تندخوئي و آثار آن
طبيعت انسان بر اعتدال و ميانه روي استوار است و از هرگونه خشونت و تندي مي گريزد، بر اين اساس هر كسي از پدر و مادر و معلم و مربي و مدير و كارفرما و حاكم خشن دوري مي گزيند و اين گونه شيوه ها را محكوم مي كند.
خشونت و تندخوئي از هر كسي زشت و ناپسند است و هرچه شخصيت و مسئوليت انسان گسترده تر و مهم تر باشد، آثار زشت و ثمرات تلخ آن در جامعه و فرهنگ افزون تر خواهد بود. آيين مقدس اسلام نيز پيروان خويش را به اعتدال و اخلاق حسنه سفارش مي كند و تأكيد مي نمايد كه سرشت بشر در تمام امور بر ميانه روي استوار شده است (بقره/ 143) و هرگونه تندي و خشونت را از حماقت و بي منطقي و ديوانگي دانسته و نرمش و ملاطفت را از سيره پيامبران آسماني معرفي مي كند. (بحار ج 75، ص 53)
ريشه هاي تندخوئي
طبيعت انسان ها بر اعتدال استوار است و هر كسي از آدم خشن و تندخو مي گريزد، اما چرا عده اي گرفتار اين بيماري مي گردند و خود و ديگران را به عذاب روحي و گرفتاري جسمي مي كشانند؟ در جواب بايد گفت: «اين حالت از يك سو ناشي از ضعف اخلاق، ايمان و جهل و ناداني و سفاهت و بي خردي است و از سوي ديگر از طمع براي رسيدن به مال و منال و رياست دنيا، و از طرف سوم از بغض و كينه و تحقير ديگران ريشه مي گيرد. رسول خدا مي فرمايد: خشم و غضب در اثر تحريكات دشمنانه شيطان پيش مي آيد (محجه البيضاء، ج5 ص 308) و اميرالمؤمنين در تفسير اين سخن مي فرمايند از اين حالت برحذر باش كه مثل اين كه شيطان با لشگر فراوان، تو را تحت تاثير قرار داده است. (نهج البلاغه، فيض، ص 1070) و در سخن ديگر آن را سبك مغزي دانسته (همان، ص 1080) و نوعي حركت جنون آميز مي داند. (همان، ص1199) و اضافه مي كند نشانه جنون و ديوانگي اين است كه هر انسان تندخو سرانجام از اين كار پشيمان مي گردد. (غرر الحكم، ص 147) و چنانچه پشيمان نگردد حاكي از اين است كه هنوز از ديوانگي بيرون نيامده است وگرنه متوجه اشتباه خود مي شد. (نهج البلاغه، ص1199) و در فراز ديگري اين حالت را از جهل و ناداني متاثر مي دانند (همان، ص 1116)
حضرت امام صادق نيز اين بيماري را از سفاهت و بي عقلي مي دانند (وسائل الشيعه، ج11، ص 288) عواملي كه باعث خشم و تندي مي گردد از نظر حضرت عيسي(ع) عبارتند از: كبر و غرور، شوخي بي مورد، سخنان توهين آميز، تمسخر، عيب جويي، جنگ و جدال، خصومت و دشمني، حيله گري، انگيزه رسيدن به مال و رياست و در مجموع صفات رذيله عامل پيدايش خشم و تندي است. (محجه البيضاء، ج 5، ص 304).
زيان ها و مفاسد تندخوئي
تندخوئي در هر زمينه اي زشت و ناپسند است و در برخي موارد مانند عبادات و اعتقادات و افراط در محبت، حداقل زيان آور و نامطلوب به شمار مي آيد. تندخوئي و خشونت در معاشرت هاي اجتماعي و خانوادگي اثر نامناسب مي گذارد و افراد را به عذاب روحي و انزواي اجتماعي مبتلا مي سازد و چون چنين اشخاصي از رسيدن به اهداف خود ناتوان مي مانند و پايگاه مردمي پيدا نمي كنند، گرفتار عقده ها و كينه ها مي گردند و پيوسته با خود نيز سر جنگ دارند.
پيامبر اسلام مي فرمايند: خشم و تندي، ايمان را تباه مي سازد و ارزش وجودي و معنوي صاحبش را بر باد مي دهد. (اصول كافي، ج 2، ص 302، ح 1)، اميرالمؤمنين علي(ع) اين حالت را به آتشي تشبيه مي كند كه تر و خشك را مي سوزاند و چيزي باقي نمي گذارد.(غرر الحكم، ص 142، ش 11)، از سوي ديگر منطق صاحبش را عوض مي كند، اعتدال او را به هم مي زند. فهم و دانش را از او مي گيرد. (بحار 17، ص 428، ح 87) امام، صادق كليد تمام شرارت ها و فسادهاي اجتماعي و غير آن را تندخوئي دانسته (اصول كافي، ج 2، ص 303، ح 3) و خطاب به مبتلايان به اين بيماري مي فرمايد: چنانچه خواهان بي شخصيتي و توهين هستي تندخو باش. (بحار 87، ص 269، ح 109).
درمان تندخوئي
براي معالجه خشونت و تندخوئي، نخست بايد نفس خود را اصلاح كرد و به تهذيب آن پرداخت و در اين راه، از كبر وغرور و حرص و طمع رياست طلبي دوري جست، آن گاه در هر كاري انديشيد و به نتيجه آن توجه داشت و مفاسد و مضرات تندخوئي را در نظر گرفت و از آن دوري كرد در مرحله سوم الگوهاي صبر و شكيبايي را سرمشق خود قرار داده و اجر و پاداش خويشتن داري را مجسم كرد و باور نمود كه خشونت ضدارزش و مطرود جامعه، ولي حلم و بردباري و مدارا ارزشمند ومطلوب همگان است و از همه مهمتر در هر كاري خدا را در نظر گرفتن و با خدا بودن آرامش دروني را فراهم مي سازد. خداوند مي فرمايد: اي فرزند آدم! هنگام خشم به ياد من باش تا من نيز به هنگام خشم تو را ياد كنم (اصول كافي، ج 2، ص 304، ح 10) و قرآن به همين نكته اشاره مي كند كه دل ها به ياد خدا آرام مي گيرد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب»
هرگاه جوانان براي كسب تكليف و خودسازي به محضر پيامبر مي آمدند آن حضرت به آنان مي فرمود: هرگز خشمگين نشويد (موطا ابن مالك، ص 789) و كسي كه خشم خود را فرو نشاند، خداوند پاداش شهيد به او مرحمت مي كند. (وسائل الشيعه، ج 8، ص 528، ح 21)
در حالات بزرگان علم و ادب مانند مرحوم آيه الله العظمي بروجردي و غير او آمده كه با خدا عهد بسته بودند كه هرگاه به خشم آيند براي كيفر و درمان آن مدتي روزه گيرند، يا مال فراواني را صدقه دهند كه نوعي پيشگيري از تندروي و يا درمان آن مي باشد.