اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

وظایف اجتماعی پیامبری

samamosپیامبران، فرستادگان خداوندی هستند که در مقام ربوبیت و پروردگاری بر آن است تا انسان را به عنوان اشرف آفریده ها و خلیفه الهی در مسیر هدایتی قرار دهند که سرانجام آن متاله و خدایی شدن و قرار گرفتن در مقام مظهریت ربوبیت و پروردگاری است.

از همین جا می توان نسبت به عظمت نقش پیامبری آگاهی یافت و نقش پیامبران را در زندگی بشر، نقش استثنایی، بی نظیر و بدیل ارزیابی کرد. پیامبران(ع) برای رسیدن به موفقیت در ماموریت الهی خویش، می بایست بسترهایی را فراهم آورند که می توان از آن به وظایف اجتماعی یاد کرد؛ زیرا اجتماع به عنوان محیط زیست، بالندگی و رشد بشر از چنان جایگاهی برخوردار می باشد که هر گونه تغییر در سلامت آن می تواند در سرنوشت فردی و جمعی بشر نیز تاثیرگذار باشد. اجتماع بستری برای تعالی و رشد بشر و شخصیت گیری اوست. از این روست که مورد توجه خداوند و پیامبران قرار گرفته است.

نویسنده با توجه به آموزه های قرآنی که درباره وظایف پیامبر(ص) وارد شده، در صدد این است که وظایف هر انسانی را به عنوان پیامبر عام الهی در حوزه عمل اجتماعی بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

پیامبری، وظیفه انسانی

هر انسانی از چنان برتری و ویژگی های بی نظیری برخوردار می باشد که می توان از وی به عنوان خلیفه الهی یاد کرد. مشکلی که در این میان وجود دارد، عدم برخورداری شخص از موقعیت خود و هم چنین عدم بهره مندی از ظرفیت های سرشته شده در ذاتش است. این گونه است که چنین انسانی نمی تواند در نقش خلیفه الهی ظاهر شود، وگرنه از هر نظر، استعداد، ظرفیت و فرصت برای چنین شدنی برای همگان فراهم است.

اگر انسان ها از موقعیت و استعدادهای خویش بهره گیرند می توانند با فعلیت بخشی به اسمای سرشته در ذات خویش، متاله و خدایی شوند و با ظهور در این مقام نیز می توانند در مقام مظهر ربوبیت و پروردگاری قرار گیرند و به عنوان خلیفه الهی در جهان انسانی و دیگر جهان ها عمل کنند و تصرف نمایند. به این معنا که اگر خداوند به کلمه ایجادی " کن" خویش " فیکون" می کند و با کلمه باش، می آفریند؛ انسان نیز می تواند با " بسمله" همین مقام ایجاد و انشاء و تصرف را مظهریت کند؛ چرا که " کلمه بسم الله الرحمن الرحیم من الخلق بمعنای کن من الله؛ یعنی انسان متاله وخدایی شده با بسم الله الرحمن الرحیم همان می کند که خداوند با کن خویش می کند.

البته بر اساس آموزه های قرآنی، هر انسانی به یک معنا خلیفه الهی است؛ چرا که خداوند کف خلقت و آفرینش وی را سقف آفریده های دیگر قرار داده است؛ از این روست که همه موجودات را مسخر او گردانیده است و به همگان فرمان داده تا بر انسان سجده برند و برتری او را بدان اقرار کرده و اطاعت او را پذیرفته و تخت فرمان و تسخیر او باشند. در این مقام تکوین، هیچ کس نمی تواند از این فرمان الهی تمرد نماید و چه خواهد و نخواهد مسخر انسان است؛ هر چند که در مقام تشریع برخی چون ابلیس و شیاطین سرباز می زنند و تمرد و طغیان پیشه می کنند. هر موجودی به میزان عقل و شعور خویش این مقام انسانی در مظهریت عمومی و خلافت عمومی را می شناسند و می پذیرد.

نکته که در باره تسخیر می بایست بدان توجه یافت آن که تسخیر غیر از اجبار و اکراه است، بلکه در آن نوع رفتار نوعی ربوبیت و محبت و رحمت نیز وجود دارد؛ فردی که دیگری را به تسخیر در می آورد می کوشد تا فرصت های تازه و بهتری به وی دهد تا در مسیر کمالی خویش به درستی گام بردارد و به کمالات بایسته و شایسته خویش برسد. ازاین رو نمی توان تسخیر را به معنای نوعی ظلم و ستم در حق مسخر و کسی دانست که تسخیر شده است؛ بلکه عنایت و بذل توجهی خاص به اوست تا این گونه تسخیر شده به کمال شایسته ای برسد که لایق اوست.

با این همه، خلافت مطلق و خاص انسان، تنها برای انسان های رقم می خورد که فراتر از این رفته و همه استعدادهای خویش را به عبادت و بندگی خداوند، بروز و ظهور دهند و در ظهور این کمالات نیز به تمامیت برسند و چیزی از آن را در ظرف دنیا کم نگذارند. در این هنگام است که خلافت بر انسان ها نیز افزون بر خلافت بر دیگر موجودات بر چنین افرادی رقم می خورد و به عنوان مظهر مطلق و کل الهی بر همه هستی از جمله انسان ها ولایت یافته و مظهر رب و پروردگاری در میان انسان ها نیز می شوند. این افراد که متاله و خدایی شده اند، در مقام پیامبری خاص نیز ظهور می کنند و مسئولیت های هدایتی خاص را در میان انسان ها به عهده می گیرند.

اما این بدان معنا نیست که دیگران هیچ گونه نقش پیامبری در میان مردمان و انسان ها به عهده نمی گیرند، بلکه به این معناست که پیامبری این افراد خاص نوع دیگری از پیامبری است که از آن به نام پیامبر تشریع یاد می شود؛ زیرا از سوی خداوند وظیفه دارند تا فرمان هایی را به انسان برسانند و مردمان را به دو شیوه هدایتی "ارائه الطریق و ایصال الی المطلوب " دستگیر شوند.

از نظر آموزه های قرآنی، هر انسانی وظیفه عمومی پیامبری را در حد شناخت و بروز و ظهور اسمای الهی در خود به عهده دارد. این همان چیزی است که امیرمومنان (ع) از عهد و التزام الهی نسبت به دانشمندان و عالمان خبر می دهد که عالمان به سبب تعهد و التزامی که نسبت به خداوند دارند، نمی توانند در برابر اموری سکوت کنند و سخنی نگویند و حرکتی را انجام ندهند.

انسان ها با تفاوت هایی که در بروز و ظهور استعدادها یعنی همان اسمای الهی سرشته در ذات خود، دارند، تفاوت هایی را نیز در ماموریت و مسئولیت اجتماعی خویش نسبت به دیگر انسان ها به عهده دارند. هر انسانی به سبب ظهور حقی و فعلیت آن در خود، موظف است تا دیگران را نیز نسبت به آن آگاه و بیدار کرده و به دو شیوه ارایه و ایصال آنان را به مقصد و مقصود برساند. این همان نقش پیامبری عمومی است که برعهده همگان نهاده شده است.

این معنا در آموزه های قرآنی به اشکال گوناگون بیان و روشن شده است. از جمله می توان به سوره عصر اشاره کرد که در آن ضمن بیان خسران و زیان واقعی، انسان هایی که از آن رسته اند را کسانی معرفی می کند که خود حق را شناخته و بدان پایبند بوده و هم چنین مسئولیت اجتماعی خویش را در برابر دیگران به شکل توصیه هایی ارایه می دهند و در مقام پیامبری عمومی ظاهر می شوند. آموزه هایی چون ولایت مومن بر مومن، نظارت همگانی از طریق امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن نمونه هایی از پیامبری عمومی هر انسانی است که به شناخت حق دست یافته و در مسیر حق می خواهد گام بردارد و از خسران و زیان رهایی یابد.

در تحلیل قرآنی، اصولا انسان زمانی از خسران و زیان رهایی می یابد که ضمن عالم و عامل حق شدن، دیگران را نیز در مقام پیامبری راهنمایی کرده و دستگیر آنان شود؛(سوره عصر) چرا راهی دیگر برای رهایی و نجات از خسران ابدی جز این نیست.

برای این که شناخت جامع تر و کامل تری نسبت به وظیفه پیامبری خود پیدا کنیم تا از خسران ابدی رهایی یابیم، می بایست نگاهی به وظایف پیامبری پیامبر(ص) شود تا از این طریق مسئولیت و وظیفه عمومی هر کس دانسته و بدان عمل نماید.

وظایف و مسئولیت پیامبری انسان ها

چنان که گفته شد وظایف و مسئولیت های پیامبران به چند دسته بخش می شود. بخشی از این وظایف بر عهده هر انسان مومنی است. در این جا به بخشی از این وظایف اشاره می شود.

از جمله وظایف پیامبری به عنوان وظایف اجتماعی می توان به اثبات توحید اشاره کرد. هر کسی که حق را شناخت می بایست دیگران را بدان دعوت کند. توحید، محوری ترین حقی است که انسان شناخته است. هر انسانی که توحید را شناخت موظف است تا دیگران را نیز بدان بخواند و دعوت و توصیه نماید. از آن جایی که آگاهی بخشی دیگران به توحید، نیازمند روش های اثباتی است، وظیفه پیامبری اقتضا می کند که با بهره گیری از براهین، یگانگی خداوند را اثبات کرده و با ابطال وجود خدایان دروغین، حق را به گوش دیگران برساند.(مائده، ایه 76؛ انعام، آیات 12 تا 14 و 63 و 64 و 71 ؛ و اعراف، آیات 191 تا195 و آیات بسیار دیگر)

برای رسیدن به این مقصود می توان از تمثیل برای بیان واقعیت ها و عبرت ها بهره گرفت؛ زیرا فهم و شعور انسان ها متفاوت است و بهتر آن است تا با هر کسی به قدر عقل و اندازه خردش سخن گفت و از همه ابزارهای مشروع برای رسیدن به مقاصد عالی بهره برد که از جمله تمثیل است که توده های مردم را به فهم حقیقت توحید یاری می رساند.(کهف، ایات 32 و 45؛ یس ، ایه 13)

از دیگر وظایف اجتماعی پیامبری می توان به لزوم استفاده از وحی به عنوان منبع بی نقص و عیب حقیقت اشاره کرد. هر پیامبری موظف است تا وحی را به عنوان برهان بپذیرد و در شناخت حقایق تاریخی و معرفتی از وحی و آموزه های وحیانی بهره گیرد.(کهف، آیات 25 تا 27) کسی که در مقام پیامبری قرار گرفته می تواند با پناه بردن به آموزه های وحیانی در حوزه های تاریخی و معرفتی دیگران را به حقیقت درست و راست رهنمون سازد بی آن که شک و تردیدی در این شناخت و معرفت وجود داشته باشد.

از نظر قرآن، پیامبری به معنای بیدار کردن فطرت و توجه دادن آنان به فطرت توحیدی نهفته در ذات(انعام، آیات 40 و 41 و 46 و 63 و 71 و 114 و 164 و آیات دیگر ) است؛ پیامبران با برانگیختن داوری وجدان انسان ها می توانند آنان را در مسیر خلافت الهی قرار دهند. بنابراین، هر کسی می بایست وظیفه خویش را بیدار کردن وجدان خفته دیگران نماید و اجازه دهد تا ایشان با وجدان بیدار خویش در مسیر خدایی شدن گام بردارند.(همان آیات)

از آن جایی که می بایست فرصت های برابر برای همگان فراهم آورد، لازم است تا کاری کرد که همگان در کمال آرامش و آسایش بتوانند حق را بشنوند و به آن آگاهی یابند. از این روست که خداوند به پیامبرش فرمان می دهد تا مشرکان پناه جو برای شنیدن حقایق قرآنی را پناه دهد و اجازه ندهد که هیچ گونه تعرضی نسبت به شنوندگان حق صورت گیرد.(توبه، ایه6) این بدان معناست که فراهم آوردن بهترین حالت و امکانات برای انجام مسئولیت پیامبری و مخاطبان از وظایف پیامبری است که می بایست بدان توجه کامل مبذول شود.

از دیگر وظایف پیامبری می توان به اظهار ایمان اشاره کرد. به این معنا که شخص پس از دریافت حق و شناخت آن نمی بایست تنها به خود بسنده کند و برای رهایی از مشکلات اظهار ایمان، از اظهار آن خودداری ورزد؛ بلکه نه تنها می بایست اظهار ایمان کرد بلکه دیگران را نیز به آن دعوت کرد؛ هر چند که این اظهار ایمان دردسرها و مصیبت هایی را نیز به همراه خواهد داشت.(یونس، آیه 104 و نیز شوری، آیه 15 ؛ و آل عمران، ایه 84)

برخی از مردم گمان می کنند که از این اظهار ایمان و دعوت ایشان به حقیقت توحید، مقاصدی دنیوی و مادی را در نظر دارید، بنابراین لازم است تا این توهم از اذهان و خواطر رفع شود. بنابراین، لازم است تا به اعلام اخلاص خویش در همه امور به مردم ایشان را از این توهم بیرون آورد؛(انعام، آیات 162 و 163 و نیز رعد،آیه 36 و نمل ، ایه 91 و زمر، آیات 11 و 14 و مزمل، ایه 8) چرا که چنین توهمی موجب می شود تا کم تر کسی علاقه مند به شنیدن سخنان و گرایش به حق شود. بارها دیده شده مبلغان دینی که از همان آغاز دنبال مال و نام و نشان هستند از سوی مردمان طرد می شوند و سخنان ایشان تاثیر مثبتی در دل های ایشان به جا نمی گذارد. این بدان معناست که اخلاص در توحید از مهم ترین نکات برجسته در پیامبری است و شخص موظف است تا برای رهایی از خسران ابدی و حرکت در مسیر اصلاح اجتماعی و پیامبری، اخلاص خویش را در عمل نشان دهد و دنبال مال و مقام دنیوی نباشد.

خداوند در آیاتی چند از جمله آیه 90 سوره انعام و 57 سوره فرقان و 47 سوره سبا و 86 سوره ص و 23 سوره شوری ، پیامبرش را موظف می دارد که در قبال تبلیغ دین و انجام مسئولیت های پیامبری خویش از مردمان مزد نخواهد؛ چرا که مزد خواهی خود عامل گریز مردمان از شنیدن حق می شود. البته آن حضرت(ص) مامور شده بود که مزد خود را محبت و اطاعت مردمان به اهل بیت (ع) قرار دهد، ولی همین مزد نیز برای این است که زمینه برای رشد و کمال مردمان فراهم آید و هیچ سود و بهره ای از این محبت و اطاعت به عنوان مزد نخواهند برد؛ چرا که این اطاعت و محبت برای ایجاد فضا و بستر رشد خود مردمان است.

بنابراین، اگر مبلغ مزد خویش را اطاعت از خود در کارهای خیر و نیک قرار دهد، به این معنا نیست که او مزدی برای خود خواسته است.

از دیگر وظایف اجتماعی پیامبری می توان به ابلاغ تمام و بی کم و کاست حقایق و ابزارهای دسترسی به متاله شدن و خدایی گشتن اشاره کرد. از این روست که پیامبر(ص) از سوی خداوند مامور می شود تا همه معارف و حقایق را در کنار راه های خدایی شدن یعنی طریقت شریعت و احکام آن را بیان و ابلاغ نماید تا مردمان نیز از آن بهره گرفته و خدایی شوند. در این میان هر پرسشی که از سوی مخاطبان مطرح می شود پاسخ داده شود و در بیان پاسخ ها کوتاهی نشود.(بقره، آیات 189 و 215 و 217 و 219 و آیات بسیار دیگر قرآن)

از نظر قرآن، وظیفه پیامبری زمانی به اتمام می رسد که همه آن حقایق و احکام و آموزه های شریعت که موجب دست یابی به متاله شدن است، بیان شود و دین به تمام وکمال در اختیار مردمان و مخاطبان قرار گیرد. از این روست که کوچک ترین تعلل و و کوتاهی پذیرفته نیست.(مائده، ایه 67) چرا که وظیفه پیامبری، افزون بر بیدار کردن وجدان، ابهام زدایی می باشد(اسراء، آیات 82 و 84 ) تا دیگر شبهه ای در دل های مردمان باقی نماند(سجده، آیات 10 و 11) البته بر اساس آیه 105 سوره طه و نیز آیات دیگر ، این پاسخ گویی می بایست همه حوزه های مرتبط باهدایت را در بر گیرد. از این روست که افزون بر پاسخ گویی در زمینه عقاید و احکام و معارفی چون قیامت(اعراف، آیه 187) پیامبر موظف است تا درباره نکات مبهم تاریخ نیز پاسخ گو باشد تا مردمان حقیقت را بشناسند.

در این میان هر گونه رویگردانی مردمان از پیامبر یا استهزاء و تمسخر وی موجب نمی شود تا مسئولیت پیامبری و ابلاغ سلب شود(آل عمران، آیه 20) بلکه می بایست در بد ترین شرایط نیز ابلاغ و تبلیغ ادامه یابد حتی اگر این عمل موجب شود تا کشته یا تهدید به مرگ شود.(مائده، آیه 67 و ایات دیگر) البته به نظر می رسد که اگر این حکم عمومیت نداشته باشد ولی در مسایل خاص و تبلیغ امور ویژه چون توحید و ولایت تهدیدات نمی تواند عاملی برای سلب مسئولیت شود.(همان)

بنابراین، بیان صریح اساس و مبانی دین و حقایق (انعام، آیه 14 و کافرون ، آیات 1 تا 6) و نیز عقاید (آل عمران ، آیه 20 و انعام ، آیات 14 و 71 و 161 و 163) احکام و قوانینی که موجب می شود تا عمل بدان، خدایی شدن را از طریق فعلیت یابی اسمای الهی فراهم کند(مائده، ایه 19 و آیات پیش گفته ) از وظایف پیامبری است.

خداوند در آیاتی از جمله 88 سوره اسراء و 23 سوره بقره و 38 سوره یونس، تبیین و تفسیر قرآن و آموزه های وحیانی را از وظایف پیامبری بر می شمارد. بنابراین، بر پیامبر است که در تفسیر آموزه های وحیانی و تبیین آن اقدام کند.

در حوزه عمل اجتماعی هم چنین از مسئولیت های پیامبری می توان به تزکیه و پاکسازی مردم از آلودگی های فکری و رفتاری و هنجاری اشاره کرد که خداوند در آیاتی از جمله 129 و 151 سوره بقره و 164 سوره آل عمران و 2 سوره جمعه به آن توجه داده است.

تواضع و فروتنی در برابر مردمان(حجر، ایه 88 و شعراء ، آیه 215) توکل بر خدا در سختی ها(آل عمران، آیه 159)، جدال احسن و بهره گیری از برترین روش ها در مناظرات(نحل، ایه 125) و مجادله روشن (کهف،آیات 9 و 22)، دعا و دلجویی از مومنان (توبه، آیه 103) ، دعوت به تفکر و اندیشه در آفریده های الهی(یونس، ایه 101)، عفو و گذشت از خطای دیگران(مائده ، آیات 12 و 13 و نساـ، آیات 60 تا 63)، قاطعیت در برابر مخالفان و اهل فسق و هم چنین قاطعیت بر انجام دستورهای الهی در اجتماع(آل عمران،آیه 60 و کافرون ، آیات 1 تا 6 و آیات دیگر)، مبارزه با هر گونه بدعت(اعراف، آیات 32 و 33)، مبارزه با رسوم جاهلی(اعراف، آیه 157)، مبارزه با شرک(انفال، ایات 62 و 63)، قضاوت و داوری در میان مردم بر پایه عدالت و آموزه های وحیانی و شیوه های ارایه شده از سوی خداوند(نساء، آیه 105 و مائده، آیات 42 و 43 و 48 و 49 و نور ،ایه 51 و آیات دیگر)، قبول مسئولیت اجتماعی و سیاسی (ممتحنه، آیه 12)، نظارت بر اجرای حدود (طلاق، ایه 1) ، هدایتگری(بقره، ایه 97) ، امر به معروف و نهی از منکر(اعراف، آیه 157) از جمله وظایف دیگر اجتماعی پیامبری است.

اگر بخواهیم فهرستی از وظایف اجتماعی پیامبری در این جا بیان کنیم می توان گفت که بیش از صد مورد را شامل خواهد شد. با نگاهی به همین وظایف می توان وظایف دیگر پیامبری را به دست آورد. این بدان معناست که مسئولیت هر مومنی در قبال جامعه تا چه اندازه سنگین و سخت است و رهایی از خسران ابدی نیز جز به انجام و پذیرش این مسئولیت ها تحقق نخواهد یافت. از این روست که گفته اند، صوفی گلیم خویش از اب بیرون می کشد ولی عالم دغدغه مردمان دارد. پیامبری به معنای درد دین و مردمان داشتن است و از نظر قرآن کسی جز به پیامبری نمی تواند از خسران ابدی و زیان جاودانه رهایی یابد. باشد که هر یک به مسئولیت الهی خویش عمل کرده و از بدبختی و شقاوت ابدی رهایی یابیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا