اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

تقوا و پاكي، لازمه حضور زنان در جامعه

samamos-comبررسي نقش همسري با نگاهي به وظايف همسران پيامبر(ص)

بي گمان داشتن اسوه و سرمشق در زندگي مي تواند بسياري از مسايل و مشكلات پيش روي انسان را حل نمايد؛ زيرا در برابر مشكلات به انسان انگيزه و قدرت مقاومت مي بخشد؛ چرا كه وجود سرمشق به معناي امكان موفقيت و عبور از مشكلات است؛ چنان كه اسوه ها اين گونه بودند و موفقيت ها را تجربه كرده اند.

قرآن به زندگي انسان هاي موفق از پيامبران و غيرپيامبران اشاره دارد تا زمينه هاي روحي و رواني را در انسان ها افزايش دهد. خداوند در آيات فراواني از قرآن به تأثير الگوها و اسوه ها در زندگي اشاره مي كند و به صراحت از اسوه بودن حضرت ابراهيم(ع) و پيامبر اكرم(ص) خبر مي دهد و در آياتي از سوره تحريم، زناني را به عنوان همسران و زنان موفق در كنار زنان شكست خورده معرفي مي كند و نشان مي دهد كه چگونه مي توان زن و همسري موفق بود.

زندگي پيامبر(ص) و آموزه ها و گزارش هاي قرآني درباره همسران آن حضرت(ص) مي تواند سرمشق خوبي براي زندگي همسران باشد.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آيات قرآني، ملاحظات و نكته هاي قرآني را درباره نقش و وظيفه زن در برابر همسر را بيان كرده است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

اختصاصات پيامبر(ص) در همسري و اختصاصات همسري پيامبر

بدون ترديد نمي توان از همه زندگي پيامبر(ص) در همه جزئيات الگوبرداري كرد؛ زيرا براي پيامبر(ص) اختصاصاتي در احكام است كه براي ديگران جايز يا واجب نيست. از جمله آن كه بر پيامبر(ص) نماز شب و تهجد شبانه واجب است (سوره مزمل) درحالي كه اين حكم نسبت به ديگران واجب نيست، بلكه مستحب است. همچنين پيامبر(ص) مي تواند در يك زمان بيش از چهار زن را در نكاح داشته باشد، در حالي كه در غير ايشان، مرد نمي تواند هم زمان بيش از چهار زن را در نكاح دايم خود داشته باشد، چنان كه زنان پيامبر(ص) پس از مرگ ايشان نمي توانند با مردان ديگر ازدواج كنند؛ زيرا حكم ايشان «امهات المؤمنين» و مادر مؤمنان بودن است. (احزاب، آيه 6) درحالي زنان ديگر پس از مرگ شوهر و پايان عده وفات مي توانند با مردان ديگر ازدواج كنند.

خداوند در آياتي از جمله آيات 28 تا 34 سوره احزاب براي زنان پيامبر(ص) احكامي خاص بيان كرده است؛ به طوري كه پاداش و كيفر اعمال ايشان را برخلاف زنان و همسران ديگران، مضاعف كرده و فرموده است كه در پاداش و كيفر مانند همسران ديگران نيستند، بلكه از سخت گيري در كيفر و افزايش مضاعف در پاداش كارهاي نيك و خوب برخوردار خواهند بود. بنابراين زنان و همسران پيامبر(ص) برخلاف ديگر همسران، در صورت اطاعت خاضعانه از خدا و پيامبر(ص) و انجام كارهاي نيك و صالح، از پاداش مضاعف و دوچندان سود خواهند برد (احزاب، آيه 31) و در صورت ارتكاب اعمال زشت و فحشاء به صورت آشكار، كيفر دوچندان خواهند چشيد. (احزاب، آيه 30)

اينها نمونه هايي از اختصاصات پيامبر(ص) و همسران ايشان است كه براي آنان ويژگي ها و صفات خاصي را پديد مي آورد. در بيان برخي از اين اختصاصات پيامبر(ص) از جمله ازدواج بيش از چهار همسر دايم در يك زمان، حكمت ها و اهداف و فلسفه هاي چندي بيان شده است كه از آن جمله ايجاد ارتباط با قبايل مختلف از طريق دامادي و تقويت بنياد دولت اسلامي، حمايت از زنان بيوه و تشويق و ترغيب مومنان به ازدواج با زناني كه شوهرانشان در جهاد به شهادت رسيده و با فرزنداني چند با مشكلات زندگي دست به گريبان بودند و موارد ديگر كه جاي بحث از آن ها در اين جا نيست مي باشد؛ چنان كه در بيان فلسفه مادر بودن زنان پيامبر(ص) اين نكته بيان شده كه اين حكم خاص جعل شده تا ديگران پس از رحلت پيامبر(ص) با ازدواج با اين زنان(ع) از موقعيت اجتماعي آنان استفاده نكنند و به مقاصد پست و دنيوي خويش جامه عمل نپوشانند.

اما اين اختصاصات و احكام خاص، به معناي آن نيست كه در غير اين موارد نتوان از آنان الگوبرداري و درس آموزي كرد؛ بلكه بيان زندگي همسران پيامبر(ص) و بسياري از آموزه هاي دستوري و گزارش هاي تاريخي براي آن است تا همسران از اين زندگي الگوبرداري كنند و چنان عمل كنند كه بهترين زندگي را رقم بزنند و در مواردي كه خداوند آن را زشت دانسته از آن پرهيز كنند.

خداوند به صراحت از در معرض لغزش بودن زنان و همسران پيامبر(ص) همانند ديگر زنان سخن به ميان آورده است (احزاب، آيه 53 و تحريم، آيه 4 و آيات ديگر) كه اين خود بيانگر آن است كه زنان پيامبر و همسران وي از عصمت برخوردار نبوده اند و نمي توانند اسوه و سرمشق زندگي ديگران باشند؛ بلكه در برخي از آيات به صراحت بيان شده كه زنان و همسراني، بايد طلاق داده شوند، چرا كه قوانين و قواعد همسري را مراعات نكرده و نمي كنند و از اين جهت آنان همانند زنان نوح و لوط بودند كه الگوهاي رفتار كافران هستند.

بنابراين، مراجعه به آموزه هاي قرآن و گزارش هاي آن درباره همسران پيامبر(ص) از اين روست كه از خوب هاي آن درس گرفته و از زشتي هاي رفتاري و انحراف قلبي آنان پرهيز كرده (تحريم، آيه4) و مسير حق را از باطل باز شناسيم.

از نظر قرآن، همسر پيامبر بودن، هيچ ارزش و جايگاه خاصي براي كسي ايجاد نمي كند، بلكه مسئوليت ها و وظايف او را سخت تر مي كند و از آن جايي كه رفتار هاي اين همسران زير ذره بين دوست و دشمن است، لازم است تا مراقبت بيشتري داشته باشند و اجازه هرگونه سوءاستفاده ندهند تا پيامبر(ص) از تأثيرات سوء آن در امان بماند. رفتاري كه برخي از همسران انجام دادند و موجبات افك را فراهم آوردند، حربه به دست دشمنان پيامبر(ص) دادند تا زمينه تضعيف موقعيت اجتماعي آن حضرت(ص) را فراهم نمايند.

خداوند در آياتي از جمله آيات 10 و 11 سوره تحريم به اين نكته توجه مي دهد كه همسري پيامبر و يا كافر بودن، به تنهايي موجب نمي شود كه زن به كمالي برسد يا كمالي را از دست دهد. به اين معنا كه موقعيت زيستي و محيط زيست مي تواند در زندگي انسان و سرنوشت او تأثيرگذار باشد (نوح، آيه 27) ولي اين بدان معنا نيست كه انسان هيچ گونه توانايي براي حفظ خود و حركت در مسير حقيقت و كمال نداشته باشد. بودند زناني كه در خانه كافران زيستند ولي به كمال رسيدند كه از آن جمله زن فرعون است و بودند زناني كه در خانه پيامبران(ص) زيستند ولي هرگز به كمالي نرسيدند بلكه مغضوب خداوند شدند و به هلاكت رسيدند كه از آن جمله زنان حضرت لوط و نوح(ع) هستند.

خداوند در آيه تحريم به زنان پيامبر(ص) هشدار مي دهد كه زن پيامبر(ص) بودن به معناي فضيلت و هدايت و رستگاري و امتياز خاص نيست، بلكه آن چه عامل امتياز و معيار سنجش خوب و بد است، تقواو عمل صالح است. (احزاب، آيات 32 و 53 و 55) از اين رو به دو تن از همسران پيامبر(ص) هشدار مي دهد و تهديد مي كند كه اگر از مسير تباهي باز نگردند و همچنان گرفتار انحراف قلب باشند، (تحريم، آيه 4) مي بايست سرنوشت زنان نوح و لوط(ع) را منتظر باشند كه خداوند آنان را به هلاكت رسانيد. بنابراين زن پيامبر(ص) بودن به معناي نجات و رهايي از خشم و عذاب الهي نيست، لذا خداوند حتي دو تن از زنان پيامبر(ص) را به شدت تهديد كرده و به پيامبرش وعده مي دهد كه اگر آن دو زن خطاكار را طلاق دهد، (مجمع البيان، ج 9 و 10، ص 474) خداوند زناني شايسته تر براي پيامبر(ص) جايگزين مي كند. (تحريم، آيه 5)

از نظر قرآن، همسران پيامبر(ص) همانند هر زن ديگري در معرض لغزش هستند (احزاب، آيه 53) و آنان نيز مانند زنان ديگر از عصمت برخوردار نيستند و مي توانند خيانت كرده و به افشاي راز بپردازند و قلوب ايشان گرفتار انحراف شود (تحريم، آيه 4) بنابراين، ايشان نيز همانند زنان ديگر هستند و رفتارهاي خوب و بد آنان مي تواند به ما نشان دهد كه در كجا به نيك رفته و در كجا به بدي گرايش يافته اند تا از خوب آنان پيروي و از بد ايشان پرهيز كنيم.

از آيات قرآني كه به وظايف همسران پيامبر(ص) مي پردازد، مي توان درس هاي بسيار خوب و بلندي گرفت تا در زندگي زناشويي موفقيت داشته باشيم و اجازه ندهيم تا گرفتار خشم و تهديدات الهي شويم؛ زيرا آن چه خشم الهي را پديد مي آورد، رفتارهاي بدي است كه از سوي همسران انجام مي شود و آن چه رضايت و خشنودي او را سبب مي شود رفتارهاي نيك و خوب آنان است. بنابراين، مي توان از اين آموزه ها و گزارش هاي قرآني، رفتار خوب و بد و نيك و زشت را شناخت و نسبت به هر يك واكنش درستي نشان داد تا موفقيت را به دست آورد.

وظايف همسري با نگاهي به وظايف همسران پيامبر(ص)

هر زني مي بايست به موقعيت شوهر خويش توجه كند و رفتار خويش را بر پايه موقعيت اجتماعي، علمي و سياسي همسرش سامان دهد. اين نكته اي است كه مي توان از آيات 30 تا 33 سوره احزاب به دست آورد. در اين آيات به زنان پيامبر(ص) هشدار داده شده است كه موقعيت پيامبر(ص) را درك كنند و رفتاري شايسته با موقعيت آن حضرت(ص) انجام دهند.

بنابراين، توجه همسران به موقعيت و جايگاه شوهر از مهمترين وظايف همسري است كه از اين آيات مي توان استنباط كرد. اين توجه يابي موجب مي شود تا زنان براي خود تكاليف خاصي را قرار دهند و برخلاف زنان ديگر رفتار كنند؛ زيرا همسر يك سياستمدار يا مجتهد و مرجع مي بايست رفتاري در شان سياستمدار و مرجعيت داشته باشد و اجازه ندهد تا رفتارش موقعيت اجتماعي همسرش را در معرض خطر و اتهام قرار دهد. (نور، آيه 12)

دوري و پرهيز از خودنمايي و خودآرايي هايي كه براي جلب نظر ديگران باشد، از وظايف ديگر همسري است. بايد نوع پوشش هر كسي براساس موقعيت اجتماعي همسرش باشد. البته اين بدان معنا نيست كه براي ايجاد هماهنگي با موقعيت همسر به خودنمايي و خودآرايي متوسل شود؛ چرا كه خودنمايي و خودآرايي كه افراد بيماردل را تحريك مي كند، حرام است. اگر زن اين حداقل در پوشش و آرايش را مراعات نمايد، تازه از رفتار جاهلي و غيراسلامي بيرون آمده است، ولي زن مي بايست افزون بر اين با توجه به موقعيت همسرش رفتار نمايد و اجازه ندهد كه پوشش و آرايشي را به كار گيرد كه موقعيت اجتماعي همسر را متزلزل مي كند. (احزاب، آيات 32 و 33)

خداوند در آيات 53 و 55 سوره احزاب به سبب موقعيت پيامبر(ص) به همسران وي هشدار مي دهد كه با زنان كافر بدون پوشش و حجاب سخن نگويند؛ زيرا مراد از نسائهن در آيه، زنان مومن هستند (مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 577) و از مفهوم «ولانسائهن» استفاده مي شود كه لازم است زنان مسلمان در برابر زنان غيرمسلمان باحجاب باشند. حكمت و فلسفه اين حكم شايد اين باشد كه زنان كافر با شناسايي ظاهر زنان پيامبر(ص) ممكن است براي شوهرانشان اطلاعاتي را لو دهند كه از اين طريق زنان پيامبر(ص) شناخته شوند و زمينه تحريك جنسي و يا سوءاستفاده هاي ديگر فراهم آيد؛ زيرا زنان كافر بر اصول اخلاقي پاي بند نيستند و مي كوشند تا اطلاعات محرمانه زنان پيامبر(ص) را لو دهند. همچنين زنان مومن بايد مواظب باشند تا افراد كافر و بي ايمان از وضعيت ظاهري آنان آگاه نشوند و ظاهرشان را در پيش همسران خود و يا ديگران لو ندهند تا موجبات اذيت و آزار و خيانت فراهم آيد. موقعيت زن مومن بودن خود به تنهايي موجب مي شود تا حكم پوشيدن در برابر زن كافر داده شود.

اجتناب از رفتارهاي تحريك آميز نامحرمان از وظايف همسري است كه در آيات پيش گفته تبيين شده است. زن موظف است به دوراز هرگونه رفتار تحريك آميز جنسي در جامعه حضور يابد و اجازه ندهد تا با پوشش نامناسب و آرايش و خودآرايي و خودنمايي و يا نازك كردن صداو خوش و دلنشين صحبت كردن، ديگران را تحريك كند و هواهاي نفساني و جنسي نامحرمان را برانگيزاند.

تقوا پيشگي و مراعات هر آن چيزي كه وي را از گناهان عقلي و عقلايي و شرعي حفظ مي كند، از جمله وظايف زن است كه درآياتي از جمله آيات 50 و 53 سوره احزاب تبيين شده است. هر زني مي بايست چنان در برابر نامحرمان و غيرمحارم قرار گيرد كه هيچ گونه احتمال تحريك جنسي وجود نداشته باشد و زمينه خيانت فراهم نيايد.

براي دست يابي به اين هدف، حفظ حجاب در برابر مردان بيگانه مورد تاكيد قرار گرفته است؛ زيرا حجاب موجب مي شود كه زن شناخته نشود و زيبايي ها و برجستگي هاي زنانگي وي كه عامل تحريك جنسي است از چشمان نامحرم پوشيده بماند. اين گونه است كه زن به سبب ناشناخته ماندن زيبايي ها و عوامل جنسي تحريك كننده، در امنيت قرار مي گيرد و مورد اذيت و آزار قرار نمي گيرد. (احزاب، آيات 53تا 59)

خانه داري و خانه نشيني زن

شايد براي زناني كه نمي توانند خود را در جامعه حفظ كنند، خانه نشيني بهترين شيوه باشد. خانه نشيني به معناي عدم حضور در جامعه نيست، بلكه به معناي اين است كه جز به ضرورت از خانه خارج نشوند. البته برخي از زنان به سبب ويژگي هاي روحي و اخلاقي و ظاهري مي بايست خانه نشيني را برگزينند؛ زيرا در جامعه مورد توجه انظار عمومي قرار مي گيرند و عاملي براي تباهي و خيانت به خود و همسر مي شوند. اگر خداوند در آياتي از جمله 53 سوره احزاب ورود همسران پيامبر(ص) در فعاليت هاي اجتماعي با رعايت ضوابط را بيان مي كند، ولي در آيات 32 و 33 همين سوره آنان را موظف به ماندن در خانه هاي خود مي كند؛ زيرا شرايط اجتماعي و موقعيت همسري پيامبر(ص) موجب توجهات همگان است و حضور آنان مي تواند آثار زيانبار اخلاقي و اجتماعي و سياسي به دنبال داشته باشد. از اين رو، اين جواز با محدوديت بسيار بيان مي شود تا حفظ موقعيت اجتماعي پيامبر(ص) شود.

به سخن ديگر، اگر جواز حضور در اجتماع منافي موقعيت اجتماعي همسر باشد، بهتر آن است كه زن در خانه بنشيند و در فعاليت هاي اجتماعي و سياسي حضور نيابد.

همچنين زن اگر احتمال دهد كه حضورش در فعاليت هاي اجتماعي منافي با تقواست و زمينه گناه براي خود و يا ديگران را فراهم مي آورد، عدم حضور در جامعه براي او به عنوان يك واجب درمي آيد؛ زيرا همه زنان يكسان نيستند و نوع رفتار يا ظاهر افراد متفاوت است. از اين رو هر كسي مي بايست بسنجد كه آيا حضور او مفيدتر براي خود، همسر يا جامعه است يا عدم حضور وي در جامعه سودمندتر و سازنده تر مي باشد.

اين كه خداوند در آيه 53 سوره احزاب حضور زنان را در فعاليت هاي اجتماعي با رعايت ضوابط بيان كرده و گفته است كه آنان با حفظ حجاب و مراعات آنچه حفظ طهارت قلب مي شود، در جامعه حضور يابند و ارتباط كلامي با مردان داشته باشند، به اين معناست كه اگر طهارت با اين گونه اعمال حفظ نشود، عدم حضور بر آنان واجب است؛ زيرا مراعات با حفظ حجاب به معناي كفايت آن نيست؛ چرا كه در تعليل وجوب حجاب اين معنا مورد تاكيد قرارگرفته كه اين گونه رفتار موجب اطهربودن دل هاست. پس اگر زن احتمال يا يقين دهد كه حتي با حفظ حجاب و درشت سخن گفتن، دلهاي خود و يا ديگران را مي لرزاند نمي بايست در فعاليت اجتماعي حضور يابد. (نگاه كنيد، روح المعاني، ج 12، جزء 22، ص 104)

به سخن ديگر، هدف شريعت، حفظ تقواي الهي و كرامت انساني و دوري از خيانت به همسر است و اگر به اين طهارت به هر شكلي خدشه وارد شود، جايز نيست حتي اگر زن در حضور خود در جامعه حفظ حجاب نمايد؛ زيرا اين حجاب عامل تحقق طهارت او نيست و هدف و مقصود با اين حجاب تحقق نمي يابد، پس لازم است تا در جامعه حضور نيابد و از فعاليت هاي اجتماعي پرهيز و اجتناب ورزد. از اين رو خداوند در آيه 53 سوره احزاب با همه شروطي كه مي گذارد تا از ارتباط رو در رو و چهره به چهره اجتناب شود و از پس حجاب و پرده و درشت گويي و مانند آن ارتباط با نامحرم تحقق يابد، ولي تمام تكيه بر اين نكته است كه تزكيه و طهارت و تقوا حفظ گردد و اگر به هر دليلي اين كارها نتواند تقوا و طهارت را حفظ كند، بايد به راه هاي ديگري چون خانه نشيني و عدم حضور در فعاليت هاي اجتماعي روآورد تا هدف اصلي تحقق يابد.

اطاعت از فرمان الهي و خواسته هاي مشروع همسر از ديگر وظايف همسر است كه در آياتي از جمله آيه 33 سوره احزاب تبيين شده است. اين اطاعت در مسايل مالي و غيرمالي و امور ديگر است. بنابراين اگر خداوند حكم به زكات و خمس و پرداخت آنها و يا اداي كامل نماز داده است (احزاب، آيات 32 و 33) زن مي بايست مال واجب الهي را پرداخت نمايد و در اين امر كوتاهي نكند (همان) چنان كه در مسايل جنسي و نيازهاي ديگر مرد مي بايست اطاعت كرده و تمرد و عصيان نورزد.(همان) بنابراين، اطاعت خدا و اطاعت شوهر در امور مشروع، از وظايف زن است كه مي بايست به آن توجه يافته و كوتاهي نورزد.

از ديگر واجبات و وظايف زن در برابر شوهر، حفظ اسرار جنسي و خانوادگي و مانند آن است. زنان به سبب آن كه بطانه شوهر خويش هستند از همه چيز همسر آگاهي دارند، بنابراين لازم است كه لباس و پوشش همسر باشند و اجازه ندهند تا ديگران به اسرار خانواده و همسر آگاه شوند. (تحريم، آيات 3 و 4) هرگونه رفتاري ضدامانت داري خيانت بزرگ تلقي مي شود، از اين رو طلاق يكي از واكنش هاي طبيعي به اين گونه اعمال از سوي خداوند قلمداد شده است.

آموزش معارف و احكام ديني، از ديگر وظايف همسران در خانه است؛ زيرا شناخت معارف و حقايق هستي و احكام و آموزه هاي الهي مي تواند، شرايط بهتري را در خانه و خانواده شكل بخشد و زمينه را براي پيشرفت همسر فراهم كند و فرصت بيشتر به خود و خانواده عطا نمايد. از اين رو خداوند در آياتي از جمله 32تا 34 سوره احزاب بر خواندن آيات قرآني و شناخت معارف و احكام الهي توجه داده و آن را وظيفه همسري دانسته است.

بر مردان است كه به زنان خويش توجه كافي مبذول دارند و رضايت زنان خويش را به دست آورند (تحريم، آيه 1) و حتي گاه از حق خود بگذرند تا پيوند خانوادگي حفظ شود، چنان كه پيامبر(ص) از حق خويش با خيانت همسران گذشت و با حكم جواز الهي در طلاق ايشان عمل نكرد و ايشان را طلاق نداد تا به ما بياموزد كه تا حد امكان از حق خود مي بايست گذشت كرد و احسان نمود تا پيوند روابط خانوادگي همچنان حفظ و استوار باشد.

با آن كه برخي از همسران پيامبر(ص) از زندگي ساده و كم بضاعت پيامبر(ص) ناراضي بودند و با توجه به موقعيت اجتماعي و جايگاه پيامبري از آن حضرت مي خواستند كه رفاه و آسايش بيشتري براي آنان فراهم آورد، ولي آن حضرت(ص) زندگي ساده را مقدم مي داشت؛ زيرا موقعيت آن حضرت(ص) ايجاب مي كرد تا اين گونه عمل كند. بنابراين، همسران مي بايست موقعيت اجتماعي را به گونه اي درست تحليل كنند و اين گونه متوقع رفاه نشوند و موقعيت شوهر را عاملي براي دنياطلبي قرار ندهند و به تجملات رو نياورند. درخواست امكانات بيشتر و زيورآلات و مانند آن (احزاب، آيه 28) خود عاملي براي دلسردي از زندگي و زمينه ساز طلاق است. پس بايد توجه داشت كه به زندگي اي كه شوهر تامين مي كند بايد بسنده كرد و قناعت را در پيش گرفت و به تجملات رو نياورد.

از آيات قرآني ديگر مي توان وظايف ديگري را براي زنان بيان كرد ولي به همين مقدار بسنده مي شود؛ زيرا عمل به همين مقدار، خود راهگشاي تمامي مشكلات و رسيدن به همه كمالات و آسايش و آرامش در زندگي مشترك است. باشد با الگوبرداري از آموزه هاي قرآني راه درست زندگي و همسرداري را بياموزيم و بدان عمل كرده و به آسايش و آرامش دوسرا دست يابيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا