اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

فاطمه(س) سرمشق زندگی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

اگر بخواهیم فاطمه (س) را به عنوان سرمشق زندگی خود قرار دهیم و شیوه و سبک زندگی خود را بر اساس آن سامان دهی کنیم،‌ می بایست به جزئیات زندگی ایشان و خصوصیات اخلاقی و منش ها و کنش ها و حتی واکنش های ایشان آگاهی داشته باشیم. هر چند که اطلاعات در این باره بسیار ناقص است ولی با همین میزان اطلاعاتی که از طریق قرآن و روایات معتبر در اختیار داریم می توانیم شیوه و سبک زندگی ایشان را به دست آوریم و بر اساس آن زندگی خود را سامان دهیم.

از آن جایی که بر اساس روایات، میان حضرت فاطمه(س) دیگرانی چون حضرت مریم(س) و آسیه بنت مزاحم(س) شباهت های وجود دارد می توان از آن دسته آیاتی که به سبک زندگی آنان پرداخته نیز استفاده کرد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آیات و روایات معتبر برخی از شیوه ها و سبک های زندگی آن حضرت(س) را تبیین و روشن نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فاطمه(س) انسان کامل

فاطمه(س) از نظر آموزه های قرآنی انسان کاملی است که به سبب همین ویژگی می تواند سرمشق بی چون و چرای مردم شود و انسان ها برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی از ایشان بیاموزند. از نظر قرآن آن حضرت(س) همانند حضرت مریم(س) و حضرت آسیه(س) همسر فرعون سرمشق نیک و پسندیده مومنان از مرد و زن است و این گونه نیست که افکار و عقاید و رفتار و کردار ایشان تنها سرمشق زنان باشد.

حضرت فاطمه(س) به عنوان اهل بهشت از سوی خداوند در آیات سوره انسان معرفی شده است. این بدان معناست که ایشان از نظر قرآن، انسان کاملی است که بر مدار حق بوده و زندگی او بی چون و چرا می بایست سرمشق قرار گیرد. خداوند زمانی بهشتی بودن ایشان را اثبات می کند که هنوز تا زمان مرگ ایشان، حوادث بسیاری رخ داده و ایشان کنش ها و واکنش های بسیاری داشته است. پس همه آن چه ایشان از قول و فعل و تقریر انجام داده از نظر قرآن حجت خداوند بر مردمان است و می بایست به عنوان روش درست و صراط مستقیم و میزان اعمال مورد استفاده همگان به ویژه مومنان قرار گیرد. البته از آیات دیگر از جمله آیه 33 سوره احزاب می توان عصمت ایشان را به دست آورد که خود بیانگر آن است که هیچ عمل و قول ایشان بر خلاف فرمان شریعت نیست.

خصوصیات و ویژگی های حضرت فاطمه (س) در ابعاد روحی،‌ اخلاقی، اجتماعی، عملی و مانند آن می توان دسته بندی کرد. در این جا تلاش شده تا برخی از مهم ترین آنها برای بهره گیری در راستای معرفی اسوه ها و سرمشق های الهی بیان شود.

ویژگی های شخصیتی

هر کسی دارای شخصیتی است که اموری چون وراثت، تعلیم و تربیت، زمان و اجتماع آن را شکل می دهد. رفتار هر کسی متاثر از شخصیت اوست؛ چنان که رفتار نیز در تثبیت شخصیت و یا تغییر مثبت و منفی آن نقش دارد. بنابراین، آگاهی از شخصیت می تواند برای فهم رفتارهای شخص مفید باشد. از سویی دیگر این افکار،‌عقاید، باورها و بینش ها و نگرش های شخص است که او را از دیگر متمایز می کند و رفتارش را شکل می دهد. بنابراین، برای رسیدن به اسوه و همانندی با او لازم است تا این شخصیت شناخته شود تا بتوان او را سرمشق زندگی خود قرار داد.

حضرت فاطمه(س) هر چند که از نظر نوری در جایگاه خاصی همانند دیگر چهارده معصوم(ص) قرار دارد،‌ ولی حضور فیزیکی و بشری او اقتضائاتی دارد که او را همانند دیگر مردمان ساخته است. بر همین اساس می توان در بسیاری از امور او را سرمشق زندگی قرار داد، هر چند که نمی توان به سبب همان اختصاصات ایشان و چهارده معصوم(ع) به کمالی دست یافت که ایشان به فضل الهی بدان دست یافته اند و به حکم سنت تکوینی الهی، فضلیتی خاصی به آنان داده شده که بیرون از وصول دیگر انسان هاست. اما باید توجه داشت که آن چه از انسان ها خواسته شده همانند سازی در اموری است که امکان آن برای همگان فراهم آمده است. پس می توان با سرمشق سازی ایشان در قول و فعل و عمل کاری کرد که سبک زندگی آنان را در پیش گرفته و به مقامات انسانی بایسته و شایسته ای دست یافت.

به سخن دیگر، هر چند که به طور تکوینی برخی از مردم بر برخی دیگر تفضیل داده شده اند؛ چنان که انسان ها بر بسیاری از موجودات و(اسراء، آیه 70) یا پیامبرانی بر برخی دیگر از پیامبران(بقره، آیه 253) مردان بر زنان از نظر تکوینی دارای برخی فضایل هستند(نساء، آیه 34)،‌ ولی این بدان معنا نیست که خداوند از زنی بخواهد تا خود را همانند مردی کند یا از مردم بخواهد که خود را همانند چهارده معصوم(ع) در تمامی جهات کنند،‌ بلکه در مواردی که امکان آن وجود دارد، می بایست همانند سازی صورت گیرد.

در این جا به برخی از ویژگی های شخصیتی ایشان اشاره می شود که شامل هر دو دسته از فضایل تکوینی و غیر تکوینی می شود. به این معنا که برخی از آنها به فضل الهی و برخی دیگر به کسب و اکتساب تحصیل شده است.

1. اخلاص: یکی از مهم ترین خصوصیات آن حضرت(س) اخلاص است. خداوند بارها از ایمان توحیدی ایشان سخن به میان آورده که موجب شده تا در اخلاص به جایی برسد که جز خدا نبیند. از جمله آیات قرآنی که به اخلاص ایشان اشاره دارد، آیات 8 و 9 سوره انسان است. اجماع مفسّران اماميّه و بسيارى از مفسّران اهل سنّت بر آن است كه آيات ياد شده درباره امام على و فاطمه (عليهما السلام) و نذر ايشان براى روزه و اطعام خالصانه به نيازمندان بوده است. (الكشاف، ج 4، ص 670 ؛ مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 611 – 612)

2. عصمت: عصمت فاطمی(س) یکی از فضایل ایشان است. خداوند در آیاتی از جمله آیه 33 سوره احزاب از عصمت آن حضرت (س) سخن گفته است. فاطمه(عليها السلام) از جمله اهل بيت پيامبر(عليهم السلام)است كه اراده الهى بر پاكى و عصمت او از هر نوع آلودگى تعلّق گرفته است.(جامع البيان، ج 12، جزء 22، ص 9؛ تفسير التحريروالتنوير، ج 11، جزء 22، ص 15) بر اساس روايات و تفاسير شيعه و اهل سنّت، آيه 33 سوره احزاب پس از اينكه على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام) به منزل رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمدند و حضرت آنان را زير عباى خود قرار داد، نازل شده است. این آیه دلالت بر عصمت آن حضرت(س) دارد. (ينابيع المودّة، ج 1، ص 323؛ ج 2، ص 41 و 225؛ كفاية الطّالب فى مناقب علىّ بن ابى طالب، ص 242؛ تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 270 – 276، ح 84 و 90 – 94 و 97 و 104 – 106؛ الدرالمنثور، ج 6 ، ص 603 – 605)

3. طهارت روحی و معنوی: به تصریح روایات فراوان و اعتراف مفسّران شیعه و بسیاری از علماء و مفسّرین سنّی آیه «تطهیر» «إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَكُم تَطهِیراً»(احزاب، آیه 33) در مورد امیر مؤمنان علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است(امالی طوسی، ج 1، ص 254 و ص 269 و 270، امالی صدوق، ص 381 ـ 382 ـ اصول كافی، ج 1، ص 287 ـ الفصول المختاره، شیخ مفید، چاپ قم، ص 29 ـ 30) و منظور از اهل بیت معصوم پیامبر (ص) همین بزرگوارانند و همان طور كه مفسّران بزرگ نوشته اند آیه دلالت بر معصوم بودن آنان دارد، و نیز دهها روایت و استدلال دیگر در این زمینه هست كه علاقمندان می توانند برای اطلاع بیشتر به كتاب های مفصّل مراجعه نمایند؛ در این جا به نقل یك روایت اكتفا می كنیم: «نافع بن ابی الحمراء» می گوید: «من هشت ماه (در مدینه) حاضر بودم و پیامبر (ص) را می دیدم كه هر روز هنگامی كه برای نماز صبح بیرون می آمد به در خانه فاطمه (س) می رفت و می فرمود: «السّلام عَلَیكُم یا اَهلَ البیتِ و رحمهُ اللهِ و بَرَكاتهُ، الصَّلاه، إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنكُم الرِّجسَ أهلَ البیتِ وَ یُطَهِّرَكُم تَطهیراً: سلام بر شما ای اهل بیت و رحمت و بركت های خدا بر شما باد. وقت نماز است. همانا خدای متعال اراده فرموده است كه از شما اهل بیت هر گونه ناپاكی را دور سازد و پاكتان سازد پاك ساختنی.»( كشف الغمّه، ج 2، ص 13 ـ و نیز شبیه همین روایت به نقل از امیرالمؤمنان (ع) در امالی طوسی، ج 1، ص 88 ـ و باز در امالی طوسی، ج 1، ص 257، و ج 2، ص 177 ـ 178، و امالی مفید، ص 188، و امالی صدوق، ص 124)

4. تقوا: بی گمان ایشان در تقوای الهی به جایگاهی رسیده است که او را امام المتقین و پیشوای پرهیزگاران ساخته تا مردمان با سرمشق و اسوه قراردادن ایشان به مقامات والایی انسانی برسند. آیات سوره انسان و نیز آیات دیگر گویای تقوای بالای ایشان است. آن حضرت(س) به گونه ای بودند که همه آن چه را خداوند از محرمات و مکروهات منع کرده ترک می کرده و به واجبات و مستحبات عمل می نموده است. تقوای فاطمی(س) ضرب المثل است.

5. علم: خداوند در آیه 43 سوره نحل از مردم می خواهد تا در امور دین و دنیا که نمی دانند به ایشان مراجعه کنند؛ چرا که ایشان اهل ذکر و عالمی هستند که می توان در امور دین و دنیا به آنان مراجعه بلکه باید مراجعه کرد. ناگفته نماند که در روايات متعددى «اهل الذّكر» بر اهل بيت پيامبر(ع)تطبيق شده است كه از جمله آنها فاطمه(س)است. (شواهدالتنزيل، ج 1، ص 423 و 437؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 55 – 59، ح 87 – 103)

6. پوشش و حجاب: ایشان در پوشش و حجاب چنان زبانزد عام و خاص بود که حتی حاضر نبود که پس از مرگ نیز کسی کلیت اندام او را ببیند و از همین روست که فرمان می دهد تا تابوتی ساخته شود تا در هنگام حمل جسدش هم چنان پوشیده بماند. وقتی آیات حجاب از جمله آیه 59 سوره احزاب نازل شد و پیامبر (ص) مامور می شود تا آن را به فاطمه (س) و دیگر دختران آموزش دهد (روح المعانى، ج 12، جزء 22، ص 129)، آن حضرت(س) در این باره پیشگام و پیشتاز بود

7. عفت و حیا: عفت و حیا فاطمه(س) به حدی بود که کسی ایشان را ندیده است. جمله انس بن مالك از امیرالمؤمنین و دیگران است كه قبلاً از آن سخن گفتیم واینك هم مكرر می كنیم. علی (ع) فرمود نزد پیامبر بودیم و او در منبر بود. پرسید: اخبرونی ای شئ خیر للنساء؟ به من خبر دهید و بگوئید چه چیز برای زن از همه چیز بهتر است؟ هر كس سخنی گفت و به نتیجه ای منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد حضرت فاطمه (س) آمدم وسؤال پیامبر را تكرار كردم. حضرت فاطمه (س) فرمود: خیرللنساء ان لا یرین الرجال ولا یراهن الرجال – بهترین چیز برای زن این است كه آنها مردی را نبینند و مردی هم آنها را نبیند.( منتهی الامال، ج 1 ص 133) خبر را به پیامبر بردیم تحسین و تأكید كرد و حضرت فاطمه (س) را در كنار گرفت و فرمود ذریه بعضها من بعض.( آل عمران، آیه 34) ایشان در دیدار مردم او ضوابط پوشش را در رابطه با نامحرم كاملاً رعایت می كرد وسعی داشت از غیر محارم كناره گیری داشته باشد(ریاحین الشریعه، ج 1 ص 216) روزی پیامبر به عمران بن حصین فرمود: با من به دیدن فاطمه نمی آئی! عمران گفت چرا یا رسول الله مایل به دیدار او هستم و با هم به سراغ فاطمه (س) رفتیم. در زدیم و پیامبر از فاطمه (س) رخصت خواست و فاطمه (س) اجازه ورود داد. رسول خدا (ص)فرمود كسی همراه من است آیا با او داخل شوم؟ فاطمه (س) گفت جز پارچه ای پشمین وسیله ای برای پوشش و ستر خود ندارم. رسول خدا (ص)دستور پوشش داد كه چنین و چنان خود را بپوشان تا وارد شویم فاطمه (س) عرض كرد چیزی كه سرم را بپوشاند ندارم – پیامبر پارچه ای كهنه به همراه داشت كه با این پارچه سرت را بپوشان، و فاطمه (س) خود را پوشاند وآنان وارد شدند.( حلیه الاولیاء، ج 2، ص 42) امام موسی ابن جعفر (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه امیر المؤمنان علی (ع) فرمود: «فرد نابینایی اجازه خواست كه به منزل فاطمه (س) وارد شود، آن گرامی خود را از او پنهان نمود. رسول خدا (ص) به او فرمود: چرا خودت را از وی پنهان نمودی و حال آنكه نابیناست و تو را نمی بیند؟ عرض كرد: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم، و نیز رایحه و عطر را می بوید. رسول خدا (ص) فرمود: «گواهی می دهم كه تو پاره تن منی.( بحار، ج 43، ص 91 ؛ منتهی الآمال، ص 161 و 162) حضرت فاطمه (س) در امر ستر و عفاف حتی برای پس از مرگ خود در اندیشه بود. به اسماء بنت عمیس كه محرم رازش بود، فرمود: خوش ندارم بر جسد زن پس از مرگ جامه ای افكنند و حجم بدن را ورای جامه نمایان باشد در این باره چه می اندیشی؟ اسماء گفت: در حبشه چیزی در مورد تابوت دیدم كه اینك صورت آن را بر تو نشان می دهم. چند شاخه تر گرفت و آنها را خم كرد و به صورت عماری درآورد و متذكر شد كه جسد مرده را در دورن آن قرار می دهند که حجم بدن نمایان نمی شود. حضرت فاطمه (س) آن را دید و پسندید و فرمود: چیز خوبی است نقش زن و مرد در آن از هم متمایز نیست. پس چون وفات یافتم تو مرا بشوی و نگذار كسی بر كنار جنازه ام بیاید و مرا در این گونه از تابوت بگذار. در برخی از روایات آمده است كه فاطمه (س) برای اسماء‌ دعا کرد و فرمود: سترتنی سترك الله، مرا پوشانده ای خداوند تو را بپوشاند. حضرت فاطمه (س) عفت را امری مهم و ارزش می دانست و در این باره می فرماید: همانا خداوند، نيكوكار بردبار با‌ عفت را دوست مي‌دارد. (دلائل‌الامامه، ص1) ایشان درباره حیا نیز می فرمایند: همانا حيا از ايمان است و نتيجه‌ي ايمان، بهشت مي‌باشد. (كافي، ج 2، ص106) آن حضرت(س) هم چنین بر آن است تا از هر گونه ارتباط میان نامحرم بدون ضرورت جلوگیری کند و ناپسند می داند که زنی نامحرمی را بنگرد و یا با رفتن به خارج از خانه در معرض نگاه نامحرمان قرار گیرد. ایشان در این باره می فرماید: آنچه براي زنان نيكوست اين است كه- بدون ضرورت- مردان نا‌محرم را نبينند، و نامحرمان نيز آن‌ها را ننگرند. (بحارالانوار، ج 43،‌ ص 54)

8. تهجد و شب زنده داری و سحر خیزی: آن حضرت(س) اهل تهجد و شب زنده داری بود. در این باره روایات بسیاری وارد شده است.( كشف الغمّه، ج 2، ص 25 و 26 ـ بحار، ج 43، ص 81 و 82 ـ منتهی الآمال، ص 161 ـ بیت الاحزان، ص 22) حضرت فاطمه(س) می فرماید: رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى كه در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تكان داد و فرمـود: دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش . زیرا كه خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى كند. (مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )

9. خوشخویی و خوش رویی: اصولا اهل بهشت جز خوش خویان نیستند. کسی که بد خلق باشد و حسن خلق نداشته باشد به بهشت نمی رود. حضرت فاطمه(س) در تمام زندگی خود نشان داد که اهل خوش خویی است و او را همانند پیامبر(ص) به خلق عظیم ستوده اند. ایشان نیز دیگران را به این صفت تشویق می کند و می فرماید: پاداش خوشرويي در برابر مؤمن، بهشت است. (بحارالانوار، ج 72، ص401)

10. رضایت خدا: از نظر حضرت فاطمه(س) هیچ چیزی مهم تر و با ارزش تر از خشنودی و رضایت خدا نیست. پس به کاری اقدام می کرد که رضایت الهی در آن است. آن حضرت(س) وقتی متعرض می شوند که با امام علی(ع)‌ ازدواج می کند که فقیر و بینواست،‌ در پاسخ آنان تنها رضایت خداوندی و رسولش را مطرح می کند و در جایی می فرمایند: خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براي من رضايت دادند. (مناقب ابن‌شهرآشوب، ج 3، ص351)

11. عبادت و روزه: خداوند در ایات سوره انسان بیان می کند که حضرت فاطمه(س) روزه نذر می کرد و حتی در هنگام افطاری از همان غذایی که به شدت بدان نیاز داشت به دیگران ایثار می کرد.(سوره انسان و روایات تفسیری ذیل آن) امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: در دنيا كسى عابدتر از مادرم فاطمه(س) نبود؛ آن قدر به عبادت مى ايستاد تا پاهايش ورم مى كرد. همینطور ابن عمره از پدرش نقل مى كند كه گفت: از امام صادق(ع) پرسيدم: چرا فاطمه(س) زهرا ناميده شد؟ فرمود: براى آن كه وقتى فاطمه زهرا(س) در محراب عبادت مى ايستاد، نورش براى اهل آسمان مى درخشيد، همان طورى كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد. پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س)می فرمود:ایمان به خدا در اعماق دل و باطن روح زهراء چنان نفوذ کرده که برای عبادت خدا خودش را از همه چیز فارغ می سازد. فاطمه دخترم بهترین زن عالم است. پاره تن من و نور چشم من و میوه دل من و روح و روان من است. حوریه ای است به صورت انسان. آنگاه که در محراب عبادت می ایستد نورش برای ملائک آسمان درخشندگی دارد و خداوند به ملائکه خطاب می کند: بنده مرا ببینید! چطور در مقابل من به نماز ایستاده و اعضای بدنش را خوف می لرزد و غرق عبادت است! ای ملائکه گواه باشید که پیروان فاطمه را از عذاب دوزخ در امان قرار دادم. در حدیث دیگری به سلمان می فرماید: ای سلمان! خدای تعالی چنان دل و جان و تمام اعضاء و جوارح دخترم فاطمه را به ایمان پر کرده که یک سره برای عبادت و فرمانبرداری حق تعالی خود را از همه چیز فارغ ساخته است.

12. ابرار: آن حضرت(س) به مقام ابرار رسیده است؛ چرا که در هر کار بر و نیکی وارد می شد و در آن ها مشارکت داشت. از جمله می توان به مشارکت ایشان در اطعام به دیگران اشاره کرد که در آیات 5 و 8 سوره انسان به آن اشاره شده است. بر اساس روايات منقول از شيعه و اهل سنّت، مقصود از «ابرار»، على، فاطمه، حسن و حسين(ع) است. (بحارالانوار، ج 35، ص 237 – 256؛ الدرالمنثور، ج 8 ، ص 371؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 469 – 476، ح 18 – 24) حضرت فاطمه(س) عبادت را بهترین و شیرین تر امر در زندگی می داند و می فرماید: لذتي كه از خدمت حضرت حق مي‌برم، مرا از هر خواهشي باز‌داشته است. (رياحين‌الشريعه، ج 1، ص105) آن حضرت در جایی دیگر نیز با اشاره به اهمیت روزه می فرماید: خداوند، روزه را براي پابرجايي اخلاص واجب نمود. (بحارالانوار، ج 29، ص223) البته از آیات سوره انسان که به مساله روزه و ایثار و اطعام اهل بیت(ع)‌اشاره دارد این معنا فهمیده می شود که چرا آن حضرت(س) به روزه این اندازه اهتمام می ورزید، زیرا روزه از جمله اعمالی است که موجب اخلاص در انسان می شود و عملی است که ریا در آن یا راه ندارد یا کم تر راه می یابد.

13. اهل الذکر: بر اساس آیه 43 سوره نحل فاطمه(س) از مصادیق اهل الذّكر است که می بایست برای امور دین و دنیا به آنان مراجعه کرد. ناگفته نماند که در روايات متعددى «اهل الذّكر» بر اهل بيت پيامبر(ع)تطبيق شده است كه از جمله آنها فاطمه(س)است. (شواهدالتنزيل، ج 1، ص 423 و 437؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 55 – 59، ح 87 – 103)

14. اهل البیت: حضرت فاطمه(س) بر اساس آیه 33 سوره احزاب از اهل بیت پیامبر(ص) است( ينابيع المودّة، ج 1، ص 323؛ ج 2، ص 41 و 225؛ كفاية الطّالب فى مناقب علىّ بن ابى طالب، ص 242؛ تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 270 – 276، ح 84 و 90 – 94 و 97 و 104 – 106؛ الدرالمنثور، ج 6 ، ص 603 – 605) که مودت و ولایت آنان بر اساس آیاتی دیگر از قرآن از جمله آیه 23 سوره شوری اثبات شده است. هم چنین بر اساس روايات منقول از اهل سنّت و شيعه، پس از نزول آيه 132 سوره طه رسول خدا(ص) درب خانه على و فاطمه (عليهما السلام) مى آمد و در حالى كه آيه تطهير(احزاب،‌ ایه 33) را تلاوت مى نمود، آنان را به نماز دعوت مى كرد. (الدرالمنثور، ج 5، ص 613 ؛ مناقب، خوارزمى، ص 60 ، ح 29؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 410، ح 191؛ ينابيع المودّه، ج 2، ص 59)

15. ذی القربی: یکی از فضایل آن حضرت(س) خویشاوندی با پیامبر(ص) است. در آیات چندی فضایل و نیز اختصاصاتی برای ایشان ذکر شده که می بایست از سوی امت مراعات شود. از جمله آن ها مساله خمس و محبت و ولایت است. بر اساس روايتى منقول از حضرت امام موسى بن جعفر(ع) آنگاه كه خداوند فدك را براى رسول خدا (ص) فتح كرد، آيه 26 سوره اسراء نازل شد. خداوند به رسول خدا(ص) وحی کرد که مقصود از «و ءات ذاالقربى حقّه» چه كسانى هستند و فرمان داد که آن حضرت(ص) فدك را به حضرت فاطمه(س) بدهد. (الكافى، ج 1، ص 543، ح 5؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 154، ح 158) در آیه 38 سوره روم نیز به این مساله اشاره شده است. هم چنین در آیه 23 سوره شوری و 7 سوره حشر به حقوق خاص این خویشاوندی اشاره شده است. به هر حال ، بر اساس روايات شيعه و اهل سنّت، مقصود از «القربى» على، فاطمه، حسن و حسين(ع) هستند که دارای حقوق اختصاصی هستند. (البرهان، ج 4، ص 823 ، ح 23؛ ينابيع المودّه ، ج 1، ص 315 و ج 2، ص 120؛ شواهدالتنزيل، ج 2، ص 189 – 197؛ الميزان، ج 19، ص 203)

16. ام ابیها: در كتاب مقاتل الطالبین و كشف الغمه آمده است كه ام‏ابیها از كنیه‏های حضرت فاطمه زهرا(س) است كه پیامبر اكرم(ص) به آن حضرت می‏فرمود ام‏ابیها؛ یعنی، مادر پدرش (مادر من). فهم حقیقت و واقع این مطلب كه چرا پیامبر اكرم(ص) به حضرت فاطمه(س) ام‏ابیها می‏فرمود بسیار مشكل است. ام به معنی مادر و اصل و پایه هر چیزی است و چیزهای دیگر به آن ملزم می شود. به تعبیری دیگر ام به معنای( معظم) چیزهاست. هر چند برخی به سادگی از آن گذشته و تنها به این اكتفا كرده‏اند كه حضرت از شدت علاقه به آن جناب می‏فرمود مادر من؛ ولی قطعا كلام پیامبر چیزی فراتر از تعارفات مرسوم و معمولی است. شاید با توجه به این كه ‏ام در لغت به معنی اصل و ریشه است بتوان گفت حضرت زهرا(س) اصل و منشأ نبوت و ولایت است كه اگر وجود آن بزرگوار نبود نبوت پیامبر و ولایت ائمه(ع) آشكار نمی‏شد. در روایت آورده شده که: «و كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَيْهِ رَحَّبَ بِهَا وَ قَبَّلَ يَدَيْهَا وَ أَجْلَسَهَا فِي مَجْلِسِهِ فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهَا قَامَتْ إِلَيْهِ فَرَحَّبَتْ بِهِ وَ قَبَّلَتْ يَدَيْه واذا اراد سفرا کان اخر من یسلم علیه فاطمه فیکون وجهه الی سفره من بیتها واذا رجع بدا بها ؛ هر گاه فاطمه عليها السّلام به حضور پيامبر مى‏آمد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به وى خوشامد مى‏گفت، و دستان فاطمه را بوسيده، او را در جاى خود مى‏نشانيد، و هر گاه پيامبر نزد فاطمه مى‏رفت، فاطمه نيز برخاسته، به پدرش خوش آمد گفته و دست او را مى‏بوسيد»(بحارالانوار ، امالی شیخ طوسی) در روایتی از حضرت امام محمد باقر (ع) نقل شده است که فرمود : الشجره الطیبه رسول الله (ص) و علی (ع) فرعها و عنصر الشجره فاطمه (س) و ثمرها اولادها و اغصانها و اوراقها شیعتها ؛ درخت طیبه رسول خدا(ص) است و علی (ع) فرع آن درخت است و عنصر آن درخت فاطمه (س) است و میوه آن درخت فرزندان فاطمه (س) است و شاخه ها و برگهایش شیعیانش می باشند .( مجمع البحرین طریحی) همچنین رسول خدا (ص)بارها در ميان مردم در حق ريحانه‌ي خويش چنين فرمودند: «فاطمه مني و انا من فاطمه» ( فاطمه از من است و من از فاطمه هستم) . رسول خدا (ص) هم چنین فرمود :«… ثم فتق نور ابنتی فاطمه (س) فخلق منه السموات والارض من نور ابنتی فاطمه ونور ابنتی فاطمه من نور الله و ابنتی فاطمه افضل من السموات والارض؛ سپس از ان شکافت نور دختر من فاطمه وافرید از ان اسمانها وزمین راپس اسمانها وزمین از نور دخترم فاطمه است ونوردختر من فاطمه(س) از نور خدا است ودختر من فاطمه (س) افضل بر اسمانها وزمین است.( بحارالانوار جلد6 ، مصباح الانوار شیخ طوسی) برخی گفته اند که ولایت اصل نبوت است و نبوت بدون ولایت بی‏معنی است. چنان كه در آیه شریفه خداوند به پیامبر می‏فرماید: اگر ولایت را به مردم ابلاغ نكنی رسالتت ناتمام است. و از این جهت كه وجود حضرت صدیقه طاهره، منشأ وجود ائمه اطهار بود، منشأ ولایت است پس اگر حضرتش نبود ولایت نبود و نبوت هم به طور كامل ثمربخش نبود، بنابراین آن جناب منشأ نبوت و امامت است. مؤید این مطلب هم روایتی است كه برخی روایت كرده‏اند كه خداوند می‏فرماید: ولولا فاطمه لما خلقتكما ؛ اگر نبود فاطمه(س) من شما را (پیامبر و امیرالمؤمنین(ع))نمی‏آفریدم.

17. احترام فاطمه نزد پیامبر (ص) :از عایشه نقل كرده اند كه: «فاطمه (س) هر گاه بر رسول خدا (ص) وارد می شد برای او از جای خود بر می خاست وسر فاطمه را می بوسید و او را در جای خود می نشاند، و هرگاه پیامبر نزد فاطمه می رفت تا فاطمه را ملاقات كند با یكدیگر روبوسی می كردند و با هم می نشستند.»( بحار، ج 43، ص 40 ـ مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 113 ـ و شبیه به این روایت با اندك تفاوت در امالی طوسی، ج 2، ص 14، و نیز در بیت الاحزان محدث قمی، ص 15)

18. خوف و رجا: ایشان در مقام خوف و رجا بودند. امید به فضل الهی در عین خشیت از مقام عظمت و جلال الهی در ایشان نهادینه بود. خداوند از این مقام آن حضرت(س) در آیات 8 و 10 سوره انسان سخن به میان آورده است. خوف آن حضرت(س) نسبت به روز قیامت که روزی بس سخت است در همین آیات نیز بیان شده است که خود بیانگر ارزش مندی چنین خوفی در پیشگاه خداوند است. به این معنا که انسان می بایست نسبت به قیامت خوف داشته باشد هر چند که در مقام عالی انسانی و قرب تمام قرار دارد.

19. خیرالبریه: خداوند در آیه 7 سوره بینه از ایشان به عنوان خیرالبریه و در زمره بهترين خلق خود یاد می کند. گفتنی است که در روايات شيعه و اهل سنّت آمده که مقصود از «خير البريّة» على(ع) و شيعيان او است. (جامع البيان ، ج 15، جزء 30، ص 335؛ الدرالمنثور، ج 8 ، ص 589؛ شواهدالتنزيل، ج 2، ص 465) و شکی نیست که فاطمه (س) از برترين شيعيان و پيروان على (ع) محسوب مى شود.

20. شجره طیبه: خداوند در آیه 24 سوره ابراهیم از ایشان و اهل بیت(ع) به عنوان شجره طیب یاد کرده است. در روايتى از امام باقر(ع) «شجرة طيّبة» به رسول خدا(ص) و «فرعها» به فاطمه (س) تفسير شده است. (شواهدالتّنزيل، حاكم حسكانى، ج 1، ص 406) پس فاطمه(س)، شاخه درخت استوار و طيّب الهی است. پیامبر در شأن خاندانش فرمود: یا فاطمه منا خیر الانبیاء و هو ابوك و منا خیر الاوصیاء و هو بعلك و منا خیر الشهداء و هو حمزه عم ابیك و منها من له جناحان یطیر بهما فی الجنه حیث شاء و هو جعفر ابن عم ابیك. و منا سبطا هذه الامه و سید شباب اهل الجنه الحسن و الحسین و هما ابناك و اللذی نفسی بیده منا مهدی هذه الامه و هو من ولدك ؛ ای فاطمه (س)! بهترین پیامبران از ماست و آن پدر تست. و بهترین اوصیاء از ماست و آن شوهر تست. و بهترین شهیدان از ماست كه آن حمزه سیدالشهداء عموی پدر تست. و از ما شهیدی است كه او را در بهشت دو بال است كه به وسیله آن در بهشت بهر كجای كه بخواهد پرواز می كند و آن جعفر پسر عموی پیامبر تست. از ما دو سبط پیامبر این امتند كه سید جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسین دو پسر تواند. و قسم به آنكس كه جانم در دست اوست مهدی این امت از ماست و او از فرزند تست.( ینابیع الموده، ص 436)

21. صبر: از خصوصیات ایشان صبر است که یک فضلیت بسیار مهم در آموزه های قرآنی و اسلامی است. خداوند خود آن حضرت(س) را به این فضلیت می ستاید.(انسان، آیات 8 تا 12) امام علی (ع) در باره صبر و فداکاری آن حضرت(س) فرموده است: فاطمه (س) به قدری با مشك آبكشی كرد تا بر سینه اش اثر گذاشت، و به قدری با آسیاب دستی آرد كرد تا دستهایش مجروح شد و آنقدر خانه روبی كرد و برای پخت و پز آتش زیر دیگ نهاد كه لباسهایش گردآلود و دودی گردید؛ و در این امور زحمت و رنج بسیار به او می رسید.( بحار، ج 43، ص 42 و 82 ـ بیت الاحزان، ص 23) حضرت فاطمه(س) در بیان ارزش و اهمیت صبر می فرمایند: خداوند، صبر را وسيله‌ي استحقاق و شايستگي پاداش قرار داد. (بحارالانوار، ج 29، ص223)

22. عبدالله: از مهم ترین مقامات انسانی آن است که انسان عبدالله شود؛ چرا که این بدان معناست که همه اسماء‌الهی در این شخص تجلی یافته است. خداوند حضرت فاطمه(س) را به عنوان عبدالله می ستاید(انسان، آیه 6 ؛ مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 611؛ الكشاف، ج 4، ص 670؛ المناقب خوارزمى، ص 267 – 374)) و او را در چنین جایگاهی قرار می دهد که سبب خلافت انسان بر همه هستی است.(بقره،‌ ایات 30 و 31)

23. وفا داری: از دیگر ویژگی هایی که خداوند حضرت فاطمه(س) بدان می ستاید، وفاداری است. این ویژگی در آیات 7 تا 9 سوره انسان بیان شده است. (الكشاف، ج 4، ص 670 ؛ مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 611 – 612 ؛ روح المعانى ، ج 16، جزء 29، ص 267) حضرت فاطمه (س) در بیان اهمیت وفاداری می فرمایند: خداوند، وفاي به نذر را براي رسيدن به مغفرت و آمرزش خويش قرار داد. (بحارالانوار، ج 29، ص223)

24. مهاجرت: از دیگر ویژگی ها و فضایل آن حضرت (س) می بایست به هجرت ایشان اشاره کرد که ایشان را در جایگاه بالایی قرار داده و به عنوان سابقون اولون مورد ستایش الهی قرار می گیرد. بر اساس روايات منقول از طرف شيعه، آيه 159 سوره آل عمران پس از هجرت على(ع) به همراهى فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت محمّد(ص) و فاطمه بنت الزّبير نازل شده است. (تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 423، ح 485؛ الميزان، ج 4، ص 91) بر اساس این آیه ایشان در مسیر دین و هجرت بسیار اذیت شده اند و خداوند برای این مساله آنان را مورد ستایش قرار داده است.

25. سرور و سیده النساء: ایشان نه تنها سیده و سرور زنان جهان است و بر همه آنان سرور است،‌ بلکه به اعتبار آیه 61 سوره آل عمران که از آن به آیه مباهله یاد می شود، پیامبر(ص) کسی دیگر را جزو نساء‌ خود نمی شناخت. از این روست که در مباهله از میان زنان جز ایشان را با خود نبرد تا این گونه شایسته ویژه آن حضرت را نشان دهد؛ چرا به اتّفاق روايات مفسّران اماميّه و اهل سنّت، مقصود از «نسائنا» ، فاطمه(س) است. (تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 347 – 349، ح 157 – 158 و 162 – 163 و 165 – 166 ؛ الدرالمنثور، ج 2، ص 230 – 233) روزی رسول خدا (ص)از حضرت فاطمه (س) احوال بپرسید كه چگونه ای؟ حضرت فاطمه (س) ظاهراً از حالات زندگی و مشقت های آن، و سختی معیشت و شاید هم از گرسنگی خود و فرزندان و از خالی بودن خانه اش ازآذوقه سخن گفت. رسول خدا (ص) فرمود دخترم آیا به این راضی نیستی كه سیده زنان جهان باشی؟ حضرت فاطمه (س) پرسید مگر مریم دختر عمران سیده زنان نیست؟ پیامبر فرمود: او سیده زنان عصر خود بود و تو سیده همه زنانی.( حلیه الاولیاء ج 2، ص 42) پیامبر(ص) هم چنین فرمود: كمل من الرجال كثیر و لم یكمل من النساء الا اربع: آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خویلد، فاطمه – بنت محمد ؛ مراحل رشد و تكامل انسانی مردان بسیاری به مرحله كمال مقدر خود رسیده اند ولی از زنان جز چهار تن به آن مقام دست نیافته اند و آن چهار آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه (س) هستند .(انوارالتنزیل – آیات آخر سوره تحریم)

26. مقربان: آن حضرت(س) از مقربان درگاه الهی بود. همین مقام موجب شد تا حتی حضرت آدم(ع) برای توبه به ایشان متوسل شود تا گره از کارش گشوده شود. خداوند در آیه 37 سوره بقره بیان می کند که حضرت آدم(ع) برای توبه به کلماتی متوسل شدند که خداوند به او القا کرده است. مقصود از «كلمات» پيامبر(ص) و اهل بيت او از جمله فاطمه(س)است. (تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 67 ، ح 143 – 148؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 147) پس مأموريّت آدم(ع) براى توسّل به اسامى رسول خدا(ص) و فاطمه (س) و دیگر اهل بیت(ع) نشانه قرب آنان در پيشگاه الهى است.

27. محبت خدا: محبت خدا در ایشان نهادینه بود. از همین روست که تمام انگیزه و حسن فاعلی ایشان را می توان در همان محبت الهی جست. خداوند به این محبت ایشان در آیه 8 سوره انسان صحه گذاشته است. البته این احتمال بر اساس این است که ضمير در «على حبّه» به «اللّه» برگردد. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 617 ؛ الكشاف، ج 4، ص 668)

28. کوثر: از دیگر ویژگی های آن حضرت(س) مقام کوثر بودن ایشان است. از طریق ایشان نسل پیامبر(ص) باقی و برقرار است و امام حسن (ع) و امام حسین(ع) به عنوان فرزندان پیامبر(ص) از طریق فاطمه (س) است.(کوثر، آیه 1؛ آل عمران، آیه 61)

29. صداقت و راستگویی: «عایشه» گفته است: هرگز راستگوتر از فاطمه (س) جز پدرش (ص) ندیدم.( بحار، ج 43، ص 53 ـ كشف الغمّه، ج 2، ص 30 ـ مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 119)

30. حجت خدا: یکی از حجت های الهی بر بندگان حضرت فاطمه(س) است. ایشان هر چند که امام معصوم یا پیامبر نیستند، ولی سخن ایشان حجت است؛ چرا که خداوند ایشان را به علم لدنی و عصمت در قول و فعل و تقریر ستوده (احزاب، آیه 33 و آیات دیگر) و در آیات سوره انسان به عنوان اهل بهشت معرفی کرده است. پس سخن ایشان برای هر انسان مسلمانی حجت است و می بایست از قول و فعل و تقریر ایشان به عنوان سنت الهی پیروی کند. آن حضرت(س) خود در این باره می فرماید: اگر به آنچه شما را امر نموديم عمل مي‌كني و از آنچه شما را بر حذر داشته‌ايم دوري مي‌كني از شيعيان ما هستي و گرنه هرگز. (بحار‌الانوار، ج 65، ص156)

ویژگی های شخصیت خانوادگی

1. ازدواج اسلامی: ازجمله نکات مهم زندگی حضرت فاطمه(س) ازدواج آن حضرت بود. ایشان خواستگارانی بسیار در میان صحابه داشت که از نظر مالی در رتبه های بالایی قرار داشتند اما رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت:ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است. و فاطمه(س) و پیامبر(ص) و اگر بهتر بگوییم خداوند تبارک و تعالی، علی(ع) را که جوانی سرشار از ایمان و تعهد بود انتخاب کردند. مسأله، مسأله زندگي، مهر و عطوفت، آرامش و تربيت، ايمان و تقوا بود. مسأله، مسأله حفظ دين و سلامت فکر و روح بود. قرار بود از محفل ساده و بي تکلف و بي رياي علي(ع) و فاطمه(س) هر لحظه نوري به عرش بلند شود و عرش را نوراني کند که خدا خود خواسته بود و اذن داده بود. آري! «في بيوت اذن الله ان يرفع و يذکر فيها اسمه». قرار بود ماحصل این ازدواج حسن(ع) و حسین(ع) و زينب(س) وام کلثوم(س) باشند که هرکدام چون نوری در آسمان ولایت بدرخشند و راه زندگی ارادتمندانشان را به سوی خداوند روشن کنند. فايده اي که آن ازدواج داشت چيزي نبود که با زر و سيم بتوان آن را قيمت گذاشت که هرچه فايده کمتر است معنويت بيشتر به ثمن بخث فروخته مي شود و هرچه تجلي معنويت بيشتر باشد مال کم ارزش تر خواهد بود. قرار بود ازدواج علي(ع) و فاطمه(س) الگويي شود براي شیعیانشان تا ابد. در روایات متعددی نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. از اینجا مشخص می شود منظور پیامبر(ص) در کفویت زوجین، ایمان دوطرف است. درآن زمان دارايي علي(ع) منحصر به شمشير و زرهي بود براي جهاد در راه خدا و شتري براي کار در باغستانهاي مدينه. او به دستور پيامبر(ص) زره را کابين فاطمه(س) قرار داد که به حدود 400 درهم به فروش رسيد و پول آن صرف فراهم آوردن مقدمات زندگيش شد. پيامبر(ص) مقدار اندکي از پول را به بلال داد تا با آن عطر بخرد و بقيه پول را به چند تن از صحابه داد تا جهيزيه را از بازار فراهم کنند. جهيزيه ساده و اندکي فراهم و نزد پيامبر(ص) آوردند. ساده و بي تکلف مي نمود. پيامبر(ص) چون سادگي بيش از حد اشياء را نگريست دست به دعا بلند کرده و فرمود: خدا به اهل بيت برکت دهد. و البته خدانيز چنين کرد چرا که «انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» در حق هيچ کسي به جز اين خاندان نازل نشد! آري خدا خواست که اهل بيت پاک و مطهر قرار گيرند، به دور از هرگونه رجس و نازيبايي و ناپاکي. و خدا خواست که تا روزگار هست و هست، هرجا کرامتي ديده شود دوستدارانش به ياد حسن(ع) بيفتند و هر جا قيامي در راه خدا بر عليه ظلم ستم کيشي روي دهد با پرچم حسين(ع) افراشته شود و الگوي هر زن مسلماني زينب(س) باشد.

2. عظمت خانه فاطمه(س): از آیات قرآنی از جمله 36 سوره نور به دست می اید که خانه فاطمه(س) در پیشگاه خداوندی از عظمت و شکوه و جلال خاصی برخوردار بوده است؛ چرا که بر اساس روايات و تفاسير فريقين، از جمله «بيوت»، بيت على و فاطمه(ع) است. (الدرالمنثور، ج 6 ، ص 203؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 607 ، ح 181؛ مجمع البيان، ج 7 – 8 ، ص 227) این عظمت به سبب همان نوری است که از این بیت به همه هستی می تابد و با امامت و ولایت ایشان است که مردمان راه مستقیم را می یابند و می توانند به مسیر درست در آیند و خوشبختی را در دنیا و آخرت تجربه کنند. فاطمه (ع) در نزد پیامبر از احترامی عظیم برخوردار بود بگونه ای بود كه حیرت دیگران را بر می انگیخت. پیامبر(ص) با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را می بوسید و به گفته عایشه هرگاه كه فاطمه (س) بر پیامبر وارد می شد رسول خدا به احترامش از جای بر می خاست و پیشانی او را می بوسید.( ذخائر العقبی، ص 41)

3. خانه داری: خداوند اصل را برای زنان خانه داری و تربیت فرزندان قرار داده و از همین رو از زنان پیامبر(ص) خواسته شده تا در خانه هایشان قرار بگیرند و به کارهای خانه داری و مسئولیت مهم آن بپردازند. حضرت فاطمه(ص) نیز بر همین اساس عمل می کرد و حتی به راهنمایی پیامبر(ص) در تقسیم مسئولیت ها و وظایف میان زن و شوهر به خانه داری و وظایف آن متوجه می شود. پیامبر (ص) از یاران خویش پرسیده بودند: «زن چه وقت به پروردگار، خویش نزدیكتر و مقرّب تر است؟» فاطمه (س) گفتند: «زن آنگاه به خدای خویش نزدیكتر و مقرّبتر است كه در قعر منزل خویش اقامت گزیند (و بی جهت از منزل خارج نشود)». پیامبر (س) چون پاسخ فاطمه را شنید فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»( بحار، ج 43، ص 92 ؛ نیز منتهی الآمال، ص 162) در روایات است که در شب ازدواج حضرت فاطمه (س) به هنگامی که به خانه شوهر رفت از پدرش پرسید: تكلیف و وظیفه من وعلی در این خانه چیست؟ و پیامبر كارهای داخل خانه را به حضرت فاطمه (س) سپرد و كارهای بیرون را به علی – علیه السلام – محول نمود. حضرت فاطمه (س) پس از تقسیم كار گفت: جز خدا كسی نمی داند كه چقدر خوشحال شدم كه رسول خدا (ص)مرا از مواجهه با مردان معاف نمود.( وسایل الشیعه، ج 14، ص 122) هم چنین پیامبر (ص)روزی بر حضرت فاطمه (س) وارد شد و دید كه با دستهای خود آسیاب را می گرداند و در عین حال به كودك خردسالش سرگرم شیر دادن است. رسول خدا (ص)از دیدن چنین وضع آب در دیده گردانید و فرمود دخترم: تلخی های زندگی دنیا را بچش برای وصول به حلاوتهای آخرت فاطمه (س) گفت خدای را بر این نعمت ها سپاسگزارم و بر كرامت های او عرض تشكر دارم.( منتهی الامال، ج1، ص 133 و 134) روزی پیامبر (ص)بر آنها وارد شددید امام علی (ع) و فاطمه (س) سرگرم آسیاب كردن جویا گندم هستند. خطاب به آنان كه كدام خسته ترید. برخیزید من بجای شما آسیاب كنم – امام علی (ع) عرض كرد فاطمه خسته تر است. پیامبر فرمود دخترم برخیز آنگاه خود بجایش نشست و با علی (ع) سرگرم آسیاب كردن شد.( بحارالانوار، ج 43، ص 5)

4. اهتمام به والدین: «عبدالله بن الحسن» می گوید: یك بار رسول خدا (ص) بر فاطمه (س) وارد شد. فاطمه (س) پاره نان جو خشك خدمت پیامبر آورد و پیامبر (ص) با آن افطار كرد. آن گاه فرمود: «دخترم! این اولین نانی است كه پدرت از سه روز پیش تاكنون خورده است.» از این كلام، فاطمه شروع به گریستن كرد، و پیامبر (ص) به دست مبارك خویش چهره او را نوازش فرمود و اشكش را پاك كرد.( بحار، ج 43، ص 40 ـ مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 113)

5. همسرداری: ایشان در همسرداری سرمشق بود. هم در کارهای خانه به امیرمومنان علی(ع) کمک می کرد و هم در انجام وظایف همسرداری کوشا بود. خود را برای شوهرش می آراست. دستور اسلامی این است كه زن خود را زینت كند ولی برای شوهر، متجمل باشد ولی در خانواده و برای همسر. و اسلام آن را یك وظیفه برای زن می داند و لذّات پدید آمده از آن را لذّاتی مشروع و حلال. در آنچه كه مربوط به بیرون است اسلام اصرار دارد كه زن متجمل نباشد، خود را به بوئی خوش نیاراید لباس شهرت نپوشد، در وسط خیابان راه نرود، از كفش و پای او صدائی برنخیزد و… و حضرت فاطمه (س) این چینن بود و در تمام مدت عمر چنان عمل می كرد. همسرداری حضرت فاطمه(س) نیز بهترین الگو برای زنان مسلمان است. شیوه رفتار با همسر برای یک زن آن قدر مهم است که حضرت علی (ع) می فرماید: جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است. فاطمه (س) با آن همه فضیلت، همسری نیکو و مطیع برای امیر مؤمنان علی(ع) بود. روایت است هنگامی که علی (ع) به فاطمه (س) می‌نگریست، غم و اندوهش برطرف می‌شد. رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد. پس از آن بود که حضرت زهرا (س) فرمود: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است،‌ باز داشت. فاطمه (س) هیچ گاه حتی اموری را که احتمال می داد علی (ع) قادر به تدارک آنها نباشد، از او طلب نمی نمود؛ تا آنجا که از علی(ع) در رابطه با فاطمه(س) نقل شده است: بخدا سوگند که او را به خشم نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید نکردم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم نکرد. از ویژگی های مهم حضرت فاطمه (س) این بود که آن بزرگوار بهترین یار و یاور شوهرش علی (ع) در اجرای فرامین ا لهی بود. پیامبر(ص) از علی(ع) سوال کرد: همسرت را چگونه يافتى؟ و علی(ع) پاسخ گفت: نِعْمَ الْعَوْنُ على‏ طاعَةِ اللَّهِ (بهترين يار و ياور براى اطاعت و بندگى خدا). آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد می‌کرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» می‌خواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا می‌داد. در حدیث شریف کساء آمده است که حضرت فاطمه(س) می فرماید: ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امير مؤ منان. این گونه نقل نام و خطاب احترام آمیز یکی از نکات اصلی رابطه زوجین نسبت به یکدیگر است. از دیگر نکات متابعت ایشان از شوهر بود. نقل است هنگامی که مصدوم کردن حضرت زهرا(س) از امیرمومنان درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند: البيت بيتك و الحره امتك(خانه متعلق به شماست و من هم به منزله كنيز و خدمتگزار در خانه شماهستم). رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است. آمده است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و حضرت زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند. روایات ما سخن از این دارند كه حضرت فاطمه (س) خود را برای همسر خویش آراست وحتی در یكی از جنگهای صدر اسلام كه علی به سلامت از جنگ باز می گشت حضرت فاطمه (س) خود را آرایش كرد و به استقبال علی رفت، و این لذت حلالی است كه اسلام بر آن صحه گذارده و بانوی اسلام بدان عامل است و ما قبلاً در این مورد سخن گفته ایم. در عین حال این سخن پیامبر (ص)هم برای بیرون محیط خانه مطرح است كه فرموده بود: « یا فاطمه ما من امراه تزینت حسنه و خرجت من بیتها باحسن ملبوس حتی ینظر الیها الناس الا لعنها ملائكه السموات السبّع و الارضین و كانت فی غضب اللّه حتی تموت و یمور بها الی النار ؛ ای فاطمه زنی نیست كه خود را بیاراید، ازخانه خود با زیباترین پوشش خارج شود، و در پی آن در دید و منظر مردم قرار گیرد، جز آنكه فرشتگان آسمان هفت گانه و زمین ها بر او لعنت فرستند، او هم چنان در خشم وغضب خداست تا بمیرد و فرمان می دهد او را در دوزخ اندازند.

6. احسان به والدین(ام ابیها): فاطمه زهرا (س) در همه حال به یاد پدر گرامی خویش بود و از هیچ نعمت و کمکی برای یاری به پدر دریغ نمی کرد. در روایت است که: سه روز بود که پیامبر (ص) غذایی نخورده بودند به طوری که بر حضرت سخت می گذشت. در نزد همسرانش خوراکی یافت نمی شد. نزد فاطمه آمد و گفت: دخترم نزد تو چیزی برای خوردن هست که بسیار گرسنه ام؟ عرض کرد: نه بخدا سوگند! وقتی پیامبر(ص) بیرون رفت ، دخترش از اینکه نتوانسته پدر را سیر کند محزون شد. ناگهان دختر همسایه در زد و دو قرص نان و یک تکه گوشت خدمت فاطمه (س) آورد. او خوشحال شد و گفت خود را بر رسول خدا مقدم نمی داریم . درحالیکه همه گرسنه بودند آن را زیر سبد نهاده و سرپوش بر آن گذاشت . حسن و حسین علیها السلام را خدمت پیامبر (ص) فرستاد ، تا جدشان را برای غذا دعوت کنند. پیامبر(ص) تشریف آوردند و غذای بسیار معطری زیر سبد یافت. سوال کرد این غذا از کجاست ؟ فاطمه (س) جواب داد : از جانب خدایی که به هر کس بخواهد بدون حساب روزی می دهد. پیامبر (ص) و همه اعضای خانواده علی(ع) و همسران پیامبر (ص) از آن غذا خوردند و برای همسایه ها هم فرستادند. زهرا(س) همیشه رفتاری سرشار و آمیخته از ادب و تواضع و فروتنی نسبت به پدر داشت. گرچه رابطه ایشان بسیار عاطفی و سراسر محبت و صمیمیت بود ، اما این مانع احترام و تواضع ویژه ایشان نسبت به پیامبر(ص) نمی شد. نقل است از حضرت فاطمه (س) که فرمود: وقتی بر پیامبر (ص) آیه نازل شد (که پیامبر(ص) را با نامش خطاب نکنید)، هیبت پیامبر (ص) مرا گرفت ، بطوری که نتوانستم به او "یا ابة" بگویم و یا رسول الله به او می گفتم. حضرت از من روی گرداند. چند بار به همین ترتیب صدا کردم و او جواب نداد. سپس فرمود: دخترم این آیه درباره تو و خاندان تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو هستم. این آیه درباره اهل جفا و تکبر و کسانی که فخر می ورزند نازل شده است. تو "یا ابة" بگو. چون برای قلب من محبوب‌تر و برای پروردگار رضایت‌بخش‌تر است. ایشان به حکم آیات الهی(بقره، آیه 83؛ نساء،‌آیه 36؛ انعام، آیه 151؛ اسراء، آیه 23؛ احقاف، آیه 15) به والدین خویش احسان می کردند به گونه ای که پیامبر(ص) از ایشان راضی و خشنود بودند. آن حضرت (س) دیگران را نیز به این کار تشویق کرده و می فرمودند: خداوند، رسيدگي به خويشان را براي طول عمر و باعث فزوني در خويشان قرار داد. (بحارالانوار، ج 29، ص223) ایشان هم چنین در سخنی دیگر می فرمایند: خداوند، نيكي به پدر و مادر را سبب امان از خشم خود قرار داد. (بحارالانوار، ج 29، ص223)

7. تعلیم و تربیت فرزند: سیره رفتار فاطمه(س) با فرزندان خود نیز سرمشقی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان به فرزندان احترام می گذاشتند و آنها را با احترام خطاب می کردند و همیشه سعی در آموزش و تربیت دینی و اخلاقی آنها داشتند. در حدیث شریف کساء حضرت فاطمه(س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن(ع) می فرماید: سلام برتو اى نور ديده ام و ميوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین(ع) می فرماید: سلام بر تو اى فرزند من و اى نور ديده ام و ميوه دلم. حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) می فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن». و در عین حال شادی و خوشحالی را در بیت خود تسری می داد و این تا حدی بود که از بازی با کودکان که نقش بسزایی در تربیت آنها دارد اجتناب نمی نمود. نقل شده است که فاطمه(س) فرزندش حسن(ع) را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن، واخلع عن الحق الرّسن، واعبد الهاً ذامنن، ولاتوال ذا الاحسن. (ای حسن ، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش). ایشان همیشه رسیدگی به فرزندان را در اولویت قرار می داد. سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید. همچنین از نکات بارز حضرت زهرا(س) در تربیت فرزندان سبک عملی تشویق به عبادت برای آنها بود. مسلما وقتی والدین الگوی عملی کودکان برای عبادت پروردگار باشند، در آینده و بزرگسالی آنها نیز به تعصی از والدین این راه را پیش خواهند برد. در همین زمینه امام حسن (ع) می فرماید: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید. آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود : محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند. از نکات دیگر تربیتی ایشان عدالت در توجه به کودکان بود. آمده است روزی امام حسن(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار تشنگی کرد. رسول خدا(ص) برخاست، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن(ع) داد. فاطمه زهرا (س)، به پیامبر(ص) گفت: گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(ص) فرمود: نه. هردو برایم عزیز و محبوبند ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم. همچنین روزی حسنین(ع) در حضور پیامبر (ص) کشتی گرفتند. در این میان فاطمه(س) شنید که پدر بزرگوارش، امام حسن را به پیروزی بر امام حسین ترغیب می کند. حضرت زهرا(س) از این نوع رفتار پیامبر(ص) اظهار تعجب کرد. پیامبر فرمود: دوستم جبرئیل ، حسین را تشویق می کند و من حسن را تشویق می نمایم. در روایات است که حسنین (ع) خطی می نویسند و نزد مادر می آورند كه ایشان بگوید خط كدامشان بهتر است. مادر برای اینكه دلها را نشكند آنها را به نزد پیامبر می فرستد و رسول خدا مجدداً آنها را نزد حضرت فاطمه (س) بر می گرداند. حضرت فاطمه (س) رشته گردن بند را به زمین می ریزید كه هر كدام بیشتر جمع كردند خط او بهتر است.( بحارالانوار، ج 104، ص 309) ایشان درباره نقش زن در تربیت فرزند به جای کار در بیرون خانه می فرماید: آن لحظه‌اي كه زن در خانه‌ي خود مي‌ماند- و به امور تربيت فرزند مي‌پردازد- به خدا نزديك‌تر است. (بحارالانوار، ج 43، ص92) از نظر حضرت فاطمه(س) عمل به نقش مادری است که انسان را به بهشت می رساند و موجب سعادت جمعی بشر می شود، زیرا این مادر است که با آموزش و تربیت و تعلیم درست فرزندان زمینه بهشت رفتن آنان را فراهم می آورد. از این روست که می فرماید: بهشت، زير پاي مادران است. (مستدرك الوسایل، نوری، ج 15، ص180)

8. امانت داری: فاطمه سرمشق همه خوبی ها و نیکی هاست. از آن جایی که امانت داری از خصلت های مهم انسان و احکام عقل عملی است، آن حضرت(س) نیز بر این امر پسندیده و معروف تاکید داشت. از جلوه های مهم امانت داری در زنان حفظ خود از نامحرم و حفظ حریم خانوادگی و عرض و آبروی شوهر است. ایشان در این باره سرمشق بود به گونه ای که نمی توان در این مساله و دیگر مسایل مربوط به امانت داری کسی را چون ایشان یافت. ایشان در حفظ مال و عرض شوهرش چنان بود که خداوند از ایشان راضی و خشنود بود. از مهم ترین امانت هایی که ایشان ادا کرد حق امانت ولایت و امامت بود(نساء، آیه 58؛‌ احزاب ، آیه 72 و روایات تفسیری) که به خوبی از عهده آن برآمد و با جان خویش امانت را حفظ کرد و در این راه شهید شد.

9. زهد و پرهیز از تجملات: امام صادق (ع) و نیز از «جابر انصاری» نقل شده است كه: «پیامبر (ص) ، فاطمه (س)را دید كه لباسی خشن بر تن دارد و به دست خویش (آسیا می گرداند و) آرد می كند، و درهمان حال فرزند خود را شیر می دهد، اشك به چشمان پیامبر آمد و فرمود: «دخترم تلخی دنیا را به عنوان مقدمه شیرینی آخرت تحمل كن» عرض كرد: «ای رسول خدا! خداوند را بر نعمتهایش ستایشگر و سپاسگزارم.» و خدای متعال این آیه را نازل فرمود: «و لَسَوف یُعطیكَ رَبُّك فَتَرضی؛ و بزودی؛ پروردگارت (آن قدر) به تو عطا خواهد كرد تا راضی و خشنود شوی».( بحار، ج 43، ص 85 و 86 ـ مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 120 ـ منتهی الآمال، ص 161) همین زهد و پرهیز از تجملات را می توان در جهیزیه آن حضرت (س) نیز یافت. وقتی پیامبر صلی اللّه علیه و آله تصمیم گرفت كه فاطمه علیها السلام را به عقد علی علیه السلام در آورد به او فرمود: ای علی برخیز و زرهت را بفروش . گوید: من هم رفتم زره ام را فروختم و پول آن را دریافت كرده و بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله وارد شدم و پول زره را به او دادم . نه پیامبر صلی اللّه علیه و آله از مقدار آن سوال كرد و نه من خبری دادم آنگاه بلال را صدا كرد و مبلغی به او داد و فرمود: برو برای فاطمه عطر خریداری كن و مبلغی به ابوبكر داد و گفت : برو برای او لباس و اثاثیه منزل خریداری نما و عمار یاسر و برخی دیگر از اصحاب را به كمك او فرستاد. آنه هم رفتند و اشیاء مورد نیاز را خریداری كردند. جمع آنچه برای جهیزیه زهرا علیها السلام خریدند عبارت بود از: یك عدد پیراهن ، یك رو بنده ، یك حله سیاه خیبری ، یك تختخواب بافته شده از برگ و لیف خرما، دو عدد تشك كه یكی از پشم گوسفند و دیگری از لیف خرما پر شده بود، چهار بالش ، یك پرده پشمی ، یك تخته حصیر، یك دستاس ، یك طشت مسی ، مشكی از پوست ، كاسه ای چوبی ، یك آفتابه ، دو كوزه سفالی ، یك سفره چرمی ، یك چادر بافت كوفه ، یك مشك آب ، مقداری عطر. اصحاب پس از خرید اشیاء مذكور آنها را به محضر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله آوردند. وقتی آنها را به او دادند حضرت آنها را زیر و رو كرد و گفت : خداوند مبارك گرداند. (قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) ، محمد رضا اکبري) هم چنین به نقل امام سجاد(ع) اسماء بنت عمیس گفت : حضرت زهرا (س) گردنبندی از طلا به گردن داشت كه علی (ع) آن را از غنیمت جنگی (فی) به دست آورده بود. رسول خدا (ص) بر او وارد شد، وقتی گردنبند را دید به اشاره فرمود: طوری نباشد كه مردم بگویند فاطمه (س) خود را به تجملات زنهای كسری و قیصر آراسته است ، فاطمه (س) مطلب را دریافت ، بی درنگ رفت و گردنبند را فروخت و با پول آن برده ای خرید و آزاد كرد. پیامبر (ص) وقتی كه این موضوع را شنید خوشحال شد. (بحار، ج 43، ص 81 ؛ عیون اخبار الرضا (ع) ، ج 2، ص 45 ـ و نیز خلاصه ای از این روایت با اندك تفاوت در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 121؛ داستان صاحبدلان ، محمد محمدي اشتهاردي)

10. قناعت: امام باقر (ع) فرمودند: فاطمه (س) برای علی (ع) تعهد كرد كه كارهای خانه و خمیر كردن و نان پختن و روفتن منزل را انجام دهد و علی (ع) برای او متعهّد شد كه كارهای بیرون از منزل مثل هیزم آوردن و تهیه غذا را انجام دهد. یك روز حضرت علی (ع) از حضرت فاطمه (س) پرسید: «آیا غذایی داری؟» حضرت فاطمه (س) عرض كرد: «سوگند به آنكه حقِّ تو را تعظیم كرده است از سه روز پیش تاكنون چیزی نداریم كه برایت بیاورم.» فرمود: «چرا به من نگفتی؟» عرض كرد: «رسول خدا (ص) مرا از اینكه چزی از تو بخواهم نهی كرده و فرموده است: تو از پسر عمویت چیزی مخواه، اگر خودش چیزی آورد بگیر و گرنه تو از او مخواه .( بحار، ج 43، ص 31 ـ تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 171)

11. تعاون و همکاری: خداوند در آیه 2 سوره مائده از مومنان خواسته که در کارهای خیر و نیک شده معاونت کنند. از آیات سوره انسان بر می آید که ایشان در این امر چنان کوشا بود که خداوند خود او را به عنوان ابرار یعنی کسی که این صفت در او منش و کنش شده سخن به میان آورده و ایشان را به عنوان ابرار می ستاید.(انسان، آیات 5 و 8 ؛ و نیز (بحارالانوار، ج 35، ص 237 – 256؛ الدرالمنثور، ج 8 ، ص 371؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 469 – 476، ح 18 – 24) ایشان در خانه نیز اهل تعاون و همکاری بود و در تقسیم کاری که انجام شد به گونه ای عمل کرد که هیچ کم نگذاشت. امام صادق (ع) می فرماید: علی (ع) آب و هیزم می آورد و حضرت فاطمه (س) آرد می كرد و خمیر می ساخت و نان می پخت و لباس ها را وصله می زد، و آن بانوی گرامی از زیباترین مردم بود و گونه های مطهّرش از زیبایی مثل گل بود. درود خدا بر او و پدر و فرزندانش باد.( روضه الكافی، چاپ اسلامیه، تهران، ص 165) حضرت فاطمه(س) خود در بیان همکاری و تعاون می فرماید: بهترين شما كساني هستند كه با تواضع، ديگران را ياري مي‌كنند. (دلائل‌الامامه، ص 7)

12. کانون مهر و آرامش: آن حضرت(س) چنان بود که خانه او همان کانون واقعی مودت و محبت و آرامش و سکونتی است که خداوند در آیات قرآنی برای کانون های خانواده بیان کرده است.(روم، آیه 21) امام علی (ع) خود فرمود وقتی به خانه می آمد و به زهرا نگاه می كردم تمام غم و غصه ام زدوده می شد.( مناقب خوارزمی ، ص 256)

13. اطاعت و تبعیت از شوهر و رضایت مندی همسر: امیرالمؤمنین علی (ع) ـ می فرماید: «به خدا سوگند (در سراسر زندگی مشترك با فاطمه ـ علیها السلام ـ) تا آنگاه كه خدای عزیز و جلیل او را قبض روح فرمود هرگز او را خشمگین نساختم و بر هیچ كاری او را اكراه و اجبار نكردم، و او نیز مرا هرگز خشمگین نساخت و نافرمانیِ من نكرد؛ هر وقت به او نگاه می كردم رنجها و اندههایم بر طرف می شد.»( بحار، ج 43، ص 134، كشف الغمّه، ج 1، ص 492 ـ بیت الاحزان، ص 37)

14. خوش پوشی و خوش عطری: از مستحبات نماز آن است كه انسان بوی خوش به بدن و لباسش بزند و با لباس پاكیزه نماز بخواند و با احترام و وقار برای عبادت خدا مشغول شود. لحظات آخر عمر حضرت زهرا (س) بود چند لحظه ای به اذان مغرب باقی مانده بود نزدیك بود كه وقت نماز فرا رسد، فاطمه (س) به اسماء بنت عمیس فرمود عطر مرا بیاور سپس وضو گرفت ، و در این هنگام كه می خواست نماز بخواند، حالش منقلب شد، سرش را به زمین نهاد، به اسماء گفت : كنار سرم بنشین ، هنگامی كه وقت نماز فرا رسید، مرا بلند كن تا نمازم را بخوانم ، اگر برخاستم كه چیزی نیست و اگر برنخاستم شخصی را نزد علی (ع) بفرست تا خبر فوت مرا به او بدهد.اسماء می گوید: وقت نماز فرا رسید، گفتم : الصلاه یا بنت رسول الله : ای دختر رسول خدا وقت نماز است جوابی نشنیدم ، ناگاه متوجه شدم كه حضرت زهرا (س) از دنیا رفته است براستی باید از زهرای اطهر (س) درس پاكیزگی و مقید بودن به آداب اسلام را آموخت در آن حال ، لباس نمازش را پوشید و بوی خوش استعمال كرد تا نماز بخواند و قبل از وقت خود را آماده نماز كند. (داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)، محمد محمدي اشتهاردي)

15. کمک به خدمتکار: سلمان فارسی می گوید: «فاطمه (س) نشسته بود و با آسیای دستی جو را آرد می كرد و دسته آسیا (به جهت مجروح بودن دست فاطمه (س) خونین بود، و حسین (ع) كه در آن هنگام كودك خردسالی بود در گوشه ای از خانه از گرسنگی گریه می كرد: «عرض كردم: ای دختر رسول خدا (ص) دستت را مجروح كرده ای در حالی كه «فضّه» هست (كه كارها را انجام دهد)؛ فرمود: رسول خدا (ص) به من سفارش كرده است كه یك روز خدمت (كار در خانه) به عهده «فضّه» و یك روز «به عهده من باشد، و نوبت او دیروز بود …»( بحار، ج 43، ص 28 ـ بیت الاحزان، ص 20)

ویژگی های شخصیت اجتماعی در جامعه

1. دفاع از نبوت: حضرت فاطمه(س) جان خویش را برای دفاع از نبوت و اثبات آن گذاشت. خداوند در آیه مباهله روشن می کند که ایشان با آمادگی تمام در مراسم لعن وارد شد تا مسیحیان نجران را بر جای خود نشاند. پیامبر(ص) از سوی خداوند مامور می شود که غیر از امام علی(ع) و امام حسین (ع) و امام حسن(ع)، حضرت فاطمه (س) را برای مباهله دعوت کند. ایشان نیز این دعوت را پذیرفت و جان بر کف به دفاع از نبوت به میدان مباهله رفت؛ چرا که مقصود از «نسائنا» فاطمه(س) است كه حضرت محمد(ص) او را براى شركت در مباهله دعوت كرد. (مجمع البيان، ج 1 – 2 ، ص 762؛ التفسير الكبير ، ج 3، ص 247؛ الدرالمنثور، ج 2، ص 231 – 233) گفتنى است جمله «فقل تعالوا ندع…» دلالت مى كند آن حضرت براى چنين دعوتى مأموريّت داشته است. آیت الله مکارم شیرازی در کتاب بانوی نمونه در بیان دفاع آن حضرت(س) از پیامبر(ص) می نویسد: حضرت فاطمه نه تنها در روزهای عادی (هر چند پیامبر (ص)روز عادی نداشت) بكله در روزهای جنگ و طوفانی نیز همچون یك مرد شجاع در شعاعی كه مأموریت داشت، از پیامبر (ص)دفاع می كرد. هنگامی كه جنگ «احد» پایان گرفت و تازه لشگر دشمن صحنه را ترك گفته بود و پیامبر (ص)با دندان شكسته و پیشانی مجروح هنوز در میدان احد بود فاطمه سلام اللّه علیها با سرعت به «احد» آمد و با اینكه هنوز نوجوان كم سن و سالی بود فاصله میان «مدینه» و «احد» را با پای پیاده و با شوق زیاد طی كرد، صورت پدر را با آب شستشو داد، خون را از چهره اش زدود، اما زخم پیشانی همچنان خونریزی می كرد. قطعه حصیری را سوزاند، و خاكستر آن را برجای زخم ریخت و مانع خونریزی شد، و عجیبتر اینكه برای جنگی كه در روز بعد اتفاق می افتاد. اسلحه برای پدر فراهم می كرد. در جنگ احزاب كه از پررنج ترین غزوات اسلامی بود، و در ماجرای فتح مكه در آن روز كه سپاه پیروزمند اسلام با احتیاطهای لازم آخرین سنگر شرك را از دست مشركان گرفت و خانه را از لوث وجود بتها پاك كرد، باز می بینیم فاطمه سلام اللّه علیها در كنار پیامبر قرار گرفته، و به كنار خندق می آید و برای پیامبر (ص)كه چند روز گرسنه مانده، غذای ساده ای كه از قرض نانی تجاوز نمی كرد، تهیه می كند، و به هنگام فتح مكه برای او خمیه می زند، آب برای شستشو و غسل آماده می كند، تا گردو غبار را از تنش بشوید و لباس پاكیزه ای بپوشد و رهسپار مسجد الحرام شود. ابن ابی الحدید از واقدی نقل می کند که پس از جنگ احد فاطمه (س) با گروهی از زنان مدینه از خانه خارج شد و چون چهره مجروح پدرش را دید او را در آغوش گرفت و خون از صورت مبارکش پاک کرد؛ سپس آبی فراهم نمود و خونهای چهره رسول خدا را شست و شمشیر او را پاک کرد. همچنین می نویسد :زنانی که از مدینه آمده بودند چهارده نفر بودند که زهرا(س) یکی از آنان بود و آب و نان با خود به جبهه برده و در کنار رزمندگان از مجروحین پرستاری می کردند. همچنین علی (ع) نقل می کند:ما به همراه پیامبر (ص) در جریان حفر خندق بودیم که فاطمه (س) با تکه نانی نزد پیامبر (ص) آمد و آن را به خدمت او برد . پیامبر (ص) فرمود : این چیست فاطمه عرض کرد: از نانی است که برای دو فرزندم پختم ، این تکه آن را برای شما آوردم. پیامبر (ص) فرمود: دخترم ! این اولین غذایی است که بعد از سه روز وارد دهان پدرت می شود.

2. اطاعت از ولایت: ایشان شیعه واقعی امیرمومنان علی(ع) بود و جز به حکم ولی الله عمل نمی کرد. از این روست که پس فشارهایی که از سوی اصحاب سقیفه وارد شد، ایشان خواست تا عملی را داشته باشد ولی هرگز بر خلاف نظر امام (ع) عمل نکرد. او خود شیعه واقعی و حقیقی امیرمومنان (ع) و مطیع محض ایشان بود. آن حضرت(س) به دیگران نیز این سفارش را می کند که می بایست اصل را در تشیع اطاعت از ولی و امام (ع) قرار دهند. از این روست که می فرماید: اگر به آنچه شما را امر نموديم عمل مي‌كني و از آنچه شما را بر حذر داشته‌ايم دوري مي‌كني از شيعيان ما هستي و گرنه هرگز. (بحار‌الانوار، ج 65، ص156) آن حضرت (س) درباره ولایت علی (ع) می فرماید: همانا خوشبخت واقعي كسي است كه علي را چه در زمان حياتش و چه پس از وفاتش دوست بدارد. (بحارالانوار، ج 27، ص74) آن حضرت(ع) برای این که مومنان وظیفه و تکلیف خود را در برابر ولی الله بدانند و اطاعت او را بی چون و چرا داشته باشند، به نقش با ارزش امامت اشاره می کند و می فرماید: مثَلَ امام، مانند كعبه است. مردم بايد در اطراف آن طواف كنند نه آن‌ كه امام دور مردم طواف نمايد. (بحارالانوار، ج 36، ص353) پس این مردم هستند که می بایست به سوی امام بشتابند و از او راهنمایی بخواهند و اطاعت امر ایشان بکنند نه این که امام به سمت ایشان برود و از ایشان حمایت و اطاعت بخواهد.

3. دفاع از ولایت: حضرت فاطمه(س) پرچمدار و نخستین شهید در راه دفاع از ولایت امیرمومنان علی(ع) بود. ایشان ضمن آن که بارها به خانه انصار و مهاجر رفت تا به احقاق حق بپردازد و در مسجد به خطبه خوانی پرداخت و از حق خود در فدک و نیز خلافت علی(ع) سخن گفت، بلکه وقتی دید که این روش ها تاثیر نمی گذارد، خطاب به اولی گفت: والله لا دعون الله علیك فی كل صلوه اصلیها؛ بخدا قسم پس از هر نمازی كه می خوانم ترا نفرین می كنم.(الامامه و السیاسه، ص 13، ج 1) آن حضرت (س) در همین راستا وصیت می کند كه مرا شب غسل و كفن كن. مخفی داشتن قبر، خود نوعی مبارزه است، چنان عدم اجازه دادن به اولی و دومی برای حضور در مراسم تشییع و تدفین نوعی دیگر از مبارزه در دفاع از ولایت است. ایشان در همان روزی كه در خانه اش به آتش سوخت و در بر بدنش کوبیدن و کودکش را سقط کرد و در خانه اش بر زمین افتاد و بیهوش گشت، هنگامی که بهوش آمد نخستین سؤالی را كه مطرح كرد این بود كه علی (ع) را چه كردند؟ آن گاه حسنین (ع) را به دنبال پدر فرستاد و آنان خبر آوردند كه پدر در مسجد تحت فشار برای بیعت است. پس با همان حال زار و نزار و دردمند به مسجد رفت و فریاد كشید: دست از شوهرم علی (ع) بر دارید. من ستم به او را نمی توانم تحمل كنم. بخدا قسم اگر رهایش نكنید به مزار پیامبر روم، گیسو پریشان كنم و همه شما را نفرین نمایم. هم چنین آن روزی هم كه به عیادتش آمده اند به صراحت از آنان اعلام ناخشنودی كرد.( بحارالانوار، ج 43، ص 171) عبدالفتاح عبدالمقصود در این باره می نویسد: ضربه سخنان حضرت فاطمه (س) در بستر مرگ به ابوبكر از ضربه شمشیر سخت تر بود، گوئی زمین از زیر پای او دو تن كشیده شده و مانند سنگ آسیا بگردش درآمد و از ضربه آن سرگیجه گرفته و خانه فاطمه (س) را ترك گفتند.(الامام علی(ع)، ج 1، ص 333) و یا به گفته بخاری: و ماتت فاطمه و كانت ساخطه علیهما، حضرت فاطمه (س) از دنیا رفت در حالیكه از هر دوی آن ها (ابوبكر و عمر) خشمگین بود. حضرت فاطمه(س)‌در دفاع از ولایت و حریم آن می فرماید: جانم فداي تو و جان و روح من سپر بلاهاي جان تو يا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود- اگر تو در خير و نيكي به سر ببري با تو خواهم زيست و اگر در سختي‌ها و بلاها گرفتار شدي باز هم با تو خواهم بود. (كوكب الدري، ج 1، ص196) از سخنان آن حضرت(س) درباره حمایت از ولایت می توان به این مطلب اشاره کرد که ایشان خطاب به امیرمومنان علی(ع) فرمود: بعد از غدير خم، خداوند براي هيچ‌كس عذر و بهانه‌اي باقي نگذاشته است. (دلائل‌الامامه، ص37) حضرت فاطمه(س) هم چنین درجایی دیگر مي‌فرمايند: تا زنده‌ام، همواره به ارزش‌هاي امام علي(ع) معترف خواهم بود. (بحارالانوار، ج 43، ص38) آن حضرت(س) هم چنین می فرماید: خداوند متعال، امامت ما را براي ايمني از تفرقه قرار داد. (بحارالانوار، ج 29، ص223)

4. تعلیم و تربیت : ایشان از سوی خداوند ماموریت یافتند که به تعلیم و تربیت مردم بپردازد؛ چرا که خداوند در آیه 43 سوره نحل مردم را مامور می کند که از اهل ذکر که یکی از آن ها حضرت فاطمه(س) است در امور دین و دنیا بپرسند و از ایشان چیزهایی که نمی داند تعلیم بگیرند و عمل کنند. (شواهدالتنزيل، ج 1، ص 423 و 437؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 55 – 59، ح 87 – 103) امیرمومنان علی(ع) نقل می کند: روزی زنی به حضور حضرت زهرا (س) رسید و عرض كرد: مادر ناتوانی دارم كه درباره نماز مسائلی را نمی داند، مرا نزد شما فرستاده تا آن مسائل را بپرسم ، سوالات او به ده سوال رسید. و از بسیاری سوال شرمنده شد و عرض كرد: ای دختر رسول خدا، بیش از این به شما زحمت نمی دهم . حضرت فاطمه (س) فرمود: آنچه را نمی دانی بپرس ، آیا كسی را سراغ داری كه در برابر صد هزار مثقال طلا اجیر شود كه یك روز بار سنگینی را از زمین به بالای بام ببرد و اظهار خستگی كند؟ او عرض كرد: نه . زهرای اطهر (س) فرمود: من نیز اجیر شده ام در برابر هر مساله ای كه به تو پاسخ دهم مزدی بگیرم كه اگر بین زمین تا عرش را پر از مروارید كنند، باز آن مزد بیشتر است ، بنابراین من سزاوارتر از آن اجیرم كه اظهار خستگی نكنم ، من از پدرم شنیدم كه فرمود: علمای شیعه ما وقتی در قیامت محشور می شوند، بقدر علمشان و بقدر تلاشی كه در ارشاد مردم كرده اند به آنها خلعت و جایزه می دهند.(داستان صاحبدلان ، محمد محمدي اشتهاردي) حضرت فاطمه زهرا(س) در آموختن مسائل دین به دیگران از اشتیاق زایدالوصفی بهره مند بود. روزی زنی نزد او آمد وگفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرد و مرا فرستاده تا از شما مسئله ای را بپرسم. حضرت زهرا(س) سؤال او را پاسخ فرمود؛ زن برای بار دوم وسوم مسئله ای پرسید و پاسخ شنید. این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار ، سؤال وی راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پی در پی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی اندازم. فاطمه(س) فرمود: باز هم بیا و سوالهایت را بپرس ، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی شوم. زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت های گرانبها عطا می گردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاش است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند.

5. همسایه داری: امام مجتبی (ع) نقل فرموده اند كه: «مادرم فاطمه (س) را دیدم شب جمعه در محراب خود به عبادت برخاسته است و تا نمایان شدن سپیده صبح در عبادت و ركوع و سجود می بود، و می شنیدم كه برای مؤمنین و مؤمنات دعا می فرمود و آنان را نام می برد و برایشان دعا می كرد، و برای خود هیچ دعا نمی كرد، به او گفتم: مادر! چرا همانطوری كه برای دیگران دعا می فرمایی برای خودت دعا نمی كنی؟» فرمود: «پسرم، ابتدا همسایه سپس خانه خود.»(وسایل الشیعه، ج 7، ص 112؛ كشف الغمّه، ج 2، ص 25 و 26 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81 و 82 ـ منتهی الآمال، ص 161 ـ بیت الاحزان، ص 22) آن حضرت(ص) در سخنی به اهمیت همسایه داری نیکو اشاره داشته می فرمایند: از مؤمنين نيست كسي كه همسايه‌اش از شر و آزار او در امان نباشد. (دلائل‌الامامه، ص1)

6. ایثارگری و احسان: آیات بسیاری از جمله آیات سوره انسان نشان می دهد که آن حضرت(س) با همه شدت نیاز به چیزی آن را برای رضایت و محبت الهی ایثار می کند و از احسان حتی به دشمنان کافر اسیر جنگی نیز دست بر نمی دارد.(انسان، آیه 8) در این باره می توان روایات بسیاری یافت که از جمله در بخش های دیگر آمده یا می آید.

7. انفاق و صدقه و اطعام: از خصوصیات اخلاقی آن حضرت (س) این بود که از مال خویش به دیگران انفاق می کرد و در این راه به حکم الهی عمل می کرد که فرموده است که حقی در هر مالی برای نیازمندان و سائلان است. آن حضرت (س) در این راه می کوشید و به حکم خداوندی بود که به اطعام می پرداخت و تشویق کننده این گونه اعمال بود. خداوند خود در آیاتی از جمله آیه 8 سوره انسان بیان می کند که حضرت فاطمه(س) به نيازمندان، در عين علاقه و نياز به غذا ، آن را اطعام می کرد. امام باقر (ع) فرموده است: رسول خدا (ص) چون می خواست به سفری برود با هركس از اقوامش خداحافظی می كرد و با آخرین فردی كه خدا حافظی می كرد فاطمه (س) بود و شروع سفرش از خانه او بود، و چون باز می گشت ابتدا نزد فاطمه می رفت و دیدار اقوام را از او شروع می فرمود. یك بار پیامبر (ص) به سفر رفت و علی (ع) نیز از غنائم جنگی چیزی به دست آورده و به فاطمه داده و رفته بود، و فاطمه (س) با آن، دو النگوی نقره و پرده ای تهیه فرموده و پرده را جلوی در آویخت؛ چون رسول خدا (ص) بازگشت، به مسجد داخل شد و سپس همان طور كه عادتش بود به سوی خانه فاطمه (س) آمد، فاطمه (س) شادمان برخاست، و با شور و شوق به سوی پدرش شتافت؛ اما پیامبر چون النگوی نقره را در دست او و پرده را بر در خانه مشاهده كرد. (پیش نیامد) و در جایی (كنار خانه) نشست كه فاطمه (س) را می دید، فاطمه (س) گریست و اندوهگین شد و گفت: «پیش از این با من اینگونه رفتار نمی فرمود.» پس دو پسر خود (امام حسن و امام حسین ـ علیهما السّلام ـ را فرا خواند و پرده را از درب خانه كند و النگوها را از دست در آورد و النگوها را به یكی و پرده را به دیگری داده و به آنان فرمود: «نزد پدرم بروید و از من به او سلام برسانید و بگویید: ما پس از رفتن شما به سفر غیر از تهیه اینها كار دیگری نكرده ایم، اینك هر طور كه مایل هستید آنها را به مصرّف برسانید؛ آن دو از طرف مادر این سخن را به عرض پیامبر (ص) رساندند، رسول خدا (ص) آن دو را بوسید و در آغوش كشید و هر یك را بر یك زانوی خود نشاند آنگاه فرمان داد آن دو النگو را شكسته و قطعه قطعه كردند و اهل «صفّه» را فرا خواند ـ و آنان گروهی از مهاجرین بودند كه نه خانه ای داشتند و نه مالی ـ و تكه های النگو را در میان آنها تقسیم فرمود و سپس پرده را ـ كه پارچه ای طولانی ولی كم عرض بود ـ میان افرادی از آنان كه برهنه بودند و پوششی نداشتند تقسیم كرد … . آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند بر فاطمه رحمت آوَرد، همانا خدای متعال به جهت این پرده از لباس های بهشتی به او خواهد پوشاند و به جهت این النگو ها از زینت های بهشتی به او عطا خواهد كرد.»( بحار، ج 43، ص 83 ـ 84 ـ مكارم الاخلاق، چاپ بیروت، ص 94 و 95 و خلاصه ای از این روایات در منتهی الآمال، ص 159 و 160 و نیز خلاصه ای از این روایات در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 121) از سخنان آن حضرت(س) در ترغیب مردم به انفاق و صدقه و ترک بخل و خساست این روایت است که فرمود: از بخل دوري كن، زيرا بخل درختي است در جهنم كه شاخه‌هايش در دنيا مي‌باشد و هر‌كس به آن شاخه‌ها بياويزد، داخل در جهنم مي‌شود. (دلائل‌الامامه، ص4) ایشان در جایی دیگر می فرمایند: سخاوت، درختي است در بهشت كه شاخه‌هايش در دنيا گسترده است و هر‌كس شاخه‌اي از آن را بگيرد داخل بهشت مي‌شود. (دلائل‌الامامه، ص4) ایشان در جایی دیگر می فرمایند: از بخل دور باش، زيرا بخل مرضي است كه در شخص كريم وجود ندارد. (دلائل‌الامامه، ص4(

8. جهاد علمی و فرهنگی: خطبه معروف ایشان برای معرفی اسلام واقعی و فلسفه احکام از نمونه های دفاع ایشان در حقانیت اسلام و جهادی علمی و فرهنگی است که خداوند در آیه 52 سوره فرقان بر آن تاکید دارد. دو نفر زن كه در مسئله ای دینی با یكدیگر اختلاف داشتند برای حل اختلاف خود نزد فاطمه علیها السلام رفتند. یكی از زنان مومن و دیگری معاند و كافر بود. فاطمه علیها السلام می فرماید: من دلایل زن مومن را اثبات كردم و حقانیت سخن او را آشكار نمودم و در نتیجه او بر آن زن كه دشمن اسلام بود پیروز گشت و بشدت شاد و مسرور گردید. فاطمه علیها السلام به آن زن مومن كه بسیار خوشحال شده بود فرمود: شادی فرشته ها برای پیروزی تو بر او بیشتر از شادی تو می باشد و غم و اندوه شیطان و یاران او از غم و اندوه این زن كافر زیادتر است . (قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) ، محمد رضا اکبري)

9. پشتیبانی از مجاهدان: سال پنجم هجرت بود، پیامبر (ص) برای جلوگیری از سپاه دشمن ، به مسلمانان دستور حفر خندق را داد، و خود نیز با آن ها آماده ساختن چنین سنگر بزرگی گردید، در این هنگام به قدری شرائط سخت بود كه گاهی مسلمانان ، از جمله شخص پیامبر (ص) چند روز گرسنه می ماندند. روزی فاطمه (س) پاره نانی تهیه كرد، و خود را به جبهه رسانیده و نزد رسول خدا (ص) آمد و آنرا به پیامبر (ص) داد. پیامبر (ص) فرمود: این پاره نان از كجا بدست آمده است ؟ فاطمه (س) عرض كرد: این پاره نان قسمتی از قرص نان است كه آن را برای حسن و حسین (ع) پخته بودم ، كه این قسمت را برای شما آوردم . پیامبر (ص) فرمود: فاطمه جانم ! بدان كه این پاره نان نخستین لقمه ای است كه پدرت پس از سه روز گرسنگی ، به دهانش می گذارد. (داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي) حضرت فاطمه(س) در بیان ارزش جهاد می فرمایند: خداوند، جهاد را مايه‌ي عزّت و شكوه اسلام قرار داد. (بحارالانوار، ج 29، ص223)

10. مطالبه حق: پس از رحلت رسول خدا(ص) وقتی كه ابوبكر بر مسند خلافت نشست باغ فدك را كه از آن پیامبر (ص) بود و به فاطمه (س) می رسید، ضبط كردند. علی (ع) به فاطمه (س) فرمود: برو نزد ابوبكر و ارث خودت را از او بگیر، فاطمه (س) نزد ابوبكر آمد و فرمود: ارثی كه از ناحیه پدرم رسول خدا (ص) به من رسیده به من رد كن . ابوبكر گفت : پیامبران ارث نمی گذارند فاطمه زهرا (س) فرمود: آیا سلیمان از پدرش داوود ارث نبرد؟. ابوبكر خشمگین شد و گفت : پیامبر ارث نمی گذارد. فاطمه زهرا (س) فرمود: آیا (طبق آیه 5 و 6 سوره مریم) زكریا به خدا عرض نكرد: فهب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب . به من از پیشگاهت ، جانشینی ببخش كه وارث من و آل یعقوب باشد. ابوبكر باز همان سخن قبل را تكرار كرد كه پیامبر ارث نمی گذارد. فاطمه (س) فرمود: آیا خداوند در قرآن نفرموده است كه : یوصیكم الله فی اولاد كم للد كرمثل حظ الانثیین . شما را در مورد فرزندانتان سفارش می كنم كه برای پسر مطابق نصیب دو دختر است ابوبكر باز همان جواب را داد و گفت : پیامبر از خود ارث نمی گذارد. به این ترتیب ، فاطمه (س) با استدلال قرآنی ، حق ارث خود را ثابت نمود، ولی جواب مثبت به او داده نشد. (داستان صاحبدلان ، محمد محمدي اشتهاردي)

11. آزادکردن بردگان: امام سجاد (ع) فرمودند: «اسماء بنت عمیس» برایم نقل كرد كه من نزد (جدّه تو) فاطمه (س) بودم هنگامی كه رسول خدا (ص) بر او وارد شد و او گردنبدی از طلا به گردن داشت كه امیر المؤمنان علی (ع) از سهم خود از غنائم برای او خریده بود، پیامبر فرمود: «ای فاطمه! (شایسته است كه از این زینت حلال پرهیز نمایی تا) مردم نگویند فاطمه (س) دختر محمد لباس جبّاران را بر تن می كند.» حضرت فاطمه (س) گردن بند را فروخت و با آن بنده ای را خریداری و آزاد ساخت، و رسول خدا (ص) از این كار شادمان شد.

12. بخشش پیراهن نو در شب عروسی : پیامبر (ص) برای فاطمه و شب عروسی او پیراهنی تهیّه فرمودند زیرا پیراهنی كه فاطمه بر تن داشت وصله دار بود، در این هنگام مستمندی به خانه آنان مراجعه كرد و لباس كهنه ای طلبید، فاطمه (س) خواست پیراهن وصله دار به فقیر دهد، امّا به یاد آورد كه خدای متعال می فرماید: «لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفقوا ممّا تُحبّون؛ به نیكی نمی رسید تا آنگاه كه از آنچه دوست دارید انفاق كنید»، به همین جهت پیراهن نو را به فقیر داد.(ریاحین الشریعه، ج 1، ص 106، به نقل از «التبر المذاب»)

13. زهد و خوف از خدا : هنگامی كه آیه «و إنَّ جهنَّم لَمَوعدهُم اجمَعین لها سبعهُ ابوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهم جُزءٌ مَقسومٌ؛ دوزخ میعاد گاه همیشگی ایشان است كه هفت درب دارد و برای هر دربی سهم معیّنی از ایشان خواهد بود» نازل شد، رسول خدا (ص) به صدای بلند گریست، و اصحاب او از گریه آن بزرگوار گریستند امّا نمی دانستند جبرئیل چه به او فرود آورده است، و (از هیبت پیامبر) هیچ یك توان آن كه با او سخن بگویند نداشتند، و پیامبر (ص) چنان بود كه چون فاطمه (س) را می دید شادمان می شد، به همین جهت سلمان به خانه فاطمه (س) رفت تا او را از قضیه آگاه سازد، و آن گرامی را دید كه مقداری جو را آسیا می كند و می گوید: «و ما عند الله خیرٌ وَ أبقی؛ آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است.» عبایی پشمین بر تن داشت كه دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده بود. سلمان وضع پیامبر (ص) را و این كه جبرئیل به او چیزی فرود آورده است به فاطمه (س) خبر داد و آن گرامی برخاست و همان عبای وصله دار را بر خود پیچید (و حركت كرد)، سلمان (از مشاهده آن بسیار متأثّر و اندوهگین شد و) گفت: «دریغا، دختران كسری و قیصر ابریشم و حریر می پوشند و دختر محمد (ص) عبایی پشمین بر تن دارد كه دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده است!» حضرت فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) وارد شد و سلام كرد و عرض كرد: «پدر جان! سلمان از لباس من تعجب كرده است، در حالی كه سوگند به خدایی كه تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است كه من و علی (ع) از اثات زندگی چیزی نداریم جز پوست گوسفندی كه روزها روی آن به شترمان علوفه می دهیم و شبها بستر ما است، و بالش ما از پوستی است كه درون آن از لیف خرما پر شده است!» پیامبر فرمود: «ای سلمان! دختر من از گروه پیشگامان و سبقت گرفتگان (به سوی خدا) است.» حضرت فاطمه (س) عرض كرد: «ای پدر فدای تو بشوم چه چیزی موجب گریستن شما شد.» پیامبر (ص) از آیه ای كه جبرئیل فرود آورده بود به او خبر داد، فاطمه (س) چون آیه را شنید چنان گریست كه بر زمین افتاد، و پیاپی می گفت: «وای، وای بر كسی كه در آتش دوزخ افتد …»(ریاحین الشریعه، ج 1، ص 148 ـ بیت الاحزان، ص 28 و 29) آن حضرت (س) خوف واقعی را از آنان دانشمندان می داند که به حکم الهی نسبت به عظمت خداوند آگاه بوده و از خدا خشیت دارند.(فاطر، آیه 28) آن حضرت(س) در جایی می فرماید: همانا از بندگان خدا، تنها دانشمندان از خدا مي‌هراسند. (بحارالانوار، ج 2، ص45)

14. ایثارگری و غذای آسمانی : «ابو سعید خدری» می گوید: یك روز علی ابن ابی طالب (ع) سخت گرسنه بود، به فاطمه (س) گفت: «آیا نزد تو غذایی هست كه به من بدهی؟» عرض كرد: «نه، سوگند به خدایی كه پدرم را به نبوّت و تو را به وصایت گرامی داشت هیچ چیز نزد من نیست، و دو روز است كه هیچ طعامی نداشته ایم جز غذای مختصری كه آن را به تو داده ام و تو را بر خود، و این دو پسرم حسن و حسین مقدّم داشته ام.» حضرت علی (ع) فرمود: «چرا مرا آگاه نكردی تا چیزی برایتان فراهم كنم؟» عرض كرد: «ای ابوالحسن! من از خدایم شرم می كنم چیزی كه توانایی آن را نداری بر تو تحمیل كنم.» حضرت علی (ع) از نزد فاطمه (س) با اعتماد و حسن ظنّ به خدا بیرون آمد و یك دینار قرض كرد. در حالی كه دینار را در دست داشت و می خواست برای خانواده خود چیزی خریداری كند با «مقداد بن الأسود» برخورد كرد، و این در روزی بسیار گرم بود كه آفتاب از بالای سر او را می سوزاند و زمین در زیر پا داغ بود و او را آزار می داد. علی (ع) چون او را دید وضع را نگران كننده و ناخوشایند یافت، فرمود: «مقداد، چه موضوعی در چنین وقتی، تو را از خانه و خانواده ات بیرون آورده است؟!» عرض كرد: «ای ابوالحسن! مرا واگذار و از وضعم پرسش مكن». فرمود: «برادر غیر ممكن است تا از وضع تو آگاه نشوم از من عبور كنی (و بروی)» عرض كرد: «برادر به خاطر خدا مرا واگذار و از حالم جویا مشو.» فرمود: «برادر، ممكن نیست حالت را از من پنهان كنی.» عرض كرد: «ای ابوالحسن! اینك كه اصرار داری و نمی پذیری می گویم؛ به خدایی كه محمد (ص) را به نبوّت و تو را به وصایت، گرامی داشت مرا جز كوشش برای یافتن چیزی (كه رفع گرسنگی كند) از خانه بیرون نیاورد، زیرا نزد خانواده ام آمدم در حالی كه از گرسنگی به خود می پیچیدند، هنگامی كه گریه اهل و عیالم را دیدم نتوانستم بر زمین قرار بگیرم و غمگین و تنها بیرون آمدم. داستان و حال من این است.» چشمان علی (ع) گریان شد چنان كه اشك به محاسن مبارك او رسید، و به او فرمود: «به آنچه سوگند یاد كردی سوگند یاد می كنم كه مرا نیز از خانه بیرون نیاورد مگر همان چیز كه تو را از خانه بیرون آورد، و اینك دیناری قرض كرده ام و تو را بر خویش مقدّم می دارم.» و دینار را به او داد و خود به مسجد پیامبر (ص) بازگشت و نماز ظهر و عصر و مغرب را در مسجد خواند، وقتی رسول خدا (ص) نماز مغرب را به پایان برد از كنار علی ابن ابی طالب (ع) عبور كرد ـ و او در صف اوّل قرار داشت ـ به او اشاره فرمود و علی (ع) بر خاست و دنبال رسول خدا (ص) راه افتاد و جلوی یكی از درهای مسجد به پیامبر (ص) رسید و سلام كرد و رسول خدا پاسخ سلامش را داد و فرمود: «ای ابولحسن! آیا نزد تو چیزی برای شام هست كه همراه تو بیاییم؟» حضرت علی (ع) سر به زیر افكند و ساكت ماند و از خجالت نزد پیامبر (ص) متحیّر بود كه چه جوابی بدهد. پیامبر جریان دینار را و اینكه از كجا تهیّه كرده و اینكه به چه كسی داده است می دانست و خدای متعال به پیامبر (ص) وحی فرموده كه آن شب نزد علی (ع) باشد؛ پیامبر (ص) چون سكوت علی (ع) را مشاهده كرد فرمود: «ای ابوالحسن چرا نمی گویی «نه» تا بازگردم، یا «آری» تا همراه تو بیایم؟» علی (ع) از روی حیا و نیز به جهت احترام پیامبر (ص) عرض كرد: «بفرمایید در خدمت شما هستیم.» پیامبر (ص) دست علی (ع) را گرفتند و آمدند تا بر فاطمه (س) وارد شدند، آن گرامی در محراب نماز خود تشریف داشت و نمازش را تمام كرده بود، و پشت سر او دیگی قرار داشت كه بخار آن متصاعد بود، فاطمه (س) چون صدای پیامبر (ص) را در خانه خود شنید از محراب خود خارج شد و بر پیامبر (ص) سلام كرد. پیامبر (ص) جواب سلام او را فرمود و دست مبارك را بر سر او كشید و نوازش فرمود و گفت: «دخترم چگونه روز به شب آوردی؟ خدای متعال بر تو رحمت آوَرَد. به ما شام بده، خداوند تو را بیامرزد و همانا آمرزیده است.» فاطمه (س) دیگ را برداشت و نزد پیامبر (ص) و علی (ع) نهاد، علی (ع) چون به غذا نظر افكند و بوی دلپذیر آن را استشمام نمود ـ پس از چند جمله ـ فرمود: «ای فاطمه! این غذا از كجا برایت رسیده است كه هرگز همرنگ آن ندیده ام و رایحه ای به دلپذیری آن نبوییده ام و پاكیزه تر از آن نخورده ام؟!» رسول خدا (ص) دست خویش را به میان شانه علی (ع) نهاد و اشاره كرد و فرمود: «ای علی، این عوض دینار تو و پاداش دینار تو از سوی خداست. «إنَّ اللهَ یَرزقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ؛ خدای متعال هركس را بخواهد روزیِ بی حساب می بخشد». آنگاه پیامبر (ص) (از شوق و شكر) گریست و فرمود: «ستایش خدایی را كه شما را پیش از آن كه از دنیا بروید پاداش بخشید، و تو را ای علی! همانند زكریا و فاطمه را همچون مریم دختر عمران قرار داد كه: «كُلَّما دَخَل عَلَیها زكَریّا المحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً؛ هرگاه زكریا به محراب عبادت مریم وارد می شد، نزد او رزقی و طعامی می یافت».( كشف الغمّه، ج 2، ص 26 ـ 29، امالی طوسی، ج 2، ص 228 ـ 230 ؛ بحار، ج 43، ص 59 ـ 61 و خلاصه ای از این روایت در بحار، ج 43، ص 29 و نیز قسمت اخیر این روایت در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 117)

15. بخشش گردن بند پر بركت به نیازمند : جابر بن عبدالله انصاری می گوید: یك روز رسول خدا (ص) نماز عصر را با ما خواند و چون از نماز فارغ شد در قبله گاه نماز خویش نشست، و مردم دور او جمع بودند، در این هنگام پیرمردی از مهاجران عرب كه لباسی بسیار كهنه و مندرس بر تن داشت به سوی پیامبر (ص) آمد و از پیری و ناتوانی نمی توانست خود را نگهدارد، رسول خدا (ص) به او رو كرد و جویای حالش شد؛ عرض كرد: «ای پیامبر خدا! گرسنه ام به من غذا بده، بدنم برهنه است مرا لباس بپوشان، فقیر و مستمندم، به من احسان و انعام كن.» فرمود: «چیزی ندارم به تو بدهم ولی راهنمای به خیر مانند انجام دهنده آن است، برو به خانه كسی كه خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسول نیز او را دوست می دارند، و در راه خدا ایثار می كند، برو به حجره فاطمه (س) .» ـ و خانه فاطمه (س) چسبیده به خانه رسول خدا (ص) بود كه پیامبر (ص) آن را جدا از منزل بانوان خویش برای خود قرار داده بود ـ و فرمود: «ای بلال! برخیز او را به منزل فاطمه (س) برسان.» پیرمردی اعرابی همراه «بلال» آمد و بر در سرای فاطمه (س) ایستاد و با صدای بلند گفت: «سلام بر شما ای خاندان نبوّت و محلّ رفت و آمد فرشتگان و نزولگاه جبرئیل امین برای فرود آوردن وحی از سوی پروردگار جهانیان.» فاطمه (س) سلام فرمود: «سلام بر تو، تو كیستی؟» عرض كرد: پیرمردی از عرب كه از سختی و مشقّت، مهاجرت اختیار كردم و به سوی پدرت سرور آدمیان رو آوردم، اینك ای دختر محمد (ص) ! من برهنه و سخت گرسنه ام. با من احسان و مواسات كن، خداوند بر تو رحمت آوَرَد.» در این هنگام فاطمه و علی و رسول خدا (ص) سه روز بود غذایی نخورده بودند، و پیامبر وضع آنان را می دانست. فاطمه (س) دست برد و پوست دبّاغی شده گوسفندی را كه حسن و حسین ـ علیهما السّلام ـ روی آن می خوابیدند گرفت و فرمود: «ای كسی كه بر در سرای ایستادی! این را بگیر، امید است خداوند به رحمت خویش بهتر از آن را به تو عطا فرماید.» اعرابی عرض كرد: «ای دختر محمد! نزد تو از گرسنگی شكوه كردم و تو پوست گوسفند به من می دهی من با این گرسنگی، آن را چه كنم؟!» فاطمه (س) چون این سخن را شنید دست فرا برد و گردن بندی را كه در گردن داشت و فاطمه دختر حمزه بن عبدالمطلب به او هدیه كرده بود، بیرون آورد و به اعرابی داد و فرمود: «این را بگیر و بفروش، امید است خداوند به جای آن چیزی بهتر برای تو بدهد.» اعرابی گردن بند را گرفت و به مسجد رسول خدا (ص) آمد. در حالی كه پیامبر در میان یاران خود نشسته بود، عرض كرد: «یا رسول الله (ص) ! فاطمه (س) این گردن بند را به من عطا كرد و فرمود: آن را بفروش امید است خدا برایت بسازد (با آن حوائجت را برآورده سازد).» پیامبر (ص) گریست و فرمود: چگونه ممكن است خدا برایت نسازد در حالی كه فاطمه دختر محمد «بانوی همه دختران آدم» آن را به تو عطا كرده است. «عمار بن یاسر» (رحمه الله علیه) برخاست و عرض كرد: ای رسول خدا (ص) ! آیا به من اجازه می فرمایی این گردنبند را خریدرای كنم؟ فرمود: ای عمار! آن را بخر، چه اگر در (خریداری) آن همه جنّ و انس شركت جویند خدای متعال آنها را به آتش كیفر نخواهد فرمود. عمار گفت: «ای اعرابی گردن بند را به چند می فروشی؟» گفت: «در برابر آن قدر نان و گوشت كه سیر شوم و ردائی یمانی كه خود را با آن بپوشانم و در آن برای پروردگارم نماز بگزارم، و دیناری كه مرا به خانواده ام برساند.» و عمار در این هنگام سهم خود از غنیمت خیبر را كه رسول خدا (ص) به او عطا كرده بود فروخته و چیزی از آن برایش باقی مانده بود، گفت: «به تو در برابر گردن بند بیست دینار و دویست درهم و یك بُرد (پارچه) یمانی و شترم را می دهم كه تو را به خانواده ات برساند و از نان و گوشت هم سیرت می كنم.» اعرابی گفت: «ای مرد! بسیار سخاوتمندی!» و همراه عمار رفت و عمار آنچه را تعهّد كرده بود به او داد، و اعرابی نزد پیامبر (ص) بازگشت و رسول خدا (ص) به او فرمود: «آیا سیر و پوشانده شدی؟» عرض كرد: آری و بی نیاز شدم، پدر و مادرم فدای شما.» فرمود: «اینك فاطمه را به جهت احسانش دعا كن.» اعرابی گفت: «بار خدایا! تو همواره خدای ما بوده ای و جز تو خدایی را پرستش نمی كنیم، و تو از همه جهت رازق مایی، بار خدایا! به فاطمه آنچه چشمی ندیده و گوشی نشنیده عطا كن.» پیامبر (ص) بر دعای او آمین گفت، و به یاران خود رو كرد و فرمود: «همانا خداوند مضمون این دعا را در دنیا به فاطمه عطا كرده است، چرا كه من پدر او هستم و هیچ كس از جهانیان همانند من نیست، و علی (ع) شوهر اوست و اگر علی (ع) نمی بود هرگز برای فاطمه تا ابد همسری نبود، و خدا به فاطمه «حسن» و «حسین» را عطا كرده است و برای جهانیان همانند آن دو نیست كه دو سرور نوادگان انبیاء و دو سیّد جوانان بهشتند.» در مقابل پیامبر، مقداد و عمار و سلمان قرار داشتند، به آنان فرمود: «آیا برایتان (در مدح و فضایل فاطمه) بیفزایم؟» عرض كردند: «آری یا رسول الله (ص) !» فرمود: «جبرئیل به من خبر داد كه فاطمه چون از دنیا برود و دفن شود، دو فرشته سؤال كننده در قبرش از او می پرسند: پروردگارت كیست؟» می گوید: «الله پروردگار من است.» می پرسند: «پیامبر تو كیست؟» می گوید: «پدرم.» می پرسند: «ولی و امام تو كیست؟» می گوید: «همین كه در كنار قبر من ایستاده است؛ علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ» پیامبر فرمود: «آگاه باشید كه من برایتان از فضائل فاطمه باز هم می افزایم و بیشتر بیان می كنم: همانا خداوند گروهی از فرشتگان را مأمور كرده است كه فاطمه (س) را از پیش رو و پشت سر و راست و چپ نگهداری كنند، و آنان در زندگی با اویند و در قبر و پس از مرگ نیز همراه اویند و بسیار بر او و پدر و شوهر و فرزندان او درود می فرستند؛ پس آن كه مرا پس از وفاتم زیارت كند چنان است كه مرا در زندگی دیدار كرده باشد، و هركس فاطمه (س) را زیارت كند مثل آن است كه مرا زیارت كرده باشد، و هركس علی ابن ابیطالب (ع) را زیارت كند مثل آن است كه فاطمه (س) را زیارت كرده باشد، و هركس «حسن» و «حسین» را زیارت نماید مثل آن است كه علی (ع) را زیارت كرده و هركس ذریّه و فرزندان حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ را زیارت كند مثل آن است كه آن دو را زیارت كرده باشد». آنگاه عمار گردن بند را گرفت و با مشك خوشبو ساخت و در پارچه ای یمانی پیچید، و غلامی داشت به نام «سهم» كه او را از غنائمی كه در خیبر به او رسیده بود خریداری كرده بود، گردنبد را به غلام داده و می گفت: «این را به رسول خدا (ص) بده و خودت هم به پیامبر تعلّق داری.» غلام گردنبد را گرفت و خدمت پیامبر شرفیاب شد و گفته عمار را به عرض رسانید، پیامبر (ص) فرمودند: «نزد فاطمه (س) برو و گردنبد را به او بده، و تو نیز از آنِ او هستی.» غلام گردنبند را به خدمت فاطمه (س) برد و فرموده پیامبر را به اطلاع او رسانید، فاطمه (ع) گردنبند را گرفت و غلام را آزاد كرد، غلام خندید، فاطمه (س) پرسید: «از چه می خندی ای غلام؟!» عرض كرد: «بركت فراوان این گردنبند مرا خندان ساخته است؛ كه گرسنه ای را سیر كرد و برهنه ای را لباس پوشاند و فقیری را بی نیاز ساخت و بنده ای را آزاد كرد، و خودِ گردنبند هم به صاحبش برگشت!»( بحار، ج 43، ص 58 ـ 56)

16. چادر نورانی : یك بار حضرت علی (ع) مقداری جو از یك یهودی به وام گرفت، یهودی در گرو وام چیزی طلبید، علی (ع) چادری پشمین متعلق به فاطمه (س) را نزد یهودی به گرو نهاد. یهودی آن را در اطاقی گذاشت و چون شب شد زن او برای كاری به آن اطاق وارد شد و مشاهده كرد نوری در آنجا می درخشد كه همه اطاق، از آن روشن است. نزد شوهر خود بازگشت و خبر داد كه در آن اطاق نوری بزرگ و درخشان دیده است، یهودی از گفتار زنش شگفت زده شد و فراموش كرده بود كه در آن اطاق چادر فاطمه (س) است. با شتاب برخاست و به آن اطاق آمد و مشاهده كرد نور چادر حضرت زهرا (س) است كه از هر سو پرتو افكن است، چنان كه گویی ماه درخشانی از نزدیك می تابد! تعجب كرد و بیش از پیش در محل چادر خیره شد و دریافت كه آن نور از چادر فاطمه (س) است. از خانه بیرون آمد و نزد وابستگانش شتافت و زنش نیز وابستگان خود را خبر كرد و حدود هشتاد تن از یهودیان گرد آمدند و این موضوع را مشاهده كردند و همه به دین اسلام در آمدند.»( بحار، ج 43، ص 40 و خلاصه ای از این روایت در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 117 و 118 ـ منتهی الآمال، ص 160) لباس بهشتی برای بانوی مطهری كه لباس ندارد. یك بار برخی از یهودیان عروسی داشتند و به همین جهت نزد پیامبر (ص) آمده و گفتند: «ما حقّ همسایگی داریم، از شما خواهش می كنیم دخترتان فاطمه را به خانه ما بفرستی تا عروسی ما به وجود او زیبنده تر شود» و در این دعوت بسیار اصرار كردند. پیامبر (ص) فرمود: «او همسر علی بن ابیطالب (ع) و تحت فرمان اوست (یعنی: باید اجازه آمدن او را از علی (ع) بگیرید).» آنان از پیامبر خواهش كردند كه نزد علی (ع) برای این دعوت واسطه شود. یهودیان در این عروسی همه گونه لوازم فراهم كرده و زینت و زیور چشمگیری گرد آورده بودند. و گمان می بردند كه فاطمه (س) با لباس مندرس و كهنه اش شركت می كند، و می خواستند او را خوار و خفیف كرده باشند! در این هنگام «جبرئیل» لباس بهشتی آورد با زینت و زیوری كه همانندش را ندیده بودند، و فاطمه (س) آن را پوشید و بینندگان از رنگ و بوی خوش آن شگفت زده شدند، و چون به خانه یهودیان وارد شد زنان یهود در برابرش به سجده افتادند و جلوی او برزمین بوسه می زدند و بسیاری از یهودیان به جهت همین اعجاز، اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند.( بحار، ج 43، ص 30) فرشتگان به فاطمه (س) كمك می كنند.«ابوذر» ـ رحمه الله علیه ـ می گوید: «یك بار رسول خدا (ص) مرا فرستاد كه علی (ع) را فرا خوانم. به خانه علی (ع) آمدم و او را صدا كردم كسی جوابم نداد، و آسیای دستی داخل خانه خود به خود می گشت و كسی كنار آن نبود! دوباره علی (ع) را صدا كردم، بیرون آمد و رسول خدا (ص) با او سخن گفت و به او چیزی فرمود كه نفهمیدم. آن گاه من گفتم: از آسیابی كه در خانه علی (ع) است شگفت زده ام كه خود به خود می گشت و كسی كنار آن نبود!» پیامبر (ص) فرمودند: «دخترم فاطمه چنان است كه خداوند قلب و اعضای او را از ایمان و یقین پُر ساخته و خدا از ضعف و ناتوانی او آگاه است و او را در زندگی اش كمك می فرماید و كفایت می كند. آیا نمی دانی كه خداوند فرشتگانی دارد كه مأمور كمك به خاندان محمّدند (ص) ؟»( بحار، ج 43، ص 29. و شبیه به همین روایت با اندك تفاوت در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 116)

17. تربیت اجتماعی خانواده: شیعه و سنی نقل كرده اند، امیر مؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (ع) و خادمه آنان «فضّه» طبق نذری كه كرده بودند سه روز روزه گرفتند. شب اول هنگام افطار فقیری در زد، حضرت علی (ع) افطار خود را به او داد. سایرین نیز به او اقتدا كرده و افطار خود را به فقیر دادند و با آب افطار كردند. شب دوم یتیمی در زد و باز افطار خود را به او دادند. شب سوم نیز اسیری آمد و چیزی طلبید، این بار نیز افطار خود را به او دادند. آن گاه از سوی خدای متعال سوره «هَل آتی عَلی الاِنسانِ» نازل شد(امالی صدوق، ص 216 ـ 212، كشف الغمه، ج 1، ص 417 ـ 413) و در آن آیه «و یُطعِمُون الطّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسكِیناً وَ یَتیِماً وَ أسِیراً» اشاره به ایثار و انفاق آن بزرگوران دارد.( مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 147 و 148 ـ منتهی الآمال، ص 68 در ذكر وقایع سال دوم) تفسیر این داستان را در تفاسیر شیعه و سنی و از جمله در تفسیر معروف «كشّاف» تألیف عالم و مفسّر بزرگ سنّی «جارالله زمخشری» می توان یافت. از این داستان می توان دریافت که خانواده فاطمی و علوی خانواده ای است که در تربیت فرزندان به گونه ای عمل می کرد که همواره اجتماع بیش ترین سود را ببرد. این تربیت است که فرزندانی فداکار و اخلاقی برای جامعه تربیت می کند که رحمت برای همه انسان ها هستند. خادمه ایشان نیز این گونه در این خانواده تربیت اجتماعی می شود که از خود برای حتی دشمن بگذرد و از غذای مورد نیاز خود به کافر حربی بدهد.

18. حضور در کنار رهبری: به تصریح احادیث متعدّد و تواریخ و تفاسیر، زهرا (س) یكی از پنج نفری است كه در مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران شركت داشته و این موضوع اضافه بر آن خود فضیلتی بزرگ محسوب می شود از قوی ترین دلایلی نیز می باشد كه روشن می سازد: اهل بیت معصوم پیامبر (ص) ، علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ هستند، و دیگران وابستگان و ازواج پیامبر در این خصوصیت شركتی ندارند. خلاصه ای از داستان مباهله چنین است: گروهی از مسیحیان نجران نزد پیامبر (ص) آمدند و در مورد عیسی (ع) با آن حضرت گفتگو كردند؛ پیامبر (ص) این آیه را بر آنان فرو خواند: «إنَّ مَثَلَ عیسی عِندَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ؛مَثَل (خلقت) عیسی (كه بدون پدر خلق شده) نزد خدا همچون مَثَل (خلقت) آدم است كه خدا او را (بدون پدر و مادر) از خاك آفرید.» (آل عمران، آیه 59) مسیحیان قانع نشدند و اعتراض كردند، و آیه مباهله بر پیامبر نازل شد و خداوند فرمان داد: «فَمَن حَاجَّكَ فیهِ مِن بَعدِ ما جاءَ كَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أبنائَنا و أبنائُكُم وَ نسائَنا و نِسائَكُم و أنفُسَنا و أنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللهِ علَی الكاذبینَ؛ هركس پس از آنچه از علم و دانش به تو رسیده در مورد عیسی با تو محاجّه كرد، بگو بیایید فرا خوانیم پسرانمان را و پسرانتان را و زنان مان را و زنانتان را و جان هایمان را و جانهایتان را، آن گاه مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» (آل عمران، آیه 61) مباهله آن است كه: دو طرفی كه با هم در موضوعی اختلاف و تخاصم دارند بر زیان هم نفرین كنند و از خدا بخواهند كه لعنت و عذاب را بر طرفی كه باطل است فرود آورد. مسیحیان نجران ابتدا پذیرفتند و قرار شد فردای آن روز مباهله شود، اما وقتی از نزد پیامبر رفتند در میان خود به گفتگو پرداختند، و اسقف به آنان گفت: «اگر فردا با فرزندان و اهل بیتش آمد از مباهله با او بپرهیزید و اگر با اصحابش آمد چیزی نیست (و پیامبر واقعی نخواهد بود).» فردای آن روز پیامبر همراه امیر مؤمنان علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ برای مباهله آمد و در برابر مسیحیان بر خاك نشست و به اهل بیت فرمود هنگامی كه من دعا كردم شما آمین بگویید. مسیحیان از مشاهده هیأت او، بسیار بیمناك شدند و اعتراف كردند كه روش او همانند سایر انبیای راستین است. و از او خواستند كه از مباهله منصرف شود و با آنان مصالحه نماید، و با پرداخت اموالی به عنوان مصالحه بازگشتند.(مناقب شهر آشوب، ج 2، ص 142 ـ 144، كشف الغمّه، ج 1، ص 425 ـ 426 ـ منتهی الآمال، ص 114 ـ 117، 176 و 177 ـ الفصول المختاره، شیخ مفید، (چاپ قم)، ص 17 و نیز در صحیح مسلم، و مسند احمد بن حنبل، و در تألیف ابو نعیم اصفهانی به نام «فیما نزل من القرآن فی امیر المؤمنین». و تفسیر زمخشری، و اغانی ابوالفرج اصفهانی، و در بسیاری دیگر از مؤلفات علمای اهل تسنن و تشیع و در اكثر تفاسیر قرآن موضوع مباهله و این فضیلت ذكر شده است.)

19. امر به معروف و نهی از منکر: حضرت فاطمه(س) بر مساله امر به معروف و نهی از منکر توجه ویژه ای مبذول می داشت و آن را فریضه و واجبی بر می شمرد که لازم است برای تحکیم اصول شریعت و اخلاق همگانی بدان قیام کنند. خود آن حضرت(س) در سیره عملی خویش بدان پای بند بود و در قول و تقریر آن را تقویت می کرد. ایشان در جایی درباره ارزش و اهمیت این فریضه می فرماید: خداوند، امر به معروف را براي حفظ مصالح عمومي جامعه قرار داد. (بحارالانوار، ج29، ص223)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا