اجتماعیسیاسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

بصیرت سیاسی، قدرت درک حقایق اجتماعی

samamosبی گمان در کشاکش بحران ها و دردهای اجتماعی است که جوامع و انسان ها، توانایی و ظرفیت خود را بروز می دهند. در این حالات است که ریزش ها و رویش های بسیاری صورت می گیرد و جا به جای واقعی قدرت صورت می گیرد؛ زیرا در این شرایط است که رهبران واقعی ، ظرفیت های خود را در مدیریت بحران ها و برونرفت از مشکلات و معضلات اجتماعی و امنیتی و سیاسی و حتی نظامی را بروز می دهند و مدعیان دروغین نقاب از چهره بر می گیرند.

در بحران ها و مشکلات اجتماعی است که توانایی تشخیص حق از باطل و درست از نادرست به دست می آید و یا ظهور و بروز می کند. از این روست که قرآن از فتنه های اجتماعی با کارکردهای مختلفی یاد کرده است. از جمله کارکردهایی که قرآن برای این فتنه ها بیان می کند، جداسازی حق از باطل، مومن از کافر و منافق، بروز و ظهور ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه و فعلیت یابی آن می باشد.

نویسنده در این مطلب با توجه به کارکردهای فتنه در زندگی فردی و اجتماعی، بر آن است تا نقش بصیرت سیاسی از نظر قرآن را به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

فتنه ها، آزمون های سخت حقیقت یاب

بی گمان فتنه ها ، برخلاف ابتلائات و آزمون های دیگر الهی، بسیار سخت و مرد افکن هستند. این گونه است که بسیاری از خواص در فتنه های اجتماعی و سیاسی، مردود می شوند و حتی اصحاب بصیرت با آن همه درک و شعور حقایق به سبب بی تقوایی در مقام عمل، همانند سامری ها و بلعم باعوراها، از مقام عزت به حضیض ذلت فرو می افتند و در برابر حق و حقیقتی که بدان به عین الیقین و دانایی شهودی باور دارند، می ایستند و به مقابله با آن بر می خیزند.

قرآن بارها داستان کسانی را بیان داشته است که از نظر بینشی و نگرشی در مسیر کمالی چنان بالا رفته و اوج گرفته بودند که همانند حضرت ابراهیم (ع) اهل شهود حقایق و حتی ملکوت چیزها بودند و از فراتر از علم الیقین در مقام عین الیقین ، دارای قلبی مطمئن از دانش و بینش بودند، زیرا آن چه را دیگران به دانش حصولی می دانستند اینان به دانش شهودی می دیدند. با این همه به سبب فقدان تقوای قلوب در مقام عمل در فتنه ها، شکست خوردند و بر خلاف تشخیص خود رفتار کرده و در برابر حق قرار گرفتند و حتی به جنگ حضرت موسی و هارون (ع) با گوساله سامری خویش رفتند و یا به کمک فرعون بر خر شیطان سوار شدند و به نفرین گویی علیه موسی بن عمران (ع) شتاب ورزیدند.

اگر بلاهای طبیعی و گرفتاری های روزمره و جزیی زندگی برای توده های مردم اسباب آزمون و امتحان الهی است، فتنه های سیاسی و اجتماعی برای خواص و مدعیان اهل حقیقت و بصیرت، آزمون های سخت و دشواری است. از این روست که در روایات معتبر سخن از خطر عظیمی به میان آمده است که در کمین اولیای الهی است؛ زیرا ایشان هر چند که به ایمان و اعمال نیک و صالح خویش به مراتب عالی انسانی رسیده اند ولی تا زمانی که مرگ اختیاری و یا مرگ طبیعی و اجل به سراغ ایشان نیامده است، در خطر عظیم وسوسه های ابلیسی و شیطانی، هواهای نفسانی و نیز آزمون های سخت الهی به نام فتنه هستند تا سیه رو شود هر که در او غش باشد.

گزارش های قرآنی آشکار می کند که چه کسانی در چه مراتب عالی از انسانیت و مقامات بلند قرب ، به فتنه ای از اوج فرو افتادند و آن چه را از عوام و توده های مردم انتظار نمی رفت از ایشان دیده شد.

با نگاهی تند و گذرا به داستان عصر نخست اسلامی می توان دریافت که چرا و چگونه خواص اصحاب رسول الله (ص) با آن همه سابقه های درخشان و بزرگ، در فتنه سقیفه شکست خوردند و باطن نفاق جدید خویش را آشکار ساختند و بر خلاف نظام ولایی الهی، به خلافت زمینی کسانی تن دادند که خود آگاه تر از دیگران بر باطل خویش و حقانیت علی (ع) بودند.

اگر پیامبر(ص) به عنوان معیار کفر و ایمان در عصر نزول بود، امیرمومنان علی (ع) معیار ایمان و نفاق در عصر تاویل بود. این گونه است که بسیاری از خواص با همه بصیرت خویش و آگاهی از حقایق حتی به علم شهودی به تکرار مکرر نبوی و معجزات و بصایر بسیاری قرآنی ، در دام فتنه افتادند و در نهایت در جبهه باطل ایستادند و همراه کفر و شرک و نفاق قدیم، حزب های ناکثین و قاسطین و مارقین را ساختند و به جنگ حق شتافتند.

نقش بصیرت سیاسی در جامعه

البته شکست خواص و اهل بصیرت هایی چون سامری ها و بلعم باعوراهای زمان موسی(ع) یا امیرمومنان علی(ع) و یا عصر ما به این معنا نیست که ما نقش بصیرت را برای توده مردم در تشخیص حق از باطل و درست از نادرست نادیده بگیریم. توده های مردم با توجه به این که کم تر در دام حسادت، قدرت طلبی و مانند آن قرار می گیرند و دارای تقوای عملی هستند، می توانند از بصیرت سیاسی برای دست یابی به مسیر هدایت و اوج و کمال بهره گیرند.

بصيرت که در لغت عربی به معناى عقيده قلبى، شناخت، يقين، زيركى و عبرت آمده(لسان‌العرب، ج‌2، ص‌418، «بصر».) در اصطلاح عرفانی و فلسفی عبارت است از قوه‌اى در قلب شخص است كه به نور قدسى منوّر بوده و شخص به وسيله آن حقايق اشيا و امور را درك مى‌كند، همان‌گونه كه شخص، به وسيله چشم، صورت ها و ظواهر اشيا را مى‌بيند.( موسوعة كشّاف اصطلاحات الفنون.) البته برخى گفته‌اند: بصيرت، معرفت و اعتقاد حاصل شده در قلب، نسبت به امور دينى و حقايق امور است (ترتيب العين، ج‌1، ص‌166، «بصر».)

با این همه مراد از بصیرت در عرف سیاسی و اجتماعی ، همان قدرت تشخیص مسایل پیچیده سیاسی و اجتماعی و درک و فهم درست آن ، برای دست یابی به راهکارهای مفید و سازنده دراین حوزه ها می باشد. صاحب رای و بصیرت کسی است که بتواند در هنگام بحران ها و فتنه های اجتماعی ، حق را از باطل تشخیص دهد و موضع و ایستار مناسب با آن را اخذ کند و در سیاهی فتنه ها و تاریکی آن بتواند به نور معرفت تقوای الهی ، مسیر خویش را بشناسد و در آن مسیر حرکت کند.

خداوند در آیات 19 تا 23 سوره فاطر با قرار دادن کوری در برابر بینایی و بیان تقابل آنها این معنا را مورد تاکید قرار می دهد که بصیرت بینایی است که آدمی را زنده می کند؛ زیرا کسی که از بینایی برخوردار نباشد همانند مرده و یا کسی است که در گور است و هیچ توانایی رشد ، حرکت ، کمال و تعالی را ندارد. بنابراین کسی که از بصیرت سیاسی برخوردار نمی باشد در جامعه اگر از گروه انفعال گرایان نباشد، در صورت فعالیت ، در گروه بیماران دلان و گمراهان قرار می گیرد و مشارکت سیاسی وی به جای آن که به کمال فردی و جمعی جامعه کمک و یاری رساند، به شخص و جامعه ضرر و زیان وارد می سازد.

از نظر قرآن بصیرت از هر نوعی که باشد، دارای نتایج بسیار مثبت و سازنده ای برای خود و جامعه است، بلکه این سود و بهره پیش از آن که به دیگری برسد به خود شخص می رسد.(انعام آیه 104)

قرآن این معنا را مورد توجه قرار می دهد که ابزارهای بصیرت هر چند که گوش و چشم و دیگر حواس آدمی است (احقاف آیه 26 و اعراف آیه 179 و آیات دیگر) که ارتباط سالم و درست را با جهان خارج برای شخص فراهم می آورد و به شخص اجازه می دهد تا جهان واقع را چنان که هست بشناسد ولی آن چه موجب می شود تا از این داده های اطلاعاتی بخش های مختلف حواس به درستی استفاده شود، قلب آدمی است.(همان آیات)

بنابراین آن چه مهم و اساسی در مساله بصیرت است ، قلب آدمی است. قلب است که با تفقه و تحلیل ریز و درشت امور و دقت در آن ، به آدمی توانایی تحلیل درست وقایع و حقایق آن را می دهد و توصیه هایی مرتب با آن ارایه می کند. در حقیقت قلب افزون بر تحلیل وقایع و تبیین آن با حقایق، توصیه های مناسبی را ارایه می دهد. از این رو ست که مقام قلب در آموزه های الهی بسیار با اهمیت و ارزشمند دانسته شده است، زیرا این قلب است که به آدمی توانایی شناخت و درک و حرکت درست را می دهد و تنها عزم و اراده است که آن را به فعلیت می رساند و انجام کاری را در مسیر درست فراهم می آورد. این گونه است که بصیرت و تقوای عملی آدمی را می سازد و متاله و خدایی شدن را تحقق می بخشد.

خداوند در بیان مصادیق اهل بصیرت واقعی به کارکردهای بصیرت نیز اشاره می کند. از جمله در 75 سوره انعام و 45 سوره ص از ابراهیم و اسماعیل (ع) یاد می کند که ایشان دارای بصیرت بودند و همین بصیرت به آنان توانایی بسیار بالایی بخشیده بود تا در مقام عمل نیز بتوانند آن چه را به درستی یافته اند به انجام رسانند.

آیه 63 و 73 سوره فرقان به عبادالرحمان اشاره می کند که ایشان به سبب برخوردهای درست خود از این توانایی برخوردار شدند که در دام شیطان و کوری و نابینایی نیافتند و در مسیر شیاطین گام بر ندارند. اصولا انسان مومن و متقی از نظر قرآن کسی است که درک درستی از وقایع جاری جهان و جامعه داشته باشد و آن را بر اساس حقایق هستی تحلیل کند و مسیر درست را بشناسد و بر پایه آن بر وقایع جامعه و جهان تاثیرگذار باشد.(هود آیات 23 و 24 و رعد آیات 16 و 19 و فاطر آیه 35 و غافر آیه 58 )

خداوند در آیه 108 سوره یوسف اصولا دعوت از دیگران را زمانی درست و سالم می داند که برخاسته از بصیرت و بینشی روشن و درست باشد . در این زمان است که می توان دیگران را به کاری خواند و آنان را به امری توصیه کرد. بر این اساس کسانی که در کارهای خویش بدون بینش درست و روشنی گام بر می دارند خود گمراه و دیگران را نیز به گمراهی می کشاند و می بایست از آنان پرهیز و دوری کرد و از اطاعت آنان سر باز زد.

راه دست یابی به بصیرت

چنان که گفته شد برای دست یابی به بصیرتی چنین تاثیرگذار در شخص و جامعه و رفتارهای فردی و اجتماعی، می بایست ابزارهای درست و مناسبی چون چشم و گوش و مانند آن را داشت ، چنان که لازم است که از قلبی سالم و سلیم بهره مند بود؛ زیرا اگر قلب آدمی بیمار و دارای پرده های از شقاوت و قساوت و جهل و بی تقوایی باشد، هر گز نمی توان از این قلب امید بصیرت و روشنگری داشت.

انسان برای این که به بصیرت و روشنگری واقعی برسد می بایست با مهار نفس خود هر گونه پلشتی ها را از خود بزاید و تقوای فطری را پاس دارد. هنگامی که تقوای فطری که مقتضی پرهیز از هر پلشتی و پلیدی چون دروغگویی و پیمان شکنی و مانند آن است، در انسانی وجود داشته باشد، آن گاه است که هدایت الهی از طریق وحی و الهام در وی تاثیرگذار خواهد بود و اهل ایمان به خداو پیامبر(ص) و قرآن می شود و درهای بصیرت بر روی وی گشوده می شود و چشم و دلش به گونه ای دیگر به مسایل می نگرد و تحلیل و تبیین کرده و توصیه هایی را صادر می کند.

از نظر قرآن بصیرت و روشنگری، بینش و نگرش درست و صحیحی است که آدمی با این امور می تواند آن را به دست آورد؛ بنابراین کسانی که به اعضا و جوارح خویش تنها در اندیشه پاسخ گویی به خواسته های نفسانی هستند و یا پلشتی ها و پلیدی ها برای آنان معنا و مفهومی ندارد، نمی تواند به بصیرتی دست یابد که حقایق را بر وی منکشف سازد و او را نسبت به کار درست از نادرست آگاه و هوشیار کند و قدرت تشخیص وی را افزایش دهد و در نهایت از کار نادرست باز دارد.

خداوند در آیه 203 سوره اعراف به ایمان به عنوان مهم ترین عامل دست یابی انسان به قدرت تشخیص حق از باطل و درست از نادرست یعنی بصیرت اشاره می کند و در ادامه در آیه 201 همین سوره تقوا را از مهم ترین عوامل تحقق بخش بصیرت و روشن دلی در آدمی بر می شمارد.

البته هرگز نمی بایست نقش بینش را در نگرش ها و افکار و اندیشه های آدمی نادیده گرفت. از این روست که خداوند پس از ایمان که امری بینشی و نگرشی است به مساله شناخت نسبت به آخرت و ایمان به آن در تحقق بصیرت آدمی اشاره می کند و دنیاگریزی و آخرت گرایی در افراد را عاملی مهم در تحقق بصیرت بر می شمارد.(ص آیات 45 و 46)

از دیگر علل و عواملی که در این مساله مهم و اساسی است می توان به درس و عبرت گیری از مسایل جهان و هستی اشاره کرد. تاکید خداوند بر توجه به آیات و نشانه های الهی از آن روست که انسان با دقت و تحلیل آن ها می تواند نسبت ها را به درستی به دست آورد و در یک آزمون خطا و تصحیح ، تجربیات بسیار مفیدی را در زمینه های مختلف کسب کند. بسیاری از مردم در یک فرآیند به بصیرت دست می یابند، زیرا بصیرت از اموری نیست که ناگهان تحقق یابد، بلکه در یک فرآیند با علل و عوامل مختلف در انسان پدیدار می شود که در این میان نمی بایست نقش مهم نشانه ها و نشانه شناسی را نادیده گرفت. ازاین روست که توجه به ایات و نشانه های الهی در هستی از هر نوع و جنسی در آیات 20 و 21 سوره ذاریات و نیز آیات 6 تا 8 سوره ق مورد تاکید قرار گرفته است.

انسان ها با تحلیل دقیق داشته های خودشان که از آن به آیات انفسی یاد می شود و داده های بیرونی که از آن به آیات آفاقی یاد شده است می تواند امیدوار باشد که به یک شناخت یقینی برسد. هر چه تفکر و دقت در آیات انفسی و آفاقی و نشانه شناسی در انسان قوی تر شود ، دقت و تامل و تحلیل وی نیز افزایش می یابد و یقین وی از علم الیقین حصولی به عین الیقین شهودی و حق الیقین حضوری می رسد. به این معنا که نهایت تفکر و اندیشه در آیات انفسی و آفاقی درک حضوری و دانش وجودی است که دیگر این دانش جزو ذات وی می باشد.

بر این اساس هر کسی می بایست در مسایل زندگی از امور اجتماعی و سیاسی خویش چنان دقت و توجه داشته باشد که بتواند از راه نشانه ها، حقیقت را کشف و شهود کند و در ادامه با تقوای سیاسی در مسیر آن گام بردارد. کسانی که از هیچ نشانه ای کوچک و جزیی نمی گذرند و آن را در یک پازل دسته بندی می کند و در جای مناسب قرار می دهند می توانند در نهایت تبیین درستی از مساله بیابند و واقعیت امور پوشیده را بر خود آشکار سازند. گاه یک فتنه می تواند این پازل هایی که در سایه روشن های تردید قرار گرفته است آشکار سازد و تصویری روشن از حرکات و اقدامات و رفتارهای شخص و یا گروه به دست دهد. بارها دیده شده است که اهل نفاق و کفرو شرک در این فتنه ها خود را لو داده اند؛ زیرا گمان برده اند که موفقیت را در دست دارند و چهره واقعی خویش را آشکار می کنند و یا این که حرکت و رفتاری را از خود بروز می دهند که می تواند به عنوان متغیر ربطی میان تمامی پازل ها و قطعات پیشین معنایی را القا و روشن سازد.

به سخن دیگر، فتنه ها فرصت های شناختی برای بسیاری از مردمان نسبت به رهبران و نظریه پردازان و تصمیم گیران اصلی است که هماره با درایت و کیاست معاویه ای و عمرو عاصی خواسته اند تا خود را مخفی و نهان کنند و اندیشه ها و افکار پلید خود را از انظار دور دارند. دراین هنگام است که فتنه ها، همانند نوری در تاریکی چهره واقعی و کریه خواص را نشان می دهد و بطلان همه کارها و رفتارهایشان را برای توده های مردم آشکار می سازد.

بنابراین مهم ترین رفتاری که از توده های مردم انتظار می رود آن است که در فتنه ها به نشانه های توجه کنند ، و با بهره گیری از اصول اساسی اسلام و قرآن، حق را از باطل باز شناسند و خواص و رجال سیاسی کشور را بر اساس آن معیار به ارزیابی نشینند و در نهایت راه خویش را از گمراهان و منافقان جدا سازند.

در داستان حضرت امیرمومنان (ع) در جنگ صفین و فتنه بزرگ آن بود که برخی از اهل تردید داستند که حق با علی یا معاویه است؛ زیرا یک نشانه چون شهادت عمار به دست گروه باغی و طغیانگر ، برای توده های مردم آشکار کرد که معاویه بر باطل است. هر چند که در آن زمان بسیاری از لشکریان معاویه به توجیه عمر و عاص فریب خوردند ولی زنگارهای بسیار و پرده های استواری از دغل و تزویر و دروغ به شهادت عمار به عنوان یک نشانه فرو ریخت و از میان برداشته شد و اهل حق توانستند راه خویش را دریابند.

در حقیقت هر نشانه ای در هر فتنه ای برای توده های مردم می تواند به عنوان نشانه ای از درست و نادرستی کس یا گروه و یا حکومتی گردد. این گونه است که فتنه اخیر در انتخابات بسیاری از خواص را مردود اعلام کرد و گروه های و جنا ح های نفاق و کفر و شرک خود را آشکار ساختند و توده های مردم را نسبت به درستی و نادرستی شخص یا گروه ها و یا دولت ها آگاه ساخت.

به هر حال بصیرت سیاسی نیازمند اسباب و ابزارهای مناسبی است که قدرت تشخیص آدمی را نسبت به حق و باطل برانگیزد و به وی توانایی دهد تا پس از شناخت نسبت به آن واکنش درست و مناسبی انجام دهد و همانند بلعم باعوراها و یا سامری ها عمل نکند و همراه فرعون و طاغوت در صف استکبار و کفر و باطل نیایستد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا