اجتماعیاخلاقی - تربیتیتاریخیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

افك؛ تخريب رهبري جامعه از طريق شايعه سازي

samamos-comرهبري جامعه، جايگاه بسيار مهم و والايي است. در جامعه ايماني به سبب اين كه رهبري، اختصاص به حوزه مديريت دنيوي ندارد و در برگيرنده رهبري در حوزه مديريت دين و دنياست، از جايگاهي بس اساسي تر و مهم تري برخوردار است.

در جوامع مادي گرا نيز رهبري نقش اساسي را ايفا مي كند و به سبب مقام و منزلت به عنوان يك الگو و اسوه مطرح مي باشد و افراد جامعه تلاش دارند تا در رفتار و منش خويش او را سرمشق قرار دهند؛ از اين رو گفته شده مردم بر دين رهبران و ملوك خويش هستند و سبك زندگي خويش را از ايشان مي آموزند.

در جامعه ايماني اسوه قرار دادن و تقليد از رهبري نه تنها يك وظيفه عقلاني و عقلايي و گرايش فطري و طبيعي است، بلكه وظيفه و مسئوليت ديني و شرعي دانسته شده و از مومنان خواسته شده تا رهبري را به عنوان اسوه كامل و نيك در تمامي زندگي سرمشق قرار داده و سنت و سيره او را در كنار قول و سخن وي، بپذيرند و اطاعت و فرمان برند.

با اين جايگاه حساس و مهم رهبري در جامعه ايماني مي توان تصور كرد كه تخريب وجاهت رهبري به ويژه در مسايل مرتبط به حوزه اخلاق مانند عرض و آبرو تا چه اندازه مي تواند بحران زا و خطرساز باشد.

براين اساس بخشي از آموزه هاي وحياني قرآن به مسائلي مرتبط است كه ارتباط تنگاتنگي با وجاهت رهبري دارد. نويسنده در اين مطلب به يكي از اين مسائل براساس آموزه ها و گزارش هاي تاريخي و تحليلي قرآن پرداخته است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

جايگاه رهبري در سبك زندگي بشر

انسان به طور طبيعي، غريزي، فطري و بلكه عقلاني و عقلايي گرايش به تقليد از ديگري يا ديگران مهم دارد؛ چرا كه عقل حكم مي كند از كساني كه به موفقيت هايي دست يافته يا تجربياتي را اندوخته اند، بهره گيرد و با تقليد، تجربيات و آموزه هاي ديگري را به دست آورد. اين تقليد و پيروي از ديگري يا ديگران زماني مهم مي شود كه شخص آن ديگري را در امر يا امور يا در زندگي اش موفق بداند و سبك زندگي وي را بهترين سبك دست يابي به اهداف دنيوي يا اخروي يا هر دو سرا بشمارد.

هركسي ديگري يا ديگران مهمي را درنظر دارد كه از نظر او مي تواند الگوي زندگي شود و سبك زندگي اش موفقيت هاي حال و آينده او را تضمين كند. اين گونه است كه تقليد از ديگري يا ديگران مهم به عنوان نه تنها امري طبيعي و فطري بلكه عقلاني درمي آيد و خرد جمعي و سيره و سلوك رفتاري خردمندان آن را تاييد و امضا مي كند. بنابراين برخلاف تصور باطل برخي از مردم، تقليد كار ميمون نيست؛ بلكه تقليد انساني، تقليد ريشه دار با خاستگاه فطري، عقلايي بلكه عقلاني است. آن چه از تقليد، ناپسند دانسته شده تنها تقليد بي هدف و كوركورانه است كه از نظر وحي و شرع و عقل و عقلاء نيز مردود دانسته شده و از اين نوع تقليد نهي شده است.

اصولاجامعه پذيري، انتقال تجربيات، دانش ها، اخلاقيات، آداب، رسوم و سنت هاي مفيد و سازنده فرهنگي در هر جامعه اي تنها از طريق تقليدپذيري، شدني است و بقاي جوامع در گرو همين مسئله جامعه پذيري و تقليد درست و صحيح مي باشد.

همواره در سطوح عالي جامعه، افرادي خاص با توانمندي هاي فردي و شخصي ويژه وجود دارند كه مهم ترين الگوي مردم آن جامعه قرار مي گيرند و افراد جامعه مي كوشند تا با تقليد و سرمشق قرار دادن سبك زندگي آنان، موفقيت هاي آنان را تكرار يا نزديك به آن سازند و دست كم با همانندسازي خود با رهبران و مديران موفق جامعه، از موفقيت هاي نسبي برخوردار شوند.

راه و روش زندگي و يا سبك زندگي كه از آن گاه، به دين ياد مي شود، چيزي است كه برمحور تقليد صحيح و درست استوار است. البته برخي از سبك هاي زندگي نيازمند تعديل و تصحيح يا حتي تخطئه است و بايد از آن نهي كرد. از اين رو خداوند در آياتي از جمله 63 سوره طه از سبك زندگي فرعون انتقاد مي كند و آن را سبك رشد و موفقيت آميز نمي شمارد.

اين درحالي است كه فرعون و جامعه فرعوني بر اين باور است كه سبك زندگي يا همان دين و طريقت آن، بر كمال است و مي تواند نمونه و سرمشق زندگي ديگران شود. اين گونه است كه فرعون از سبك زندگي خود و جامعه فرعوني به «بطريقتكم المثلي» ياد مي كند و درجايي ديگر مدعي مي شود كه جز به رشد و كمال هدايت نمي كند: «ما اريكم الاما اري و ما اهديكم الاسبيل الرشاد» (غافر، آيه 29) درحالي كه خداوند اين سبك زندگي را غير رشيد مي داند كه انسان را به كمالي نمي رساند: و ما امر فرعون برشيد. (هود، آيه 97)

به هرحال، آن چه از اين آيات و برخي از روايات برمي آيد، مردم بر دين و سبك زندگي رهبران جامعه خودشان هستند و از آنان در سبك زندگي تقليد مي كنند. از اين رو گفته شده: الناس علي دين ملوكهم، مردمان بر دين و آيين و سبك زندگي رهبران خويش هستند؛ چرا كه آنان را الگوي تمام و كمال در زندگي و موفقيت مي شمارند و مي خواهند به همان موفقيت ها دست يافته يا دست كم همانندسازي كنند و برخي از موفقيت ها را براي خود رقم زنند.

روش هاي تخريبي رقيبان يا دشمنان جامعه

از آن جايي كه جوامع انساني، انسجام و اتحاد خود را از طريق همكاري و در سطح عالي و برتر، از طريق همدلي به دست مي آورند، الگوبرداري از رهبران جامعه، نقش مهمي در اتحاد و انسجام جامعه دارد.

خداوند درباره اتحاد و انسجام در جامعه مدني به اين نكته توجه مي دهد كه همدلي و همراهي مردم با اهداف عالي رهبري و اسلام را نمي توان از طريق اموال به دست آورد؛ زيرا اگر كسي با صدتومان پيرو و هوادار كسي شد با صد و ده تومان به ديگري مي پيوندد و هرگز از دل و جان هم كار نمي كند و مدافع ارزش هاي رهبري نمي شود. از اين رو خداوند به نكته مهم همدلي در همراهي مردم با پيامبر(ص) اشاره مي كند و مي فرمايد: «ميان دلهايشان الفت انداخت، كه اگر آنچه در روي زمين است همه را خرج مي كردي نمي توانستي ميان دلهايشان الفت برقرار كني، ولي خدا بود كه ميان آنان الفت انداخت، چرا كه او تواناي حكيم است.» (انفال، آيه 63)

همدلي و الفت ميان دل هاي مومنان و ايجاد وابستگي عاطفي و احساسي موجب مي شود تا شخص با دل و جان، در مسير رهبري گام بردارد و تن و جان و مال را فداي رهبري و اهداف عالي او بكند؛ زيرا كمال خود و جامعه را در پيروي و تقويت اهداف رهبري مي داند.

خداوند در آياتي بر نكته كليدي محبت و مودت در تحقق ايمان شخص تاكيد مي كند؛ چرا كه آن چه ايمان را تحقق كامل مي بخشد ارتباط عاطفي و احساسي است؛ چرا كه شناخت به تنهايي نمي تواند موتور تحركات آدمي به سوي كمال باشد، بلكه ارتباط عاطفي است كه ايمان واقعي را شكل مي بخشد. از اين رو در روايات معتبر از امامان معصوم(ع) بر اين نكته تاكيد شده كه ايمان چيزي جز حب نيست. ريشه اين سخن را مي بايست در آياتي از جمله آيه31 سوره آل عمران و 165 سوره بقره و مانند آن جست كه به رابطه حبي ميان خدا و بنده و مومنان و پيامبر(ص) اشاره و تاكيد مي كند.

ارتباط عاطفي ميان رهبري و جامعه ايماني موتور حركت هاي فعال اجتماعي مي شود و جامعه براي تحقق اهداف رهبري به جهاد و جان فشاني و عمليات استشهادي رو مي آورد؛ چرا كه سبك زندگي رهبري و دين و آيين او را، سعادت بخش خود و جامعه مي داند و حاضر به جان فشاني در اين راه است.

گرايش حبي و عاطفي مردم به رهبران تا آن اندازه است كه نه تنها از سبك زندگي ايشان پيروي و تقليد مي كنند، بلكه هر كسي كه وابسته به آنان است نيز مورد توجه قرار مي گيرند، لذا خداوند نسبت به حواشي رهبري توجه دارد و رفتار آنان را مهم و اساسي برمي شمارد و براي كارهاي خوب آنان ثواب مضاعف و كارهاي زشت ايشان نيز عقاب مضاعف قرار مي دهد؛ چرا كه ايشان همانند ديگر افراد جامعه نيستند و انتساب به رهبري جايگاه خاصي براي آنان در چشم مردم ايجاد مي كند. (احزاب، آيات30 تا 32)

با توجه به نقش تاثيرگذار زعامت جامعه در همه ابعاد زندگي مردم، رقيبان و دشمنان بر آن هستند تا به نقد همه جانبه رهبري بويژه در حوزه رفتاري و اخلاقي اقدام كنند؛ چرا كه سلوك اخلاقي رهبري است كه محبوبيت وي را در جامعه سبب مي شود و دل هاي مردم را براي اقتدا و پيروي و اطاعت از او، برمي انگيزد.

رقيب يا دشمن براي رسيدن به هدف خويش، دو راه در پيش مي گيرد كه حق يا باطل است. با نگاهي به آموزه هاي وحياني قرآن مي توان دريافت كه خداوند براي اثبات دين و سبك زندگي پيامبران(ع) به نقد دين و سبك زندگي دشمنان ايشان مي پردازد و با عبارتي چون غير رشيد بودن سبك زندگي افرادي چون فرعون كه گرايش استكباري و فسادانگيز دارند، ترديد در دل هاي پيروان ايشان مي افكند. (هود، آيه97)

در مقابل، دشمنان نيز بيكار نمي نشينند. آنان نه تنها سبك و روش زندگي خود را بهترين مي دانند، بلكه به تخريب ناحق روش پيامبران نيز اقدام مي كنند. از اين رو فرعون در برابر موسي(ع) زندگي و طريق اداره جامعه از سوي خود و مديرانش را، برتر و نمونه برمي شمارد و سبك زندگي و مديريت موسايي را مخرب براي جامعه و عامل آوارگي، بدبختي و مانند آن معرفي مي كند. (طه، آيه63 و نيز غافر، آيه29)

داستان افك، تخريب سلوك اخلاقي پيامبر(ص) و بستگانش

خداوند در آياتي از قرآن گزارشي از سلوك غيراخلاقي رقيبان و دشمنان پيامبر(ص) در داستان معروف افك ارايه مي دهد تا جامعه ايماني تحليل درست و واكنش هاي مناسبي نسبت به روش هاي تخريبي دشمنان داشته باشد.

«افك» (با كسر الف) به هر چيزي گويند كه از حالت اصلي و طبيعي كه شايسته آن است، دگرگون شده باشد. در كاربردهاي عربي به هرگونه تمايل و انحراف از حق به سوي باطل و به دروغ و تهمت، افك اطلاق مي شود. (مفردات الفاظ قرآن كريم، ص79)

برخي از مفسران از جمله شيخ طبرسي گفته اند كه افك همان دروغ و تهمت بزرگي است كه مساله را از واقعيت اصلي خود واژگون مي سازد. (مجمع البيان، ج7 و 8، ص206)

مقصود از داستان افك، افترايي است كه گروهي از دشمنان پيامبر(ص) از جمله عبدالله بن ابي، حسان بن ثابت، مسطح و حمنه بنت جحش از منافقان به عايشه همسر پيامبر(ص) وارد كرده بودند. (همان و نيز جامعه البيان، ج10، جزء 18، ص114)

البته در تفسير نورالثقلين، روايتي وارد شده كه اين تهمت را به ماريه قبطيه ديگر همسر پيامبر(ص) و مادر ابراهيم بن محمد(ص) نسبت مي دهد. به اين معنا كه دشمنان اين افترا و افك را به ماريه بسته بودند. (تفسير نورالثقلين، ج3، ص518، حديث60)

در اين ماجرا گروهي، افترا و دروغي بزرگ را به يكي از همسران پيامبر(ص) نسبت دادند تا اين گونه وجاهت حضرت محمد(ص) و بستگانش را تخريب كرده و زمينه شكاف ميان امت و پيامبر(ص) را فراهم آورند و در حقيقت دين و آيين و سبك زندگي آن حضرت(ص) را نادرست جلوه دهند.

خداوند در آيات 11 تا 16 سوره نور بيان مي كند كه برخي از دشمنان و منافقان، يكي از همسران پيامبر(ص) را قذف كرده و بهتاني آشكار به او مي زنند تا موجبات هتك حرمت حريم نبوي(ص) را فراهم آورند.

عبدالله بن ابي سركرده منافقان مدينه هنگام بازگشت پيامبر(ص) و يارانش از جنگ و غزوه بني المصطلق با كمك همدستانش ماجراي افك را طراحي مي كند تا منزلت اجتاعي پيامبر(ص) را مخدوش ساخته و جامعه ايماني را دچار شك و ترديد نسبت به سبك زندگي پيامبر(ص) و بستگان نزديكش كنند. (مجمع البيان، همان و نيز روح المعاني، ج10، جزء18، ص171)

مشكل جامعه ايماني در عصر پيامبر(ص) اين بود كه نسبت به شايعه-هاي دشمن حساسيت به خرج نمي دادند و شايعه هاي ناروا را نه تنها مي پذيرفتند بلكه خود به آن دامن مي زدند و آن را بدون هيچ تحقيقي دهان به دهان رواج مي دادند و توجهي به پيامدهاي نادرست شايعه پراكني نداشتند.(نور، ايات 11تا 15)

مسلمانان با افتادن در دام دشمنان اسلام و پيامبر(ص) در يك جنگ رواني و نرم فرهنگي در كنار دشمنان قرا رگرفتند و آب به آسياب دشمن مي ريختند بي آن كه متوجه باشند كه اين اقدام آنان موجب هتك حرمت حريم نبوي(ص) و زمينه ساز بداخلاقي ها وگسترش ناهنجاري ها مي شود و محبوبيت پيامبر (ص) و خاندانش را با خطر جدي در جامعه مواجه مي سازد، به گونه اي كه تقليد از سبك زندگي و سيره و سنت ايشان را مورد ترديد جدي قرار مي دهد.

خداوند براي اين كه سبك زندگي پيامبر(ص) را اسوه قرار دهد و آن را بهترين نمونه براي تقليد و پيروي بشمارد، همه جهات زندگي ايشان را مورد تاييد قرار مي دهد تا به عنوان اسوه حسنه (احزاب، آيه 21) به جامعه معرفي شود و طريقت نبوي، الگوي زندگي مومنان قرار گيرد. اما هرگونه ترديد و دودلي درباره سبك زندگي آن حضرت(ص) مي تواند موجبات شكست اين طرح مهم و اساسي در الگوبرداري شود. اين گونه است كه خداوند به صراحت در آيات 11 تا 16 سوره هود، به سرزنش مسلمانان مي پردازد و موضع گيري ترديدآميز آنان را نسبت به شايعه افك و رد نكردن صريح آن را گناهي بزرگ بر مي شمارد و به ايشان هشدار مي دهد.

در حقيقت بي مبالاتي مسلمانان نسبت به شايعه سازان و حتي همراهي در شايعه پراكني جرمي است كه خداوند آن را زشت و گناه مي شمارد و مومنان و مسلمانان را مورد توبيخ قرار مي دهد؛ زيرا عدم واكنش جدي مسلمانان بلكه حتي همراهي فعالانه در گسترش و پخش شايعات ناروا مي تواند تاثيرات رهبري در جامعه را كاهش دهد و نقش او را با ترديد جدي مواجه سازد و محبوبيت مردمي را به شدت كاهش دهد.

از اين رو در همين آيات، مسلمانان صدر اسلام را به سبب بي مبالاتي و خوش باوري در توطئه افك در معرض گرفتار شدن به عذابي سخت از سوي خداوند بيان مي كند تا مسلمانان نسبت به اين توطئه ها و واكنش هاي مناسب و فعال هوشيار شوند و ديگر در اين گونه مسائل كوتاهي نورزند.

تهديد به عذاب هاي دنيوي واخروي نسبت به مجرمان و دشمنان و شايعه سازان از ديگر شيوه هاي مبارزه قرآن با اين پديده مخرب است كه در اين آيات بيان شده است.

به هر حال، از آموزه هاي قرآني اين معنا به دست مي دهد كه مبارزه با اشكال مختلف جنگ رواني و نرم كه از سوي دشمنان طراحي مي شود نيازمند هوشياري مسلمانان و دقت و واكنش مناسب و درست و بهنگام است تا اين روش هاي مخرب نتواند جايگاه رهبري را تضعيف و سبك زندگي و ارتباط جامعه با آن شيوه زندگي را مخدوش سازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا