آثار و كاركردهاي صبر و شكيبايي در زندگي
صبر و شكيبايي كه به معناي حبس و نگهداري، سر هر چيز و سنگ سخت و استوار (ترتيب العين ج 2 ص 966 و معجم مقاييس اللغه ج 3 ص 329) آمده است در كاربردهاي قرآني به معناي امساك و خودنگهداري در تنگناها و خويشتن داري به مقتضاي حكم عقل و شريعت يا خودداري از چيزي كه عقل و شريعت حكم به خويشتن داري در آن موارد مي كند، مي باشد. از اين رو همواره در بينش و نگرش قرآني و اسلامي از صبر و شكيبايي به عنوان فضليتي برتر ياد شده است و آيات و روايات بسياري در ارزش و فضليت آن وارد شده و مردمان را به برخورداري و ايجاد و تحقق آن در نفس دعوت و تشويق كرده اند.
آن چنان در فضليت و ارزش آن در حوزه اخلاق فردي و هنجارهاي اجتماعي و تربيتي سخن به ميان آمده است كه گاه برخي به ويژه آن قدرت و حاكميت از آن براي دست يابي به اهداف سوء استفاده كرده و معناي خاصي را در اذهان مردم تقويت و جا انداخته اند تا بتوانند رفتارهاي ستمگرانه و ضد هنجاري و مردمي خويش را توجيه و به اعمال خود مشروعيت ديني و سياسي بخشند. از اين روست كه از مباحث پردامنه و پرمساله اي است كه در حوزه هاي مختلف اعتقادي و اجتماعي و بيش تر سياسي مطرح مي باشد.
بي گمان هر آن چيزي كه در نزد مردم و اصول اخلاقي ديني و عرفي مردم از جايگاه خاص و ويژه و نيز برتري برخوردار مي باشد به همان آن اندازه مورد سوء استفاده اهل باطل و زور و تزوير قرار مي گيرد. اين گونه است كه همواره معنويت و دينداري مهم ترين ابزار سوء استفاده هاي صاحبان زر و زور و تزوير قرار گرفته و مي گيرد و حتي در هزاره سوم ميلادي به سبب گرايش مردم به سوي معنويت صاحبان زر و زور و تزوير كوشيده اند تا با بهره گيري از اين گرايش كالاي تزوير خويش را بفروشند و مردمان را به اشكال جديد استعمار و استثمار كنند و به بند كشند.
براي شناخت صبر مفيد و سازنده و صبر تحريف شده بازخواني آيات قرآني به عنوان منبع اصلي فضليت بخشي به آن در حوزه هاي مختلف ضروري و بايسته است. از اين رو در اين نوشتار با اشاره به كاركردهاي صبر و آثار آن در زندگي دنيوي و اخروي تلاش مي شود تا مفهوم درست و قرآني آن به دست داده شود. با هم اين نوشتار را از نظر مي گذرانيم.
آثار و كاركردهاي صبر در زندگي
صبر و شكيبايي در كاربردهاي قرآن به خويشتن داري فرد در مقابل امور زندگي است به گونه اي كه در برابر مشكلات و تنگناهاي زندگي جزع و فزع نكرده بلكه با تحمل و مهار نفس واكنش هاي عقلاني و متاثر از آن و يا شريعت را از خود بروز و ظهور دهد. بنابراين مي توان گفت كه صبر به معناي مقاومت در برابر احساسات و عواطف و طغيان آن در برابر كنش هاي دروني و بيروني است. به اين معنا كه شخص هنگامي كه در برابر كنش هاي دروني و بيروني و فعل و انفعالات خاصي قرار مي گيرد افزون بر عقل وي احساسات و عواطف وي متاثر شده و در برابر كنش هاي دروني و بيروني شديد و خاصي، واكنش هايي هيجاني از خود بروز مي دهد. اگر شخص در اين حالات رفتار و واكنش هاي خويش را متاثر از عواطف و احساسات برانگيخته شده و هيجاني انجام دهد بي گمان ممكن است دچار رفتارهاي سوء و حتي نابهنجار شود و بيرون ازدايره عقل، اخلاق و قانون و شريعت عمل كند. در حقيقت احساسات و عواطف هيجاني و برانگيخته شده است كه رفتارهاي وي را مديريت مي كند.
قرآن براي اين كه رفتارهاي انساني هرگز بيرون از دايره عقل و حكمت و مصحلت نباشد و در دايره احساسات وعواطف مديريت و مهارشده انجام پذيرد به صبرو شكيبايي به عنوان يك فضليت اخلاقي و توان ويژه در شخص مي نگرد و با بهره گيري از سازو كارها و عواملي كه از آن به عوامل ايجادي صبر ياد مي شود شخص را در مسير كمالي قرار مي دهد.
در حقيقت صبرورزي و شكيبايي در آموزه هاي قرآني به معنا و مفهوم مديريت و كنترل احساسات و عواطف هيجاني و برانگيخته شده و هدايت آن به سمت و سوي درست و كمالي است. انسان هر گاه در برابر مشكلات و عوامل تحريكي خاصي قرار گيرد تحت تاثير عواطف و احساسات برانگيخته شده رفتارها و واكنش هاي تند و شديدي بروز مي دهد كه در بسيار بلكه دراغلب موارد شخص را گرفتار بحران ها و پيامدهاي شديدتر مي كند و به اصطلاح از چاله به چاه مي اندازد. در اين زمان است كه صبر و شكيبايي تربيت شده به شخص كمك مي كند تا مديريت و مهار احساسات وعواطف را در اختيار گيرد و بر اساس اصول عقلاني و اخلاقي و قانوني و شرعي عمل نمايد و از بسياري از بازتاب ها و پيامدهاي عمل بر پايه عواطف و احساسات تشديد شده در امان بماند.
قرآن براي دست يابي به اين حالت روش ها و سازوكارهايي را بيان مي كند كه در حقيقت شيوه هاي تربيت نفس براي مديريت عواطف و احساسات برانگيخته شده است. از اين عوامل در آيات به عنوان عوامل تربيتي ياد مي شود كه مهم ترين آن ها را مي توان در حوزه هاي بينشي و اعتقادي جست و جو كرد. به اين معنا كه قرآن و آموزه هاي وحياني آن به شخص اين فرصت و آموزش را مي دهد كه در بينش و نگرش خويش تصرف كرده و به او بياموزد كه مديريت هستي به دست خداوند حكيم و دانا و قادر و توانايي است كه هيچ امري بيرون از حكومت و مالكيت او انجام نمي شود و اگر امري از سوي برخي ضد مسير تكاملي او انجام و تحقق مي يابد از باب آزمون و يا تقويت و يا فعليت توانايي هاي سرشته در وي است و اين كه هر كسي رفتاري از روي ستم گري و بي عدالتي انجام دهد در قيامت و معاد مي بايست پاسخ گوي آن باشد. ايجاد چنين تفكر و نگرشي در آدمي عاملي مهم در ايجاد صبر و شكبيايي در انسان است.
از آن جايي كه اين نوشتار به مساله عوامل ايجادي صبر توجهي ندارد و هدف از آن بيان كاركردهاي صبر و شكيبايي در زندگي است بحث از علل و عوامل ايجادي صبر را به وقتي ديگر حوالت مي دهيم.
اما آثار صبر وشكيبايي و كاركردهاي آن بنا بر آن چه بيان شد مي تواند بسيار متعدد و متنوع باشد؛ زيرا بسياري از مشكلات آدمي از رفتارهايي است كه برخاسته از عواطف و احساسات تشديد شده و غير كنترل شده مي باشد. اين گونه است كه شخص در پي حادثه اي و يا كنش هاي سخت و تند كه احساسات و عواطف وي را بر مي انگيزد عمل مي كند و واكنش هاي شديدتر و تندتري از خود بروز مي دهد كه نتيجه آن خروج و بيرون رفتن از حكم عقل و خرد و يا شريعت و قانون و اخلاق است. در پي واكنش ها و ظهور و بروز بازتاب هاي واكنش هاي و آثار سوء آن است كه شخص دچار پشيماني و اندوه مي شود و بر سر خويش مي زند كه چرا واكنش سريع و بيرون از دايره اخلاق و عقل و قانون و شريعت داشته است و دلي را شكسته و يا شخصي را كشته و يا آسيب هاي جدي به خود و يا ديگري وارد ساخته است و اي كاش مهار نفس خويش را به دست مي گرفت و اين گونه بر اساس عواطف و احساسات عمل نمي كرد تا الان از آسيب هاي واكنش هاي نابخردانه خود در امان مي ماند.
از اين رو مي توان گفت كه صبر و شكيبايي نخستين و اصلي ترين كاركرد و اثري كه در زندگي انسان دارد مديريت و مهار نفس و خويشتن داري در برابر ناملايمات زندگي و رفتار و واكنش هاي بر اساس عقل و خرد و قانون و شريعت و اخلاق است.
قرآن در آيه 112 و 115 سوره هود صبر و شكيبايي را عاملي مهم براي اجتناب و دوري از طغيان گري مي شمارد. به كارگيري واژه طغيان نشان مي دهد كه عمل و واكنشي كه بيرون از دايره فضليت اخلاقي و هنجاري صبر انجام مي شود عمل و واكنشي بيرون از دايره قانون و شريعت است؛ زيرا طغيان به معناي بيرون رفتن از دايره قانون است. بنابراين صبر و شكيبايي است كه شخص را از عمل هاي بيرون از محدوده هاي قانوني و شرعي باز مي دارد و نمي گذارد در هنگام برخاستن عواطف و احساسات تحريك شده عملي بيرون از دايره قانون انجام دهد و نسبت به قانون طغيان ورزد و رفتاري بيرون از دايره آن انجام دهد.
از آن جايي كه عوامل تحريك عواطف و احساسات مي تواند به دو دسته عوامل تحريك خشم و يا شادي باشد مي توان گفت كه صبر و شكبيايي دو گونه كاركرد متفاوت دارد. به اين معنا كه شخص را از عمل ها و واكنش هاي احساسي بر خاسته از خشم و شادي حفظ مي كند و نمي گذارد تا طغيان كرده و علمي ضد قانوني و هنجاري و اخلاقي از خود بروز دهد. اعمال و رفتارهايي كه يا متاثر از خشم زياد و يا شادي غير كنترل شده است.
بسيار ديده شده است كه شخص تحت تاثير كنش هايي رفتارها و واكنش هايي را بروز مي دهد كه مردمان از آن به نابخردي ياد مي كنند. اين واكنش هاي مي تواند واكنش هاي مرتبط با خشم و يا شادي مفرط باشد. از اين رو در شادي ها و خشم هاي افراطي از دايره قانون و هنجارها بيرون مي رود.
قرآن موارد چندي را نشان مي دهد كه رفتار شخص در حوزه افراط در شادي بوده است و شخص به سبب نداشتن فضليت صبر و شكيبايي نتوانسته است شادي هاي خويش را مديريت و كنترل كرده و از دايره قانون و شريعت گام فراتر نهاده و رفتارها و واكنش هاي نابهنجار و ضد اخلاقي و قانوني را مرتكب شده است. از آن جمله است كه خداوند به مساله سرمستي ها اشاره مي كند و مي گويد افراد و اشخاصي هستند كه در هنگام بهره مندي از نعمت هاي الهي دچار سرمستي و شادي افراطي مي شوند و به گناه مي افتند. اين رفتار و واكنش هاي سرمستي از فرح و شادي افراطي آنان را از قانون و شريعت بيرون برده و از خداوند دور مي سازد.از اين روست كه از آنان مي خواهد تا با بهره گيري از صبر و شكيبايي خود را در مسير تكاملي قرار دهند و نگذارند تا احساسات و عواطف بر آنان غلبه كرده و چيره شود و آنان را به بيراهه و گناه سوق دهد. (هود آيات 10 و 11)
در همين آيات مصونيت يابي شخص از تفاخر و فخر فروشي به ديگران را در بهره گيري شخص از صبر و شكيبايي بر مي شمارد و از وي مي خواهد كه با بهره گيري از آن خود را از رفتارهاي برخاسته از شادي و عواطف افراطي حفظ كند و نگذارد تا شادي هاي افراطي واكنش ها و كنش هاي او را مديريت كند و او را به سوي تفاخر و فخر فروشي بكشاند.
به هر حال صبر مي تواند در هر دو حوزه مفيد و موثر باشد و نگذارد تا شخص در رفتارهاي تند و احساسي غير مهار شده از خود بروز دهد و طغيان نموده و بيرون از چارچوب هاي قانوني و هنجاري رفتار نمايد.
خداوند در آيات 63 و 75 سوره فرقان صبر را عامل مهمي در تصحيح رفتارها و انجام رفتارهاي نيك و پسنديده و هنجاري بر مي شمارد به ويژه اگر كنش هايي از سوي برخي از افراد نادان و جاهل انجام شود و احساسات و عواطف شخص را بر انگيزد. شخص صابر در برابر اين رفتار با بهره گيري صبر مي تواند رفتارهاي هنجاري انجام دهد و مهار نفس خويش را كنترل و مديريت نمايد و نگذارد رفتاري غير هنجاري انجام دهد بلكه حتي او را بر مي انگيزاند تا رفتاري هنجاري و پسنديده و درون چارچوب هاي قانوني و شرعي انجام دهد.
در داستان موسي (ع) و قبطي اين مساله به خوبي روشن شده است. در آن جا جواني اسرائيلي با جوان قبطي درگير مي شود و حضرت موسي (ع) به دفاع از جوان اسرائيلي بر مي خيزد و بدون بهره گيري از صبر خود را درگير كرده و رفتاري بيرون از دايره قانون انجام مي دهد و موجبات مرگ قبطي را فراهم مي آورد. در آن جا خود را از جاهلين مي شمارد؛زيرا تحت تاثير تحريك عواطف عمل كرده است و از عقل و حلم و صبر سوده نجسته است و موجب شده تا از شهر بگريزد و آواره بيابان و وطن شود.
قرآن در آيه 63 سوره فرقان به مومنان پيشنهاد مي دهد كه از صبر بهره گيرند تا در صورتي كه افراد جاهل ونابخرد رفتارهاي زشت و زننده اي نسبت به آنان انجام دادند آنان با خويشتن داري بتوانند خود را از احساسات و عواطف برانگيخته شده حفظ كرده بلكه رفتاري پسنديده تر انجام دهند و در واكنش به كنش هاي زشت به آنان سلام و دورود فرستند.
در حقيقت صبر و شكيبايي موجب مي شود تا انسان نه تنها خويشتن دار شود و واكنش هاي احساسي و عاطفي تند و بيرون از دايره انجام ندهند بلكه رفتارهاي پسنديده اي داشته باشند كه از نمونه هاي آن مي توان به عفو و گذشت اشاره كرد.
خداوند در آيه 126 سوره نحل مي فرمايد كه شخص اگر مورد رفتاري زشت و تند قرار گرفت مي تواند با حفظ اصول و مباني عقلاني و به حكم عقل رفتاري مشابه انجام دهد و مقابله به مثل كند ولي اگر به جاي مقابله به مثل صبر پيشه كند و از شخص در گذرد نه تنها پاداش اخروي دريافت مي كند بلكه زمينه هاي بازگشت وي را به سوي خود فراهم مي آورد. از اين روست كه از عفو و گذشت به خير ياد مي شود كه سودهاي بيش تر و مضاعف را بيان مي دارد. به اين معنا كه واژه خير بيانگر آن است كه هم بهره دنيوي خواهد برد و هم از بهره هاي اخروي بهره مند خواهد شد. بهره دنيوي عمل ايجاد زمينه هاي تصحيح رفتاري ديگري با احسان و نيكي و عفو و گذشت از عمل نابهنجارو زشت شخص است.
از ديگر آثار و كاركردهايي كه قرآن براي صبر و شكيبايي بر مي شمارد مصونيت يابي از ياس و نوميدي است. افرادي كه صبر و شكيبايي را در خود تقويت و يا ايجاد كرده اند و نفس خويش را به گونه اي تربيت نموده اند كه مهار آن در دست عقل و خرد باشد هنگامي كه دچار نابساماني مالي مي شوند و يا نعمت هايي را خداوند به آنان داده از دست مي دهند دچار ياس و نوميدي نمي شوند و با توجه به اين خداوند را مدير هستي و جهان و مالك و قادر به هر كاري مي دانند در برابر مشكلات و از دست دادن نعمت ها شكيبايي مي ورزند و دچار ياس و نوميدي نمي شوند.(هود آيات 9 و 11)
قرآن در آيه 61 سوره بقره صبر و شكيبايي را عاملي مهم در تامين خير و مصلحت بشر مي شمارد و مي فرمايد كه انسان اگر بر نعمت هاي خداوند كه به وي داده است صبر كند و شاكر و سپاس گزار آن باشد نه تنها از آن نعمت به خوبي مي تواند بهره گيرد بلكه زمينه هاي افزايش و رشد و بالندگي آن را نيز فراهم مي آورد. آيات بسياري بر اين كه سپاسگزار و شكر نعمت بر افزايش آن تاثير دارد وارد شده است كه خود بيانگر اثر صبر و سپاس در افزايش نعمت هاي الهي دارد.
از جمله اين كه انسان براي دست يابي به رحمت خاص خدا مي بايست اين گونه عمل كند و از نعمت به درستي بهره گيرد تا از نام خاص خداوند رحيم سود برد. رحيم نامي است كه بيانگر بخشندگي و مهرورزي خاص خداوند به گروه خاصي از بندگان است. كساني كه صابر و شكيبا باشند از اين مقام سود مي برند و تحت كفالت اسم رحيم قرار مي گيرند .(نحل ايه 110 و نيز حجرات آيه 5 و بقره آيات 155 و 157 و انبياء آيات 85 و 86)
قرآن بيش از 60 كاركرد و اثر براي صبر و شكيبايي ياد كرده است كه مي توان به پيروزي (اعراف آيه 137 و بقره آيه 249 و 251) اجتناب از قتل ناحق (فرقان آيه 68 و 75) استحكام پيوندهاي اجتماعي (آل عمران آيه 200) اطاعت از خدا و پيامبر (ص) (انفال آيه 46) رسيدن به مقام استقامت (هود آيه 112 و 115) آساني و آسان شدن سختي ها(بقره آيه 45 و 153) اجتناب از اتكا به ستمگران (هود آيات 113 و 115) دوري و اجتناب از اسراف (فرقان آيات 67 و 75) و دوري از باطل و امور بيهوده (همان ) دوري از بخل (همان ) امكان انفاق و بخشندگي (همان و نيز رعد آيه 22 ) ايمني از توطئه هاي دشمنان و نيرنگ هاي آنان با انگيختن احساسات و عواطف (آل عمران آيه 120 و 186) پاكدامني ( نساء آيه 25 ) ثبات قدم در راه حق و اعمال نيك (بقره آيه 250) و درك صحيح از مسايل و اين كه زخارف دنيا و پاداش هاي آن تا چه اندازه ناچيز است(قصص ايات 79 و 80) حفظ اتحاد و انسجام اجتماعي (انفال آيه 46) و حفظ مرزها (آل عمران آيه 200) و رسيدن به مقام هاي بلندي چون مقام ابرار (بقره آيه 177 و انسان آيه 5 و 12) و مقام امامت و رهبري (سجده آيه 23 و 24) و مقام رضا (طه آيه 130) و مقام محسنان (آل عمران آيه 146 و 148 و نيز هود آيه 115 و يوسف آيه 90)
اين ها نمونه هاي اندكي از آن همه فوايد و آثار و كاركردهاي دنيوي و اخروي صبر و شكيبايي و حفظ و كنترل نفس است كه در آيات قرآني بدان اشاره شده است. اگر انسان بتواند تنها به بخشي از آثار و كاركردها دنيوي و اخروي صبر برسد مي بايست اين فضليت را جست و جو كند و با بهره گيري از عوامل ايجادي و يا تقويت آن در خود زمينه هاي خويشتن داري و مهار عواطف و احساسات شديد انگيخته شده فراهم سازد.