اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنی

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا در قرآن فرمان «عاشروهن بالمعروف» را به عنوان یک اصل اساسی در روابط خانوادگی و همزیستی با همسر صادر کرده است؛ اما وقتی در آموزه های وحیانی تامل می شود، این حقیقت آشکار می گردد که این اصل می بایست فراتر از خانواده کوچک یا بزرگ تر هم چون «عشیره» با دیگر مردمان نیز مراعات شود تا همزیستی مسالمت آمیزی چه کوتاه و چه بلند مدت حتی در یک مهمانی و نشست و برخاست کوتاه مراعات شود.

در حقیقت از نظر قرآن، «معروف» که عقل فطری و نقل وحیانی آن را کشف کرده و به عنوان پسنیدیده های عقلی و نقلی مورد اتفاق نفوس معتدل و مستوی و قلوب سالم و سلیم است، در معاشرت های گوناگون خرد یا کلان، کوتاه مدت یا بلند مدت می بایست مراعات شود تا «معاشرت» به معنای حقیقی کلمه شکل گیرد و ارتباط دوستانه، همدمی با همدلی، حمیمیت با صمیمیت، مهر و محبت به دور از هر گونه تنش و چالش تحقق یابد و «سلم و صلح» در روابط اجتماعی برقرار شده و انسجام اجتماعی در بهترین و عالی ترین مرتبه به دست آید.

با نگاهی به آموزه های وحیانی، می توان جزئیاتی دقیق از عرف و معروف در ساختار معاشرت اجتماعی را به دست آورد که عقل فطری و نقل وحیانی بدان تاکید دارند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، این آداب معروف و پسندیده در معاشرت اجتماعی از نظر قرآن را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کشفیات عقل فطری و نقل وحیانی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا در مقام ربوبیت و پروردگاری برای هر آفریده ای هر آن چه نیاز کمالی او را فراهم می آورد عطا کرده و نرم افزاری باطنی به نام هدایت فطری در وی قرار داده تا با بهره گیری از آن در شناخت و گرایش بتواند به کمال بایسته و شایسته خویش به عنوان غایت حکیمانه برسد.(طه، آیه 50)

بنابراین، از نظر قرآن، انسان نیز از چنین سرمایه ای برخوردار است تا او را به مقام «خلافت الهی» با «صبغه الله» شدن برساند و به عنوان مظهر اسماء الله و انوار صفات الهی و تجلیات آن، در مقام مظهریت در ربوبیت و پروردگاری در جایگاه تسخیری قرار گیرد و هر چیزی را در رسیدن به کمال بایسته و شایسته اش یاری رساند.(بقره، آیات 30 تا 33 و 138؛ لقمان، آیه 20؛ هود، آیه 61؛ شمس، آیات 7 و 8)

از نظر قرآن، نفس مستوی و معتدل(شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7) در مرتبه قلب سالم و سلیم از این استعداد و توانایی فطری برخوردار است تا حق و باطل و مصادیق آنها را بشناسد و به حق گرایش و از باطل گریزش یابد؛ زیرا حق و مصادیق آن را چیزی جز کمال مطلق یا عامل رسیدن به کمال مطلق و نیز رهایی از عیب و نقص نمی داند؛ چنان که باطل و مصادیق آن را عامل سقوط و دفن و دسیسه فطرت و نور الهی آن می داند که توان ادراکی و گرایشی او را می گیرد و از مقام انسانیت به مقام «انسان حیوان»، بلکه پست تر از آن «انسان نبات» و «انسان جماد» ساقط می کند.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179)

پس از نظر قرآن، هر فرد انسانی دارای هدایت فطری و ابزارهای مناسب ادراکی و گرایشی مناسب «رشد» است که توانایی شناخت حق و باطل و مصادیق آنها را با گرایش به حق و گریزش از باطل فراهم می آورد. از نظر قرآن، این همان عقل فطری است که قلب سالم در نفس مستوی و معتدل از آن برخوردار است. بنابراین، هر نفسی حق و باطل، خوب و بد، زیبا و زشت، ایمان و کفر، عدالت و ظلم، صداقت و کذب، راست و دروغ، امانت و خیانت، شکر و کفران، نور و ظلم، علم و جهل، بینا و کور و مانند آنها را می شناسد و به طور فطری به دسته اول گرایش و از دسته دوم گریزش دارد. از همین روست که خدا در بسیاری از آیات انسان را به تعقل و تفکر درباره عدم استوا و یکسان نبودن دو دسته پیش گفته ارجاع می دهد تا خود در مقام قضاوت و داوری معلوم دارد که آیا می تواند این دو دسته یکسان باشند؟ یا آن که فرق دارند و فطرت انسانی گرایش به اول داشته و از دوم گریزش دارد. با نگاهی به آیاتی که در قالب «هل تستوی» «هل یستوی» مردم را به فطرت الهی ارجاع داده می شود، دانسته می شود که انسان به فطرت خویش قدرت تشخیص حق و مصادیق آن از باطل و مصادیق آن را داشته و به طور فطری گرایش به دسته نخست و گریزش از دسته دوم دارد.

البته از نظر قرآن، بسیاری از مردم نفس مستوی و معتدل و قلب سالم خویش را از حالت استوا و اعتدال و سلامت خارج کرده و گرفتار «رین» و زنگار(مطففین، آیه 14)، «طبع» و تغییر منفی(منافقون، آیه 3)، «ختم» و مهر کردن و بستن(بقره، آیه 7) کرده به طوری که دیگر قلب بیمار قدرت تفقه و تعقل و تشخیص حق و باطل نداشته بلکه دچار وارونگی شناختی و به تبع آن وارونگی گرایشی شده اند تا جایی که این سفیهان و سبک مغز خود را عاقل و مصلح و مومنان عاقل و مصلح را سفیهان مفسد می نامند.(بقره، آیات 7 تا 18؛ اعراف، آیه 179)

هم چنین از نظر قرآن، برای بسیاری از توده های مردم به دلیل عدم حرکت در صراط مستقیم هدایت فطری و تعلل در این امر به سبب هواهای نفسانی از شهوت و غضب یا وسوسه های شیطانی، این توانایی شناختی و گرایشی کمی تضعیف شده یا زیر زنگارهای شهوات فرو رفته و در حال تغییر و دسیسه و کاهش نورانیت فطری است؛ از همین روست که خدا «وحی نقلی» را به مدد «عقل فطری» فرستاده است تا «لیثروا دفائن العقول؛ تا دفینه های عقول آدمی را شخم زده و بیرون کشد و آشکار نماید.» بنابراین، از نظر قرآن، وحی نقلی چیزی جز یاور بیرونی برای عقل فطری نیست. برهمین اساس نوعی مطابقت میان کشفیات نقل وحیانی با عقل فطری است(روم، آیه 30)، هر چند که نقل وحیانی به تفصیل در جزئیات بر آن شده تا گامی فراتر بردارد و کار را بر عقل فطری و انسان آسان سازد.

بنابراین، ما وقتی به نقل وحیانی مراجعه می کنیم، در حقیقت بر آن هستیم تا با استفاده از کشفیات نقل وحیانی از شریعت و هدایت الهی، موارد خطایی و اشتباهی یا پنهان به سبب دفن و دسیسه فطرت را آشکار سازیم و طریقت صحیح را در شناخت و گرایش و اندیشه و انگیزه به نمایش گذاریم.

به سخن دیگر، شریعت الهی که انسان می بایست در طریقت هدایت آن به کمال خویش برسد، در اصل با عقل فطری کشف می شود، ولی به دلیل آن که عقل فطری در نفس مستوی معتدل و قلب سالم و سلیم کار می کند، در هنگامه تغییر و دفن و دسیسه لازم است تا این شریعت الهی به عنوان دین فطرت از طریق دیگری کشف شود. این طریق دیگر کشف همان نقل وحیانی است که وقتی به عقل فطری در قلب سالم در نفس مستوی و معتدل عرضه می شود، آن را می شناسد و بدان گرایش می یابد. از همین روست که اهل دوزخ می گویند: اگر در دنیا  «نسمع او نعقل؛ می شنیدم و تعقل می کردیم»، جزو اصحاب آتش سعیر نمی شدیم.(ملک، آیه 10) در حقیقت اگر به نقل وحیانی گوش فرا می دادند در تعقل نیز می کردیم گرفتار دوزخ نمی شدیم؛ ولی چون نه تعقل کردیم نه شنیدم و تعقل کردیم، گرفتار دوزخ شدیم.

به هر حال، از نظر قرآن، کشفیات نقل وحیانی چیزی جز کشفیات عقل فطری و تفصیل بیش جزئیات آن نیست که اگر به عقل فطری ارجاع داده شود آن را می پذیرد و بدان گرایش می یابد. بر این اساس، ما به قرآن به عنوان نقل وحیانی قطعی مراجعه کرده تا بدانیم که آداب معاشرت اجتماعی چیست و چگونه می بایست معاشرت عرفی بر اساس عرف و معروف پسندیده از نظر عقل فطری و نقل وحیانی در زندگی داشته باشیم؟

مصادیق قرآنی از آداب اجتماعی در معاشرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، معاشرت بر اساس عرف و معروف پسندیده ای که عقل فطری و نقل وحیانی آن را تایید و امضا می کند، شامل دو دسته است؛ زیرا عرف اجتماعی در معاشرت آدابی دارد که شامل بایدها و شایدها و نیز نبایدها و نشایدها است؛ یعنی برخی از چیزها در قالب بایسته و شایسته قرار می گیرد و برخی دیگر در قالب نبایسته و نشایسته جا دارد.

بر این اساس، از نظر آموزه های وحیانی اگر بخواهیم معاشرت سالمی داشته باشیم، می بایست از برخی از چیزها اجتناب و پرهیز کنیم که شامل : اجتناب از اختلاف و تفرقه(آل عمران، آیه 103؛ نساء، آیه 35؛ انفال، آیه 1؛ توبه، آیه 107)، اجتناب از اذیت و آزار(بقره، آیات 263 و 264؛ آل عمران، آیه 186؛ توبه، آیه 61)، اجتناب از استهزا و تمسخر دیگران(بقره، آیات 12 و 15؛ مائده، آیه 57؛ حجرات، آیه 11)، اجتناب از افتراء به دیگران(نساء، آیات 20 و 112؛ نور، آیات 2 تا 15 و 23)، اجتناب از القاب زشت و بد و ناپسند(حجرات، آیه 11)، اجتناب از ترک انفاق به خویشان، نیازمندان و سائلان و بخل ورزی(نساء، آیات 36 و 37 و 128؛ حدید، آیات 23 و 24؛ ماعون، آیات 2 و 3)، اجتناب از بغض و برخوردهای کینه توزانه(حشر، آیه 11)، اجتناب از تبعیض و برخورد دوگانه(عبس، آیات 5 تا 10)، اجتناب از تجسس در کار دیگران(حجرات، آیه 12)، اجتناب از تحقیر دیگران با هر شیوه از جمله نام بد(حجرات، آیه 11)، اجتناب از تفاخر و فخرفروشی(لقمان، آیه 18؛ تکاثر، آیات 1 و 2)، اجتناب از تکبر(آل عمران، آیه 75؛ اسراء، آیه 37؛ لقمان، آیه 18)، اجتناب از خیانت(آل عمران، آیات 75 و 160؛ یوسف، آیات 51 و 52)، اجتناب از عداوت و دشمنی (مائده، آیه 2)، اجتناب از دشنام حتی نسبت به عقاید آنان(انعام، آیه 108)، اجتناب از سخنان خشن و درشت(آل عمران، آیه 159)، اجتناب از صدای بلند(لقمان، آیه 19)، اجتناب از ظلم (نساء، آیه 148)، اجتناب از عیب جویی(توبه، آیه 79)، اجتناب از غیب و پشت سر گویی(حجرات، آیه 12؛ قلم، آیات 10 و 11)، اجتناب از سوء ظن و بدگمانی نسبت به دیگران(نور، آیه 12؛ حجرات، آیه 12)، اجتناب از کمک و تعاون بر گناه (مائده، آیه 2)، اجتناب از منت گذاری(مدثر، آیه 6)، اجتناب از نجوای آمیخته به گناه و ممنوع و معصیت(مجادله، آیات 9 و 10) و مانند آنها می شود.

در حقیقت از نظر وحی نقلی و عقل فطری این موارد جزو منکرات و ناپسندهایی است که عقل و نقل آن را نادرست می شمارند و می بایست از آنها اجتناب کرد؛ زیرا به روابط سالم و معاشرت اجتماعی ضربه می زند و بر خلاف آداب معاشرت اجتماعی از خانه تا جامعه است.

در برابر نیز لازم است تا در معاشرت اجتماعی از خانه تا اجتماع برخی از امور را به عنوان معروف و پسندیده به کار گیریم تا معاشرت اجتماعی سالم و مفیدی را ایجاد کنیم و به انسجام اجتماعی و تالیف قلوب کمک و یاری رسانیم. از نظر قرآن، مهم ترین چیزهایی که می بایست در آداب معاشرت اجتماعی به عنوان امور پسندیده و معروف بدان توجه داشته باشیم شامل: احترام به عقاید و مقدسات دیگران(انعام، آیه 108)، احترام به عالمان که دارای درجات علمی در پیشگاه خدا هستند(مجادله، آیه 11)، احترام به معلم در معاشرت و استفاده علمی از او(کهف، آیات 60 تا 77)، احترام به یک دیگر با جا بازکردن برای یک دیگر(مجادله، آیه 11)، احسان به دیگران (بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیه 134؛ توبه، آیه 91)، برخورد برادرانه و اخوتی(بقره، آیه 220؛ حجرات، آیه 10)، ادای امانت به اهل آن(بقره، آیه 283؛ آل عمران، آیات 75 و 161؛ نساء، آیه 58)، اذن و اجازه قبول از ورود به جایی حتی از والدین(نور، آیات 27 و 58 و 59)، رعایت انصاف با مردم حتی بدون در نظر گرفتن عقاید آنان(آل عمران، آیه75)، پایین آوردن صدا و صوت در سخن(لقمان، آیه 19؛ حجرات، آیات 2 و 3)، پذیرش دعوت دیگران و شرکت در مهمانی(احزاب، آیه 53)، تحیت و زنده باد گفتن با مردم(نساء، آیه 86)، سلام و تحیت نیکوتر دادن هنگام پاسخ(همان)، تعاون و همکاری در کارهای نیک و خیر و تقوا(مائده، آیه 2)، تواضع و فروتنی به دور از تکبر با دیگران(مائده، آیه 54، فرقان، آیه 63؛ لقمان، آیات 18 و 19)، قراردادن دیگری در جای خود در مجالس و تکریم دیگران(مجادله، آیه 11)، حفظ آبرو و شخصیت دیگران در معاشرت و مخالطه(بقره، آیات 220 و 263؛ نساء، آیات 15 و 148)، خلق و خوی خوش در مواجه و معاشرت(آل عمران، آیه 159)، دفع بدی و زشتی با خوبی و نیکی(مومنون، آیه 96؛ فصلت، آیه 34)، سخن نیک (بقره، آیه 83؛ نساء، آیات 5 و 8 و 34؛ اسراء، آیه 53؛ فرقان، آیه 63)، سلام کردن (نساء، آیه 86؛ هود، آیه 69؛ ذاریات، آیه 25)، صبر و شکیبایی در برابر سخن مخالفان(مزمل، آیه 10؛ بلد، آیه 17) و نیز صبر در معاشرت با اقشار محروم جامعه(کهف، آیه 28)، صداقت در گفتار و رفتار(توبه، آیه 119)، عدالت با همگان(نساء، آیه 135)، عفو و گذشت از خطای دیگران(بقره، آیه 109؛ آل عمران، آیات 134 و 159؛ اعراف، آیه 199؛ تغابن، آیه 14)، مشورت با دیگران در امور اجتماعی(آل عمران، آیه 159)، معرفی خود به مخاطب(هود، آیه 81؛ حجر، آیات 51 تا 58؛ ذاریات، آیات 31 و 32)، مهربانی و رحمت به دیگران(آل عمران، آیه 159؛ فتح، آیه 29؛ حدید، آیه 27)، وفای به عهد و پیمان(بقره، آیات 100 و 177؛ اسراء، آیه 34) و مانند آنها اشاره کرد.

البته خدا در قرآن هشدارهای لازم را در امر معاشرت اجتماعی نسبت به کسانی که به دین و ایمان و مال و جان ایشان زیان و ضرر می رساند، داده که عقل فطری آن را تایید و امضا می کند. این که انسان تا چه اندازه می بایست با دشمن یا بیگانگان یا فاسقان یا ظالمان معاشرت داشته و به آنان نزدیک شود، امری است که عقل و نقل هر دو آن را گفته و تایید کرده اند.(انعام، آیه 68؛ ممتحنه، آیات 2 تا 8؛ مائده، آیه 25)

 به عنوان نمونه بر اساس آموزه های وحیانی قرآن که عقل فطری آن را تایید می کند، نمی توان با هر کسی دوستی کرد یا اگر دوستی ناباب داشت می بایست در معاشرت جنبه احتیاط را در پیش گرفت و از معاشرت کاست و محدود کرد؛ زیرا معاشرت مثلا با دوستان بد و ناباب می تواند به عقاید انسان(فرقان، آیات 27 تا 29)، ولایت مداری انسان(همان) و سرنوشت انسان(همان) ضربات جبران ناپذیری وارد سازد؛ زیرا این دوستان می توانند موجب ضلالت و گمراهی(همان)، بلکه حتی ذلت و خواری(همان) و خسارت و زیان کاری در آخرت(فصلت، آیه 25) و در نهایت ندامت و پشیمانی در آن سرا شود که دیگر سودی ندارد.(فرقان، آیات 27 تا 29)

در معاشرت با گروه های خاص اجتماعی مثل زنان می بایست موارد احتیاط را در پیش گرفت و بر اساس عرف و معروفی که عقل فطری و نقل وحیانی بیان کرده، رفتار کرد تا گرفتار گناه و خواری و ذلت در دنیا و آخرت نشد.(بقره، آیات 229 و 231؛ نساء، آیه 19؛ احزاب، آیه 53؛ آل عمران، آیه 37)

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، معاشرت اجتماعی دارای آداب و اخلاقی است که انسان می بایست آن را بشناسد و به کار گیرد تا سبک زندگی او بر اساس چیزی باشد که عقل فطری آن را بر اساس هدایت فطری می پسندد و همه انسان های مستوی و معتدل بر اساس فطرت بدان گرایش داشته و آن را امضا و تایید می کنند. چنین معاشرتی که بر اساس معروف انجام می شود، می تواند ضمن آن که انسجام اجتماعی را تامین و شرایط را برای بهره مندی از مواهب الهی فراهم آورد، هم چنین شرور دشمنان و مخالفان و ظالمان را از انسان و جامعه دور سازد و شرایط مناسبی برای برای همگان فراهم کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا