اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

تحليل قرآن از فرزند سالم و صالح

CB101888فرزند سالم و صالح يكي از نعمت هاي الهي به بندگان است كه بدين ترتيب نعمت و فضل الهي بر بندگان تمام مي شود و آرامش و آسايشي خاص فزون تر از آرامش ابتدايي وجود همسران، در كنار هم پديد مي آيد. با اين همه بسياري از مردم قدر اين نعمت و فضل بزرگ الهي را نمي دانند و همان گونه كه در زندگي شخصي نسبت به نعمت هاي الهي راه ناسپاسي را در پيش مي گيرند، همچنين نسبت به فضل فرزند اين گونه عمل مي كنند و كفران نعمت مي كنند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا آموزه هاي قرآني را درباره اهميت فرزند، حقوق طرفين، راه هاي محبت و نيز سپاسگزاري از اين نعمت را بيان كند.

آرزوي فرزند، آرزوي هر انسان

هر موجودي، خواسته و ناخواسته بر آن است تا نوع خود را حفظ كند. اين بقاي نوع، هر چند كه در بسياري از موجودات به عنوان يك قانون و سنت الهي صورت مي گيرد و به شكل غريزي در نهاد همگان قرار داده شده اما در نوع انساني، به سبب وجود اراده و اختيار، معنا و مفهوم ديگري مي يابد. همه موجودات بطور طبيعي و غريزي به فرزندداري گرايش داشته و اقدام به آن مي كنند.

در نهاد همه موجودات علاقه به فرزند به هر شكل آن قرار داده شده است. در انسان نيز اين علاقه و محبت وجود دارد (آل عمران، آيه 14 و توبه، آيه 24) و توليد نسل يكي از دغدغه ها و علاقه مندي هاي انساني است تا اين گونه بقاي نسلي تضمين گردد. از گزارش خداوند در آيه 189 سوره اعراف درباره آدم و حوا (عليهما السلام) اين معنا به دست مي آيد كه ايشان آرزوي داشتن فرزندي صالح را داشتند؛ زيرا مراد از نفس واحده همان حضرت آدم(ع) و منظور از زوجها همان همسرش حضرت حوا(ع) است (جامع البيان، طبري، ج 6، جزء 9، ص 190) آن دو بزرگوار هنگامي كه دريافتند كه حوا آبستن است، از خداوند خواستند تا فرزندي صالح و سالم به ايشان ارزاني كند. به اين معنا كه از نظر اعضا كامل و بدون بيماري و نقص باشد و از نظر روحي و اعتقادي نيز در مسير كمال گام بردارد. (اعراف، آيه 189 و 190 و نيز الميزان، ج 8، ص 375)

از اين آيات همچنين به دست مي آيد كه هر انساني اين گونه است و آرزوي داشتن فرزندي سالم و صالح را دارد و از خداوند مي خواهد كه فرزندي سالم و صالح به ايشان عنايت كند تا اين گونه سپاسگزار نعمت هاي الهي باشند؛ ولي با اين همه، بسياري از همسران پس از برخورداري از فرزندي اينچنين، راه ناشكري را در پيش مي گيرند و گمان مي كنند كه در توليد فرزند كسي غير از خداوند نقش داشته است، در حالي كه اينچنين نيست و تنها خداوند است كه اين نعمت فرزندداري و فرزند سالم را به ايشان بخشيده است. (همان)

علاقه به فرزند اختصاص به عامه مردم ندارد، بلكه حتي پيامبران اولوالعزم چون حضرت ابراهيم(ع) به فرزند علاقه مند بود و از آن جايي كه تا زمان پيري فرزندي نداشت، همواره دغدغه بي فرزندي او را مي آزرد. از اين رو با بشارت فرزندداري از سوي فرشتگان، ضمن شگفتي و تعجب، شادان مي شود و همسرش اين شادي را به صورت صوت و هيجانات صدايي ابراز مي كند. (حجر، آيات 51 تا 54؛ و هود، آيات 69 تا 72) همچنين حضرت زكريا(ع) نيز با بشارت فرزندي به نام يحيي(ع) خوشحال مي شود و با روزه سكوت، اين نعمت را شكر مي گذارد. (آل عمران، آيات 38 و 39؛ و نيز مريم، آيات 2 تا 7)

خداوند در آيه 14 سوره آل عمران، بيان مي كند كه در ذات انسان ها علاقه به فرزند قرار داده شده و همين عامل خود عامل گمراهي بشر نيز مي شود، زيرا در دام اين زينت دنيايي مي افتد و مسير تعالي را گم مي كند و يا از آن دور مي شود؛ زيرا محبت ويژه به فرزند همانند محبت به زن و مال و متاع دنياي فريبنده، اجازه نمي دهد تا در مسير آخرت و كمال گام هاي درست و استوار را بردارد.

فرزند، آزمون بزرگ الهي

فرزندداري ارتباط تنگاتنگي با عواطف و احساسات بشري دارد و به بخش بزرگي از نيازهاي عاطفي و احساسي بشر از اين طريق پاسخ داده مي شود. عشق و علاقه به فرزند همان اندازه كه پاسخگوي عواطف و احساسات آدمي است همان اندازه مايه آزمون هاي بزرگي براي اوست. انسان ها به اشكال گوناگون در دام اين آزمون گرفتار مي شوند و به سادگي نمي توانند سربلند از آن بيرون آيند.

خداوند گزارش مي كند كه برخي از مردم به فرزند تفاخر مي ورزند (كهف، آيات 34 تا 39) و فرزند بيشتر را مايه تفاخر و بزرگي خود برمي شمارند و بدان بر ديگران تكبر مي ورزند و خودنمايي مي كنند (مريم، آيه77؛ و نيز سبا، آيات 34 و 35) همين تفاخر و تكاثرطلبي، آنان را از خود و خدا جدا مي كند و موجبات شرك، كفر و انكار قيامت و معاد ايشان را فراهم مي آورد. (كهف، آيات 34 و 36 و 37 و 42)

البته برخي از فرزندان به طريق ديگر مايه گمراهي بشر مي شوند و در دام خسران و زيان ابدي مي افتند. (نوح، آيه 21) از اين افراد مي توان به كودكي اشاره كرد كه حضرت خضر(ع) وي را مي كشد چون زمينه كفر و گمراهي والدين خود را فراهم مي آورد. از اميرمؤمنان علي(ع) اين معنا درباره عبدالله بن زبير آمده است كه موجبات گمراهي پدرش زبير را فراهم آورد و او را به جنگ با علي(ع) وادار كرد.

خداوند در آيه 14 سوره تغابن از دشمني برخي از فرزندان با پدران مؤمن خود در امر دين خبر مي دهد (مجمع البيان، طبرسي، ج9 و 10، ص452) در همين آيه خداوند به مؤمنان توصيه مي كند تا هوشياري خود را حفظ كنند و از تأثيرات سوء فرزندان خود در امر دين بر حذر باشند؛ چنان كه از ايشان خواسته است تا با عفو و گذشت و چشم پوشي همراه با هوشياري زمينه بازگشت آنان به دين را فراهم آورده و اجازه ندهند تا ايشان به سبب تسلط عاطفي خود بر والدين آنان را گمراه كنند. در حقيقت مدارا با فرزندان بايد به شكلي باشد كه ايشان به دين بازگردند نه اينكه موجبات تزلزل ديني والدين را فراهم آورند و آنها را به راهي كه مي روند ببرند و در دام گمراهي افكنند.

اصولا يكي از روش هاي آزمون الهي، آزمون با نعمت است كه از اين جمله مي توان به آزمون انسان ها با فرزندان اشاره كرد. از اين رو خداوند در آياتي از جمله 28 سوره انفال و 14 و 15 سوره تغابن نسبت به آزمايش مؤمنان از طريق فرزندان هشدار مي دهد تا آمادگي روحي و رواني براي اين آزمون سخت و خطرناك داشته باشند. اين آزمون، اشكال گوناگوني دارد كه از جمله آنها مرگ فرزندان است (بقره، آيه 155)

خداوند در آيه 34 سوره ص، افكنده شدن جنازه فرزند سليمان بر تختش را وسيله اي براي آزمايش او مي داند و در آيات 83 تا 106 صافات، حضرت ابراهيم(ع) مأمور ذبح فرزندش مي شود تا اينگونه، آزمون الهي را بگذراند.

از نظر بسياري از مردم ارزش فرزند گاه حتي از دين و ايمان و آخرت نيز فراتر مي رود و اين گونه است كه بسياري از مردم دين و ايمان خويش را فداي فرزند مي كنند. از اين رو خداوند به مؤمنان هشدار مي دهد تا در مقايسه و ارزيابي خود به درستي حركت كنند و فرزند را فراتر از ارزش هاي اعتقادي و اموري چون خدا و جهاد و آخرت قرار ندهند. بنابراين لازم است تا انسان هاي مؤمن با پايين قراردادن ارزش فرزند درمقايسه با ارزش هاي الهي، پيامبر(ص)، جهاد و آخرت، درمسير تعالي و كمال به درستي گام بردارند. (توبه، آيه 24)

البته از نظر قرآن، فرزند خود يك ارزش است به شرط آنكه درمسير تعالي وكمال مورد ارزيابي قرار گيرد و عامل بازدارنده نباشد. با اين همه حتي اگر فرزند به عنوان يك ارزش و نعمت الهي با ديگر امور چون احسان و انفاق و محبت به خدا و اولياي الهي سنجيده شود، فرزند درمقايسه با آن باقيات صالحات، داراي ارزش محدود و ناچيزي است. (كهف، آيه46)

به سخن ديگر، اميدبستن به فرزند، درمقايسه با اميدواربودن به پاداش الهي امري كم ارزش و ناچيز است؛ بنابراين بايد توجه بيشتري به ديگر باقيات صالحات داشت و براي ذخيره آخرت و دست يابي به كمالات از آن بهره برد.

حقوق طرفين

هريك از فرزند و والدين حقوق و تكاليفي دارند كه لازم است آن را رعايت كنند. فرزند سالم و صالح فرزندي است كه به اين دو تكاليف و حقوق خويش به درستي آگاه باشد و براساس آن حركت كند.

از وظايف والدين نسبت به فرزند آن است كه نام خوب و زيبايي براي وي برگزينند تا در آينده از نام خويش شرمگين نشود. در روايات از جمله حقوق فرزند انتخاب نام خوب دانسته شده است.

از ديگر وظايف والدين تعليم و تربيت فرزندان است. تعليم و تربيت از هر چيزي حتي تغذيه نيز واجب تر است. البته اين بدان معنا نيست كه فرزندان از تغذيه و بهداشت مناسب و خوب برخوردار نباشند، بلكه به معناي توجه ويژه پدر و مادر به تربيت و تعليم فرزندان است. بنابراين نبايد عشق و علاقه به فرزندان، والدين را از تربيت و تعليم درست غافل سازد. خداوند در آيات 58 و 59 سوره نور، به والدين سفارش مي كند تا در تربيت فرزندان كوشا باشند و مسائل مهمي چون آداب زندگي و ريزه كاري هاي آن را بياموزند. از آن جمله بر ايشان است كه به فرزندان بياموزند كه چگونه مي بايست در خلوتگاه والدين رفت و آمد كنند و بي اجازه ايشان به هرجايي نروند. در آيات 17 و 19 سوره لقمان، آموزش اخلاق و آداب معاشرت از مهمترين وظايف پدر نسبت به فرزندش بيان شده است. بنابراين محبت و عشق نبايد مانع آموزش هاي سخت و ناخوش اخلاقي و آداب معاشرت شود.

حضرت علي(ع) مي فرمايد: «ما نحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن؛ هيچ پدري هديه اي بهتر از تربيت نيكو به فرزندش نداده است.» (نوري الطبرسي، ميرزا حسين؛ مستدرك الوسائل ج15، ص165) پيامبر(ص) فرمود: «لأن يودب الرجل ولده خير له من ان يتصدق كل يوم ينصف صاع؛ اگر پدري فرزندش را تربيت كند، بهتر از اين است كه روزي يك و نيم كيلوگرم طعام صدقه بدهد.» (حرعاملي، محمدبن الحسن؛ وسايل-الشيعه، ج15، ص195)

همچنين امام صادق(ع) درباره فرزند، سه حق را بر پدر لازم مي داند كه يكي از آنها جديت در تربيت اوست: «تجب للولد علي والده ثلاث خصال: اختياره لوالدته و تحسين اسمه والمبالغه في تأديبه؛ فرزند برپدر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب براي او، نام نيك نهادن بر او و جديت در تربيت او». هر سه حق مي تواند در تربيت فرزند مؤثر باشد، ولي تأثير قسم سوم كاملا تربيتي است. (مجلسي، بحارالانوار؛ ج 7، ص 236)

و نيز فرمود: «دع ابنك يلعب سبع سنين و يؤدب سبع سنين الزمه نفسك سبع سنين فان افلح و الا فلا خير فيه؛ فرزندت را هفت سال رها كن تا بازي كند و هفت سال دوم او را تربيت كن و هفت سال سوم نيز همراه و ملازم او باش. اگر هدايت شد چه خوب وگرنه ديگر خيري در او نيست».(وسائل الشيعه؛ ج 15، ص 194)

البته مراد امام(ع) از اين كه فرمود بعد از 21 سالگي اگر هدايت نشد، ديگر خيري در او نيست قطعي بودن اين امر نيست، زيرا كودكي كه حدود پانزده سال به تربيتش پرداخته شود و هدايت پذير نباشد، ديگر چندان اميدي نمي توان به او داشت. شايد هم مراد اين باشد كه ديگر وظيفه پدر درباره تربيت او ساقط است و تربيت او برعهده خودش مي باشد.

دو روايت ديگر از پيامبر(ص) و علي(ع) در تأييد اين مطلب وارد شده كه به والدين و مسئولان تربيت فرزند دستور مي دهد كه بعد از اين سن ديگر او را آزاد بگذاريد و دست از تربيت او برداريد (قال اميرالمؤمنين«ع»: احمل صبيك حتي يأتي عليه ست سنين ثم ادبه في الكتاب ست سنين ثم ضمه اليك سبع سنين فادبه بادبك فان قبل صلح و الا فخل عنه (وسائل الشيعه؛ ج 15، ص195) يا مي فرمايد: «شما ديگر معذوريد و به تكليف و وظيفه خود عمل كرده ايد». (قال النبي(ص): الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين فان رضيت خلائقه لاحدي و عشرين سنه و الا ضرب علي جنبيه فقد اعذرت الي الله (همان منبع)

بنابراين، روايت بر تربيت فرزند در دوران كودكي، نوجواني و اوايل جواني تأكيد فراوان دارند. حضرت علي(ع) در نامه اي خطاب به فرزندش امام حسن(ع) علت اين امر را اين گونه بيان مي كند: «چون قلب كودك مانند زمين خالي است كه هر بذري در آن بكارند مي رويد، من تربيت تو را در كودكي و قبل از اينكه قلبت سخت و ذهنت مشغول شود، آغاز كردم تا تو به حقيقت آنچه را كه اهل تجربه تو را از تجربه مجدد آن بي نياز مي سازند، بپذيري». (نهج البلاغه؛ عبده، ج 3، ص 40)

از اين رو خداوند از موعظه و پنددهي به فرزند همراه با مهرباني و عطوفت به عنوان يك سيره خوب انساني ياد مي كند كه از سوي لقمان(ع) انجام مي شد. (لقمان، آيات 13 تا 19) ازنظر خداوند، حقوق فرزند از پيش از تولد آغاز مي شود و بر والدين است كه اين حقوق را مراعات كنند (بقره، آيه233 و نساء، آيات9تا 12. طلاق، آيه6 و تحريم، آيه6) خداوند در آيه233 سوره بقره بر لزوم رعايت تقوا در حقوق فرزند شيرخوار تأكيد مي كند و محفوظ بودن حق شيرخواري فرزند از مادرش حتي در صورت طلاق را لازم برمي شمارد.

برخورد نيك و گفتار درست و راست با كودكان بويژه فرزندان يتيم از جمله مطالبي است كه در آيه9 سوره نساء بدان اشاره شده است. خداوند باتوجه دادن به مسأله تقوا و ترساندن از عقوبت اخروي و كيفر آتش دوزخ مي كوشد تا مردم را به سوي مراعات اين حقوق وادار سازد. (نساء، آيات9 و 10 و آيات ديگر) چنان كه با برانگيختن عواطف و احساسات انساني بر آن است تا زمينه هاي ايجاد انگيزه براي رعايت حقوق فرزندان بويژه يتيماني كه بيشتر در معرض خطر تعرض به حقوقشان قرار دارند، فراهم آورد.

از حقوق فرزند بر پدر و مادر آن است كه در حق فرزند دعا كنند، چنانكه اين دعا مي تواند پيش از انعقاد نطفه هم باشد. از اين رو حضرت ابراهيم(ع) و زكريا(ع) براي فرزند خويش اين گونه دعا كردند كه خداوند فرزندي سالم و صالح به ايشان ببخشد. (اعراف، آيه189 و بقره، آيات127 و 128 و مريم، آيات5 و 6 و آيات بسيار ديگر)

از حقوق فرزندان آن است كه تفاوتي ميان دختر و پسر نگذارند و ايشان را تكريم و احترام كنند. (آل عمران، آيه16) اين مطلب را مي توان از سيره پيامبر(ص) نيز به دست آورد. البته آيه61 سوره آل عمران كه آيه مباهله نيز خوانده مي شود، به خوبي روشن مي سازد كه در تحليل قرآني، فرزندان دختر و پسر باهم در ازرش انساني تفاوتي ندارند. از اين رو حسن و حسين(ع) فرزندان حضرت فاطمه(س) به عنوان فرزندان و پسران پيامبر(ص) معرفي شده است تا اين گونه نشان دهد كه هيچ تفاوتي ميان دختر و پسر نيست، زيرا پسران حضرت فاطمه(س) به عنوان پسران پيامبر(ص) معرفي شده اند.

از ديگر حقوق فرزندان آن است كه آنان را از مرگ و تلف شدن حفظ كنند. بنابراين كشتن فرزند از ترس فقر و گرسنگي گناهي نابخشودني و امري سفيهانه و جاهلانه شمرده شده است. (انعام، آيات140 و 151 و اسراء، آيه31). در عصر حاضر نيز افراد بي خردي به دلايل واقعي فرزند خود را به كشتن مي دهند و با انجام سقط جنين، در حق فرزند ظلم مي كنند.

مشورت با فرزندان در مسايل مربوط به ايشان از امور شايسته اي است كه در آيه201 سوره صافات به آن توجه داده شده است. خداوند در آيات 81 و 101 و 102 همين سوره به سيره حضرت ابراهيم(ع) اشاره مي كند كه به مشورت با فرزندش مي پردازد و از وي نسبت به عمل خود و واكنش وي پرسش مي كند.

حقوق پدر و مادر

در مقابل، به فرزندان نيز توصيه شده تا مراعات والدين به ويژه در هنگام پيري و ناتواني را بكنند و ايشان را يار و ياور باشند. خداوند در آيه35 سوره آل عمران، خدمت فرزند به مادر را از حقوق طبيعي مادر دانسته است كه البته مادر مي تواند از اين حق خويش بگذرد. ولي اين بدان معنا نيست كه فرزند دست از خدمت مادر بشويد. البته مادر مي تواند فرزند خويش را به خدمت ديگري حتي خدا درآورد و از حقوق خويش بگذرد و به ديگري بدهد، چنان كه همسر عمران از حق خويش گذشت و حضرت مريم(س) را به خدمتكاري خانه خدا درآورد.

خداوند در آيه15 سوره احقاف تبيين مي كند كه يكي از حقوق والدين آن است كه فرزندان در حق ايشان دعا كنند تا مورد رحمت الهي قرار گيرند. اين دعا در حقيقت پاداش تربيتي است كه والدين در خردسالي در حق فرزندان روا داشته اند. (اسراء، آيات23و 24)

بر فرزندان است كه در هنگام سخن گفتن با والدين مراعات تكريم و احترام ايشان را نمايند و به صورت محترمانه با آنها سخن بگويند و درشتي نورزند و حتي سخني كه بيانگر آزردگي و خستگي است بر زبان نرانند. (اسراء، آيه23)

فرزندان بايد همواره شكرگزار خدا و والدين خويش باشند و اين شكرگزاري بر فرزندان امري واجب و لازم است تا دست كم گوشه اي از رنج ها و سختي هاي والدين و محبت ايشان را جبران كنند. (لقمان، آيه14)

هرگونه زيان رساني به والدين از سوي فرزندان امري حرام و گناهي است كه مورد نهي الهي قرار گرفته و خداوند در آيه 233 سوره بقره از آن برحذر داشته است.آنچه بيان شد تنها گوشه اي از حقوق متقابل فرزند پدر و مادر است و سخن در اين باره بسيار است اما به لحاظ رعايت اختصار به همين مقدار بسنده مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا