اخلاقی - تربیتیتاریخیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

اخلاق نيك از نظر امام هادي(ع)

samamosبه مناسبت سوم رجب سالروز شهادت امام دهم هدايت

ارزش و اهميت اخلاق در آموزه هاي وحياني اسلام تا آنجاست كه پيامبر(ص) خود را مأمور الهي دانسته تا به اتمام محاسن و مكارم اخلاقي بپردازد و برترين و گرامي ترين خو و منش را در نيكوترين قالب به انسان ارايه دهد. از سوي ديگر، اسلام فلسفه وجودي خود را بر تعليم و تزكيه بنياد نهاده و با كتاب قانون و مقررات و آموزش حقوق و آداب نيكو، خواهان خدايي شدن و متخلق به صفات خدايي مي شود و از انسان ها مي خواهد تا متخلق به خلق الهي شوند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با مراجعه به سنت و سيره يكي از پيشوايان معصوم اسلام يعني حضرت علي بن محمد الهادي(ع)، نمونه هائي از خلق پسنديده و نيك انساني را تبيين كند.

دنيا، بازار سود و زيان بشر

از نظر آموزه هاي وحياني اسلام، انسان يك فرصت استثنايي به عنوان عمر و زندگي در دنيا را در اختيار دارد كه هرگز تكرار شدني نيست. فرصت دنيا به انسان كمك مي كند تا خودش را هرگونه كه خواهد بسازد. از اين رو، همه شرايط و لوازم و اسباب خودسازي در دنيا فراهم است. اين بدان معناست كه انسان برخلاف اصطلاحات منطقي و فلسفي، داراي يك ماهيت ثابت همانند ديگر موجودات و آفريده هاي هستي نيست. اگر در منطق و فلسفه از جنس و فصل به عنوان ماهيت موجودات سخن به ميان مي آيد، اين تحليل و تبيين ها و در نتيجه توصيه هاي ارايه شده نيز مربوط به غير انسان است؛ زيرا انسان هر چند كه به ظاهر از يك درجه اي از ماهيت كه قاعده ماهيات است برخوردار مي باشد و مي توان براي انسان جنس و فصلي چون حيوان ناطق يا جانور گويا را به عنوان ماهيت انساني بيان كرد؛ ولي براساس آموزه هاي قرآني، انسان خود جنس الاجناسي است كه فرصت زندگي مادي دنيوي به او اين امكان را بخشيده تا به هر نوعي كه بخواهد درآيد و از ويژگي ها و فصول چند نوع از انواع يك جنس را دارا شود. بنابراين، انسان مي تواند با فرصت اراده، علم، قدرت، اختيار و انتخاب، فرشته شود يا فراتر از آن برود و در مقامي قرار گيرد كه دست فرشته هاي مقرب الهي نيز بدان نمي رسد و چون فرشتگان بخواهند بدان مقام برسند و تعدي و تجاوز كنند پر پروازشان بسوزد و نيست و نابود شوند؛ چرا كه مقام قاب قوسين او ادني تنها از مختصات انسان است (نجم، آيات 7 و 8)، يا آنكه مي تواند در جهت مخالف اين برود و به شكل و ماهيت جانوراني چون گاو، اسب، گوسفند، خوك و بوزينه در آيه و اين گونه ماهيت خويش را شكل بخشد و يا حتي پست تر از اين، به شكل ديگر موجودات پست جهان تبديل ماهيت دهد، (اعراف، آيه 179؛ فرقان، آيه 44) و بلكه حتي مي تواند از گياه نيز پايين تر و پست تر شود و به شكل جمادات بلكه جامدات بي خاصيتي درآيد كه حتي آبي از آنها بيرون نمي جوشد (بقره، آيه 74) يا پست تر از اين هم شده، تبديل به سوخت دوزخ شود. (بقره، آيه 24؛ تحريم، آيه 6)

مولوي در اشعار خود به اين مقامات و قابليت هاي متناقض و متضاد بشر اشاره مي كند و انسان را نوع الانواع نمي داند بلكه جنس الاجناس مي شمارد كه در زندگي دنيوي خود، در يك فرآيندي خود را چنان مي سازد كه گاه ماهيتي چند جانوري مي يابد و فصول چند نوع را به خود مي گيرد و مثلا (شتر گاو پلنگ)، (خوك سگ گوسفند)، (گربه سگ) و مانند آن در مي آيد. اين مطلب را استاد حسن زاده آملي بارها در درس خويش متذكر مي شدند كه انسان جنس الاجناس است نه نوع الانواع و بلكه هر انساني خود نوعي منحصر به فرد است كه دومي براي او نيست؛ چنان كه براي خورشيد منظومه شمسي دومي نيست و يا براي جبرئيل(ع)، عزرائيل(ع)، ميكائيل(ع) و اسرافيل(ع) دومي نيست و آنان نوع منحصر به فرد خود هستند. هرانساني سازه اي از خود در قيامت ارائه مي دهد كه نوع منحصر به فردي است كه براي آن دومي نيست.

مولوي اين حقيقت را اين گونه مي سرايد:

از جمادي مردم و نامي شدم وز نما مردم ز حيوان سر زدم

مردم از حيواني و آدم شدم پس چه ترسم كي ز مردن كم شدم

بار ديگر هم بميرم از بشر تا برآرم از ملائك بال و پر

بار ديگر از ملك پران شوم آنچه اندر عقل نايد آن شوم

بار ديگر بايدم رفتن ز جو كل شي هالك الا وجهه

پس عدم گردم، عدم چون ارغنون گويدم كانا اليه راجعون

پس انسان تا زماني كه اجل سراغ او نيامده و در آغوش مرگ نياراميده اين فرصت را دارد تا در دنيا نوع انحصاري خويش را بسازد و اين سازه را در آخرت و بلكه تا ابديت براي خود همراه داشته باشد. امام هادي(ع) از اين روست كه دنيا را بازاري مي داند كه هركس كالاي وجودي اش را عرضه مي دارد و خود را به فروش مي رساند؛ برخي با صفات نيك و متخلق به اخلاق الهي شدن، خدايي شدن و مظهر اتم و اكمل خداوند شده و در مقام خلافت ربوبي الهي مي نشينند و برخي ديگر در اين بازار از مايه زيان مي كنند و فرصت عمر و امكانات و سرمايه هاي وجودي خويش را تباه مي سازند و شيطاني مي شوند و روح و جسم و جان خويش را به شيطان مي فروشند. اين گونه است كه سودي نمي برند و تنها زيانكار مي شوند. امام هادي(ع) در اين باره مي فرمايد: الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون دنيا همانند بازاري است كه عده اي در آن (براي آخرت) سود مي برند و عده اي ديگر ضرر و خسارت متحمل مي شوند. (أعيان الشيعه ، ج 2، ص 39)

بنابراين، دنيا بازار بزرگ داد و ستد است و هر كسي متاع وجود خويش را در دو شكل وجه الله و وجه شيطان عرضه كرده و در دو مسير خودسازي متناقض و متضاد حركت مي كند. برخي كالاي پرارزش وجود خويش را دوباره به خداوندي مي فروشند كه خود اين سرمايه را در اختيار آنان گذاشته و اين گونه نه تنها سرمايه خويش را حفظ مي كنند بلكه از فضل الهي نيز بهره برده و سود مي برند. (فاطر، آيه 29؛ صف، آيه 10) البته شرايط زندگي به سبب تضاد دو جريان خير و شر، حق و باطل و مانند آن بسيار سخت است و انسان ها به سادگي نمي توانند اين مسير را انتخاب و در آن حركت كنند؛ اگر مخلصان و خالص شدگان الهي را كنار بگذاريم كه چهارده معصوم(ع) و درنهايت پيامبران(ع) هستند، همه در خطر عظيم خسران و زيان هستند از اين رو حضرت هادي(ع) درباره شرايط سخت دنيا و اين بازار بزرگ و پرهياهو و دزدان بازار و كالاي جان و سرمايه عمر مي فرمايد: ان الله جعل الدنيا دار بلوي و الاخره دار عقبي و جعل بلوي الدنيا لثواب الاخره سببا و ثواب الاخره من بلوي الدنيا عوضا؛ خداوند دنيا را منزل حوادث ناگوار و آفات و آخرت را خانه ابدي قرار داده است و بلاي دنيا را وسيله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اخروي، نتيجه بلاها و حوادث ناگوار دنياست. (اعلام الدين، ص 512)

البته آموزه هاي قرآني راهكارهايي را براي آساني امور زندگي دنيا ارائه مي دهد كه مهم ترين آنها توكل و تفويض امور به خداوند است. كسي كه به پروردگاري خداوند ايمان دارد هيچ ترديد در زندگي نمي يابد كه خداوند آگاه و خبير به حال اوست و اگر بلا و ابتلايي است به مشيت و اراده الهي است و مي بايست با توبه و استغفار يا دعا و نيايش خود را در اتصال كامل با خداوند قرار دهد. اين گونه بينش و نگرش در زندگي كارهاي سخت جهان را بر آدمي سهل و آسان مي كند؛ چنانكه پيامبران(ع) اينگونه با سختي ها و شدايد دنيا كنار مي آمدند و با در اختيار داشتن چنين برهان و بينه اي با مصيبت ها مواجه مي شدند. امام هادي(ع) نيز مي فرمايد: من كان علي بينه من ربه هانت عليه مصائب الدنيا و لو قرض و نشر؛ هر كه بر طريق خداپرستي، محكم و استوار باشد، مصائب دنيا بر وي سبك آيد، اگر چه تكه تكه شود. (تحف العقول، ص 511)

هر كسي كه بخواهد در دنيا كارها بر او آسان شود همين راه مردان خدا را بپيمايد كه ايشان را به نيكوترين و گرامي ترين اخلاق و پسنديده ترين رفتار هدايت كرده و خلق خدايي را در ايشان مي پروراند. امام هادي(ع) سير و سلوك عرفاني را در همين مي داند و از اينكه هر كسي را پيشوا قرار دهيم و بخواهيم تا با تمسك به مسلك و مرام هر شخصي، خدايي شويم پرهيزي دهد. آن حضرت مي فرمايد: لو سلك الناس و اديا شعبا لسلكت وادي رجل عبدالله وحده خالصا؛ اگر مردم در راه هاي مختلف حركت كنند، هر آينه من در مسير و وادي مردي حركت خواهم كرد كه خدا را به تنهايي خالصانه عبادت مي كند. (ميزان الحكمه ، ج3، ص60)

البته بسياري از مردم گمانه باطل از حق و باطل و راه راست و ناراست دارند. لذا گمان مي برند حقيقت عزت و كرامت و انسانيت و نيك خويي در مال و منال است و در پي آن مي روند، در حالي كه حقيقت آدمي با اعمال و رفتار خود او ساخته مي شود و آنچه براي آدمي مي ماند. همين سازه اي است كه از اعمال بوجود مي آيد. امام هادي(ع) در فرازي بلند مي فرمايد: «الناس في الدنيا بالاموال و في الآخره بالاعمال؛ اعتبار مردم در دنيا به مال است و در آخرت به عمل (بحارالانوار، ج 78، ص 368، ،حديث 3) پس به جاي اينكه دنبال اعتبار كوتاه مدت دنيوي با مال باشيم به دنبال اعتبار و ارج و قرب پايدار و جاويدان اخروي با اعمال نيك و پسنديده باشيم.

نيكوترين منش ها در زندگي

از آنچه گفته شد معلوم مي شود كه انسان ها را اموال نمي سازد بلكه انسان ها را اعمالشان مي سازد. هركسي كه بخواهد بهترين رفتار وكردار و منش و كنش را در زندگي داشته باشد، بايد پندار نيك، كردار نيك و گفتار نيك را بشناسد و براساس آن، رفتار خويش را سامان دهد تا سازه نيك اخلاقي با اخلاق خدايي از خود بسازد.

شناخت حق و خلق و خوي پسنديده از مهمترين وظايف هر كسي است. برخلاف تصور غربيان، اخلاق امر نسبي نيست بلكه هر خردمندي به حكم مستقلات عقل نظري و عملي به اين معنا مي رسد كه عدل در همه حال خير و خوب است و ظلم در همه حال بد و ناپسند و زشت است. فضايل اخلاقي و نيز رذايل اخلاقي امري ثابت است و هيچ تفاوتي از نظر عقل و عقلا نيست؛ هرچند كه برخي از جوامع به سبب محيط فاسد چنين مي پروراند به گونه اي كه ديگر كودكان نيز فطرت سالم خويش را از دست مي دهند و از نظر فكر، كافر و از نظر رفتاري فاجر مي شوند. (نوح، آيه 27) ولي اگر اين محيط فاسد نباشد، همه انسان ها داراي فطرت سالمي هستند كه احكام عقل و فطرت ايشان، فضيلت اخلاقي را مي شناسد و بدان سو گرايش دارد.

در اين ميان، پيامبران و پس از ايشان عالمان دين به كمك آدمي مي آيند و او را با فضايل اخلاقي آشنا مي سازند. از اين رو عالمان خداترس در پيشگاه الهي از قرب و منزلت بالايي برخوردار هستند. (فاطر، آيه 28 و آيات ديگر) وظيفه هر مسلماني است كه يا عالم باشد يا متعلم باشد و مانند جانوران، خود را رها نكند. اگر چيزي نمي داند بپرسد تا بشناسد و براساس علم عمل كند. از عالمان نيز تعهد و التزام گرفته شده كه به آموزش اين امور بپردازند تا خود و ديگران از سود آن بهره مند شوند. امام هادي(ع) مي فرمايد: ياتي علماء شيعتنا القوامون بضعفاء محبينا و اهل ولايتنا يوم القيامه ، والانوار تسطع من تيجانهم؛ علماء و دانشمنداني كه به فرياددوستان و پيروان ما برسند و از آنها رفع مشكل كنند، روز قيامت در حالي محشور مي شوند كه تاج درخشاني بر سر دارند و نور از آنها مي درخشد. (بحارالانوار، ج 2، ص 6، حديث 13)

در آيات و روايات به مسايل اخلاقي توجه خاصي شده است؛ زيرا پيامبر(ص) ماموريت خود را اتمام مكارم اخلاقي دانسته است. از اين رو عمده توجه اسلام به اخلاق است بلكه حتي احكام شرعي ديگر نيز يا متوجه امور اخلاقي است يا بسترساز آن است. به عنوان نمونه خداوند حكم نماز را عامل مهمي در اخلاقي شدن مردم مي داند و از صفات نمازگزاران اين مي داند كه به محرومان و سائلان توجه دارند و حقوق ايشان را مي پردازند. (ذاريات، آيات 18 و 19 و آيات ديگر) نمازگزار است كه زكات مال مي دهد و اهل انفاق است. (بقره، آيات 2و3) اين دسته از افراد اخلاقي، به حكم شريعت و تقواي الهي حتي نسبت به كافر اسير در دست خويش رحم مي كنند و از غذاي خويش ايثار مي كنند. (انسان، آيات 8و9)

براين اساس امام هادي(ع) به مسائل اخلاقي توجه ويژه مبذول داشته و در سنت و سيره خويش بدان پرداخته است. آن حضرت درباره خشم مي فرمايد: «الغضب علي من لاتملك عجز، و علي من تملك الوم» غضب و تندي درمقابل آن كسي كه توان مقابله با او را نداري و زورت به او نمي رسد، علامت عجز و ناتواني است. ولي درمقابل كسي كه زورت به او مي رسد، علامت پستي و رذالت است. (مستدرك الوسائل، ج12،ص11،ح13376)

درهمين رابطه درباره تواضع و فروتني مي فرمايد: التواضع ان تعطي الناس ما تحب ان تعطاه، فروتني در آن است كه با مردم چنان كني كه دوست داري با تو چنان باشند. (المحجه البيضاء، ج5، ص225)

اين قاعده كلي كه آن حضرت (ع) در اين حديث كوتاه فرموده است خود بسياري از آموزه هاي ديگر اخلاقي را در بردارد و به انسان كمك مي كند كه شيوه درست زيستن و منش نيك را بشناسد و بدان عمل كند؛ زيرا مي فرمايد كه هرچه را براي خود مي پسندي براي ديگران بپسند، پس از هرچه براي خود نمي پسندي و دوست نداري كه ديگران با تو چنين معامله و برخوردي داشته باشند، تو هم نمي بايست با ديگران آنچنان روا داري كه ايشان را ناپسند مي افتد.

از اين رو آن حضرت(ع) اهل تواضع و فروتني را از شيعيان علي(ع) برمي شمارد؛ زيرا متواضع، متخلق ترين انسانهاست. آن حضرت مي فرمايد: من تواضع في الدنيا لاخوانه فهو عندالله من الصديقين و من شيعه علي بن ابي طالب حقا؛ كسي كه در معاشرت با برادران ديني خود، تواضع كند، به راستي چنين كسي نزد خدا از صديقين و از شيعيان علي بن ابي طالب (ع) خواهدبود. (احتجاج، ج1، ص460)

انسان لازم است اطاعت از خداوند را در دستور كار خود قرار دهد؛ زيرا خداوند جز به نيكي و نيكويي و كارهاي پسنديده و خير و خوب دعوت نمي كند؛ بنابراين رضايت خدا و اطاعت از او عين اطاعت و رضايت از خلق نيز خواهدبود؛ زيرا خداوند به نيكي دعوت مي كند و خلق نيز از نيكي ناخشنود نمي شود و اگر كسي ناخشنود از اطاعت انسان از خداست بدانيد كه آن شخص يا فاسد است يا در آن انديشه به فساد رفته است وگرنه نمي بايست از اطاعت يك انسان از خدا، خشمگين و ناراحت شود. امام هادي(ع) مي فرمايد: من اطاع الخالق لم يبال يسخط المخلوقين؛ هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكني ديگران باكي نخواهد داشت. (بحارالانوار؛ ج50، ص177، ح56)

يكي از مهم ترين اموري كه رضايت خداوندي در آن است برخورد نيك و احسان به والدين و عدم نافرماني ايشان است. بنابراين صله رحم در بهترين شكل آن بايد نسبت به والدين انجام گيرد و بهترين جلوه هاي اخلاقي را مي بايست در روابط شخص با والدين جست وجو كرد. اما اگر كسي برخلاف اين خلق حسن و فرمان الهي رفتار كرد و عاق والدين شد بداند كه در زندگي مادي و اخروي براي خود بدبختي و شقاوت را خريده است. امام هادي(ع) مي فرمايد: «العقوق يعقب القله و يودي الي الذله؛ نارضايتي پدر و مادر، كم تواني را به دنبال دارد و آدمي را به ذلت مي كشاند. (مسندالامام الهادي، ص 303)

پرهيز از حسد و دروغ نيز از فرمان هايي است كه قرآن را به پيروي از آن پيشواي مسلمانان امام هادي(ع) مي دهد. ايشان درباره نقش حسادت و دروغ در زندگي بشر مي فرمايد: الحسد ماحق الحسنات و الزهو جالب المقت؛ حسد، كارهاي خوب را از بين مي برد و دروغ، دشمني مي آورد. (بحارالانوار، ج69، ص200)

از ديگر آموزه هاي اخلاقي آن حضرت مي توان به اين موارد به طور اجمال اشاره كرد. آن حضرت مي فرمايد: العجب صارف عن طلب العلم، داع الي الغمط والجهل، خودپسندي مانع تحصيل علم است و انسان را به سوي ناداني و خواري مي كشاند. (ميزان الحكمه، ج6 ص46)

ايشان مي فرمايند: عليكم بالورع فانه الدين الذي نلازمه و ندين الله تعالي به و نريده ممن يوالينا لاتتعبونا بالشفاعه.

با ورع و باتقوا باشيد كه اين ورع و تقوا همان ديني است كه همواره ما ملازم آن هستيم و پايبند به آن مي باشيم و از پيروان خود نيز مي خواهيم كه چنين باشند. از ما (با عدم رعايت تقوا) شفاعت نخواهيد و ما را به زحمت نيندازيد. (وسايل الشيعه، ح15، ص 248)

درباره حرص و آز نيز مي فرمايد: ما استرح ذوالحرص، انسان حريص، آسايش ندارد. (مستدرك الوسائل، ج12، ص62) آن حضرت همچنين درباره خودبيني مي فرمايد: «العجب صارف عن طلب العلم داع الي الغمط و الجهل؛ عجب و خودبيني مانع تحصيل علم خواهدبود و در نتيجه شخص را در پستي و ناداني نگه مي دارد. (بحارالانوار، ج69، ص199، ح27)

از نظر آن حضرت بخل از بدترين خصوصيات اخلاقي انسان است و مي فرمايد: «البخل اذم الاخلاق، والطمع سجيه سيئه؛ بخيل بودن بدترين اخلاق است؛ و نيز طمع داشتن خصلتي ناپسند و زشت مي باشد. (همان)

درباره سرزنش و گلايه از ديگران مي فرمايد: العتاب مفتاح الثقال، والعتاب خير من الحقد؛ گلايه كليد گرانباري است، ولي گلايه بهتر از كينه توزي است. (مسندالامام الهادي، ص 304)

باشد با پيروي از اين پيشواي بزرگ الهي خود را در مسير خدايي شدن و متخلق به خوي خدايي كردن قرار دهيم و سازه اخروي خود را خدايي ايجاد كنيم و تا ابد خدايي باشيم.اخلاق، مهم ترين ويژگي انساني است؛ زيرا در آفريده هاي ديگر الهي چيزي به نام اخلاق معنا و مفهومي ندارد. اخلاق در اصطلاح به خلق و خوي قابل تغيير گفته مي شود، به اين معنا كه انسان به سبب اراده و اختيار و حق انتخاب مي تواند خلقت خويش را بازسازي كند و خوي و منش خويش را به دو شكل منش نيك و يا منش بد تغيير دهد. بنابراين، اين قابليت تغيير به اراده و اختيار است كه مسئله را در انسان به عنوان اخلاق پديد آورده و او را از ديگر آفريده هاي الهي متمايز ساخته است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا