تاریخیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

معراج تلاشي براي همترازي وجودي

samamos.jpgمعراج به معنای مصطلح از اصطلاحات قرآني نيست هر چند که در سوره معارج خداوند خود را به صاحب معارج توصیف می کند ولی معراج به معنای خاص آن معنایی است که بر اساس سیر وجودی پیامبر(ص) مصطلح شده است و کاربرد آن به معناي خاص در روايات براي بيان همان مفهوم اسراء و يا رويت و شهودی است که در آيه نخست سوره اسراء و سوره اعراف و نیز سوره نجم به کار رفته است. از اين رو هنگامي که سخن از معراج در ­آموزه هاي قرآني و کاربردهاي آن به ميان مي رود به معناي آن است که چگونه رويت خداوند و يا ارتباط با وي انجام شده است.

به سخن دیگر مساله این است که ارتباط دو سویه میان خدا و انسان یا امر فراتر از ماده و با موجودی مادی که بشر نامیده می شود   چگونه است ؟ بی گمان مساله اسراء و معراج و نیز لقاء الله و رويت خداوند به معنايي که در آيات قرآني به کار رفته است مفهوم خاصي است که نيازمند تحليل و تبيين درست بر پايه آموزه هاي وحياني است. در اين نوشتار تلاش بر آن است که مفهوم معراج را بر پايه آموزه هاي قرآني توضيح داده شود.

گستره معنايي معراج

عروج به معناي بالا رفتن و فراز آمدن است. در اصطلاح سير پيامبر به ملکوت است که در برخي از آيات و روايات از دو معراج و در برخي ديگر به معراج هاي چندگانه اي اشاره شده است. معراج به معنای که در این نوشتار مورد نظر است اصطلاحي است که از سوي روايات متعدد به سير ملکوتي پيامبر (ص) داده شده است. داستان هاي بسياري درباره معراج هاي پيامبر (ص) نقل شده است که مهم ترين آن ها در تفسير و توضیح مطالب آغازین سوره اسراء و سير شبانه پيامبر از مسجد الحرام به مسجد اقصي است که در کتب مختلف روايي به آن اشاره شده است.

در اين جا هدف بيان مباحث تاريخي و يا ديده ها و شنيده هاي پيامبر در اين معراج نيست که در روايات مختلف بدان پرداخته شده است؛ بلکه هدف بيان چگونگي و اهداف اين سير و سلوک است. از اين رو به مباحث و مطالب معراجی   تنها از اين زوايه ديد پرداخته مي شود و با توجه به اصطلاحاتي چون رويت و اسراء که در آیات قرآنی آمده است اين معنا مورد تبيين و تحليل قرار مي گيرد.

اهداف معراج

معراج در حقيقت تلاشي از سوي پيامبر(ص)  با حول ، قدرت و قوت الهي براي همترازي و هم سطحي ميان دو وجود است که مي کوشند تا ارتباط منطقي و هدفمندي را ميان خود بر قرار کنند. از اين رو تلاش های ارتباطی ، شناختی و وجودی مي بايست از دو هر سوي ارتباطی انجام پذيرد. به اين معنا که همان اندازه که شخص پايين از نظر مرتبه وجودي و شناختي مي بايست عروج کند و در سير شناختي و وجودي، خود را به سمت عالي و فراز بکشاند؛ از سوي ديگر نيز نيازمند نوعي نزول است که در تعابير قرآني از آن به نزله و فرود ياد شده است( نگاه کنيد سوره نجم)

اين سير و عروج از سوی شخصی که در مرتبه پایین قرار دارد به دو منظور انجام مي پذيرد: نخستین هدف و منظور وی از سیر و معراج ،  دسترسي شناختي به موجودي که مي بايست به عنوان سويه ديگر ارتباط با وي ارتباط برقرار گردد. به اين معنا که شخص پيامبر به عنوان ساير الي الله و سالک اليه مي بايست خود را در مسير حرکتي قرار دهد تا نسبت به خدا که مقصد سير شناختي است به مقام و مرتبه ای از شناخت برساند که برای هدف و مقصود وی نیاز به آن اندازه از شناخت لازم و ضروری است. نياز به شناختی جامع و کامل از سوی دیگر ارتباط از آن رو ضروري و بايسته است که دو چيز و يا دو شخص که از يک ديگر هيچ گونه شناختي ندارند حتي اگر در يک سطح باشند این امکان برای آنان وجود ندارد که با يک ديگر ارتباط کنشي هدفمندي را برقرار کنند. از اين رو نيازمند آن هستند که به درجه و مرتبه اي از شناخت از یک دیگر برسند که بتوانند سخن يک ديگر را درک کنند. این تلاش از سوی شخصی که در مرتبه پایین قرار دارد امری لازم و بایسته است؛ زیرا بدون شناخت نمی تواند ارتباط منطقی و هدفمندی برقرار کند.

از آن جايي که شناخت از راه هاي مختلف امکان پذير است مي بايست به اين مهم توجه داشت که شخص به مقداري از اطلاعات نیاز دارد که بتواند در همان بخش و حوزه ای می خواهد درباره آن ارتباط هدفمندی داشت باشد به سادگی و آسانی درک متقابل انجام شود. این شناخت افزون بر شناخت حصولی و دانش معمولی نیازمند شناخت شهودی و دانش رشدی است تا فراتر از داده ها و اطلاعات معمولی ماهیت و هویت چیزی را که می خواهد با او ارتباط برقرار کند بشناسد.

هدف دوم از سیر معراجی فراتر از شناخت دست یابی به کمال وجودی است. شخص در مسیر معراجی خود با توجه به ظرفیت ها و توانمندی های ذاتی می تواند وجود خود را تکمیل کرده و نواقص وجودی را برطرف سازد. در صورتی که شخص بتواند از نظر وجودی شخصیت و شاکله وجودی خویش را تغییر دهد و از همه توانمندی ها و ظرفیت ها بهره مند گردد به مرتبه ای از وجود دست می یابد که با آن می تواند به نوعی در سطحی مقبول و متعادل ارتباط دو سویه برقرار کند.

در داستان حضرت سلیمان (ع) با هدد و پرنده ی سبا همان اندازه که از نظر وجودی و نیز شناختی حضرت سلیمان تنزل می یابد به همان اندازه هدد در سیر وجودی و شناختی خود را به مرتبه ای می رساند که امکان گفت و گوی منطقی و هدفمند میان آن دو تحقق یابد. هم چنین است در مساله آن حضرت با موری که شاه مورچگان بود.

در مساله ارتباط پیامبران و خدا اشکال جدی و مهمی که از سوی مشرکان و کافران مطرح می شود مساله عدم امکان ارتباط میان بشر و خداست. به این معنا که بشر با هویت و ماهیت بشر بودن و مادی بودن نمی تواند با خدا مرتبط شود چنان که اگر این امکان برای خدا فراهم باشد نمی تواند با بشری که ظرفیت تلقی و گفت و گو و ارتباط منقطی را ندارد ارتباط کامل و هدفمندی برقرار شود.

خداوند در آیات بسیاری به این مساله اشاره می کند و به یک معنا اشکال را می پذیرد ولی توضیح می دهد که ارتباط با بشر زمانی رخ می دهد که به بعد روحانی انسان و بشر نیز توجه شود. به این معنا که ساختار وجودی بشر تنها بشره و پوست و ماده نیست بلکه برای انسان بعد دیگری است که از آن به روح تعبیر می شود و این روح به طور مستقیم از خداوند نشات می گیرد ؛ زیرا اوست که این روح را در وی می دمد. بنابراین افزون بر بعد مادی برای بشر بعد معنوی و روحانی دیگری است که این امکان را برای ارتباط فراهم می آورد.

قرآن این مساله را این گونه توضیح می دهد که پیامبران به کافران می گفتند که انا بشر مثلکم یوحی الی ؛ ما هم چون شما بشریم ولی به ما وحی می شود. این که چرا از میان همه انسان ها و بشر به این گروه وحی می شود، پرسشی است که معراج و اسراء بدان پاسخ می دهد.

معراج در حقیقت تلاشی با یاری و مدد الهی است تا اشخاصی که توانستند با بهره مندی از ظرفیت های خویش به مقامی دست یافتند که از آن در عرفان به شهود یاد می شود می توانند با خدا ارتباط برقرار کنند. شخصی که از نظر شناختی و وجودی به مقامی دست یافته که در مرحله و مرتبه مناسب قرار گرفته است با عنایت و فضل الهی سیری را انجام می دهد که به مرتبه فراتر که قابلیت تلقی وحی است دست می یابد. تاکید بر کاربرد واژه اسراء به معنای سیر دادن شخص دیگر در شب به این علت است که حضور جدی و موثر خدا در این تعالی و فراز آمدن وجودی و شناختی دانسته شود. خداوند خود با سیر دادن شخص مطلوب وی را به مقام متناسب می رساند که از آن به همترازی وجودی و شناختی یاد می شود. در این همترازی است که انسان و بشر می تواند با خدا ارتباط برقرار کند و یا خدا با انسان چنین ارتباط منطقی را تحقق بخشد.

به کارگیری باء تعدیه که در این جا نوعی همراهی و سببیت را نیز می رساند به این منظور می باشد که اسراء اجباری و از روی زور نبوده است . به این معنا که شخصی را که قابلیت شناختی و وجودی ای نداشته است را به اسراء و معراج برد. بلکه شخصی را می برد که خود در این حوزه تلاش هایی داشته است. از این رو با به کارگیری این واژه می کوشد تا بیان کند که چه سان آن حضرت نیز همراهی کرده و به عنوان سببت و علت ناقص عمل نموده است.

در آغاز سوره اسراء از سیر زمینی که نوعی شناخت از حقایق مادی و شهود ملکوت زمین و جهان ماده است سخن رفته است. وی در مسیری از مسجدی به مسجدی دیگر که هر دو مقدس و مبارک و گرامی هستند سیر داده می شود تا حقایق زمینی را به طور کامل دریابد و شهود کند.

در سوره نجم به معراج زمینی آن حضرت توجه نمی شود و تنها به دو معراج وی توجه داده می شود . نخست معراجی است که در یک نزول و نزله از سوی خداوند برای همترازی انجام می شود که در آن حضرت به مقام سدره المنتهی می رود و از آن تجاوز نمی کند. شاید علت این عدم تجاوز عدم آمادگی شناختی و وجودی است و یا علل دیگری داشته است که خداوند بدان عالم است.

معراج دوم ایشان تا قاب قوسین او ادنی ( نجم آیه 9) ادامه می یابد که به نظر می رسد که او ادنی بیان این است که برای بشر و انسان نزدیک شدن به برتر و فرازتر از آن فراهم نیست . بلکه حتی می توان گفت که برای هیچ موجودی نزدیک شدن به او ادنی فراهم نمی باشد؛ زیرا حضرت پیامبر(ص) مظهر اسم اعظم الهی است و اوست که واسطه میان خلق و خالق می باشد و میان آن دو تنها الوهیت و عبودیت است از این رو خداوند در سوره اسراء با به کار بردن واژه سبحانک که بیان تنزه از ماده و قوانین آن است می کوشد تا بیان کند که این سیر نمی تواند در حوزه ماده و ارتباطات مادی و تقرب مادی معنا و مفهوم یابد. بنابراین او توانسته با عبودیت خویش الوهیت و ربوبیت الهی را مظهریت کند.

این که گفته شد که همترازی و هم سطحی در نزله نخست به گونه این نبود که به قاب قوسین او ادنی برسد از آن روست که مقدمات آن فراهم نبوده است. حضرت موسی (ع) در درخواست خویش از خداوند رویت را می خواهد. خداوند در پاسخ وی می فرماید که این ظرفیت برای وی در حال حاضر فراهم نیست. برای توضیح مطلب به ایشان می فرماید که به کوه بنگرد در صورتی که کوه توانست در برابر تجلی مرتبه ای از الوهیت مقاومت و پایداری کند وی نیز می تواند در این سطحی که قرار دارد استقامت کند. با تجلی خدا بر کوه دیده شد که کوه پودر و متلاشی شد و آن حضرت نیز خود مدهوش گشت. ( سوره اعراف )

حضرت موسی (ع) در تلاشی برای افزایش دانش رشدی و شهود ملکوت خویش نسبت به مسایل خلقی و زمینی مامور می شود تا با عالم ربانی (خضر) دیدار کند . در این دیدار نیز ثابت می شود که تلاش های شناختی و وجودی وی برای همترازی و هم سطحی آن اندازه نبوده است که بتواند تاب و تحمل آورد.

در برخی از روایات است که در هنگام تجلی و نزول وحی قرآنی شتری که پیامبر (ص) بر آن نشسته بود می نشست و تاب و تحمل تجلی وحی را نداشت. پیامبر (ص) نیز در آن هنگام در فشار و سختی مضاعف و دو چندانی قرار می گرفت.

این مطالب پیش گفته خود دلیلی است که ناهمترازی وجودی و شناختی چگونه می تواند در ارتباط کامل میان انسان و خدا و یا حتی دو انسان و یا دو موجود دیگر خلل وارد سازد. تلاش های که از سوی پیامبران با عبادات و صبرو شکیبایی های بسیار انجام می شد تلاشی بود تا این ارتباط به شکل کامل تر برقرار گردد.

در آیات قرآنی به خوبی تبیین شده است که چگونه پیامبر (ص) که خود برترین موجود بشری و افضل انسان ها و اکرم و اشرف مخلوقات و آفریده های خداوند است می بایست برای همترازی شناختی و وجودی تلاش کند . به ویژه که قرآن کامل ترین و مهم ترین وحی است که از سوی خداوند به سوی بشر فرستاده شده است. دریافت این کتاب عظیم و شریف که دوباره به صورت انزالی و دفعی در شب قدر و تدریجی در مدت بیست و سه ساله انجام می شود تا چه اندازه جانکاه و سخت بوده است.

به هر حال معراج در آموزه های قرآنی دارای دو بخش است. بخشی که ارتباط با عروج شخص پایین مرتبه از نظر شناختی و وجودی دارد و بخش دیگری که مرتبط با نزول خداوندی است. این معراج و اسراء همان طور که بیان شد به حول و قوه الهی و عنایت خاص او انجام می شود تا شخص گیرنده و متلقی و شهود گر بتواند خود را به مرتبه ای برساند که همترازی شناختی و وجودی در اندازه مطلوب برقرار گردد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا