اجتماعیاقتصادیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

توليد ملي ضامن استقلال سياسي كشور

samamosيكي از مهم ترين اهداف جوامع، ايجاد و محافظت بر هويت استقلالي است؛ زيرا شكل گيري و ايجاد و حتي بقاي جوامع بر حفظ آن چيزي است كه از آن به هويت ملي ياد مي شود. هويت ملي به اين معناست كه هر جامعه اي براي خود اهدافي خاص، رويه هاي مشخص و نيز فرهنگ و تمدن خاصي در نظر دارد و در تلاش است تا در اين چارچوب ها سبك زندگي خود را شكل دهد.

در حقيقت هويت هاي ملي است كه جامعه اي را از ديگر جوامع جدا و مشخص مي كند.استقلال سياسي، مهمترين بخش از هويت ملي هر جامعه اي را تشكيل مي دهد؛ زيرا استقلال سياسي به معناي استقلال در تصميم گيري هاي كلان راهبردي، سياست گذاري، برنامه ريزي است بي آنكه يك نيروي خارجي و بيرون از جامعه بتواند تاثيرات مستقيم يا غيرمستقيمي بر آن بگذارد.دست يابي به هويت استقلالي و استقلال سياسي و محافظت بر آن به معناي حفاظت بر هويت ملي و سبك زندگي خاص، نيازمند فراهم آوري بسترهايي است كه از جمله آنها استقلال اقتصادي است كه در سايه سار توليد ملي و رشد و توسعه اقتصادي انجام مي گيرد.

كشوري كه از نظر اقتصادي يعني پاسخ گويي به نيازهاي ابتدايي، ناتوان يا وابسته باشد، به همان ميزان از هويت ملي و استقلال بي بهره است و نمي تواند سبك زندگي دلخواه خود را در جامعه اجرايي كند. از اين رو در انديشه هاي اسلامي از جمله انديشه سياسي اسلام، بر استقلال اقتصادي به عنوان مايه قوام بخش تمدن اسلامي تاكيد شده است.
نويسنده در مطلب حاضر جايگاه توليد ملي را در ايجاد و بقاي هويت و استقلال ملي جامعه مورد بررسي قرار داده است.
هويت و استقلال ملي، هدف ارزشي
يكي از اهداف ارزشي كه قرآن بر آن تاكيد دارد، ايجاد و محافظت بر هويت ملي است. هويت ملي به معناي ايجاد نوعي خاص از سبك زندگي است كه از ديگر جوامع بشري آن را مجزا مي سازد. آموزه هاي اسلامي بر آن است تا نظريه ها و انديشه هاي عقلاني و وحياني را در چارچوب يك جامعه بشري، عينيت سازي كند و جامعه اي آرماني و ايده ال را به جهانيان معرفي كند.
مجموعه آنچه كه از آن به دين اسلام ياد مي شود، دربردارنده بينش ها و نگرش هايي است كه اهداف، روش ها، رويه ها و چگونگي دست يابي به يك جامعه آرماني به نام امت اسلام را بيان مي كند. اين مجموعه ديني، سبكي خاص از زندگي را ارايه مي كند كه از آن به سبك زندگي اسلامي ياد مي شود. هر چند كه اسلام بر اساس آموزه هاي قرآني شامل همه آموزه هاي وحياني از آدم تا خاتم(ص) مي شود و همه پيامبران(ع) به اين سبك از زندگي دعوت مي كردند، ولي آنچه از سوي پيامبر گرامي و آموزه هاي قرآني ارايه شده است، كامل ترين و تمام ترين نوع از سبك زندگي اسلامي است. از اين رو سبك زندگي اهل كتاب از مسيحيت و يهوديت هر چند كه در دوره خودش به عنوان سبك زندگي اسلامي معرفي شده است (آل عمران، آيه 19، يونس، آيه 90؛ حج، آيه 78) ولي پس از نزول قرآن و حضور امت اسلامي در سايه ولايت و رهبري محمدي(ص) سبك زندگي اسلامي منحصر به سبكي شده است كه قرآن و پيامبر آن را در جامعه مدينه با عنوان نظام ولايي، عملياتي ساخته اند (آل عمران، آيه 85؛ مائده، آيه 3) و خداوند از آن جامعه و امت اسلام به عنوان گواه، شاهد، نمونه و الگوي عيني جوامع مطلوب بشري ياد كرده است. (بقره، آيه 143)
خداوند به پيامبر(ص) فرمان مي دهد تا با انتخاب شيوه هايي، سبك زندگي اسلام نهايي را از ديگر سبك هاي پيشين اسلامي جدا كند تا از هرگونه اشتباهي جلوگيري به عمل آيدو كساني سبك هاي پيشين اسلامي كه در قالب شرايع يهودي و مسيحي ارايه شده را به عنوان سبك زندگي كامل و آرماني اسلام معرفي نكند. از اين رو بر اموري كه هويت خاصي را به سبك زندگي اسلامي آخرين كتاب مي بخشيد، تاكيد شده است. بي گمان معرفي مكه به عنوان قبله امت اسلام، بناي مساجد در برابر كليسا و كنيسه، اعلان اوقات نماز با اذان و امور ديگر در راستاي هويت بخشي به سبك زندگي اسلامي است كه قرآن به عنوان آخرين كتاب وحياني آورده است.
با مراجعه به آموزه هاي قرآني به سادگي مي توان اثبات كرد كه هويت ملي به معناي هويت اسلامي و سبك زندگي اسلامي، از اهداف ارزشي است كه قرآن و پيامبر(ص) در دستور كار خود قرار داده اند و از امت اسلام خواسته شده است تا بر عناصر هويت ساز و هويت بخش تاكيد كنند و افزون بر باطن خود كه به ايمان آراسته مي شود، ظاهر فرهنگي و تمدني خود را نيز به عناصري بيارايند كه ايشان را از ديگر جوامع جدا مي كند و سبك زندگي خاص اسلامي را به نمايش مي گذارد.
اين حركت ها و تاكيد بر عناصر هويت ساز و هويت بخش از سوي آموزه هاي اسلامي و سنت و سيره نبوي از آن روست كه سبك زندگي اسلامي مي تواند با استقلال يابي از ديگر سبك ها، خود را به نمايش گذارد و بقاء و پايندگي خود را تضمين كند. اگر استقلال و هويت ملي سبك اسلامي به روشني انجام نگيرد امكان هرگونه اشتباه و تشابه سازي وجود دارد و كساني مي توانند سبك هاي باطل خود را به عنوان سبك زندگي اسلامي معرفي كنند و مردم را به سراب به جاي آب دعوت كنند و به وادي گمراهي بكشانند.
پس تلاش براي هويت بخشي و استقلال ملي از ديگر ملل و جوامع و شرايع، يك تلاش ارزشي و هدفي مقدس است كه هر مسلماني مي بايست براي تحقق و محافظت بر آن تلاش كند؛ چرا كه تاكيد بر هويت ملي و استقلال ملي به معناي تاكيد بر سبك زندگي اسلامي و جلوگيري از ايجاد گمراهي است.
استقلال سياسي در سايه سار استقلال اقتصادي
بي گمان قوام جوامع بر عنصر اقتصاد است، زيرا اقتصاد به معناي عامل تامين كننده نيازهاي مادي و آسايشي بشر در زندگي دنيوي و مادي است و اگر نيازهاي ابتدايي بشر از تغذيه و مانند آن تامين نشود، جامعه انساني نابود مي شود. اصولا جوامع انساني براي اهدافي شكل گرفته است كه يكي از مهم ترين آن ها تامين نيازهاي مادي و آسايشي بشر است. هر چند كه مفهوم سعادت تنها به مؤلفه آسايش و اقتصاد تحقق نمي يابد و نيازمند تامين مؤلفه ديگري به نام آرامش و امنيت است، ولي شكي نيست كه يكي از دو بال اصلي تحقق مفهوم سعادت و خوشبختي، تامين آسايش و نيازهاي مادي بشر است. از اين رو در آموزه هاي اسلامي و قرآني ارتباط تنگاتنگي ميان اقتصاد و امور معنوي برقرار شده است؛ زيرا نمي توان خوشبختي را تنها در آرامش و امنيت و تأمين خواسته هاي معنوي جست وجو كرد؛ چرا كه فقدان آسايش به معناي فقدان معنويت و آرامش نيز خواهد بود؛ لذا در آموزه هاي اسلامي بر اين نكته تأكيد شده است كه فقر مي تواند به كفر و بي ديني بينجامد و بنياد دين و مذهب را در فرد با خطر مواجه سازد؛ زيرا تأمين نيازهاي نخستين بشر، امري است كه عقل و منطق آن را تأييد مي كند و اسلام نيز براساس چارچوب هاي عقلاني آن را امضا مي نمايد.
خداوند در آياتي بسيار، ميان دنيا و آخرت، ميان ماديت و معنويت و در حقيقت ميان اقتصاد و معنويت جمع كرده است و بر ارتباط منطقي و نوعي سببيت ميان آنها تأكيد نموده است؛ چرا كه مسايل دنيوي و مادي و اقتصادي در تحقق معنويت انسان نقش بسزايي دارد و نمي توان از آن چشم پوشي كرد.
البته از نظر اسلام، اهداف معنوي و اخروي مي بايست در اولويت قرار گيرد و ترجيح داده شود (توبه، آيه 24) و ابزارهاي مادي و اقتصادي بايد در راستاي تأمين و تحقق اهداف معنوي بشر باشد ولي اين بدان معنا نيست كه نقش بي نظير و بي ديل اقتصاد را ناديده بگيريم چرا كه نه تنها ميان دين و دنيا و ميان اقتصاد و معنويت قابليت جمع است بلكه لازم است كه هر مسلمان و مؤمني اين گونه عمل كند و نقش اقتصاد را در تحقق امور معنوي ناديده نگيرد.
اين جايگاه اقتصاد در امور اجتماعي بيش از امور فردي و شخصي نقش و اهميت خود را نشان مي دهد. به اين معنا كه اگر در مسايل فردي و شخصي مي توان با فقر ساخت و ايمان و روحيه معنوي قوي داشت، ولي در جامعه نمي توان به نقش پررنگ و قوام بخش اقتصاد بي توجه بود؛ زيرا جامعه داراي ساختاري است كه اقتصاد، استقامت بخش آن است و فروپاشي اقتصادي و بحران و ضعف در آن به معناي فروپاشي جامعه و ساختار آن است. بنابراين، بر دولتمردان و اولياي امور جامعه و اجتماع است كه به نقش اساسي و بي مانند اقتصاد در تحقق و بقاي جامعه ايماني توجه داشته باشند.
از سويي ديگر، آموزه هاي قرآني روشن مي سازد كه ضعف و بحران اقتصادي مي تواند استقلال جامعه اسلامي را در خطر افكند؛ زيرا اگر قوام جامعه به اقتصاد است ضعف و بحران اقتصادي به معناي ضعف و بحران در جامعه است. از اين رو خداوند بر رشد، شكوفايي و توسعه اقتصادي تأكيد مي كند و يكي از مأموريت هاي انسان مؤمن را كار و توليد معرفي مي كند؛ چرا كه يكي از اهداف ابتدايي يا مياني خلقت انسان، آباداني زمين و بهره مندي از آن با كار و توليد و تغيير است.(هود، آيه 60)
جامعه اي كه نتواند به ابتدايي ترين نيازهاي افراد خود پاسخ مناسب و درخوري دهد، نمي تواند به نيازهاي ثانوي و متعالي آن بينديشد. جامعه اي كه فاقد امنيت غذايي است، نمي تواند امنيت رواني و روحي خود را تأمين كند و هرگونه وابستگي در حوزه اقتصادي به معناي وابستگي در حوزه هاي ديگر است. از اين رو اسلام بر استقلال اقتصادي از طريق كار و توليد ملي و سرمايه گذاري در بخش هاي گوناگون تأكيد مي كند تا بتواند سبك خاص زندگي اسلامي را قابل اجرا سازد و از هرگونه وابستگي فرهنگي و سياسي و فكري جلوگيري كند.
از نظر قرآن استقلال و سلامت و رشد اقتصادي به معناي فراهم آوري زمينه هاي رشد معنوي جامعه است. بر اين اساس سعادت بشر را در گرو دو امر يكتاپريتي و سلامت اقتصادي مي داند.(اعراف، آيه 85؛ هود، آيات 84 تا 86)
پيامبر(ص) خود و جامعه را مامور مي كند تا به مسايل اقتصادي و سلامت و رشد آن، همپاي مسايل اعتقادي و عبادي توجه داشته باشند و هرگونه اختلال و ضعف در حوزه اقتصادي را موثر در حوزه هاي ديگر مي شمارد. از اين رو جايگاه مسايل اقتصادي و معيشتي جامعه را در سطح مسايل اعتقادي بالا مي كشد و پس از تاكيد بر مسايل اعتقادي و عبادي بر مسايل اقتصادي تاكيد مي كند.
از نظر آموزه هاي قرآني، استقلال اقتصادي در افراد جامعه بيانگر رشد و بالندگي آنان است. از اين روست كه بلوغ و رشد يافتگي در افراد را عامل تامين كننده براي استقلال اقتصادي آنان قرار مي دهد. همچنين رشد و بالندگي جوامع بشري ارتباط تنگاتنگي با رشد و بالندگي اقتصادي آنان دارد. جوامعي كه داراي رشد اقتصادي و شكوفايي اقتصادي هستند، از نوعي رشد برخوردار مي باشند كه نشانه عقلانيت آنان است. البته از نظر قرآن اين عقلانيت و رشد و بالندگي جوامع بشري كه در رشد اقتصادي خود را نشان مي دهد به تنهايي نمي تواند موجبات بقا و پايندگي جوامع بشري باشد، بلكه نيازمند اصول ديگر عقلاني است كه از جمله آنها عدالت و پرهيز از هرگونه فساد و افساد در حوزه عمل اقتصادي و استثمار و مانند آن است.
خداوند در قرآن ميان رشد اقتصادي از سويي و يكتاپرستي، ايمان، معنويت و عقلانيت كامل از سويي ديگر ملازمه اي نمي بيند. پس مي توان جوامعي را سراغ گرفت كه به رشد اقتصادي و شكوفايي تمدني رسيده اند، ولي كافر و بي دين هستند؛ چرا كه براي تحقق رشد اقتصادي و تمدني درجه اي از عقلانيت كفايت مي كند؛ اما همين خداوند ميان بقاي جامعه و رشد و شكوفايي آن با عقلانيت كامل و يكتاپرستي و ايمان ملازمت ايجاد مي كند؛ زيرا بقاي رشد اقتصادي و جامعه و بهره مندي از مواهب رشد، وابستگي تمام و كاملي به عقلانيت كامل و ايمان و توحيد دارد.بنابراين، از نظر آموزه هاي اسلامي استقلال كامل و بقاي جوامع بشري هر چند در مرحله ايجادي وابسته به عقلانيت و بالندگي اقتصادي است ولي در مرحله بقا و استقلال كامل نيازمند عقلانيت تمام و كامل و توحيد و ايمان است. از اين رو كم فروشي، گردش نادرست ثروت، گناه، استثمار، كفران نعمت، بي عدالتي و ستمگري، كفر، بخل و ترك انفاق و مانند آن را از مهمترين عوامل در فروپاشي اقتصادي و بحران هاي آن برمي شمارد و به انسان نسبت به اينگونه عملكردها و تاثير سوء آن بر اقتصاد و استقلال جامعه هشدار مي دهد. (بقره، آيه 61؛ فجر، آيات 16 تا 19؛ ابراهيم، آيات 7 و 34؛ اعراف، آيه 85؛ حشر، آيه 7)
اگر توليد ملي در جامعه در حد پاسخ گويي به نيازهاي آن جامعه نباشد، وابستگي اقتصادي را موجب مي شود و اين وابستگي به جوامع ديگر در حوزه اقتصادي موجب وابستگي در حوزه هاي سياسي و فرهنگي و فكري و نظامي و مانند آن مي شود و هويت ملي و استقلال در سبك زندگي جامعه را با خطر مواجه مي كند. بنابراين خداوند خواهان استقلال و عدم وابستگي اقتصادي از سوي جامعه اسلامي مي شود و قطع وابستگي اقتصادي از بيگانگان را مورد تشويق قرار مي دهد.(توبه، آيه 28)
دشمنان جامعه اسلامي خواهان وابستگي اقتصادي هستند؛ زيرا با وابستگي جامعه در ابتدايي ترين مسايل و نيازها، جامعه، اقتدار و استقلال خود را از دست مي دهد و از آن جايي كه توليد ملي، ضعيف بوده و اقتصاد در ضعف به سر مي برد دشمن مي تواند مقاصد خود را تحميل كند و با فشار بر ملت و جامعه، آنها را به سمت و سويي سوق دهد كه خود خواهان آن است.
البته برخي از ساده لوحان، منافقان و دشمنان دروني ملت، با اشاره به وابستگي هاي اقتصادي خواهان ادامه مراودات اقتصادي و وابستگي هستند. اينان با ايجاد جنگ رواني در جامعه بر آن هستند تا وابستگي اقتصادي باقي و برقرار باشد تا بتوانند به مقاصد شوم خود دست يابند. برخي از منافقان در صدر اسلام تلاش كردند تا عده اي از مسلمانان ساده لوح و سست ايمان را از هرگونه قطع رابطه اقتصادي و تحريم ها بهراسانند تا جامعه از برخي از مواضع حق و عدالت طلبانه خود كوتاه بيايد.
منافقان تحريم ها و قطع رابطه اقتصادي را به معناي اختلال در نظام اقتصاد ملي تلقي و تعريف مي كنند و مردم را نسبت به قطع ارتباط و تحقق تحريم ها نگران مي سازند. (توبه، آيه 28) از اين رو لازم است كه دولتمردان بگونه اي برنامه ريزي كنند كه تحريم ها و قطع رابطه اقتصادي، كمترين فشار را بر جامعه ايجاد كند و با افزايش توليد ملي و تامين نيازها از منابع داخلي و سرمايه گذاري ملي، اجازه داده نشود تا با اهرم فشارهاي اقتصادي، دشمنان بتوانند به اهداف شوم خود در تحميل سبك زندگي غيراسلامي نائل شوند.
توليد و سرمايه گذاري ملي، راه برون رفت از وابستگي
براي اينكه جامعه بتواند از وابستگي رهايي يابد و به استقلال همه جانبه دست پيدا كند، لازم است تا راه هاي نفوذ و سلطه بيگانگان شناسايي و با آن مقابله شود. بي گمان مهمترين منافذ چيرگي بيگانگان بر جامعه، وابستگي اقتصادي جامعه براي تامين نيازهاي ابتدايي است. وقتي جامعه اي نتواند مواد غذايي و ديگر نيازهاي ابتدايي اقتصادي خود را تامين كند نمي تواند از استقلال و هويت ملي سخن به ميان آورد و از سبك زندگي خاص خود دفاع كند. پس لازم است با دست يابي به استقلال اقتصادي راه هاي سلطه بيگانگان بسته شود.بي گمان سرمايه گذاري ملي و افزايش توليد، مهمترين و اساسي ترين كاري است كه جامعه مي تواند براي رهايي از سلطه بيگانگان در پيش گيرد.
مؤمنان بر اين باورند كه خداوند همه آنچه انسان بدان نياز دارد فراهم آورده است و انسان فقط با كار و تلاش و خلاقيت خود مي بايست منابع را تبديل به محصولات و فرآورده هايي كند كه پاسخ گوي نيازهاي آسايشي و رفاهي اوست. خداوند منابع مادي از آب و خاك و نيز منابع انساني از فكر و كار را در اختيار بشر و هر جامعه اي قرار داده است. پس هر جامعه اي مي تواند با كار و تلاش و خلاقيت، توليدات و محصولاتي را فراهم كند تا به ديگران نيازي نداشته باشد.سرمايه هاي مادي و معنوي كه جامعه اسلامي در اختيار دارد به گونه اي است كه به سادگي مي تواند از وابستگي اقتصادي رهايي يابد و هويت و استقلال ملي خود را تضمين كند و سبك زندگي خاص را در پيش گيرد و تحت فشار تحريم ها تسليم نشود و راه خويش را بپيمايد.
دشمنان بر آن هستند تا با جنگ رواني و تحريم و فشارهاي اقتصادي، سرمايه هاي ملي را از كشور خارج كنند و با ايجاد وابستگي در حوزه اقتصادي مقاصد شوم خود را تحقق بخشند. پس لازم است كه با سرمايه هاي ملي، بهره گيري از منابع مادي و انساني و خلاقيت و كار و توليد، رشد اقتصادي را تضمين كنيم و با عدالت و توحيد و عقلانيت آن را پايدار ساخته و اجازه ندهيم تا دشمنان با بهره گيري از ضعف اقتصادي، سلطه فكري و فرهنگي و سياسي خود را بر جامعه اسلامي تحميل كنند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا