اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

بهترین راه تعامل با دیگران

samamosانسان موجودی اجتماعی است و چگونگی تعامل با دیگران بی آن که به خود یا دیگران زیانی برساند، مهم ترین دغدغه او را تشکیل می دهد. همین دغدغه موجب شده که قوانین،‌ مقررات، اصول اخلاقی، آداب و سنت های شفاهی و مانند آن شکل گیرد تا این روابط را به درستی و در یک چارچوب عقلانی و عاطفی مقبول سامان دهد.

هر کسی از خود می پرسد با همه این قوانین و مقررات و اصول و آداب اخلاقی، چگونه عمل کنیم که بتوانم بهترین تعامل و روابط اجتماعی را با دیگران داشته باشم؟ چه اصل و معیار کلی وجود دارد که در چارچوب آن بتوانم خود را ارزیابی کرده و به سادگی در یک فرمول آسان آن سامان دهم؟

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های اسلامی بر آن شد تا یک فرمول ساده و جامع و کامل را ارایه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

قوانین ارتباطی متنوع و پیچیده

یکی از مشکلاتی که هر کسی با آن مواجه است، ساماندهی به ارتباط اجتماعی و چگونگی تعامل با دیگران است. انسان به سبب اجتماعی بودن نیازمند به تعامل و ارتباط با دیگران است. این دیگران از زن یا شوهر آغاز و به فرزندان و خانواده بزرگ تا جامعه گسترش می یابد. تعامل با هر یک از این ها خود قوانین و آداب خاصی را می طلبد. مجموعه قوانین و مقررات و آداب و سنت های مکتوب و شفاهی که برای این منظور تهیه و اجرایی شده است، چنان متنوع و متعدد و پیچیده است که گاه یادگیری همه آن ها برای آدمی سخت و دشوار است چه رسد که بتواند با توجه به شرایط و مقتضیات آن ها را جا آورد و به کار گیرد.

حجم عظیم قوانین و مقررات و آداب و اصول اخلاقی که عقل و شرع و گاه حتی جامعه عقلایی و حتی سنت های آباء و اجداد بر جامعه و شخص تحمیل کرده ، چنان زیاد است که آدمی نمی تواند همه را بشناسد و خود را با آن تربیت و هماهنگ سازد تا بیرون از هنجارهای قانونی و اخلاقی گامی بر ندارد.

البته تلاش هایی انجام شده است تا کلیاتی از قوانین انتخاب و در شکل جامعه پذیری از کودکی و در دوره های آموزشی و پرورشی مدارس آموزش داده شده شود. اما باز هم حجم آن بسیار زیاد است و هر روز نیز قوانین جدید و مقررات تازه ای برای تعیین رویه و فعالیت های اجتماعی تدوین و ابلاغ می شود.

بدتر این که هر طائفه و قشر و طبقه اجتماعی دارای قوانین و مقررات خاصی است که از آن به آداب تعبیر می شود. آداب اجتماعی از قشری به قشر دیگر و از طبقه به طبقه دیگر متفاوت است. چگونگی حضور در یک میهمانی رسمی یا دوستانه تفاوت بسیاری دارد. هنجارهای حضور در مجامع حوزوی و دانشگاهی مثلا متفاوت است و برای هر حضوری آدابی است که می بایست دانسته و اجرایی شود.

در روابط میان کشورها، بخش تشریفات این نقش و وظیفه را به عهده گرفته است تا آداب دیپلماتیک را شناسایی و به میزبان و میهمان یاد آور شود تا در چارچوب آن رفتار و روابط خود را سامان دهند. مثلا دست دادن زن اجنبی با مرد اجنبی یا عدم سرو مشروبات الکلی در ضیافت های شام و پوشش مناسب زنان در مراسم استقبال و مانند آن،‌بخشی از آداب دیپلماتیک است که می بایست دانسته و بدان عمل شود وگرنه تخلف از این آداب گاه میان روابط دو کشور بحران ایجاد می کند.

با این حجم عظیم قوانین و مقررات و اصول اخلاقی و آداب اجتماعی در تعاملات و روابط انسانی، این پرسش بسیار جدی می شود که چگونه عمل کنیم که همه از ما راضی و خشنود باشند و دست کم اکثریت کسانی که با آنان رابطه و تعامل داریم از نحوه برخورد و تعامل ما راضی باشند؟

واقعا آیا فرمول و راهکاری وجود دارد که بتواند در یک جمله همه اصول اخلاقی و ارتباطی را جمع کند و به عنوان یک کلمه جامع ما را در زندگی هدایت و رهنمون باشد؟ آن اصل و کلمه جامع چیست؟ چگونه می توانیم در قالب یک جمله و گزاره چنان عمل کنیم که هیچ مشکلی در تعاملات و ارتباطات اجتماعی نداشته باشیم؟ قاعده طلایی که در این جا می توان گفت چیست؟

قواعد طلایی و سطوح متفاوت افراد انسانی

اسلام به عنوان کامل ترین دین، بر آن است تا مکارم اخلاقی را در جامعه گسترش دهد. از این روست که یک فراز بالاتر از همه دین و آیینی بر آن است که بهترین ها را در میان بهترها انتخاب و احسن وجه را بیان کند و مردم را به بهترین بخواند و تعلیم و تربیت کند. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من برانگیخته شده ام تا بزرگواری های اخلاقی را به اتمام برسانم. پس آن حضرت(ع) نه تنها اخلاق خوب و پسندیده داشت و نه تنها بر آن اخلاق پسندیده دعوت می کرد، بلکه بهترین و کامل ترین صورت اخلاقی را معرفی و انجام می داد. از این روست که خداوند او را به عنوان اسوه حسنه و نیک معرفی می کند و خواستار پیروی و الگوبرداری بی چون و چرا از ایشان می شود.(احزاب، آیه 21)

آن حضرت (ع) هر چند که در مقام تعلیم و تزکیه(جمعه، ایه 2) بر آن بود تا بهترین های اخلاقی را تعلیم دهد و مردم را بر اساس آن بسازد، ولی بر آن بود تا با توجه به قابلیت های افراد نیز عمل کند؛ چرا که همه انسان ها نمی توانند در اوج پرواز کنند و بهترین ها و کامل ترین ها را بیاموزند و بدان پای بند باشند. از این روست که با توجه به فهم و ظرفیت مخاطب سخن می گفت و فرمان می داد و اطاعت و پیروی می خواست: انما نحن معاشر الانبیاء نکلم الناس بقدر عقولهم؛ ما پیامبران با مردم در اندازه فهم و عقل ایشان سخن می گوییم.

بر این اساس، قواعد طلایی که برای مناسبات اجتماعی و چگونگی تعامل و روابط اجتماعی بیان می کند،‌با توجه به شرایط انسان ها و تنوع سطح ادراکی و ظرفیتی و اجرایی آنان است. این گونه است که مجموعه ای از قواعد طلایی را برای مردمان بیان می کند تا هر یک با توجه به سعه وجودی و انشراح صدر و ظرفیت خود، انتخاب و عمل کنند. البته این قواعد طلایی به گونه ای است که کم ترین سطح ظرفیتی تا برترین ها را در بر می گیرد. هر چند که خود بر عالی ترین قاعده سیر و عمل می کند ولی اجازه می دهد که دیگران در کف این قواعد حرکت و سبک زندگی خود را سامان دهند.

قواعد طلایی در روابط اجتماعی

قاعده طلایی اخلاقی که روابط اجتماعی را سامان می دهد و می تواند به گونه ای باشد که هر کسی به سادگی درک و بر پایه آن عمل کند بی آن که مشکلی در زندگی برای او ایجا شود، اصل مثبت اخلاقی " با دیگری چنان کن که دوست داری با تو رفتار کنند" است. در درجه پایین تر از این اصل زرین و طلایی، اصل دیگر اخلاقی است که می گوید: با مردم چنان رفتار مکن که دوست نداری با تو رفتار شود. البته به یک معنا همان معنای پیش را به شکل منفی بیان کرده است، ولی شکی نیست که بیان جنبه اثباتی و مثبت همواره مانند تشویق تاثیر بیش تر دارد تا منفی آن که تنبیه است. وقتی به کودک می گویید: راستگو باش، او را تشویق به کار خوب کرده اید بی آن که ذهن او را متوجه امری منفی و ضد هنجاری کرده باشد؛ اما وقتی می گوید: دروغ مگو؛ ذهن کودک را با مساله ای نابهنجار و ضد اخلاقی و ارزشی یعنی عدم صداقت و دروغ آشنا کرده و درگیر نموده اید. از این رو،‌ تاثیر جمله دوم نه تنها کم تر بلکه حتی دارای بار منفی و ضد اخلاقی است.

در بیان قواعد نیز می بایست به این نکته توجه داشت. ازاین روست که قاعده در شکل مثبت تاثیرگذارتر و مفیدتر و سازنده تر از شکل منفی آن است.

البته در قرآن و روایات، از باب بیان اضداد به هر دو شکل این معنا گفته و قاعده عرضه شده است؛‌ولی شکی نیست که قاعده درشکل و صورت نخست آن، تاثیرگذارتر و از جوامع الکلم و مکارم اخلاقی است.

بنابراین، اسلام خواهان تنظیم و ساماندهی روابط و تعامل اجتماعی بر اساس هر چه دوست داری برای دیگری بخواه است؛ چنین چیزی به شخص امکان می دهد تا میان همه قوانین و مقررات و آداب اجتماعی و اصول اخلاقی، رویه ای را در پیش گیرد که خود دوست دارد با او تعامل شود.

البته اسلام اصولی چون مقابله به مثل و تعامل به مثل را به عنوان یک اصل عقلایی و عقلانی پذیرفته و تایید کرده،‌ ولی آن را نه در مقام احسان بلکه در مقام عدالت بیان نموده است تا کسانی که ظرفیت احسان ندارند نیز در مقام تعامل و تقابل به مثل اقدام کنند و بیش تر از آن تجاوز و تعدی روا ندارند. از این روست که در این مرحله مجاز می داند که مقابله و معامله به مثل انجام گیرد: «کما تدین تدان؛ آن‌گونه که رفتار کنی، با تو رفتار خواهد شد».

اسلام در مقام بیان مکارم اخلاقی و بزرگواری ها، فراتر از مقام عدالت به احسان توجه دارد. از این رو حتی نمی گوید که« با دیگران چنان رفتار کنید که "آنها" دوست دارند شما با ایشان رفتار کنید.» بلکه می گوید از مقام احسان وارد شوید. پس نه تنها قصاص را به عنوان یک مکرمت اخلاقی نمی پذیرد بلکه خواهان احسان و عفو از خطا و اشتباه دیگران می شود که نوعی بزرگواری در حق دیگران است.

به این معنا که نه تنها شخص نمی بایست انتظار شکر و یا احسان داشته باشد،‌بلکه حتی اگر به او ظلم و ستمی شد از او بگذرد و احسان نماید؛ چرا هر کسی دوست می دارد که اگر در چنین مقامی قرار گرفته است،‌بخشیده شود. پس اگر دوست داری بخشیده شوی می بایست خود نیز این گونه باشی و دیگران را ببخشی و عفو کنی.

اسلام در مرحله می فرماید: اگر می خواهی رحم کرده شوی و مردم بر تو رحم آورند، بهتر است که رحم کنی: ارحم ترحم. اما در مرتبه دیگری می فرماید: اگر دوست داری که رفتار پسندیده ببینی خودت نیز پسندیده رفتار کن.

امیرمومنان علی (ع) بزرگ ترین شاگرد مکتب اسلام و قرآن و پیشوایی که نفس و جان پیامبرخدا (ص) است (آل عمران، ایه 61؛ نساء، ایه 59؛ مائده، آیات 3 و 55) دارای کلمات قصار بسیاری است. در این کلمات قصار بیش ترین فرمول های زندگی را بیان کرده است. آن حضرت(ع) برای تعامل با دیگران در جمله ای فرمول آن را بیان می کند. ایشان می فرماید: با دیگران چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود(؛ یعنی همان رفتاری را داشته باشد که شما دوست دارید آنها با شما آن گونه رفتار کنند.

در روایت آمده که : قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِی ص یا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی عَمَلًا لَا یحَالُ بَینَهُ وَ بَینَ الْجَنَّةِ قَالَ لَا تَغْضَبْ وَ لَا تَسْأَلِ النَّاسَ شَیئاً وَ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَی لِنَفْسِک شخصی از پیامبر اسلام پرسید: «ای فرستاده خدا! کاری به من یاد بده که میان آن کردار و بهشت فاصله‌ای نباشد.» پیامبر فرمود: «خشم مگیر و از مردم چیزی طلب مکن، و نیز برای مردم بپسند آنچه را برای خود می‌پسندی.» (أمالی طوسی، ص ۵۰۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۲۲؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۲۷ و ج ۷۴، ص ۱۲۵)

در روایت است که : جَاءَ أَعْرَابِی إِلَی النَّبِی ص وَ هُوَ یرِیدُ بَعْضَ غَزَوَاتِهِ فَأَخَذَ بِغَرْزِ رَاحِلَتِهِ فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی عَمَلًا أَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ فَقَالَ مَا أَحْبَبْتَ أَنْ یأْتِیهُ النَّاسُ إِلَیک فَأْتِهِ إِلَیهِمْ وَ مَا کرِهْتَ أَنْ یأْتِیهُ النَّاسُ إِلَیک فَلَا تَأْتِهِ إِلَیهِمْ خَلِّ سَبِیلَ الرَّاحِلَة؛ عرب بادیه نشینی نزد پیامبر آمد، رکاب شتر پیامبر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، چیزی به من یاد بده که به‌وسیله آن وارد بهشت شوم! پیامبر فرمود: «آنچه را که دوست داری دیگر مردمان نسبت به تو روا دارند، تو نیز همان را نسبت به آنان روا دار. و آنچه را که ناپسند می‌داری دیگر مردمان نسبت به تو انجام دهند، تو نیز آن را در حقّ آنان انجام مده. حال، رکاب شتر را رها کن! (کافی، ج ۲، ص ۱۴۶)

پیامبر اسلام در نصیحتی به علی بن ابی طالب گفت: یا عَلِی مَا کرِهْتَهُ لِنَفْسِک فَاکرَهْ لِغَیرِک وَ مَا أَحْبَبْتَهُ لِنَفْسِک فَأَحْبِبْهُ لِأَخِیک تَکنْ عَادِلًا فِی حُکمِک مُقْسِطاً فِی عَدْلِک مُحَبّاً فِی أَهْلِ السَّمَاءِ مَوْدُوداً فِی صُدُورِ أَهْلِ الْأَرْضِ احْفَظْ وَصِیتِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی؛ ای علی! هر چه برای خود نمی‌پسندی برای دیگری مپسند، و آنچه برای خود می‌خواهی برای دیگران هم بخواه؛ در این صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریت یکسان‌نگر خواهی بود، و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبّت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا -به خواست خدا- به خاطر سپار. ‏(تحف العقول، ص ۱۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۶۸)

علی در سفارش به فرزندش گفت: یا بُنَی تَفَهَّمْ وَصِیتِی، وَ اجْعَلْ نَفْسَک مِیزَاناً [فِیمَا] بَینَک وَ بَینَ غَیرِک، فَأَحْبِبْ لِغَیرِک مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لِنَفْسِک، وَ لَا تَظْلِمْ کمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ(تحب أن لا تظلم)، وَ أَحْسِنْ کمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیک وَ اسْتَقْبِحْ لِنَفْسِک(مِنْ نَفْسِک) مَا تَسْتَقْبِحُ‍هُ مِنْ غَیرِک، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ [لَک] بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِک‏ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کلَّ مَا عَلِمْتَ مِمَّا لَا تُحِبُّ أَنْ یقَالَ لَک؛ ای پسرم! توصیه‌ام را دریاب، و نفْسِ خود را ترازو و مقیاس میان خود و دیگران قرار ده: پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود خوش نمی‌داری، برای دیگران هم خوش مدار؛ ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود؛ نیکی کن، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند؛ و آنچه را که برای دیگران زشت می‌داری برای خود نیز زشت بشمار؛ و چیزی را برای مردم بپسند که برای خود می‌پسندی؛ چیزی را که نمی‌دانی مگو، بلکه همه‌ی چیزهایی که می‌دانی را مگو: از مواردی که دوست نداری که در مورد تو گفته شود. (نهج‌البلاغة طبع صبحی صالح، نامه ۳۱)

قال علی بن ابی طالب: کفَاک أَدَباً(تَأْدِیباً) لِنَفْسِک اجْتِنَابُ مَا تَکرَهُهُ لِغَیرِک(مِنْ غَیرِک)، وَ عَلَیک لِأَخِیک الْمُؤْمِنِ مِثْلُ الَّذِی لَک عَلَیهِ گفت: برای ادب کردن خود همین بس که آنچه را که از دیگری بد می‌داری، از آن اجتناب نمایی‏؛ برادر مؤمنت همان حقّ را بر تو دارد که تو بر او داری. (کافی، ج ۸، ص ۲۲)

کتاب «نگاهی جامع به قاعده طلایی» با استناد به تفاسیر قرآن معتقد است که ۵ آیه‌ی زیر مبتنی بر قاعده طلایی هستند. آیه اول رعایت شکل مثبت قاعده طلایی را توصیه می‌کند، و آیات بعدی کسانی را که شکل منفی قاعده طلایی را رعایت نمی‌کنند تقبیح و مذمت می‌نماید.

۱- خداوند می فرماید: وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ عفو داشته باشید و گذشت نمایید: آیا دوست نمی‌دارید که‏ مورد عفو خداوند متعال قرار گیرید؟ و خداوند آن عفوکننده‌‏ی رحمت‌گستر است.»(نور،‌ایه 22)

۲- در قرآن آمده است: «وای بر کم‌‏فروشان: آنان که وقتی برای خود پیمانه می‌کنند، حق خود را به‌طور کامل می‌گیرند. امّا هنگامی که می‌خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می‌گذارند! آیا آنها گمان نمی‌کنند که برانگیخته می‌شوند، در روزی بزرگ که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می‌ایستند؟» (مطففین، ایات 1 تا 6)

۳- خداوند درباره یتیمان و تعامل با آنان چنین سفارش می کند : «به یتیمان و مستمندان روزی دهید و با آنان به طور شایسته سخن بگویید! کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان می‌ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند.» (نساء، آیات 8 و 9)

۴- درباره چگونگی انفاق خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از قسمت‌های پاکیزه اموالی که به دست آورده‌اید انفاق کنید؛ و برای انفاق، به سراغ قسمت‌های نامرغوب آن نروید، که اگر آن را به خودتان می‌دادند جز با چشم‏پوشی و بی‌میلی‏ نمی‌پذیرفتید؛ و بدانید که خداوند بی‌نیاز و ستوده است.»(بقره، آیه 267)

۵- هم چنین خداوند درباره چگونگی رفتار و تعامل مردم نسبت به دختر و فرشتگان می فرماید: «و برای خدا دخترانی می‌پندارند -منزّه است او- و برای خودشان آنچه را میل دارند قرار می‌دهند. و هر گاه به یکی از آنها تولّد فرزند دختر را خبر دهند چهره‏‌اش از شدّت خشم سیاه می‌شود، و به ناگزیر خشم و اندوه خود را فرو می‌برد… و چیزی را که خود خوش نمی‌دارند برای خدا قرار می‌دهند، و زبانشان دروغ‌پردازی می‌کند که سرانجام‏ نیکو از آنِ ایشان است.»( نحل، آیات ۵۷ و ۶۲)

البته برخی نیز آیه ۲۷۹ سوره بقره «نه به دیگران ستم می‌کنید، و نه به شما ستم می‌شود» را هم از مصادیق این قاعده دانسته‌‌اند.

سعدی بر اساس این قاعده طلایی می سراید:

هر بد که به خود نمی‏ پسندی

با کس مکن ای برادر من‏

گر مادر خویش دوست داری

دشنام مده به مادر من‏

همچنین در گلستان سعدی آمده است: لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان؛ هر آنچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.

سعدی هم چنین می گوید: بر کس مپسند آنچه ترا نیست پسند.

در منابع اسلامی نیز این قاعده از قول پیامبران پیشین ذکر شده است:

خداوند به حضرت آدم وحی کرد: همه سخنی که با تو دارم را در چهار کلمه برایت گرد آوردم: … چهارم: اینکه برای مردم آن را خوش داری که برای خود همان را خوش می‌داری‏؛ و برای مردم بد داری آنچه برای خود بد می‌داری.( (کافی، ج ۲، ص ۱۴۶)

لقمان حکیم به پسرش سفارش کرد: فرزند عزیزم! تو را به شش خصلت وا می‌دارم، که هر کدام از آن‌ها تو را به خوشنودی خداوند نزدیک و از خشم او دور می‌کند: … چهارم آن‌که برای مردم آن‌چه را برای خود دوست می‌داری، دوست بداری؛ و برای آنان آن‌چه را برای خود بد می‌داری، بد بداری.( بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۵۷)

در آن‌چه خداوند به عیسی مسیح پند داد آمده است: ای عیسی! آنچه دوست نداری با تو کنند، با دیگران مکن.( کافی، ج ۸، ص ۱۳۸)

عیسی مسیح به یکی از یارانش گفت: آنچه نخواهی نسبت به تو کنند، نسبت به هیچ‌کس مکن.( بحارالأنوار، ج ۱۴، ص 287)

عیسی مسیح فرمود: من بیماران را به اذن خدا شفا دادم، افراد کور و پیس را به یاری خداوند سالم گردانیدم و مردگان را به اذن خدا زنده کردم، ولی نتوانستم احمق را معالجه کنم. گفتند: ای روح اللَّه! احمق کیست؟ فرمود: آن خودرأی و خودخواهی که همه برتری‌ها را به نفع خود می‌خواهد، نه به ضرر خودش؛ و همیشه حقّ را از آن خود می‌داند، نه علیه خود، این همان احمقی است که هیچ راهی برای مداوای او نیست.( بحارالأنوار، ج ۶۹، ص ۳۲۰)

برخی از کتب و مقالات درباره این قاعده طلایی نگاشته شده است که از جمله می توان به نگاهی جامع به قاعده طلایی، علی چراغی، نشر بوستان کتاب و قاعده زرین در حدیث و اخلاق، دکتر سید حسن اسلامی، نشریه علوم حدیث، سال دوازدهم، شماره سوم و چهارم اشاره کرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا