امر به معروف پاسداشت همگانی از خوبیها
جامعه بر اساس اهداف، معیارها و اصول خاصی شکل میگیرد. فلسفه وجودی هر جامعهای دستیابی به اهدافی چون آرامش و آسایش است که از طریق روشهایی تحقق مییابد. بر این اساس، هر جامعه، ملاکهایی را به عنوان ارزشهای مبتنی بر اهداف انتخاب میکند. پذیرش این معیارها مسئلهای را به نام جامعهپذیری پدید میآورد. به این معنا که هر فرد از افراد جامعه میبایست این اهداف، معیارها و ملاکهای آن را بپذیرد و از آن تخطی نکند و یا به مخالفت با آن نپردازد. این گونه است که مجموعهای از هنجارها و ارزشها در هر جامعه شکل میگیرد که ناظر به فلسفه وجودی و اهداف جامعه است.
افراد هر جامعه خود را موظف میبینند تا از این ارزشها حفاظت کنند و افزون بر رعایت آن، دیگران را نیز بر پایبندی به این اصول ارزشی و معیارها تشویق کنند. این تشویق همان امر به معروف است.
همچنین هر فردی خود را مسئول میداند تا در برابر هنجارشکنان بایستد و دیگران را از هرگونه هنجارشکنی باز دارد. این همان چیزی است که ما از آن به نهی از منکر یاد میکنیم.
نویسنده در این مطلب به فلسفه، نقش و آثار نهی از منکر در هر جامعهای پرداخته و مسئولیت فرد و حکومت را در این باره تبیین کرده است.
هنجارها و ارزشها، عامل قوام جامعه
جامعه، مجموعهای از افراد انسانی است که به هدف خاص در یک منطقه جغرافیایی گرد آمده و با تحدید مرزها، تشکیل دولت، تنظیم قانون و تدوین آداب و رسوم، تلاش میکنند تا به آن هدف یا اهداف خاصی برسند و آن را تحقق بخشند.
نهادها و نظامهای اجتماعی، همواره مبتنی بر اهداف اصلی جامعه شکل میگیرد. به این معنا که هر جامعه ساختارهای نهادها و نظامهای اجتماعی خویش را مبتنی بر اهداف میچیند. از این رو این نظامها و نهادها از پایداری استواری برخوردار میباشد؛ زیرا اهداف اصلی، یا اصلا تغییر نمیکند یا دچار تغییرات اندک و روبنایی میشود که تاثیر شگرفی در ساختارها به جا نمیگذارد.
بر همین اساس سنتها و آداب و رسوم جوامع، کمتر دستخوش تغییرات میشود؛ زیرا این امور، شیوههای دستیابی به اهداف را تبیین و ترسیم میکند. تنها سنتها و آدابی تغییر میکنند که به عللی از دستیابی به اهداف مورد نظر جامعه ناتوان میشوند یا شرایط موجود در جامعه تغییر مییابد. اما بسیاری از سنتها و آداب اجتماعی از نوعی پایداری برخوردار هستند.
باید توجه داشت که خرافهگرایی و سنتهای نادرست و غلط نیز ریشه در همین پایایی و مانایی آنها دارد؛ زیرا گاه سنتهای موجود در یک جامعه در عصر خودش به عنوان یک روش معقول و مطلوب برای دستیابی به اهداف و رسالتهای جامعه بود؛ ولی به دلیل تغییر در شرایط، آن سنت از کارایی برخوردار نمیباشد. اگر این سنتها تغییر نکند، به عنوان یک سنت مزاحم و خرافه شناخته میشود و از یک ارزش به ضد ارزش تبدیل میشود.
اما بسیاری از سنتها به سبب اینکه دارای خاستگاههای عقلانی یا عقلایی هستند، همچنان در حوزه ارزشهای اجتماعی باقی میمانند. همین ارزشها و هنجارهای اجتماعی به سبب اینکه موجبات حفظ وحدت جامعه و رسیدن به اهداف را فراهم میآورد، از عوامل قوام جامعه است و میبایست بر صیانت و حفاظت آن تاکید شود و به نسلهای دیگر نیز منتقل شود. این همان چیزی است که از آن به جامعهپذیری یاد میشود.
نقش صیانتی امر به معروف و نهی از منکر
معروف در فرهنگ قرآنی همه هنجارهای پسندیده عقلانی، عقلایی و شرعی است؛ چنانکه منکر به همه نابهنجاریهای ناپسند عقلانی، عقلایی و شرعی گفته میشود.
با توجه به اینکه هنجارهای هرجامعهای مجموعهای از رفتارهای مثبت در چارچوب رسالت آن جامعه و اصول ارزشی آن میباشد، لازم است تا به اشکال گوناگون بر حفاظت آن تاکید شود و نسلهای دیگر با آن آشنا شوند و بر حفاظت آن آموزش ببینند. اینگونه است که امر به معروف به عنوان شیوه تربیت و آموزش افراد جامعه بر حفظ و صیانت هنجارها و ارزشها، مطرح میشود.
همچنین برخی از رفتارها به عنوان رفتارهای مخالف با اصول و اهداف جامعه شناخته شده و نسبت به آنها واکنش منفی از سوی افراد جامعه نشان داده می شود. نهی از منکر به معنای بازداشتن افراد جامعه از رفتارهای مخالف با اصول و اهداف میباشد.
بنابراین، هر جامعه برای دستیابی به اهداف خویش، اموری را به عنوان هنجار شناخته که میتواند در تحقق هدف، مفید و سازنده باشد؛ و اموری را نیز مانع و سد راه تحقق آن اهداف مییابد. لذا به دو دسته بایدها و نبایدها اهتمام میورزد؛ زیرا این بایدها و نبایدها، روشی است که اهداف جامعه را تحقق میبخشد.
امر به هنجارها و پسندیدهها و نهی از نابهنجاریها و ناپسندها در حقیقت، تاکید بر مقتضیات و موانع تحقق بخشی اهداف جامعه است. جامعه از طریق امر به معروف و نهی از منکر، از اهداف خود صیانت و حفاظت میکند و با هر گونه مانعی در راه تحقق آن برخورد و مبارزه جدی مینماید.
فلسفه و اهمیت نهی از منکر
منکر و ناپسند به هر کاری گفته میشود که عقل صحیح و شرع الهی، بر قباحت و زشتی آن حکم میکند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 505 و 507)
وقتی سخن از نهی از منکر به میان میآید، به معنای بازداشتن دیگران از هر آن چیزی است که عقل و شرع آن را منکر و زشت میشمارند. (جواهر الکلام، نجفی، ج 21، ص 356 تا 359)
صاحب جواهر دربیان مفهوم اصطلاحی منکر مینویسد که منکر هر فعل زشت و قبیحی است که فاعل آن بدان شناخت داشته و یا بر آن راهنمایی شده باشد. (همان)
با توجه به مطالب پیش گفته دانسته شد که چرا در اسلام امر به معروف و نهی از منکر تاحد اصول اساسی دین اسلام بالا آمده است؛ زیرا اگر توحید و نبوت و معاد از اصول دین است و اگر آفرینش اهدافی دارد که میبایست به آن برسد و انسان در این میان مسئولیت ویژهای دارد، لازم است تا راهی برای رسیدن به این اهداف ترسیم شده باشد که این راه همان دین اسلام و صراط مستقیم است.
اسلام به عنوان طریقت و راه راست رسیدن به اهداف، اصولی را ترسیم کرده است که از آن به ارزشهای اسلامی یاد میشود و صیانت و حفاظت بر این اصول ارزشی به عهده قانون امر به معروف و نهی از منکر است. از این رو خداوند در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، از آن به عنوان اصلیترین ارزش یعنی عزمالامور یاد میکند؛ (لقمان، آیه 17 و نیز تفسیرالتحریر و التنویر، ج10، جزء 21، ص 166) زیرا با این قانون است که اصول ارزشی دیگر جامعه صیانت و حراست میشود.
از نظر اسلام جامعه میبایست با قانون و از سوی همه افراد آن مدیریت و صیانت شود. بر این اساس، وظیفه و مسئولیت صیانت از اصول ارزشی، یک مسئولیت همگانی است. (آل عمران، آیات104 و 110 و توبه، آیه 71)
از ویژگیهای بارز جامعه اسلامی آن است که امت دارای هدف واحد، همگی تلاش میکنند تا در جایگاه ولایت عمومی، مدیریت جامعه را در حد خود در دست داشته باشند و بر انجام معروف و ترک منکر تاکید و تشویق کنند و اجازه ندهند تا جامعه در روند رو به رشد خود دچار اختلال و بحران شود و از حرکت درست و سازنده باز ماند. (همان)
اصولا جامعه اسلامی جامعه مشارکتی است و همه افراد وظیفه دارند به عنوان یک مسئولیت دینی و شرعی، نقش اجتماعی خویش را به درستی ایفا کنند و به عنوان شهروند فعال در جامعه حضور داشته باشند. از این رو یکی از ملاکهای ارزشگذاری و شایستگی افراد جامعه، میزان مسئولیتپذیری و نقش اجتماعی آنهاست. به این معنا که هر چه شخص در جامعه حضوری فعالتر داشته باشد، از جایگاه و ارزش والاتری نیز برخوردار خواهد بود. در این میان عمل اشخاص و شهروندان امت اسلامی در نقش ولایت عمومی امر به معروف و نهی از منکر، از ویژگی خاصی برخوردار میباشد. (آل عمران، آیات 113 و 114)
شهروندان امت اسلام میبایست توجه داشته باشند که صبر بر ناملایمات انجام این وظیفه، خود یک ارزش است و اگر کسی در راه انجام این نقش اجتماعی با مشکلات و رنجها و مصیبتهایی مواجه شد، میبایست صبر و شکیبایی پیشه گیرد که خداوند خود مزد او را خواهد داد. (لقمان، آیه 17)
البته افزون بر حضور فعال همه شهروندان در صیانت و حراست و پاسداشت از ارزشهای اجتماعی جامعه، بر دولت و حکومت است تا نهاد و گروهی از اهل ایمان را برای این منظور به کار گیرد.
بنابراین، بر اساس آیه 104 سوره آل عمران میتوان دریافت که ایجاد یک تشکیلات منظم و سازمان یافته برای صیانت و حراست از ارزشها و تامین امنیتهای هنجاری و اخلاقی جامعه، یک ضرورت است و بر دولت است تا این نهاد را تشکیل دهد.
این معنا را میتوان از واژههای «امت» و «منکم»، به دست آورد؛ زیرا امت به گروه دارای هدف یگانه اطلاق میشود و خداوند در این آیه فرمان داده تا از بخشی از مومنان (منکم) گروهی به عنوان امت انتخاب شوند تا در یک تشکیلات سازمان یافته به فریضه امر به معروف و نهی از منکر مشغول شوند.
به نظر میرسد این تشکیلات وظیفه دارد تا مراتب بالادستی فریضه را انجام دهد تا ضمن حفظ نظم عمومی و قانونمندی و قانونگرایی، از هرگونه اختلال در روند انجام فریضه جلوگیری به عمل آورد؛ زیرا در بخشی از مراتب انجام فریضه و اجرای آن لازم است تا شخص افزون بر نصیحت وارد عمل شود که در این موارد برای جلوگیری از اختلال در نظم عمومی، حضور تشکیلات قانونی با آمران و ناهیان، لازم و ضروری است.
بنابراین، انجام این فریضه بر همگان واجب کفایی است، ولی بر نهاد قانونی به عنوان واجب عینی فرض است و تا زمانی که نهاد قانونی به عنوان واجب عینی بدان اقدام نکرده است، بر همگان است تا دستکم در مراتب پایین دستی به وظیفه خود اقدام کنند؛ زیرا هرگونه کوتاهی در این فریضه (چه واجب عینی یا کفایی) گناه و موجب لعن و نفرین و نیز عذاب خداوندی در دنیا و آخرت است.
خداوند در آیاتی گزارش میکند که تارکان نهی از منکر از قوم بنیاسرائیل از سوی مسیح(ع) و داود(ع) لعن و نفرین شدند (مانده، آیات 78 و 79) و نیز گروهی از یهودیان به سبب ترک این فریضه گرفتار مسخ شدند و در همین دنیا عذاب سختی را تجربه کردند. (اعراف، آیات 164 و 165 و هود، آیه 116)
از نظر قرآن، ترک فریضه موجب قرار گرفتن شخص در شمار ستمگران میشود که خداوند عذاب سخت و خوارکننده را به آنان در دنیا و آخرت وعده داده است. (همان)
وقتی به فلسفه این فریضه در قرآن توجه داده میشود، به آسانی میتوان دریافت که این فریضه تا چه اندازه در تحقق اهداف جامعه نقش ایفا میکند و همین مسئله موجب شده است تا هرگونه کوتاهی نسبت به آن مورد سرزنش قرار گیرد و عمل به آن را بهعنوان واجب عینی و کفایی قرار دهد.
خداوند در بیان فلسفه این حکم میفرماید که هدف از فرض آن، آراستن جامعه به تقواپیشگی و دوری از گناهان، نابهنجاریها و رفتارهای ناپسند است. (اعراف، آیات 164 و 165) با انجام و صیانت و حراست همگانی ارزشها، میتوان از هرگونه زشتی، گناه و بدی جلوگیری کرد (مائده، آیه 63)، و زمین را از فساد و تباهی پاک کرد و جامعه را به سوی اهداف آفرینش و خدایی شدن رهنمون ساخت. (هود، آیه 116 و قصص، آیه 77)
بر این اساس، اگر کسی به فرضیه امر به معروف و نهی از منکر بیتوجهی یا در حق آن کوتاهی کند، میبایست او را به عنوان گناهکار و فاسق بشناسند؛ زیرا عدم واکنش نسبت به هنجارشکنی و نابهنجاری به معنای موافقت با آن است. از این رو هرگونه سکوت، جرم و گناه دانسته میشود و لعن و نفرین و عذاب را به دنبال خواهد داشت. (اعراف، آیات 163 تا 165)
خداوند از همه مردم و مؤمنان حضور و مشارکت فعال را در جامعه به ویژه در انجام این فریضه خواستار است. لذا سکوت را برنمیتابد و اگر کسی خواهان رهایی از خشم و عذاب الهی است، میبایست به دامن این فریضه تمسک کند؛ چرا که تنها رافع مسئولیت، نهی کردن هنجارشکنی است. شخص با اتمام حجت و نهی از منکر میتواند عذر به درگاه الهی برای خود بتراشد و از عذاب و خشم الهی درامان ماند. (همان)
مسئولیت سنگین حاکمان و عالمان در برابر هنجارشکنی
هر چند که همه شهروندان امت اسلام وظیفه دارند تا فریضه را به جا آورند و نظارت دقیق و کامل بر رفتارهای اجتماعی افراد داشته باشند، ولی در این میان وظیفه و مسئولیت عالمان و حاکمان، سنگینتر است. زیرا آنان از دایره قدرت و اقتدار و نفوذ بیشتری برخوردار هستند.
خداوند انجام این وظیفه را از باب ربوبیت میداند. این بدان معناست که هدف تربیت و پرورش افراد جامعه برای رسیدن به هدف غایی آفرینش است. در این میان حاکمان و عالمان به سبب آگاهی و علم و قدرت بیشتر، از نقش ربوبیت آشکارتری برخوردار میباشند؛ زیرا علم و قدرت، مظهریت ربوبیت را قویتر میکند. بنابراین، حاکمان و عالمان میبایست این وظیفه را با شدت و حدت بیشتر انجام دهند. (حج،آیات 40 و 41 و قصص، آیات 76 تا 80)
مؤمنان نخستین وظیفهای که دارند، تشکیل حکومت اسلامی برای اقامه فریضه امر بهمعروف و نهی از منکر و ایجاد جامعه صالح است که در آن احکام اسلام اجرا میشود. (همان و نیز المیزان، ج14، ص 386) نقش نخبگان یعنی عالمان در این میان بیش از همه روشن است؛ زیرا آنان توانایی بهرهمندی از مدیریت و هدایت جامعه را در اختیار دارند و میتوانند در نقش حاکمان در مقام ربوبیت قرار گیرند و جامعه را به سوی تعالی هدایت کنند. با نگاهی به آیات قرآنی میتوان دریافت که چرا عالمان و حاکمان از مسئولیت سنگینتری در قبال جامعه و مسئله فریضه امر به معروف و نهی از منکر برخوردار میباشند. خداوند در آیات بسیاری مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را به پیامبرانی چون شعیب (هود، آیات 87 و 88)، صالح (هود، آیه 62)، محمد (اعراف، آیه 157) و دیگر پیامبران میسپارد و در وهله دوم این مسئولیت را متوجه عالمان چون لقمان (لقمان، آیه 17)، عالمان اهل کتاب (آل عمران، آیات 113 و 114) و مانند آنان میداند که در مقام ربوبیت و حاکمیت الهی قرار دارند. (حج، آیات 40 و 41)
بنابراین، نقش عالمان و حاکمان اسلامی در این مسئله روشنتر و سختتر و سنگینتر میباشد و خداوند آنان را نسبت به ترک آن به شدت مواخذه خواهد کرد.
البته ناگفته نماند که خداوند این وظیفه را وظیفهای همگانی و همیشگی معرفی میکند. بنابراین اجرای طرحهای مقطعی و محدود نمیتواند پاسخگوی نیاز این فریضه باشد. از این رو خداوند خواهان تداوم انجام فریضه و فراگیری آن در همه سطوح و مراتب و همه مکانها و زمانها میشود. (آل عمران، آیات 104 و 110، توبه آیه 71 و حج، آیه 41) پس ترک آن به طور مطلق و دایمی یا مقطعی، حرام و گناه و فسق و ظلم است. (مائده، آیات 63 و 78 و 79 و توبه، آیه 67 و هود، آیه 116).