اعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنیمناسبت ها

حاکمیت و حکومت عرشیان الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

عرشیان کسانی هستند که در عرش الهی سکونت دارند و کارگزاران مستقیم الهی هستند. آنانی که از عالی ترین سطح تا فروترین دست از تنزلات هستی به حکم مشیت الهی، تحت اراده آنان مدیریت و ربوبیت می شود و خدا به آنان چنان جایگاهی عظیم بخشیده که تا «قاب قوسین او ادنی» در مراتب صعود و عروج و تقرب به خدا پیش رفته اند که نزدیک تر از آن قابل تصور و تحقق و وقوع نیست.

بی گمان شناخت حقیقت عرش و عرشیان الهی می تواند ما را در چرایی و چگونگی مقامات آنان و بهره گیری از آنان در تقرب به سوی خدا یاری رساند و صراط مستقیم عبودیت و مظهریت در ربوبیت و خلافت الهی را به ما نشان دهد.

حقیقت عرش از نظر قرآن

واژه «عرش» بارها در قرآن به کار رفته است. عرش در لغت عربی به معنای چیزی دارای سقف است. مجلس شاه را به اعتبار علو و برتری آن عرش گویند که کنایه از عزت، سلطنت، مملکت و حکومت شاه است. در قرآن همان گونه که از عرش خدا سخن به میان آمده از عرش ملکه سباء و سلیمان نبی(ع) و یوسف نبی(ع) نیز سخن به میان آمده است.

در فرهنگ قرآن، وقتی از «عرش» الهی سخن به میان می آید، مقصود از آن چیزی است که انسان حقیقت آن را نمی داند و تنها می توان گفت که کلمه «ذوالعرش» در قرآن، به مملکت و سلطنت الهی اشاره دارد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 558)

برخی گفته اند: مقصود از عرش الهی اعم از عالم روحانی و جسمانی است که همگی آنها مظهر علم الهی است به طوری که همه خلق به آن قیام دارند و عرش الهی به منزله ظرفی برای آنها است.(نثر طوبی، شعرانی، ج 2، ص 332)

علامه طباطبایی عرش را مقامی دانسته که از جمله آن، اوامر و فرمان هایی الهی که به وسیله آن جهان اداره می شود و فرشتگان مجریان و کارگزاران مشیت او هستند.(المیزان، ج 17، ص 299)

حقایق قرآنی از عرش الهی

به نظر می رسد برای درک حقیقت عرش الهی و تمییز آن از عرش شاهان می بایست ویژگی ها و خصوصیاتی که خدا در قرآن برای عرش خویش توصیف کرده ، مبنا و ملاک قرار گیرد. بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین ویژگی های عرش الهی عبارتند از:

  1. قرارگیری عرش بر آب: خدا به صراحت در قرآن با تعبیر «کان عرشه علی الماء» نشان می دهد که عرش الهی بر آب قرار گرفته است. این ویژگی است که عرش الهی از عرش شاهان جدا می سازد.(هود، آیه 7)
  2. استوای الهی بر عرش: از نظر قرآن، خدا بر عرش «استواء» دارد.(اعراف، آیه 54؛ یونس، آیه 3) واژه استواء از ریشه «سوی» به معنای اعتدال تمام، کمال تناسب میان چیزها و یکسان سازی تمام است. از همین روست که خدا از تسویه انسان(شمس، آیه 7) و نیز «بشرا سویا» درباره جبرئیل هنگام تجسم بر حضرت مریم(ع) سخن به میان آورده که به معنای کمال تناسب و اعتدال است. در جایی دیگر به جای واژه سوی و استوی از واژه «عدل» برای تناسب و اعتدال کامل و تمام انسان سخن به میان آورده تا نشان دهد که این استوا با عدالت که به معنای قرار گیری هر چیزی در جایگاه حق است، ارتباط تنگاتنگ دارد.
  3. عرش مرکز استیلای الهی: از نظر قرآن، عرش الهی همان جایگاه و مرکز استیلای الهی بر جهان آفرینش و مخلوقات آن است.(رعد، آیه 2؛ طه، آیه 5؛ سجده، آیه 2؛ حدید، آیه 4) پس حکومت و حاکمیت الهی از عرش اعمال می شود.
  4. عرش مرکز عزت و حکومت: از همین آیات دانسته می شود که عرش الهی چنان عزیز است که هیچ راه نفوذ یا سلطه ای برای غیر نیست و حکومت الهی از عرش یک حکومت مطلق است؛ زیرا عرش الهی در این آیات کنایه از عزت و حکومت اوست.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 558)
  5. استوای الهی بر عرش پس از خلقت آسمان و زمین: از دیگر ویژگی هایی که برای عرش در قرآن بیان شده آن است که این استوا و استیلای الهی بر عرش پس از خلقت جهان از آسمان ها و زمین است.(اعراف، آیه 54؛ یونس، آیه 3؛ هود، آیه 7)
  6. ولایت الهی از عرش: از نظر قرآن، ولایت الهی بر هستی و مخلوقات که نوعی سرپرستی و ربوبیت است، از عرش انجام می شود.(سجده، آیه 4)
  7. شفاعت الهی از عرش: همان گونه که ولایت الهی از عرش و از آثار استوای الهی بر آن است، هم چنین شفاعت الهی نسبت به مخلوقات پس از استوا برعرش و از آثار آن است.(همان)
  8. مرکز قوت و مکانت: از نظر قرآن، عرش الهی مرکز قوت و مکانت است و هر کسی اگر قوت و قدرتی یا مکانت و مکنتی می یابد، به اعتبار اتصال و پیوند به آن است؛ چنان که قوت و مکانت جبرئیل (ع) از همین عرش و پیوند با آن است.(تکویر، آیات 19 و 20) به سخن دیگر، وصف ذی العرش می تواند این نکته را برجسته سازد که منزلت جبرئیل نزد کسی که عرض مقصود اوست، اتصاف او را به «ذی القوه» تضمین می کند.
  9. مرکز ربوبیت: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ربوبیت و پروردگاری خدا بر هستی از عرش انجام می شود.(اعراف، آیه 54؛ انبیاء، آیه 22؛ مومنون، آیات 86 و 116) از آثار ربوبیت الهی از عرش این است که تنها خدا شایسته است تا معبود و در مقام «اله» قرار گیرد (انبیاء، آیه 22) و انسان می بیاست تنها به او اعتماد و اتکال و توکل داشته باشد.(توبه، آیه 129) هم چنین از آثار ربوبیت الهی از عرش این که انسان می بایست از چنین خدایی تقوا پیشه گیرد و تحت ربوبیت او قرار گیرد.(مومنون، آیات 86 و 87) پس اگر کسی خدا را به عنوان رب العرش و رب مخلوقات می شناسد، می بایست او را معبود قرار دهد و از او تقوا پیشه گیرد نه از غیر.(همان)
  10. خلقت عرش: از نظر قرآن، عرش نیز همانند دیگر مخلوقات از آسمان ها و زمین، یکی از مخلوقات الهی است که تحت ربوبیت خدا قرار دارد.(طه، آیه 5) امیرمومنان امام علی (ع) می فرماید: عرش آن گونه که گمان می کنی مانند عرش و تخت شاهان نیست، بلکه موجودی محدود، مخلوق و تحت ربوبیت خدا است و پروردگار تو مالک آن است.(توحید صدوق، آیه 316، باب 48، حدیث 3؛ تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 369، حدیث 17)
  11. جامعیت عرش الهی: عرش الهی هر چند که خود مخلوقی از مخلوقات الهی است، اما مخلوقی خاص است که از جامعیت برخوردار است تا جایی که می توان گفت که عرش به یک وجه و معنا همه خلق است؛ زیرا «کان عرشه علی الماء» بیانگر این معنا است که همه مخلوق از «ماء» است و عرش الهی بر آن قرار دارد.(هود، آیه 7) بر همین اساس، امام صادق(ع) فرمودند: عرش در یک وجه، همه خلق است.(معانی الاخبار، ص 29، حدیث 1؛ بحارالانوار، ج 55، ص 47) بر اساس آیات قرآنی، عرش الهی به سبب همان جامعیت، حقیقتی فراتر و فراگیرتر از آسمان ها و زمین است(زخرف، آیه 82)؛ زیرا «رب العرش» می تواند ذکر عام بعد از خاص باشد؛ یعنی ربوبیت او بر عرش، ربوبیت و پرودگاری او بر همه آسمان ها و زمین است. به تعبیر دیگر، ربوبیت او بر عرش به معنای ربوبیت او بر همه خلق و مخلوقات دیگر است.(المیزان، ج 18، ص 126)
  12. تغایرعرش با آسمان و زمین: از آن جایی که عرش جامع خلق است، به یک وجه و معنا با دیگر مخلوقات تغایر دارد؛ از همین رو باید گفت که عرش الهی غیر از آسمان ها و زمین است.(مومنون، آیه 86؛ زخرف، آیه 82) روایت امام صادق(ع) که عرش را در یک وجه همه خلق دانسته، خود گواهی بر این است که از وجه دیگر عرش غیر از آسمان ها و زمین است؛ زیرا عرش به تنهایی از یک جامعیتی برخوردار است که آسمان ها و زمین از آن برخوردار نیستند؛ چنان که الله اسم جامع الهی است و سایر نام ها چنین جامعیتی ندارند، هر چند که همه اسماء به یک وجه در باطن خود همه اسماء را دارند، ولی ظهور برای همان اسم خاص چون عزیز و قدیر و علیم است.
  13. خلقتی قبل از مخلوقات دیگر: از نظر قرآن، خلقت عرش قبل از آسمان ها و زمین است و عرش الهی از قبل از خلقت آسمان ها و زمین خلق شده است.(هود، آیه 7)
  14. خلقت عرش از نور الهی: از نظر قرآن، خلقت عرش از نور الهی است(هود، آیه 7)؛ زیرا امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: خداوند عرش خود را از نور خویش آفرید و آ« را بر آب قرار داد و این است که خدا می فرماید: و کان عرشه علی الماء.(بحارالانوار، ج 40، ص 195، حدیث 80)
  15. عرش دارای رنگها: عرش الهی دارای رنگهایی چون سبز، زرد، قرمز و سپید است(هود، آیه 7)؛ زیرا امام سجاد(ع) می فرماید: همانا خدای عز و جل عرش را از نورهای گوناگون خلق کرد که از این نورها، نور سبز، زرد، سرخ و سپید است.(توحید صدوق، ص 326، باب 51، حدیث 1؛ البرهان، ج 2، ص 208، حدیث 6)
  16. عظمت عرش الهی: عرش الهی عظیم است که در عظمت به تمام کمال است و خدا از چنین عرشی عظیم بر هستی ربوبیت و پروردگاری می کند.(توبه، آیه 129؛ مومنون، آیه 86؛ نمل، آیه 26) از آثار عظمت الهی آن است که از عرش الهی هر قوت و قدرت و جلال و عظمت و مجدی بر هستی افاضه می شود.
  17. کرامت عرش الهی: خدا عرش خویش را به «کریم» می ستاید تا نشان دهد که عرش الهی از چنان کرامتی برخوردار است که مورد ستایش همه هستی است و خدا از چنین جایگاهی کریمانه ای ربوبیت و پروردگاری می کند. در حقیقت او شاهی است که با چنین عظمت و در همان حال کرامتی شاهی و پروردگاری می کند و بر مخلوقات در عین جلال و عظمت، کریم است که نظیر و بدیلی ندارد.(مومنون، آیه 116؛ الرحمن، آیات 27 و 78) پس عرش الهی را می بایست سرچشمه و خاستگاه کرامت و فیض بخشی الهی به همه هستی دانست؛ زیرا کریم کسی است که بی استحقاق خلق می کند و عطا می کند و افاضه وجود و بقا دارد.
  18. عرش مجید الهی: از دیگر ویژگی ها و صفات عرش الهی «مجد» آن است که خدا آن را «مجید» دانسته است.(بروج، آیه 15) مجد به معنای کمال شکوه، علو و اقتدار است.(مجمع البیان، ج 9 و 10؛ ص 319) این عنوان ناظر به جلال الهی و عظمت اوست؛ چنان که کریم ناظر به جمال و اکرامی الهی است. بنابراین، عرش الهی را به سبب مجید بودن می بایست سرچشمه کمال عظمت و مجد و قدرت و شکوه دانست.
  19. مرکز اراده الهی: از نظر قرآن، اراده الهی بر کائنات و مخلوقات از عرش الهی است و خدا به عنوان «فعال لمایرید» هر کاری که بخواهد از آن مرکز انجام می دهد.(بروج، آیات 15 و 16)
  20. مرکز امر الهی: از نظر قرآن، خدا از عرش خویش القای روح می کند و امر خویش را بر کائنات و عالم هستی از آن مرکز دارد.(غافر، آیه 15) البته هستی به دلیل آن که دارای درجات است، امر الهی در عوالم و درجات هستی تنزلات همراه است.(همان)
  21. مرکز ربوبیت عالم شهود: از نظر قرآن، عوالم به دو دسته امر و خلق، و نیز عالم شهادت و عالم غیب تقسیم می شود. به نظر می رسد بر اساس یک تفسیر و احتمال، عرش الهی کنونی که خود مخلوق است، مرکز ربوبیت عالم شهود از آسمان ها و زمین است(اعراف، آیه 54؛ یونس، آیه 3)؛ زیرا رب العرش به یک احتمال عطف بیان است و مقصود از آسمان و زمین نیز مجموع عالم شهود و شهادت است و آن تخت شاهی و عرش خدای سحبان است که در تحت تدبیر اوست و تدبیر از شئون عرش ملک اوست.(المیزان، ج 18، ص 126) از آن جایی که خدا «رفیع الدرجات» است می تواند یکی از درجات رفعت بخش او ناظر به همین عرش عالم شهود باشد. از سوی دیگر، کسانی که عرش کنونی را حمل می کنند، چهار نفر هستند، در حالی که عرش قیامت را هشت نفر حمل می کنند. این خود شاهدی دیگر بر این است که عرش الهی کنونی مخصوص عالم شهادت است و عرش عالم غیب غیر از این عرش است. هم چنین استوای الهی برعرش کنونی عالم شهادت پس از خلقت عالم شهادت از آسمان ها و زمین است. پس هر چند که عرش کنونی قبل از آسمان و زمین مخلوق خدا بوده است؛ اما زمانی خدا بر آن استوا زده که عالم شهادت را آفریده است.
  22. تعدد و تنوع عرش الهی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن دانسته می شود که عرش الهی، یک عرش نیست، بلکه دست کم می توان از دو عرش الهی سخن گفت که یکی «عرش عالم شهادت» و دیگری «عرش عالم قیامت و غیب» است. از نظر قرآن، حاملان عرش الهی در قیامت هشت تن هستند.(حاقه، آیات 15 و 17)
  23. محمول بودن عرش: از دیگر ویژگی های عرش الهی آن است که ثابت نیست، بلکه کسانی آن را حمل می کنند و هماره با حاملان جا به جا می شود.(همان؛ غافر، آیه 7)
  24. عرش از جنس علم: بر اساس روایات تفسیری مراد از ماء و آب که عرش بر آن است، علم است(هود، آیه 7؛ روایات تفسیری)؛ زیرا حقیقت حیات همان علم است که مایه حیات واقعی انسان و موجودات است؛ اصولا مخلوقات چیزی جز معلومات الهی نیستند؛ بنابراین، هر چیزی که از حقیقت حیات برخوردار است از علم برخوردار است.

حاملان انسانی عرش الهی

از نظر قرآن، حاملان عرش الهی، گروهی چهار نفره در عالم شهادت و گروه هشت نفره(غافر، آیه 7) در آخرت هستند. برخی حاملان عرش را فرشتگان عظیم الهی یعنی چهار فرشته اصلی حضرات جبرائیل، میکائیل، عزرائیل و اسرافیل می دانند که مسئولیت تدبیر و ربوبیت علمی، رزقی، اماته و احیا را به عهده دارند. آنان چهار رکن اصلی عرش را تشکیل می دهند و حاملان آن هستند؛

اما به نظر می رسد حاملان عرش الهی از جنس فرشتگان نیستند؛ زیرا خدا حاملان را معرفی نکرده که آنان چه کسانی هستند؛ یعنی آیا از فرشتگان هستند یا کسانی دیگر؟ از این رو، برخی با توجه به عطف «من حوله» از آیه 7 سوره غافر گمان کرده اند که حاملان عرش فرشتگان هستند؛ اما چنان که گفته شد، هیچ دلیل قطعی و یقینی بر آن نیست که فرشتگان، حاملان عرش باشند؛ به ویژه آن که برای حاملان عرش خصوصیاتی است که نمی تواند فرشتگان باشند، بلکه باید از جنس انسان باشند که بتوانند به عنوان جامع عمل کنند و به عنوان خاستگاه نور الهی به ربوبیت و تدبیر امور هستی بپردازند.

از نظر آموزه وحیانی قرآن، فرشتگان دارای محدودیت های بسیاری هستند، حتی چهار فرشته عظیم الهی که کارگزاران اصلی در میان فرشتگان هستند و فرشتگان دیگر زیر آنان کار می کنند.

محدودیت های علمی و عملی فرشتگان به آنان اجازه نمی دهد تا حاملان عرش باشند. باید یادآور شد که عرش الهی مخلوقی از مخلوقات الهی است که خود جامع حقایق هستی است؛ عرش عالم شهادت نسبت به مخلوقات عالم شهادت از جامعیت برخوردار است؛ چنان که عرش عالم قیامت و غیب، از چنین جامعیت برخوردار است.

در تبیین حقیقت عرش گفته شد که عرش عالم شهادت نمی تواند خود آسمان ها و زمین و مخلوقات آن باشد، بلکه غیر آن و جامع آن است.(مومنون، آیه 86) بنابراین، حامل عرش می بایست از جامعیت برخوردار باشند؛ البته فرشتگان چهار گانه به کمک هم ممکن است که چنین جامعیتی داشته باشند، اما فرشتگان حول عرش هستند، نه حامل عرش.

از سوی دیگر واژه حمل به معنای حمل بیرونی و درونی به کار می رود، مثل حاملی که خران از بار می برند و حملی که زنان از فرزندان در رحم دارند. حمل علم در درون و باطن وجود است. به نظر می رسد که حاملان عرش با علم خویش حامل حقیقت عرش هستند و در حقیقت با علم الهی که خود مظهر آن هستند به ربوبیت و پروردگاری هستی در عالم شهادت یا عالم آخرت اقدام می کنند.

بر اساس روایات تفسیری، حاملان عرش الهی در قیامت چهارتن از آنان از معصومان(ع) هستند که چهار دیگر آن از فرشتگان.(غافر، آیه 7؛ روایات تفسیری ذیل آیه)

بنابراین اگر فرشتگانی خاص حامل عرش باشند، ولی اختصاص به آنان ندارد، بلکه معصومان(ع) نیز حاملان عرش الهی هستند. به نظر می رسد که انسان به سبب جامعیت و مظهریت تمام نسبت به خدا، همان حاملان اصلی است و چهار فرشته اصلی تحت خلافت الهی آنان است که عوالم شهادت و غیب را تدبیر و ربوبیت می کنند؛ به ویژه که معصومان(ع) همان خلفای الهی هستند که تمام علم الهی را اظهار می کنند؛ زیرا مراد از تعلیم اسماء الله چیزی جز ظهور اسماء الله نیست، و گرنه دانایی بدون دارایی نمی تواند موجب تصرف در کائنات شود؛ از این روست که آگاهی در سطح انباء موجب نمی شود تا فرشتگان خلیفه الله شوند و هم چنان آدم(ع) خلیفه الله است و فرشتگان سجده اطاعت می کنند و سلطه خلیفه الله را می پذیرند.(بقره، آیات 30 تا 34)

بی گمان معصومان(ع) در میان انسان ها در تمامیت کمالی مظهریت هستند و آنان هستند که به عنوان خلیفه الله امر هستی و ربوبیت و پروردگاری و تقدیرات امور را بر اساس ام الکتاب الهی به دست دارند و به احیاء و اماته می پردازند و کارهایی دیگر را انجام می دهند؛ هم چنین آنان چون در مقام «قاب قوسین او ادنی» نسبت به خدا قرار دارند و نزدیک تر از آن قابل تصور نیست(نجم، آیات 8 و 9)،  حاملان حقیقی عرش الهی هستند؛ زیرا حاملان عرش، حاملان حقیقی عالم شهادت و غیب هستند. این بر اساس آیات و روایات جز برای چهارده معصوم نیست؛ زیرا غیر از چهارده معصوم(ع) کسی دیگر از جن و انس و فرشتگان دارای چنین شایستگی و لیاقتی نیستند و در مظهریت به تمام کمال نرسیده اند. بر اساس روایات تفسیری، نام پنج تن در عرش الهی چنان نورانی می درخشد که پرسش حضرت آدم(ع) را بر انگیخت. هم چنین بر اساس روایات تفسیری جایگاه و مقامی که خدا برای معصومان(ع) قرار داده هیچ موجودی دیگر ندارد، از این روست که آنان را از مصادیق «عالین» می داند که فراتر از انسان های عادی و جنیان و فرشتگان است.(ص، آیه 75) ابلیس با آن که علیه خلافت آدم(ع) قیام می کند و استکبار و عصیان می ورزد، ولی می داند که او هرگز جز «عالین» نیست، چنان که می داند که او از «عبادالله مخلصین» نیز نیست که هیچ سلطه و تسلطی به آنان ندارد.(حجر، آیه 39 و 40؛ ص، آیات 82 و 83) بر اساس روایات تفسیری این «مخلصین» به فتح لام همان چهارده معصوم (ع) هستند که به عصمت الهی معصوم شده اند و هیچ سلطه ای برای شیطان بر آنان نیست.

هم چنین از نظر قرآن، معصومان(ع) کسانی هستند که بر اساس ام الکتاب الهی، مقدرات هر کسی را به فرشتگان از روح گرفته تا فرشتگان اعظم و کارگزاران آن مشخص می کنند و هر ساله روح و فرشتگان برای دریافت مقدرات هر کسی و هر چیزی نزد آنان می آیند که خلیفه الله آن عصر و زمان هستند.(قدر، آیات 1 تا 5؛ دخان، آیات 1 تا 5)

البته از نظر قرآن، فرشتگانی نیز اطراف و حول عرش هستند، و کارهایی را انجام می دهند که به دستور خلیفه الله و حاملان حقیقی عرش از معصومان (ع) است. آنان برای مردم به ویژه مومنان بر پایه رحمت واسعه الهی که همه چیز را در برگرفته از مقام پروردگاری و ربوبیت الهی بر اساس احاطه علمی و رحمت می خواهند تا مومنان و توبه کاران سالک الی راه الهی را بیامرزد، آنان را از عذاب دوزخ حفظ کند، به بهشت عدن در آورد و آنان از زشتی ها در امان نگه دارد و همسران و فرزندان صالح آنان را به آنان در بهشت ملحق سازد. پس مسئولیت آنان غیر تحمید و تسبیح، دعا و استغفار برای اهل زمین به ویژه مومنان و توبه کارانی است که از راه خدا پیروی می کنند تا از عذاب دوزخ در امان مانند و خدا ایشان و منسوبان صالح آنان را به بهشت عدن در آورد و از بدی ها و زشتی ها نگه دارد.(غافر، آیات 7 تا 9) فرشتگان اطراف و پیرامون عرش الهی، دارای ایمان به خدا و در حال تحمید و تسبیح به ربوبیت پروردار هستند.(همان)

به هر حال، با نگاهی به خصوصیاتی که عرش الهی و حاملان آن گفته شد، معلوم می شود که حاملان عرش از معصومان(ع) است. پس حکومت و حاکمیت برای عرشیان الهی است که همان معصومان(ع) است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا