احسان به والدین کلید موفقیتهای بزرگ
والدین در فرهنگ قرآنی از جایگاهی بس والا بهرهمند هستند، به طوری که نه تنها فرزندان تابع ولایت الهی آنان هستند، بلکه لازم است تا در همه امور جز شرک از ایشان اطاعت کرده و هرگز سخنی اعتراضی حتی در سطح «اف» به سبب سختی تکالیف و مسئولیتهایی که از سوی والدین بهویژه در کهنسالی بر دوش آنان گذاشته میشود نداشته باشند.
***
سطوح و درجات ولایت الهی
ولایت و حاکمیت، تنها برای خدا(شوری، آیات 9 و 28) و مظاهرش(احزاب، آیه 6) است. شکی نیست که امامان معصوم(ع) از مظاهر اتم و اکمل الهی هستند و به سبب خدایی بودن، به عنوان مظهر الهی، از ولایت الهی برخوردار هستند؛ البته غیر از آنان کسانی دیگر هستند که از ولایت الهی به عنوان مظهریت در سطح محدودی برخوردار هستند، به عنوان نمونه مومنان به عنوان بهرهمند از سطحی از خدایی شدن، از ولایت متقابل نسبت به یکدیگر برخوردارند که در فریضه امر به معروف و نهی از منکر به خوبی تجلی میکند.(توبه، آیه 71)
همچنین از نظر قرآن، والدین به عنوان مظهر خالقیت، از ولایت و حاکمیت برخوردار هستند و همان طوری که اطاعت از خدا و رسولالله(ص) و معصومان(ع) واجب است، اطاعت از والدین در همه امور جز در شرک، واجب است؛ خدا میفرماید: و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود احسان و نيكى كند، ولى اگر آنها بکوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى از ايشان اطاعت مكن! سرانجامتان به سوى من است و شما را از حقيقت آنچه انجام مى داديد باخبر خواهم كرد.(عنکبوت، آیه ۸)
در جایی دیگر نیز میفرماید: و اگر (پدر و مادر) تو را وادارند تا درباره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر! ولى در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن! و راه كسى را پيروى كن كه توبهكنان به سوى من بازمىگردد! و سرانجام بازگشت شما به سوى من است؛ و از حقيقت آنچه انجام مى داديد، شما را با خبر خواهم كرد.(لقمان، آیه ۱۵)
از این آیات به دست میآید که ولایت والدین فراتر از ولایتهای دیگر است؛ هر چند که در سطح ولایت الله یا ولایت معصومان(ع) نیست؛ اما شکی نیست که سطح ولایت والدین از سطح ولایت مومنان بالاتر و نزدیک به سطح اطاعت از معصومان(ع) است.
اهتمام بزرگان به احسان به والدین
خدا در قرآن بارها بر احسان به والدین تاکید کرده است؛ زیرا بسیاری از برکات و نعمتهای مادی و معنوی، دنیوی و اخروی در سایه احسان به دست میآید.
البته دستیابی به مقام محسنین بسیار سخت است؛ زیرا لازم است تا شخص چنان در احسان فرو رود که صفت احسان جزو ملکات و مقومات هویتی و وجودی او شود. برای دستیابی به مقام محسنین میبایست شخص از خیالبافی تفاخری(نساء، آیه 36) و تکبر و خودپسندی و خودبزرگی بینی دست بردارد و با تواضع در عالی ترین سطح آن؛ یعنی با «جناح الذل» همانند مرغ مادر بال گستر باشد تا همگان از نیکی و احسان او بهره مند شوند. این بال گستری نسبت به والدین باید در سطح اعلی مراعات شود. خدا میفرماید: پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا آن دو را رحمت كن! چنانكه مرا در خردى پروردند.(اسراء، آیات ۲۳ و ۲۴)
یکی از عوامل موثر در دستیابی به معنویات عالی، احسان به والدین در شرایط سخت است که همان پیری و کهنسالی یکی از آن موارد است. بسیاری از مقاماتی که اشخاص کسب میکنند، به سبب اطاعت از والدین است. به عنوان نمونه آیتالله بهجت به سبب اطاعت از والدین به مقامات رسید؛ زیرا او به حکم والد که گفته روزه مستحب نگیرد تنها به واجبات بسنده میکرد و فرمان پدر را در حالی که در نجف بود، بیکم و کاست اطاعت میکرد و برخلاف آن به مستحبات نمیپرداخت.
انتقال دنیا و آخرت از قم به مشهد
رهبر معظم انقلاب نیز این گونه بود. ایشان از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگانی چون مرحوم آيتالله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى و علامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. اما به اين نتيجـه رسيدند که بهخاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند و از پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مىگويند: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال بهدنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى(نيکى) است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام دادهام».(روزنامه جمهوري اسلامي، شماره 3824، سال چهاردهم، سهشنبه 27/5/1371)
ایشان بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مىخوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مىماندند در آينده چنين و چنان میشدند!… امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان رقم زده بود. آيا کسى تصّور میکرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد میرفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبارزه و زندان و مسافرت، بهطور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بهويژه آيتالله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلاب جوان و دانشجويان نيز میپرداختند.
همین اطاعت از والدین است که پیامبران از جمله حضرت یوسف(ع) را به مقامات بزرگی از جمله عزیز مصریان میرساند؛ زیرا خدا او را بهعنوان محسنین معرفی میکند که پاداش احسان خویش را از خدا دریافت کرده است.(یوسف، آیه 56)
حضرت یوسف(ع) عنایت خاصی به والدین داشت که در آیات قرآن مشخص است. احسان او به والدین به این بود که پیش از درخواست والدین، برای آنان کاری را انجام میداد تا جاییکه محبت آن حضرت(ع) در دل والدین چنان قوی شد که حسادت برادران، انگیخته شد.
امام صادق(ع) در روایتی، معنای احسان به والدین را اینگونه تبیین فرمودهاند: الإِحسَانُ أَن تُحسِنَ صُحبَتَهُمَا وَ أَن لَا تُکَلِّفَهُمَا أَن یَسأَلَاکَ شَیئاً مِمَّا یَحتَاجَانِ إِلَیهِ وَ إِن کَانَا مُستَغنِیَینِ؛ احسان آن است که به نیکی با آنان همنشینی کنی و آنان را به زحمت نیندازی که اگر به چیزی احتیاج دارند، آن را از تو بخواهند؛ یعنی پیش از آنکه خواستهشان را به زبان بیاورند، نیازشان را بفهمی و برطرف کنی، هرچند بینیاز باشند و خودشان هم بتوانند نیازشان را برطرف کنند.(کافی، ج2، ص157)
افرادی که والدین دارند باید قدردان این نعمت باشند، زیرا یکی از آسانترین و مؤثرترین راههای جلب رحمت الهی و پیشرفت در سیر و سلوک و مقامات معنوی، و حتی بهترین راه میانبر برای رسیدن به موفقیت و تعالی مادی و معنوی احسان به پدر و مادر است. لذا اولیای خدا بر این امر اهتمام بسیاری داشتند و از این راه در پی تقرب به خدا بودند و اگر چنین فرصتی نداشتند، غصه میخوردند.
امیرمومنان علی(ع) میفرماید: وَ لیَطلُبِ الرَّجُلُ حَاجَتَهُ عِندَ قَبرِ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ؛ مرد باید حاجت خود را در نزد قبر پدر و مادرش بخواهد.(خصال، ج2، ص618)
اینجانب(نگارنده این سطور) روزی یکی از اساتید بزرگوار را در گلزار شهدای شهر قم دیدم. ایشان در کنار قبری نشسته بود، عمامه را برداشته بود و صورت خود را بر قبر میمالید. مزاحم ایشان نشدم. وقتی کارش تمام شد، در مسیر که میرفت، نزدیک رفتم و سلام کردم. ایشان به من فرمود: این قبر مادرم بود. بنده گرفتاری سختی داشتم، راههای مختلفی را طی کردم تا گرفتاریام برطرف شود، ولی به نتیجه نرسیدم. کسی به من سفارش کرد که اگر میخواهید مشکل شما برطرف شود، کنار قبر پدر یا مادر خود متواضعانه صورت خود را به خاک قبر او بمالید و از خدا حاجت بخواهید.
مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) میفرمودند: روزی هنگام ظهر، مادرم گفت: پدر را برای ناهار صدا کن به طبقه بالا رفتم تا پدر را صدا بزنم، دیدم در حال مطالعه به خواب رفتهاند، اگر ایشان را صدا نمیزدم، شاید مادرم ناراحت میشد و اگر بیدارش میکردم، شاید موجب رنجش پدر میشد.
خم شدم، لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چند بوسه زدم تا اینکه به آرامی بیدار شده و فرمودند: شهابالدین! تو هستی؟
گفتم: بله آقا!
پدرم وقتی این علاقه و احترام من را دید، دستش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: پسرم، خدا عزتت را زیاد کند و تو را از خادمین اهلبیت علیهمالسلام قرار دهد.
مرحوم آیتالله العظمی شهابالدین مرعشی نجفی(ره) میفرمودند: هرچه دارم از برکت آن دعای پدر است. (حجتالاسلام فرحزاد، برنامه سمت خدا؛ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، اکبر دهقان، ص ۲۷۷)
از آیات قرآن به دست میآید که احسان به هر کسی و هر شکلی آثار دنیوی دارد؛ بنابراین عنایت به والدین در قالب احسان میتواند دنیای شخص را نیز آباد کند و سعادت دنیوی او را تضمین کند.(نحل، آیه 30؛ زمر، آیه 10) خدا میفرماید: فَآتَاهُمُ اللهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَهًِْ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ خدا به آنان ثواب دنیا و ثواب نیک آخرت را میدهد؛ و خدا محسنین را دوست میدارد.(آلعمران، آیه 148)