اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

زندگی در محضر علم الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا انسان در محضر خدا گناه می کند؟ آیا علت آن این امر نیست که نمی داند که در محضر خدا است؟ یا علت آن این است که مفهوم علم الهی نسبت به خدا را نمی داند؟ کسی که در برابر هر شخصی محترم، حاضر به زشتکاری نیست، چرا در برابر خدا زشتکاری می کند؟ نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، به این پرسش ها و مانند آنها پاسخ دهد. با هم این مطلب را از نظر می  گذرانیم.

علم حصولی انسان و علم حضوری خدا

انسان های در فطرت خویش بر اساس هدایت تکوینی الهی(طه، آیه ۵۰)، شناخت اجمالی از حق و باطل، زشت و زیبا، خیر و شر، خوب و بد و مانند آنها دارند.(شمس، آیات ۷ تا ۱۰) هم چنین آنان بر اساس همین هدایت فطری و تکوینی، گرایش به حق، زیبا، خیر و خوب داشته و نسبت به ضد آنها گریزش دارد.(همان)

همین ویژگی ذاتی و فطری، موجب می شود که حتی کودکان این گونه باشند. هم چنین انسان ها حتی اگر هیچ اعتقادی به خدا یا قیامت یا دین اسلام و شرایع آن نداشته باشند، رفتاری را نشان می دهند که از آن به رفتار اخلاقی یاد می شود.

البته گاه همین انسان های اخلاقی که اعتقادی به خدا دارند، در خلوت خویش کارهای ضد اخلاقی را انجام می دهند که آن را قبیح و زشت می دانند. شخص در این موارد می داند که خدا نسبت به کارهایش علم دارد و با این همه برخی از رفتارها را انجام می دهد که بر خلاف همه اصول انسانی- الهی، زشت و قبیح است.

علت انجام این رفتار زشت برای آن نیست که او انسانی سفیه و سبک مغزی است، یا هیچ اعتقادی به اصول اخلاقی – الهی ندارد، بلکه برای آن است که مفهوم علم بر این او همان مفهومی است که خود دارد و متصف به علم می شود.

وقتی ما می گوییم : «من علم دارم یا عالم هستم»، به معنا و مفهوم این است که اطلاعاتی از طریق حواس در اختیار داریم که بیش تر آنها شنیداری است، زیرا مجموعه اطلاعات دیداری ما بسیار اندک است و حجم معلومات ما در حد و اندازه ای است که نمی توان همه آنها را از طریق دیداری به دست آورد.

بر این اساس وقتی گفته می شود که فلانی نسبت به زشتکاری شما عالم است، به این معنا می گیریم که او معلوماتی شنیداری از ما دارد. این گونه است که رفتار ما در همین چارچوب ساماندهی می شود. بر همین اساس، کسی که در حضور شخص محترمی حاضر به زشتکاری نیست، در حالی که می داند که او بدان علم دارد یا خواهد داشت، با این همه مرتکب زشتکاری می شویم؛ زیرا آن چه اکثریت مردم را از زشتکاری باز می دارد و به عنوان یک بازدارنده عمل می کند، حضور شخص محترم است نه علم او.

به تعبیر دیگر، زشتکار به هر دلیلی حاضر نیست در برابر شخص محترم زشتکاری کند، و حضور شخص محترم برایش بازدارنده است، اما علم همین شخص محترم نسبت به زشتکاری اش، عامل بازدارنده ای نخواهد بود؛ چرا که مفهومی که او از علم دارد، همان علم شنیداری یا ذهنی است که از آن به علم حصولی یاد می شود.

حال اگر نوعی دیگر از علم در اختیار شخص محترم باشد، آیا می تواند مانع زشتکاری باشد؟ یعنی کسی که زشتکاری خویش را نهان و پنهان از چشم دیگری انجام می دهد و علم شخص محترم نمی تواند مانع از رفتار زشت او باشد، بداند که شخص محترم از علم دیگری دارد که از آن به علم حضوری یاد می شود، آیا باز هم مرتکب زشتکاری می شود؟ شکی نیست که احترام موجب می شود که او چنین رفتار زشتی را به سبب علم حضوری شخص نخواهد داشت. پس اگر او از علم حضوری شخص محترم آگاه باشد عمل زشت خویش را ترک کرده و مرتکب آن نمی شود.

بر این اساس، می توان گفت که عامل بازدارنده از زشتکاری، همان علم حضوری است، چرا که علم حصولی بازدارنده نبوده است.

مراد از علم حضوری همان علمی است که مستقیم به دست می آید، یعنی اگر سخنی میان دو نفر بیان شده است، او شاهد و حاضر در آن جا بوده و سخنان را به طور مستقیم شنیده است، نه آن که کسی برایش آن مطالب را نقل کرده و به واسطه از دیگری شنیده باشد. در حقیقت شنیداری هایش به نوعی دیداری و حسی است، نه این که شنیده هایی از شاهدان دیگر باشد؛ هم چنین اگر واقعه ای رخ داده است، او با حواس خویش از چشم و گوش و مانند آنها آن رخداد را دیده و درک کرده و نسبت به آن عالم شده است. این دانش و علم هر چند که از بیرون از ذات به داخل ذات او آمده است، اما اطلاعات مستقیمی است که به او رسیده و آن را دریافت کرده است.

البته نوعی علم حضوری قوی تری نیز داریم که مصداق روشن آن، علم انسان به وجود خویش یا درد دندان خویش است. این علوم حضوری، اما و اگر ندارد، به ویژه اگر از قسم نوع دوم از علم حضوری باشد؛ زیرا در نوع اول ممکن است کسی مدعی شود که بد دیده ای یا بد شنیده ای یا حواس بویایی و شنوایی و بینایی شما اشتباه کرده است، اما در نوع اول هیچ گونه اما و اگر راه ندارد؛ زیرا از مصادیق علم الیقینی یا عین الیقینی یا حق الیقینی است که هیچ شک و ریب در آن راه نمی یابد.

از نظر قرآن، علم الهی نسبت به همه هستی از مصادیق علم حضوری است. پس وقتی خدا می گوید می دانم یا علم دارم، یعنی علم بی واسطه از نوع اول یا دوم است. از همین روست که در قرآن از این که خدا علیم است و علم دارد، گاه دیگر به «بصیر» تعبیر شده است ؛ زیرا حقیقت علیم به همان بصیر باز می گردد، یعنی می داند خدا، همان می بیند خدا است؛ پس وقتی گفته می شود: خدا عالم به امور است، به معنای این است که خدا بینا به امور است.

بنابراین، وقتی ما از علم خدا به چیزی سخن به میان می آوریم، به معنای آن است که خدا می بیند. با این که علم خدا به امور تنها همان علم حضوری است، اما علم انسان نسبت به معلومات شامل هر دو نوع علم حصولی و علم حضوری است. البته به نظر می رسد که مجموعه معلومات علم حصولی انسان بیش از معلوماتی است که از علم حضوری به دست آورده است. از این روست که وقتی سخن از علم به میان می آید،‌ بیش تر همان علم حصولی است که تبادر می کند.

همین مطلب موجب می شود که تا وقتی شخصی درباره علم دیگری سخن به میان می آورد، همان علم حصولی متبادر می شود تا جایی که انسان ها علم الهی را نیز علم حصولی تفسیر می کنند که غلط و نادرست است. این تفسیر نادرست و عوامانه موجب می شود تا رفتاری را انسان در برابر خدا در پیش گیرد که ریشه در فهم او نسبت به علم دارد؛ زیرا کسی که در برابر شخص محترم زشتکاری را ترک می کند حتی اگر بداند که او می داند که زشتکار است، هم شخص اگر بداند که در برابر خدا حاضر است و در محضر اوست به خود اجازه نمی دهد تا زشتکاری کند؛ چرا که او انسان متجری نیست که به خود جرأت بدهد در برابر خدا و حضورش گناه کند و عمل زشتی را مرتکب شود. با این همه می بینیم که او چنین می کند؛ زیرا فهم نادرست و غلط و باطلی در برابر مفهوم علم الهی دارد.

قصه های قرآنی با خاستگاه علم حضوری

از نظر قرآن، با توجه به این که علم الهی،‌ علم حضوری است، قصه هایی که درباره اقوام پیشین بیان می کند، همه گزارش های مستقیم از وقایع و رخدادها است که خدا در آن حاضر و ناظر و شاهد بوده است.

هم چنین از آن جایی که خدا به آشکار و اسرار نهان و پنهان از خفی و اخفی، علم حضوری دارد و چیزی از بصیرت و بینایی او به دور نیست، گزارشی که از هر رخداد می دهد با توجه به این خصیصه است که هیچ چیز نهانی وجود ندارد که خدا از آن غافل باشد و گزارشی غیر واقعی ارایه دهد. پس گزارش های قرآنی عین حقیقت و واقعیتی است که واقعه شده و رخ داده است. این عین حقیقت بودن شامل حتی افکار و نیت ها و اندیشه هایی است که پشت هر رخ داد به عنوان اسباب و عوامل یا مانند آنها مطرح بوده است. بر همین اساس توصیف، تبیین و تحلیل خدا از هر واقعه ای در قالب قصه های قرآنی عین همان حقیقت و واقعیت با همه ابعاد ملکی و ملکوتی و ظاهر و باطن آن است.

خدا به صراحت در این باره می فرماید: فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین؛ پس به تحقیق که ما حکایت و قصه حال آنان را به علم و دانش بیان می کنیم و ما از آنان غائب نبودیم.(اعراف، آیه ۷)

پس علم الهی از مصادیق علم حضوری است؛ زیرا چیزی را که بدان علم حضوری دارد را نقل و قصه می کند. خدا از آنان غائب نبوده بلکه حاضر در آن جا بوده و علم و دانش او دانشی حضوری است. این دانش با توجه به همه ابعاد رخداد است که برای ما قصه و بیان می شود. پس هیچ اما و اگری در آن را نمی یابد.

زندگی در محضر خدا

از نظر قرآن، همه هستی در محضر خدا است. پس انسان نیز در محضر خدا است. علم الهی نسبت به همه هستی از جمله انسان علم حضوری است و خدا از چیزی یا کسی غائب نیست. انسانها می بایست به این علم حتی در قالب علم حضوری برسند که در محضر خدا هستند. اما حتی اگر به این علم نرسیدند دست کم به علم حصولی که از طریق نقل وحیانی به آنان رسیده بداند و عالم باشند که در محضر خدا هستند.

به سخن دیگر، اگر انسان به خود مراجعه کند حقیقت خدا را در خود می یابد که به او از خودش نزدیک تر است؛ زیرا وجود انسان وجود فقری(فاطر، آیه ۱۵) و وجود مظهری است، یعنی تجلی اسماء‌ الله  و صفات الهی است که وجودش را روشن کرده است؛ چرا که همه هستی همان نور الله است.(نور، آیه ۳۵) این بدان معناست که خود انسان نیز هم چون دیگر موجودات هستی، آیتی از آیات خدا است و اگر به دقت در خود بنگرد و نظر کند، در باطن و ملکوت ملک خویش خدا را می بیند. این علم که ناظر به مصداق اول علم حضوری است،‌ علم حضوری نسبت به امور ذات یا ذاتی خود است که اما اگر ندارد. اما بسیاری از انسان از خودشان و حقیقت خودشان غافل هستند و خود را آیتی از آیات خدا نمی یابند. اگر دقت نظر کنند، خدا را در خود رویت می کنند.

اگر انسان ها به این قسم از علوم حضوری نرسند، دست کم می بایست به علم حصولی برسند که خدا در همه هستی آنان حضور داشته و آنان در محضر خدا هستند که وجود ایشان و نیات و افکار و اندیشه ها بلکه اسرار خفی و اخفی آنان را می داند و می بیند. اگر انسان به این علم برسد می داند که در محضر خدا است و علم خدا به او علم حضوری است.

خدا در قرآن با عبارتی تحریک آمیز بر آن است تا انسان را به این حقیقت توجه دهد تا شخص به خود اجازه ندهد تا در محضر خدا رفتاری داشته باشد که در برابر دیگران انجام نمی دهد. خدا در قرآن به صراحت می فرماید: الم یعلم بان الله یری؛ آیا نمی داند که خدا می بیند.(علق، آیه ۱۴)

از نظر قرآن، اگر انسان حتی به علم حصولی نیز بداند که در محضر خدا است و خدا او را می بیند، می بایست سبک زندگی خویش را به گونه ای ساماندهی کند که شخص خود را در برابر شخص محترمی می بیند. البته انسان در محضر خدا می بایست فراتر از این ها عمل کند؛ زیرا خدا خالق و پروردگارش است، چنان که خدا شاهد اعمال او و قاضی و داور و حاکم روز قیامت نیز است. اگر انسان بداند که خدا به تحقیق او را می بیند و همه اعمالش در برابر خدایی است که می بیند و همو نیز شاهد و حاکم روز قیامت است(توبه، آیه ۱۰۳)، سبک زندگی خود را به بهترین وجه اصلاح می کند.

مشکل اصلی انسان این است که وقتی از علم الهی نسبت به رفتارش سخن می گوییم گمان می کند که همان علم حصولی است که بر اساس شهادت دیگران به دست می آید، یعنی گزارش هایی که پیامبران و امامان معصوم(ع) یا فرشتگان یا مانند آنها می دهند و این گزارش ها به شکل روزانه یا هفتگی یا ماهانه یا سالیانه در اختیار خدا قرار می گیرد و خدا این گونه به اعمال انسان علم می یابد؛ در حالی که علم الهی این گونه نیست؛ زیرا خدا حاضر و ناظر و شاهد اعمال ما است. اگر انسان در برابر شخص محترم حاضر به گناه و خطا و زشتکاری نیست، به طریق اولویت در برابر خدای خالق و پروردگارش می بایست این گونه عمل کند و به خود اجازه ندهد که با تجری و جرأت ورزی در برابر خدا گناهی را مرتکب شده و عمل زشتی را به جا آورد.

هرگاه انسان به حقیقت علم الهی به اعمالش آگاه باشد، کسی که در برابر انسان محترم دیگری، از ارتکاب زشتی خودداری می کند، به طریق اولویت می بایست در برابر خدا،‌ احساس شرم کند که گناهی را مرتکب شود. انسان عاقل و رشید خدا را می بیند  و اگر نبیند به تعبیر روایت خود را می بایست در حال بداند که خدا او را می بیند. این گونه است که هماره در محضر خدا خود را می یابد و او را غائب نمی داند. پس تلاش می کند که گناه و خطایی را مرتکب نشود که موجب شرم و آزرم او می شود.

انسان می بایست همه زندگی خویش را در محضر خدا بداند و همان گونه عمل کند که خدا او را می بیند و از او شرم می کند که کاری انجام دهد که خلاف فرمان الهی و دستورهای اوست. زندگی که بر اساس احکام پنج گانه سامان می یابد و هر فعلی را به گونه ای انجام می دهد که خدا از او خواسته است. پس نسبت به واجبات و محرمات چنان اهتمام می ورزد که برای مهم ترین و ضروری ترین نیازهای خویش اهتمام دارد. نسبت به مستحبات و مکروهات نیز چنان اهتمام می ورزد که برای رفاه و آسایش بیش تر تلاش می کند. این گونه است که لباسی از تقوای الهی به ویژه در اموری که با خالق و خلق مربوط است، به تن می کند که قسط هر چیزی را بپردازد و هرگز کم ترین ظلم و بی عدالتی را مرتکب نشود؛ چرا که از نظر آموزه های وحیانی در امور اجتماعی، برترین تقوای الهی و نزدیک ترین مصداق از مصادیق تقوای الهی، در آن است که انسان عفو از خطا و گناه دیگران داشته باشد و از زیادی و عفو اموال خویش ببخشد و عدالت و قسط را به کار گیرد و حق و حقوق هر کسی را بدهد. (بقره، آیه ۲۳۷؛ نساء، آیه ۱۳۵؛ مائده، آیه ۸)

البته مهم ترین کاری که انسان می بایست در امور اجتماعی انجام دهد، امر و توصیه به دیگران به کارهای مبتنی بر حقانیت و صبر در اطاعت خدا و صبر از معصیت و صبر بر مصیبت است که البته این کار را بهتر است که با عمل خویش به دیگران نشان دهد؛ زیرا بهترین شیوه توصیه و دعوت دیگران به کاری، اقدام عملی است که دیگران از او یاد می گیرند. کسی زندگی خویش را در محضر خدا می داند، به گونه ای عمل می کند که دیگران از آن یاد می گیرند که خود را در محضر خدا بدانند و بر این اعتقاد و باور استوار شوند که خدا آنان را می بیند و خدای علیم همان خدای بصیر و بینا به اوست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا