اجتماعیاخلاقی - تربیتیحقوقیمعارف قرآنیمقالات

حقوق و مسئولیت های مادر

samamosمادر، نقش زنانی است که فرزندی را به دنیا آورده اند. بنابراین، زن تا زمانی که در مقام تولید مثل قرار نگرفته و فرزندی را نپرورانده باشد، این حس و حال مادری را درک نخواهد کرد. حس مادری حسی شگفت و غریبی است که زنان خواهان تجربه آن هستند. از این روست که یکی از دغدغه های دختران که به اشکال گوناگون چون عروسک بازی به نمایش می گذارند، درک این حس زیبا و شیرین است.

این در حالی است که قرآن، رنج مادران را در دوران آبستنی و زایمان، هم چون مرگ و زایشی دوباره برای مادران می داند، به گونه ای که هر مادری با فرزند خویش پاک و پاکیزه متولد می شود، تو گویی هرگز گناهی نکرده است. این تجربه تلخ و شیرین، سخت و زیبا، مرگ و زایش است که جایگاه خاصی را در آموزه های قرآنی برای خود رقم زده است. نگاه قرآن به حقوق و مسئولیت های مادر فراتر از قوانین و مقررات عقلی، ناظر به مقام عواطف، احساسات و عشق است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا گوشه ای از حقوق و مسئولیت های مادر را بر پایه آموزه های قرآنی تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مادری، اوج لذت ها و دردها

هر مادری وقتی به دوران آبستنی و زایمان خود می نگرد، دو احساس متقابل در او زنده می شود و در عین آن که تکرارش را دوست نمی دارد، ولی از تکرار آن لذت می برد؛ زیرا در این دوران دو تجربه بسیار تلخ و شیرینی را تجربه کرده است. هر مادری با یاد آوری سختی ها ، فشارها و دردهایی که در هنگام آبستنی و به ویژه زایمان تجربه کرده، نمی خواهد دوباره آن را تجربه کند و با یادآن، "دورباشد" را بر زبان می راند، ولی هنگامی که به شیرینی حس مادری که تجربه کرده، خواهان بازآفرینش آن دم و لحظه های تاریخی است. از این روست که حس شگفت و غریبی نسبت به نوزدان دیگران دارد و با تمام حس و وجودش، نوزدان را در آغوش می کشد و می بوید و می بوسد؛ زیرا هر نوزادی برایش خاطرات شیرین مادر بودن را زنده می کند.

یکی از علل سفارش های بسیار قرآن نسبت به مادر، ناظر به مسایلی سخت و دردناکی است که مادران در هنگام آبستنی و زایمان تحمل می کنند. از این روست که خداوند در آیاتی از جمله 14 سوره لقمان و 15 سوره احقاف، با اشاره به تحمل دوران ضعف ، سستی و ناتوانی مادران در هنگام آبستنی و زایمان، از انسان ها می خواهد تا نسبت به مادر خویش از مقام احسان و نیکی وارد شوند و تمام و کمال عنایت خاص و ویژه خویش را مبذول مقام مادر کنند.

دوران بارداری، آغاز سختی ها و ضعف ها و ناتوانی های مادر است؛ زیرا نوزادی را در زهدان می پروراند که از جانش تغذیه می کند و همه توش و توانش را می گیرد. شب زنده داری ها مادران در دوران بارداری و آبستنی آغاز می شود؛ زیرا مادر می بایست برای این که کودک در زهدان دچار بحران نشود و آسیب نبیند، برای هر این پهلو به آن پهلو کردن در بستر، از خواب بر خیزد، بر بستر بنشیند و پس از استقرار درست کودک در جایگاه درست خود، به پهلوی دیگر بخوابد. بنابراین هرگز دیگر نمی تواند غلتی بزند و جابه جا شود، بلکه هر شب بارها می بایست برخیزد و این کار را تکرار کند.

زائو هنگامی که بار بر زمین می نهد و کودک را به دنیا می آورد، چنان از درد به خود می پیچد که بیهوشی کم ترین آن است، بلکه زائو در هنگام زایمان و زایش، می میرد و دوباره با تولد فرزندش متولد می شود. از این روست که گفته اند، هر زایمانی برای مادر مرگ و زندگی است و مادر با زایمان خود، همراه کودکش پاک وپاکیزه متولد می شود.

اما مادر هنگامی که کودک را در آغوش می کشد، حس شیرین و شگفتی را تجربه می کند که نمی توان آن را هرگز به واژگانی ستود؛ چرا که این شیرینی را تنها می بایست تجربه کرد و دانست. پس از مصادیق "لایوصف و لایدرک" است مگر آن که تجربه مادری را تجربه کند. از این روست که مادری را اوج متقابلات در تلخی ها و شیرینی ها، زشتی ها و زیبایی ها و مانند آن دانسته اند.

از نظر قرآن، تولد فرزند از مادر جلوه ای از قدرت مطلق خداوند است. (نحل، آیات 77 و 78) با نگاهی به تولد فرزند از مادر می توان دریافت که چه نظم و قدرت بی مانند خداوند در آفریده هایش قرار داده است که حاصل آن تولید مثلی چنین بی مانند و شگفت انگیز است. بنابراین، مادری خود آیتی از آیات بزرگ الهی است که می بایست در آن اندیشه و تدبر و تفکر کرد تا حقیقت خدا برای آدمی روشن شود.

خداوند با نگاهی به عشق شیرین مادر به فرزند در آیه 40 سوره طه و آیه 47 سوره فرقان و هم چنین آیه 13 سوره قصص ، فرزند را مایه چشم روشنی و سرور و شادی قلب مادر می شمارد و در آیه اخیر، حضور کودک را در کنار مادر و آغوشش، مایه شادمانی دل مادر و روشنی دیدگانش بر می شمارد. این بدان معناست که هر مادری شیرین ترین لحظات عمرش را زمانی تجربه می کند که کودکش را در کنار و آغوش داشته باشد و برای مادر، هیچ چیزی شادمانی آورتر و سرورآفرین تر از به آغوش کشیدن کودکش نیست.

مادران هنگامی که پستان در دهان فرزند می گذارند، شیرین دیگری را تجربه می کنند که هیچ چیزی نمی تواند جایگزین آن شود. از این روست که دوست دارند که خودشان کودکشان را در آغوش کشند و پستان در دهانش گذارند و شیرش دهند و گرفتن کودک از هر مادری و به دایه سپردنش چون جدا کردن قلب مادر است. از این روست که بی تابی می کنند و از همان آغاز زایمان دوست دارند که کودک را در آغوش کشند و شیرش دهند تا میوه اش با جان و تنش رشد کند و پرورش یابد.(طه، آیه 40)

خداوند در آیه 2 سوره حج، محکم ترین و استوارترین پیوند موجود میان انسان ها را پیوند میان مادر و کودک شیرخوارش می داند. از این روست که با اشاره به این پیوند استوار به ترس و حول قیامت اشاره می کند و می فرماید که ترس قیامت چنان وحشتناک است که حتی مادر با آن همه پیوند ناگسستنی، بچه شیرخوارش را فراموش می کند و وامی نهد و به هر سویی می گریزد.

برخی مادری را در پرورش کودکان می جویند، در حالی که پرورش کودک تنها گوشه ای کوچک از آن است؛ چرا که تنها مادر حقیقی کسی است که لحظات سخت و جانکاه بارداری و آبستنی و زایمان را تجربه کرده باشد.(مجادله ، ایه 2) البته اگر هر مادری این لحظات را با عواطف و احساسات در طول پرورش کودک پس از تولد نیز ادامه دهد، در اوج حقیقت مادری قرار می گیرد. اما نکته این است که مادری را جز با لحظات بارداری و زایمان نمی توان تجربه کرد و هیچ چیزی نمی تواند جایگزین آن شود. بنابراین، سخنی غیر از این تنها سخنی به گزاف و خیالی شاعرانه است که با واقعیت و حقیقت مادری بسیار دور است.

ماه مادر

از نظر آموزه های قرآنی، پدر چون خورشید و شمس و مادر چون ماه و قمر است. از این روست که سمبل مادر در خواب و رویا ماه است و کسی که ماه را در خواب ببیند می تواند آن را به مادر تعبیر کند.(یوسف ، ایات 4 و 100)

ماه مادر هر چند که در هنگام طلوع خورشید کم تر به چشم می آید ولی هر از گاهی در آفتاب تند و تیز خورشید پدر خودنمایی می کند، ولی بی گمان در شب های سخت و تاریک و تیره است که انوار لطیف مادر، زندگی فرزند را روشن می سازد و در سختی ها و مصیبت ها راهنمایی او به سوی رهایی و رستگاری می شود.

مادر زمانی کمر به خدمت فرزند می بندد که هیچ روشنایی ضیایی نیست تا دستگیر شب تیره وتار فرزند باشد، آن جاست که مادر به یاری فرزند می شتابد و با نور خویش روشنایی بخش زندگی فرزند می شود تا در چاه تیره و تار گمراهی نیافتد.

حقوق مادری

از آن جایگاهی که هر گونه دوگانگی و استقلال وجودی، اقتضائاتی را دارد، در تبیین و تنظیم روابط دو شخص لازم است تا اموری به عنوان حقوق بیان شود. حقوق مادری می بایست از چند ناحیه مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا مادری ارتباط چند سویه را می طلبد که نخست با شوهر و همسر به عنوان پدر فرزندش است و در مرتبه دیگر با فرزند و در مرتبه سوم با جامعه می باشد.

بنابراین، دست کم از سه ناحیه حقوقی برای مادر ثابت می شود. این حقوق برای آن است تا مادر در شرایط دشوار بتواند زندگی خود و فرزندش را تضمین کند و آرامش و آسایش را به دست آورد.

از حقوق مادری، حق حضانت و شیردهی کودک خویش است که این حق حتی در دوران جدایی و طلاق از همسر و پدر فرزندش نیز ادامه می یابد.(بقره ، ایه 233 و طلاق، ایه 6) از نظر خداوند رعایت حقوق مادران شیرده از جانب همسران، از آثار تقواپیشگی و ایمان پدران است.(بقره ، ایه 233)

حقوقی که برای مادر اثبات می شود به سبب تحمل دوران سخت و دشوار آبستنی و زایمان است؛ بنابراین به سبب این که مادر مسئولیت های سهمگینی را به عهده داشته، لازم است تا این حقوق از سوی دیگران تامین و برآورده شود.(لقمان، ایه 14 و احقاف، آیه 15)

زمانی می توان کودک شیرخوار از مادر گرفت و به دایه سپرد که همه حقوق مادر به کمال پرداخت شده باشد؛(بقره، ایه 233 و مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 588) از جمله این حقوق جلب رضایت و خشنودی او به این عمل است؛ زیرا گاه مادر توان شیردهی مناسب برای فرزند را ندارد که در این حالت با جلب رضایت می توان اقدام کرد. البته مادر نیز مسئولیت دارد که در شرایط خاص از حق خویش چشم پوشی کند، زیرا ضرررسانی به کودک از سوی مادر نیز جایز نیست.

از حقوق مادر نسبت به فرزند، لزوم کسب اجازه فرزند نابالغ از مادر برای ورود به خلوتگاه و استراحتگاه مادر است.(نور، آیه 58) به نظر می رسد که فرزندان بالغ در تمامی اوقات می بایست هنگام ورود به خلوتگاه مادر از ایشان اذن و اجازه بگیرد.(همان و نیز مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 243) این حق برای آن است که حریم خانواده از هر گونه آلودگی روحی و روانی و جنسی حفظ و محاظفت شود(نور، آیات 58 و 59)

خداوند در آیات 14 سوره لقمان و 15 سوره احقاف، برای مادر حقوقی فزون تر از پدر در ارایه خدمات و احسان از سوی فرزند مطرح می کند، که این خود گواه بر جایگاه برجسته و ویژه مادر در آموزه های قرآنی و اسلامی است.

احسان گامی فراتر از حق

آن چه گفته شد تنها گوشه ای از حقوق مادر است. از نظر اسلام و قرآن، نمی توان با عمل به حقوق مادران، حتی گوشه ای از حق و حقوق ایشان را بر آورده ساخت. از این روست که در نگاهی فراتر و برتر از عقل، مردمان به دل و عواطف و احساساتشان ارجاع می دهد و از ایشان می خواهد که به جای این که از مقام عدالت و حق و عقل به مقام و منزلت مادر نگاه کنند، از مقام عواطف و احساسات و عشق و دل به ایشان بنگرند. این جاست که مساله احسان به مادر به عنوان یک امر عاطفی از سوی قرآن مطرح می شود.

خداوند در آیاتی چند از جمله آیات 23 و 24 سوره اسراء از فرزندان می خواهد تا با مادر خویش بر پایه عواطف و احساسات و عشق تعامل داشته باشند. بنابراین تواضع دلسوزانه و فروتنی عاشقانه و از سر مهربانی وظیفه و تکلیف هر فرزندی نسبت به مادر است. فرزندان می بایست در رفتار با مادر خویش از در ترحم و عشق و مهر و صفا وارد شوند و آن چه روابط میان ایشان را سامان می دهد، عشق و عاطفه و احساسات شیرین و خوش باشد.

مادران چون زندگی فرزندان را برپایه عشق و مهر قرار می دهند ، فززند نیز می بایست این گونه باشد. البته در مهر مادر و عشق او، طبیعت مادرانه حاکم است و مادر به طور طبیعی به میوه جانش علاقه مند و دلبسته است، به گونه ای که حتی احساس کوچک ترین خطر و تهدیدی، ضربه ای سهمگین به روحیه مادر وارد می سازد و مایه پریشانی خاطر وی می شود(قصص، آیه 10) اما فرزندان این گونه نیستند، از این روست که خداوند از فرزندان می خواهد تا محبت مادری را دست کم به شکل عاطفی پاسخ دهند و سلام پر از مهر و صفای ایشان را به مهری پاسخ گو باشند. این گونه نباشد که مهر مادر به فرزند باشد و مهر فرزند به سگ.

البته اخلاق مادر تاثیرزیادی بر فرزند از جهت پاکی و ناپاکی و عشق و مهر می گذارد(مریم،ایات 27 و 28) بنابراین، می بایست مادر خود به مرگ راضی باشد تا فرزند به تب. به این معنا که مادر می بایست خود در عشق ورزی و محبت بکوشد تا فرزند آن را از وی بیاموزد.

در احسان به مادر، ایمان و شرک و کفر تاثیری ندارد. به این معنا که بر فرزند است تا حتی نسبت به مادر کافر و مشرک خویش عشق بورزد و به ایشان نیکی و محبت و احسان روا دارد.(لقمان، آیه 15) انسان پیش از این که مهر و احسانی را به دیگری از زن و فرزند خویش و دیگران داشته باشد، می بایست آن را نسبت به مادر خویش داشته باشد؛(بقره ، آیه 83) چرا که مادر بسی رنج در این سی ماه برده است و پس از آن نیز در تربیت و رشد کودک زحمات ها و سختی های بسیاری را متحمل شده است.(لقمان، آیه 14 و احقاف، آیه 15) اگر شخص می خواهد انفاقی داشته باشد مادر را بر دیگران مقدم دارد و هر خیر و نیکی را در حق ایشان به تمام و کمال به جا آورد.(بقره، ایه 215)

آثار احسان به مادر را می توان در زندگی دنیوی و اخروی مشاهده کرد. خداوند در آیات 15 و 16 سوره احقاف، احسان به مادر را از عوامل موثر در عفو الهی و گذشت وی نسبت به انسان ها و موجب پذیرش تمام اعمال نیک انسان از سوی خود می داند و در آیه 36 سوره نساء، احسان به مادر را زمینه جلب محبت الهی بر می شمارد.

هر کسی می بایست نسبت به مادر خویش چنان احترام وتکریم نماید که سرآمد احترام به دیگران باشد و هرگز نمی بایست خواسته های خویش را به مادر خود تحمیل کند؛ زیرا این گونه رفتار نوعی آزاررسانی به مادر است که گناهی بزرگ است که تنها با توبه می توان از آثار آن رهایی یافت.(مریم، ایات 31 و 32 و اسراء آیات 23 تا25)

این احترام به مادر در کهنسالی بیش تر ضرورت می یابد، زیرا در سن پیری نیازهای آنان بیش تر و کارها بر آنان سخت و دشوار می شود و مراجعه به فرزند نیز افزایش می یابد. این که شخص در این دوران چنان می بایست مواظب باشد که با تکرار خواسته های آنان خسته نشود و اف نگوید، بلکه سخنی کریمانه بر زبان راند و دل و قلب مادر را هرگز نشکند و سرد نسازد.(اسراء، ایه 23)

فرزند می بایست چنان در اکرام وتکریم و احترام مادر بکوشد که به چشم آید و در تواضع و فروتنی سنگ تمام بگذارد(اسراء، آیات 23 تا 25) از جمله این تکریم می توان به استقبال و پیشوازی از مادر اشاره کرد که هر گاه مادر بر او وارد شد به استقبالش بشتابد و او را در آغوش گیرد و فروتنی و تکریم را به اوج رساند.(یوسف، آیات 93 و 99)

از مصادیق تکریم مادر آن است که فرزند برای مادرش دعا و طلب رحمت به اشکال گوناگون از مادر تشکر کند و همواره سپاسگزار وی باشد(لقمان، آیه 14) واین را عبادتی بزرگ بر شمارد و احسان و تکریم وی را عین عبادت بداند. از نظر قرآن، تنها کسانی که ایمان به خدا و معاد دارند، در تکریم و احسان مادر به درستی و کمال عمل می کنند.(لقمان، آیه 14) این بدان معناست که خداوند نسبت به مادر چنان حساس است که هر گونه عدم تکریم را به معنای پیمان شکنی بر می شمارد و شخص را بدان عذاب می کند، چنان که بنی اسرائیل را به سبب این گونه پیمان شکنی و عدم وفای به عهد احسان به مادر عذاب کرد و بر ایشان خشم گرفت.(بقره، آیه 83)

هر گونه اذیت و آزار مادر به هر شکلی حتی اف گفتن و آه و ناله سردادن از خدمت و نیکی به او، حرام و گناهی بزرگ است(اسراء، ایه 23) و افراد گستاخی که با اف گفتن موجبات رنجش مادرشان می شوند، گناهی گران و زیانبار را برای خود رقم می زنند و در آخرت محکوم به عذاب حتمی و قطعی خداوند می شوند.(احقاف، ایات 17 و 18)

از نظر قرآن، هر گونه اذیت و آزار مادر از جمله گناهانی است که تنها با توبه می توان از آثار آن رهید و از پیامدهای آن رهایی یافت.(اسراء، ایات 24 و 25) خداوند در آیه 15 سوره لقمان بر لزوم خوشرفتاری با مادر در زندگی دنیوی حتی در حال شرک و کفر آنان تاکید می کند که خود گواه روشنی بر جایگاه و عظمت مادر در پیشگاه خداوندی است.

از مصادیق احسان به مادر دعا در حق ایشان است. یاد کرد و گرامیداشت یاد و نام ایشان در دعا و نماز نیز از دیگر مصادیق احسان است که در آیه 15 سوره احقاف به آن توجه داده شده است. بنابراین شایسته است که هنگام نیایش به درگاه خداوند نعمت های داده شده به پدر و مادر را نیز یاد کند، چنان که در حق ایشان نیز دعا نماید.

مسئولیت های مادر

همان گونه که برای مادر حقوق بلکه فراتر از حقوق احسان و تکریمی خاص بیان شده ، هم چنین برای او مسئولیت هایی نیز بیان شده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

از جمله مسئولیت های مادر ، شیردهی به فرزند است.(بقره، آیه 233) مادری که متوجه به خدا و قیامت و اهل تقوا باشد، مصالح کودک و نوزاد را در شیردهی و امور دیگر مراعات می کند.(همان)

مادر حق ندارد کاری کند که به ضرر و زیان نوزاد و کودک تمام شود. هم چنین وارثان پدر نیز حق ندارند کاری کنند که مادر نتواند به مسئولیت مادری خود عمل کند.(همان)

از حقوق کودک و مسئولیت های مادر آن است که فرزند خویش را بر پایه باورهای توحیدی و معادباوری پرورش دهد(احقاف، آیه 17) و مصالح فرزند خویش را در نظر گیرد(بقره، آیه 233) و کاری نکند که به ضرر فرزند تمام شود حتی اگر با شوهر و پدر فرزندش اختلاف دارد و به طلاق و طلاق کشی انجامیده است.(همان)

از دیگر مسئولیت های مادر، تقوا در عمل و کلام است و این که درست سخن بگوید و نیکوگفتار باشد تا این گونه ضامن سلامت سرنوشت آینده فرزندش باشد؛(نساء، آیه 9) زیرا کودک از مادر می آموزد و راه و روش او را در پیش می گیرد. مادر هم چنین موظف است تا آداب زندگی از جمله آموزش های چگونگی ورود به خوابگاه و استراحتگاه را بیاموزد.(نور، آیات 58 و 59) به هر حال تعلیم و آموزش و پرورش کودک بر عهده و وظیفه والدین یعنی پدر و مادر است و می بایست این وظیفه را به احسن وجه انجام دهند. اصولا پدر و مادر با ایمان با تمام وجود نگران و دلواپس تربیت ایمانی فرزندان خویش هستند(احقاف، آیه 17) و می کوشند تا به بهترین شکل این وظیفه تعلیم وتربیت را انجام دهند تا باقیات صالحاتی برای خود به جا گذاشته و پس از مرگ نیز از نیکی ها و کارهای صالح آنان بهره برند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا