اجتماعیاخلاقی - تربیتیاقتصادیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آثار فردی و اجتماعی اسراف و تبذیر

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

مساله اقتصاد در آموزه های وحیانی قرآن در کنار مساله اعتقاد مطرح می شود که خود بهترین گواه در ارزش و جایگاه آن در زندگی بشر و سعادت دنیا و آخرت است. با نگاهی گذرا به واژه اقتصاد می توان دریافت که اعتدال و میانه روی بنیاد آن تشکیل می دهد و نمی توان از اقتصاد و اصول و مولفه های آن گفت در حالی به میانه روی و اعتدال توجه نداشت. این بدان معنا خواهد بود که بر اساس آموزه های قرآنی، هر گونه اسراف و تبذیر یا تقتیر و بخل و خساست، امری افراطی یا تفریطی و خروج از دایره اعتدال و اقتصاد است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های وحیانی اسلام،‌ کارکرد و تاثیرات فردی و اجتماعی و حتی دنیوی و اخروی اسراف در زندگی بشر را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اقتصادی، بهره گیری از مادیات به دور از افراط و تفریط

اقتصاد که از نظر قرآن در ردیف اصول اعتقادی است،(بقره، آیه 3) دارای اصولی است که مهم ترین آن اعتدال است. با نگاهی به واژه اقتصاد که به معنای میانه روی و اعتدال است(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قصد) می توان این معنا را به سادگی به دست آورد. خداوند در آیاتی از جمله در آیه 67 سوره فرقان از رفتاری به دور از اسراف و تقتیر و میانه روی مبتنی بر قوام سخن به میان می آورد. اسراف رفتاری افراطی در حوزه عمل اقتصادی است؛ چنان که تقتیر نیز رفتاری تفریطی است. از نظر خداوند اگر رفتاری به دور از افراط و تفریط در عملکرد اقتصادی داشته باشیم، به اقتصادی می رسیم که در همین آیه از آن به قوام تعبیر کرده است.

از نظر آموزه های قرآنی، اقتصاد قوام جامعه است.(نساء، آیه 5) به این معنا که ستونی که خیمه گاه جامعه را استوار می کند و جامعه تحت استواری و ایستادگی آن، تحقق می یابد، همین اقتصاد است؛ زیرا اگر اقتصاد نباشد، آسایش و رفاهی نیز در آن جامعه نخواهد؛ پس اگر آسایش که یکی از دو مولفه اصلی سعادت یعنی آسایش و آرامش است در جامعه ای نباشد، جامعه که به این هدف شکل یافته است، دچار فروپاشی درونی می شود.

به سخن دیگر فلسفه وجودی جامعه دست یابی به آسایش و آرامش و سعادت است و هر گاه یکی از این دو مولفه های سعادت در آن تحقق نیابد، انگیزه ای برای افراد جامعه در تداوم بخشی این وحدت جمعی نخواهد بود.

پس اقتصاد زمانی مقوم جامعه خواهد بود که به دور از افراط و تفریط و مبتنی بر اعتدال و میانه روی باشد. این بدان معنا خواهد بود که فعاليت‌هاى فردى و اجتماعى مربوط به توليد، مبادله و مصرف كالا و خدمات( تئورى اقتصاد خُرد، ص 9) می بایست در این چارچوب انجام گیرد؛ وگرنه اقتصادی واقعی و اسلامی تحقق نخواهد یافت.

هر چند که تقتیر به معنای تنگ گرفتن و سخت گیری چنان که در بخل و خساست اتفاق می افتد،‌هر چند که تاثیر منفی در اقتصاد جامعه به جا می گذارد، ولی شکی نیست که اسراف و تبذیر بیشترین آسیب را در عملکرد اقتصادی دارد؛ چرا که خسیس با خساست در اموال خویش خود از آن بهره نمی برد، چنان که به دیگری هم نمی دهد، و بخیل نیز از انفاق مالی به دیگران خودداری می کند و از گردش سالم ثروت و منابع مادی اقتصادی و جریان آن در جامعه جلوگیری می نماید، اما بیش ترین ضربه را به اقتصاد، رفتارهای افراطی مسرفان و اهل تبذیر می زند که چرایی آن در بیان معنا و آثار آن ها بیان می شود.

به هر حال، آموزه های اسلامی برای اقتصاد جایگاهی هم تراز اعتقادات در نظر گرفته و آن را مایه قوام جامعه می داند.(بقره، آیه 3؛ نساء، آیه 5) اقتصادی اسلامی دارای اصولی است که مهم ترین آنها اعتدال (فرقان، آیه 67)، عدالت (بقره، آیه 279؛ انعام،‌آیه 152؛ رحمان، آیه 9؛ حدید، آیه 25)، گردش سالم ثروت به دور از انحصارگرایی(حشر، آیه 7) و ممنوعیت نقدینه ها از گردش تولید (توبه، آیه 34) است. از نظر اسلام زمانی اقتصاد اسلامی تحقق می یابد که همه این اصول و مانند آن مراعات شود.

اسراف و تبذیر، دو رفتار غیر اقتصادی

با نگاهی به اصول اقتصاد اسلامی و احکام و قوانین آن، به روشنی دانسته می شود که گردش سالم اقتصادی و قوام بخش جامعه زمانی خواهد بود که در همه حوزه ها از منابع و ثروت تا تولید و تا توزیع و مصرف اصول اسلامی رعایت شود و هر گونه اختلال در یکی از حوزه ها به معنای اختلال در کل خواهد بود و تاثیرات منفی بر جامعه خواهد گذاشت.

به نظر می رسد که وقتی منابع و ثروت مبتنی بر عدالت در جامعه به گردش در آید و تولید و توزیع به درستی انجام گیرد، اقتصاد از شکوفایی و رشد بهره مند خواهد شد و شیوه های مصرف تاثیر چندانی در اختلال روند اقتصادی به جا نخواهد گذاشت. اما با نگاهی به آموزه های وحیانی اسلام به سادگی می توان دریافت که الگوهای مصرف در همه فرآیند و روند اقتصادی تاثیر شگرف و مستقیمی به جا می گذارد. از این روست که به این بخش نیز توجه شده و الگوهای مصرف خاصی به عنوان الگوی مصرف قوام مطرح شده که به دور از افراط و تفریط در مصرف است.(فرقان، آیه 67)

افراط در مصرف به دو شکل اسرافی و تبذیری انجام می گیرد. هر چند که برخی اسراف و تبذیر را یک معنا گرفته اند، ولی تفاوت لطیف و ظریفی میان آن دو وجود دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است.

اِسراف، به معناى تجاوز از حد در هر كارى كه انسان انجام مى‌دهد(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی ،‌ذیل واژه سرف) و نيز به معناى خطا، جهل و غفلت(اقرب‌الموارد، سعید الشرتونی ،‌ذیل واژه سرف)است.

این واژه در قرآن به معناى زياده‌روى در امور اقتصادى، زياده‌روى در گناه و در بسيارى از موارد به معناى مطلق زياده‌روى در كارى استعمال شده است. واژه اسراف در کاربردهای قرآنی اختصاص به حوزه اقتصادی ندارد و حتی برای گناهانی چون هم جنس گرایی را شامل می شود. خداوند هر گونه خروج از اعتدال را اسراف می داند که می تواند در مسایل اعتقادی چون کفر و شرک(انبیاء، آیه 9؛ غافر، آیه 43)، یا رفتار اجتماعی چون ظلم و ستم، یا سیاسی(یونس،آیه 83؛ دخان، آیه 31) یا گناه اجتماعی و قانون شکنی و گرایش به نابهنجاری ها یا اقتصادی(انعام، آیه 141؛ اعراف، آیه 31) بروز و ظهور کند.

با نگاهی به آیات و روایات می توان گفت که واژه اسراف كه بيش از 23بار در آيات متعدد قرآن در اشكال مختلف به كار گرفته شده، به معناي هرگونه كوتاهي و زياده روي و تجاوز از حد اعتدال و گرايش به سوي افراط و حتي تفريط است. (لسان العرب؛ ابن منظور؛ ج6 ص 243 و نيز مجمع البيان؛ طبرسي؛ ج5 ص192 والتحقيق؛ ج5 ص110) از اين رو اسراف تنها به معناي افراط و تفريط نيست و اختصاصي به كوتاهي و يا زياده روي ندارد. هرچند بيش تر در معناي زياده روي و افراط به كار مي رود ولي اين موجب نمي شود كه از اطلاق آن دست برداريم و تنها به معني خروج از اعتدال به سمت و سوي زياده روي بگيريم درحالي كه اين واژه دربردارنده هرگونه خروجي به سوي كم يا زياده است. كمينه و يا بيشينه در هر امري را مي توان اسراف دانست.

در كاربردهاي قرآن اسراف اختصاص به امري خاص مانند امور اقتصادي ندارد بلكه چنان كه گفته شد اين واژه در آيات قرآني به معناي هرگونه خروج از اعتدال و ميانه روي در مسائل بينشي، منشي و كنشي به كار رفته است. از اين جهت گاه با مسئله قوام (حد وسط و اعتدال) هم معنا مي گردد و خروج و تجاوز از حد وسط و ميانه، اسراف ناميده مي شود. (فرقان آيه 67) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقيمي پيدا مي كند (شعراء آيه 151 و 152)؛ زيرا هرگونه امري كه برهم زننده تعادل در امور باشد به معناي اسراف خواهد بود و فساد نيز يكي از اين حالات خروج و برهم زننده است.

امام باقر عليه‏السلام کار خیر را در میانه روی و اعتدال در بخشش و بخل می داند و به فرزندش چنین سفارش می کند: يا بُنَىَّ عَلَيكَ بِالحَسَنَه بَينَ السَّيِّئَتَينِ تَمحو هُما قالَ: وَكَيفَ ذلِكَ يا أَبَه؟ قالَ: مِثلُ قَولِهِ، «وَالَّذينَ إِذا أَنفَقوا لَم يُسرِفوا وَلَم يَقتُروا»؛ امام باقر عليه‏السلام به فرزندش امام صادق عليه‏السلام فرمودند: تو را سفارش مى‏كنم به انجام كار خير وسط دو كار بد تا آن دو را محو كند، امام صادق عليه‏السلام سئوال كردند چگونه چنين چيزى ممكن است؟ امام فرمودند: همانطور كه قرآن مى‏گويد مؤمنين كسانى هستند كه وقتى خرج مى‏كنند اسراف و يا سختگيرى نمى‏كنند. اسراف و سختگيرى هر دو بدند و ميانه روى وسط آنها خوب است( تفسير نورالثقلين، ج4، ص27، ح98)

ارتباط اسراف و تبذير

تبذير نیز یکی از روش افراطی در رفتار است، اما بر خلاف واژه اسراف از گستره معنایی زیادی برخوردار نیست و تنها در حوزه عملکرد اقتصادی به کار رفته است. تبذیر با اسراف از اين جهت نوعي ارتباط مفهومي پيدا مي كند؛ زيرا تبذير به معناي ريخت و پاش دانه و بذر در شرايط نامناسب و به روشي نادرست است كه اين خود نوعي خروج از ميانه و اعتدال و عدالت است. (التحقيق ج1ص 238)

به هرحال در كاربردهاي قرآني اسراف مفهومي فراگير است كه دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در اين راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي و اقتصادي و مانند آن مي تواند به عنوان امري اسرافي مورد سرزنش قرار گيرد و از آن بازداشته شود. هم چنین به نظر مي رسد كه تفاوتي در اين معنا نيست كه تجاوز و خروج از اعتدال در كارهاي مباح باشد يا كارهاي غيرمباح؛ به اين معنا كه حتي اگر كسي در امور مباح مانند خوردن و آشاميدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته مي شود و مي بايست از انجام آن خودداري ورزد و خود را به ميانه و اعتدال نزديك سازد.

اما امام صادق(ع) تبذیر را در کارهای خیر وارد نمی داند. به این معنا که اگر کسی در کارهای خیر هر مقدار انفاق و خرج و ریخت و پاش کند، اهل تبذیر نیست؛ چرا که این عمل در راستای اطاعت خداوند است؛ اما اگر کسی کم ترین هزینه را در مسیر معصیت داشته باشد، چنین شخصی اهل تبذیر خواهد بود. پس به نظر امام صادق(ع) در تحقق مفهوم تبذیر، حسن فاعلی و حسن فعلی دخالت مستقیم دارد؛ چرا که اگر انسان به قصد اطاعت خداوند کارهای خیری را انجام دهد و در این کار ریخت و پاش کند، این ریخت و پاش او از مصادیق تبذیر نیست؛ اما اگر کم ترین هزینه و انفاقی را در جهت معصیت داشته باشد، او اهل تبذیر خواهد بود. پس اهل ریخت و پاش با نیت الهی در کارهای خیر هر مقدار باشد عین اقتصاد است و پرداخت های مالی و هزنیه های مادی در کارهای بد با نیت معصیت هر چقدر هم کم باشد، تبذیر است. امام صادق عليه‏السلام درباره تفاوت معنایی اقتصاد و تبذیر با توجه به حسن و قبح فاعلی و حسن و قبح فعلی می فرماید: مَن أَنفَقَ شَيئا فى غَيرِ طاعَه اللّه‏ِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَمَن أَنفَقَ فى سَبيلِ الخَيرِ فَهُوَ مُقتَصِدٌ؛ هر كس مالى را در غير طاعت خداوند خرج كند، اسرافكار و هر كس كه در راه خير خرج نمايد، ميانه رو است.( بحار الانوار، ج75، ص302، ح1)

به سخن دیگر، اسراف در هر حال و هر کاری بد و زشت و از گناهان کبیره است که خداوند مسرفان را در دنیا هلاک (انبیاء، آیه 9) و در آخرت وعده آتش دوزخ داده (غافر، آیه 43) و آنان را یاران دوزخ دانسته (همان) و ایشان را دوست نمی دارد.(انعام، آیه 141؛ اعراف،‌ آیه 31)؛ اما اهل تبذیر تنها در صورتی که هزینه کردهای آنان در معصیت باشد هر چند کم باشد، گرفتار عذاب و خشم الهی می شوند و اما اگر در کارهای خیر به قصد اطاعت خداوند باشد، این رفتار اقتصادی شمرده می شود.

اما این که خداوند اهل تبذیر را برادران شیطان دانسته است،(اسراء، آیه 27) بر اساس تفسیر امام صادق(ع) تنها زمانی است که این ریخت و پاش ها در مسیر معصیت و کفر باشد چنان که از خود آیه نیز این معنا به دست می آید.

هم چنین خداوند اهل اسراف را در آیه 67 سوره فرقان خواهان اقتصاد و میانه روی در بخشش می شود و از بخل و تنگ دستی یا اسراف پرهیز می دهد، و یا در آیه 29 سوره اسراء می فرماید که میانه روی در بخشش داشته باش، به این معنا نیست که در کارهای خیر اگر انسان از حد بگذرد و اسراف کند، کاری مذموم و ناپسند کرده است،‌بلکه خود را به رنج افکند و این ایثار برای او می تواند تاثیرات منفی به جا گذارد؛ ولی اگر اهل احسان و ایثار است و می تواند بر نفس خود غالب و چیره شود، هرگز زیاده روی در کارهای خیر و نیکوکاری زشت نیست. امام على عليه السلام نیز اسراف را در کارهای خیر مذموم و ناپسند نمی شمارد هر چند که نباید کاری کرد که دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم چنان که خداوند در آیه 29 سوره اسراء به پیامبرش(ص) ‌فرموده است که میانه روی و اقتصاد داشته باش؛ اما چنان که گفته شد اسراف در کارهای خیر ناپسند نیست، امام علی(ع) می فرماید: اَلسرافُ مَذمومٌ فى كُلِّ شَىْ‏ءٍ إِلاّ فى أَفعالِ البِرِّ؛ اسراف در هر چيزى ناپسند است، مگر در كارهاى خير. (غررالحكم، ج2، ص86، ح 1938)

اما این که چرا برخی از انسان در زندگی خویش اعتدال را مراعات نمی کنند و یا در عمل اقتصادی به اسراف گرایش دارند؛ از نظر امام على عليه‏السلام کسانی دچار اسراف می شوند که حقیقت آفرینش را نشناخته و یا از آخرت غافل هستند. آن حضرت می فرماید که انسانی که آخرت نگر و آخرت گراست به جای این که اسراف کند بخشی از مال خویش را توشه آخرت خود می سازد و آن را با انفاق به دیگران در دست خداوند قرار می دهد تا در روز قیامت که روز نیاز و حاجت واقعی است از خداوند پس بگیرد: فَدَعِ السرافَ مُقتَصِدا وَاذكُر فِى اليَومِ غَدا وَأَمسِك مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِكَ وَقَدِّمِ الفَضلَ لِيَومِ حاجَتِكَ؛ اسراف را رها كن و ميانه‏روى در پيش‏گير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه‏دار و اضافى آن را براى روز نيازمنديت (قيامت) پيش فرست.( نهج البلاغه، نامه‏21)

معیار مصرف صحیح و اسراف

البته برخی تفسیر نادرستی از اعتدال و میانه روی دارند و گمان می کنند که چون خود نیاز کم تری به چیزی دارند،‌ دیگران نیز این گونه هستند. اصولا اقتصاد و میانه روی یا مصرف صحیح به کم مصرف کردن نیست بلکه به درست مصرف و به میزان نیاز مصرف کردن است. امام صادق عليه‏السلام در سخنی به درست معیار درست مصرف کردن را بیان می کند و الگوی را به ما می دهد تا بتوانیم مصادیق اسراف و عدم اسراف را به دست آوریم و بشناسیم. امام (ع) می فرماید: لَيسَ فيما أَصلَحَ البَدَنَ إِسرافٌ… إِنَّما السرافُ فيما أَتلَفَ المالَ وَأَضَرَّ بِالبَدَنِ؛ در آنچه بدن را سالم نگه مى‏دارد اسراف نيست، بلكه اسراف در چيزهايى است كه مال را از بين ببرد و به بدن صدمه بزند.( بحارالأنوار، ج75، ص303، ح6)

آن حضرت (ع) در بیان ارایه معیار به سه نشانه مسرف اشاره می کند تا این گونه تفاوت میان مصرف درست و اسرافی و افراطی را بیان کند. آن حضرت (ع) می فرماید : لِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَشتَرى مالَيسَ لَهُ وَيَلبِسُ ما لَيسَ لَهُ وَيَكُلُ ما لَيسَ لَهُ؛ اسراف كننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نيست خريدارى مى‏كند، آنچه در شأنش نيست مى‏پوشد و آنچه در شأنش نيست مى‏خورد.( تفسير نورالثقلين، ج1، ص772، ح313)

در همین راستا امام صادق عليه‏السلام با مصادیقی حتی ریز و پیش پا افتاده اشاره می کند تا معلوم شود که برخی از رفتارهای مصرفی ما بیرون از دایره الگوی صحیح مصرف در اقتصاد اسلامی است و همین رفتارهای کوچک و خرد ما است که می تواند زندگی اقتصادی جامعه را تحت تاثیر مثبت و منفی خود قرار دهد. آن حضرت (ع) می فرماید: رُوىَ أَنَّهُ نَظَرَ الصّادِقُ إِلى فاكِهَه قَد رُميَت مِن دارِهِ لَم يُستَقصَ أَكلُها فَغَضِبَ وَقالَ: ما هَذا إِن كُنتُم شَبِعتُم فَإِنَّ كَثيرا مِنَ النّاسِ لَم يَشبَعوا فَأَطعِموهُ مَن يَحتاجُ اِلَيهِ؛ نقل شده است كه امام صادق عليه‏السلام مشاهده كردند كه سيبى را نيم‏خورده از خانه بيرون انداخته اند، خشمگين شدند و فرمودند: اگر شما سير هستيد، خيلى از مردم گرسنه‏اند خوب بود آن را به نيازمندش مى‏داديد.(بحارالأنوار، ج66، ص432، ح16)

امام صادق عليه‏السلام هم چنین در بیان معیار اسراف و مصرف صحیح و درست می فرماید : لَمّا سُئِلَ عَن أَدنَى السرافِ ـ : إِبذالُكَ ثَوبَ صَونِكَ وَإِهراقُكَ فَضلَ إِنائِكَ… ؛ در پاسخ به سئوال از كم‏ترين حدّ اسراف فرمودند: كم‏ترين اندازه آن اين است كه لباس بيرونت را لباس خانه دم دستى قرار دهى و ته مانده ظرفت را دور بريزى.( كافى، ج4، ص56، ح10)

ملاحظه می‌گردد كه شاخص‌ها و مرز اسراف از غیر اسراف در روایات صادره از امام علی(ع) در سه مقوله خوراك، پوشاك وخرید لوازم (كه این خود دامنه وسیعی دارد) به روشنی بیان شده است.

البته باید توجه داشت که بر اساس آموزه های قرآنی عرف زمان و مکان نقش کلیدی در زندگی بشر و تعیین مصادیق هر مفهوم چون اسراف و اعتدال دارد. خداوند در آیاتی بسیار به جزئیات نمی پردازد و کلیاتی را بیان می کند که روشن می سازد که برای تعیین مقدار و میزانی که اسراف بدان تحقق می یابد می بایست به عرف و متعارف زمان و مکان مراجعه کرد. خداوند از بندگان می خواهد که در همه زندگی خویش اصلی کلیدی عرف را مورد توجه قرار دهند و از پیامبرش می خواهد تا این را به مردمان بگوید که بر اساس عرف زندگی و عمل کنند.(اعراف، ایه 199)

عرف همان سیره خردمندان و عقلایی است که بر اساس احکام نظری و عملی عقل صادر شده یا خردمندان بر اساس شرایط زمانی و مکانی آن را پسندیده یافته اند و بدان عمل می کنند. متعارف در جوامع انسانی که بر مدار عقل و خردورزی است، امور پسندیده ای است که می بایست مراعات شود. در هر زمان و مکانی عرف کمی تفاوت می کند. بنابراین نمی توان یک دستور کلی برای تعیین مصادیق اسراف مثلا صادر کرد. از نظر خداوند رفتاری که به دور از عرف پسندیده عقلایی و رفتار خردمندان باشد، رفتاری جاهلانه و بی خردانه است.(همان)

خداوند در بیان زندگی متعارف و معاشرت ها به عرف توجه و بر معیار و ملاک بودن آن تاکید می کند.(نساء، آیه 19) اصولا از نظر قرآن رفتارهای جامعه می بایست در چارچوب معروف و منکر ساماندهی شود که همان بیان دیگری از عرف است. معروف به هر چیزی گفته می شود که عقل و عقلاء و شریعت آن را پسندیده و به عنوان هنجار تجویز کرده است و منکر دقیقا در برابر آن هر امری است که عقل و عقلآئ و شریعت آن را ناپسند می شمارد.

بر این اساس، زندگی اقتصادی می بایست در چارچوب عرف و معروف سامان یابد و اسراف و تبذیر با توجه به شرایط زمانی و مکانی تغییر می کند. پس زندگی مثلاً خریدن یك دست لباس گران‌قیمت از سوی فردی كه درآمد او متوسط است، مصداق اسراف است؛ جمع‌آوری پول با مشقت فراوان و ترتیب دادن یك مسافرت خارج از كشور برای كارمندی كه درآمد او در حد حقوق كارمندی است، اسراف و تبذیر محسوب می‌شود.

خرید یك دستگاه كامپیوتر پیشرفته برای كارگری كه هر صبح بایستی سرچهارراه چشم به راه كسب باشد (و آن هم یك خط در میان) مصداق بارز اسراف و تبذیر می‌باشد. هرگاه نیاز ضروری انسان با خرید یك دستگاه پیكان برآورده می‌شود، به آب و آتش زدن و جوركردن وام‌های بانكی با اقساط بالا (به اسم جعاله و مضاربه و …) و خرید یك دستگاه پژو یا سمند و … بدون تردید اسراف قلمداد می‌گردد.

خرید مبلمان راحتی برای منزل برای به رخ كشیدن و چشم و هم‌چشمی اسراف خواهد بود. اختصاص دو و نیم میلیون تومان برای خرید لوازم چوبی منزل ـ از سوی عروس ( به عنوان جهیزیه) و یا از سوی داماد (در قالب شیربها) در حالی كه ‌داماد بی‌كار است و این مبلغ می‌تواند سرمایه اولیه‌ یك تولیدی كوچك را برایش فراهم آورد، بدون تردید اسراف است.

ده‌ها مورد دیگر را نیز كه متأسفانه در زندگی بسیاری از افراد جامعه ما شكل ضرورت به خود گرفته است، می‌توان به عنوان مصادیق بارز اسراف و زیاده‌روی به حساب آورد.

به هر حال، نباید نقش زمان و عرف را نیز در تعیین مصادیق اسراف از نظر دور داشت. به عبارت دیگر، اوضاع و احوال اقتصادی زمان، عنصر تعیین‌كننده‌ای در ترسیم اسراف و تبیین حد و مرز آن با ضرورت‌های زندگی است. مثلاً در زمان امام علی(ع) چه بسا نوع خاصی از پوشش، اسراف به حساب می‌آمد، در حالی كه همان پوشش در زمان امام صادق(ع) نه تنها اسراف قلمداد نمی‌گردید؛ بلكه از حد عرف افراد معمولی نیز پایین‌تر بود. در این زمینه نیز سطح زندگی عموم افراد جامعه میزان و شاخص تعیین‌كننده‌ای است. حكایت زیر، گویای همین نكته است:

در زمان رسول خدا(ص) و امام علی(ع) عموم مردم در فقر و بی‌نوایی زندگی می‌كردند، در حالی كه از زمان امام سجاد(ع) به بعد، اوضاع اقتصادی مسلمانان رونق قابل ملاحظه‌ای یافت. به اقتضای این پیشرفت اقتصادی، تغییری در نحوه زندگی و خوراك و پوشاك ائمه(ع) نیز پیش آمد. لذا برخی افراد ظاهربین از این بزرگواران سؤال می‌كردند كه چرا لباس‌های فاخر پوشیده‌اند، در حالی كه اجدادشان چنین لباس‌هایی نمی‌پوشیدند.

براین اساس، نمی‌توان شرایط زمانی و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصی برای تعیین حد و مرز اسراف نادیده انگاشت. این شاخص در مركب،‌ خانه و سایر لوازم نیز تعیین‌ كننده است؛ اما بایستی متوجه بود كه در مورد این شاخص، یعنی سطح اقتصادی عموم جامعه، مصادره‌ به مطلوب و تفسیر به رأی صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت به جای آنكه سطح اقتصادی متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، یكی‌دو پله بالاتر می‌رویم.(مراجعه کنید: محمد حسن جعفری، اسراف و تبذیر در آیات قرآن و روایات ائمه(ع))

آثار فردی و اجتماعی اسراف و تبذیر

در آموزه های وحیانی اسلام، برای اسراف و تبذیر آثار زیانباری در دنیا و آخرت در حوزه های فردی و اجتماعی بیان شده است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

بدترین تاثیر اسراف را می بایست در زندگی انسانی جست و جو کرد. خداوند اسراف مهم ترین عامل فساد و تباهی در زمین می داند.(شعراء، آیات 151 و 152) این بدان معناست که مسرفان با عمکردهای افراطی خود، مسیر طبیعی آفرینش و اهداف آن را دچار اختلال کرده و امور را از جریان صحیح و درست آن خارج می سازند. نتیجه فسادگری مسرفان تنها به خود آنان یا حتی جامعه ختم نمی شود بلکه همه زمین را در بر می گیرد. از این روست که آنان را مفسدان فی الارضی دانسته است که گرایشی به اصلاح طلبی ندارند و به جای این که امور فاسد را اصلاح کنند خود به فساد و تباهی در زمین دامن می زنند.

مسرفان دچار نوعی بیماری هستند که ایشان را از منابع شناختی درست دور می سازد و امکان آن را نمی دهد تا تحلیل درستی از واقعیت داشته باشند و در مسیر درست گام بردارند. ازاین روست که حق ستیز هستند و اجازه نمی دهند تا گام های اصلاحی برداشته شود و فسادهای موجود از طریق افراد مصلح چون پیامبران اصلاح و تصحیح شود.(یس،‌ایات 13 و 19)

همین ویژگی بینشی و نگرشی آنان است که مسایل را برای آنان دگرگونه می کند و بر خلاف فطرت و عقل سلیم، ناتوان از درک خوب و بد و زشت و زیبا می شوند. اینان به سبب واژگونگی فکری و بینشی و نگرشی، زشت ها را زیبا و زیبا را زشت می ببیند و هنجارها را بر نمی تابند و در پی نابهنجاری های اجتماعی می روند. این گونه است که مثلا به جای گرایش به غیر هم جنس به هم جنس گرایی که بر خلاف فطرت سلیم انسانی است رو می آورند، و کارهای بد و زشت را خوب و زیبا و ضدارزش ها و نابهنجاری ها را ارزشی و بهنجار می یابند. در حقیقت خوى اسراف‌گرى آنان، زمينه‌ساز زينت داده شدن اعمال زشت نزد مسرفان می شود.(یونس، آیه 12)

پس به جای این که همراه مصلحان و عقلا و خردمندان باشند،‌ علیه آنان موضع گیری می کنند(یس، آیات 13 تا 19) و آنان را بدشگون(همان) و در صورت مقاومت و دعوت به اصلاح گیری تهدید به مرگ و شکنجه و اخراج از جامعه می کنند.(همان)

اسراف هم چنین موجب می شود تا از نظر اقتصادی شخص دچار بحران روحی و روانی شود و احساس درماندگی وجود ایشان را در بر گیرد(اسراء، آیه 29)، و نومیدی بر ایشان مسلط و چیره شود.(زمر، آیه 53)

از دیگر آثار اسراف می توان به محرومیت از محبت خدا(انعام، ایه 141؛ اعراف، آیه 31) و محرومیت رسیدن به مقام بندگی خدا(فرقان، آیات 63 و 67) اشاره کرد.

همین محرومیت از محبت الهی و بندگی است که برکت را از زندگی شخص می برد و ثروت او به سبب اسراف از دست می رود و او را به تنگدستی و فقر دچار می کند. مسرف با اسراف خویش وارث فقر است. امام صادق عليه‏السلام می فرماید: إِنَّ السَّرَفَ يورِثُ الفَقرَ وَإِنَّ القَصدَ يورِثُ الغِنى؛اسراف باعث فقر و ميانه روى موجب بى نيازى مى شود.(وسائل الشيعه، ج15، ص258، ح8)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از مسایل مربوط به اسراف و تبذیر است. عمل به همین الکوهای رفتاری که اسلام بیان کرده است می تواند زندگی انسان را دگرگون کند و سبک زیست متفاوتی را برای جامعه به ارمغان آورد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا