اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

تکامل بی پایان و شفاعت در بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر قرآن، انسان موجودی ظلوم و جهول است که برایش سیر تکاملی بی پایانی در اطوار خلقی و امری است. بنابراین، همان طوری که ورود به بهشت به معنای پایان راه نیست؛ زیرا بهشت خود هشت بهشت است که تفاوت های اساسی با هم دارد و انقلاب از یک بهشت به بهشت دیگر نیاز به چیزی دارد که به نظر می رسد که غیر از فضل الهی و زیادتی به حکم آن یا شفاعت راهی برای آن نیست؛ زیرا پاداش عمل همان چیزی از بهشت هاست که به او داده شده است.

به سخن دیگر، تکامل انسان حتی پس از قیامت و در عالم آخرت نیز به یک معنا ادامه می یابد، که البته دیگر آن تکامل مبتنی بر عمل شخص نیست؛ بلکه تکاملی مبتنی بر امور دیگری از جمله تفضل الهی و شفاعت و مانند آنها است تا جایی که دوزخیان امیدوار هستند تا به آن نایل شده و از دوزخ بیرون آیند. بر اساس برخی از روایات از هفت دوزخ، بسیاری از دوزخیان نجات خواهند یافت و به تکاملی دست می یابند که آنان را به بهشت می رساند؛ هر چند که دوزخیان مخلد و جاودانی نیز هستند که هیچ راهی برای کمال و استکمال ندارند و از خدا خواهان «قضا»ی نهایی می شوند که آنان را نیست کند واز حالت نه مرگ و نه زندگی برهاند.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تکامل بی پایان است و پس از پایان دنیا و تبدیل آن به سرای آخرت پایان نمی یابد؛ بلکه حتی این استکمال در آخرت با انتقال دوزخیان به بهشت پس از کمال یابی و انتقال بهشتیان از بهشتی به بهشتی برتر نیز ادامه می یابد؛ هر چند دیگر مبنای این تکامل عمل صالح نخواهد بود، بلکه چیزی چون فضل الهی و شفاعت شفیعانی است مورد رضایت الهی است.

نویسنده در این مطلب برآن است تا حقیقت جمله « یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی‏ لِی فِی الْجَنَّةِ»( بحار الانوار، ج ۹۹، ص ۲۶۷) در زیارت ماثور حضرت فاطمه معصومه (س) را براساس آموزه های وحیانی قرآن تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

بی نهایت سیر تکاملی انسان

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هیچ چیز در هستی جز خدای «غنی حمید»، کامل تمام نیست.(فاطر، آیه 15؛ ابراهیم، آیه 8) بنابراین، حرکت کمالی و تکاملی در خدا معنا ندارد؛ زیرا «صمد» بودنش موجب آن است(توحید، آیه 2) که «اجوف» نیست تا نیازی به چیزی داشته باشد که او را کامل یا تمام کند؛ چرا غنی بودن او بدین است که او کمالی را نمی خواهد یا تمامیت در کمالی را نمی جوید؛ از همین رو گفته شده که خدا «سبوح من العیب و قدوس من النقص» است؛ یعنی همه کمالات را داراست، پس عیبی ندارد؛ چنان که همه کمالات را در تمامیت آن داراست، پس نقصی ندارد.

اما غیر از خدا این گونه نیست، بلکه یا دارای عیب بوده و کمالی را ندارند، یا دارای نقص هستند و کمالی را به تمام ندارند. از این روست که خود را نیازمند دست یابی به کمال یا تمامیت در کمالی می دانند.

البته از نظر قرآن، برخی از آفریده های هستی، با توجه به غایتی که برای آنها تعریف شده، نیازی نیست تا همه کمالات را داشته باشند. بنابراین، آنان نیز نیازی نیست تا حرکت کمالی و تکاملی داشته باشند؛ چنان که درباره برخی از مخلوقات مجرد چون فرشتگان چنین گفته اند که حرکت استکمالی و صیرورت و شدن ندارند(بقره، آیات 31 و 32)؛ اما برخی دیگر از آفریده ها هم چون انسان این گونه هستند که صیرورت و شدن دایمی: لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (غافر، آیه 3)، انقلابهای مانند مرگ (اعراف، آیه 125؛ شعراء، آیه 50) و اطوار (نوح، آیه 14) و حرکت استکمالی و کمالی آنان را پایانی نیست؛ زیرا حتی اگر آنان به لقاء الله(یونس، آیه 45؛ عنکبوت، آیه 5) با سعی و کدح خویش برسند(انشقاق، آیه 6) و تمام کمالات منسوب به «الله» را دارا شوند(بقره، آیات 31 و 138)، باز راه برای کمالات برای آنان باز است؛ زیرا خدایی که کمالات او بی پایان است، راه برای انسان پس از «لقاء الله» نیز بسته نیست؛ زیرا «هو» که مرتبه احدیت و یکتایی است، غیر از مرتبه «الله» است که مرتبه یگانگی و واحدیت است(توحید، آیه 1)؛ این بدان معناست که برای احدیت «هو» غیر از اسماء ظهور یافته در «الله»(نور، آیه 35؛ بقره، آیه 31) اسمای مستاثر دیگری است که هنوز ظهور نیافته و در مراتب عالی تر و مثلا در عالم آخرت ظهور می یابد. این بدان معناست که حتی اگر انسان به عالی ترین درجه از «متألّه» شدن برسد و تمام اسماء الله را در تمامیت آن دارا شود، باز هم راه تکاملی برای انسان باقی و برقرار است؛ زیرا اگر احدیت را پایانی نیست، بلکه انسانی که با آن ارتباط یافته نیز پایانی قابل تصور نیست و «اطوار» خلقی و امری انسان محدود به آن چه گذشت و بیان شده و دریافته نیست، بلکه «اطوار» و نشئات بی پایانی با «امثال» بی پایان و بی نهایتی برای سیر تکاملی و تطوری انسان است که هم چنان «ما لا تعلمون» و جزو اسرار و نادانسته ها برای اوست.(واقعه، آیات 61 و 62)

تکامل در سایه شفاعت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تکامل در آخرت نیز هم چنان ادامه می یابد؛ از همین روست که پس از تبدیل آسمان ها و زمین دنیوی به آسمان ها و زمین اخروی(ابراهیم، آیه 48) و حشر مردگان در صحنه قیامت، شماری زیادی از افراد منتظر هستند تا به شفاعت به کمالی دست یابند که لایق  بهشت شوند؛ زیرا کسی بدون کمال نمی تواند وارد بهشت شود؛ بلکه می بایست شخص به کمالی برسد که او را به بهشت وارد سازد. این کمال یابی به کمک شفاعت کسانی انجام می شود که به عنوان «مرتضی» شناخته می شوند: وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى.(انبیاء، آیه 28) اینان اولیای الهی از پیامبران و معصومان(ع) هستند که به عنوان «مرتضی» در دنیا از علم غیب الهی برخوردار بوده (جن، آیات 26 و 27) و به قدرت تعلیم وتزکیه به عنوان تصرفات باطنی و تکوینی رسیده بودند.(بقره، آیات 129 و 151)

در حقیقت درجایی به نام «اعراف» که بلندای بسیار است که همگان آنان را مشاهده می کنند و آنان نیز بر همه چیز اشراف دارند، منتظر هستند تا به اذن الهی گروهی را شفاعت کرده و آنان را به کمالی برسانند که وارد بهشت شوند.(اعراف، آیات 46 تا 49)

خدا در آیات قرآنی به تطور و تکامل انسان در آخرت اشاره می کند؛ از جمله می فرماید: وَ لا یُزَکِّیهِمْ؛ خدا عهد فروشان را تزکیه نمی کند.(آل عمران، آیه 77) تزکیه نوعی رشد و کمال باطنی و درونی است که به تصرف الهی در کسی یا چیزی صورت می گیرد.(نور، آیه 21) پس اگر برای این افراد تزکیه در آخرت نیست، برای غیر آنان تزکیه ثابت است که نوعی تطور و تکامل خواهد بود.

از نظر قرآن، بهشتی ها در بهشت از فضل خاص و رحمت خاص الهی برخوردار می شوند( نساء، آیه 175) که خود نوعی زیادت است که جز به تکامل حاصل نمی شود.

از نظر قرآن، همان طوری که افراد دربهشت با اعمال خویش یا با شفاعت وارد می شوند، هم چنین در بهشت نیز به سبب درجات و تفاوت هایی که میان بهشت ها است ، هر کسی انتظار دارد تا به بهشت برتر دست یابد و این جز به تفضل و شفاعت به دست نمی آید؛ چنانکه خدا در باره زیادت در بهشت می فرماید: لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ؛ هر چه بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزونتر هم هست.(ق، آیه ۳۵)

از مواردی می توان به آن برای تکامل در آخرت و درون بهشت از آن بهره گرفت، زیارت ماثور حضرت معصومه(س) است که از نظر روایات در جایگاه بس بلند قرار دارد و از «شأن» و منزلتی رفیع برخوردار است؛ در این زیارت نامه خطاب به ایشان می گوییم: « یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی‏ لِی فِی الْجَنَّةِ»( بحار الانوار، ج ۹۹، ص ۲۶۷)

حرف اضافه «فی» در این عبارت بیانگر آن است که این شفاعت در بهشت برای اهل بهشت است؛ یعنی اهل بهشت خواهان آن هستند تا به شفاعت  ایشان به مراتب عالی تر بهشت برسند که دست یابی به کمالی است که آنان را به مقام «مقربان» می رساند که خود آنان «فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ» (واقعه،آیه 89) هستند؛ یعنی خودشان روح و روح بخش و بهشت نعیم الهی هستند؛ به سخنی دیگر، خودشان حقیقت بهشت و بهشت آفرین هستند و هر چیزی در بهشت های هشت گانه از آنان نشات می گیرد و به سوی دیگر بهشت های جاری یا ارسال می شود.(انسان، آیه 8؛ مطففین، آیات 25 تا 28)

البته برخی گفته اند که حرف اضافه «فی» به معنای داخل نیست، بلکه به معنای درباره است؛ چنان که گفته می شود: «أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ.»(بقره، آیه 139) آنان می گویند: در روایت است که امام رضا(ع) فرمود: «مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة»؛ هر کس او را با معرفت و شناخت به حقّانیت او، زیارت کند، بهشت جایگاهش خواهد بود.(بحار الانوار» ج 102، ص 266) یا حضرت جواد (ابن الرضا) عليه السلام فرمود: «مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتي بِقُمّ فَلَهُ الجَنَّة؛ كسي كه قبر عمّه ام را در قم زيارت كند، بهشت براي اوست».(كامل الزيارات، ذهني تهراني، ص 973؛ «عيون الاخبار» ج 2، ص 271؛ «وسائل الشيعة» ج 14، ص 576)

باید توجه داشت که تضادی میان دو دسته روایات نیست؛ زیرا آن حضرت(س) هم می تواند شفاعت برای ورود به بهشت داشته باشد، و هم شفاعت در درون بهشت داشته باشد. هر دو این دو دسته شفاعت ایجاد تکامل در شخص است؛ زیرا به واسطه شفاعت  ایشان، خدا شخص را تزکیه می کند و به او رشد و دارایی می دهد تا به بهشت وارد شود یا در بهشت ها بالاتر رود و به عالی ترین مراتب و درجات از هشت بهشت دست یابد.

از سوی دیگر، سخن در این روایات این است که زیارت عارفانه یا حتی غیر عارفانه ایشان تاثیر گذار است؛ یعنی همین زیارت ایشان به تنهایی شرایط کمالی را برای زائر ایجاد می کند که به بهشت در آید؛ زیرا نفس زیارت ایشان، همانند دارویی شفابخش و تزکیه ساز است؛ یعنی همان طوری که نماز و زکات و دیگر اعمال صالح زمینه ساز و بسترساز تزکیه الهی می شود؛ هم چنین زیارت ایشان چنین خاصیتی دارد. پس نفس زیارت ایشان تکامل بخش و تزکیه ساز است و دست یابی به شفاعت ایشان در بهشت نیز موجب تکامل در بهشت و دست یابی به مراتب عالی تر و درجات برتر است.

تطورات درکات دوزخیان

از نظر قرآن، همان طوری درجاتی برای اهل بهشت است که با تکامل به دست می آید، در مقابل درکاتی برای دوزخ است که با سقوط به دست می آید.

البته فرق بهشت و دوزخ این است که درکات بهشت تنها با کفر و عمل غیر صالح در دنیا به دست می آید و خدا چیزی برآن نمی افزاید؛ زیرا جزاء دوزخیان «وفاق» و عین عمل آنان است.(نباء، آیه 27)

انسانی که وارد صحنه آخرت می شود، پس از محاکمه و حسابرسی اعمال اگر دوزخی باشد به سوی دوزخ هدایت می شود.(صافات، آیات 20 تا 23) پس هر چه کفر و عمل غیر صالح شدیدتر باشد به همان میزان به سوی درکات دوزخ هدایت می شود؛ چنان که منافقان در درکات به پایین ترین آن؛ یعنی «الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» هدایت می شوند.(نساء، آیه 145)

به سخن دیگر، عذاب ها پشت سر هم افزایش می یابد؛ زیرا گام به گام دوزخی به دوزخ های پایین تر و درکات آن نزدیک تر می شود؛ از همین روست که خدا با کلمه « مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ» به این سقوط گام به گام توجه می دهد.(ابراهیم، آیات 16 و 17)

از نظر قرآن، هر چند که همه آخرت حیوان و حیات محض است(عنکبوت، آیه 64)؛ اما دوزخیان در حالتی میان مرگ و زندگی به سر می برند که میت هستند نه زنده.(اعلی، آیه 13؛ طه، آیه 74؛ ابراهیم، آیات 16 و 17) این حالت برای دوزخیان در درکات پایین سخت و دشوار است؛ زیرا اگر برای دوزخیان بالاتر امید رهایی است، برای اینان دیگر امید رهایی نیست و می بایست جاودانه در آن باشند؛ از همین روست که از مالک دوزخ نه از خدا درخواست نیستی می کنند که اصولا وجودی نداشته باشند: وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ؛ و فرياد كشند: اى مالك! بگو پروردگارت جان ما را بستاند و قضای نهایی را داشته باشد. پاسخ دهد شما ماندگاريد.(زخرف آیه ۷۷)

البته باید توجه داشت که از نظر قرآن، جاودانگی در دوزخ براساس مشیت الهی است و این گونه نیست که خدا نتواند تغییری در مشیت خویش داشته باشد؛ زیرا خدای رحمان نیز ممکن است به رحمانیت خویش گذشتی نسبت به اینان داشته باشد؛ زیرا هرگز چیزی خدا را مجبور نمی کند، حتی اگر حکم خودش باشد: قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ؛ خدا گفت: جایگاه شما آتش دوزخ است که در آن جاودانه هستید مگر آن چه را خدا مشیت کند؛ زیرا پروردگارت حکیم علیم است.(انعام، آیه 128؛ هود، آیات 106 و 107)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا