اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنی

بهترین و بدترین افراد در معاشرت

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان مخلوقی اجتماعی است؛ زیرا بدون اجتماع نمی تواند از عهده نیازهای مادی و معنوی خویش برآید. کوچک ترین اجتماع همان خانواده است که با زن و شوهر تشکیل می شود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر چه اجتماع کوچک تر باشد، شخص می بایست درانتخاب دیگری خواه به عنوان همسر و خواه به عنوان دوست یا همکار دقت تمام داشته باشد؛ هر چند که گرایش ذاتی و فطری انسان به این است که پاکان با پاکان و پلیدان با پلیدان گرایش دارند، اما گاه به دلایل و عواملی انسان درشرایطی قرار می گیرد که تشخیص سخت و دشوار می شود. در این موارد انسان نیازمند معیارها و نشانه هایی است تا نیکان را از بدان بازشناسد و در انتخاب همسر و دوست و همکار بر اساس آن معیارها و نشانه ها عمل و رفتار کند.

شرایط سخت انتخاب افراد در معاشرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اکثریت مردم را کسانی تشکیل می دهند که در بستر خاکستری زندگی و حرکت می کنند؛ بنابراین نه چنان سفید و پاک هستند که آنان را در میان پاکان و نیکان دسته بندی کرد و نه چنان سیاه و ناپاک که آنان در گروه بدان و بدکاران قرار دارد.

به سخن دیگر، نه طیب هستند و نه خبیث؛ بلکه در میانه قرار دارند. البته برخی هستند که پاندولی زندگی می کنند، و به تعبیر قرآن «مذبذبین» هستند و هماره در نوسان فکری و رفتاری.(نساء، آیه 143)

البته اکثریت مسلمانان درسطح ایمان و تقوا به سطح عالی نرسیده اند تا نور قلب ایشان به چنان صفا و خلوص رسیده باشد که قدرت تشخیص کامل را یافته و بتواند در میان فتنه ها و متشابهات، به بصیرت برسد و حقیقت را چنان که هست بببیند و بشناسد؛ زیرا از نظر قرآن، اگر نفس در حالت استوا و اعتدال باشد، به طور فطری توانایی تشخیص حق و باطل و گرایش به مصادیق حق را خواهد داشت(طه، آیه 50؛ شمس، آیه 7 و 8)، اما بسیاری از قلوب حتی قلوب مسلمانان گرفتار زنگار گناه و خطا است و نفس و قلب توانایی تشخیصی و گرایش ذاتی و فطری خویش را از داده است. از نظر قرآن، غیر مسلمانان از کافران و مشرکان که وضعیت آنان بدتر است و گرفتار ختم و طبع قلب شده و تفقه و تعقل و بصیرت و تذکر و تدبری ندارند.(بقره، آیات 7 تا 15؛ اعراف، آیه 179)

در این میان گروهی مدعی اسلام به نام منافقان هستند که به سبب دورویی نمی توان نه تنها خودشان گرفتار تذبذب هستند، بلکه دیگران را نیز به تذبذب می کشانند. این افراد یا قابل شناخت نیستند یا سخت قابل شناخت و درک هستند. البته برخی از گفتارها و رفتارهای آنان ایشان را رسوا می کنند، ولی با این همه اصولا همان طوری که شناخت فتنه و مشابهات و متشابهات سخت و دشوار است، شناخت ایشان نیز سخت و دشوار است. بنابراین، انسان نمی تواند در انتخاب دوست و همسر یا همکار به سادگی و آسانی وارد معرکه شود و موفقیت آمیز خارج گردد.

در آیات قرآنی از خطر فتنه منافقان بسیار سخن به میان آمده است؛ زیرا آنان غیر قابل شناخت یا سخت شناخت و غیر قابل اعتماد هستند و نمی توان با طناب پوسیده ایشان وارد چاهی شد و به سلامت بیرون آمد. دوستی با آنان همان ورود به چاهی است که عاقبت خیری در آن نیست. امام حسن عسگری (ع) درباره این افراد می فرماید: بئس العبد عبد یکون ذاوجهین و ذالسانین یطری اخاه شاهدا و یاکله غائبا ان اعطی حسده و ان ابتلی خانه؛ انسانی که دو رو و دو زبانه باشد بد بنده ای است، در رو به رو از برادرش تعریف می کند، پشت سر گوشتش را با غیبت می خورد و اگر نعمتی به او داده شود حسد می ورزد و اگر گرفتار شود به او خیانت می کند.(بحارالانوار، ج 78، ص 373، حدیث 14)

بنابراین، کسی که این گونه است ولی ما قدرت تشخیص نداریم تا این افراد را بشناسیم ممکن است گرفتار آنان شویم و دردام دورویی آنان بیافتیم وزندگی برما سخت و دشوار شود. بدترین حالت این است که این نوع از افراد همسر ما شوند و به ما اینگونه در زندگی ضربه زنند و دنیا و آخرت ما را تباه کنند. بنابراین، جز پناهجویی و استعاذه به خدا از شرور این افراد برای ما راهی نمی ماند. البته خدا کمک می کند تا از شرور آنان درامان باشیم.

به هر حال، زندگی در چنین شرایطی سخت است که انسان نتواند افراد پیرامونی خویش را بشناسد و به درستی تصمیم بگیرد که با چه کسی معاشرت داشته یا نداشته باشد؟ با چه کسی دوستی کند یا همسری را انتخاب کند و یا همکاری و شریکی را بگیرد؟ واقعا در چنین شرایطی سخت انتخاب بسیار سخت و سرنوشت ساز است.

بهترین افراد در معاشرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، معیارهایی که می بایست درمعاشرت بدان توجه داشت اموری چون ایمان، اطاعت از خدا و رسول الله(ص) و معصومان(ع)، ولایت پذیری و تقوا است. هر کسی که این امور را دارا است، قابل اعتماد است؛ زیرا مومن درزمانی که مومن است همه اصول اخلاقی فطری و شرعی را مراعات می کند و اگر خطا و خطیئه ای داشت با پوزش و عذرخواهی به اصلاح آن می پردازد. بنابراین، اگر کسی همسری یا دوستی یا شریکی را می جوید می بایست در میان مومنان بجوید که دارای صفات الهی باشد.

در برابر کسی که اهل ایمان نیست و گرفتار نفاق یا شرک یا کفر است، ارزش معاشرت ندارد و می بایست او را بدترین افراد در معاشرت دانست، چه رسد که با آنان ازدواج کرد.(بقره، آیه 221)

از نظر قرآن، مومنان در معاشرت و سطوح و درجات گوناگون آن می بایست برخی از اصول اساسی را مد نظر قرار دهند؛ از همین روست که پذیرش ولایت سرپرستی کافران حتی اهل کتاب جایز نیست و از نظر قرآن، گناه شمرده شده است.(آل عمران، آیه 118؛ ممتحنه، آیه 1)

به هرحال، مومنان می بایست دنبال معاشرت با کسانی باشند که دارای شرایط معاشرت باشند. البته در میان مومنان نیز می بایست انسان دنبال بهترین ها باشد؛ زیرا از نظر قرآن، ایمان و تقوا و احسان و اکرام نیز دارای درجات و مراتب متنوع است.(مائده، آیه 93)

امام حسن عسگری(ع) بهترین  افراد در معاشرت را کسانی می داند که دارای اوصاف زیر باشند: خیر اخوانک من نسی ذنبک و ذکر احسانک الیه؛ بهترین برادر تو کسی است که خطای تو را فراموش کند و نیکی تو نسبت به خویش را یاد کند.(اعلام الدین، ص 313)

برخی از مردم خطای دیگری را هماره گوشزد می کنند و خیر و نیکی او را فراموش می کنند. این چنین افرادی شایسته دوستی نیستند؛ اما کسی که خطا را نادیده می گیرد و نیکی را یادآور است؛ چنین شخصی شایسته معاشرت و دوستی است.

هم چنین آن حضرت(ع) می فرماید: من وعظ اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانیه فقد شانه؛ کسیکه دوستش را در خلوت موعظه کند او را آراسته و کسی که او را آشکار موعظه می کند عیبهایش را بر ملا کرده است.(بحارالانوار، ج 78، ص 374، حدیث33)

پس با این توصیف ها نمی توان به کسی که آشکار می خواهد اندرز دهد و موعظه کند، شایسته معاشرت و دوستی نیست؛ زیرا عیوب تو را آشکار می کند و در اجتماع خوار و خفیف می سازد.

حال شما در معاشرت اجتماعی ناچار می شود تا همسایه کسی باشی بر خوبی ها سرپوش و بدی ها را فاش می سازد، آیا می توان در چنین شرایطی در یک محیط سعادتمند قرار گرفت؟ هرگز چنین چیزی شدنی نیست؛ زیرا این شرایط زندگی اجتماعی را سخت می کند. امام حسن عسکری(ع) می فرماید: من الفواقر التی تقصم الظهر جار ان رای حسنه اطفاها و ان رای سیئه افشاها؛ یکی از مصیبت های کمرشکن همسایه ای است که چون خوبی ببیند روی آن سرپوش می گذارد و اگر بدی ببیند آن را افشا می کند.(تحف العقول، آیه 487)

انسان در زندگی می بایست از شرور دیگران به ویژه همسایه در امان باشد، حال اگر کسی با چنین همسایه ای زندگی کند، می بایست از او اجتناب کرده و معاشرت نکند؛ چنان که از هر کسی که اهل کینه توزی است اجتناب کند؛ زیرا او خود در آسایش و آرامش نیست و نمی تواند دیگران را به آسایش و آرامش برساند؛ چنان که امام حسن عسکری(ع) می فرماید: اقل الناس راحه الحقود؛ کم آسایش ترین مردم انسان کینه توز است.(تحف العقول، ص 488)

اساس معاشرت محبت و مودت و رحمت است؛ بنابراین، در میان همسران آن چه می بایست اساس قرارگیرد همین محبت و مودت و رحمت است؛ زیرا هر گونه رفتار مبتنی بر این اصول بیانگر کرامت انسانی است که فطرت به آن گرایش دارد.(روم، آیه 21)

در معاشرت با دیگران نیز می بایست این امور مراعات شود؛ زیرا چنین رفتاری که ریشه در همان فضلیت رحمت رحمانی و رحیمی خدا دارد، بیانگر روح الهی است که در نفس انسانی جریان دارد.

البته ممکن است که شخصی به دیگری نیکی کند و دریادل باشد، اما دیگری با او چنین تعاملی نداشته باشد؛ بلکه چنان که از آیات قرآنی به دست می آید، گرایش نیکان به نیکان و بدان به بدان است؛ بنابراین ممکن است کسانی از بدان باشند که به نیکی نیکان پاسخ نامناسب بدهند و کینه توزانه و با بغض با آن مواجه شوند و پاسخ نیکی و محبت را به بدی و بغض بدهند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، چنان که گفته شد، معیار همان ایمان و عمل صالح است؛ بنابراین مومنان با کافران بلکه حتی بدکاران از مسلمانان نیز دوستی و معاشرت نمی کنند؛ زیرا بر اساس آیات، هر گونه مجالست و معاشرت میان خوبان و بدان آثاری دارد که می تواند به زیان مومنان و خوبان و نیکان باشد.

امام حسن عسکری (ع) در باره تاثیرات رابطه دوستی میان افراد با گرایش های متضاد می فرماید: حب الابرار للابرار ثواب للابرار و حب الفجار للابرار فضیله للابرار بغض الفجار للابرار زین للابرار و بغض الابرار للفجار خزی علی الفجار؛ محبت خوبان با همدیگر برای خوبان پاداش دارد؛ و محبت گناهکاران نسبت به خوبان برای خوبان فضلیت است؛ و دشمنی گناهکاران با نیکان و خوبان زینت برای خوبان است؛ و دشمنی خوبان با گناهکاران مایه خواری گناهکاران است.(بحارالانوار، ج 78، ص 372، حدیث 8)

البته انسان در نیکی با دیگران می بایست به لطایف و آداب خاصی توجه داشته باشد؛ زیرا گاه شخصی به دیگری مثلا در میزبانی چنان تکریم می کند، که طرف مقابل نمی تواند چنین تکریم از نظر مالی و مادی داشته باشد و همین موجب می شود تا دیگری خودش را به مشقت بیاندازد؛ زیرا یکی دارا و ثروتمند است و آن دیگری از نظر اقتصادی میانه؛ پس اگر دارا و ثروتمند بر اساس دارایی خویش سفره ای رنگین اندازد و در پذیرایی سنگ تمام بگذارد، دوست او که از طبقه متوسط است ممکن است خودش را به رنج و مشقت اندازد تا در حد و اندازه مهمان پذیرایی و میزبانی کند. از این روست که امام حسن عسکری (ع) می فرماید: لاتکرم الرجل بما یشق علیه؛ هیچ کس را به گونه ای احترام مکن که او را به رنج و مشقت بیاندازد.(بحارالانوار، ج 78، ص 374، حدیث 34)

در حقیقت این گونه معاشرت ها می تواند تکلف آور و مشقت زا باشد و معاشرت ها را به تلخی کامی بکشاند و صمیمیت را از میان ببرد. بنابراین، در میزبانی می بایست حد اعتدال و متوسط را مراعات کرد و «قوام» را اصل در امور اقتصادی حتی بذل و بخشش قرار داد.(اسراء، آیه 29) امام عسکری (ع) نیز بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، اصل اساسی و پایه و مبنا درهمه امور اقتصادی را همان اقتصاد و میانه روی دانسته و از اسراف برحذر می دارد و نسبت به آن هشدار می دهد.(احقاق الحق،ج 12، ص 647)

آن حضرت(ع) برای هر چیزی دو حد افراط و تفریط تعریف می کند و از مردم می خواهد تا میانه آن دو حدّ را مبنا قرار دهند تا در سلامت زندگی کنند و با دیگران معاشرت داشته باشند. ایشان می فرماید: ان للسخاء مقدار فان زادعلیه فهو سرف و ان للحزم مقدار فان زاد علیه فهو تهور؛ سخاوت حد و مرزی دارد که اگر از آن بگذرد اسراف است و دور اندیشی و احتیاط  هم اندازه و مقداری دارد که اگر از آن تجاوز کند تهور و بی باکی است.(اعلام، ص 313)

در معاشرت می بایست حد اعتدال را مراعات کرد. البته مودت نسبت به اهل بیت عصمت(ع) به عنوان بهترین و برترین دوستانی که می بایست آنان اسوه حسنه علمی و عملی قرار داد، سخنی دیگر است. دوستی با آنان ومعاشرت با ایشان می بایست به گونه ای باشد که انسان همه فضایل را از مجاری آنان به دست آورد؛ چرا که آنان تنها کسانی هستند که علوم حقیقی را به ما می آموزند و ما را تزکیه می کنند و به رشد کمالی می رسانند.(آل عمران، آیه 146؛ احزاب، آیه 33؛ نساء، آیه 59؛ شوری ، آیه 23)

شیعیان می بایست خود را در معاشرت های اجتماعی به عنوان محبان بلکه شیعیان اهل بیت(ع) نشان دهند؛ بنابراین، باید به گونه ای عمل کنند که زینت آنان باشند؛ چنان که امام حسن عسکری(ع) می فرماید: اتقوا الله و کونوا زینا و تکونوا شینا جرّوا الینا کل موده و ادفعوا عنّا کل قبیح؛ از خدا پروا کنید و مایه زینت باشید و مایه ننگ نباشید، همه محبت ها را به سوی ما جلب همه زشتیها را از ما دفع کنید.(میزان الحکمه، ج 5، 241، حدیث 9976)

از نظر آموزه های اسلامی، ارتباط تنگاتنگی میان ایمان افراد و اعمال صالح از یک سو و معاشرت های اجتماعی آنان است. همان طوری که گرایش میان مومنان با یک دیگر است، یا گرایش میان کافران با هم، هرچه درجه ایمان و عمل صالح افراد افزایش یابد، گرایش افراد خاص به آنان نیز بیش تر می شود. معاشرتهای اجتماعی در میان افراد خاص تعریف مخصوص به خود می گیرد؛ به عنوان نمونه مقربان به یک دیگر گرایش دارند و ابرار و اصحاب یمین به یک دیگر. پس هر چه خصائل روانی و شاکله شخصیتی شخص به سوی کمال بیشتر باشد به همان میزان افرادی خاص به سوی آنان جلب و جذب می شوند. امام حسن عسکری (ع) در آثار اخلاق و فضایل و درجات و مراتب آن در معاشرت های اجتماعی می فرماید: من کان الورع سجیته و الکرم طبیعته و الحلم خلته، کثر صدیقه و الثناء علیه و انتصر من اعدائه بحسن الثناء علیه؛ کسی که پارسایی جزو سرشت او و کرامت جزو طبیعت او و بردباری جزو ذات و باطن او شده باشد، دوستان صدیقش فزون یابند و ستایش بر او زیاد گردد و بر دشمنان خویش به ستایش نیک پیروز گردد.(اعلام الدین، ص 314)

در حقیقت هر کسی سیرت او پسندیده باشد، صورت او نیک و پسندیده شود؛ البته زیبایی ظاهری صورت هیچ تضادی با سیرت باطنی ندارد، اما آن چه اصالت دارد سیرت نیک است که اگر سیرت نیک شود کسی به صورت او توجهی نمی کند؛ اما اگر صورت نیک باشد و سیرت ناپسند کسی حاضر به معاشرت با او نیست؛ زیرا صورت نیک با سیرت بد دیده نمی شود و کسی به او گرایش نمی یابد. شکی نیست که بهترین سیرت همان  عقلانیت رشدی است که کمال هر کسی است؛ چرا که کسی عقلانیت رشدی را داشته باشد دین و حیا را نیز دارد و کسی که عقلانیت رشدی نداشته باشد، از هرگونه دین و حیا بی بهره است و اخلاق نیک ندارد و کسی بدو گرایش نمی یابد. از همین روست که امام حسن عسکری(ع) می فرماید: حسن الصوره جمال ظاهر؛ و حسن العقل جمال باطن؛ زیبایی چهره زیبایی ظاهری است و نیک عقلی زیبایی باطنی است.(بحارالانوار، ج 1، ص95، حدیث 27)

پس اگر کسی بخواهد با دیگری معاشرت کند، می بایست دنبال عاقل بگردد که حسن باطنی دارد و دین و ایمان و اخلاق و حیا در او رشد یافته و اهل محبت به خدا و ایمان و بهره مند از نور اوست و از هرگونه سفاهت و بی خردی و بی دینی و بی اخلاقی رسته است.(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا