اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

سیاست مقاومتی در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

راهبردهای اسلام در چارچوب خلافت الهی انسان سامان یافته است تا انسان متاله و خدایی شده،‌ بتواند در مقام مظهر خدایی خود، به پرورش و پروردگار در ماسوی الله اقدام کند و در برابر هر گونه موانعی مبارزه و با هر عامل تهدید کننده ای از درون و بیرون مقاومت کند. از آن جایی که مقاومت و ایستادگی بدون قوام یافتن و ایستادن بر توانمندی های خودی امکان پذیر نیست و تکیه بر غیر و بی غیرتی نمی تواند مقاومت و ایستادگی را موجب شود، سیاست ها و برنامه های اسلامی بر آن است تا این مقاومت و ایستادگی درونی را ایجاد کند.

نویسنده با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا نقش سیاست های مقاومتی را در رسیدن انسان با جایگاه خلافت الهی تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عناصر مقاومت و ایستادگی

واژه مقاومت از واژه عربی « قَوَمَ » به معنای ایستادن و راست ایستادن گرفته شده است. قیام و قعود به معنای ایستادن و نشستن از حالات متضاد است.

در اصطلاح قرآنی و فرهنگ آن، مقاومت به معنای ایستادگی به حالتی گفته می شود که شخص برای انجام کارها و تحقق اموری اقداماتی را انجام می دهد که شامل ایجاد مقتضی و از میان بردن مانع و ایستادگی در برابر فشارهاست.

علت این که چنین حالتی را مقاومت یا استقامت می گویند، شباهتی است که میان عمل ایستادن از یک سو و حالت ایستادگی و مقاومت وجود دارد؛ زیرا وقتی انسانی بخواهد به بهترین وجه، عمل و کاری را انجام دهد و یا بخواهد از خود در برابر دیگری دفاع نماید و یا حرکتی داشته باشد، به پا می خیزد و می ایستد و قیام می کند.

پس واژگانی چون قیام، استقامت، مقاومت و مشتقات آن در عربی و ایستادن و ایستادگی و مانند آن در فارسی به عنوان کنایه برای بیان این حالت خاص به کار می رود. ز این رو، وقتی می گوییم که فلانی مقاومت کرد و یا استقامت ورزید و توانست در برابر فلانی ایستادگی کند به معنای آن نیست که حتما بر پاخاسته و روی پای خودش ایستاده است؛ بلکه به معنای آن است که از مطالب و مقاصد خود دست بر نداشته و کوتاه نیامده و مقتضیات تحقق آن را فراهم آورده و با موانع آن مبارزه کرده و در برابر فشار و علیه آن جنگیده است.

پس لزوما مقاومت و ایستادگی و استقامت به معنای قیام و ایستادن نیست، بلکه ممکن است فرد نشسته و قاعد باشد، ولی از مطلب و مقصد و مقصود خود دست برندارد. بنابراین می توان گفت که مراد از استقامت، مقاومت و ایستادگی در معنای اصطلاحی آن، استمرار و پایداری بر مطالب، مقاصد ، اصول ، موضع گیری ها و مانند آن است(نگاه کنید: اساس‌البلاغه، زمخشری، ص‌538) بی آن که از راه راست منحرف شده و به کژی گرایید و از مطالب و مقاصد خود دست بردارد و از مواضع اصولی خود کوتاه آید، بلکه همه تلاش خود را انجام می دهد تا مقتضی را تحقق بخشده و از موانع بگذرد و یا در برابر فشارها مقاومت نماید و عقب نشینی نکند.(لغت نامه دهخدا، مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قوم)

پس عناصر مقاومت را می بایست در اموری چون: 1. مقاصد و مطالب؛ 2. مبانی و اصول؛ 3. تحقق بخشی به مقتضیات؛ 4. مانع زدایی ؛ 5. تحمل فشارها؛ 6. حفظ مواضع اصولی بدون عقب نشینی از آن ها شناسایی و ردگیری کرد.

سیاست مقاومتی در چارچوب مبانی و اصول

از آیات قرآنی این معنا استنباط می شود که اگر انسان و جامعه ای بخواهد به تعالی و کمال برسد می بایست مبتنی بر فلسفه زندگی، سبک زندگی خاصی را اتخاذ کند که او را به مقصد برساند. از آن جایی که فلسفه زندگی اسلامی بر مدار توحید و خلافت الهی انسان در دنیا و آخرت گرایی سامان یافته است، سبک زندگی اسلامی نیز بر همین مدار و محور سامان می یابد.

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، انسان دارای در دنیا برای رسیدن به هدف آفرینش هستی و نیز هدف آفرینش انسان می بایست مدلی از زندگی را در پیش گیرد که بستر فعلیت بخشی و ظهور استعدادهای سرشته درونی را فراهم آورد و بتواند در برابر موانع و فشارهای درونی و بیرونی مقاومت کند؛ زیرا از نظر آموزه های اسلامی، انسان با آن که دارای همه توانمندی های ذاتی است، ولی می بایست آن را در بستر عبودیت و ایمان و عمل صالح به فعلیت رساند.(بقره، آیه 31؛ ذاریات، آیه 56 و آیات دیگر)

البته از آن جایی که این اظهار باطن و فعلیت بخشی قوای سرشته و نهفته در ذات انسان برای رسیدن به مقام خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت(بقره، آیه 30؛ آل عمران، آیه 79) به آسانی امکان پذیر نیست؛ زیرا هواهای نفسانی و طغیان گری برخی از قوای انسانی علیه عقل و فطرت از یک سو و هم چنین دشمن بیرونی چون ابلیس و وسوسه های شیطانی آن هماره مانع تحقق بخشی و اظهارگری انسان است،‌ می بایست هر انسانی برای رسیدن به خلافت الهی هم مقتضی را فعال نماید و هم موانع را از سر راه بردارد و با فشارها و تهدیدهای درونی و بیرونی مبارزه کند. این جاست که مقاومت و استقامت به عنوان عنصر اصلی و اساسی در سرنوشت سعادتمند انسان نقش تاثیرگذار و کلیدی را ایفا می کند.

به سخن دیگر، سیاست مقاومتی در چارچوب فلسفه زندگی اسلامی، یک اصل اساسی برای رسیدن به مقام خلافت الهی است؛ زیرا تنها با توجه به فشارهای درونی و بیرونی و موانع بر سر راه مقاصد و مطالب انسانی، ایجاد مقتضی به تنهایی نمی تواند هدف زندگی را برآورده سازد، بلکه نقش مقاومت به عنوان مکمل یک نقش اساسی است.

اشکال مقاومت فردی و اجتماعی

از آن جایی که هدفی که برای زندگی انسان تعریف شده یک زندگی فرافردی و فراشخصی است نمی توان امید داشت که انسان تنها با مقاومت فردی و شخصی به هدف برسد؛ زیرا بر اساس آموزه های قرآنی، فلسفه وجودی و حکمت آفرینش انسان به عهده گرفتن مسئولیت خلافت الهی است تا به عنوان مظهر پروردگاری، جهان را بسازد.

شکی نیست که انسان نخست می بایست خود را بسازد و با فعلیت بخشی قوا و مظهریت نمایی از خدا، در مقام متاله و ربانی، خلیفه گری کند. پس لازم است که هم مقتضیات را تحقق بخشد و هم موانع را بردارد. از این روست که عبادیات و تقوا و ایمان و اعمال صالح ، به عنوان مقتضی و مانع زدایی عمل می کند و انسان با این ها خود را تزکیه کرده و هم چنین کمالات را در خود آشکار می کند؛ اما این به تنهایی کافی نیست هر چند امری لازم است.

برای رسیدن به حکمت آفرینش و هدف آن، هر انسانی می بایست مسئولیت هایی را در برابر جان و جامعه و جهان به عهده گیرد؛ چرا که لازم است تا ضمن خودسازی و متاله و ربانی شدن خود، به آبادانی و عمران زمین بپردازد(هود، آیه 61) و آن ها را به کمال بایسته و شایسته ایشان برساند. از آن جایی که این هدف به تنهایی برآورده نمی شود باید جامعه ای ساخت که همگی در این چارچوب حرکت می کنند و همین فلسفه و سبک زندگی را پذیرفته و بدان پای بند هستند. پس همراه سازی دیگر جان ها به عنوان افراد یک امت و جامعه هدفدار از همه توده های مردم لازم است (حدید، آیه 25) تا در چارچوب عدالت و قسط(همان) عمل کنند و خلافت عمومی را به نمایش گذارند. این جاست که رهایی از خسران زندگی در دنیا و عصر عصاره گیر زندگی دنیوی تنها با ایمان و عمل صالح فردی شدنی نیست، بلکه با توصیه دیگران به حق و صبر و عمل شدنی است.(سوره عصر و ایات دیگر)

پس هر انسانی در دو شکل می بایست به اصل مقاومت و استقامت توجه کند: 1. شکل فردی؛ 2. شکل اجتماعی. به این معنا که هم خود را بسازد و هم در برابر موانع و فشارهای هواهای نفسانی درونی و هم وسوسه های شیطانی برونی مبارزه و مقاومت کند و هم دیگران یاری رساند تا مقاومت پیشه کنند.

انسان در دنیا افزون بر این که زندگی جمعی دارند و در کنار هم زندگی می کنند، هم چنین یک زندگی اجتماعی هم دارند؛ زیرا این گونه نیست که مانند یک گله در کنار هم قرار گیرند و هر یک به تنهایی بتواند نیازهای خود را برآورده سازد، بلکه نیازمند زندگی اجتماعی است تا بتواند انواع و اقسام نیازهای عاطفی، جسمی،‌ مادی و معنوی خود را برآورده سازد.

بنابراین همان گونه که انسان نیازمند یک مقاومت فردی است نیازمند یک مقاومت اجتماعی است تا بتواند در چارچوب فلسفه زندگی اسلامی، اهداف و مقاصد و مطالب فردی و اجتماعی را برآورده ساخته و در مسیر درست و راست آفرینش گام بردارند.

خداوند در آیه 46 سوره سبا می فرماید: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ؛ بگو من فقط به شما یک اندرز می دهم که دو به دو یا به تنهایی برای خدا قیام کنید و به پا خیزید.

شکی نیست که این قیام به معنای ایستادگی است. شیخ طبرسی در مجمع البیان در این باره می نویسد: و روشن است كه «قيام» در اينجا نه به مفهوم روى پا ايستادن، كه به مفهوم روى آوردن به ارشاد و اصلاح و سازندگى انسانها با گفتگوى روشنگرانه و انگيزش آنان به انديشه و تفكر، و نيز به انديشه نشستن خويش است؛ چرا سرچشمه هر دگرگونى مطلوب و يا تحمل ناپسند و نامطلوب دگرگونى در انديشه و باورها و از پى آن دگرگونى در عملكردهاست؛ و بدان دليل است كه حق، تنها در پرتو انديشه درست و مناظره روشنگرانه و هدفدار و حق‏جويانه براى انسان حق‏طلب نمايان مى‏گردد.(مجمع البیان ، ذیل آیه)

در تفسیر نمونه نیز آمده است: تعبير به «قيام » در اينجا به معنى ايستادن روى دو پا نيست بلكه به معنى آمادگى براى انجام كار است ، چرا كه انسان به هنگامى كه روى پاى خود ميايستد آماده براى انجام برنامه هاى مختلف زندگى ميشود، بنا بر اين انديشه كردن نياز به آمادگى قبلى دارد، كه انگيزه و حركتى در انسان به وجود آيد كه با اراده و تصميم به تفكر بپردازد… تعبير به «مثنى و فرادى ؛ دو دو، يا يك يك » اشاره به اين است كه انديشه و تفكر بايد دور از غوغا و جنجال باشد، مردم به صورت تك نفرى ، يا حداكثر دو نفر دو نفر قيام كنند، و فكر و انديشه خود را به كار گيرند، چرا كه تفكر در ميان جنجال و غوغا عميق نخواهد بود، به خصوص اينكه عوامل خود خواهى و تعصب در راه دفاع از اعتقاد خود در حضور جمع بيشتر پيدا مي شود. بعضى از مفسران نيز احتمال داده اند كه اين دو تعبير به منظور اين است كه افكار فردى و جمعى يعنى آميخته با مشورت را فرا گيرد، انسان بايد هم به تنهایى بينديشد، و هم از افكار ديگران بهره گيرد كه استبداد در فكر و راى مايه تباهى است ، و همفكرى و تلاش براى حل مشكلات علمى به كمك يكديگر – در آنجا كه به جنجال و غوغا نكشد مطمئنا اثر بهترى دارد و شايد به همين دليل مثنى بر فرادى مقدم داشته است . (تفسیر نمونه، ذیل آیه)

سیاست عزلت مقاومتی و انقلابی

از آن جایی که مقاومت به معنای ایستادگی در چارچوب مبانی و اصول و در راستای تحقق اهداف و مقاصد عالی بدون عقب نشینی از مبانی و اصول است، شاید به سادگی بتوان سیاست عزلت مقاومتی را درک و فهم نمود؛ زیرا وقتی عزلت و گوشه گیری به عنوان یک سازوکار و سیاست در چارچوب مبانی و اصول و راهبردها به کار می رود، هیچ مشکلی ندارد.

گفته شد که مراد از سیاست مقاومت و استقامت، ایستادگی است نه ایستادن. بنابراین، وقتی شخص قاعد و نشسته است، ولی در همان حالت بر اساس اصول و مبانی و راهبردها عمل و رفتار می کند، این نشستن به عنوان یک سازوکار و سیاست مفید و سازنده خواهد بود؛ زیرا بی آن که از اصول و مبانی دست بردارد و عقب نشینی کند، نوعی رفتار را در پیش گرفته که او را به مقصد و هدف نزدیک می کند.

شاید در همین چارچوب است که نرمش قهرمانه معنا می یابد؛ زیرا یک سازوکار در برابر فشارهای سهمگین است. وقتی فشارها زیاد شد، سیاست نرمش قهرمانه به این معنا خواهد بود که مانند چمن و درختی نرم انعطاف داشته باشیم و بگذاریم تا توفان بی آن که ریشه را بر کند از سر ما بگذرد. این خم شدن و نرم شدن به معنای عقب نشینی نیست هر چند که حالت ظاهری آن گول زننده است و کسی که نگاه می کند گویا درخت و بوته ها عقب نشینی کرده اند، ولی استوار ایستاده اند و با انعطاف خود فشار را از خود دور می کنند و از سر می گذرانند. اما اگر انعطافی صورت نگیرد ممکن است از ریشه کنده شود و اصول و مبانی را از دست دهد.

در آیات قرآنی از سیاست عزلت انقلابی و عزلت مقاومتی سخن به میان آمده است. به نظر می رسد که عزلت همانند قعود و نشستن یک عقب نشینی از اصول و مبانی باشد؛ زیرا عزلت به معنای گوشه گیری و گوشه نشینی، حالتی است که شخص از جامعه بریده و برای نجات خود تلاش می کند؛ در حالی که در عزلت مقاومتی، شخص با حفظ اصول و مبانی برای مدتی به گوشه ای می رود و به غاری پناه می برد تا خود را آماده حمله نماید و ضربه را بر موانع و فشارهای تحمیلی در فرصت مناسب بزند. این همان تاکتیک و سازوکاری است که خداوند در دو جا مورد تاکید قرار داده است.

نخست این سیاست مقاومتی را می توان در آیه 16 سوره انفال مجوز عقب نشینی از میدان جنگ را برای نبرد مجدد و یا پیوستن به همرزمان خودی می دهد. به این معنا که این عقب نشینی ظاهر،‌تنها سیاست و سازوکاری برای رسیدن به هدف از شیوه و راهی دیگر است.

هم چنین در آیه 16 سوره کهف از سیاست اعتزال و عزلت گریی از جامعه و محیط ناسالم سخن به میان آورده است؛ زیرا در محیط کفری که مومنان کشته یا به باطل کشیده می شدند و هر گونه مقاومت مستقیم بیهوده بود، بهره گیری از سیاست عزلت و اعتزال مقاومتی امری است که می توانست بسیار مفید و سازنده باشد.

خداوند به صراحت در آیه 14 بیان می کند که عزلت ایشان یک سیاست مقاومتی بوده است. اینان عزلت نگرفتند تا فکر توحیدی را در گوشه عزلت برای خودشان بپرورانند؛ بلکه به قصد مبارزه با کفر و شرک و مقاومت در برابر آن بود که عزلت گرفتند؛ یعنی آنان چون راهبان و متصوفان به عزلت نشینی و تصوف رو نیاوردند، بلکه به قصد مبارزه و مخالفت با کفر و شرک و دولت کفر این سیاست عزلت را انتخاب کردند. از این روست که برای دشمنان گران تمام شد؛ اما اگر مانند راهبان عمل می کردند و چون اهل تصوف رفتار می نمودند، اینان دیگر مبارزه و مقاومتی نداشتند و دشمنی برای خودشان نمی خریدند؛ چنان که راهبان و متصوفان با تفکر عزلت نشینی خودشان هیچ دشمنی دولت کفر و شرکی را موجب نمی شوند و دولت های استکباری نه تنها با آن دشمن نیستند بلکه حتی آن را به عنوان عرفان و مانند آن تشویق می کنند و ترویج می دهند.

البته دیگران نیز همین سیاست اعتزال مقاومتی را در پیش گرفتند که در آیاتی از جمله 48 و 49 سوره مریم به آن اشاره شده است.

عوامل و موانع سیاست مقاومتی

بر پایه آن چه گفته شد به روشنی دانسته شد که عوامل در سیاست مقاومتی و نیز موانع آن چیست؛ اما با این همه به برخی از مهم ترین عوامل و موانع که در قرآن بیان شده اشاره می شود.

  1. توحید و ایمان به خدا و امدادهای الهی: بی گمان توحید و ایمان به آن مهم ترین عامل در سیاست مقاومتی است؛ زیرا کسی که به خدا ایمان دارد و او را در هستی تنها موثر مطلق و محض می داند، در ایجاد مقتضی به غنای الهی توجه می یابد و فقر خود را با غنای او جبران می کند(فاطر ، آیه 15) و موانع را نیز با حمایت و امدادهای خداوندی از پیش رو بر می دارد.(ابراهیم، ایه 24؛ نحل، آیه 102؛ انفال، آیه 11؛ محمد، آیه 7)
  2. توکل: این که انسان خداوند را وکیل خود قرار دهد و کارها را به او واگذار کند و بگوید که من که جزم به مبانی و اصول دارم باید عزم خود را برای انجام مقاصد الهی به کار گیرم و با همت و اراده جدی در کار وارد شوم؛ زیرا می دانم که اوست که جهان را پروردگاری و ربوبیت می کند تا به هدف آفرینش برسد و آن امر تحقق یابد، پس من مامور به وظیفه ام نه نتیجه؛ پس با عزم ارادی قوی حرکت کرده و بر خدا توکل می کنم.(آل عمران، آیات 122 و 159 و 172 و 173؛ یونس، آیه 71)
  3. امیدواری: اميد به پاداش و نصرت الهى، سبب تقويت روحيّه و ايستادگى در برابر دشمنان است که خداوند در آیاتی از جمله آیه 104 سوره نساء به آن اشاره می کند.
  4. دعا و نیایش و به ویژه نمازشب: اعمال عبادی خاص به ویژه دعا و نیایش و نماز شب و مانند آن بهترین عامل در تقویت مقاومت انسان است که در آیاتی از جمله آیه 250 سوره بقره و آیات 146 و 147 سوره آل عمران به آن توجه داده شده است.

اما موانع مقاومت عبارتند از :

  1. دنیاطلبی و هواهای نفسانی: دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمن است.(آل عمران، آیه 152) در حقیقت دنیا طلبی انسان ریشه در هواهای نفسانی انسان دارد. وقتی قوایی چون شهوت در انسان است این قوه می خواهد خودش را به هر شکلی ارضا کند و شهوت های روحی و جنسی و تغذیه ای و مانند آن را بر طرف نماید. از این روست که به دنیا گرایش شدید می یابد و همین موجب می شود تا از آخرت و اهداف و مقاصد عالی باز ماند. بسیاری از مردم که از مقاومت دست می کشند کسانی هستند که لقمه حرام و شهوت های جنسی و مقام و مناصب یعنی زینت های دنیوی آنان را فریفته و به خود مشغول داشته است.
  2. شیطان و وسوسه هایش: این عامل بیرونی شاید قوی ترین عاملی باشد که آدمی را از رسیدن به هدف باز می دارد و مانع جدی بر سر راه مقاومت فرد و جامعه است.(آل عمران، آیه 155)
  3. تاثیرپذیری از دشمن: جنگ روانی دشمن شاید یکی دیگر از عوامل ضد مقاومتی است. بی گمان تأثيرپذيرى مجاهدان از تحريكات خيانت‌آميز دشمن، مانع پايدارى آنان است. هماره کسانی که تحت تاثیر جنگ روانی دشمن قرار گرفته اند دست از مقاومت برداشته و خود را تسلیم دشمن کرده اند.(آل عمران، آیه 122)

به هر حال،‌ سیاست مقاومتی که در آیات قرآنی بیان شده است یک سیاست مهم و اساسی است که جامعه اسلامی می بایست بدان خود را مهجز کند و از اصول و سازوکارها و شیوه های آن آگاه بوده و به کار گیرد. بی گمان سیاست مقاومتی در همه حوزه های از جمله حوزه سیاست بین الملل، سیاست داخلی و حوزه اقتصادی و فرهنگی و نظامی و فکری و مانند آن می تواند یک سازوکار مناسب برای تحقق اهداف کلان باشد.

انعطاف و نرمشی که در سیاست مقاومتی اتخاذ شده است به عنوان یک سازوکار برای رهایی از فشارها و برداشتن موانع بسیار مفید و سازنده است. به کارگیری این سیاست می تواند در جهان امروز که دشمنان بیش ترین و سهمگین ترین فشارها را وارد می کند تا مقاومت را از میان بردارند بسیار سازنده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا