اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

ارزش و آثار هجرت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

هجرت در فرهنگ اسلامی یک ارزش و در برخی از مصادیق و موارد آن، یک واجب دینی است. کم تر کسی در جامعه ایرانی به هجرت به عنوان یک ارزش یا واجب می نگرد؛ زیرا بیش ترین کاربرد این واژه در فرهنگ و ادبیات امروز ایرانی، همان فرار به سرزمین آرزوها و بهشت شداد در غرب را به اذهان می آورد و یا فرار مغزها برای استفاده از استعدادی که خداوند به ایشان داده تا در غرب آن را با ثمن بخسی عوض کنند و چند سالی در رفاه آن خوش باشند.

البته مذهبی ترها از این واژه هجرت پیامبر(ص) را به خاطر می آورند و دیگر هیچ. از این رو، اگر ارزشی داشت برای مهاجران عصر پیامبر(ص) داشت و اگر واجبی بود در عصر جاهلیت بود و تمام.

کسی این فکر را نمی کند که می توان هنوز در همین جامعه ایرانی، از هجرت به عنوان یک ارزش بلکه گاه واجب بهره برد و زندگی خود را بر اساس آن سامان داد.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های قرآنی، بازخوانی از مفهوم،‌ آثار و لوازم هجرت در دوره معاصر داشته باشد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

هجرت یک واجب دینی

از محیط آلوده می نالید و این که دوستان و خویشان و آشنایان اجازه نمی دهد تا آن چه را به عنوان حق شناخته در زندگی خود اجرایی کند. تحت فشار محیط می بایست خود را هم رنگ جماعت کند و گرنه دچار طرد اجتماعی می شود و زندگی را بر خود و همسر و کودکش تلخ می کند. چاره جویی می کرد. پیشنهاد آن بود که هجرت کند و او همه زندگی اش را بار وانتی کرد و به شهری دیگر کوچ کرد. وقتی دوباره دیدم، گل از وجودش شکفته بود و شادان در گلستان زندگی جدیدش پرواز می کرد. حالا دیگر پر پرواز داشت و امید در همه وجودش آشیانه کرده بود. واقعا متحول شده بود و حتی پدر و مادرش از این همه تغییر و تحول شگفت زده بودند.

شاید شما هم یکی از این افراد را بشناسید؛ چون در پیرامون شما در هر کجا زندگی می کنید، افرادی را در میان خیل عظیم کوچ نشیان می شناسید که برای لقمه نانی کوچ نکرده، بلکه برای محیطی سالم برای زندگی هجرت کرده اند.

تفاوت کوچ و هجرت را می بایست در نیت ها و اهداف آن جست. هر کوچی، هجرت نیست، تنها کوچی هجرت است که به هدف یافتن محیطی سالم برای پرواز روح باشد و شخص بتواند در آن محیط در چارچوب فطرت، عقل و وحی، سبک زندگی ای را رقم زند که گام نخست آن رنگ خدایی گرفتن و صبغه الله شدن و گام نهایی آن متاله و خدایی شدن است.

هر چند که هجرت در لغت برگرفته از واژه عربی هجر است و از همین ماده و خانواده هجران به معنای اختیار جدایی و مفارقت انسان از غیر خود ساخته شده است و هر انسانی می تواند از دیگری به زبان و قلب(مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 833) هجران جوید و مفارقت نماید؛ ولی مهاجر کسی است که برای حفظ دین خود از شهری به شهری دیگر می رود و این گونه از وطن مالوف مفارقت می کند. از این روست که خداوند مومنانی که در مکه به پیامبر(ص) ایمان آورده و به سبب شرایط سخت محیطی آن ناچار به مفارقت شدند و به مدینه رفتند، مهاجر نامیده است؛ زیرا آنان از وطن مالوف و خانه و کاشانه و نیز قبیله و خویشان خود جدا شدند و به خاطر حفظ دین و ایمان خویش ترک وطن کردند.(نثر طوبی، شعرانی، ج 2، ص 509)

از نظر فرهنگ قرآنی این گونه خروج، اعتزال و کنارگیری از خویشان و میهن، هجرت و کوچ، در حقیقت نجات و رهایی واقعی است.(انبیاء، ایه 71) از این روست که هر که در راه خدا و برای فراهم آوری محیط اجتماعی سالم برای رشد استعدادها و فعلیت یابی اسمای الهی خود و خانواده، ترک وطن کرده و همه تعهدات نادرست و ناپسند ترک و رها می کند و به سوی خداوند و محیط زیست سالم و جامعه سالم می رود،‌ خداوند در آنان را مهاجرانی می خواند که خداوند ایشان را نجات و رهایی بخشیده است.(نگاه کنید، ترتیب کتاب العین، ج 3، ص 1868)

هجرت در مواردی بر اشخاصی واجب می شود. از جمله کسانی که هجرت بر آنان واجب است، کسانی هستند که در محیط خود نمی توانند آزادانه واجبات دینی خود را انجام دهند و در مسیر خدایی شدن گام بردارند. افرادی که مستضعف و ناتوان از هجرت نیستند، بر ایشان است که هجرت کنند؛ زیرا در آینده نمی توانند مدعی شوند که امکان انجام اعمال و واجبات دینی را در جامعه نداشتند و تحت فشار جامعه ناچار به ترک واجبات و انجام محرمات شده اند؛ زیرا درهای هجرت به روی ایشان گشوده بود و می توانستند خود را از محیط ناسالم به محیط سالم برسانند.(نساء، آیات 97 تا 99)

هجرت به عنوان یک ارزش

خداوند در آیاتی بسیار، هجرت در راه خدا را دارای دجه و ارزشی برتر در فرهنگ اسلامی و بینش الهی معرفی می کند.(توبه ، ایه 20) هجرت مومنان مجاهد در راه خدا از محیط آلوده و ناسالم به محیطی سالم، از بسیاری از اعمال و کارهایی که به ظاهر از درجه اعتبار و ارزش اجتماعی بالایی برخوردار می باشند، نیز بیش تر است.(توبه، آیات 19 و 20) از این روست که خداوند امور و مسئولیت های مهم در جامعه مکی را نسبت به ارزش مهاجرت بسیار کم تر می داند.(همان)

این هجرت در شرایط سخت تر از ارزش بیش تری برخوردار می باشد، به ویژه اگر هجرت موجب تقویت ام القری اسلام شود؛(انفال، ایه 72) زیرا این هجرت موجب تقویت جامعه اسلامی(نساء، آیه 89) و مایه احیای ارزش های اسلامی (نساء، آیه 97) می شود.

خداوند در آیاتی از جمله 10 سوره کهف، هجرت و گریز از محیط فاسد اجتماعی را به منظور حفظ ایمان و ارزش های اسلامی و انسانی،‌ کاری جوانمردانه و مورد تمجید و ستایش خود می داند و در آیه 10 سوره زمر، هجرت از سرزمین های نامساعد و جامعه فاسد را برای حفظ ایمان و تقوا و رسیدن به مقام احسان، امری ارزشی دانسته و مردمان را بدان تشویق و ترغیب می کند.

خداوند از مومنان می خواهد در راه هجرت همه مشکلات و سختی ها را تحمل کنند و اجازه ندهند که فشارها و سختی های هجرت ایشان را از این عمل باز دارد.(نحل، ایات 41 و 42 و 110 ؛ زمر، آیه 10)

خداوند در آیه 100 سوره نساء با اشاره به ترک هجرت برخی از مسلمانان در صدر اسلام به احتمال سرگردانی و گرفتار شدن در تنگناها، این معنا را مورد تاکید قرار می دهد که مومن نمی بایست به صرف بلکه حتی افتادن در تنگناهای اقتصادی و غیر اقتصادی از هجرت سرباز زند و آن را ترک کند؛ زیرا هجرت از چنان ارزش و جایگاهی در زندگی مومن قرار دارد که اگر این سختی ها را بپذیرد و هجرت کند، خیلی بهتر است که در محیط ناسالم بماند و دین وی در خطر افتاد. البته در برخی از شرایط لازم و واجب است که هجرت کند و در محیط ناسالم و جامعه فاسد نماند.

خداوند در آیاتی از جمله 41 و 42 و 110 سوره نحل، عنصر صبر و استقامت را به عنوان عنصر مهم و ضروری در هجرت معرفی می کند تا این گونه معلوم شود که هجرت نیازمند از خودگذشتگی و مقاومت و پایداری و پذیرش و تحمل سختی هاست. از این روست که تحمل سختی ها و افزایش آستانه تحمل را مورد تشویق و ترغیب قرار می دهد و از مهاجران می خواهد تا در برابر مشکلات و سختی های هجرت استقامت و صبر داشته باشند و از میدان بیرون نروند.(آل عمران، آیه 195؛ نساء، ایه 100؛ زمر، ایه 10)

شرایط هجرت

هجرت اختصاص به عصری ندارد چنان که اختصاص به جامعه ای هم ندارد؛ بلکه انسان در هر زمان و در هر جامعه ای احساس کرد که جامعه فاسد و ناسالم است و نمی تواند دین و ایمان خویش را در آن حفظ کند، می بایست از آن جامعه هجرت کند و به محیطی سالم در آید.

هر گاه انسان دریافت که محیط موجود از سلامت برخوردار نمی باشد، همان زمان بهترین زمان هجرت است(نحل، آیه 41؛ قصص، ایه 21)

پس هر گاه شخص احساس کرد که حاکمیت و فشار محیط و جامعه اجازه زندگی سالم و دینداری را به وی نمی دهد، می بایست هجرت نماید و این هجرت بر او ضروری و واجب است.(نحل، ایات 106 و 110)

در آیات پیش گفته با اشاره به مساله تقیه می فرماید که انسان اگر در محیط کفر قرار گرفته و نمی تواند حق را بیان کند و بر اساس حق عمل کند، می تواند تقیه کند و تقیه بر او لازم و واجب است تا جان و دین خویش را حفظ کند، ولی انسان نباید همیشه به اظهار ظاهر کفر تن در دهد، ‌بلکه در صورت امکان باید محیط کفر را ترک کند و به سرزمین سالم و محیط مناسب هجرت نماید.

هر انسانی برای اجرای مناسک دینی و انجام واجبات و فرایض می بایست به محیطی هجرت نماید که بتواند آن را به اسانی انجام دهد. بر این اساس هجرت به محیط دیگر برای انجام فرایض و آیین های اسلامی نیز ضروری و لازم است.(مریم، ایه 48) زیرا در این آیه سخن از اعتزال و جدا شدن از مردم برای انجام دعا به میان آمده است. دعا در این جا نمادی از مفهوم عبادت است.(مجمع البحرین، ج 1، ص 36)

از دیگر شرایط هجرت آن است که انسان نتواند در محیطی که زیست می کند، به تبلیغ حق و آموزه های اسلامی بپردازد و یا تبلیغ در آن محیط تاثیری نمی کند. بنابراین، شخص می بایست از هر محیط کفر و شرک آمیزی به محیط مناسب اسلامی هجرت نماید.(مریم،‌ آیات 45 تا 49)

هم چنین از شرایط هجرت آن است که شخص توانایی هجرت داشته باشد. اما اگر مستضعف باشد و ناتوانی چون کودکان و یا زنان و یا سالخوردگان و امکان هجرت برای او فراهم نباشد، دیگر هجرت این افراد لازم و ضروری نیست.(نساء، ایات 97 و 98)

در حقیقت ناتوان از هجرت که مستضعفان حقیقی هستند، می توانند هجرت نکنند،‌ اما دیگران نمی توانند هیچ گونه عذری بیاورند و بگویند که جبر محیط زیست آنان را به رفتارها و کارهای زشت دعوت کرده و یا مجبور نموده است؛ در حالی که توانایی هجرت از آن جا را داشته و زمین خداوند گسترده است و انسان می تواند به هر حال جایی را بیابد که دین خویش را حفظ کند.(همان آیات)

هر گونه عواملی چون اجبار از سوی دشمنان و کافران(آل عمران، ایه 195)، اذیت و آزار و فتنه گیری از سوی آنان(نحل، ایه 110)، تقیه (همان)، محیط ظالم و فاسد(نساء، ایه 97؛ نحل، ایه 41) می تواند مهاجرت را لازم و ضروری کند. بنابراین، نمی تواند در شرایطی این چنین ترک هجرت کرد.

کیفر ترک هجرت

چنان که گفته شد، هجرت در شرایطی واجب و لازم است. در این شرایط اگر کسی ترک هجرت کند، به عنوان یک گناه قلمداد می شود. خداوند در آیه 97 سوره نساء، ترک هجرت را ظلم به نفس می شمارد و این دسته از افراد هر چند که توجیهاتی چون سخت هجرت، مستضعف بودن و مانند آن را بیاورند، مورد پذیرش خداوند نیست و فرشتگان ایشان را به سبب ترک هجرت مورد سرزنش قرار می دهند(همان) و مرگ را بر ایشان سخت و ناگوار می سازند.(همان)

از نظر قرآن کسانی که توانایی هجرت دارند ولی از آن سرباز می زنند و به جامعه ایمانی و محیط سالم نمی پیوندند، اهل نفاق هستند. در حقیقت یکی از نشانه های نفاق عدم هجرت و پیوستن به جامعه اسلامی و ایمانی و سالم است.(نساء، ایات 88 و 89)

از آیه 74 سوره انفال نیز به دست می آید که اگر این دسته افراد را از اهل نفاق نشماریم دست کم از افراد سست ایمان می باشند و ترک هجرت بی عذر از سوی آنان خود نشانه و گواهی روشن بر این سست ایمانی ایشان است.

این دسته از تارکان هجرت از رحمت و ولایت الهی بیرون می روند(نساء،‌ایه 89؛ انفال، ایه 72) و در دنیا و آخرت دچار مشکل و عذاب می شوند.

خداوند به جامعه اسلامی و ایمانی هشدار می دهد که از این دسته از مومنان سست ایمان و در حقیقت منافقان پرهیز کنند و از ایشان کمک و استمدادی نخواهند.(نساء، ایه 85؛ مجمع البیان ، ج 3 و 4، ص 134)

در برخی از دوره ها و شرایط حتی تارکان از هجرت از ارث محروم شدند،‌ تا اموال جامعه اسلامی از طریق ارث به سرزمین های کافران و جامعه فاسد منتقل نشود. اگر حضور برخی از مومنان ومسلمانان در سرزمین دشمنان موجب انتقال ثروت از طریق ارث شود و موجبات تقویت کافران و اقتصاد ایشان باشد، جواز ارث بردن از میان می رود. از امام باقر(ع) و صادق(ع) روایت است که اهل مکه از اهل مدنیه ارث نبردند.(البرهان، ج 2، ص 720، حدیث 3) زیرا در آن شرایط اهل مکه کافر و اهل مدینه مسلمان بودند و انتقال ثروت به مسلمانان مکه از طریق ارث موجب تقویت اقتصاد مکه و ضعف اقتصادی مدینه می شد.

به هر حال ، کسانی که توانایی هجرت را دارند ولی هجرت نمی کنند و در محیط کفر و ناسالم می مانند، در جایگاه بدی قرار خواهند گرفت و آتش دوزخ در قیامت ایشان را می سوزاند.(نساء، ایه 97) چرا که از نظر قرآن ترک هجرت از سیطره و سلطه کافران و مشرکان،‌گناهی بزرگ است و خداوند جز از ناتوانان از هیچ کس نمی گذرد؛ زیرا بودن ایشان در آن محیط موجبات تقویت دشمنان و کافران و نیز زمینه ساز پذیرش کفر و دست کم نفاق است.(همان آیات)

البته بسیاری از مردم به سبب علاقه به وطن مالوف و وابستگی به زن و فرزند و خویشان حاضر به هجرت نیستند و دل در گرو این امور دارند و این گونه است که نمی توانند از خود بگذرد و گام در راه خدا نهند.(تغابن، ایه 14؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 342، حدیث 20)

فلسفه هجرت

برای این که ارزش و جایگاه هجرت در اسلام دانسته شود، می بایست به فلسفه هجرت توجه یافت. خداوند برای هجرت اهداف چندی را بیان می کند.

این اهداف به دو دسته تقسیم می شوند. برخی از این اهداف، اهداف رهایی بخش است و شخص با هجرت می خواهد از فشار برخی از امور رهایی یابد؛ و برخی دیگر اهدافی است که برای کمال یابی و متاله شدن نیاز است.

بنابراین، هجرت می تواند به دو انگیزه انجام گیرد. از جمله اهداف دسته نخست می توان به اموری چون رهایی از استضعاف(نساء، آیه 97)، رهایی از ظلم و ستم (همان)، حفظ ایمان(نحل، ایه 110؛ مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 502)، حفظ جان (قصص، آیات 14 و 21) و مانند آن اشاره کرد.

برخی دیگر از اهداف هجرت اموری چون انجام عبادت و آیین ها و مناسک(عنکبوت، آیه 54 ؛ مریم ، ایه 48)، تقوا و پرهیزگاری(زمر، آیه 10)، بهره مندی از فضل الهی(حشر،آیه 8)، تفقه در دین و فراگیری معارف دینی و احکام الهی(نساء، آیات 97 و 98؛ توبه، آیه 122) و احسان و انجام کارهای نیک (زمر، آیه 10) می باشد.

به هر حال، رهایی از فشارها و رسیدن به محیط زیست مناسب جهت دست یابی به کمالات انسانی و رشدی از مهم ترین اهداف و فلسفه هجرت است.

آثار و پاداش هجرت

از مهم ترین آثار هجرت می بایست به آزادی اشاره کرد. انسان با هجرت می توان از همه فشارهای اجتماعی و محیطی رهایی یابد و چنان که می خواهد عمل کند. هجرت به سوی خداوند، موجبات آزادی از فشارهایی است که اجازه نمی دهد تا انسان متاله و خدایی شود.

آسانی امور برای حفظ عقاید و انجام مناسک(کهف، آیات 15 و 16)، امداد الهی(انفال، آیه 26 ؛ توبه ، آیه 40)، ایمان حقیقی (انفال، ایه 74 و 75)، کسب بصیرت در دین(نساء، ایه 66)، بهره مندی از خیر و نیکی (همان)، بهره مندی از موهبت الهی (مریم، ایه 49)، رسیدن به پاداش های الهی (نساء، ایات 66 و 67)، پیروزی (نحل، ایه 41) ، تثبیت ایمان (نساء، آیه 66)، تقرب به خدا(توبه، ایه 20)، تقوا(زمرف‌ایه 10) تکفیر و محو گناهان(آل عمران، آیه 195)، توحید عبادی(عنکبوت، آیه 56)، بهره مندی از توفیقات الهی(توبه، آیه 117؛ کهف،ایه 16)، جواز ازواج با زمان مومن مهاجر(ممتحنه، آیه 10)، دوری از نفاق(نساء، ایه 89)، جلب رحمت الهی(بقره، ایه 218)، بهره مندی از روزی الهی و توسعه آن(انفال، ایه 26 ؛ نساء، آیه 100 و حج،‌آیه 58)،کسب رضایت خدا(توبه، ایات 20 و 21 و 100)، رفع ترس و خوف(قصص، ایه 21)، عزت(نساء، ایه 100)، کسب فضلیت(آل عمران، آیات 190 و 195)، منزل و ماوا یافتن(انفال، ایه 26)، رسیدن به محیط سالم(نساء، ایه 100)، رهایی از فشار (نساء، آیه 97)، رهایی از سختی (نساء، آیه 100)، رهایی از ظلم(نحل،ایه 41)، رهایی از گمراهی(نساء، ایه 100)، رسیدن به ولایت(انفال، ایه 72) و در یک کلمه بهره مندی از هدایت خاص الهی(نساء، آیات 66 و 68) می باشد.

البته این هجرت برای آخرت شخص نیز خوب است زیرا موجب دخول در بهشت و بوستان ها و گلستان های آن می شود(توبه، ایات 20 و 21) و شخص از جایگاه پسندیده (نحل، آیه 41)، درجه بالا(توبه، ایه 20)، رستگاری(همان)، رضایت خداوند(همان)، زندگی جاودانه(همان)، نعمت ها و غذاهای بهشتی(انفال، ایه 74)، روزی نیک(حج،ایه 58)، رفاقت با پیامبر(نساء، آیه 100)و دیگر مواهب الهی برخوردار خواهد شد.(آل عمران،‌آیه 195؛ توبه ، آیه 100 و ایات دیگر)

به هر حال،‌ هجرت یک ارزش انسانی برای حفظ عزت و کرامت و شرافت انسانی است و در برخی از موارد لازم و واجب است و هر کسی اگر نتواند متاله شدن را در محیطی تجربه کند می بایست برای فراهم آوری بروز و فعلیت استعدادها به سرزمین دیگر هجرت کند که شرایط مناسب برای او فراهم می باشد. بنابراین، هجرت یک فریضه دایمی و همیشگی است و اگر انسان در گوشه ای از تهران نمی تواند دین داری خویش را حفظ کند می بایست به گوشه ای دیگر هجرت کند و اگر در هر شهری به هر علتی نمی تواند دینداری کند و تقوا پیشه کند می بایست به شهری دیگر برود و گاه به کشوری دیگر مهاجرت نماید. این وظیفه همگانی است و منحصر به زمان وشهر و کشوری نیست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا