اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

اخلاق بد اجتماعی، علل و درمان

بسم الله الرحمن الرحیم

اخلاق به دو دسته فضایل باطنی و رفتارهای هنجاری تقسیم می شود. هر چند که ریشه و خاستگاه رفتارهای هنجاری افراد جامعه را باید در فضایل باطنی و خلق و خوی افراد جست و جو کرد و به شاکله و شخصیت آنان توجه یافت؛ ولی آن در علوم اجتماعی مهم است توجه به حوزه رفتارهای فردی و اجتماعی است؛ این رفتارها که به دو دسته دیگر هنجاری و نابهنجار تقسیم می شود، بازتابی از شخصیت افراد که باید در روان شناسی یا روان شناسی اجتماعی بدان پرداخت. این بدان معناست که با شناخت رفتارهای هنجاری و نابهنجار افراد می توان به سادگی و آسانی چنان که قرآن می فرماید، شخصیت و شاکله افراد را شناخت؛ زیرا هر کسی بر اساس شاکله شخصیتی خودش عمل و رفتار می کند و می توان از لحن و بیان افراد، عقاید باطنی و بینش ها و نگرش هایش را به دست آورد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های وحیانی قرآنی، علل بد اخلاقی و رفتارهای نابهنجار را شناسایی و درمان آن تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

رفتارهای هنجاری و نابهنجار

رفتارهای انسان در تقسیم بندی کلی به رفتارهای فردی و شخصی مانند خوابیدن کم یا زیاد، خوردن کم یا زیاد، پرگویی یا کم گویی ، کم رویی و پررویی و مانند آن ها؛ و رفتارهای اجتماعی مانند انزواطلبی و اجتماعی گرایی، تعاون و همکاری یا ضد آن ها بخش می شوند.

هم چنین رفتارهای فردی و رفتارهای اجتماعی به دو دسته اصلی هنجاری مانند گزیده گویی و غیر هنجاری پرگویی در رفتارهای فردی و گشاده رویی هنجاری و پرخاشگری نابهنجار بخش می شود.

از نظر قرآن، خوشخویی به عنوان یک فضلیت اخلاق فردی بازتابی از شخصیت سالم است؛ چنان که گشاده رویی هنجاری اجتماعی بازتابی از خوشخویی و فضلیت اخلاقی فردی است.

به سخن دیگر، شخصیت سالم، در گام نخست خوشخویی را برون می دهد و میوه آن گشاده رویی است که در جامعه به بار می نشیند و مردم و حتی خود شخص در یک بازتاب مکرر میوه بلکه میوه های آن را می چیند؛ چرا که گشاده رو با مردم ، آنان را با خود همراه کرده و از محبت و مهر آنان سود برده و در تعالی شخصیت خود از آن بهره می گیرد. این گونه است که رفتار در شخصیت و شخصیت در رفتار تاثیر متقابل می گذارد.

هم چنین بدخویی در تلخ رویی خودنمایی می کند و مردم را می گریزاند و شخصیت ناسالم را در خلق و خوی رذایل و هم چنین در کنش و واکنش نابهنجاری رفتاری به نمایش فردی و اجتماعی می گذارد. از همین روست که خداوند می فرماید: كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ؛ هر کسی بر اساس شکل و شخصیت خود عمل و رفتار می کند.(اسراء، آیه 84) و در جایی دیگر می فرماید: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ؛ و اگر بخواهيم قطعا آنان را به تو مى ‏نمايانيم در نتيجه ايشان را به سيماى حقيقى شان مى ‏شناسى و از آهنگ سخن به حال آنان پى خواهى برد و خداست كه كارهاى شما را مى‏ داند.(محمد، آیه 30)

پس رفتارهای فردی و اجتماعی هر انسانی بازتابی از شخصیت اوست که از سلامت برخوردار است یا نه؟ به سخن دیگر، «از کوزه همان برون تراود که در اوست».

علل و عوامل رفتارهای نابهنجار اجتماعی

بر اساس آن چه بیان شد، ریشه و خاستگاه رفتارها، همان خلق و خو و سرشت آدمی است که شخصیت او را شکل می دهد؛ آدمی اموری چون شجاعت، سخاوت، مودت و مانند آن ها را به عنوان فضایل می شناسد و آن را در خود ایجاد و تقویت می کند؛ اما برخی از مردم به جای آن که این فضایل را در خود ایجاد یا تقویت کنند، رذایلی چون بزدلی، بخل، خشونت و مانند آن ها را در خود ایجاد و تقویت می کنند. نتیجه این خو و خلق متفاوت را می توان در رفتارهای چون پرخاشگری ، گشاده رویی، بدگویی، نیک گویی و مانند آن ها مشاهده کرد.

اما باید توجه داشت که عواملی در ایجاد هر یک از این گرایش ها و گریزش ها نقش دارد. از نظر قرآن، عواملی که به عنوان بسترساز در ایجاد خلق و خوی بد و رفتارهای نابهنجار نقش دارد، اموری است که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ابتلاء و آزمون الهی: انسان در زندگی هماره با انواع آزمون ها و ابتلائات خوب و بد مواجه است؛ زیرا دنیا محل آزمون است «تا سیه رو شود هر که در او غش باشد». از این روست که خدا گاه به نعمت و گاه به نقمت او را دچار انواع مصیبت ها می کند تا حقیقت هر کسی دانسته و ظرفیت و توانمندی هر شخصی آشکار شود. اما بسیاری از مردم در هنگام مواجه به آزمون های الهی به ویژه به نقمت و سختی و ناگواری، گرفتار نومیدی و خودباختگی می شوند.(هود، آیه 9؛ اسراء، آیه 83؛ روم، آیه 36؛ فصلت، آیه 49) چنین افرادی در هنگام مصیبت ها و ناگواری ها کفران نعمت کرده و ناسپاس می شوند و به کفرگویی می گرایند و گمان می کنند آن که دارا شد مورد تکریم خدا قرار گرفته و خودش به سبب نداری از سوی خدا مورد اهانت و خواری قرار گرفته است.(فجر، آیات 15 و 16؛ شوری، آیه 48) بنابراین، کسی که دچار نومیدی، یاس و سپس کفران و در نهایت کفرگویی می رسد، این عقیده و افکار را در رفتارهای فردی و اجتماعی به نمایش می گذارد و نومیدی را می توان درچهره و رفتارش مشاهده کرد. این گونه است که یاس و نومیدی و نیز ناسپاس گویی و کفر گویی را به دیگران منتقل می کند؛ زیرا بر اساس آیه 84 سوره اسراء رفتار آدمی برآیندی از شخصیت و شاکله اوست که چیزی جز هستی شناسی، فلسفه زندگی، بینش ها و نگرش های او نیست.
  2. احساس بی نیازی: از دیگر عوامل تاثیرگذار در رفتارهای نابهنجار اشخاص، احساس ناروا و نادرست بی نیازی است که انسان را به گستاخی و مانند آن ها سوق می دهد. انسان وقتی احساس نیاز به هر کسی یا چیزی داشته باشد، تلاش می کند تا حریم و حرمت نگه دارد. این گونه است که با دقت تمام حریم ها را می شناسند و احترام نگه می دارند تا از قبل آنان استفاده کنند؛ هم چنان که وقتی یک ابزار و وسیله ای نیاز داشته باشیم آن را به دقت نگه داری می کنیم تا آسیبی نرسد؛ هر چه نیاز شخص به آن شخص دیگر یا وسیله بیش تر باشد، تکریم و احترام و حفاظت از آن بیش تر می شود؛ اما وقتی کسی احساس بی نیازی نسبت به چیزی یا کسی داشته باشد، آن را رها کرده و هیچ گونه احترام و تعظیم و تکریمی روا نمی دارد. انسان هایی که احساس بی نیازی می کنند این گونه هستند. خداوند می فرماید با آن که ذات انسان فقر و نداری است و هماره به خدا نیاز دارد(فاطر، آیه 15)؛ اما همین احساس بی نیازی او را گستاخ می کند و زمینه سرکشی و عصیانگری او را فراهم می آورد و زمینه و بستر رفتارهای نابهنجار را ایجاد می کند.(علق، آیات 6 و 7) از نظر قرآن این احساس چه واقعی یا خیالی باشد چنین تاثیری دارد؛ پس لازم نیست که واقعا شخص بی نیاز باشد که چنین رفتاری داشته باشد، بلکه حتی احساس هر چند دروغین و خیالی بی نیازی و استغنا موجب می شود که شخص گرفتار رفتارهای نابهنجار و عصیانگری شود.
  3. اختلاط زن و مرد: برخی از محیط ها برای ایجاد نابهنجاری رفتاری آماده تر است. این محیط های چه محیط های فیزیکی باشد مانند اتاق، مغازه، کوچه، خیابان و شهرکی که از نظر معماری شرایط را برای رفتارهای نابهنجار فراهم می آورد یا پوشش لباسی باشد بستر گناه و جرم را ایجاد می کند؛ و چه محیط های فرهنگی مانند اختلاط زن و مرد نامحرم باشد که بستر آماده ای برای نابهنجاری است. از همین روست که خداوند در آیات قرآنی اختلاط زن و مرد نامحرم و پوشش و حتی نوع سخن گفتن را زمينه‌ساز بى‌عفتى، فساد اخلاقى و جرم دانسته و نسبت به آن احکام سخت گیرانه ای را وضع کرده است.(احزاب، آیات 32 و 53 و 59؛ نور، آیات 58 تا 60)
  4. برهنگی: بى‌مبالاتى در حفظ عورت، آسيب‌زننده به طهارت نفس است و زمینه را برای رفتارهای نابهنجار دیگر مانند تعرض و اذیت و آزار بیماردلان فراهم می آورد.(همان، نور، آیه 30)
  5. بی حجابی و بدحجابی: حضور زنان بى‌حجاب و بد حجاب در مجامع عمومى، سبب تحريك نامحرمان و در نتيجه، آزار ديدن آنان خواهد شد.(احزاب، آیه 59)
  6. جزع: ناشکیبایی و بی صبری در هنگام مصیبت بی آن که تغییر در امر ایجاد کند، موجب افزایش نابهنجاری رفتاری و کفر و کفران می شود. از همین روست که خدا می فرماید که ناشكيبايى در انسان، باعث بى‌تابى او در مواجهه با مشكلات می شود و انسان را از انجام کار و حل مشکل باز می دارد و به جای تاثیر مثبت موجب تاثیر منفی می شود.(معارج، آیات 19 و 21)
  7. استکبار: کبر درونی و تکبر باطنی، رذیلتی برای انسان ها است که در رفتار اجتماعی به شکل استکبارورزی بروز و ظهور می کند. این استکبارورزی خود عامل بسیاری از نابهنجاری های رفتاری در محیط اجتماعی است.(نحل، آیات 22 و 23) از این روست که خداوند نسبت به این موضوع توجه خاصی داشته و در آیاتی قرآنی به آن پرداخته است. از نظر قرآن، عصیانگری ابلیس و رفتارهای نابهنجارش ریشه در تکبر و غرور دروغین داشته که در شکل استکبار بروز کرده و آثار و تبعات زیانباری را برای خودش و دیگران داشته است.(ص، آیات 72 تا 75) هم چنین خاستگاه و ریشه بسیاری از رفتارهای نابهنجار اجتماعی فرعونی و دیگر دشمنان پیامبران در همین رویه استکباری او داشت.(اعراف، آیات 75 و 76 و 88؛ قصص، آیه 39 و آیات دیگر)
  8. بازتاب عمل: از نظر قرآن، دنیا آینه ای است که تصاویر را بازتاب می دهد؛ هر عملی دارای عکس عملی است و دنیا همانند کوهی است که اعمال ما را پژواک می دهد. مولوی در دفتر اول مثنوی معنوی می گوید: این جهان کوهست و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا. البته از نظر قرآن همه اعمال چنان که باید و شاید این جا پژواک کامل ندارد، ولی بخش اعظم آن باز می گردد؛ چنان که درباره فساد دریا و خشکی ها می فرماید: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشكى و دريا نمودار شده است تا سزاى «بعضى» از آنچه را كه كرده‏ اند به آنان بچشاند باشد كه بازگردند.(روم، آیه 41) پس آن چه می یابیم بازتاب تمام نیست بلکه بعض آن است. خداوند در آیات 8 و 9 سوره نساء به انسان ها هشدار می دهد که بدرفتارى با يتيمان ديگران، منشأ بدرفتارى با فرزندان يتيم خودتان خواهد شد. پس اگر رفتاری نابهنجار درباره ما یا خانواده ما می افتد ریشه در رفتارهای نابهنجار خودمان دارد و به گونه ای قصاص و تقاص انجام می شود که گاه روشن و گاه برای ما واضح و روشن نیست؛ ولی حقیقت همین است که رفتارهای دیگران می تواند بازتابی از رفتارهای ما باشد. این که بچه انسان ناقص و ناتمام به دنیا می آید یا گرفتار نابهنجارهای رفتاری می شود، بازتابی از رفتارهای ما است. امام صادق(ع) می فرماید: كَسْبُ‌ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ؛ آثار كسب حرام در نسلهاي بعد آشكار مي‌شود.»(وسایل شیعه، ج 17، ص 82.) امام حسين(ع) در تحليل علل واقعه عاشورا خطاب به مردمي كه در روز عاشورا به جنگ او آمده بودند و حاضر به سكوت و گوش دادن به سخنانش نبودند،‌ مي‌فرمايد: «واي بر شما! چرا ساكت نمي‌شويد و سخن مرا گوش نمي‌كنيد؛ در حالي كه من شما را به راه هدايت دعوت مي‌كنم؟ كسي كه از من اطاعت كند، هدايت مي‌شود و كسي كه نافرماني نمايد، هلاك و كافر خواهد شد. شما مرا اطاعت نمي‌كنيد، گوش به سخن من نمي‌دهيد.» بعد حضرت در علت اين مسئله مي‌فرمايد: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَطُبِعَ عَلَي قُلُوبِكُمْ؛به تحقیق که شكمهاي شما از حرام پر شده و به قلبهاي شما مُهر [قساوت] زده شده است.»(بحارالانوار، ج 45، ص 8.)
  9. بیماردلی: بيماردلى، زمينه‌ساز پليدى و تشديد انحرافات رفتاری فردی و اجتماعی انسان می شود(بقره، آیه 10؛ توبه، آیه 125)؛ چنان که بيماردلى منافقان، عامل سركشى و طغيان آنان می شود.(بقره، آیات 10 و 15) چنان که گفته شد بيماردلى و ضعف ايمان، باعث تحريك جنسى با شنيدن صداى زنان می شود.(احزاب، آیه 32) پس رفتارهای نابهنجار به بیماری دلی افراد باز می گردد که حقیقت آن را باید در ضعف اعتقادی یعنی همان ضعف ایمان یا نفاق یا شرک و کفر جست و جو کرد.
  10. پندار نادرست: پندارهای نادرست و غلط عامل بسیاری از رفتارهای نابهنجار اجتماعی است. به عنوان نمونه وجود پندار غلط درباره جاودانگى به وسيله مال، زمينه‌ساز ثروت‌اندوزى می شود.(همزه، آیات 1 و 2) یا این که پندار غلط که دارایی بیانگر تکریم و عنایت الهی (فجر، آیه 15؛ کهف، آیات 34 تا 36) و فقر و نداری نشانگر اهانت الهی است(فجر، آیه 16) خود عامل رفتارهای نابهنجار است که باید از آن اجتناب کرد.
  11. تجاوز به حریم و حرمت ها: مراعات نكردن حرمت ها و حریم خود مهم ترین عامل نابهنجاری است. به عنوان نمونه عدم حرمت گذاری نسبت به حريم اماكن مسكونى ديگران، باعث آسيب‌رسيدن به پاكى انسان است و گناه و فجور را موجب می شود.(نور، آیات 27 و 28)
  12. تفاخر: روحیه فخرفروشی رفتارهای نابهنجاری را موجب می شود که از جمله آن ها سرگرم شدن به امور بى‌ارزش(تکاثر، آیات 1 و 2)، روى آوردن به رفتار متكبّرانه(لقمان، آیه 18) و سرمستی و رفتارهای شاد شدید هیجانی می شود که همان فرحناکی است.(حدید، آیه 32)
  13. تکاثر: زیادت خواهی در امور دنیوی و مالی موجب رفتارهای نابهنجار اجتماعی است. شخص تکاثرگرا، گرفتار بیهوده گرایی و سرگرمی به امور بی ارزش دنیوی(تکاثر، آیات 1 و 2)، سرپیچی و عصیانگری(طه، آیات 120 و 12) و برترجویی، قدرت خواهی و پادشاهی دایمی(همان) است.
  14. تکبر: تکبر حالت روانی در انسان است که از آن به خودبزرگ بینی یاد می شود؛ کبر و تکبر از صفات انحصاری خداوند است و در غیر خداوند راه ندارد و اگر کسی مدعی آن باشد دروغ می گوید. از این روست در آخر سوره حشر از خداوند به عنوان متکبر یاد می شد. انسان به جای تکبر باید تواضع داشته باشد تا صفات الهی همانند بارانی در چاه و میدان تواضع او فرو ریزد و برکه یا دریا یا اقیانوسی از صفات الهی را در وی ایجاد کند و پدید آورد. حالت تکبر در انسان ها یک حالت دروغین و احساس ناروا و باطلی هم چون احساس استغنا است. این حالت و احساس ناروا و نادرست موجب رفتارهای نابهنجاری در فرد متکبر می شود. از این روست که خداوند مجموعه از رفتارهای نابهنجار را به احساس تکبر انسانی نسبت می دهد که از جمله آن ها می توان به رویه استکباری(نحل، آیات 22 و 23 و آیات دیگر)، کنش و واکنش تفاخری و تکبری در رفتار با دیگران(لقمان، آیه 18)، تغییر طبیعت فطری و طبع قلوب(غافر، آیه 35)، سرمستی و فرحناکی(حدید، آیه 23)، مجادله بی دلیل و بی اساس(غافر، آیه 35)، عصیانگری و قانون گریزی(بقره، آیه 34؛ اعراف، آیات 11 تا 13؛ حجر، آیات 32 تا 35 و آیات دیگر) و نیز بخل ورزی و مانع احسان به خويشاوندان و نيازمندان(نساء، آیه 36) و مانند آن ها می شود.
  15. تکذیب امور غیب: از دیگر عوامل موثر در رفتارهای نابهنجار بینش هستی شناختی ناقص و محدودکردن هستی به محسوسات و عالم مشهودات و انکار عوالم غیب از جمله خدا و قیامت و فرشتگان و مانند آن ها است که موجب می شود که انسان به فسق و فجور و رفتارهای ناروا دست بزند. از نظر قرآن کسی که گمانه و اطمینانی به غیب داشته باشد احتیاط می کند و بر اساس فطرت به آیین هدایت گرایش می یابد(بقره، آیات 1 تا 5 و 46 و 47 و آیات دیگر)؛ اما کسی که شبهه ای در قیامت و روز جزا داشته باشد، گرایش به فسق و فجور می یابد.(قیامت، آیات 1 تا 5) از نظر قرآن تکذیب روز جزا و قیامت موجب می شود تا زمينه انحراف انسان از راه رشد و كمال فراهم آید(اعراف، آیه 146) و رفتارهایی چون بدرفتاری با یتیمان(ماعون، آیات 1 تا 3) و سبب تشويق نكردن ديگران به اطعام نيازمندان (همان) موجب شود. در حقیقت عدم باور به قیامت و تکذیب آن خاستگاه و ریشه بسیاری از نابهنجاری های رفتاری و فجور و بی مبالاتی و دریدگی است.
  16. جهل و نادانی و بی خردی: جهل در فرهنگ قرآنی گاه در برابر علم به معنای نادانی و گاه در برابر عقل به معنای بی خردی و سفاهت است. از نظر قرآن انسان خردمند و عاقل نه به دیگران اهانت می کند و نه تمسخر بلکه در برابر تمسخر و لغو و لهو بی خردان، با سلام و صلوات عبور می کند.(فرقان، آیات 63 و 75) اما انسان بی خرد و نادان از روی نادانی و بی خردی، دیگران را مسخره می کند(بقره، آیه 67) و حقوق آنان را نادیده می گیرد(یوسف، آیه 89) و هم چنین نادانى و ناآگاهى از عواقب گناه، باعث روى‌آوردن به هم‌جنس‌بازى و دیگر رفتارهای نابهنجار می شود(نمل، آیه 55)؛ از همین روست که در قرآن همان گونه که بر تعقل و خردورزی تاکید شده بر علم و آگاهی نسبت به عواقب امور و تدبر در آن ها تاکید شده است.
  17. چشم چرانی: چشم‌چرانى، آسيب و آفتِ پاكى و طهارت نفس و دیگر رفتارهای نابهنجار است(نور،آیات 30 و 31) از این روست که در آیات قرآنی بر فروهشتن چشم تاکید شده است.(همان)
  18. حسادت: حسد یک روحیه و یک رذیلت اخلاقی است که اگر به شکل فعل درآید بسیار خطرناک بوده و نابهنجاری های رفتاری چون قتل و توطئه و مانند آن ها را موجب می شود.(مائده، آیات 27 و 30؛ یوسف، آیات 8 تا 15) خداوند در این آیات بیان می کند که حسد، برانگيزاننده انسان به ناديده‌گرفتن نزديك‌ترين رابطه خويشاوندى می شود و بسیار آسیب زا است. هم چنین خدا وجود امكانات مادّى در دست مسلمانان را برانگيزاننده حسد منافقان به مسلمانان و انتقام‌گيرى از آنان دانسته است.(توبه، آیه 74) پس سست ایمان ها و منافقان تحت تاثیر حسادت رفتارهای نابهنجاری را انجام می دهند که خطرناک است؛ البته این اختصاص به این دو گروه ندارد، بلکه حسادت دشمنان از کافران و مشرکان نیز این گونه و بلکه خطرناک تر است. از این روست که باید به خداوند پناه برد و استعاذه را در قول و عمل با خواندن معوذتین و گفتن معاذالله به کار گرفت تا از شر حسادت به ویژه در قالب فعل در امان ماند؛ زیرا حسادت باطنی وقتی به فعل در می آید بسیار خطرناک است و از آن جایی که بیش ترین ضربات از خویشان و نزدیکان آدمی است، خطر ناشناخته و نوعی رفتار نابهنجار و خطرناک آنان معلوم نیست و باید به خدای دانای قدیر پناه برد.(ناس و فلق)
  19. حرص و آزمندی: از دیگر رذایل اخلاقی است که وقتی به فعلیت در می آید بسیار خطرناک است؛ حرص به معنای زیادت بر استحقاق است؛ چنان که طمع خواستن چیزی است که اصلا شخص استحقاق آن را ندارد. از نظر قرآن، حرص و آزمندی موجب می شود تا رفتارهای نابهنجاری چون بخل از شخص بروز کند و دست از احسان و کمک به دیگران بردارد(معارج، آیات 19 تا 21)؛ چنان که آزمندی هم چنین موجب بی تابی و فزع و جزع در هنگام گرفتاری و مصیبت ها می شود و شخص صبوری را به کنار می گذارد و رفتارهای نابهنجار از خود بروز و ظهور می دهد.(همان)
  20. ختم قلب: مُهر شدن و ختم‌قلب، سبب استهزاى حقايق آسمانى از سوی افرادی می شود که دریچه قلب ایشان بسته و مهر شده است.(محمد، آیه 16)
  21. خلوت نامحرم: خلوت با نامحرم، زمينه‌ساز تحريك جنسى و بى‌عفّتى و فساد اخلاقى و دیگر نابهنجارهای رفتاری اجتماعی می شود که باید از آن ها پرهیز کرد.(یوسف، آیات 23 تا 25)
  22. رفاه و آسایش زیاد: احساس غرور و سرمستى، با روى‌آورى خوشى‌ها به انسان پدید می آید؛ در حقیقت وجود امکانات زیاد و رفاه موجب می شود که شخص احساس بدمستی و فرحناک به او دست بدهد و رفتارهای نابهنجار اجتماعی دیگر از او سر زند.(آل عمران، آیه 188؛ یونس، آیه 12؛ هود، آیه 10؛ روم، آیه 36؛ شوری، آیه 48؛ فجر، آیه 15) از نظر قرآن مجموعه ای از رفتارهای نابهنجار چون ناسپاسی و کفران نعمت(یونس، آیه 12؛ ابراهیم، آیه 34؛ اسراء، آیه 67؛ روم، آیات 33 و 34؛ شوری، آیه 48)، سخن چینی(قلم، آیات 11 و 14)، بخل ورزی(قصص، آیات 76 و 78؛ فصلت، آیات 50 و 51؛ قلم، آیات 12 و 14) ، تجاوزگری و گناه(شوری، آیه 27؛ قلم، آیات 1 و 12 و 14)، عیب جویی از دیگران(قلم، آیات 11 و 14؛ همزه، آیات 1 و 2)، خودپسندی(زمر، آیه 49) و بدمستی و فرحناکی و احساس غرور (روم، آیه 36؛ شوری، آیه 48) و مانند آن ها می شود.
  23. رواج محرمات: رواج محرّمات چون شرابخواری و قمار بازی از سوى شيطان ميان مردم، باعث پيدايش كينه و دشمنى میان مردم شده و جامعه را به تباهی سوق می دهد؛ زیرا این رفتارها خود عامل رفتارهای بدتری است که نابهنجاری اجتماعی را گسترش و تعمیق می بخشد.(مائده، آیه 91)
  24. زندگی دنیوی: اصولا زندگی دنیوی شرایط و مقتضیاتی را به همراه دارد که از جمله آن ها ایجاد نابهنجاری های اجتماعی و رفتاری است. از نظر قرآن، زندگی دنیوی موجب سرگرمى و سبب غفلت انسان از آمرزش و رضوان الهى(حدید، آیه 20)، مايه سرگرمى و غفلت از آخرت(اعراف، آیه 32)، فخرفروشى و مباهات(حدید، آیه 20)، فزون‌طلبى در مال و اولاد(همان)، استهزاى مؤمنان(بقره، آیه 212)، سقوط از مقام معنوى(اعراف، آیه 176)، آرزوى عمر طولانى(بقره، آیه 96)، غرور و فريب(لقمان، آیه 33؛ فاطر، آیه 5؛ حدید، آیه 20) و مانند آنها می شود.
  25. سکوت بی جای عالمان : سکوت و بى‌تفاوتى عالمان در برابر منكرات، باعث رواج گناه و نابهنجاری های رفتاری در اجتماع انسانی می شود.(مائده، آیات 62 و 63)
  26. سلب نعمت: از دست دادن نعمت، درپى‌دارنده روحيه يأس و نااميدى در انسان و رفتارهای نابهنجاری برخاسته از نومیدی می شود.(هود، آیه 9؛ اسراء، آیه 83)
  27. شخصیت سازی: تلاش براى جبران كمبود شخصيّت با بزرگ‌نمايى، منشأ زنگار و مُهر خوردن قلب آدمی و گرایش به رفتارهای نابهنجار اجتماعی است.(غافر، آیه 35) باید توجه داشت هرگاه در قرآن صفت «جبّار» به انسان نسبت داده شود، درباره كسى است كه مى‌كوشد نقص خود را با اِدّعاهاى بى‌اساس، جبران كند. (مفردات الفاظ قرآن کریم ‌راغب، ذیل جبر)
  28. شهوت جنسی: شهوت جنسى، از عوامل آسيب‌زننده به پاك‌دامنى انسان و ایجاد رفتارهای نابهنجار و خطرناک اجتماعی است.(یوسف، آیه 33) درگیری و خشونت بدنی و حتی زندانی کردن و تهمت زدن و مانند آن ها برخاسته از شهوت جنسی بود که زلیخا بدان گرفتار بود. اصولا از نظر قرآن رفتار تحريك‌آميز زنان، آفت حيا و عفّت عمومى است و نابهنجارهای رفتاری را به دنبال دارد(همان؛ نور، آیات 31 و 32) که گاه به قتل نیز کشیده می شود.
  29. شهوت رانان: از آن جایی که ایجاد پدیده های نابهنجار اجتماعی از سوی هنجارشکنان موجب گسترش و نیز آسانی امور بر ایشان است، نباید از كوشش مستمر شهوت‌رانان براى ايجاد انحراف در روابط جنسى و دیگر هنجارشکنی غافل بود. از این روست که خداوند در قرآن به این امر توجه و اهتمام مردم را به دوری از هنجارشکنان و مهار آنان برانگیخته است(نساء، آیه 27)؛ زیرا مقصود از «تميلوا ميلا» در آیه به قرينه آيات قبل كه درباره ازدواج سالم است تمايل به روابط جنسى ناسالم است.
  30. شیطان: اگر انسان دو دشمن داشته باشد که درونی و بیرونی است؛ شکی نیست که دشمن ترین دشمنان خود هواهای نفسانی انسان است: اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک(تنبیه الخواطر، ورام بن ابى فراس‏، ج‏ ۱، ص ۵۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۷، ص ۶۴؛ حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج ۷، ص ۴۱۸.) همین نفس است که زمینه سلطه شیطان این دشمن بیرونی را فراهم می آورد. از نظر قرآن، پس از نفس انسانی مهم ترین و اساسی ترین دشمن ابلیس و شیاطین پیرو او از انسان و جنیان هستند که دشمن سوگند خورده بشر است. شیطان برای ایجاد رفتارهای نابهنجار در انسان از همه روش ها و ابزارها بهره می برد که شامل: وسوسه (طه، آیات 120 و 121)، ایجاد آرزوهای دروغین(نساء، آیه 120؛ اسراء، آیه 64)، بهره گیری از تمایلات باطنی انسان(طه، آیات 120 و 121)، برانگيزاننده سوءتفاهم بين افراد و برهم‌زننده روابط خويشاوندى(یوسف، آیه 100)، اغواگری(بقره، آیات 35 و 36؛ اعراف، آیات 22 و 23) ، تخویف و ترساندن از اموری چون فقر(بقره، آیه 268) و بهره گیری از ابزارهایی چون سحر و شراب و قمار و مانند آن ها(بقره، آیات 102 و 168 و 169) و تمایلات جنسی و مانند آن ها(نور، آیه 21) است. این گونه است که انسان ها دچار رفتارهای نابهنجاری و منکرات و فحشاء می شوند و از مسیر درست و سالم دور می مانند.
  31. آهنگ غنا و صدای تحریک آمیز: صداى توأم با ناز و كرشمه زنان، سبب تحريك جنسى بيماردلان می شود(احزاب، آیه 32) ؛ چنان که آهنگ غنایی و کلمات شیطانی و نجواهایش موجب می شود تا انسان گام به گام از مسیر درست دور شود(نساء، آیه 114؛ اسراء، آیه 64 و آیات دیگر)
  32. طمع: طمع به معنای خواستن غیر مستحق است؛ یعنی انسان چیزی که سزاوارش نیست را بخواهد. همین امر در انسان موجب می شود تا رفتارهای نابهنجاری را برای رسیدن به هدف و مقصودش در پیش گیرد و دیگران را برای سوء از او تشویق و ترغیب کند.(اعراف، آیات 20 و 21؛ طه، آیات 120 و 121)
  33. عادت به گناه: کسی که به آلودگى و گناه عادت کند، در مسیری گام بر می دارد که این نابهنجاری را گسترش و تداوم می بخشد. از این روست که خداوند عادت به گناه را علّت تداوم آن دانسته است.(هود، آیات 78 و 79)
  34. عجب: از خود متشکر بودن و غرور و خودپسندى بیش از اندازه، عامل سرمستى و فرحناکی افراد بشر است.(قصص، آیات 76 و78)
  35. عجله: عجله به معنای عمل پیش از موعد و زمان آن یکی از عوامل رفتارهای نابهنجار است. شتاب‌زدگى، باعث روى‌آوردن انسان به شرّ می شود؛ زیرا مانند میوه کال چیدن است که سودی ندارد و غیر قابل استفاده است. بسیاری از مردم از روی عجله کار نیکی را به تباهی می کشند؛ زیرا می خواهند زود به سود برسند و این گونه داشته هایش خویش را تباه می سازنند.(اسراء، آیه 11؛ رعد، آیه 6 و آیات دیگر)
  36. غفلت: غفلت به معنای نادیدن حاضر به سبب اشتغال به امور دیگر است. از نظر قرآن، غفلت از آيات الهى، زمينه‌ساز رويكرد انسان به بيراهه و ترك راه رشد و كمال و انجام رفتارهای نابهنجار است.(اعراف، آیه 146) خداوند هشدار می دهد که غفلت از ياد خدا، خارج‌كننده انسان از حدّ اعتدال می شود که خود به معنای نابهنجاری رفتاری است.(کهف، آیه 28)
  37. نژادپرستی: نژادپرستى، منشأ برخوردهاى مستكبرانه و دیگر رفتارهای نابهنجار است.(اعراف، آیات 11 و 12؛ حجر، آیات 31 تا 33؛ اسراء، آیه 61؛ ص، آیات 73 تا 76)
  38. هواهای نفسانی: انسان به دلیل آن که نفس دارد با سه عامل مهم شهوت و غضب و خرد مواجه است که یکی شاخص و ترازوی اعمال و دو دیگر به عنوان قوای جاذبه و دافعه است. اگر دو قوه اخیر با قوه عاقله مدیریت و مهار نشود، انسان گرایش به غضب و شهوتی می یابد که مهار نفس را به دست گرفته و او را به هر سو سوق می دهد. از این روست که دشمن ترین دشمن بشر خود ذات و نفس اوست. انسانی که تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار گیرد دارای روحیه تکبر و رویه استکباری شده (بقره، آیه 87)، و به بزهکاری و رفتارهای ناشایست گرایش یافته (یوسف، آیه 53)، و مبتلا به ظلم به خود و دیگری و بی عدالتی(نساء، آیه 135)، قضاوت های نادرست و ناروا(ص، ایه 26)، غفلت از خدا(کهف، ایه 28)، ناديده‌گرفتن روابط خويشاوندى و تجاوز به حقوق برادر(مائده، آیات 27 تا 30؛ یوسف، آیات 17 و18)، استهزاء حق و آیات الهی(محمد، آیه 16)، دروغ‌پردازى و پوشيدن حقيقت(یوسف، ایات 16 تا 18) و عامل سقوط و مانع رشد معنوی(اعراف، آیه 176) و مانند آن ها می شود. بنابراین، باید ریشه و خاستگاه بسیاری از نابهنجاری های رفتاری را در خود نفس و خواهش های آن دانست و جست و جو کرد.

درمان رفتارهای نابهنجار

با توجه به مواردی که گفته شد، علل و عوامل درونی و بیرونی ایجاد و تقویت نابهنجارهای رفتاری در حوزه فردی و اجتماعی دانسته شده است. بهره گیری از آموزه های وحیانی قرآنی و مبارزه با این علل و عوامل و بسترهای ایجادی می تواند موجب رفتارهای هنجاری شود. در آیات قرآنی عمل به آموزه های وحیانی در قالب احکام شریعت در کنار تغییر افکار واندیشه ها و عقاید مهم ترین درمان دانسته شده است.

از نظر قرآن، انسان باید نخست عقاید خویش را بر اساس آموزه های وحیانی سامان دهد و سپس سبک زندگی خود را در مدار و محور شریعت قرار داده و با عبادت تقوایی خود را به تعادل شخصیت برساند تا این گونه اعمال او هنجاری و رفتارش ارزشی شود و از نابهنجاری رفتاری رها شود. مبارزه با هواهای نفسانی در گام نخست و وسوسه های ابلیس و شیطانی در گام دوم مهم ترین روشی است که در درمان نابهنجاری ها از آن سخن به میان آمده است. در آینده به جزئیات این درمان پرداخته خواهد شد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا