اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

حج، امام زمان(عج ) و احرام دگربستن

10hajjدرمقاله حاضر نويسنده به مسأله احرام و فلسفه آن پرداخته و احرام آييني و احرام تأويلي را تشريح كرده است. وي دراين مطلب به برخي لطايف و حقايق باطني عمل احرام اشاره نموده و پيرامون احرام لقاء امام سخن گفته است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

حاجی، احرام دگر بند
درآموزه هاي قرآني، بسياري از آيين ها و مناسك، حالت نمادين دارند وحتي در روايات معتبري كه از مفسران و تاويل كنندگان واقعي و بيانگران حقايق آن نقل شده، هريك از حركات و سكنات نماز، نمادي از معنا و يا معاني چند است. براين اساس مي توان به سادگي از ظاهر مناسك و آيين هاي حج گذشت و آنها را نمادهايي از مقاصد و معاني دانست كه در پس اين اعمال وحركات وجود دارد. روايات بسياري براي تبيين و تاويل هر يك از اعمال نمادين وارد شده است كه مطالعه آن براي همگان سازنده و مفيد و براي حاجياني كه قصد احرام دوست كردند لازم و ضروري است.

همچنين حاجياني كه قصد كعبه را دارند بايد قصد حقيقت آن كنند و هريك از اعمال و مناسك را بي شناخت و دانستن تاويلات آن انجام ندهند؛ زيرا شناخت درست و بينش صحيح داشتن نسبت به مسايل موجب مي شود تا نگرش ها و رفتارها نسبت به يك عمل معنا و مفهوم ديگري بايد و اصولاً بينش درست و نگرش راستين، آدمي را به سوي حقايق و لطائفي رهنمون مي سازد كه مي تواند عشق و علاقه شخص را به آن افزايش داده و لذت عمل را دوچندان سازد.
قرآن براساس اين اصل كه همواره پس از بيان حكمي مي كوشد تا افزون بر بيان آثار و كاركردها به علل و فلسفه آن نيز اشاره كند و به هر شكلي شده حكمت و باطن اعمال و احكام را تبيين و آشكار سازد. از آن جايي كه آيات قرآني به شكل جوامع الكلم و كليات جامع بيان شده لازم است با بهره گيري از روايات تفسيري و تبيين راسخون درعلم به اين معاني لطيف و حقايق نهان و دقيق دست يافت. با اين همه بررسي آيات قرآني به همين قصد و منظور مي تواند برخي از لطائف و حقايق را براي خواننده آن روشن سازد. از اين رو در نوشتار حاضر به يكي از اعمال حج به نام احرام توجه مي شود تا افزون بر ظاهر آن، برخي از حقايق و لطائف عمل و فلسفه آن معلوم گردد و شوق و ذوق حقيقي براي انجام آن و نيز تغيير نيت و قصد براي دست يابي به اهداف عمل احرام درحاجيان پديد آيد تا با شناخت جديد و بينش تازه به تغيير نگرش هاي خويش نسبت به اين عمل عبادي و آيين الهي اقدام كرده و به سخن ديگر احرام به قصد امري برتر و كامل را نيت كنند.
احرام آييني
احرام از «حرم» به معناي بازداشتن خود و يا ديگري از كاري است (مقاييس اللغه .) و از نظر برخي فقيهان، احرام، عبارت از نيت، پوشيدن دو جامه خاص، تلبيه يا اشعار و تقليد (علامت گذاري قرباني) در اعمال و مناسك حج يا اعمال و مناسك عمره است كه موجب تحريم مجموعه اي از محرمات احرام شود. (زبده البيان، ص 343 و 443).
به سخن ديگر، احرام بستن همانند تكبيره الاحرام گفتن در نماز است كه شخص با تكبير گفتن وارد نماز مي شود و نمي تواند برخي از امور چون خوردن و آشاميدن و پشت كردن به قبله و ياسر را به سوي راست و چپ كردن و سخنان بيهوده و لغو گفتن به جز ذكر خداوندي و حركات و سكنات خاص كه در نماز به عنوان اعمال واجب و يا مستحب بيان شده را انجام دهد.
شخص با بستن احرام حج و پوشيدن دوجامه ندوخته و نيت و قصد احرام كردن درحريمي وارد مي شود كه ديگر نمي تواند هركاري را انجام دهد و براي خود محدوديت هايي را ايجاد كند كه بيرون رفتن از آن موجب مي شود تا عمره و يا حج وي باطل و افزون برآن كفاره بر گردن او آيد.
خداوند در آيه 59 سوره مائده بيان مي كند كه شخص اگر قصد حج دارد با احرام بستن و لبيك گفتن با ذكر خاص وارد اين حريم مي شود و به عنوان حاجي تلقي مي گردد. بنابراين حاجي كسي است كه با احرام خويش قبل از ميقات هاي مشخص شده و يا در ميقات، خود را محرم كند و نيت حج نمايد. در آيه 59 سوره مائده مقصود از «فمن فرض فيهن الحج» كسي است كه با احرام، حج را بر خود واجب مي كند. البته به سبب نوعي اختلاف در انواع حج تنها پوشيدن دوجامه موجب احرام نيست ولي از آن جايي كه مخاطب در اين نوشتار گروه خاصي از حاجيان هستند سخن از محرم شدن با دو جامه و لبيك گفتن است. به سخن ديگر، تحقق احرام در تمام انواع حج با لبيك گفتن است و در بعضي اقسام آن با اشعار و تقليد هم تحقق مي يابد.
از آن جايي كه دوره كامل حج دوره خودسازي و تزكيه نفس و آموزش هاي عملي براي كسب تقواي الهي است، برخي از اعمال براي محدوديت سازي حرام مي شود و حاجي نمي تواند آن ها را انجام دهد (مائده آيه 69) كه از آن جمله مي توان به حرمت صيد و شكار جانوران (مائده آيات 1 و 2 و 49 تا 69)، خوردن گوشت شكار صحرايي (همان) آميزش جنسي (بقره آيه 791: در حديثي از امام صادق(ع) آمده: رفث، آميزش است. نورالثقلين، ذيل آيه؛ كافي، ج 4، ص 733، ح 3) تراشيدن موي سر (همان)، دروغ گفتن (همان)، سوگند خوردن(همان)، فحش گفتن و ناسزا و دشنام دادن (همان و نيز از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: الفسوق، الكذب، فسوق به معناي دروغ است. (نورالثقلين، ذيل آيه؛ كافي، ج 4، ص 733، ح3 ) و هم چنين آن حضرت فرمود: قال الله عزوجل فمن فرض فيهن الحج… و لا جدال في الحج، و الجدال قول الرجل لا والله و بلي والله. مقصود از جدال در حج گفتن «لا والله» و «بلي و الله» است. (نور الثقلين، ذيل آيه؛ كافي، ج 4، ص 733، ح 3)
در روايات براي كارهايي چون سر تراشيدن و صيدكردن و مانند آن كه مخالف اعمال حج است كفاراتي بيان شده است كه در اين جا بدان ها اشاره نمي شود. خواننده مي تواند در اين باره به كتاب هاي مناسك حج و توضيح المسايل رجوع كند.
اگر به علل و فلسفه اي كه براي هر يك از محرمات بيان شده توجه شود به خوبي روشن مي شود كه مسايلي چون محافظت بر محيط زيست گياهي و جانوري و احترام به حقوق همه موجودات از ريز و درشت مانند پشه و شپش و كك و مانند آن تا آهو و قوچ از چارپايان و پرندگان و چرندگان از جمله اهداف اين احكام است.
انسان با خودداري از انجام اين گونه اعمال يك دوره عملي و آموزشي را مي گذارند كه زمينه اي عملي براي دست يابي به تقوا است. هر يك از اين اعمال آدمي را چنان تربيت مي كند كه خود را از بسياري از وسوسه هاي شهواني حفظ كند و قوا و غرايز خويش را كنترل و مهار نمايد. بنابراين دست يابي به تقوا يكي از اهداف و فلسفه اين گونه اعمال است.
همه اموري كه به عنوان محرمات در اين جا و كتاب هاي تفصيلي و خاص حج و عمره بيان شده در حقيقت بيان گر اموري است كه بسترساز دست يابي انسان به تقواي عملي است. محرم با بستن احرام خويش مي كوشد در حريمي وارد شود تا وي را اهل تقوا سازد. تاكيد بر برخي از امور در حج به عنوان محرمات نشان مي دهد كه بيش ترين آسيب هايي كه شخص در زندگي خويش مي بيند و يا آسيب هايي كه به ديگران از انسان و غيرانسان مي رساند همين اموري است كه به عنوان محرمات از آن ياد شده است. بنابر اين لازم است كه حاجي پس از خروج از احرام حج و عمره و بازگشت به شهر و ديارش، خود را به گونه اي تربيت كند كه نسبت به آزار و اذيت ديگران اقدام نكند و قواي جنسي و غريزي و گفتاري و فكري و پنداري خويش را مديريت و محافظت كند و در مسير الهي حركت نمايد.
احرام تاويلي
هر چند كه اين گونه اعمال خود به عنوان اهداف و فلسفه حج مطرح مي شود ولي نبايد فراموش كرد كه اين مسائل كف مقاصد و اهداف و يا بخش مياني اهداف است و اگر بخواهيم سطح غايي و نهايي آن را دريابيم مي بايست از احرام ظاهري و اهداف مياني آن تجاوز كرده به احرام تاويلي توجه يابيم. همان گونه كه ولايت به عنوان اكمال دين و اتمام نعمت الهي مطرح شده، در مساله حج نيز چنان كه روايات بسياري وارد شده «تمام الحج لقاء الامام» دانسته شده است. اين بدان معنا خواهد بود كه در احرام بستن نيز انسان افزون بر دست يابي به اين مقاصد، بايد در انديشه مقاصد كمالي باشد و مقصد خويش را از اين احرام تمام الاحرام بشمارد.
اين گونه است كه مفاهيم عرفاني و ولايي خود را دوباره ظاهر مي كنند و نگرش آدمي به حج افزون بر مقاصد نخستين و مياني كه مي توان آن ها را عبارات و اشارات احرام و حج دانست به سوي مقاصد نهايي و غايي كه همان حقايق و لطائف آن است جلب و جذب مي شود.
هدف از بستن احرام اين است كه شخص خود را در مسير كمالي و در حريم دوست بيابد و هنگامي كه قصد خانه كعبه و بيت الله الحرام مي كند قصد عبوديت نمايد كه باطن آن ربوبيت است و بكوشد تا با تقرب بيش تر و بهتر به كمالاتي كه خداوند به شكل اسمايي در وي به وديعت نهاده خود را به خدا نزديك سازد و ربوبيت خويش را نسبت به همه موجودات نشان دهد.
كسي كه احرام مي بندد بايد خود را در حريم دوست بيابد و چنان رفتار كند كه شايسته حضور در حريم اوست. از اين رو مي بايست با احرام بستن خويش نه تنها دل از دنيا و علايق آن بشويد بلكه از خود نيز بيرون رود و در محور توحيد به گونه اي سير و حركت كند كه تن ها از ميان رود و به وحدت حقه حقيقي دست يابد.
در هر حركتي كه محرم انجام مي دهد تقواي الهي را به شكل تقواي از خود بريدن و به وحدت حق پيوستن بروز و ظهور دهد. هر چه گردش در محور وحدت افزايش يابد خلسه وحدتي در تن ها نيز ظاهر مي شود و از جان و باطن به ظاهر مي رسد.
به سخن ديگر هر چه حاجي خود را با تن ها مي آميزد و مي كوشد تا اندك اندك در خلسه هفتگانه وارد شود، بايد خود را نخست به وحدت و يگانگي روحي رسانده و سپس دوباره از وحدت روحي به وحدت تن ها برساند. در اين حركت دوري است كه از خود به خدا و از خدا به خلق مي پيوندد و در مسيري قرار مي گيرد كه من ها محو مي شود و وحدت انساني ايجاد مي شود و در ادامه به وحدت الهي مي رسد و ديگر چيزي از وحدت انساني نمي ماند و همه خود را تجليات الهي مي يابند.
ديدار امام زمان(ع)
كعبه يك سنگ نشاني است كه ره گم نشود
حاجي، احرام دگر بند ببين يار كجاست
درحقيقت احرام براي كعبه بستن به معناي احرام به قصد خدابستن است كه براساس «من تمام الحج لقاء الامام» آن را در مرحله نخست وحدت يابي با امام (ع) دانست؛ زيرا كسي كه احرام ديدار امام زمان خويش (ع) را كه مظهر اتم و اكمل است درجان، قصد نكند نمي تواند قصد خداوند نمايد. اگر كعبه نشاني است كه گم نشود، خود آن نشان كاملي است كه نه تنها جلوي گم شدن را مي گيرد بلكه به عنوان هادي و حبل الله و عروه الوثقي دستگير مردم و دستگير استوار و ريسمان اتصال زمين و آسمان و خلق و خداست.
شخص با نيت ديدار و زيارت خانه واقعي خداوند يعني اهل بيت عصمت و طهارت مي تواند به خداوند تقرب جويد. براين اساس مي بايست همواره در هنگام احرام بستن دراين انديشه باشد كه قصد ديدار امام زمان(عج) را دارد و در حريم او وارد مي شود. اگر در روايات مقام و منزلت مؤمن از كعبه بالاتر و حرمت و حريم برتري دانسته شده است به طريق اولي بايد گفت كه حرمت و حريم امام(ره) از كعبه است و در حريم امام(ع) به گونه اي بهتر مراعات احترام و تكريم امام(ع) را رواداشت.
در روايات است كه امام زمان(ع) در ايام حج در آن جاست و ديدار او به عنوان وظيفه و مسئوليت بر همه حاجيان لازم و ضروري است. بنابراين همان گونه كه در نماز سلام آنان را مخاطب نهايي خويش قرار مي دهيم و برايشان سلام خاص مي فرستيم، برماست كه در احرام نيز قصد ايشان كنيم و نيت ديدار آنان را در سر بپرورانيم.
ديدار ايشان بر هر محرم و حاجي فرض است و اگرچه حاجي او را نبيند ولي بايد در دل و نيت خويش چنان قصد كند كه ديدار وي مقصود و مقصد اوست. اين همانند ايستادن در هنگام نماز است كه انسان قصد ديدار و گفت وگو با خداوند را دارد به گونه اي عمل كند كه هرچند كه خود او را به چشم نمي بيند ولي بداند كه خداوند او را مي بيند. بنابراين حاجي اگر از ابتداي احرام قصد ديدار امام را كند يقين كند كه اگر زمان زمان خويش را نمي بيند ولي امام زمانش او را مي بيند و از قصد و نيت او آگاه است و بر اعمال و رفتار وي شاهدبوده و درقيامت در اين ديدن گواهي و شهادت مي دهد و در دنيا نيز نيازهاي تقربي او را برآورده مي سازد.
قاصد خانه خدا و كعبه معظم مي بايست نخست در هنگام احرام قصد امام زمان خويش كند كه خداوند فرموده است: «ابتغوا اليه الوسيله» براي رسيدن به خداوند و تقرب به وي وسيله را جست و جو كنيد. همه امور دنيا وسيله اي مي توانند باشند كه وي را به خداوند نزديكتر سازند ولي برخي از وسايل استوارتر و كوتاهتر و مطمئن تر است. از اين رو بايد آن وسيله اي را جست كه از ويژگي هاي از اين دست برخوردار مي باشد و اگر نماز و خانه كعبه وسايل خوبي هستند، بي گمان باطن نماز و خانه كه ولايت است بهتر و قوي تر وكوتاه تر است.
بنابراين محرم مي بايست نماز، احرام لقاءالله داشته باشد كه به لقاء امام تحقق مي يابد و اگر اين گونه نبود چرا بايد در نماز بركسي سلام كرد كه ارتباطي با نماز ندارد؟ سلام كردن بر اهل بيت در پايان نماز دليل كاملي است كه آنان مقصد و مقصود در نماز بوده اند تا ازطريق اين وسايل محكم به خدا رسيد و تقرب جست؛ زيرا خداوند به صراحت مي فرمايد كه بازگشت همه امور به سوي خداوند ازطريق پيامبر(ص) است. الي ربك الرجعي و الي ربك المنتهي؛ بنابراين آن چه كه تصريح آيه مباهله است، اميرمؤمنان(ع) جان و نفس پيامبربوده و وحدت نوري و وجودي با او دارد. پس همه امور از راه آنان به خدا مي رسد و اعمال حج همانند نماز نيز اينگونه است. از اين رو همواره در همه چيز حتي اعمال حج، باطن اعمال مراد و مقصود بوده است كه همان ولايت است. از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: «بني الاسلام علي خمسه اشياء، علي الصلوه و الزكاه و الحج والصوم و الولايه» اسلام بر پنج چيز استوار است، بر نماز و زكات و حج و روزه و ولايت (فروع كافي- ج4 ص26) و نيز از وي روايت شده است. (بني الاسلام علي خمس: اقام الصلوه وايتاء الزكاه و حج البيت و صوم شهر رمضان و والولايه لنا اهل البيت فجعل في اربع منها رخصه و لم يجعل في الولايه رخصه، من لم يكن له مال لم تكن عليه الزكاه و من لم يكن له مال فليس عليه حج و من كان مريضا صلي قاعدا و افطر شهر رمضان، والولايه صحيحا كان او مريضا او اذ مال او لا مال له فهي لازمه». (مواضع العدديه، ص361)
اسلام بر پنج اصل بنا شده است: برپاداشتن نماز، پرداخت زكات، حج خانه خدا، روزه ماه رمضان و ولايت و پيروي از ما اهل بيت. در آن چهار چيز رخصتي داده شده است ولي در ولايت هرگز رخصتي نيست. كسي كه مال ندارد زكات بر او واجب نيست و حج نيز از او ساقط است و كسي كه مريض است نشسته نماز مي خواند و روزه بر او لازم نيست ولي ولايت بر همه واجب است چه مريض باشد و چه سالم، چه دارا و چه فقير.
بنابراين مي توان گفت كه حج گذار بايد در احرام خويش قصد ديدار با ولي الله و عهد و بيعت بستن با وي را داشته باشد تا بتواند در مسيري گام بردارد كه اعمال و مناسك وي، او را به خداوند نزديك ساخته و از حج و آثار آن بهره مند گردد وگرنه نبايد اميد به پذيرش و مقبوليت حج خود داشته باشد. باشد با بستن احرام واقعي خود را در مسير كمالي و ولايت عظماي الهي و ربوبيت طولي خداوند به خلافت انساني قرار دهيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا