آثار و آداب مشورت و ویژگیهای مشاور
انسان در زندگی نمیتواند بسیاری از مسائل و مشکلات خود را حل و فصل کند. از اینرو مشورت با دیگران به عنوان بهرهمندی از عقول دیگران یک حکم عقلانی و عقلایی است و انسان خردمند کسی است که افزون بر خرد خویش از خرد دیگران نیز استفاده کند، در حالی که سفیه و سبکمغز کسی است که نه خود میاندیشد و نه از خرد دیگران و راهنمایی آنان بهره میبرد بلکه متکبرانه و مستکبرانه عمل کرده با استبداد در رای، خود را همواره در خطر میافکند و پشیمانی برآیند طبیعی رفتار اوست. البته بسیاری از مردم میدانند که مشورت، خوب و مشاوره گرفتن حیاتی و ضروری است؛ اما احکام و آداب آن را نمیشناسند و نمیدانند چگونه و از چه کسانی مشاوره بگیرند؟ نویسنده در این مطلب با بهرهگیری از آموزههای دینی به بررسی چرایی و اهمیت مشورت و ویژگیهای یک مشاور خوب پرداخته است.
***
چرایی نیاز به مشورت و مشاوره
عقل آدمی حکم میکند که برای حل هر مسئلهای باید تعقل کرد و بدون تعقل و تفکر کاری نکرد؛ زیرا هرگونه اقدامی بدون تعقل و تفکر به معنای خطرپذیری بیشتر، مشکل فزونتر، عدم موفقیت و پشیمانی است؛ چرا که احتمال آنکه مسئله حل نشود و مشکلی بر مشکلات افزوده شود بیشتر است. بنابراین، اگر مسئله برای شخص همچنان حل نشده و غامض بماند بهتر از آن است که اقدامی کند که قوز بالای قوز شود.
البته از آنجا که همه چیز را همگان دانند و انسان به تنهایی ناتوان از درک مسائل و حل آنها است، خردمند کسی است که از عقول دیگران بهرهمند شود. هر انسانی در هر سطح عقلی، فکری، علمی و فرهنگی باشد میداند که سطوح ادراکی و فهم و هوش و استعداد انسانها یکسان نیست و تفاوتهای بسیاری میان آنها وجود دارد. افزون بر آن هر کسی در یک زمینه و بستری بهتر عمل میکند و تجربیاتی را میآموزد و تخصصهایی کسب میکند که دیگری حتی اگر از نظر سطح هوشی بالاتر و برتر باشد، ممکن است در این عرصه و زمینه تجربه و تخصصی نداشته باشد. تخصصیابی، نیازمند تکرار و تجربه بسیار است و کسب یک مهارت به سادگی شدنی نیست. بنابراین، خردمند بر آن است تا از تجربیات و تخصصها و مهارتهای دیگران بهره گیرد و کاری که یک متخصص با یک حرکت انجام میدهد خود به عهده نمیگیرد که یا وقت و هزینه بسیار میطلبد یا بدتر از آن گرهای بر گرهها میافزاید و مسئله را به مشکل و سپس معضل تبدیل میسازد.
مهارت مشورتگیری و مشورتدهی
مشورتگیری و مشورتدهی خود یک مهارت است. اصولا مهارتها به دانشهایی اطلاق میشود که جنبه عملی در آن قویتر است و با تکرار و تجربه به دست میآید. مهارتها دانش عملی و کارگاهی است که علم و تجربه در آن آمیخته است. از این رو بسیاری از افراد ممکن است دانشی را داشته باشند و از مهارت در همان حوزه دانشی خود برخوردار نباشند. دانشجویانی که تنها مباحث نظری در علم مکانیک را آموخته و هرگز در عمل از علم و دانش و ابزارهای آن بهرهای نبردهاند، نمیتوانند استادکار خوبی باشند حتی اگر در رشته خود دکترا گرفته و از جنبه نظری در عالیترین درجه باشند.
مشورتگیری و مشورتدهی نیز یک مهارت در زندگی است که انسان باید بیاموزد و راههای آن را بشناسد و بهکار گیرد. از این رو، مهارتهایی به کودکان از همان آغاز زندگی در خانه، خانواده، مهد و دبستان میآموزند که شامل مهارت عذرخواهی، مهارت تفکر، مهارت شنیدن، مهارت گفتن، مهارت پرسشگری و بسیاری دیگر از مهارتهای زندگی میشود. مشورتگیری همانند مشورتدهی به مهارتی نیاز دارد که فقدان آن میتواند در رسیدن به شاخصهای یک مشورت خوب و سازنده تاثیر منفی بهجا گذارد. به عنوان نمونه اگر شخص نداند از چه کسی و در چه زمینهای مشاوره گیرد و یا نتواند مسئله خود را به درستی طرح کند و مشورت مناسبی را بگیرد، همانند مشکلی خواهد بود که یک مشاور نداند و نتواند چگونه و در چه شکلی مشاوره دهد.
آثار و کارکردهای مشورت
یکی از راههای تشویق افراد به کاری از جمله مشورتگیری، بیان آثار و کارکردهای آن است. از این رو در آیات و روایات به آثار مشورت و مشاوره توجه داده شده است تا افراد جامعه برای مشورتگیری تشویق شوند.
خداوند مردم را به مشورتخواهی تشویق کرده و آن را یک مهارت برای مسلمانان در زندگی اجتماعی دانسته است. چنانکه میفرماید: والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاهْ و امرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون؛ «و آنان که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نماز گزاردند و کارشان در میانشان [بر پایه] مشورت است و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند.» (شوری، آیه 38)
پیامبر(ص) که اسوه حسنه مردمان است (احزاب، آیه 21) خود اینگونه از مهارت مشورت برای امور اجتماعی و نه شرعی و احکام الهی بهره میبرد و همین امر موجب تشویق دیگران به امر مشورتخواهی و مشورتدهی میشد و انسجام اجتماعی را افزایش و مهر و محبت را در میان مومنان و شهروندان جامعه اسلامی افزایش میداد. مشورتگیری رهبر جامعه موجب میشود تا مردم در گرد او جمع آیند؛ زیرا وقتی جامعه خود را در امور اجتماعی حاضر میبیند، در مسائل اجتماعی و سیاسی میتواند مشارکت فعال داشته باشد، منزلت و مقام خود را در مدیریت غیرمستقیم جامعه میبیند و همین موجب میشود تا انگیزهها در شهروندان افزایش یابد.
خداوند در اینباره چنین گزارش میکند و میفرماید: فبما رحمهْ من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فیالامر فاذا عزمت فتوکل علیالله ان الله یحب المتوکلین؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنان نرمخو شدی. اگر تندخو و سختدل میبودی، قطعا از گرد تو پراکنده میشدند. پس بر آنها ببخشای و بر ایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنها مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن. که خدا توکلکنندگان را دوست دارد.» (آل عمران، آیه 159)
رهبری همانند هر فرد دیگر جامعه میتواند از طریق مشاوره، دیگران را به حمایت و پشتیبانی خود جلب کند؛ زیرا حضور دیگران به عنوان مشاور موجب میشود تا نوعی علاقه و پیوند دو سویه مشاوره پدید آید و مشاوره دهنده نتایج مشورت خود را بخشی از عمل خود بداند و موفقیت و عدم موفقیت را به پای خودش بنویسد. از این رو مشاوره دهنده دوست میدارد تا این کار به سامان رسد و در تحقق و سامان یافتن آن نیز کمک میرساند. لذا پیامبر(ص) در تبیین ارزش مشاوره و تشویق مردم به آن به این اثر مشورت اشاره داشته و میفرماید: لا مظاهرهْ اوثق من المشاورهْ؛ هیچ پشتیبانی و حمایتی استوارتر از مشورت نیست. (المحاسن، ج2، ص 435، حدیث 2509)
البته حتی اگر مشورت صرف از سوی مشاور انجام گیرد، باز چنین تاثیری را بهجا خواهد گذاشت؛ زیرا شخص از نظر روانی به این اعتماد و اطمینان میرسد که کاری که انجام میدهد درست و مفید و سازنده است و با عزم و اعتماد و اطمینان در آن مسیر گام مینهد و با شک و تردید رفتار نمیکند که خود شک و تردید، عامل بسیاری از شکستها است.
از نظر پیامبر خدا(ص) هرگونه مشورت درست و مشاوره با افراد متخصص میتواند موجبات رهیابی شخص به رشد و بالندگی را فراهم آورد و مشکلات و مسائل خود را این گونه با بهرهگیری از عقول دیگران حل و فصل نموده و کارش را به سرانجام مطلوبی برساند. از این رو ایشان میفرماید: هیچ فردی نیست که با کسی مشورت کند. مگر آنکه به راه درست و حل مشکل خود رهنمون شود (مجمعالبیان، ج9، ص51) امام حسن(ع) نیز میفرماید: هیچ مردمی با هم مشورت نکردند، مگر آنکه راه درست (حل مشکلات) خود را پیدا کردند. (تحفالعقول: 233)
اصولاً انسان خردمند کسی است که خرد دیگری را نیز به خدمت میگیرد و از دانش و علم دیگران سود میجوید. هیچ خردمندی بینیاز از مشورت و مشاوره نیست؛ زیرا سطح ادراکی و فهم و نیز تجربیات و تخصصهای انسانها بسیار متفاوت است و هیچ کسی به جایی نرسیده است که همه علوم و تجارب را در اختیار داشته باشد. از اینرو امام علی(ع) میفرماید: لا یستغنی العاقل عن المشاوره؛ خردمند از مشورت کردن بینیاز نیست. (غررالحکم: 10693)
در ارزش و اهمیت مشورت همین بس که انسان مشورتکننده هرگز پشیمان نمیشود؛ زیرا حتی در صورت عدم موفقیت میداند که همه تلاش و کوشش خود را کرده است و اگر در این امر به موفقیتی دست نیافته است، حکمت الهی است که هیچ چیزی آن را تغییر نمیدهد؛ زیرا امام سجاد(ع) میفرماید: یا من لا تبدل حکمه الوسایل، ای کسی که وسایل، نمیتواند حکمت را تبدیل کند و تغییر و جایگزینی برای آن قرار دهد. اما اگر کسی مشورت نکرد و موفقیت کسب نکرد به طور طبیعی پشیمانی سراغ او خواهد آمد که البته دیگر سودی ندارد. بر همین اساس امام باقر(ع) به تارک مشورت هشدار داده و میفرماید: فیالتوراهًْ أربعه أسطر: … من لا یستشیر یندم؛ در تورات چهار جمله آمده است که از جمله آنها این است: کسی که مشورت نکند، پشیمان شود. (المحاسن: 2، 436، 2510)
به هر حال هیچ کس از مشورت، آسیب و زیانی نمیبیند و از نظر روانی و احساس درونی نیز خود را در صورت شکست کامیاب میداند؛ زیرا همه آنچه وظیفه و تکلیف انسانی بوده به جا آورده ولی حکمت الهی فوق هر اسباب و وسیلهای دیگر اجازه نداده در این کار موفق شود. از اینرو عذر و بهانه عقلی و شرعی در اختیار دارد و اگر در صورت شکست و عدم موفقیت، عذر و بهانه خویش را مطرح کند، همگان میپذیرند و او را سرزنش نخواهند کرد. از اینرو امام صادق(ع) به تأثیر مشورت حتی در صورت شکست میفرماید: لن یهلک امرو عن مشوره؛ آدمی هیچگاه از مشورت کردن هلاک نمیشود. (المحاسن: 2، 436، 2512) به این معنا که مشورت موجب رهایی از هلاک است؛ اما اگر مشکلی نیز پدید آمد قابل توجیه و عذر است که هر عاقلی آن را میپذیرد.
از همین جهت است که امام کاظم(ع) به صراحت به این کارکرد و اثر مشورت حتی در صورت شکست اشاره کرده و فرموده است: کسی که مشورت کند، اگر کارش را درست انجام دهد، مردم او را بستایند و اگر اشتباه کند، معذورش دارند. (الدرهْ الباهرهْ: 34)
سیره پیامبر(ص) چنانکه قرآن فرموده مشاوره در امور اجتماعی بوده است و همین سیره را امامان معصوم(ع) نیز ادامه دادهاند.
حسنبن جهم میگوید: در حضور امام رضا(ع) بودیم که از پدر بزرگوارش سخن به میان آمد. حضرت فرمود: هیچ خردی با خرد آن حضرت برابری نمیکرد، ولی با این حال، گاه با یکی از غلامان سیاه خود مشورت میکرد. به ایشان عرض شد: با چنین کسی مشورت میکنی؟ فرمود: چهبسا که خداوند تبارک و تعالی [نظر درست را] از زبان او جاری کند. (مکارم الأخلاق: 2، 99، 2283)
چنانکه از روایت برمیآید مشاوره، شاخصهایی میطلبد ولی هرگز جزو این شاخصها رنگ و جنس و نژاد و مانند آن نیست که از نظر نظام جاهلی ارزش است، بلکه ارزشها امور دیگری است و شاخصها نیز با شاخصهای نظام جاهلی در امر مشورت متفاوت است.
پیامبر(ص) به امیرمؤمنان علی(ع) سفارش میکند که در کارها هرگز از مشورتگیری پرهیز نکن تا گرفتار پشیمانی نشوی. در حقیقت تشویق دیگران به مشورتگیری و عادت به این مهارت از چیزهایی است که در فرهنگ قرآنی و اسلامی بسیار تأکید شده است. امام علی(ع) درباره سفارشهای پیامبر(ص) میفرماید: رسول خدا مرا به [امارت] یمن فرستاد و در مقام سفارش به من فرمود: ای علی! کسی که از خدا طلب خیر کرد سرگردان نشد و کسی که مشورت نمود پشیمان نگشت. (الأمالی للطوسی: 136، 220)
از نظر آموزههای وحیانی قرآن و اسلام، عقل نورانیتی دارد که خود و پیرامونش را روشن میکند. انسان وقتی تعقل میکند دل و جانش را روشن میکند و مسئله و یا مسائل خود را به وضوح میبیند و اگر این پرتو نور عقلی که با تعقل میتابد کمفروغ باشد میتوان با نورانیت عقول دیگران روشنتر و پرفروغتر کرد و روشنایی بر مسائل افکند که هیچ نقطه ابهامی نماند. امام علی(ع) میفرماید: هر که با خردمندان مشورت کند، از پرتو خردها روشنایی گیرد. (غرر الحکم: 8634)
وقتی امور با نورانیت مشورت عقول دیگران روشن شد به طور طبیعی انسان در مسیر درست قرار میگیرد و از کژی و ناراستی دور میشود. کسی که مشاوره میگیرد نه تنها از سقوط در امان است بلکه بیگمان موفقیت را برای خود رقم میزند و به مقصود خویش میرسد؛ چنان که امیرمؤمنان(ع) درباره این اثر و کارکرد مشورت میفرماید: المستشیر علی طرف النجاح؛ مشورت کننده، در آستانه موفقیت است. (غررالحکم، 1217)
از نظر آن حضرت مشورتگیری همانند چشمی است که راه هدایت را به آدمی نشان میدهد و از گمراهی و خطر، او را دور نگه میدارد. آن حضرت(ع) میفرماید: مشورت کردن، دیده راهیابی است و کسی که به رأی و نظر خویش اکتفا کند، خود را به خطر افکنده است. (نهجالبلاغه: الحکمه 211)
انسان اگر بتواند در هر کاری پیش از اقدام و عمل فکر و اندیشه کرده و با مشاوره از چارچوبها و مشکلات کارها آگاه و نسبت به آن علم و دانش بیشتر و کاملتری به دست آورد، بهتر میتواند از زندگی بهره برد و از مشکلات آن به آسانی عبور کرده و خود را از هرگونه رنج و سختی برهاند. بر همین اساس، حضرت علی(ع) فرمان میدهد و میفرماید: شاور قبل أن تعزم، و فکر قبل أن تقدم؛ پیش از آنکه تصمیم بگیری، مشورت کن و پیش از آنکه اقدام کنی، بیندیش. (غررالحکم: 5754)
پس گام نخست، اندیشه کردن و تفکر نمودن در هر کاری است و اگر عقل و علم انسانی به جایی نرسید آن زمان با مشورت میتوان راه درست و صواب را تشخیص داد. البته مشورت به این معنا است که از آن بهره گرفته و براساس آن رفتار شود نه آنکه خلاف مشورت عمل شود. از همین رو امام علی(ع) هشدار داده و میفرماید: هر گاه با فکر خود به جایی نرسیدی، از اندیشه خردمندی که مشکل تو را حل میکند پیروی کن. (غرر الحکم: 4156)
اصولاً حکمت مشورت در این است که انسانی که مشورت میگیرد خود گرفتار اموری است که اجازه نمیدهد درست تصمیم بگیرد، ولی مشاور به سبب آنکه تنها در مقام ناصح قرار دارد و هیچ انگیزه مادی و دنیوی در مشورت او راه نمییابد، به طور طبیعی مشورتی سازنده و حکیمانه میدهد که به دور از هوسها بوده و خیرخواهانه است. امام علی(ع) در سخنی به این حکمت بلند مشورت اشاره داشته و میفرماید: به مشورت کردن تشویق شده است؛ چون نظر طرف مشورت، خالص از انگیزههای شخصی است و نظر مشورت کننده، آمیخته به هوسها و خواهشها و انگیزههای فردی است. (غرر الحکم: 3908)
ویژگیهای یک مشاور خوب
اما با چه کسی مشاوره کنیم خود مهمترین مسئله در امر مهارت مشورت و شورا است؛ زیرا انسان نمیتواند با هر کسی مشاوره کند. در آیات و روایات شاخصهایی برای مشاور بیان شده که در اینجا به برخی ازآنها اشاره میشود. افرادی شایسته مشورت هستند که از این ویژگیها و شاخصها برخوردار باشند و به خصوصیات و صفات ضد آن مبتلا نباشند. در مجموعه آیات و روایات دو دسته از صفات اثباتی و سلبی برای یک مشاور خوب بیان شده است. این شاخصهای اثباتی و سلبی عبارتند از:
1- عاقل و خردمند نه سفیه و احمق: یکی از مهمترین شاخصها در مشاور آن است که عاقل باشد؟ زیرا عاقل انسان را به راه رشد هدایت میکند و کسی که از او بهره گیرد هرگز پشیمان نخواهد شد. پیامبرخدا(ص) فرموده است: استرشدوا العاقل؛ و لا تعصوه فتندموا؛ از خردمند راهنمایی بگیرید و با او مخالفت نکنید که پشیمان میشوید. (الأمالی للطوسی، ص 153، حدیث 252) امام علی(ع) نیز میفرماید: با خردمندان مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی در امان مانی. (غرر الحکم: 5755) البته انسان باید دنبال کسی باشد که باطن و ملکوت و مغز چیزی را در مییابد و فراتر از ظاهر مشورت میدهد و به عواقب و پیامدهای هر کاری واقف و آگاه است. از این رو، انسان باید در میان عاقلان افرادی را بیابد که خردورزی آنان عمیق و تفکر ایشان عاقبتنگر و دارای بصیرت الهی باشند. امام علی(ع) در این باره میفرماید: من شاور ذوی الالباب، دل علی الصواب؛ هر که با خردمندان مغزشناس مشورت کند. به راه درست هدایت شود. (الارشاد: 1، 300)
2- خیرخواه و ناصح: مشاور باید ناصح باشد یعنی جزئیات را بشناسد و در مقام پند و اندرز باشد. عمل مطابق مشورت عاقل ناصح، موفقیتآمیز خواهد بود؛ چنان که پیامبر(ص) میفرماید: مشورت کردن با خردمند خیرخواه مایه هدایت و میمنت است و توفیقی است از جانب خداوند؛ پس هرگاه مشاور دلسوز و خردمند، تو را راهنمایی کرد، مبادا مخالفت کنی که موجب نابودی میشود. (المحاسن، ج 2، ص 438، حدیث 2519)
3- بخشنده غیربخیل: از دیگر ویژگیهای یک مشاور خوب، بخشنده بودن است. کسی که بخشنده مال است، از بخشش مشورت دریغ نمیدارد و بیهیچ اجر و مزدی بهترین راهی که میشناسد و درمییابد به مشورت گیرنده میدهد. همچنین بخشنده چون باور به مشیت الهی و بخشش خداوند دارد، هرگز شخص را به اموری چون بخل دعوت نمیکند و در مشورت خویش به رفتارهایی از این دست نمیخواند؛ اما بخیل نهتنها در مشورت بخل میورزد، بلکه مشورت گیرنده را نسبت به برخی از اعمال برحذر میدارد. از امام علی(ع) روایت است وقتی فرمان حکومت مصر را به مالک اشتر نوشت به او سفارش کرد: در مشورت خود بخیل را داخل مگردان؛ که او تو را از نیکی و بخشش کردن باز میدارد و از تنگدستی میترساند… (نهجالبلاغه: نامه 53) آن حضرت همچنین در تعلیل و چرایی ترک مشورت با بخیل میفرماید: در مشورت خود بخیل را داخل مگردان که تو را از حق و میانهروی باز میدارد و از فقر میترساند. (غررالحکم: 10348)
4- شجاع نترس: از دیگر شاخصهای مشاور خوب، شجاع نترس بودن است. حضرت امیرمؤمنان(ع) در همان فرمان خویش به مالک اشتر میفرماید: و لا جبانا یضعفک عن الامور…؛ و نه ترسو را؛ چه او تو را در اقدام به کارها، سست میکند… (نهجالبلاغه: نامه 53) پس شجاع، انسان را تشویق به اقدام عملی در کار میکند؛ زیرا ورود به هر کاری به ویژه کارهای سخت و خطرناک نیازمند خطرپذیری است و کسی که خطرپذیر نباشد عزم عمل او ضعیف و سست خواهد بود و حتی اگر در کاری وارد شود به سبب همین ترس و بزدلی دچار شکست میشود. انسان بزدل به طور طبیعی خود خطرپذیر نیست و در مشورت خویش نیز راه موفقیت را اگر همراه با خطر باشد نشان نمیدهد و همین امر موجب شکست مشورتگیرنده در حل مسئله و مشکل و معضل میشود. کوچکنمایی و بزرگنمایی آدم ترسو در امور و کارها میتواند به مشورتگیرنده آسیب بزند، پس لازم است انسان با چنین افرادی مشورت نکند.
5- محتاط غیرآزمند: احتیاط در هر کاری خوب است؛ انسانی که اهل حزم و احتیاط است با دوراندیشی همراه با احتیاط به آدمی به دور از هیجانات عاطفی و از سوئی آزمند و حریص به دنیا و مادیات است، به طور طبیعی نمیتواند مشاور خوبی باشد. امیر مؤمنان در همان فرمان خویش به مالک اشتر به ترک مشاوره با حریص اشاره کرده و در تعلیل ضرورت ترک میفرماید: و لا حریصا یزین لک الشره بالجور؛ و نه آزمند را؛ چون طمعورزی ستمگرانه را در نظرت بیاراید. (نهجالبلاغه: الکتاب 53)
6- راستگو نه دروغگو: انسان باید با کسی مشورت کند که راستگو باشد و مردم او را به راستویی بشناسند. البته گاه ممکن است کسی یک دروغ بگوید ولی کذاب و دروغگو معرفی شود؛ زیرا دروغی که میگوید بسیار بزرگ است همان طوری که جعفر کذاب به عموی امام زمان(عج) اطلاق می شود در حالی که تنها یک دروغ بزرگ گفت و خود را امام معرفی کرد. به هر حال، نباید جزبه راستگو مراجعه کرد و جز از او مشورت نگرفت و مراجعه به دروغگو نادرست است؛ زیرا انسان را از مسیر حق دور ساخته و به جای آب به سوی سراب هدایت میکند، چنانکه امیرمؤمنان(ع) درباره دروغگو میفرماید: با دروغگو مشورت مکن؛ چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظرت نزدیک نشان میدهد و نزدیک را دور. (غررالحکم: 10351)
7. با تجربه: مسایل اجتماعی با تجربیات آمیخته است و کسی میتواند بهترین مشاوره را بدهد که خودش اهل تجربه باشد. پس تنها کسانی که علم دارند ولی تجربهای در زندگی ندارند، نمیتوانند مشاوران خوبی باشند. از همینرو گفتهاند که در هر امری به صاحبان دانش و تجربه در همان امر مراجعه شود. امام علی(ع) میفرماید: افضل من شاورت ذوالتجارب؛ بهترین کسان برای مشورت تو افراد با تجربه هستند. (غررالحکم: 3279)
8. اهل پرهیز و تقوا: در آیات قرآن ارتباط تنگاتنگی میان خرد و تقوا قرار داده شده است. همچنین در این آیات بیان شده که اصولاً خردمندان کسانی هستند که اهل حیا و عفت بوده و از زشتیها اجتناب میکنند. از این رو خردمندانی که اهل تقوا و ورع و اجتناب هستند به عنوان صاحبان نهی معرفی میشوند (طه، آیه 128)؛ زیرا هم خودشان از زشتیها اجتناب و پرهیز میکنند و هم دیگران را نهی و اجتناب میدهند. بهترین کسانی که میتوان در میان خردمندان به آنان مراجعه کرد این دسته افراد هستند که اجازه نمیدهند بیگدار به آب زده و برای حل مشکل و رسیدن به هدف از هر وسیله زشت و نادرست استفاده شود. به هر حال، شرط مشاور خوب داشتن این گونه شرایط است که در کلام امام علی(ع) آمده است: خیر من شاورت ذوو النهی و العلم و اولو التجارب و الحزم؛ بهترین کسان برای مشورت، صاحبان خردو دانشمند و افراد با تجربه و دوراندیش هستند. (غرر الحکم؛ 4990)
9. خداترس و اهل خشیت: از دیگر ویژگیهای یک مشاور خوب و مناسب، خداترسی است. امام علی(ع) میفرماید: شاور فیحدیثک الذین یخافون الله؛ در گفتار خود با کسانی مشورت کن که از خدا میترسند. (الامالی للصدوق: 380، 483) این ترس از خدا اگر براساس شناخت و معرفت عالمانه و عاقلانه باشد بهتر خواهد بود؛ زیرا اهل خشیت همواره عظمت الهی را در نظر میگیرند و براساس آن مشاوره میدهند. از این رو آن حضرت(ع) به اهل خشیت اشاره میکند و میفرماید: شاور فی امورک الذین یخشون الله ترشد؛ در کارهای خود باافراد خدا ترس مشورت کن تا راه درست را بیابی. (غرر الحکم: 5756).
10. مشورت با دشمن عاقل نه دوست جاهل: انسان حتی میبایست با دشمن خود مشورت کند. امام علی(ع) در چرایی این شاخص در مشاوره میفرماید: استشر اعداک تعرف من رأیهم مقدار عداوتهم و مواضع مقاصدهم؛ با دشمنانت مشورت کن تا از نظرشان به اندازه عدوات و هدف و مقصودشان پیببری. (غررالحکم: 2462) امام باقر(ع) نیز میفرماید: استشر عدوک العاقل و احذر رأی صدیقک الجاهل؛ با دشمن دانای خود مشورت کن و از نظر دوست نادان خود بپرهیز (غرر الحکم: 2471).
فواید مشورت برای مشورت دهنده
همان طوری که مشورت گرفتن در اسلام مورد تشویق قرار گفته مشورت دادن نیز مورد تأکید است و برای تشویق مشاوران به مشورت، در آموزههای اسلام فواید وآثاری برای مشورت دهنده بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1. صدقه و انفاق: از نظر آموزههای اسلام اصولاً مشاوره نوعی صدقه و انفاق است و کسی که مشاوره میدهد در مقام انفاقگری علم و دانش است. پس همان طوری که انسان باید بهترین و محبوبترین چیزهای مادی را برای صدقه بدهد، باید از علم ارشادی و رأی استوار خود به دیگران مشاوره دهد و آنان را راهنمایی کند. رسول خدا(ص) میفرماید: تصدقوا علی اخیکم بعلم یرشده و رأی یسدده؛ با دانشی که برادر ]دینی[ شما را راهنمایی میکند و با نظری که راه درست را به او نشان میدهد، به وی صدقه بدهید. (بحارالانوار: 75، 105، 40)
2. شکر نعمت: مشاوره به دیگران از نظر اسلام نوعی شکر عملی نسبت به نعمتهای الهی است. امام زینالعابدین(ع) میفرماید: ارشاد المستشیر، قضاء لحق النعمه؛ راهنمایی کرن مشورتخواه، گزاردن حق نعمتن است. (تحف العقول: 283).
3. حق الهی مشورت گیرنده: در اسلام بیان شده که خداوند پیش از آنکه از جاهل برای یادگیری عهد و پیمان گرفته باشد، از عالم پیمان گرفته تا به او بیاموزد و علم خویش را در اختیار دیگران قرار دهد؛ زیرا جاهل نمیداند چه چیزی را ندارد، اما عالم میداند چه گوهری در اختیار اوست که دیگران میتوانند در پرتو خوشبختی دو سرا را کسب کنند. از این رو امام زینالعابدین میفرماید: حق مشورت کننده این است که اگر برای راهنمایی او نظری داری، راهنماییاش کنی و اگر اطلاعی نداشته باشی او را به کسی که ]در آن زمینه[ آگاهی دارد، راهنمایی کنی. (الخصال، ص 570، حدیث).
آداب مشورت
در اسلام آدابی نیز برای مشورت گیرنده و مشورت دهنده بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1. طلب خیر پیش از مشورت: امام صادق(ع) فرمود: هرگاه اراده کاری کردی، پیش از مشورت با پروردگارت، با هیچ کس مشورت مکن. راوی میگوید: عرض کردم: چگونه با پروردگارم مشورت کنم؟ فرمود: صد مرتبه میگویی: از خدا خیر (راه درست) رامیطلبم. سپس بامردم مشورت میکنی، در این صورت خداوند خیر و صلاح تو را بر زبان هر که دوست داشته باشد، جاری میسازد(مکام الاخلاق: 2، 98، 2279).
2. بهترین مشاور و مشاوره: اگر بخواهیم بهترین مشاور باشیم و بهترین مشاوره را بدهیم یا بهترین مشورت گیرنده باشیم باید به این آداب و نکاتی که امام علی(ع) بیان کرده توجه داشته باشیم.
ایشان میفرماید: ]در مشورت[ نخستین کسی مباش که نظر میدهد و از اظهار رأی خام ناپخته بپرهیز و از ناسنجیدهگویی دوری کن و به آدم خود رأی و سستاندیش و دمدمی مزاج و لجوج مشورت مده و از خدا بترس و سعی نکن در مشورت، مطابق میل و هوس مشورت خواه، مطابق نظر دهی؛ زیرا که مطابق باب میل او مشورت دادن پستی است؛ و خوب گوش ندادن به حرفهای او خیانت است (الدرهْ الباهرهْ: 31)
3. پرهیز از خیانت و عدم صداقت: از دیگر آداب در مشاور، امانتداری و پرهیز از خیانت است. پیامبر خدا(ع) میفرماید: هر که به مسلمانان در مشورتی خیانت کند. من از او بیزارم. (عیون اخبار الرضا: 2، 66، 296).
امام صادق(ع) میفرماید: هر که با برادر خود مشورت کند و او خالصانه راهنماییاش نکند. خداوند اندیشه او را از وی بگیرد. (المحاسن: 2، 438، 2521) پس کسی که مشورت درستی نمیدهد باید خودش را برای تبعات و عذابی از این دست که در این روایت و روایت پیامبر(ص) آمده است مهیا کند.