشرکان است که ارباب و اسباب را در مقام معبود قرار می دهند و در عبادت گرفتار شرک عبادی می شوند. این در حالی است که از نظر قرآن، توحید در همه ابعاد و ساحات مطرح است و در هستی کسی نمی تواند در جایگاه معبود حقیقی قرار گیرد و عبادت شود، زیرا حتی فرشتگان که اسباب الهی در هستی هستند، تنها ماموران الهی هستند که جز به فرمان عمل نمی کنند و هیچ گونه اراده و اختیاری ندارند تا بتوانند در نقش موجودی مرید و مختار بیرون از دایره الهی کاری را انجام دهند یا عصیانی ورزند.(تحریم، آیه ۶) قرآن بیان می کند که برخی از مردم فرشتگان را عبادت می  کردند.(آل عمران، آیه ۸۰، سباء، آیه ۴۰)

برخی که به پرستش و عبادت جنیان می پردازند(سباء، آیه ۴۱) بر این باورند که آنان موجبات شرور هستند و برای در امان ماندن از شرور آنان می بایست به عبادت آنان پرداخت، در حالی که از نظر قرآن، جنیان هر چند که دارای اراده و حق انتخاب هستند، ولی آنان نیز مانند انسان ها در چارچوب مشیت الهی عمل می کنند و هرگز بیرون مشیت و سنت ها و قوانین الهی کاری را نمی توانند انجام دهند. بر این اساس، اگر عملی را جنیان انجام می دهند یا سحری دارند، این عمل ایشان در چارچوب همان مشیت الهی و اذن عام الهی است که موجب شده تا چنین قدرتی را داشته باشند. پس همان طوری که جنیان به سبب مشیت الهی، قابل رویت با چشم برای انسان نیستند(اعراف، آیه ۲۷)، هم چنین بر اساس مشیت الهی از قدرتی چون سحر برخوردار هستند. اما این بدان معنا نیست که آنان می توانند بیرون از مشیت و اراده الهی و اذن خدایی کاری را انجام دهند. پس اگر خدا نخواهد و اراده نکند، سحر آنان تاثیر گذار نخواهد بود و هیچ تاثیری در زندگی انسان نخواهد داشت.(بقره، آیه ۱۰۲)

برخی دیگر از مشرکان به پرستش و عبادت انسان ها(آل عمران، آیه ۶۴) از جمله احبار و دانشمندان و رهبان و ترسایان و پیامبرانی چون مسیح(ع) می پردازند و آنان را ارباب خویش قرار می دهند(توبه، آیه ۳۱، آل عمران، آیه ۸۰)، در حالی که پیامبران الهی مامور الهی هستند که به سبب عصمت تنها در چارچوب امر الهی عمل می کنند. بنابراین، آنان خود به طور استقلال کاره ای نیستند تا در مقام ربوبیت قرار گیرند، البته آنان به عنوان مظاهر اسماء‌الله در مقام مظهریت می توانند در مقام مظهریت ربوبیت الهی قرار گیرند و پروردگاری بپردازند، زیرا خلافت الهی انسان که برای آنان که همه اسماء‌الله را در خود ظهور داده به شکل کامل است، به طوری که هر چه ظهور اسماء‌الله در تمامیت کمالی کمیت و کیفیت باشد، به همان میزان مظهریت در ربوبیت و پروردگاری آنان قوی تر و اظهر است. از این روست که پیامبر(ص) و معصومان(ع) از اهل بیت(ع) مصداق مظهریت رب العالمین هستند، زیرا آنان متالهین و خدایی شده هستند.

پس این که در برخی از آیات به نفی ارباب بودن دیگران حتی پیامبران اشاره شده(آل عمران، آیه ۶۴) و در برخی دیگر فرمان می دهد تا مومنان به تبعیت از پیامبران در مقام ربوبیت در آیند و ربیون (آل عمران، آیه ۱۴۶) یا ربانیون شوند(آل عمران، آیه ۷۹) ناظر به دو ساحت استقلال و مظهریت است. به این معنا که استقلال برای ربوبیت از همگان حتی پیامبران نفی می شود و در همان حال مظهریت در ربوبیت برای انسان به ویژه پیامبران و معصومان(ع) اثبات می شود.

حقیقت ربوبیت و پروردگاری الهی

بی گمان درک حقیقت ربوبیت و پروردگاری می تواند در فهم نفی و اثبات ربوبیت و پروردگاری برای غیر خدا دانسته شود. پس لازم است در این جا حقیقت ربوبیت و پروردگاری دانسته شود.

از نظر قرآن، خدای خالق تنها به خلق اکتفا نکرده و خلق و مخلوق را به حال خویش رها نکرده است،‌ زیرا خلقت بیهوده و عبث یا لعب و بازیچه کودکانه نیست، بلکه دارای حکمت و اهداف مشخص و مقدر است که خدا بر اساس مشیت حکیمانه خودش آن را جعل کرده است. از همین روست که خدای خالق همان خدای رب العالمین است تا شرایط را به گونه ای ساماندهی کند که هر مخلوقی به هدف مشخص و مقدر برسد. در حقیقت اگر چه خدا هدفی ندارد تا به آن برسد، زیرا خدا کامل و بی نقص و عیب است و نیازی ندارد تا کمالی را به دست آورد، اما مخلوق را هدفی است که خدا برای آن برنامه ریزی کرده است، یعنی خدا برای مخلوق هدف غایی قرار داده تا به آن برسد.

از نظر قرآن، برخی از مخلوقات در قالب فرآیندی به کمال بایسته و شایسته خویش می رسند، به عنوان نمونه انسان و جن این گونه است، از این روست که آنان را به گونه ای قرار داده تا تحت ربوبیت و پرورش قرار گیرد و در ساختار عبودیت به کمال بایسته و شایسته خویش برسند.(ذاریات، آیه ۵۶)

مقام ربوبیت و پروردگاری غیر از مقام خالقیت است. خدا در مقام پروردگاری با تصرفات در ذات مخلوقات آنان را پرورش می دهد و به کمال می رساند. همین مقام پروردگاری است که هدایت های تکوینی را برای هر مخلوقی جعل می کند(طه، آیه ۵۰)، چنان که بر اساس همین مقام ربوبیت است که خدا در مقام هدایت های تشریعی انسان و جن را به سمت و سوی کمال خودشان هدایت می کند.(ذاریات، آیه ۵۶، بقره، آیه ۳۸)

البته از نظر قرآن،‌ هدایت فطری و تکوینی هر موجودی که دارای اراده و حق انتخاب آزاد نیست، او را به سمت کمال می برد،‌ اما انسان و جن به سبب داشتن اراده می تواند هدایت فطری خویش را دفن و دسیسه کرده و تغییر دهد، و این گونه ممکن است در مسیر غیر از جریان هدایت فطری قرار گیرد و به کمال خویش نرسد.(شمس، آیات ۷ تا ۱۰) این چنین است که خدا برای این که انسان را در مقام ربوبیت و پروردگاری پرورش دهد،‌ هدایت تشریعی را وضع و جعل کرده و صراط مستقیم اسلام را به انسان نشان داده تا بتواند عبودیتی را به جا آورده که او را به مقام متالهین برساند و در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد.(بقره، آیات ۱ تا ۵ و ۳۰ و ۳۱ و ۳۸ و ۱۳۸)

پس ربوبیت الهی به معنای تصرفات تکوینی در مخلوقات برای دست یابی به کمالات بایسته و شایسته آنان است که خدا بر اساس حکمت خویش در قالب مشیت برای آنان مقدر ساخته است. این تصرفات ربوبی برای پرورش مخلوقات همگی در ساختار حکمت و مشیت و مقدرات الهی انجام می شود.

ربوبیت مظاهر الهی از نظر قرآن

از نظر قرآن کریم، انسان به ویژه به گونه ای خلق شده که بتواند در جایگاه خلیفه الله قرار گیرد. از این رو، روح الله در کالبد انسانی دمیده شده که از آن به نفس یاد می شود. این نفس انسانی به سبب آن از منشأی روح الله است دارای همه صفات  و اسماء‌الله است که به شکل علم تحققی در ذات انسان وجود دارد. البته این اسماء‌الله چیزی شبیه قوایی است که می بایست به فعلیت برسد یا همانند بذری است که می بایست جوانه بزند و ظهور و بروز کند. برای ظهور و فعلیت یابی اسماء‌الله در نفس لازم است که انسان راهی را بپیماید که از آن به نام «صراط مستقیم عبودیت» یاد می شود که اسلام و شرایع آن بیانگر آن است.(ذاریات،‌ آیه ۵۶، حمد، آیات ۱ تا ۷، آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵، مائده ،‌ آیه ۴۸)

خدا در قرآن، بیان می کند که انسان در مقام خلافت الهی می بایست از قرارگاه اسفل السافلین زمین که کم ترین درجه از ظهور صفات الهی را در نورانیت خویش دارد(نور، آیه ۳۵، تین ، آیه ۵، بقره، آیه ۳۰) به تصرفات ربوبی در ما سوی الله بپردازد و آنها را به کمال بایسته خویش به عنوان مظهر ربوبیت الهی برساند. انسان در این تصرفات ربوبی حتی می تواند در فرشتگان نیز تصرف داشته باشد و تصرفات او محدود به زمین و زمینی ها از جمله جنیان نیست، بلکه همه آسمان ها و زمین تحت تسخیر انسان قرار می گیرد و انسان به عنوان مظهر اسماء‌الله و صفات الهی می تواند ربوبیت و پروردگاری و تصرفات تکوینی و تغییر در آنها را داشته باشد.(هود، آیه ۶۱ ، لقمان، آیه ۲۰، جاثیه، آیه ۱۳)

البته این تصرفات به طور کامل برای انسانی است که متاله شده و صبغه الله را کسب کرده باشد و اسماء‌ الله و صفات الهی را در خویش بروز و ظهور داده باشد، زیرا زمانی انسان در این جایگاه خلیفه الله قرار می گیرد که بتواند متاله و الله شده باشد که از آن به متاله و صبغه الله یاد می شود، چون کسی می توان خلیفه از کسی باشد که در سطح پس از شخص قرار گیرد. اگر خلیفه از سوی الله است می بایست صفات الله را داشته باشد.

از نظر قرآن راه دست یابی به ظهور اسماء‌الله و صفات الهی و متاله شدن، حرکت در صراط مستقیم عبودیت است که اسلام و شرایع آن بیان کرده و این نیز مطابق هدایت تکوینی و فطری است.(روم، آیه ۳۰، ذاریات، آیه ۵۶، آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵ و آیات دیگر)

پس می توان گفت که خلافت الهی انسان برای کسی ثابت است که با عبادت مطابق هدایت تکوینی و تشریعی اسماء‌الله و صفات الهی را در خود ظهور داده باشد. در این زمان است که می تواند در مقام ربیون یا ربانیون به عنوان خلیفه الله تصرفات ربوبی داشته و به پرورش دیگران بپردازد. از این روست که ربوبیت کامل و تمام در مقام مظهریت برای مظاهر الله اثبات می شود.

پروردگاری مظاهر الهی در تعلیم و تزکیه نفوس دیگران

از نظر قرآن مظاهر اتم و اکمل الهی که همه صفات الهی را تمام آن دارا هستند. آنان به یک معنای مصداق سبوح و قدوس هستند،‌ یعنی هیچ عیبی ندارند،‌ زیرا همه صفات الهی را در خود ظهور داده اند، و هیچ نقصی ندارند، زیرا همه صفات الهی را در تمامیت آن در خود ظهور بخشیده اند و به یک معنا وجه الله شده و در مقام مظهریت الله در آمده و به تعبیر قرآنی «وجه ربک ذوالجلال و الاکرام»(الرحمن، آیه ۲۷) هستند و این گونه هماره باقی و برقرار هستند.

این مظاهر الهی که متالهین هستند در مقام خلافت خاص و کلی الهی قرار دارند و می توانند در مقام متاله مظهر ربوبیت الهی باشند، یعنی همان تصرفات تکوینی را در راستای پرورش اشیاء‌ و مخلوقات داشته باشند تا آنان را به کمال مقدر آنان برسانند. از همین روست که آنان در مقام مظهریت ربوبی و پروردگاری می توانند به تعلیم و تزکیه ای بپردازند که تصرف در ملکوت و جان انس و جن است، چرا که تعلیم آنان همانند تعلیم الهی است که در مقام «علم الاسماء» برای حضرت آدم(ع) خدا داشته است. این تعلیم به معنای وجود بخشی معلومات در ذات انسان است. هم چنین تزکیه ای که آنان انجام می دهند به معنای رشد  و نمو واقعی در چیزی است که آن را به کمال می رساند.

از نظر قرآن، هیچ کسی نمی تواند تزکیه کند(نور، آیه ۲۱) بلکه تزکیه تنها در چارچوب ربوبیت فقط از خدا ساخته است، اما خدا در قرآن بیان می کند که پیامبر(ص) در مقام مظهریت در ربوبیت و پروردگاری می تواند تعلیم و تزکیه کند.(بقره، آیات ۱۲۹ و ۱۵۱، آل عمران، آیه ۱۶۴، جمعه، آیه ۲،‌ توبه ، آیه ۱۰۳)

البته ربوبیت برای دیگر مظاهر اسماء‌الله نیز ثابت است،‌ ولی هر کسی در درجه و سطحی که مظهر اسماء‌ الهی است می تواند در مقام ربوبیت و پروردگاری قرار گیرد و مظهر رب العالمین در سطحی باشد که به آن درجه و سطح رسیده است. از این روست که برخی از مومنان «ربیون» هستند که مرتبه پایین تر از مرتبه «ربانیون» است. هم چنین برخی مظهر ربوبیت صفت یا صفاتی از صفات الهی هستند،‌ در حالی که پیامبر اکرم(ص) و چهارده معصوم(ع) مظهر همه صفات الله و از مصادیق متالهین هستند و می تواند در مقام رب العالمین مظهریت خدا را داشته باشند و به پروردگاری بپردازند.

البته باید توجه داشت که مظهریت در ربوبیت از خدا و رب العالمین موجب نمی شود که آنان معبود قرار گیرند و پرستش شوند، زیرا آنان از خود هیچ استقلالی ندارند،‌ بلکه وجود آنان فقری (فاطر، آیه ۱۵) و تجلی صفات الهی و مظهر آن است. پس معنا ندارد که شخصی مظهر را بپرستد در حالی که «مُظهٍر» ظهور دارد.

به سخن دیگر، وقتی خدا می فرماید که مظاهر الهی از خود حتی اراده ای ندارند، زیرا نطق آنان نطق خدا(نجم، آیات ۳ و ۴) و فعل آنان فعل الله است(انفال، آیه ۱۷)، پس آنان عین الله  و یدالله و اذن الله هستند که خدا با آنان می بیند یا می گیرد یا می شنود.

به هر حال، وقتی خدا در قرآن نفی ارباب از مخلوقات می کند،‌ ربوبیت مستقل آنان یا به عنوان شریک و در عرض الله است، و وقتی ربوبیت در تعلیم و تزکیه و مانند آنها را اثبات می کند، به معنای مظهریت در ربوبیت است. بنابراین ، هرگز مظهریت در ربوبیت مقتضی این نیست که انسان اظهار کننده را بگذارد و به بندگی اظهار شده بپردارند، زیرا مظاهر الهی تجلیات صفات و اسمای الهی است. پس انسان به جای آن که بنده ارباب شود باید بنده خدای ارباب شود و خدا را معبود خویش قرار دهد نه آن که مظاهر را معبود خویش قرار دهد حتی اگر مظهر رب العالمین باشد، زیرا مظهر چیزی شبیه خودکار یا دستی است که نگارش با آن انجام می شود. شکی نیست که در این موارد، عمل نگارش به نفس نسبت داده می شود نه به خودکار یا دست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا