اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیاقتصادیسیاسیمعارف قرآنی

بهره کشی، علل و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر کسی می بایست با سعی و تلاش خویش زندگی خویش را بسازد و حتی با سعی و کسب درآمد حلال بتواند در مقام انفاقات مالی به دیگران از فقیران و مسکینان نیز کمک کند تا آنانی که ناتوان هستند، به گونه ای در شرایط مناسب زیستی قرار گیرند. بنابراین، هر گونه تنبلی و کسالت در هر شکلی به ویژه استثمار و بهره کشی از دیگران و انداختن کار خویش بر دوش دیگران، کاری نادرست و ظلم و ستمی بزرگ در حق دیگران است. با این همه برخی از مردم به علل و عواملی نه تنها کار خویش را انجام نمی دهند، بلکه با انداختن کار خویش بر دوش دیگران و حتی استثمار و بهره کشی از آنان، مانند انگل ها به زندگی ادامه می دهند؛ از این روست که زندگی و زیست انگلی در اسلام سرزنش شده و بدتر از آن استثمار و بهره کشی از دیگران است که به عنوان گناه مطرح می شود.

گناه بهره مندی از دسترنج دیگران

یکی کارهای نابهنجار در رفتار اجتماعی، استثمار و بهره کشی از دیگران است. استثمار از ریشه ثمره به معنای میوه چینی است. بنابراین وقتی از استثمار کسی سخن به میان میان می آید، گویی شخص از دسترنج تلاش و کوشش دیگران بهره می برد و بی آن که رنجی برده باشد، گنج دیگران را به غارت می برد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهره کشی و استثمار و میوه چینی از باغ و کار دیگران رفتار نابهنجار و ظالمانه است؛ زیرا هر کسی می بایست از میوه و دسترنج کار خویش بهره مند شود؛ بنابراین، استثمار ظلم و گناه است. پس کسی که دیگری را وادار می کند تا کاری را برایش انجام دهد و او سود و بهره اش را ببرد، ظالم و ستمکار و گناهکار است. خواه این اکراه و اجبار نسبت به کنیزکان باشد و خواه نوکران و کارگرانی که به هردلیلی و عنوانی در دست او هستند. پس اگر کسی کنیزکی را به خودفروشی وادار کند تا از این طریق درآمدی کسب کند، چنین شخصی استثمارگر است.(نور، آیه 33)

به سخن دیگر، در جهان امروز سوء استفاده از کارگران و کارمندان زیر دست برای کارهایی شخصی و بیرون از شرح وظایف استخدامی، نوعی استثمار است. بنابراین، سوء استفاده از سربازان به عنوان گماشته ، یا کارگران و کارمندان برای انجام های کارهای شخصی خودش یا همسر یا فرزندان نوعی استثمار و بهره کشی و استفاده از دسترنج دیگران است و ظلم وستم به آنان و گناه شرعی است.

باید توجه داشت که کسی که «وزر» و سنگینی کاری را به دوش دیگران می اندازد، در عمل «وزر» آن را به گردن خویش انداخته است که تا قیامت با او خواهد بود و او را رها نمی کند. در حقیقت او مصداق کسی است که به ظاهر کارش را به دوش دیگران انداخته تا رها شود؛ ولی در عمل «وزر» و سنگینی آن کار را به گردن خویش انداخته و «وبال» آن تا قیامت با او خواهد بود. پس به این افراد می بایست گفت: وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى؛ هيچ كس جز بر زيان خود انجام نمى‏ دهد؛ و هيچ باربردارى بار ديگرى را برنمى دارد.(انعام، آیه 164) پس کسی که عمل و کار خویش را بر دوش دیگران می اندازد، در حقیقت وزر و وبال آن کار را بر گردن خویش افکنده که تا قیامت با اوست.

خدا در جایی دیگر می فرماید: أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ؛ كه هيچ بردارنده‏ اى بار ديگرى را بر نمى دارد و اين كه براى انسان جز حاصل سعی و تلاش او نيست و نتيجه كوشش او به زودى حتما ديده خواهد شد، سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند.(نجم، آیات 38 تا 41)

این آیات و مانند آنها (فاطر، آیه 18) هر چند که در باره اعمال انسانی است که با خود به قیامت می برد، ولی شکی نیست که همان طوری که انسان می بایست توجه داشت باشد که خود حامل بارهای مثبت و منفی خویش است، هم چنین مسئولیت اوست که کارش را خودش انجام دهد و بر دوش دیگران نیاندازد و مردم را به زور و اکراه و اجبار به کاری وادار نکند که از ثمرات و میوه ها و دسترنج دیگران بهره مند شود؛ زیرا می بایست پاسخگو این نوع اعمال و رفتار خویش نیز باشد که چرا دیگری را به کاری وادار کرده تا از میوه و دسترنج او بهره مند شود. شکی نیست که چنین رفتاری خود از مصداق عملی است که «وزر» سنگینی آن بر گردن و دوش او خواهد بود و در روز قیامت پاسخگوی آن خواهد بود.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهره کشی و استثمار دیگران گناه و ظلم بزرگی است که بار سنگین آن بر گردن استثمارگر تا روز قیامت خواهد بود و او را به دوزخ می برد؛ زیرا چنین شخصی که کارش را بر دوش دیگران می افکند تا خود را آسوده و راحت دارد، معلون از درگاه خدای منان است؛ چنان که امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند که ایشان فرمود: مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى اَلنَّاسِ؛ معلون است کسی که بار خویش بردوش دیگران اندازد. (الکافي، ج۵ ، ص۷۲؛ تحف العقول، ج۱، ص۳۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۱؛ بحار الأنوار، ج،۷۴، ص۱۴۰)

ریشه ها و عوامل بهره کشی و استثمار

  1. خیال بافی و اختیال: از نظر آموزه های وحیانی عواملی موجب می شود تا بستری برای استثمار و بهره کشی دیگران ایجاد شود؛ یکی از مهم ترین آنان را می توان در «خیال بافی» یافت؛ زیرا شخص بهره کش گمان می کند که انسانی برتر از دیگران است و دیگران می بایست در خدمت او باشد. از افراد استثمارگر می توان به فرعون و هامان و قارون اشاره کرد که قرآن آنان را مختال فخور معرفی می کند.(غافر، آیات 23 تا 25؛ قصص، آیه 75)
  2. تفاخر و فخرفروشی: دیگر آن که افراد دنبال بهره کشی از دیگران هستند که «تفاخر» و فخرفروشی دارند. به این معنا که تکبر و خودبرتربینی خویش را به نمایش می گذارند و دوست دارند با بهره کشی و استثمار ازدیگران خودنمایی کرده و به دیگران فخر بفروشند که آنان خود کار نمی کنند، بلکه دیگران را به کاری وادار کرده و از دسترنج آنان بهره مند می شود.(همان)
  3. تنبلی و کسالت : از دیگر عوامل بهره کشی آن است که شخص خود تنبل و کسول است و دوست ندارد کارها و مسئولیت ها و تعهدات خویش را انجام دهد. از این رو کاری می کند تا دیگران جور تنبلی او را بکشند و برایش کار کنند. در حالی که شخص تنبل و کسول به جای خویش را به ورطه هلاکت می افکند؛ زیرا از چاله به چاه می افتد که بیرون آمدن از آن ناشدنی یا بسیار سخت است. امام باقر(ع) می فرماید: إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ … مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ؛ از تنبلى و بى حوصلگى بپرهیز؛ زیرا که این دو کلید هر بدى هستند، و کسى که تنبل باشد، حقى را نگذارد و ادا نکند، و کسى که کسول و بى حوصله باشد بر حق صبر و شکیبایى نورزد.( میزان الحکمه، رى شهرى با ترجمه فارسى، ج 11، ص‏5186.) امام صادق (ع) می فرماید: إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ ؛ از تنبلى و بى حوصلگى بپرهیز؛ زیرا که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز مى دارند.(همان) امام صادق(ع) در جایی دیگر به این افراد هشدار می دهد و می فرماید: لاتکسل عن معیشتک فتکون کَلا علی غیرک؛ در امر معیشت و زندگی خویش کسول و تنبل مباش تا باری بر دوش دیگری باشی. (وسائل الشیعه ج ۱۲ ص ۳۷) امیرمومنان (ع) نیز می فرماید: «إنَّ الأَشْیاءَ لَمّا ازْدَوَجَتْ إزْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنَتَجا بَیْنَهَما الْفَقْرَ؛ آن روز که همه چیز با هم ازدواج کردند «تنبلى» و «ناتوانى» به هم آمیخته و از آن دو فرزندى به نام «فقر و تنگدستى» متولد شد.»( بحارالانوار، ج 78، ص 59) البته امیرمومنان امام علی(ع) خاستگاه و منشای کسالت را در «توانی» و سستی می بیند و می فرماید: مِنَ التَّوَانِى یَتَوَلَّدُ الْکَسَلُ؛ از سستى است که تنبلى زاییده مى شود.(میزان الحکمه ، ج 11 ، ص 5186) پس کسی که گرفتار توانی و سستی در زندگی است، به چیزی نمی رسد و هماره در حرمان خواهد سوخت؛ چنان که امام على (ع) فرموده است: مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِى ؛ یکى از عوامل محرومیت سستى (در کار) است.(همان) چنین شخصی همه کارش به نابودی می کشد و چیزی از عملش بیرون نمی آید؛ زیرا امام علی (ع) در جایی دیگر می فرماید: التَّوَانِى إِضَاعَةٌ ؛ سستى و اهمال در کار نابود کننده (عمر و فرصت) است.(همان) باید توجه داشت کسی که در امر دنیا فردی کسول است، در امر آخرت اصلا کاری نمی کند و کسالت او بیش تر خودنمایی می کند؛ چنان که می­فرماید: «إنّی لاَبغِضُ الرجُلَ‏ أو اُبغِضُ للرجُلِ أن یَکونَ کَسلانا عن أمرِ دُنیاهُ، و مَن کَسِلَ عَن أمرِ دُنیاهُ فهُو عن أمرِ آخرتِهِ أکسَلُ؛ من دشمن می دارم مردی را که کار دنیایش بی حال و سست باشد و در کار آخرتش سست تر است».( کافی، ج 5، ص 85(
  4. کفر: از عوامل موثر در بهره کشی می توان به کفر اشاره کرد؛ زیرا کافر هیچ اعتقادی به آخرت و بازخواست از اعمال و کیفر و مجازات اخروی و ابدی آن در قالب بهشت و دوزخ ندارد، بنابراین به استثمار و بهره کشی دیگران می پردازد.(غافر، آیه 25)
  5. نفاق: از نظر قرآن، کسی که اهل نفاق است، دنبال دنیا است؛ بنابراین، نسبت به آخرت کسالت دارد و نسبت به دنیا گرایش دارد. این افراد چون به آخرت اعتقاد واقعی ندارند، اهل استثمار از دیگران هستند.(توبه، آیه 54)
  6. دنیاطلبی: ممکن شخصی آخرت را قبول و باور داشته باشد، ولی برایش دنیا و مادیات اصالت یافته و آن را بر آخرت ترجیح دهد.(اعلی، آیه 16) در این حالت نیز شخص به استثمار و بهره کشی رو می آورد و برای دست یابی به مادیات به هر کاری از جمله استثمار می پردازد.(نور، آیه 33)
  7. افسادگری: کسی که اهل فساد و افساد است، به استثمار و بهره کشی دیگران می پردازد و از دسترنج دیگران بهره می برد. مصادیق این افراد را می توان فرعون و قارون و هامان دانست.(قصص، آیه 4)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا