اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

خشم الهی از عالمان گنج اندوز

samamosعالمان و رهبران دینی به سبب موقعیت حساس خود، از جایگاه ویژه و تاثیرگذاری برخوردار می باشند. مردمان ایشان را به عنوان نخبگان برتر جامعه، شایسته سرمشق قراردادن می دانند. از این روست که اندیشه ها و رفتارشان را زیر نظر می گیرند و بر اساس آن، سبک زندگی خویش را بنیان می گذارند.

موقعیت برتر و حساس عالمان، موجب شده تا خداوند در آموزه های وحیانی قرآن، توجه ویژه به این قشر اجتماعی مبذول دارد و اندیشه و رفتارشان را مورد ارزیابی و تحلیل و تبیین دقیق قرار دهد؛ چرا که هر گونه بی توجهی به اندیشه و رفتار این قشر می تواند به معنای گمراه سازی باشد.

یکی از مسایلی که به سبب موقعیت ویژه و امتیازات خاص برای عالمان و رهبران دینی پدید می آید، گنج اندوزی از ثروت و بخشش های دیگران است که به ایشان هدیه می شود. نگرش عالمان و رهبران دینی به مال و ثروت در قالب گنج اندوزی می تواند، رفتار توده های مردم را تحت تاثیر قرار دهد و آنان را به جای اهداف عالی و متعالی به سمت ثروت اندوزی و تکاثر بکشاند. از این روست که بخشی از آموزه های الهی به این مساله پرداخته است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا دیدگاه قرآن را در این باره به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ثروت، ابزار دنیوی تکامل و کمال

از نظر قرآن مال و ثروت، یکی از ابزارهای دنیوی است که انسان می تواند با بهره مندی درست از آن، بستر و زمینه مناسب برای کمال و تکامل خود و دیگران را فراهم آورد. بنابراین، از نظر وحی، ثروت از جایگاه ارزش ابزاری برخوردار می باشد و هرگز نمی تواند به عنوان یک ارزش مطلق و به اصطلاح اصولی، دارای ارزش نفسی باشد. این بدان معناست که هر گونه هدف گزاری ثروت به معنای رفتاری ضد وحیانی تلقی می شود و اهل ایمان می بایست از چنین رفتاری پرهیز کنند.

مال و ثروت چنان که زینت و آرایه های زمینی و دنیوی هستند، از جلوه رحمت الهی نیز به شمار می روند، زیرا شرایط را برای دسترسی آسان تر و بهتر به کمال و کمالیات فراهم می آورد.

با این همه بسیاری از مردمان به دلیل هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی در دام تاصیل و اصالت بخشی به مال و ثروت می افتند و آن را مقصد و مقصود تمام اندیشه و تلاش های خویش قرار می دهند. این گونه است که امری ابزاری به هدفی ارزشی تبدیل می شود و اصالت می یابد و همه دغدغه های شخص را شکل می بخشد.

در تحلیل قرآنی، زمانی نعمت های الهی از جمله مال و ثروت به عنوان یک ارزش دیده و شناخته می شود که در قالب خیر در آید. خیر به هر نعمتی اطلاق می شود که شخص از آن به درستی و راستی استفاده کند و در مسیر کمالی و اهداف عالی آفرینش آن را به خدمت و کار گیرد. بر این اساس، نوع بهره مندی و به کار گیری از نعمت های چون مال و ثروت است که آن ارزش مثبت می بخشد وگرنه چیزی جز وبال گردن آدمی و بلای جان او نیست.

گنج، ثروت انباشته در راه آبادانی آخرت

گنج، همان زر و گوهری است که در زیر زمین دفن کنند. گنج را در عربی کنز گویند و آن مالی است که جمع و ذخیره شده باشد. البته گاه کنز به چیزی اطلاق می شود که مال به وسیله آن نگه داری و حفظ می شود.(لغت نامه ، دهخدا، ج 11، ص 17017، ذیل واژه گنج؛ و نیز ترتیب العین، خلیل بن احمد الفراهیدی، ج 3، ص 598، ذیل واژه کنز)

طریحی، فرهنگ شناس ادیب شیعی بر این باور است که کنز در اصل همان مالی بوده است که برای مواقع نیاز دفن می کرده اند و بعدها کاربرد این واژه توسعه یافته و به هر مالی که انسان آن را حفظ کند و نگه داری نماید، کنز گفته شد. وی هم چنین می نویسد: اگر زکات مالی پرداخت نشده باشد، آن مال، گنج و کنز است، هر چند که ظاهر و آشکار باشد و نهان نشده باشد.(مجمع البحرین، طریحی، ج 2، ص 75، ذیل واژه کنز)

خداوند در آیه 34 سوره توبه و هم چنین آیات 76 تا 81 سوره قصص، مال انباشته و ثروت اندوخته ای که با امساک و خودداری از پرداخت واجبات مالی چون زکات، گرد آمده باشد، حرام می داند. بنابراین، این گونه نیست که کنز تنها به گنج و دفینه اطلاق شود که نهان و پنهان شده باشد، بلکه مالی که زکوات و دیگر واجبات مالی آن پرداخته نشده باشد هر چند که آشکار باشد، کنز و گنج می باشد. از این روست که در آیات فوق، به ثروت آشکار قارون که در میان شهر بدان تفاخر می فروخت، کنز اطلق شده است؛ چرا که وی از پرداخت واجبات مالی از جمله زکات خودداری می کرد.

از نظر اسلام و آموزه های وحیانی قرآن، ثروت می بایست همواره در گردش و جریان باشد و هر گونه رفتاری که موجبات خروج ثروت و مال از گردش سالم شود، امری ناروا و حرام است. بر اساس همین اصل اصیل قرآنی است که خداوند فرمان انفال و فی را صادر کرده است تا ثروت در دست سرمایه داران دست به دست نشود و همگان از ثروت های مادی زمین بهره مند شود. خداوند در آیه 7 سوره حشر می فرماید: مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأغْنِيَاءِ مِنْكُمْ؛ آنچه خداوند «به صورت فیء» از اموال ساکنان آن قریه ها عاید پیامبرش گردانید، خاص خدا و پیامبر و خویشاوندان «او» و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد.

خداوند در آیاتی از جمله 76 و 77 سوره قصص، ثروت و گنج را ابزاری برای آبادانی سرای آخرت و دست یابی به کمال و کمالات برتر می داند. این بدان معناست که ارزش گنج در همان ارزش ابزاری بودن آن است و هر کسی می بایست از ثروت و گنج برای این مقصد و مقصود بهره گیرد.

از نظر اسلام یکی از ماموریت های بشر در زمین آبادسازی آن است. خداوند در آیه 61 سوره هود می فرماید: هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛ او همان خدایی است که شما را از زمین ایجاد و انشا کرد تا در زمین استعمار و آبادانی کنید.

این آباد سازی از طریق کار و تلاش و بهره مندی از ثروت ها و گنج های آن شدنی است. بنابراین، انسان با آبادسازی زمین، زمینه را برای بهره مندی عمومی و همگانی از امکانات زمینی را فراهم می آورد و این گونه سرای آخرت خود و دیگران را آباد می سازد.

خداوند به صراحت در آیه 34 سوره توبه ، به کاربرد گنج و کنز در زندگی مادی اشاره می کند و می فرماید که گنج را در راه خدا انفاق کنید تا دیگران نیز از امکانات و نعمت های زمینی برای رشد و کمال بهره مند شوند. از نظر قرآن، هر گنج و ثروتی زمانی ارزش می یابد که برای برآورد نیازهای دنیوی خود و دیگران مورد استفاده قرار گیرد و این کار با احسان و نیکی کردن گنج و ثروت به مردم شدنی است.(قصص ، آیات 76 و 77)

بنابراین، ثروت و گنج اگر به طریق درست مورد استفاده و بهره مندی همگانی قرار نگیرد، نه تنها ارزش و کمال نیست، بلکه نقمت و بلای جان آدمی است. از این روست که از نظر اسلام هر گونه کنز و تکاثر و گنج و ثروت اندوزی حرام و گناه دانسته شده است؛ زیرا چنین اعمالی موجب دوری انسان از هدف آفرینش و قرار گرفتن ثروت در بیرون دایره اقتصاد سالم و پویا و تباهی آن می شود.

البته بر اساس آیه 82 سوره کهف می توان دریافت که می توان مقداری از مال و ثروت را برای تامین آینده فرزندان خویش پس انداز و کنز نمود. در این آیه داستان دو یتیم بیان شده که والدین صالح ایشان، گنجی را برایشان در گوشه دیواری نهان کرده بودند و حضرت خضر(ع) و موسی(ع) ماموریت می یابند که آن کنز و گنج در حال آشکار شدن را دوباره بپوشانند تا این کودکان یتیم پس از بلوغ به آن دست یابند.(الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج 11، ص 17) بنابراین، پس انداز بخشی از ثروت به شکل کنز و گنج مجاز است؛ اما بر اساس آیه 34 سوره توبه واجب است تا زکات گنج را نیز بپردازند تا این گونه هزینه خروج مال از گردش سالم در اقتصاد را بپردازند. شیخ طبرسی در ذیل آیه می نویسد که احتمال دارد مقصود از گنج اندوزی و انفاق نکردن، کنیه از پرداخت نکردن زکات باشد. پس آیه به طور اجمال به وجوب زکات در گنج اشاره دارد.(مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 248)

به هر حال، پس انداز کردن بخشی از مال برای آینده فرزندان مجاز است ولی لازم است تا زکات آن پرداخت شود.

آثار مخرب گنج اندوزی

گنج اندوزی آثار مخرب و زیانباری بر فرد و جامعه در ابعاد مادی و معنوی به جا می گذارد. همین مساله موجب شده است تا خداوند هر گونه گنج اندوزی را حرام بشمارد.

گنج اندوزی افزون بر این که موجب می شود تا ثروت از جریان و گردش خارج شود ، هم چنین موجب می شود تا دلبستگی و وابستگی انسان به دنیا افزایش یابد. کسانی که تعلق شدید به دنیا دارند ، ثروت را اصیل و امر اساسی می شمارند و زمانی که به ثروت و گنج دست یابند، از این امر خوشحال و مسرور می شوند و به شادمانی و پایکوبی می پردازند. از این روست که خداوند در آیه 76 سوره قصص از آفات دست یابی به گنج و ثروت اندوزی را دلبستگی به دنیا بر می شمارد.(المیزان، ج 16، ص76)

از مهم ترین آثار زیانبار گنج اندوزی، می توان به سرمستی (قصص، آیات 76 و 78)، غفلت از سرگذشت و فرجام انسان های قوی تر و بهره مند از امکانات مادی(همان)، فراموشی از آخرت(همان) ، طغیان و سرکشی (همان) و فساد وتباهی در زمین (همان)اشاره کرد.

بر اساس همین آیات، گنج اندوزی هم چنین موجب تجمل گرایی، تکبر انسان در برابر خداوند و اعتقاد به نقش تعیین کننده دانش و ابتکارات خود، خودداری از احسان و انفاق و مانند آن اشاره کرد.

همین آثار و پیامدهای زیانبار گنج اندوزی است که به عنوان علت یا حکمت حرمت گنج اندوزی از سوی خداوند مطرح شده است.

عالمان و رهبران گنج اندوز

شاید بتوان گفت که گنج اندوزی از سوی بخشی از طبقات و اقشار اجتماعی، امری طبیعی باشد؛ زیرا قدرتمندان و ثروتمندان به قدرت و ثروت به عنوان اصل می نگرند و برای آنان همه چیزشان است. اما شگفت آن است که عالمان و رهبران دینی که شناخت کاملی از حقایق هستی دارند و اهداف آفرینش از جمله اهداف ثروت را می دانند و می شناسند، به گنج اندوزی رو آورند.

اگر قارون های هر امتی به سوی کنزاندوزی گرایش دارند و ثروت و گنج خویش را نتیجه علم و دانش و دستاورد ابتکارات خود می دانند(قصص، آیات 76 و 78) و اگر فرعونیان هر امت و ملتی به گنج اندوزی و تکاثر ثروت و مال رو می آورند(شعراء، آیات 53 تا 58)، ولی دانشمندان و رهبران دینی به خوبی می دانند که هر چیزی در مالکیت خداوند و ربوبیت اوست. بنابراین، به ثروت به عنوان یک نعمت و خیر می نگرند که می بایست برای کمال و تکامل از آن بهره برد و این که خداوند به هر کسی بخواهد ثروت و قدرت می بخشد و یا از وی می گیرد.

با این همه، بخش بزرگی از گزارش های قرآنی درباره گنج اندوزی به کسانی اختصاص یافته است که خود را رهبران انسان به سوی کمال معرفی می کنند و در مقام راهنماییان بشر قرار گرفته اند.

خداوند در آیات 34 و 35 سوره توبه بیان می کند که بسیاری از دانشمندان و احبار از جمله افرادی هستند که به گنج اندوزی رو آورده اند. این مدعیان دینداری و دعوت کنندگان به آخرت و سرای جاودان آن، خود رفتاری متضاد و متقابل با آن چه می گویند انجام می دهند و چون به خلوت خویش می روند آن کار دیگر می کنند.

شگفت انگیزتر از این افراد می بایست به زاهدان و ترساییان اشاره کرد که در جامه رهبانیت در آمده اند، در حالی که گرگانی در جامه گوسفندان هستند. اینان، بر خلاف ادعا و ظاهر خرقه پوش خویش ، به گنج اندوزی رو آورده و با همه ادعای زهد و تقوا، تمام همت خویش را مصروف گنج کرده اند.(توبه، آیات 34 و 35)

از این روست که خداوند این دسته مدعیان دانش و ایمان و زهد را به عذابی دردناک و آتش دوزخ تهدید می کند و بیان می کند که با همین زر و سیم اندوخته خودشان ، بدن هایشان را داغ می گذارنند.(همان) البته این تنها عذابی است که در آخرت نصیب و بهره ایشان می شود، اما در دنیا نیز خود ایشان و دیگر همراهایشان به هلاکت خواهند افتاد، زیرا جرم و گناه کنز اندوزی آن است که در دنیا به عذاب گرفته شوند و گوشه ای از آثار کار زشت خویش را بچشند.(قصص، آیات 76 تا 78)

از نظر قرآن، رفتار عالمان، دانشمندان، احبار و رهبان، موجب می شود تا دیگران نیز آنان را سرمشق زندگی خویش قرار دهند و همان راهی را بپیمایند که ایشان رفته اند.

می گویند شخصی در روستایی بر منبر، مردمان را به زهد و تقوا و پرهیز از مادیات و مال و ثروت می خواند. میزبان به ایشان ارادت بسیار می ورزید. زمانی بگذشت و گذر روستایی به شهر افتاد و نزد عالم رفت. بر خلاف آن چه شنیده بود از او دید. به وی گفت: غیر از این کتاب ها که می خوانی، کتابی دیگر نیز داری که حاشیه ای دارد و آن را به ما نگفته ای؟! اگر مطلب چیزی دیگری است به ما هم بگو تا همان راه شما را بپیماییم. نکند که آخرتی نیست و همه چیز همین دنیاست. آن طور که می بینم، آخرتی نیست و زر و سیم و ثروت دنیاست، همان حقیقت است و دیگر همه چیز سراب.

به نظر قرآن، بسیاری از اهل کتاب بر خلاف کتاب عمل می کنند و آن چه را می خوانند و دیگران را به آن دعوت می کنند، خود به چیزی دیگر مومن هستند و به کار دیگر مشغول می باشند.

گزارشی که قرآن از توده های مردم اهل کتاب از مسیحیان و یهودیان می دهد، بیانگر این معناست که آنان نیز درس زندگی و سبک آن را از راهبان و ترساییان و احبار و دانشمندان و رهبران دینی خویش آموخته اند و آنان را سرمشق و الگوی زندگی خود ساخته اند. از این روست که ایشان نیز مانند رهبران خود به سوی کنز و گنج اندوزی رو آورده و از انفاق مال و ثروت خودداری می کنند؛ چرا که مردمان بر دین ملوک و رهبران دینی و اجتماعی و سیاسی خویش هستند و آن را راه رشد و کمال می دانند.(توبه، آیه 34)

طبری در جامع البیان می گوید، توده های مردمی از اهل کتاب، همان کسانی هستند که به کنز مشغول شده اند و خداوند آنان را به عذاب سخت تهدید می کند.(جامع البیان، ج 6، جزء 10، ص 157) اگر مطلب این گونه باشد که طبری می گوید، پس باید اهل کتاب و توده های مردم این رفتار را از احبار و رهبان خویش آموخته اند که خداوند در آغاز این آیه به آنان اشاره می کند. در حقیقت توده های مردم از رهبران خویش یاد می گیرند که چگونه بیاندیشند و چگونه عمل کنند.

به هر حال، رفتار رهبران دینی نقش به سزایی در سبک زندگی مردمان دارد و می بایست توجه داشت که هر گونه رفتاری نقاق آمیز چون دعوت به زهد در سخن و گنج اندوزی در عمل می تواند، مردمان را به سمت گنج اندوزی سوق دهد؛ چرا که مردم پیش از آن که به گفتار شخص توجه کنند و آن را الگو و سرمشق خویش قرار دهند به رفتار و کردار شخص توجه کرده و آن را الگو قرار می دهند. از این روست که خداوند در مساله گنج اندوزی مخاطب تهدیدات خویش را عالمان و رهبران دینی قرار می دهد که الگوهای عملی مردمان می باشند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا