اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

اولین محبوب خدا، رضایت خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

هر کسی محبوبی دارد که همه چیزش را فدای آن می کند؛ محبوب خواه مادی یا معنوی، دنیوی یا اخروی، خالق یا خلق باشد، فرقی نمی کند. البته ممکن است که شخص چند محبوب داشته باشد، اما اگر در شرایط تزاحم میدانی قرار گیرد و بخواهد میان محبوبهایش تنها یکی را انتخاب کند، آن زمان معلوم می شود که محبوب اصلی و حقیقی او کیست یا چیست که همه چیز را فدای آن می کند.

شناخت اولین محبوب می تواند بیانگر این معنا باشد که انسان تا چه اندازه حاضر به هزینه کردن در چیزی یا کسی است؟ مساله دیگر این است که آیا این اولین محبوب این اندازه ارزش دارد که انسان هزینه های گزافی را بپردازد؟

از نظر قرآن، چیزی که برای خدا محبوب است و خدا دوست دارد که انسان برای آن هزینه گزافی بپردازد، رضایتش است. پس کسی که می خواهد محبت خدا را جلب کند، باید دنبال محبوبی باشد که خدا آن را به عنوان اولین محبوب خویش برگزیده است. پرسش این است که ما به عنوان حبیب خدا تا چه اندازه دنبال این محبوب الهی هستیم و می کوشیم تا محبوب خدا را تحقق بخشیم؟!

جان دوستی انسان

از نظر قرآن، هر کسی جانش را دوست دارد و برای نجات آن همه چیز را فدا می کند. البته ممکن است در دنیا انسان به سبب عدم احاطه علمی کامل نسبت به تمام حقیقت، رفتاری داشته باشد که حتی جانش را به سادگی از دست بدهد و جان دادنش ارزش و اهمیتی برایش نداشته باشد؛ چنان که بیماران روحی و روانی دست به خودکشی می زنند و براین باورند که با این کار به «آرامش مطلق» می رسند و از همه رنج و بدبختی و درد رهایی می یابند؛ زیرا این افراد نمی دانند که با خودکشی و گرفتن جان خویش، نه تنها به آرامش مطلق نمی رسند، بلکه به رنج و درد ابدی گرفتار می آیند.

خدا در قرآن گزارش می کند مرگ تجربه ای است که انسان در آن به «یقین» می رسد؛ یعنی همه حقیقت برایش هم چون معلومی حضوری در می آید که با تمام وجودش آن را درک می کند؛ زیرا یقین همان علم حضوری هم چون علم انسان به وجودش یا علم به درد و سرورش است که با همه وجودش آن را ادراک می کند. مرگ از آن رو که چنین فضایی را برای هر انسانی فراهم می آورد، با نام «یقین» از آن یاد می شود.(حجر، آیه 99؛ مدثر، آیه 47)

انسان در فضای یقین ایجاد شده پس از مرگ و برطرف شدن پرده ها از دیدگان قلب و دست یابی به بصیرت(ق، آیه 22) در می یابد که شقاوتی که با آن مواجه می شود، ابدی است به گونه ای که هیچ گریزی از آن نیست. در این زمان گناهکاران از جمله کسانی که خودکشی کرده بودند تا به آرامش مطلق دست یابند و از هر گونه رنج و دردی رها شوند، در می یابند که برای ابد گرفتار شقاوت و درد و رنج ابدی هستند. ازهمین روست که حقیقت جان دوستی در آنان ظهور می یابد و آنان برای حفظ جان خویش ورهایی از هرگونه درد ورنج ابدی حاضر هستند که همه چیز را فدای خویش کنند: يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلَّا إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى؛ همه حقیقت آنان را به ايشان نشان مى‏ دهند تا به بصیرت کامل و تمام برسند. گناهكار آرزو مى ‏كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز مى توانست پسران خود را عوض دهد و [نيز] همسرش و برادرش را و قبيله‏ اش را كه به او پناه مى‏ دهد و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى‏ داد] و آنگاه خود را رها می کرد؛ نه چنين است. آتش زبانه مى ‏كشد پوست‏ سر و اندام را بركننده است.(معارج، آیات ۱۱ تا ۱۶)

و نیز می فرماید: فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ؛  پس چون فرياد گوش‏خراش دررسد؛ روزى كه آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش مى‏ گريزد. در آن روز هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى دارد.(عبس، آیات ۳۳ تا ۳۷)

آنان در آن جا در می یابند که گرفتار حالتی هستند که میانه مرگ و زندگی دست و پا می زنند؛ یعنی نه مرگی مطلق و فوت و نیستی ابدی است و نه حیات کاملی، بلکه به تعبیر قرآن شرایط این گونه سخت است:«لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى.»(اعلی، آیه 13؛ طه، آیه 74) این شرایط چنان سخت است که خدا می فرماید: وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ؛ و فرياد كشند: اى مالك! بگو پروردگارت جان ما را بستاند و قضای نهایی را داشته باشد؛ او پاسخ دهد شما ماندگاريد.(زخرف، آیه ۷۷)

پس اگر انسان بداند برای ابد گرفتار رنج می شود و آرامش مطلقی با جان دادن به دست نمی آورد، هرگز جان خویش را نمی گیرد یا برای دیگری هزینه نمی کند؛ زیرا محبوب ترین چیز برای هر کسی جانش است.

به نظر می رسد مومنان نیز این گونه هستند؛ یعنی محبوب ترین برایشان همان جان خودشان است؛ و اگر در راه خدا همه چیزشان را می دهند، می دانند که ابدیت سعادتمند را برای خویش می سازند که در آن حیات محض بدون رنج و شقاوت و درد و حزن و اندوه است.(آل عمران، آیات 169 تا 171؛ عنکبوت، آیه 64)

پس از نظر قرآن، مهم ترین محبوب هر انسانی همان بقای خودش است که از آن به «جان دوستی» تعبیر می شود؛ و هرکسی دوست دارد که این محبوب خویش را حفظ کند و همه چیز را فدای آن نماید.

محبوب الهی از نظر قرآن

در آیات قرآنی موارد بسیاری به عنوان محبوب های خدا مطرح شده است؛ این محبوب ها گاه به طور مستقیم مطرح می شود و خدا با عبارتی چون «یحب الله» از آنها یاد می کند، و با گاه با بیان غیر مستقیم آن را مطرح می سازد و مثلا می گوید ضد آن را دوست ندارد: «لا یحب». پس مراد آن است که اگر این را محبوب ندارد، ضد آن را محبوب دارد.

خدا در قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛ به راستی که خدا توابین را دوست می دارد و متطهرین را دوست می دارد.(بقره، آیه 222) یا می فرماید: فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ؛ در آن مسجد مردانی هستند تطهر را دوست دارند و خدا مطهر را دوست می دارد.(توبه، آیه 108)

هم چنین خدا می فرماید: وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ احسان کنید! به راستی خدا محسنین را دوست می دارد.(بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیه 134؛ مائده، آیات 13 و 93)

و نیز می فرماید: فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ پس بر خدا توکل کن! به راستی که خدا متوکلین را دوست می دارد.(آل عمران، آیه 159 و 148) و هم چنین می فرماید: وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ؛ و خدا صابرین را دوست می دارد.(آل عمران، آیه 146)

در جایی دیگر نیز می فرماید: فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ؛ پس به راستی که خدا متقین را دوست می دارد.(آل عمران، آیه 76؛ توبه، آیات 4 و 7) یا می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛ به راستی که خدا مقسطین سهم بخش را دوست می دارد.(مائده، آیه 42؛ ممتحنه، آیه 8؛ حجرات، آیه 9) هم چنین در توصیف برخی از مجاهدان می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ؛ خدا کسانی را دوست می دارد که در راه خدا در یک صف مستحکم چون بنیان ریخته شده از سرب، قتال می کنند.(صف، آیه 4)

البته چنان که گفته شد خدا به مواردی اشاره می کند که محبوب او نیست و می توان با تفکر و تدبر در این آیات دریافت که ضد آنها محبوب خدا است؛ به عنوان نمونه خدا می فرماید که مسرفان(اعراف، آیه 31؛ انعام، آیه 141)، مُخْتَالٍ فَخُورٍ(لقمان، آیه 18؛ حدید، آیه 23؛ نساء، آیه 36)، مستکبران(نحل، آیه 23)، کافران(آل عمران، آیه 32)، معتدین(بقره، آیه 190؛ اعراف، آیه 55؛ مائده، آیه 87)، ظالمین(آل عمران، آیه 57)، خَوَّانٍ كَفُورٍ(حج، آیه 38)، مفسدان(مائده، آیه 46)، خائنان(انفال، آیه 58)، فرحین(قصص، آیه 76) بانگ بدزبانی(نساء، آیه 148) و مانند آنان را دوست نمی دارد و محبوب او نیستند.

رضایت الهی محبوب ترین محبوب ها

هر چند که موارد بسیاری را قرآن و روایات تفسیر و تبیینی معصومان(ع) به عنوان محبوب های الهی مطرح کرده است، ولی در یک جمع بندی می توان گفت که محبوب ترین محبوب ها و اولین ها از نظر قرآن کسب «رضایت الهی» است که انسان با نیات و اعمال صالح خویش آن را تحقق می بخشد؛ چنان که مکروه ترین مکروه ها و نخستین آنها همان «سخط» الهی است که خشم و غضب الهی را به دنبال می آورد؛ زیرا کسانی که سخط الهی را موجب می شود کسانی هستند که محبوب های خدا را انجام نمی دهند، بلکه دنبال مغضوب های الهی می روند که شماری از آنها بیان شد.

بر اساس همین آموزه های وحیانی است که در دعای روز سه شنبه از خدا چنین درخواست می کنیم: أَسْتَدْفِعُ كُلَّ مَكْرُوهٍ أَوَّلُهُ سَخَطُهُ، وَأَسْتَجْلِبُ كُلَّ مَحْبُوبٍ أَوَّلُهُ رِضَاهُ؛ دوری هر ناخوشایندی را که ابتدایش خشم خداست و نیل به هر محبوبی را که آغازش خوشنودی اوست خواستارم.(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای روز سه شنبه)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، رضای الهی زمانی تحقق می یابد که انسان به قضا و قدر الهی راضی شود(المیزان، ج 9، ص 375)؛ خواه این قضا و قدر الهی خیر وحسنات باشد، یا شرّ و سئیات باشد(انبیاء، آیه 35؛ اعراف، آیه 168)؛ زیرا خدا انسان را به انواع امور ابتلاء می کند تا ظرفیت هایش را بشناسد وبروز دهد و در شرایط سخت و فتنه کمالات را تثبیت و رذایل را دفع کند.

از همین روست که اهل بیت(ع) به هر چه از خدا می رسد، به عنوان قضا و قدر الهی راضی هستند. درروایت است جابر بن عبدالله انصاري يار ديرين رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) پير نوراني و پاك دل بيمار و بستري شده. امام باقر (عليه السلام) براي عيادت به خانه او رفت و در بالينش نشست و با مهر و محبت خاصي فرمود: اي جابر! حالت چطور است؟

جابر گفت: در حالي هستم كه پيري را نسبت به جواني دوست دارم، مرگ را نسبت به زندگي دوست دارم، بيماري را نسبت به سلامتي علاقمندم، (منظور جابر اين بود كه در برابر هرگونه ناملايمات مقاوم و صبور هستم).

امام باقر (عليه السلام) به او فرمود: اما من آنچه را خدا بخواهد دوست دارم، اگر پيري را بخواهد همان را دوست دارم، اگر جواني بخواهد، به همان علاقمندم، بيماري يا سلامتي، زندگي يا مرگ هر كدام را او بپسندد همان را مي پسندم.( ارشاد مفيد، ج 1 ، ص 165)

بابا طاهر می سراید:

يكي درد و يكي درمان پسندد

يكي وصل و يكي هجران پسندد

من از درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسند.

هم چنین در روایت است: جمعي به محضر امام باقر (عليه السلام) آمدند و ديدند آن حضرت به خاطر بيمار بودن يكي از كودكان بسيار ناراحت و غمگين است به طوري كه آرامش ندارد. با خود گفتند: «اگر خداي نكرده اين كودك فوت كند امام باقر (عليه السلام) منقلب مي شود و ممكن است به حال خطيري بيفتد.»

آنها همچنان حيران بودند تا ديدند امام باقر (عليه السلام) از خانه بيرون آمدند، ولي بسيار شادمان و خوشحال به نظر مي رسيد، با اينكه صداي گريه اي از خانه برخواست نشان مي داد كه آن كودك بيمار از دنيا رفته است.

آنها به آن بزرگوار عرض كردند ما نگران حال شما بوديم با خود گفتيم اگر فرزندتان از دنيا برود بي تاب خواهيد شد، ولي اكنون تو را شاد مي بينيم.

امام باقر (عليه السلام) در پاسخ فرمود:  ما دوست داريم كه در مورد دوستانمان در عافيت باشيم، ولي وقتي كه قضاي الهي فرارسيد، آنچه را خدا دوست دارد و همان را مي پسنديم و تسليم آن هستيم.( فروع كافي، ج 6 ، ص 226)

پس رضای الهی را می بایست در پذیرش قضا و قدر الهی جستجو کرد که مقام نفس مطئمن و اهل تسلیم حقیقی است؛ چنان که حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام این گونه «اسلما» به ذبح کردن و ذبح شدن در مقام تسلیم بودند.(صافات، آیات 101 تا 105)

خدا در آیات بسیاری راضی خویش را در این می داند که مردم نسبت قضا و قدرش راضی و تسلیم باشند ؛ زیرا رضا به مقدرات و قضاى الهى به رغم میل نفسانى از ویژگیهاى مؤمنان صابر، هنگام مواجهه با مشکلات و مصیبتها است.( بقره، آیات 155 و 156 و 216؛ نساء، آیه 119)

از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است: از خداوند نسبت به آنچه مقدّر كرده است راضى باش، هر چند بر خلاف ميل تو باشد. سپس حضرت به آيه شريفه «عسى أن تكرهوا شيئاً و هو خير لكم» استشهاد فرمودند. (جامع البيان، ج 2، جزء 2، ص 470؛ الدّرّالمنثور، ج 1، ص 587)

از نظر علامه طباطبایی نفس مطمئن در مقام «راضیه مرضیه» قرار می گیرد، به سبب همین تسلیم محض بودن است؛ ایشان می فرماید: وصف نفس به «راضية» از اين نظر است كه اطمينان نفس به پروردگار مستلزم رضايت او به قضا و قدر تكوينى يا احكام تشريعى اوست؛ و وقتى بنده از پروردگارش راضى شد، پروردگار نيز از او راضى مى شود. (فجر، آیات 27 تا 30؛ الميزان، ج 20، ص 285)

رسول الله (ص) در همین باره می فرماید: خداشناس ترین مردم، خشنودترین آن ها به قضای خداست. (بحارالانوار، ج 71، ص 158)

امام سجاد علیه السلام  می فرماید: راضی بودن به قضای ناخوشایند (خدا)، از بالاترین درجات یقین است. (التمحیص، ص 60 ، حدیث 131)

خدای تعالی به داود علیه السلام فرمود:  تو می خواهی و من می خواهم و آن چه تحقق می یابد خواست من است؛ پس اگر در برابر خواست من تسلیم باشی، خواسته تو را برآورده سازم و اگر تسلیم خواسته من نشوی تو را در (راه) آن چه می خواهی به رنج در افکنم و سرانجام هم جز خواست من تحقق نیابد. (المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 8، ص 90)

پیامبرخدا صلی اللّه علیه و آله می فرماید: خدا را با خرسندی عبادت کن و اگر نتوانستی چنین باشی، پس در صبر و شکیبایی در برابر امور ناخوشایند، خیر فراوان است. (المحجة البیضاء، ج 5، ص 104)

هم چنین پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله به جبرئیل فرمود: معنای خرسندی چیست؟ جبرئیل گفت: آن که خرسند است از آقای خود خشم و ناخشنودی به دل نمی گیرد، خواه به چیزی از دنیا برسد یا نرسد؛ و به کار اندک خود نیز رضایت نمی دهد. (بحارالانوار، ج 69، ص 373)

و نیز فرمود: هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد مبتلایش گرداند؛ اگر صبر کرد او را انتخاب می کند و اگر خرسند بود او را برای خود برمی گزیند.(بحارالانوار، ج 82، ص 142)

به هر حال، اگر کسی بخواهد محبوب ترین محبوب های الهی را به جا آورد باید دنبال رضایت الهی باشد و از عوامل ایجادی سخت الهی اجتناب کند. شکی نیست که پذیرش ربوبیت و ولایت الهی در همه امور زندگی از صفر تا صد می تواند این امر را تحقق بخشد وانسان را به کمالی برساند که هیچ آفریده ای دیگر به آن نمی رسد. تسلیم و رضا در برابر ولایت الله و ربوبیت خدا در اشکال گوناگون خودنمایی می کند که برترین آنها همان رضا به قضا و قدر الهی است؛ زیرا شخص می داند که خدا علیم حکیم غنی و قدیر که جز برای رحمت نیافریده و جز به رحمت بقا نمی دهد و جز به رحمت به آفریده اش نمی نگرند(هود، آیه 119) جز خیر برای انسان نمی خواهد، هرچند که به ظاهر مکروه باشد، ولی در باطن همین چیزی است انسان را می سازد و محبوب خدا و خلق می کند؛ از همین روست که عاشورائیان حزب اللهی (مجادله، آیه 22) براساس مکتب قرآن می گویند: ما رایت الا جمیلا؛ جز زیبایی و جمال در کربلا چیزی ندیدیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا