اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

فلسفه و مبانی قرآنی علم سیاست

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

علم سیاست بخشی از علوم اجتماعی است که با مطالعهٔ دولت، حکومت و سیاست در ارتباط است. از آن جایی که اسلام به عنوان دین هدایت گر انسان به سوی سعادت دو سرا خود را معرفی کرده است،‌ به طور طبیعی با هر موضوع و مساله ای که به انسان و سعادت او بستگی دارد،‌ اهتمام دارد؛ هر چند که به به این امور به عنوان یک علم توجه نمی کند ولی به همه مسایل و موضوعات آن ها می پردازد. بر همین اساس، آموزه های وحیانی اسلام سرشار از موضوعات و مسایل گوناگون علوم به ویژه علوم انسانی و علوم اجتماعی از جمله علم سیاست است. پس نمی توان موضوع و مساله ای را یافت که در آموزه های اسلامی از نظر اثباتی یا نفی بدان پرداخته نشده باشد.

یکی از مسایل علم سیاست، وظایف حکومت و حاکمان است. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا با تبیین فلسفه و مبانی علم سیاست، یکی از مسایل آن یعنی وظایف حکومت و حاکمان را از دیدگاه خالق جهان و انسان بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقیقت گرایی و واقع بینی قرآن به مسایل انسانی

قرآن کتاب هدایت بشر به سوی کمال و سعادت دو جهان است. از این رو، به همه موضوعات و مسایلی می پردازد که نقش مستقیم یا غیرمستقیم در تحقق این هدف ایفا می کند. از جمله موضوعات و مسایلی که آموزه های قرآنی به آن اهتمام دارد،‌ موضوعات اجتماعی است؛ زیرا از نظر خالق انسان، هر شخص انسانی تنها در جامعه است که به کمال می رسد؛‌ زیرا خداوند انسان را زوج آفریده که به تنهایی گواه این مطلب است که هیچ شخصی به تنهای کامل نیست چه برسد که بخواهد در تنهایی به تمامیت کمال برسد و خود را از هر گونه نقصی مبرا سازد.(روم، آیه 21؛ نجم، آیه 45؛ قیامت، آیه 39؛ نحل، آیه 72) اگر انسان ها زوج آفریده شده اند به این معناست که هر شخصی هر چند که تلاش تمام و کاملی داشته باشد بدون جفت خود ناقص است.

البته باید توجه داشت که این زوجیت از دو جنس مخالف شکل می گیرد و هر گونه ترکیب دیگری نمی تواند این معنا را تحقق بخشد. پس ازدواج هایی که بیرون از حالت طبیعی و سنت های الهی انجام می گیرد،‌ نه تنها کمال آفرین نیست بلکه ضد طبیعت و فساد آمیز خواهد بود. از همین روست که ازدواج های هم جنس گرایان به عنوان خلاف طبیعت و سنت الهی معرفی می شود.(اعراف، آیه 80؛ نمل، آیه 54؛ عنکبوت، آیه 28)

خداوند در سوره ها و آیات بسیاری از قرآن به نقش جامعه در شخصیت افراد و نقش افراد در عمل اجتماعی پرداخته است و حتی در سوره عصر تنها راه رهایی از خسران ابدی را ورود به عمل اجتماعی و پذیرش نقش و مسئولیت های اجتماعی دانسته است.

پس اسلام به مسایل اجتماعی به عنوان یک ضرورت در کمال یابی شخصیت هر انسانی توجه دارد و نمی تواند آن را نادیده بگیرد. از این روست که آموزه های وحیانی قرآن و اسلام سرشار از گونه مسایل و موضوعات اجتماعی است که به طور طبیعی علم سیاست و مسایل آن را شامل می شود. در آموزه های قرآنی، به فلسفه، مبانی، اصول و مسایل علم سیاست همانند هر علم دیگری پرداخته شده است. البته باید این نکته را مد نظر قرار داد که این امور به عنوان یک علم نظری مورد توجه قرار نگرفته است؛ زیرا رویکرد قرآن به هر چیزی با توجه به کارکردهای آن نسبت به تحقق اهداف آفرینش جهان و انسان است. پس هر چیزی به میزان تاثیرگذاری و نقش آفرینی آن در تحقق اهداف مورد بررسی و تحلیل و تبیین قرار می گیرد؛ چنان که به هر چیزی به عنوان یک ابزار و وسیله برای تحقق اهداف نگریسته می شود و اهتمام بیش آن به آن داده نمی شود.

در رویکرد قرآن به موضوعات و مسایل انسان و جهان، از جمله علم سیاست و مسایل آن، دو مولفه و عنصر همواره مد نظر قرار می گیرد که عبارت از حقیقت گرایی و واقع بینی است. به این معنا که حقیقتی به عنوان هدف نهایی هماره مد نظر است که ممکن است این حقیقت به شکل واقعیت خارجی نیز ظهور و بروز کرده و شاید هم نکرده باشد. اما حقیقت هماره مقدس است. این حقیقت همان خداوند است(فصلت، آیه 53)؛ زیرا هر حقی از خود این حقیقت مطلق نشات می گیرد.(بقره، آیه 147؛ آل عمران، ‌آیه 60) پس نفس الامر هر چیزی همان حقیقتی است که از خداوند نشات گرفته است و هر چیزی می بایست مطابق این نفس الامر باشد تا حق باشد و صفت حقانیت بر آن اطلاق شود. بنابراین، اگر هر واقعیت خارجی مطابق با نفس الامر باشد در آن صورت است که صفت حق و حقانیت بر آن اطلاق خواهد شد، وگرنه از مصادیق باطل است که نمی تواند مطلوب انسان و خدا باشد.

پس از نظر اسلام آن چه مطلوب و مقصود است، همان حق و حقیقت است که گاه مطابق با واقعیت است و گاه مقابل آن قرار می گیرد. اگر واقعیت مقابل حق و حقیقت قرار گیرد، به عنوان امر باطل و فساد تلقی شده و می بایست از میان برود یا اصلاح شود. از این روست که وظیفه هر انسانی شناخت حق و اصلاح امر فساد یا از میان بردن امر باطل است هر چند که خود را به عنوان یک واقعیت بر جان و جامعه و جهان تحمیل کرده باشد.

از همین جا معلوم می شود که چرا هر مومن و مسلمانی می بایست موجودی حقیقت گرا ولی واقع بین باشد. به این معنا که واقعیت ها را ببیند و بشناسد و سپس آن را بر حقیقت عرضه دارد تا در صورتی که مطابق بود ادامه دهد و اگر مخالف بود آن واقعیت را مطابق حق اصلاح یا از میان بردارد؛ زیرا سعادت و کمال مطلق تنها در گرو، اصلاح امر فساد یا ازهاق امر باطل است. از همین روست که بر اساس آموزه های قرآنی سنت الهی بر این است که این سعادت و کمال مطلق مطابق با حقیقت تحقق یابد و باطل هر چند یک واقعیت تحمیلی است از میان برود.(اسراء، آیه 81)

آموزه های قرآنی مطابق با حقیقت گرایی و واقع بینی سامان یافته است. از این روست که با تعلیم حقایق و بیان واقعیت های موجود در انسان و جهان بر آن است تا انسان را از واقعیت های باطل و فساد رهایی بخشد و به سمت حقایق سوق داده و بدان کمال و کمالیات برساند. به عنوان نمونه خداوند به عنوان خالق به این واقعیت انسانی توجه دارد که انسان موجودی ظلوم و جهول و دارای نفس و هواهای نفسانی است که او را به فجور و ظلم به خودش می کشاند،(احزاب، آیه 72؛ شمس،‌ آیات 7 تا 10 و آیات دیگر) اما با توجه به همین واقعیت های موجود، برنامه و راهکار تزکیه و تقوا به او ارایه می دهد تا بتواند با شناخت واقعیت مسیر درست حقیقت را بپیماید و با تقوا و تزکیه نفس به هدف آفرینش برسد که خلافت در سایه عبودیت است.(بقره، آیه 30؛ ذاریات، آیه 56)

حکومت صالحان و حکومت طالحان

چنان که گفته شد آموزه های قرآنی در راستای انسان سازی است تا انسان براساس آموزه های آن، در صراط مستقیم عبودیت خدایی شده و به مقام خلافت برسد. اما همواره به دو مساله مهم در این برنامه های یعنی واقعیت و حقیقت توجه داشته است؛ زیرا واقعیت ها هماره مطابق حقیقت نیست، به ویژه که انسان به سبب اراده و اختیار می تواند دو راه متقابل باطل و حق را بپیماید. پس خداوند بر آن است تا راه هدایت را از ضلالت بازشناساند و انسان را در مسیر هدایت و وصول به حقیقت مطلق و کمال مطلق قرار دهد.(بقره، آیه 38)

اما به طور طبیعی، جنگ درون و برون انسان به سبب هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی، انسان را در میانه دو راه انتخابی سخت قرار می دهد(بلد، آیه 10) که شاکر حق باشد یا کافر آن گردد.(انسان، آیه 3)

انتخاب هر یک از دو گزینه در هر موضوع و مساله ای او را به همان میزان از حق دور و یا نزدیک می کند. این گونه است که در موضوع حکومت نیز دو جلوه کفر و شکر، حق و باطل، صلاح و فساد خودنمایی می کند و مساله ای به عنوان حکومت صالحان و حکومت طالحان مطرح می شود.

از نظر قرآن هستی شناسی و انسان شناسی، به عنوان مبانی فلسفی علم سیاست و مسایل آن نقش تعیین کننده ای در نگرش ها و رفتارهای بشری دارد. از این رو، برای درک هر نگرش و رفتار انسانی می بایست به مبانی فلسفی و بینشی شخص یا جامعه مراجعه کرد. پس آن مهم ترین عامل در تعیین رفتارهای انسانی، مساله اراده است که بسته به میزان قدرت در همت و عزم افراد متفاوت است.

به سخن دیگر، هستی شناسی و انسان شناسی برای انسان فلسفه و بینشی را پدید می آورد که به شکل جزمیات جهان بینی او را سامان می دهد. این امر هر چند که تاثیر شگرفی در نگرش ها و رفتارهای انسانی دارد، اما غیر از مقام جزم اندیشی، انسان می بایست دارای عزم ارادی نیز باشد؛ زیرا بسیاری از انسان ها به امری جزم و قطع دارند،‌ ولی در مقام اجرا و عمل همت و عزمی در تحقق آن ندارند.

امور چندی که ایجاد جزم در اندیشه تاثیر دارند که بهترین و کامل ترین و حقانی ترین آن ها، برهان های عقلانی است؛‌ اما انسان گاه از طریق تقلید از دیگران و باورهای خرافی به جزم در اندیشه می رسند که هر چند باطل و نادرست است ولی واقعیتی انکار ناپذیر است. در طول تاریخ همین گروه اخیر به جنگ پیامبران و مصلحان و حق خواهان رفته اند.

انسان ها پس از این که به جزم در اندیشه رسیده اند، نیازمند عزم در اراده و همت در عمل هستند که تنها جزم در اندیشه کفایت نمی کند؛ چرا که انسان های بسیاری در دو جبهه حق و باطل هستند که با جزم و قطع و یقین در اندیشه،‌ در مقام عمل بر خلاف قطع و یقین خود عمل کرده و به انکار عملی می پردازند.(نمل ، آیه 14) پس نمی توان به عنوان ملازمه قطعی گفت که هر جازمی عازم است، بلکه از جبهه کافران برخی چون فرعون با بصایر و دلایل قطعی بطلان الوهیت و ربوبیت خود را می دانست و به ربوبیت و الوهیت خداوند آگاه بود،‌ ولی ایمان نمی آورد.(یونس، آیه 90؛ قصص، آیه 43 و آیات دیگر) هم چنین فاسقان از اهل اسلام نیز با آن که حق را می دانند ولی بر خلاف شناخت خود عمل می کنند؛ زیرا عزم و همت قوی و بلند ندارند. خداوند با تقوا و تزکیه و وسایلی چون نماز و روزه و مانند آن،‌ برآن است تا عزم انسانی تقویت شود تا آن چه در مقام اندیشه و بینش جزم کرده در مقام عمل و نگرش،‌ عزم کند. بسیاری از انسان های مومن و دارای جزم قطعی گرفتار سستی اراده و عزم هستند و حتی خداوند به حضرت آدم(ع) با همه علم و قطع و یقین به عنوان کسی که دارای عزم نبوده معرفی می کند.(طه، آیه 115)

به هر حال، مبانی فلسفی و اصول زندگی و سبک زندگی هر شخصی بر اساس دو مولفه اصلی یعنی جزم و عزم شکل می گیرد. از همین جا تفاوت هایی میان دو نوع رفتار سیاسی و اجتماعی خودنمایی می کند که از آن به حکومت صالحان و حکومت طالحان و طاغوتیان یاد می شود.

بر اساس همین دو نوع بینش و نگرش است که موضوع علم سیاست و تعریف حکومت متفاوت خواهد شد. بر اساس رویکرد غیر اسلامی، موضوع علم سیاست مثلا «چگونگی تولید و توزیع قدرت، یا علم کسب و حفظ قدرت ، یا هنر حکومت بر نوع بشر از طریق فریفتن و گول زدن آنان ، یا علم فرمانروایی دولت­ها ، یا علم اخذ تصمیم در بارۀ مسائل ناهمگون ، یا علمی که می‎آموزد چه کسی می‎برد و چه چیزی را می‎برد، کجا می‎برد ، چگونه می‎برد و چرا می‎برد،‌ یا به یک معنای اخلاقی تر، علم و هنر راهبری یک دولت و یا هر نوع روش اداره یا بهبود امور شخصی و اجتماعی ، و یا تدابیری که حکومت به منظور اداره امور کشور اتخاذ می‎کند» و مانند آن است.

همه این تعاریفی که از علم سیاست ارایه شده و می شود، فاقد عنصر حق مطلق است؛ زیرا در این تعاریف عنصر اصلی یعنی کمال گرایی و حقیقت گرایی دیده نشده و هیچ اثری از هدف و حکمت آفرینش جهان و انسان یافت نمی شود. این گونه است که نوعی هویت و ماهیت سکولار با رویکردی مادی و دنیوی در همه آن ها موج می زند. چنین تعریفی از موضوع علم سیاست هرگز با آموزه های هدایتی قرآن سازگار نخواهد بود؛ زیرا در همه آموزه های هدایتی قرآن، حقیقت گرایی و کمال گرایی و حکمت آفرینش انسان و جهان موج می زند. پس نمی تواند با چنین رویکردی همراهی کرده و سازگار با آن باشد.

از نظر آموزه های قرآنی در هر چیزی می بایست عنصر حقیقت گرایی و کمال گرایی به مفهوم پیش گفته موج بزند و محور قرار گیرد. پس موضوع علم سیاست به هر شکلی تعریف شود باید دست یابی به کمال و حقیقت مطلق در دستور کار قرار گیرد و هر نظامی که ساخته یا تعریف می شود می بایست محور توحید و حق و حقیقت و کمال در آن اصالت یابد. پس موضوع علم سیاست چه تدبیر امور کشور باشد یا بهبود امور شخص و جامعه ، باید در راستای حقیقت و کمال باشد. تولید و توزیع قدرت زمانی معنای اسلامی می یابد که بر پایه حق و کمال باشد و هر گاه از این عناصر خالی باشد آن علم و عمل بدان عین باطل و فساد خواهد بود و حکومت مبتنی بر چنین افکار و اندیشه هایی طاغوتی است.

پس اگر در تعریف عـلم سـیـاست با رویکرد غیر اسلامی گفته شود که آن دانشى است كه حوزه بررسى ها و تحقیقات آن با تدبیر عمومى جامعه ، قدرت ، نـهـادهـا و رفـتـار سـیـاسـى ارتـباط دارد و در این رشته علمى ، حكومت ، دولت ، احزاب سیاسى ، گـروه هـاى فـشـار و پـدیـده هـاى سـیـاسـى مـورد تـجـزیـه و تـحـلیـل قـرار مـى گیرند، باید گفت که چنین علم سیاست و مبانی و کارکردهای آن طاغوتی است،‌ زیرا هیچ جایگاه و نقشی برای حق و کمال و وصول به آن که حکمت آفرینش انسان و جهان است در این تعاریف دیده نشده و از نظر قرآن عمل بر اساس چنین رویکردی در هر کاری از جمله رفتار و عمل سیاسی و حکومت داری عین طاغوت است؛ چرا که ارزش ها و قضاوت ها و هنجارها و قوانین و دیگر اموری که در این چارچوب شکل می گیرد همه خارج از محور اصلی حکمت و هدف آفرینش است و نمی تواند امری مبتنی بر حقیقت باشد هر چند که ناظر به واقعیت باشد؛ زیرا عنصر واقعیت به معنای حقانیت نیست،‌ بلکه واقعیت ممکن است مطابق یا مخالف حقی باشد که همان کمال مطلق، خدا، حکمت آفرینش و مانند آن است.

بر اساس رویکرد قرآنی، همان گونه که موضوع علم سیاست متفاوت از رویکردهای دیگر است، هم چنین مسایل، هنجارها، قواعد، قوانین و ارزش های آنان نیز متفاوت خواهد بود.

با نگاهی به آموزه های قرآنی می توان گفت که موضوع علم سیاست تدبیر امور جامعه در راستای توزیع عادلانه همه مواهب طبیعی جهت ظرفیت بخشی به همه افراد انسانی برای وصول به کمال است؛‌ چرا که پیامبران آمده اند تا با کتاب و تعلیم و تزکیه مردم را نسبت به حقوق خود آگاه ساخته و آنان را برای بهره مندی عادلانه و قسطی هر چیزی کمک کنند.(حدید، آیه 25)

خداوند به صراحت در آیه 213 سوره بقره حكومت، داورى و حلّ اختلافات مردم را از اهداف بعثت انبيا و پیامبران و مسئولیت ایشان می داند. این بدان معناست که این حکومت می بایست در چارچوب عدالت قسطی که در آیه 25 سوره حدید بیان شده شکل گرفته و مدیریت و هدف گزاری شود.

از آیه 55 سوره نور هم به دست می آید که جامعه انسانی و اسلامی می بایست سیاست های کلان و راهبردی خود را به گونه ای سامان دهند تا به حکومت صالحان و عادلانه آنان برسند؛ هر چند که سنت الهی بدان قرار گرفته است ولی با توجه به ایات دیگر از جمله آیه 25 سوره حدید و 73 سوره نساء‌ می توان استنباط کرد که حرکت در این مسیر نه تنها وظیفه پیامبران و مومنان بلکه هر انسانی است که می خواهد سعادت را به دست آورد و آن را فضلیتی اخلاقی و فطری و انسانی می داند.

پس همه رفتارهای سیاسی می بایست در راستای تحقق عادلانه و قسطی از قدرت و ثروت و دیگر مواهب طبیعی تعریف و سامان یابد بی آن که رنگ و نژاد و فکر و مذهب و مانند آن تاثیری در این توزیع داشته باشد.

سیاست های حکومت از نظر اسلام می بایست در همه امور زندگی از جمله برنامه ریزى اقتصادى در سطح كلان ، نظم و نسق بخشیدن به جامعه ، تامین امنیت ، عدالت اجتماعى و مانند آن در راستای دست یابی هر انسانی به کمال و رسیدن به مقام خلافت الهی باشد.

به سخن دیگر، وقتی از وظایف حکومت و حاکمان سخن به میان می آید و به اموری چون برقراری امنیت(بقره، آیه 246 و 251)، ایجاد وحدت در جامعه(نساء، آیه 59)،‌ تدبیر امور اقتصادی(نساء، آیه 53؛ یوسف، آیه 55)، حفظ کشاورزی (بقره، آیه 205)، حفظ نسل و نیروی انسانی(همان)، مبارزه با ظلم (کهف، آیات 87 و 88)، نجات مستعضفان از دست مستکبران(نساء، آیه 75)، اطلاع رسانی (نساء، آیه 83) ،‌تعلیم به ویژه تعلیم حقوق و قوانین(حدید، آیه 25)،‌ داوری و حل اختلاف(بقره، آیه 213)، نظارت بر امور و کارگزاران(نمل، آیه 20) و مانند آن اشاره می شود، همه این ها در راستای رسیدن همه انسان ها به کمال شایسته و بایسته از طریق توزیع عادلانه قدرت و ثروت و منابع و مانند آن است و تفاوتی میان انسانی با انسانی دیگر نیست هر چند که شاید در آغاز به سبب کمبود قدرت و امکانات آن را از یک مرز جغرافیایی و سرزمین به عنوان ام القری شروع می کنند مانند شهر مدینه ولی هدف همواره جهانی و فرازمانی و مکانی است.

دولت اسلامی در یک جغرافیا و سرزمین اگر جهانی نباشد به یک معنا جهانی است؛ چرا که از یک سو مستقیم به عقیده افراد توجه دارد که امت را شکل می دهد و جغرافیا در آن تاثیری نخواهد داشت و از سویی دیگر به انسان توجه دارد بی آن که مرزهای نژادی و عقیدتی در آن نقش داشته باشد؛‌ زیرا دفاع از مظلوم و مستضعف به عنوان یک اصل حاکم در سیاست های داخلی و خارجی مطرح است.(نساء، آیه 75 و آیات دیگر) پس حتی اگر دولت و حکومت در یک مرز جغرافیایی شکل گیرد و ناچار به تنظیم و هدایت سیاست های خارجی با دیگر کشورها و ملت ها و دولت های جغرافیایی و ملی و مذهبی باشد، می بایست در همه موضع گیری های سیاسی در عرصه بین المللی، اهداف آفرینش و حکمت تاسیس دولت و حکومت در نظر گرفته شود که همان قیام به عدالت و توزیع عادلانه مواهب هستی میان افراد انسانی است.

سخن در باره فلسفه و مبانی علم سیاست بسیار است و پرداختن به همه ابعاد و مسایل آن در یک مطلب کوتاه شدنی نیست و به همین مقدار این مقال بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. با سلام.
    لطفا در مورد کتاب “شیخ نارین” با “کتاب دانشجویی” تماس بگیرید.
    33355577
    33794272

    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا