اعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

قرآن و مساله تثلیث مسیحیان

samamos.jpgقرآن به عنوان کتاب هدایت افزون بر تبیین حقایق و آموزه های درست و راه مستقیم به بازخوانی و تحلیل آموزه هایی می پردازد که به نوعی ارتباط با مساله وحی و آموزه های وحیانی داشته است. از این رو در بیان نقش و جایگاه خود به عنوان آخرین آموزه های وحیانی خود را افزون بر تایید و تصدیق آموزه های راستین به تخطئه و تکذیب مسایلی و آموزه های نادرست می پردازد.

اگر نقش قرآن و آموزه های وحیانی اسلام را نسبت به شرایع و آموزه های پیشین در نظر گرفته شود، می توان به نقش انتقادی آن به عنوان مهم ترین نقش اشاره کرد. اسلام با نگاهی عقلانی می کوشد تا آموزه های پیشین را به ویژه در حوزه اعتقادی بازخوانی و تحلیل کند و ضعف ها و سستی ها آن را بنمایاند. این مساله از نظر قرآن تا آن اندازه مهم و اساسی است که نادیده گرفتن آن به معنای تحریف همه آموزه های هدایتی است که از آدم تا خاتم، پیامبران به سختی تلاش کردند تا آن را در جان و روح آدمی بدمند.

یکی از آموزه هایی که قرآن به صورت انتقادی به آن می نگرد مساله تثلیث است که در شریعت و آموزه های مسیحی از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار می باشد. اگر بخواهیم جایگاه و نقش آن را در آموزه های مسیحی ارزیابی و بهدست دهیم می توان آن را با توحید و نقش و جایگاه آن در اسلام مقایسه کرد.

بنابراین همان اندازه که در قرآن و اسلام از توحید و نقش آن سخن به میان می آید و محوری ترین و اساسی ترین و کلیدی ترین مفاهیم اسلام است که بی آن اسلام معنا و مفهوم خود را از دست می دهد ، تثلیث در مسیحیت نیز از چنین جایگاه و ارزشی برخوردار می باشد. از این رو انتقاد و تخطئه تفکر تثلیث به معنا و مفهوم تخطئه تفکر مسیحی و ریشه کنی آن است. بنابراین اگر سخن از نقد و تخطئه تثلیث به میان می آید به معنای نفی تفکر بنیادین مسیحیت خواهد بود.

چیستی تثلیث

تثلیث از ریشه ثلث در لغت به معنا و مفهوم سه انگاری و سه جزء قرار دادن است .(مفردات ص 175) و در اصطلاح به معنای اعتقاد به سه مبدا و اقنوم پدر و پسر و روح القدس است؛ چنان که مذهب همه طوائف و فرقه های مسیحیان نسطوری و ملکانی و یعقوبی است.(مجمع البیان ج 3 و 4 ص 353 و المیزان، ج 3، ص286)

در آیات قرآنی به این تفکر مسیحی به اشکال مختلف اشاره شده است که کاربرداصطلاحات و واژگانی چون ثالث ثلاثه و یا ثلاثه برای بیان این معنا نمونه ای از آن هاست.

قرآن در آیه 171 سوره نساء به اعتقاد مسیحیان به تثلیث اشاره می کند و می فرماید: یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القیها الی مریم و روح منه فامنوا بالله و رسله و لاتقولوا ثلاثه انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد.

در این آیه به تفکراتی اشاره می شود که در میان مسیحیان به عنوان باور مطرح شده است. یکی از آن ها غلو و زیاده روی در دین است و این که اندازه اعتدال و میانه روی را در اعتقاد و اعمال خود در پیش نمی گیرند. از این روست که هم از نظر اعتقادی به غلو گرفتار شده اند و هم با اعمالی چون رهبانیت خود را در سختی بیش از اندازه و بیرون از شریعت انداخته اند.

دیگر آن که درباره مسیح به عنوان پیامبر و رسول الله نگرش و بینش درستی ندارند و درباره پدیداری و آفرینش آن حضرت به بیراهه رفته اند در حالی که آن حضرت همانند دیگر انسان هاست و دست کم وجودش به خاطر استثنایی همانند آفرینش آدم (ع) است. وی مادری دارد و همانند دیگران از مادر زاده شده است و تنها تفاوت در القای روحی است که به طور مستقیم از راه فرشته ای خاص وارد مادر شده است. بنابراین تفکر فرزند بودن مسیح برای خدا تفکر باطل است.

سومین مساله ای که در این آیه مطرح شده است دیدگاه تثلیث است و آن این که به جای یک خدا و اله به سه خدا و الهه اعتقاد و باور دارند. از این رو به آنان می فرماید که در تفکر خویش تصحیح و اصلاح کنند؛ زیرا جز خدا الهی نیست و دیگر آن که برای خدا فرزندی نیست و مسیح فرزند مریم است.

در آیات قرآنی هرگز ترکیبی چون المسیح عیسی ابن مریم درباره پیامبر و شخصی دیگر به کار نرفته است ؛ زیرا با این شیوه تفکر مسیحی فرزندی برای خدا نفی می شود. هرگز گفته نمی شود محمد بن عبدالله و یا سلیمان بن داود و یا اسحاق بن ابراهیم و یا مانند آن ؛ زیرا هدف در آیات و آموزه های قرآنی نسب شناسی و تبار شناسی نیست و آن چه به اسحاق و یا عیسی و یا دیگر پیامبران (ع) ارزش و اعتبار می بخشد شخصیت ایشان است نه نسب و تبار ایشان؛ از این روست که به تبار و نسب ایشان کم تر توجه می شود اما درباره عیسی(ع) به نسب ایشان توجه شده وتاکید می گردد تا شبهه فرزند و تباری باخدا از میان برود و نفی گردد.

قرآن به اصرار و پافشاری مسیحیان بر تثلیث اشاره می کند و تبیین می کند که مسیحیان به رغم استدالات عقلی و نقلی حاضر به پذیرش حق نیستند و بر ادعای باطل خویش پا می فشرند.(مائده، آیات 73 و 75)

عوامل تفکر تثلیث

قرآن برای اعتقاد به تثلیث علل وعواملی را شناسایی و معرفی می کند که می توان به تقلید کورکورانه از عقاید نادرست و گمراه پیشینیان (مائده، آیه 77) اشاره کرد. در حال حاضر نیز هنگامی که مسیحیان در برابر عقل و منطق آن قرار می گیرند و نمی توانند تثلیث را اثبات کنند به مساله ایمان مسیحی اشاره می کند و بر این باورند که نمی توان بسیاری از امور را از راه عقل اثبات کرد. از این رو می بایست با دل ایمان آورد و بر پایه آموزه های مسیحی عمل کرد و در آن تشکیک نکرد. اصولا این که سخن از ایمان مسیحی به میان می آید به معنای تقلید است ؛زیرا حتی خدایی که آنان می خواهند اثبات کنند با اصول و موازین عقلی غیر قابل اثبات است. این گونه است که آنان حتی در باورهای خویش به خدا به عنوان پدر نمی توانند به اصول عقلی تکیه کنند و این گونه است که روش اثبات اصول اعتقادی خویش را بر باور ایمانی و شهود شخصی بنیاد نهاده اند.

دیگر دلیلی را که قرآن برای اعتقاد باطل ایشان یاد می کند، عامل پیروی از دانشمندان و علمایی است که بر اساس هوا و هوس نفس عمل می کنند. پیروی مردم و توده های مسیحی از پیشوایان هواپرست موجب می شود تا به تثلیث ایمان آورند.( مائده آیه 77)

از دیگر عواملی که می توان برای تثلیث مسیحیان یاد کرد غلو و گزافه گویی ایشان در دین و شخصیت مسیح است. بی گمان حضرت مسیح(ع) از جایگاه بلند و ویژه ای برخوردار است و شکی نیست که آن حضرت از پیامبران اولوالعزم می باشد و این که به طریقی خارق العاده به دنیا آمده است. اما این مسایل موجب نمی شود تا به جایگاه خدایی ارتقا یابد و از انسان بودن و رسول و پیامبر بودن بیرون رود. قرآن غلو در دین (نساء ایه 171 و مائده آیه 72 و 77 ) و نیزغلو در عظمت حضرت عیسی (ع) را عامل مهم اعتقاد به تثلیث بر می شمارد.(توبه آیه 31 و نساء آیه 171)

قرآن توضیح می دهد که چنین اعتقاد وباوری نادرست موجب می شود تا ایشان از حق دور شوند ( نساء آیه 171) و به شرک آلوده گردند (همان و نیز آیه 73)

به نظر قرآن شرک و دور شدن از حق نتیجه ای جز کفر به خدا بهره ای نخواهد داشت.(مائده آیه 73) بنابراین می توان گفت دیدگاه و نگرش مسیحی در نهایت چیزی حز کفر به حق و توحید و خدا نیست و نمی توان چنین اشخاصی را مومن و موحد بر شمرد.

ادله بطلان تثلیث

قرآن با تاکید بر وحدانیت خدا می کوشد تا تثلیث را باطل کند. در این راه از دو شیوه و روش بهره می گیرد. گاه با بیان ادله توحید تفکرات دیگری چون شرک و بت پرستی را نفی می کند و گاه دیگر با بیان نقص ها و ضعف ها و سستی های آن می کوشد تا تفکر توحیدی را به کرسی بنشاساند.

به عنوان نمونه در آیه 73 و 75 سوره مائده به خوردن و نوشیدن آن حضرت و مادرش اشاره می کند که نشانه هایی از انسان و خاکی بودن وی می باشد.

بنابراین خدایی که نیاز به خوردن ونوشیدن دارد نمی تواند خدا باشد؛ زیرا خود نیازمند است و خدا می بایست بی نیاز باشد.آن گاه می فرماید که بنگرید چگونه مساله به روشنی تبیین می شود.

دیگر آن که مسیح و مادرش در رساندن سود و زیان به خود و دیگری ناتوان هستند و نمی توانند کاری بکنند؛ بنابراین نمی توان گفت که چنین کسانی می توانند خدا باشند.(همان)

نکته ای دیگر که قرآن بر بطلان خدایی مسیح و مادرش بیان می کند عبادت و بندگی عیسی در برابر خداست؛ زیرا اگر کسی خود در برابر خدا بندگی می کند و خود را بنده و خدا را معبود خویش می شمارد نمی تواند معبود و اله باشد.(نساء ایه 171 و 172)

دیگر آن رسالت و پیامبری آن حضرت خود گواهی بر بندگی اوست و نمی تواند رسول خود معبود و اله باشد.(مائده آیه 73 و 75)

محال بودن فرزند برای خداوند(نساء ایه 171) و فرزند بودن عیسی برای مریم(همان ) و مالکیت خداوند بر هستی از جمله عیسی (ع) دلایل دیگری برای بنده بودن و خدا نبودن وی است.( همان ها)

قرآن در آخر به مسیحیان گوشزد می کنند تا برای دست یابی به خیر سعادت و از تثلیث دست بر دارند و به جای آن به توحید و یگانه پرستی برگروند تا از فواید آن بهره مند شده ( نساء ایه 171) و از عذاب الهی در امان مانند.(مائده آیه 73)

این ها بخشی از مطالبی است که قرآن درباره مسیح و مساله تثلیث بیان کرده است و نشان می دهد که تثلیث نمی تواند با توحید جمع گردد و امکان عقلی آن نیز وجود ندارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا